چطور است حروف تهجی قرآن رو هم عکس بگیرند و بنویسند: "اینها زمانی حروف اسرار آمیزی به حساب می آمدند که اینک فقط برای محققین و پژوهشگران به کار می آید تا بدانند در مغز پیامبر و محیط آن زمان چه می گذشته..."
Mehdi Sahafian:
ادامه دریافتهای دفتر ششم مثنوی
حکایت دژ هوش ربا 10
صورت معشوق زو شد در نهفت
رفت و شد یا معنی معشوق جفت 4617
وصف درگذشت برادر بزرگتر :
اشاره به چگونگی رسیدن به حقیقت توسط حضرت عشق :
صورت معشوق در نظر عاشق محو می شود و با حقیقت معشوق یکی می شود.
من شدم عریان زتن،او از خیال
می خرامم در نهایات الوصال
کی به وصول کامل و غرق شدن در آغوش او می رسم؟
زمانی که از جسم خودم برهنه شوم و معشوق در نظر من از خیال جدا شود.
این مباحث تا بدینجا گفتنی است
هر چه آید زین سپس نهفتنی است
این بیت کلید تمامی تمثیل های عرفانی مثنوی است:وصف وصول قابل بیان است اما خود وصول در واژه ها نمی آید.
واژه ها برای دنیای مادی است .جانها بی دهان سخن می گویند و بی گوش می شنوند.
(به رمز تکرار "قل " در قرآن مراجعه شود؛پیامبر در سکوت دریافت می کند و مامور می شود که این گونه بگو...)
تا به دریا سیر اسپ و زین بود
بعد ازینت مرکب چوبین بود
وقتی به دریای حقیقت رسیدی اسب به کارت نمی آید .قایق چوبین مرکب تست.
این خموشی مرکب چوبین بود
بحریان را خامشی تلقین بود
تمثیل بی نظیر برای سکوت:
سکوت مرکب تو در دریای بی انتهای حق است.
وآن کسی کش مرکب چوبین شکست
غرقه شد در آب ، او خود ماهی است
مقام بالاتر یعنی غرق شدن در توحید ؛برای آن کسی است که این قایق را هم بشکند .او شاه ماهی دریای توحید است.
نه خموش است و نه گویا ،نادری است
حال او را ، در عبارت نام نیست
آنکه غرقه او شد همه است و همه ویژگیها را دارد گرچه متضاد باشند هم گویا است و هم در سکوت!!
@arameshsahafian
نوعی صنعت شعری است چنانچه در دیوان سنایی ص 871 آمده است در شعر:
با او دلم به مهر و مودت یگانه بود
سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود...
ای عاقلان عشق مرا هم گناه نیست
ره یافتن به جانبشان بی رضا نبود
شوخی در زبان امروز به معنی مزاح است، در زبان عصر حافظ به معنی جسارت و گستاخی و بی باکی است. همچنین صنعت کردن به معنی فریبکاری و نیرنگ زدن و ظاهرسازی است و ابدا معنایی را که فرموده اید افاده نمی کند.
بله و اضافه است
از محبت است راحت هم توشه حلال
به معني
محبت و توشه حلال موجب راحتي در آخرت است
به نظر متناسب است
با توجه به مصراع اول ظاهرا هر دو سوز باشد یعنی سوز عشق و سوز محبت. آن هم نقطه نیست اشتباهی است که ادامه داده نشده است.
کلمه بالای عدد که شبیه ''لهجه'' است و بی ارتباط به جمله.
''دیرلر'' بعد از الامعا هم به معنی میگویند است که در ترجمه لحاظ شد.
در بیت اول هم اشکالی در مصراع دوم رخ می نماید یکی از "از" ها اضافه است و به نظر حقیر دومی :
خمیر خاک چون از آب عشق است
هوا زان آتشین از تاب عشق است
سلام
دلا ز عرش محبت مراد خویش بخواه
که هرچه هست مهیا به زیر این طنبی است
طنبی استعاره از عشق است. عشق همانند ایوانی است که تمام مقاصد و مطالب در زیر سایه ی آن مهیاست
عرش ایوان بالا وتخت بلند جایگاه است شاعر میگوید تو از عرش محبت بخواه چرا که هرچه مهیا باشد و در اختیارت دهند از زیر این تخت یا عرش ایوان و یا طنبی خواهد بود
با عرض سلام و احترام.
برای تشریح فرق بین واژگان تقریبا مترادف، در فرهنگ نویسی thesaurus (تزاروس) نوشته می شود. مانند:
" فرهنگ طیفی"، جمشید فراروی.
(فایل این کتاب است. حسب امرتان ارسال خواهد شد)
به thesaurus های انگلیسی هم مراجعه فرمایید ذیل مدخل های:
Phrase / group
آنچه به ذهن بنده می رسد:
عبارت: گروهی از کلمات و حروف است که در کنار هم جمله ای یا مفهومی را می رساند.
گروه: کلمات یا حروف است که در کنار هم هستند و شرطی برای تشکیل جمله یا رساندن مفهوم ندارد.
توضیحات : نمی داند بیچاره مادرش چه حالی دارد، وقتی به قصد «کُناری» از خانه بیرون می آیند. خورشید بالای سر مادر ناظر بر همه چیز است و می تواند درک کند، حتی می تواند از گرمای سوزانش بکاهد، که نمیکاهد؛ چون نسبت به مردم دیگر وظیف هاش سنگین است. طوری است که بی خیال و بی تفاوت نشان می دهد؛ اما پسر نیست که شاهد رنج مادر باشد و او را درک کند. اگر باشد مثل خورشید وظیفه ی سنگینی نسبت به دیگر آدم ها ندارد. لااقل مهم ترین وظیف هاش عشق و محبت به مادر است.
برابر سازی کلمات بر اساس حروف ابجد
بازی با حروف ابجد به شکل های مختلف رایج بوده و شایع ترین شکل آن، برساختن ماده تاریخ هایی است که میان حر ف و عدد، سعی می کرده است ضمن باور به این که حروف، نوعی رمز و اشاره به معانی واقعی است، ترکیب آنها را در قالب کلمات، بازتاب آن رموز بداند. طی قرنها، هزاران شاعر، برای ساختن ماده تاریخ منظوم برای رخدادها و وقایع، تلاش کردند، بسیاری دیگر، از کسانی که ذوق شاعری نداشتند، روی کلمات و ترکیب ها به عنوان ماده تاریخ وقت گذاشتند.
و اما یک مورد دیگر، که کمتر مورد توجه بوده، برابر کردن برخی از کلمات از نظر تعداد حروف، و اعداد مربوط به آنها بر اساس نظام ابجدی بوده است. این کار، هم نوعی تفریح به حساب می آمد و هم بازتابی از همان باور بود که حروف مظهر معانی هستند. این کار با پیوند با اعداد و بر اساس رسمی که در محاسبه حروف ابجد وجود داشت، انجام می شد. گاهگاه در میان جُنگها، به نمونه هایی از این برابر سازی کلمات بر اساس حروف و اعداد برخورد کرده ام. نمونه زیر یکی از آنهاست.
اما فارغ از جنبه های رمزی، نوعی بازنمایی فرهنگ عامه هم در این برابر سازی وجود دارد. این بازنمایی، می تواند عقاید عامه را در باره مسائل مختلف نشان دهد. مثلا برابر دو عنوان «محمودی = جهنمی» با این توضیح که اشاره به محمود افغان است جالب است. همین طور مواردی وجود دارد که بازتاب تصورات مردم در باره شهرهاست، مانند «کاشان = عقرب». گاهی هم کلمات عاشقانه است مانند «محبوب = ناز».
در این موارد، تصور بر این است که دستی پشت سر این کلمات و حروف بوده که اینها را برابر ساخته و کشف اینها، گویی بخشی از رمز گشایی از عالم حروف و اعداد است. این هم بخشی از دانشی است که هزاران سال بشر به آن عشق می ورزیده است.
در اینجا، فهرستی از این کلمات را که در یک جنگ دیدم، تقدیم می کنم. ضمن آن که اخلاق حکم می کرد، برخی از کلمات را با نقطه چین ناقص کنم تا توهینی به عزیزان نباشد. رنگ صفوی و باورهای آن دوره، در این برابرسازیها آشکار است.
اسامی و لغاتی که به حروف ابجد و حساب جمل با هم مطابق اند و در معنی برابر.
امام = اعجاز
عدس = باقلا
دیوانگی = آسودگی
محبوب = ناز
کعبه = آب زمزم
شاه نجف = شاه عباس
شاه = قهار
می = گل
عباس = نواب کامیاب
خواب = راحت
معشوق = محبت عاشق
یوسف = حسن ازلی
نخود = کشمش
عقرب = کاشان
عقربی = کاشانی
ساوجی = ....گ
گیلک = ...دنی
اصفهان = قلمزن
بنگی = ملحد
محمودی = جهنمی
پیر = بی عقل
هجر = درد
غم = تلخی
عشق = دوست
زلف = مجعد
کاکل = سودا
استربان = قاترچی
یاس = الم
قند = سفید
خیال = خام
علی = بحق
حب محمد = ایمان
النبی = محمد
حسد = بیس
سهل = اندک
خودبین = بی عقل
کفر = جهل مرکب
صلح = نزاع
ابوالقاسم = مالک یوم دین
زبان = دهان
شیر = مستی
عاق = عاصی
یزد = زوجه!
می شبانه = فصل بهار
لوند =کو.. داده
می صاف = بی آزار
نوباوه = جوانی
دام = بلیه
اهل کرم = بی آزار
گل ناب – لب سبز
جور = آزار
بدسلوک = گوساله
دریوزه = انفعال
کاروان = ساقی عادل
آلوده = پلید
ک.. پیر = دریای محیط
بلند همت = سرگردان
سبز = ایام بهار
فرهنگ = دانش
طب = دوا
اوراد = زره
درد دل = آزردگی
خواجه سیاه = خر سیاه
فرزند = سروسهی
نایب قاضی = ع ... ..طاب
در حاشیه: محمودی که با جهنمی برابر است مقصود محمود افغان است که در زمان سلطانحسین میرزا بر ایران و اصفهان مسلط شد و نکته سنجان این کلمه را یافته اند.
@jafarian1964
@litera9
مجموعهی ۲ داستان،شامل:"واسکا سرخه"، مردى است که با بی رحمى دختران روسپى را تنبیه مىکند و همه از او متنفرند واسکا بیمار مى شود و یکى از دخترها با محبت بسیار از اوپرستارى مى کند.واسکا از همه طلب بخشش مى کند؛"مادر یک خائن"، مادر میان عشق به میهنو عشق به فرزندى که سرکرده دشمنان است،تردید دارد.در پایان پسرش را مى کشد تا سرزمینش نجات یابد. کارهای ارزشمند مرتضی ممیز کتاب را بسیار زیبا کرده است. اما خود کتاب ؟
"آنتوان دوسنت اگزوپري" خالق شاهزاده كوچولو معتقد است :
عشق آن نيست كه به هم خيره شويم
عشق آن است كه هر دو به يك سو بنگريم!
"گوته" عشق را عامل شكل گيري دانسته و مي سرايد:
ما، با آن چه كه عاشقش هستيم
شكل مي گيريم.
عرفا چه خوش مي گويند: عشق مٓركب ِمقصد، نه مقصدِ مَركب!
و "نادر ابراهيمي " چه زيبا مي گويد:
عشق به همنوع حادثه است،
عشق به ميهن ضرورت است،
عشق به خداوند هم ضرورت است و هم حادثه!
جان كلام: هرگاه قلبتان براي ديگران مي تپد،
فرشتگان برايتان دست تكان مي دهند!!
چو گيرد خوي تو مردم سرشتي
هم اينجا و هم آنجا در بهشتي.
| كتاب: #لطفا_گوسفند_نباشيد | #محمود_نامني | انتشارات: #نامن | صفحه: ٢٤٦ الي ٢٣٩ | برگرفته از نسخه: چاپي |
با ما هر روز كتاب بخوانيد.
| #كتابخانه | #خودشناسي | #موفقيت |
@ketabkhaneh_channel
خواستن به معنی «طلب کردن» موضوع بحث نیست. آن روز هم «خواستن» به این معنی، غیر از «خواستن» به معنی "خاستن" بود، گرچه به یک شکل نگاشته می شدند و این نیز همچنانکه هم_گروهی محترم ما به نقل از آقای دکتر کاظمی گفته اند ریشه در لهجه و گویش اهالی خراسان داشته است که در ایامی واو را هم تلفظ می کردند و لذا در کتابت هم آن را می نگاشتند و پس از مدتی تلفظ واو متروک شد اما نوشتن آن همچنان ادامه داشت.
با سلام خدمت اساتید و بزرگواران
محبت می کنید به بنده بگویید واژه ضربی در ارتباط با جلد نسخ در فهرست ها دقیقا به چه معنی است.
سپاسگزارم🙏
سلام
تلفظ ترکی آن Choban است و در ترکی قدیم به معنای صاحب منصب و کدخدا آمده... در کتب تاریخی کلماتی چون چوپانیان یا امیرچوپان آمده که همین معنی را تداعی می کند. شاید همین کلمه باشد که تحول معنایی یافته است.
شبان و چوبان شباهت زیادی به هم دارند و تغییر حروف ش و چ به همدیگر از نظر زبانشناسی کاملا عادی و رایج است.
ترکی یا فارسی بودن کلمه، هر دو محتمل است و به قطعیت نمیتوان نظر داد.
"جزء اخیر علّت" از اصطلاحاتی است که معنایش را در مبحث علت و معلول باید جستجو نمود.
در فلسفه و کلام و اصول به مناسبت های گوناگون به کار رفته است. "جزء اخیر علت" جزئی است که اگر پدید آمد، باعث کامل شدن علت می شود و همین امر باعث محقق شدن معلول می گردد.
شاعر در اینجا ننگ و عار را جزء اخیر علت برای اشعار برشمرده است؛ یعنی: اگر ننگ و عار بر کسی عارض شد بی درنگ به دنبال شاعری می رود (اینکه چرا به این نتیجه رسیده، باید از قرائن و فضای ذهنی شاعر به دست آورد).
البته این مصرع ایهام دارد و به گونه ای دیگر هم معنی می دهد؛ چرا که حروف «ا ش ع ا ر» علت مادیِ تشکیل دهندۀ واژۀ "اشعار" هستند و از قضا، جزء اخیر این علت هم "عار" است.
🔸فلسفه صلوات
🔹صلوات بهترین ذکر است. هم دستور قرآن است صلّوا علیه... و هم مورد تأکید معصومین (ع) و قاطبه عارفان و اهل معنی. به تعبیر برخی: خداوند هم به همین ذکر مشغول است؛ إنّ الله و ملائکته یصلّون... فعل مضارع دوام و استمرار را می رساند.
بیانات مختلفی در حقیقت صلوات و معنا و فوائد آن ذکر شده، اما ظاهرا هیچ یک تمام نیست.
🔸صلوات نوعی تکریم و احترام و حق گذاری نسبت به حضرت خاتم (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) است.
🔹خداوند که خود دائما در حال انزال رحمت و صلوات بر آن ذوات مقدسه می باشد دوست می دارد بندگانش نیز همواره نسبت به آن محبوبان الهی اظهار محبت نموده و با ذکر صلوات و درخواست زبانیِ همان کاری که خداوند دائما در حال انجام آن است ربط معنوی با آنان حاصل نموده و در پرتو این تکریم، رشحه ای از رحمت نازله الهی، به آنان نیز برسد.
🔸آیة الله العظمی بهجت می فرمود: کار آسان بعد از انجام واجبات و ترک محرّمات، صلوات فرستادن است؛ صلوات عاشقانه و محبّانه. صلوات محبّت آور است، و محبّت انسان را بالا می کشد. صلوات اگر با عشق و محبت نثار شود خدا ميداند چه تاثيراتي دارد!
صلوات الله وصلوات ملائکته وأنبیائه ورسله وجمیع خلقه علی محمد وآل محمد والسلام علیه وعلیهم ورحمة الله وبرکاته.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com