ترجمه ایشان از انجیل برنابا (چاپ کرمانشاه) را به صورت نیم نگاه از اینجا می توانید ببینید:
http://dl.nlai.ir/UI/cafbf76c-c2de-496f-9e51-a33c2d44be03/Catalogue.aspx
البته این ترجمه در سال های اخیر تجدید چاپ شد
این قرآن بسیار نفیس و عالی که در دوران سلطنت شاه سلطانحسین صفوی و بدستور صفی قلی بیکا برای محمد ابراهیم بیکا توسّط قلّه ی خط نسخ ایرانی، یعنی استاد الاساتید میرزا شمس الدین محمد نیریزی نگاشته شده است، در سال های قبل انقلاب از میان تمامی قرآن های نفیس میرزا برای چاپ نفیس انتخاب شد، و در قطع وزیری بزرگ چاپ گردید، لذا به قرآن آریامهری یا پهلوی موسوم شد، امروز نیز تمامی قرآن های با خط نیریزی (که عموما با ترجمه مرحوم الهی قمشه ای همراه هست) خط همین نسخه نفیس می باشد. جالب اینجاست که دو صفحه مربوط به امضای خطاط و اسامی سفارش دهنده در چاپ نیامده است!!!!! و به جای آن شاه پهلوی دستخط و توضیحات خودشون رو چاپ کرده بود. در زیر این دو صفحه امضا رو می بینید، اسکن تمامی صفحات این قرآن نفیس در سایت کتابخانه ملّی موجود است و دوستان می توانند مشاهده و ذخیره کنند:
http://dl.nlai.ir/UI/b3d05bac-3c2a-4e91-a2f1-c042406f7512/Catalogue.aspx
@isfahan_painting
این تذکره در یک مقدمه، چهار انجمن و یک خاتمه درباره زندگی و شعر شعرای معاصر و ستایشگران فتحعلیشاه قاجار است این هم لینک نسخه خطی http://dl.nlai.ir/UI/e64d5ba8-f6d7-4599-87c2-73d2dbbb1c83/Catalogue.aspx
یک نسخه هم در کتابخانه ملی هست به این آدرس:
http://dl.nlai.ir/UI/3f78bdce-c5f5-4a7e-bfb1-e5ff0433a459/LRRView.aspx
یک نسخه خطی از دیوان اثیر اومانی در این آدرس هست:
http://dl.nlai.ir/UI/d0bbfae8-a1d6-4d52-b70a-03951d21d595/LRRView.aspx
نسخه ای در کتابخانه ملی موجود است اما نمی دانم که کامل هست یا نه
http://dl.nlai.ir/UI/9189d502-1589-404d-aff3-565be1180512/Catalogue.aspx
یک نسخه در کتابخانه مجلس هست که قابل دانلود است.
یک نسخه هم در کتابخانه ملی هست به آدرس زیر :
http://dl.nlai.ir/UI/c2485019-c071-45ff-9198-0d01c54d8d57/Catalogue.aspx
در این آدرس از کتابخانه ملی صفحه به صفحه می توانید آن را دریافت کنید:
http://dl.nlai.ir/UI/658e7bfd-0315-4e79-9d0e-3c19da31ca51/LRRView.aspx
در مورد سایت مجلس نیز مدتی هست دچار مشکل شده اما می توان به آن داخل شد.
با عرض سلام و ادب آیا فایل کتاب مکتوبات قدوسیه از شیخ عبدالقدوس گنگوئی موجود است؟ در کتابخانه ملی و مجلس موجود است اما دانلود نمی شود. http://dl.nlai.ir/UI/e72e45c6-58c9-4324-b29e-3ead86295863/LRRView.aspx
با درود و عرض تبریک سال نو?
در سایت کتابخانه ملی فایل اسکن شده کتاب
مکتوبات کمال الدوله به جلال الدوله (مکتوبات آخوندزاده)
به آدرس
http://dl.nlai.ir/UI/af3b1907-f16f-4415-92eb-771e2495e504/LRRView.aspx
موجود است. بنده نتوانستم به صورت فایل کامل دانلود کنم. ممنون میشوم اگر کسی این فایل را در اختیار دارد در گروه قرار دهد.?
با عرض سلام، احترام و آرزوی قبولی عبادات. در گروه تلگرامی دیوار مهربانی، فایل چندین نسخه خطی "سفینه" و "جُنگ اشعار" است.
در این لینک کتابخانه ملی هم چند چاپ سنگی هست: http://dl.nlai.ir/UI/Category/NewCategory.aspx?&PageNo=1
نسخه خطی دیگر از این کتاب شریف و قابل توجه، در کتابخانه ملی تهران موجود است اما کتاب خود نویسنده نمی باشد! به نشانی ذیل: http://dl.nlai.ir/UI/846f5d8e-e51f-443d-a30e-b6c2a5dd5715/catalogue.aspx
نگاره ی از حمله ی شاهزاده #بهرام به اژدها
از کتاب سنگی #بهرام_و_گلندام
متن کامل این کتاب:
http://dl.nlai.ir/UI/Forms/AllThumbsView.aspx?ID=fc8d44cc-5cb5-417b-b2b9-8367d4e0cd02
این کارها به حساب میاد لذا استجابت به خودش نسبت می دهد.با اینکه وسائط فیض استجابت کردند ولی چون وسائط فیض بلاخره بدون دخالت خدا بدون فاعلیت خدا کاری نمی توانند انجام بدهند فیض از خداست،خلقت و این وسائط از خداست.
همه این ها باعث می شود که ما این کاری که ما این وسائط فیض انجام می دهد بتوانیم به خدا نسبت بدهیم،وهمین کارهم میکنیم.
می گوییم خدا غضب کرد،خدا این فعل را انجام داد،خدا استجابت کرد،خدا تردید کرد،همه اینها یعنی واسطه ها.ومادرکارها واسطه در فیض را داریم ملاحظه می کنید مثلا خداوند می تواند مستقیم قبض روح کند ولی به واسطه عزرائیل دستور داده یا عزرائیل به تنزلات خودش دستور می دهد یا کارهای دیگه از این قبیل در دنیا داریم که توسط واسائط فیض انجام می شود وقتی می خواهد بچه ای متولد بشه ملکه ای صورت گری می کند در رحم مادراین ملک نوعی واسطه فیض است.کاری که خدا بدون واسطه انجام نداده است این دارد با واسطه انجام می دهد اما این کار خداست.پس کار را خدا انجام می دهد بدون این که انفعالی از خدا رخ بدهد از اذل خداوند این قوانین را تنظیم کرده است و فیض را صادر کرده و این موجودات نفسانی را آفریده است بهشون اذن داده در اذل و براشون بیان کرده که این قانون شماست این وظیفه شماست باید انجام بدهید و اونها هم باید طبق آن عمل می کنند بدون اینکه انفعالی برای خدا پیش بیاید این یک جواب که جوابی که صدرا و ابن سینا می دهد.جواب دیگری که شاید بتوانیم به این جواب ارجاء بدهیم ولی خوب به ظاهر جواب متفاوتی هست با جواب اولی.
این جواب این است که خداوند فیض را افاضه کرده است چه با واسطه چه بی واسطه دیگه وارد این معقوله نمی شویم.خداوند فیض افاضه کرده است و در جهان این فیض هست من قابل گرفتن این فیض نیستم قابلیتم کامل نشده است وقتی دعا می کنم قابلیت برای من حاصل می شود و من سمت فیض می روم و فیض حاصل و من سمت فیض می روم و این فیض را جذب می کنم یا انجا که مثلا فرض کنید که کار نیکی انجام می دهم باز قابلیت پیدا می کنم در اینکه فیض الهی که در جهان افاضه شده دریافت کنم یا کار بدی انجام می دهم اون فیض را می گیرم.پس تردید برای خدا نیست تغییر برای خدا نیست هر چی هست در ناحیه ما دارد انجام می شود کار در ناحیه خدا انجام شده است.
ممکن شما اینجا اشکال کنید که این بیانات نشان می دهد که خداوند کار را انجام داد و کنار نشسته است و این قول یهود می شود که یدالله مقبولن و خدا کار را در اذل انجام داد و بعد رفت کنار نشست این کارها خودشون دارند اجرا می شوند به نتیجه می رسند به هر جوری که خداوند از اذل براشان قرار داده است دارند جریان پیدا می کنند پس ید خدا می شود مقبول،میمکن این اشکال بکنید یا به تعبیر دیگر می توانید اینو بگویید خداوند دکمه ای را در جهان فشار داده است ،جهان با این دکمه دارد کار خودش انجام می دهد و خداوند منعزل از کار رفته یه گوشه ای نشسته دارد استراحت می کند ممکن این بیان شما بگویید و این اشکال بکنید جواب این هست که ما قبول داریم که خدا دکمه عالم فشار داده است و قبول داریم نظمی در عالم برقرار کرده است و سنتی را گذاشته که با لنت تجرد سنتی لا تبدیل را این سنت را اجرا میشه.ولی معتقد هستیم هر کاری که انجام میشه خدا به عنوان رقیب حاضر و اشراف دارد و اگر بخواهد جلوش را ببنده می بندد اینطور نیست سنت خودش دست و بال خودش بسته باشد که یدش مقبول شده باشد بلکه سنت خودش جاریست و این سنت مدامی که بر خلافش اراده نکنند ادامه می دهد اگر اراده هم می کند اراده اش حادث نیست از اذل می دانسته و این قضایا را پیش بینی کرده که این کار رو خواهد کرد .پس خداوند رقیب هست ،اشراف دارد،محیط هست،در همانجا که این کارها دارد با نظمی که اله از اول بهشون داده اجرا می شود در همانجا خدا حاضر است ،در همانجا هم می تواند دخالت بکند اگر بخواهد اراده بکند و این خواستنش هم خواستن حادث نیست از همون اذل هم براش معلوم بوده و روشن است و دارد انجام می شود از همون اذل تمام جهان با تمام تغییرات که هست وبا تمام ثباتی که دارد پیش بینی می کرده و به همین صورت که هست ادارش می کرده اگه تغییری هم می خواهد اتفاق بیفتد از همان اذل می دانسته تغییر را می داند نه در علمش نه در صفاتش تغییری رخ می دهد با این بیانی که گفته شد معلوم شد که در خداوند تغیری نیست ،انفعالی نیست و این ها به نظر ما جواب کاملا گفته شد اگر شبهاتی به نظر می رسید آنها هم گفته شد آن هم جواب داده شد.
ادامه از مطالب قبلی
استاد حشمت پور
@yortchi_bosjin_pdf
از استاد حشمت پور
🔻🔻
ادامه سوال چگونگی شروع فلسفه؟
پس فلسفه اشراق باید بعد از خواندن فلسفه مشاء باشد اما متعالیه این چنین نیست که حتما توقف بر مشاء داشته باشد البته اگر مشاء نخوانده باشد و استاد به وظیفه خودش عمل کند خیلی بهتر است البته در اشراق هم اگر استاد به وظیفه خودش عمل کند اشکالی ندارد ولی در اشراق باید کاملا مبنای مشاء را تبیین کند و بعد اشکال اشراق را بیان کند.
🔻
بنابر این نظر من این است که با هر کتابی می شود فلسفه را شروع کرد ولی با هر استادی نمیشود، استادی باید باشد که به وظیفه اش آشنا باشد و متعهد باشد که این کتاب را کاملا توضیح دهد و استاد باید به مطلبی که برخورد میکند فکر نکند که این شاگرد این مطلب را در جای دیگر خوانده است کاملاً باید توضیح داد مگر اینکه بداند دانشجو این مطلب را در جای دیگر خوانده و تکرارش برایش بی فایده است.
🔻
و و در این فرض حق ندارد تکرار کند و باید اعتماد به ذهن دانشجو کند ولی اگر نمی داند حق اعتماد ندارد و باید تمام مطلب را توضیح دهد تا دانشجو در هیچجا دچار ابهام نشود.
🔻
اهمیت انتخاب استاد
مهم آن استادی است که انتخاب می شود. به نظر من مهم آن کتابی نیست که خوانده می شود ما برخی اشخاص داریم که از اول اسفار یا شفاء را می خواندند، قبل از اینکه اصلاً بدایه را بخوانند البته بر این افراد سخت می گذرد چون عبارت های شفاء و اسفار ، عبارت های نهایی و سنگین است و این طور نیست که هیچ دریافتی نداشته باشند و اگر ازدرس های پایین تر شروع کنند برای خودشان راحت تر و بهتر است و هم بهتر میفهمند و هم فشاری که باید به ذهن بیاید نمیآورند ولی مهم انتخاب استاد است که توضیح آن داده شد.
اکتاب هم اهمیت دارد ولی در حد اهمیت استاد نیست.
🔻
کتب اهم فلسفی
اما این که چه کتابی بخوانیم کتابهای مشایی خیلی با هم تفاوتی ندارند منتهی سخت و آسان دارد و اشارات کتاب سنگینی است و شفاء هم قسمت هایی از آن از اشارات سخت تر است، این دو کتاب و امثال این دو کتاب دارای متن سنگینی است و سزاوار نیست به عنوان اولین کتاب انتخاب شود.
🔻
ولی کتاب شرح هدایه اثیریه کتاب آسانی است،شرح حکمة العین هم داریم ، اینها کتابهای آسانی است و اتفاقاً قبلا کتابهای درسی بوده است که در حوزههای علمیه تدریس میشده و شخصی که وارد فلسفه می شد از این کتابها شروع می کرده است.
🔻 پس ما در مبانی مشاء هم کتابهای آسان داریم وو هم کتاب های سخت و هر دو را می شود شروع کرد ولی انتخاب کتاب سخت برای دانشجو باعث تکلف و مشقت خواهد شد و بهتر است ازکتابهای آسان فلسفه را شروع کند.
اما در اشراق بهترین کتاب که در حکمة الاشراق داریم خود حکمت الاشراق داریم خود حکمة الاشراق و شرح آن است، شرح حکمة الاشراق هم دو تا است یکی قطب شیرازی نوشته است که هم رایج تر و هم آسانتر است و یکی هم شهرزوری نوشته است.
🔻
در کتاب مبانی حکمت متعالیه هم بدایه و نهایه است و بعدش هم خود کتب صدرا مانند شواهد الربوبیه و اسفار است .
🔻
کتاب الحمدالله زیاد داریم البته همه کتابها هم لازم نیست خوانده شود چند کتاب خوانده می شود و بقیه کتابها را باید ممطالعه کرد و اگر رد جایی ابحامی داشت سوال می کنندو اگر کسی نبود که از آن سوال کنند از روی ناچاری آن قسمت را رها می کند ، البته تا جایی که امکان دارد انسان باید مطالب را حل کند و رها کردن در حد ضرورت است و الا ما حق نداریم کلاسی را که شرکت کنیم و وقت برای آن می گذاریم مسایل را حل نکرده رها کنیم چون عمرمان تلف میشود و هر کتابی که درس میگیریم باید تمام توانمان را بگذاریم که مبادا این عمری که ما گذاشتیم بیهوده صرف شود.
🔻
و نمی توان به این توجیه که اگر در این کتاب نفهمیدم در کتاب بالاتر می فهمم آن را رها کنم این اندیشه غلط است، هر چیزی که سر کلاسش رفتیم باید پنبه اش را بزنیم و کاملا روشن بشود و آن وقت است که عمری که گذاشته ایم استفاده اش را برده ایم و هم چنان که در ابتدا گفتیم هر کلاسی که رفته ایم باید بعد از پایان کلاس و مباحثه باید بتوانیم آن را تدریس کنیم اگر در خود توان تدریس نداشتیم باید بدانیم که آن درس را خوب نفهمیده ایم یک وقت برخی از افراد هستند به محض اینکه از کلاس بیرون میروند تدریس میکند این جور افراد استثنایی هستند ولی برخی بعد از مطالعه و مباحثه و تلاش فکری میتوانند تدریس کنند( این هم خوب است) ولی اگر بعد از مطالعه و مباحثه و تلاش فکری ،قدرت بر تدریس نداشت حتما درس را خوب نفهمیده است و البته این جور افراد خیلی کم
هستند .
پاسخ استاد حشمت پور
در فایل لطفا دانلود کنید
بسیارکم حجم
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
سوال شما این بود که «اگر فلسفه بتواند خدا را اثبات کند پس احتیاجی به ایمان نداریم و ایمان جایگاهی پیدا نمی کند در حالی که کسانی هستند که فلسفه خوانده اند و دلایل آیات خدا را شنیده اند و در عین حال ایمان به خدا پیدا نکرده اند چگونه بین علم و ایمان جمع می کنید؟»
🔻
با توجه به مقدمه فوق، پاسخ سوال شما روشن شد و مشخص شد که علم نه ایمان و نه مستلزم ایمان است ولی مقدمه برای ایمان هست یعنی اگر من علم پیدا کردم و موانعی در نفس من وجود پیدا نکرد این علم من، ایمان می شود.
🔻
سوال کرده بودید که«فلسفه چه ارزشی دارد زیرا تمام ادیان ما را به ایمان سفارش کرده اند و فلسفه تولید علم می کند نه این که مولد ایمان باشد».
با دقت در مقدمه،جواب سوال شما روشن می شود زیرا فلسفه به ما علم می آموزد و کافی است که ما موانع را بر طرف کنیم تا علم به ایمان تبدیل شود پس این طور نیست که فلسفه بی ارزش باشد،فلسفه استدلال می کند و با استدلال برای ما علم درست می کند نه ایمان و بعد از این که علم درست کرد اگر من توانستم موانع را از نفسم بر طرف کنم همان علم تبدیل به ایمان می شود پس فلسفه می تواند به من کمک کند و من را مومن کند نه این که فلسفه کارایی نداشته باشد بلکه آن موانع مانع می شوند و گرنه فلسفه کار خودش را می کند.
🔻
در بین سوالاتتان آمده بود که با دلیل نمی توان خدا را اثبات کرد بله با دلیل نمی شود کسی را مومن به خدا کرد ولی با دلیل می شود کسی را عالم به خدا کرد پس دلیل، علم به خدا را درست می کند اگر چه ایمان را درست نمی کند و فلسفه ادعاء ندارد که ما مومن به خدا درست می کنیم،فلسفه مدعی است که ما شما را به خدا عالم می کنیم نه مومن می کنیم و بعد از این که عالم شدید خودتان تصمیم بگیرید،تلاش کنید و موانعی که در نفستان هست برطرف کنید ایمان حاصل می شود و اسلام هم از ما علم نخواسته بلکه ایمان به خدا خواسته است یعنی گفته همین اندازه که شما عالم به خدا شدید نمی توانید کافر باشید و باید ایمان به خدا بیاورید،کسانی که به خدا ایمان نداشتند خدا را قبول داشتند و اگر از ایشان سوال می کردید که که چه کسی جهان را خلق کرده است در پاسخ می گفتند خدا و در آیه قرآن هم داریم که «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ»[2] پس آن ها هم قبول داشتند یعنی علم داشتند ولی ایمان نداشتند یعنی موانعی وجود داشت که آن موانع نمی گذاشت ایمان پیدا کنند و اگر موانع را بر طرف می کردند علمشان تبدیل به ایمان می شد.
🔻
این مطلب اول بود که چند سوال نوشته بودید و همه مطالب شما با همین مطلب پاسخ داده شد و خلاصه اش این شد که ما باید فرق این دو(علم و ایمان) را بدانیم و گفته شد که این دو با هم تباین ندارند و یکی می تواند مقدمه دیگری باشد،ما می توانیم اسم علم را مقتضی ایمان بگذاریم و آن مقتضی را با عدم مانع جمع کنیم که هر دو با هم علت تامه را تشکیل می دهم و با تحقق علت تامه، ایمان حاصل می شود.
🔻
شما در حرف هایتان مطلبی داشتید که صریح در برداشت من نبود ولی این طور از آن برداشت می شود که علم از تعقل حاصل می شود و ایمان از فکر،اگر کسی از چیزی احساس پیدا کند به او مومن می شود اما اگر در باره چیزی تعقل پیدا کند نسبت به او عالم می شود ولی به او مومن نمی شود.
این سخن شما درست نیست زیرا احساس هم علم می آورد منتهی مرتبه نازله علم،تعقل هم علم می آورد ولی مرتبه عالیه ولی هیچ کدام ایمان آور نیستند یعنی ایمان مشروط به حس نیست لذا خدا را حس نمی کنیم و ایمان به آن هم داریم و هم چنین حس ایمان آور نیست پس ایمان مشروط به حس نیست و از آن طرف هم حس ایمان آور نیست و ممکن است شما میزی را حس کنید ولی مانعی نگذارد آن را قبول کنید،مانعی نگذارد آن را باور کنید باز هم در این جا ایمان نمی آید پس این طور نیست که که حس با ایمان رابطه مستقیم و رابطه تلازمی داشته باشد،ممکن است خیلی از جاها هم ایمان،مشروط به حس باشد و هم چنین حس مستلزم ایمان باشد. از عبارت شما این طور برداشت کردیم حال منظور واقعی شما چه بوده نمی دانیم ولی اگر غرضتان این بود پاسخش داده شد که حس مولد ایمان نیست و ایمان هم مشروط به حس نیست.
ادامه دارد...
🔻🔻
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
✍ #وایتکس_یا_کلر
وایتکس همان کلر است ولی چون سازمان بهداشت جهانی گفته خوب است، پس دیگه حرف نباشه❗️
💧حدود ۵ سال قبل اعتراض ها در مورد اضافه کردن وایتکس به آب شرب تهران بالا گرفت ولی طبق معمول، وزارت بهداشت با انتشار اطلاعیه ای وجود وایتکس در آب تهران را تکذیب کرد و از وجود محلول "هیپو کلریت سدیم" یا همان آب ژاول سخن گفت.
💧بر اساس این اطلاعیه، ادعا شد که این شیوه تصفیه آب، طبق معتبرترین منابع علمی دنیا از جمله سازمان جهانی بهداشت کاملا علمی است! پس به مردم گفته شد هیچگونه نگرانی از این بابت حتی متصور هم نیست.
💧موضوعی که پیش از این نیز معاون بهرهبرداری آبفای استان تهران با تفاوت قائل شدن بین وایتکس و آب ژاول گفته بود: وجود آب ژاول در آب شرب تهران واقعیت دارد.
💧اما وقتی بعد از این همه سخن گفتن از تفاوت آب ژاول و وایتکس با یک سرچ کوچک می توان به بخشی از سخنان معاون عمراني استاندار تهران در مصاحبه با ایسنا رسید که آب ژاول را همان وایتکس دانست .
وی درباره اينكه اضافه كردن آبژاول و آب شرب خطري براي سلامتي انسان دارد يا خير به ایسنا گفت:« فرقي نميكند چون زماني كه گاز كلر به آن اضافه ميشود، اگر مقدار آب كم باشد، تركيب آبژاول كه همان وايتكس است، توليد ميشود.»
💧اگرچه آنچه مهم به نظر می رسد سلامت آب شربی است که میلیون ها انسان از آن استفاده می کنند نه دعوا بر سر آب ژاول یا وایتکس ولی آنچه از این تحقیق می توان نتیجه گرفت این است که وزارت بهداشت ایران تابعی از سازمان بهداشت جهانی است و شدت این تبعیت، از تبعیت یک انسان متدین شریعت مدار از مرجع تقلید خود بیشتر است! ولی این کجا و آن کجا!
منبع طب الائمه
☘🔹☘
با سپاس از راهنمایی هم تراثی گرامی. 👆
بنده هم عرض می کند:
این لینک دانلود چاپ سنگی از کتاب مطلوب است:
http://dl.nlai.ir/UI/1fd34244-5bac-4627-ad1b-edc590bcd19a/Catalogue.aspx
صفحه به صفحه دانلود و ذخیره کنید. با سپاس. 🙏🙏🙏
بیماری آنفلوانزا به روایت
ناصرالدین شاه قاجار
.
روز جمعه چهاردهم جمادیالثانی ۱۳۰۹
.
این ناخوشی امسال حقیقت چیز غریبی است. اگرچه همان زکام قدیمی معمولی است، ولی اسم تازهای هم به او گذاردهاند؛ گریپ و آنفلوآنزا میگویند.
اصل مرض زکام سخت و نزله است. اگر تب باشد ذاتالجنب است و اگر نباشد زکام است. ولی طوری مسری و زیاد است که حالا در تمام شهرهای ایران، همه کس این ناخوشی را دارند و در طهران خانهای نیست که چندین نفر ناخوش نباشد. سابق زکام یکی دو نفر داشت، حالا همه دارند.
فرنگستان هم این مرض هست، ولی همه جا بحمدالله عاقبت به خیر است. امینالسلطنه از شهر تلگرافی آورده بود که دوک دو کالارانس" پسر بزرگ ولیعهد انگلیس که در اکس" هم - سفر فرنگستان - همراه ما بود و همیشه میگفت: تِرِه ژولی نِسپا؟* به ناخوشی همین زکام معروف مرده است. خیلی اسباب تأسف شد.
.
. *. tres jolie n'es pas? خیلی زیباست نه؟
.
.
.
روزنامهٔ خاطرات ناصرالدین شاه از ربیع الثانی ۱۳۰۹ تا صفر ۱۳۱۰، به کوشش مجید عبدامین و نسرین خلیلی، بنیاد موقوفات دکتر افشار یزدی با همکاری نشر سخن، ۱۳۹۷
@qajariranhistory
بیماری آنفلوانزا به روایت
ناصرالدین شاه قاجار
.
روز جمعه چهاردهم جمادیالثانی ۱۳۰۹
.
این ناخوشی امسال حقیقت چیز غریبی است. اگرچه همان زکام قدیمی معمولی است، ولی اسم تازهای هم به او گذاردهاند؛ گریپ و آنفلوآنزا میگویند.
اصل مرض زکام سخت و نزله است. اگر تب باشد ذاتالجنب است و اگر نباشد زکام است. ولی طوری مسری و زیاد است که حالا در تمام شهرهای ایران، همه کس این ناخوشی را دارند و در طهران خانهای نیست که چندین نفر ناخوش نباشد. سابق زکام یکی دو نفر داشت، حالا همه دارند.
فرنگستان هم این مرض هست، ولی همه جا بحمدالله عاقبت به خیر است. امینالسلطنه از شهر تلگرافی آورده بود که دوک دو کالارانس" پسر بزرگ ولیعهد انگلیس که در اکس" هم - سفر فرنگستان - همراه ما بود و همیشه میگفت: تِرِه ژولی نِسپا؟* به ناخوشی همین زکام معروف مرده است. خیلی اسباب تأسف شد.
.
. *. tres jolie n'es pas? خیلی زیباست نه؟
.
.
.
روزنامهٔ خاطرات ناصرالدین شاه از ربیع الثانی ۱۳۰۹ تا صفر ۱۳۱۰، به کوشش مجید عبدامین و نسرین خلیلی، بنیاد موقوفات دکتر افشار یزدی با همکاری نشر سخن، ۱۳۹۷
@qajariranhistory
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com