زمان جشن نوروز ۱۳ روز است و در اولین روز نوروز ایرانیان سفره ای پهن می کنند و بر آن هفت چیز که نامشان با حرف سین شروع شده باشد, می گذارند و آن را سفره هفت سین می نامند. ( سبزه : نمودارِ گل های زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی, سیب : میوه ای بهشتی و نماد زایش, سمنو : از جوانه ی گندم، نمود رویش و برکت, سنجد : بوی برگ و شکوفه ی آن محرک عشق و دلباختگی است و...) برای تزیین سفره هفت سین از وسایل دیگری استفاده می شود که هر یک فلسفه خاصی دارند. آینه و شمع برسر سفره هفت سین به نشانه نور, روشنایی و شفافیت استفاده می شود.
معمولا تخم مرغ های رنگ شده با طرح های زیبا نیز برسر سفره ی هفت سین وجود دارد که نماد نطفه و باروری و زایش است. (در اساطیر آمده فلسفه وجود تخم مرغ جهان است که تخم مرغی شکل است و آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین روز است.)
سیزدهم نوروز، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشت زارهای نودمیده، انگاشته شود. در این روز، از دیر باز مردم ایران به دشت و صحرا می رفتند تا با شکست دیو خشکسالی، گوسفندی برای فرشته باران، قربانی و بریان کنند تا این فرشته کشت های نو دمیده را از باران سیراب کند.
مردم ایران هم اکنون نیز در پایان روز سیزدهم با سبزه های سفره هفت سین خود به دامن طبیعت پناه می برند و تمام روز را در طبیعت می گذرانند که در تقویم رسمی کشور این روز« روز طبیعت» نام گذاری شده است. روز چهاردهم فروردین ماه, جشن ها ی نوروزی به پایان رسیده و مردم زندگی عادی خود را از سر می گیرند. مراسم جشن های نوروزی یکی از جذاب ترین جشن های ایرانی برای مردم ملل دیگر است.
@Miniature4everyone
سلام خانم هاشمی
از آنجا که بابا افضل کاشانی فیلسوف گرانقدری بوده و با علوم هیئت و نجوم بطلمیوسی آشنایی داشته احتمال میرود منظور وی از هشت اساس، «هشت فلک بطلمیوسی» باشد که طبق نظر قدما نظام جهان بر بنیان آنها اساس و استوار آمده است:
ثوابت یک هزار و بیست و چارند/که بر کرسی مقام خویش دارند
به هفتم چرخ کیوان پاسبان است/ششم برجیس را جا و مکان است
بود پنجم فلک مریخ را جای/به چارم آفتاب عالم آرای
سیم زهره دوم جای عطارد/قمر بر چرخ دنیا گشت وارد
(شیخ محمود شبستری)
زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و قمر + یک فلک ثوابت که جایگاه ستارگان ثابت است و همگی با هم هشت تا میشود.
البته ناگفته نماند که بعدتر حکمای مسلمانی چون ابنسینا به این هشت فلک، فلک دیگری افزودند که بر دیگر افلاک محیط بود و «محدد الجهات» نامیده میشد همان فلکالافلاک که مسلمانان آن را عرش اعلی نیز میخوانند و جایگاه هیچ ستارهای نیست و در محاسبات ریاضی و نجوم نیز راهی نداشت و تنها بر مبنای فرضیات فلسفی در علم طبیعیات اهمیت و شهرت یافت و بعید نیست این کار به تأسی و تأثیرپذیری از آیات قرآن کریم دربارهٔ طبقات هفتگانهٔ آسمان و کرسی و عرش انجام پذیرفته باشد؛ چنانکه ابنسینا منظور از واژهٔ عرش در آیۀ ۱۷ سورهٔ حاقه (وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ)را همان فلك نهم يا فلك الافلاك میدانست که هشت فرشته بر دوش دارند و میرانند.
بحث درباره هشت یا نه فلک مطول است ولی همین بس که ابوریحان بیرونی افلاک را هشت میدانست و با فرضیهٔ نه فلکی مخالفت ورزید که در «تحقیق ماللهند» و «التفهیم» در این باره توضیحات مبسوطی داده است.
هفت خط هم بیشتر از آنکه به هفت خط جام شراب اشاره داشته باشد «هفت اقلیم» یا «هفت کشور» را به ذهن متبادر میسازد.
موفق باشید
2- مواضعی که شیخ رئیس بوعلی سینا، در کتاب شفاء، به اثبات یا ذکر فلک نهم (= فلک محدِّدُ الجهات) پرداخته است.
پاسخ:
شيخ رئيس در فصل های سيزدهم و چهاردهم از مقالۀ سوم از فن اولِ طبيعيات شفاء (ط مکتبة آية الله المرعشی، ج 1، صص 246-258) , و نيز در آغاز نمط دوم اشارات قائل به فلك محدد الجهات شده است، نه بدین معنی که کاشف یا واضع این فلک بوده باشد.
محدِّد الجهات فلكى متوازى الثخن است كه بر همه اجرام و افلاك محیط است و مركز آن مركز زمين است كه سِفل مطلق است. و اين محدد الجهات است كه اجسام خفیف (= سبک) را به سوى خود مى كشد , و اجسام ثقيل (= سنگین) را از خود دور مى كند؛ یعنی: به سوى مركزش دفع مى نمايد , و حركت اُولی (= حرکت شبانه روزى) از اوست.
و همو در ابتدای علم هیئت از ریاضیات شفاء (ط مکتبة آية الله المرعشی، ج 2، ص 28) حرکت اُولی را به فلک نهم نسبت می دهد، آنجا که گوید: «وهي [یعنی: الحرکة الأولی] لجرمٍ غيرِ مُکَوکَبٍ». مرادش از جرمِ بدون کوکب، همان فلک نهم است.
در هیچ یک از این مواضع، شیخ نه صراحتاً نه به اشاره، ادّعا نمی کند که وضعِ فلک نهم از سوی من است.
🌿🍎🌿🍎🌿
#جشن_های نوروزی (4)
خانهـتکانی و هفت سین
🌿🌿 #خانهـتکانی، از جمله آداب جدایی ناپذیر جشن نوروز است و اگر چه در ظاهر کاری معمول برای نظافت و غبارروبی سالیانه از خانه و کاشانه است و اسطوره به نظرنمی آید، ولی در واقع بخشی به جا مانده از آیینی اسطوره است. در شمار آیین های نوشدن سال، آیین فروردگان، امروزه، شناخته نیست ولی این آیین، مثل خود نوروز، ریشه در آفرینش انسان دارد. آفرینش انسان دو مرحله دارد:مرحله غیر جسمانی و مرحله جسمانی. آفریدگار، در آغاز، #فَرَوَهر (Faravahr) یا وجود غیر مادی انسان را در عالم ملکوت آفریده است. و سپس، در مان معین، فروهر انسان به به عالم خاکی فرود می آید و در جسم او می نشیند و سیر آفرینش انسان کامل می گردد. «فروهر مردم، به هنگام خلقت، در سگالش با هرمزد، آگاهانه پذیرفت و به اختیار خود به گیتی آمد تا به تن با پتیاره (= اهریمن) بجنگد.» (بهار، ص69 / همچنین نک: اوشیدری، 372) هنگامی که انسان می میرد فروهر با عالم فرَوَشی باز می گردد. باور چنان بود که ارتباط فروهرها به کلی با خاندان انها قطع نمی گردد، بلکه آنها در ده روز پایان سال دوباره به زمین باز می گردند تا به خاندان و خانواده سر بزنند و بنابراین، برای پذیرایی و خوش آمد فروهرها، جشن فروَردگان، در ده روز پایانی سال برگزار می شد و مردم شبها بر بام ها آتش می افروختند تا رهنمای آنان در یافتن خانواده باشد، خانه را آب و جارو می کردند و خوردنی های نیکو تدارک می دیدند تا فروهرهای بازآمده از دیدن شادی و شور و نعمت و پاکی خانواده خوشنود و شاد بازگردند. آیین خانه تکانی ریشه در جشن فروردگان دارد که امروزه، در آستانه نوروز به جا آورده می شود و با آن درآمیخته است.
🌿🌿 برعکس خانه تکانی، #هفت_سین بسیار کهن به نظر می آید، اما در واقع چنین نیست! هفت سین، یک نوآوری تازه بر بنیادهای اساطیری است که پیشینه آن به دویست سال اخیر باز می گردد. نه در منابع اساطیری کهن، و نه در آثار ادبی پس از اسلام، سخنی از هفت سین به میان نیامده است. سفره گستردن و شکرگزاری برای نعمت ها، بخش جدایی ناپذیر همه جشن ها بوده و سبزکردن گیاهان در نوروز نیز همواره رواج داشته است. رفته رفته، این آیین به سوی شکل گیری سفره هفت سین گراییده است.
تقدس عدد هفت، باوری اساطیری و به جا مانده از کهنترین دوره های تمدن بشری است. سومری ها، آشوری ها، عیلامی ها، بابلی ها و ... عدد هفت را مقدس می دانستند. (اوشیدری، 485) تقدس عدد هفت به احتمال زیاد از ستاره شناسی و نجوم قدیم ریشه گرفته است که هفت روشنِ آسمانی خورشید و ماه و تیر و ناهید، بهرام، هرمزد (مشتری) و کیوان را می شناخته اند، که از زمین با چشم دیدنی بوده است و بنابراین انها را در سرنوشت زمینی ها، موثر دانسته اند. و بر بنیاد این هفت ستاره / سیاره، آسمان را دارای هفت طبقه دانسته اند و بنابراین عدد هفت با کل هستی پیوند خورده است. (در مورد عدد هفت، در اسطوره شناسی اعداد بیشتر بحث خاهد شد.) تقدس و کمال گزایی عدد هفت سبب شده است که از میان خوراک و نوشاک بسیاری که بر سفره می نهاده اند، کمال سفره را در هفت نعمت نمادین مجسم نمایند.
وجود سین، در آغاز نام های سفره، نشان دهنده نوعی خوش ذوقی و رفتار شاعرانه با زبان است. چنان که در برخی سفره پردازی های دیگر نیز از هفت چین، هفت شین و هفت میم نیز سخن گفته اند ولی هفت سین بخت بلندتری داشته و همه گیر شده است. در مورد نمادشناسی محصولاتی که بر سفره هفت سین قرار می گیرد (و به اصطلاح معانی آنها) نیز، شور و شوق بی پایان همراه با خوش ذوقی هنرمندانه ای شکل گرفته است که اغلب نیز بی بهره از زیبایی نیست ولی بنیاد این گونه معنی شناسی ها بر ذوق و خرد و برخی ویژگی های اجتماعی و گاهی باورهای دینی یا پزشکی نهاده شده است.
سفره هفت سین، از آن جهت که مثل اغلب اسطوره های ایرانی ریشه گیاهی دارد «و همچنین احترام به پاسداشت مظاهر طبیعت، و پدیده های اقلیمی و آیین شکرگزاری نیز» که ویژگی جشن های ایرانی است، در آن نهان است، شباهت به آیینی اسطوره ای دارد.
🔹#اسطوره_در_جهان_امروز
🔹#جشنـهایـایرانی
🔹#آیینهایـنوروزی
🌸 #نوروز
—----------------------------
منابع:
دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری.
ایرانیکا، مقاله هفت سین، نوشته علیرضا شاپور شهبازی
راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران، رضا مرادی غیاثآبادی، 1386
💊 @persian_mythology
🌿🌷🍎
🔴 ریشه شناسی «تسبیح»
تسبیح به چه معناست؟ همگی می دانیم که واژه تسبیح، باب تفعیل از ماده «سبح» است. با این حال پرسشی که درباره تسبیح همچنان بی پاسخ مانده، آن است که چه ارتباط معناداری میان تسبیح (در وزن تفعیل) با ماده «سبح» وجود دارد؟ مشهور آن است که سَبَحَ یعنی شنا کردن، و این معنا هیچ ارتباطی با تسبیح کردن پیدا نمی کند! بسیاری از لغویون و مفسران درباره این ارتباط سکوت کرده اند و معدودی چون راغب اصفهانی نیز برای توضیح این ارتباط به تخیل روی آورده اند (نک: مفردات راغب، ذیل سبح)!
در ادامه می خواهیم به تبیین این ارتباط بپردازیم؛ ارتباطی که درک ما را از معنای تسبیح عمق خواهد بخشید. پس با ما همراه باشید ...
ماده سبح در زبان های سامی معانی متنوع و پراکنده ای دارد و این پراکندگی، کمی گیج کننده است. با این حال تمام این معانی را می توان به شکل زیر دسته بندی کرد:
• معنای «گسترش»: گستردن، پراکنده شدن، روشنی و جلا دادن. فراغت.
• معنای «ارتقاء دادن»: رشد کردن، افزایش در ارزش، بهبود دادن، تسکین دادن.
• معنای «شکوه و جلال».
• معنای «ستایش»: ستودن، جلال دادن، ستایش کردن، آواز خواندن (مذهبی)
از منظر معناشناسی تاریخی، مسیر ساخت معنا به این صورت بوده است :
1. سبح در ابتدا به معنای «گسترش یافتن» (spread, extend) بوده است. این معنا را می توانیم در اکدی، آرامی، عبری و سریانی ببینیم.
2. سپس از معنای گسترش، معنای «ارتقاء در ارزش» (gorw in value) ساخته شده است. ردپای این معنا را البته تنها در شاخه سامی غربی می توان دید. آرامی ترگومی، لهجه فلسطینی مسیحی و فلسطینی یهودی، و عبری این معنا را دارند.
3. در ادامه معنای قبل، معنای شکوه و جلال (glory) به وجود آمده است. این معنا نیز در شاخه غربی دیده می شود.
4. و در نهایت، معنای تسبیح (باب تفعیل که معنایش تعدیه است)، یعنی شکوه و جلال دادن (glorify)، یا ستایش کردن (praise) ساخته شده است.
مسیر ساخت به طور خلاصه چنین است :
«گسترش > افزایش در ارزش > شکوه و جلال > ستایش کردن»
در واقع تسبیح یعنی گسترش دادن، یا ارتقاء دادن و بالا بردن چیزی در ذهن و دل خودمان، که حاصل آن، شکوه و جلال بخشیدن یا همان ستایش کردن آن چیز است.
🔴 ریشه شناسی تسبیح (2)
در ادامه یادداشت پیشین و یا معانی نزدیک آن است. در ادامه نمونههایی از هر شاخه میآوریم:
▶️شاخه شرقی- زبان اکدی: (suppū) به معنای دعا کردن
◀️شاخه غربی:
- عبری: שִׁבֵּחַ (شیبِّح) به معنای ستایش کردن
- آرامی: שִׁבֵּחַ (شیبِّح)
- سریانی: ܫܒܚ (شَبِّح)
🔽شاخه جنوبی – زبان حبشی: sabbəḥa به معنای تجلیل کردن
⏺شاخه مرکزی – عربی: سَبَّحَ
طبق قواعد زبانشناسی تاریخی، وقتی یک واژه- معنا (واژه ای در یک معنای مشخص)، در تمام شاخه های یک خانواده زبانی باشد، معنایش آن است که این واژه، واژهای کهن بوده و قدمت آن به زبان مادر بازمی گردد. بنابراین تسبیح به معنای ستایش کردن، ریشه در زبان سامی مادر (سامی باستان) دارد. با این استدلال، سخن خاورشناسانی چون جفری، مینگانا و دیگران که تسبیح را در عربی قرآن مأخوذ از سریانی می دانند، مورد نقد قرار می گیرد. تسبیح در عربی هم به مانند دیگر زبان های سامی، واژه ای اصیل است و آن را از سامی مادر به ارث برده است.
(خوب است بدانید آرتور جفری در کتاب واژگان دخیل در قرآن مجید، این اشتباه را زیاد مرتکب شده. واژه ای قرآنی را که کهن بوده و در همه شاخه های سامی موجود است، برگرفته از سریانی یا عبری می خواند)!🤔
📖در کتاب مقدس، واژه تسبیح بارها به کار رفته است. ترجمه چند نمونه از عبارات آن را که مشتمل بر واژه تسبیح است، در ادامه میآورم:
- «آنگاه شادمانی را (بهعنوان بهترین چیز) مدح کردم» (کتاب جامعه، 8: 15).
- «چونکه رحمت تو از حیات نیکوتر است، پس لبهای من تو را تسبیح خواهند خواند» (مزامیر داود، 63: 4).
- «[عیسی (ع) خطاب به خداوند] من بر روی زمین تو را جلال دادم (ستایش کردم) و کاری را که به من سپردی تا بکنم، به کمال رسانیدم» (انجیل یوحنا، 17: 4)
تسبیح در مسیحیت، اشاره به یک عمل آیینی و مناسکی (ritual) هم دارد؛ عملی که همراه با گفتن اذکاری و خواندن سرودهایی در ستایش خداوند است. در ادبیات دین شناسی به این سرودهای مذهبی، doxology می گویند. در قرآن کریم نیز تسبیح یک عمل عبادی است که در صبح و شام و در نشست و برخاست به آن امر شده ایم (رک: طه/130؛ طور/48). در واقع تسبیح یک ذکر زبانی است و ما در ادبیات مسیحی سریانی زبان، ذکر (شوبحا لالها) را داریم که دقیقا معادل ذکر «سبحان الله» در قرآن است!
📌با این وصف باید بگوییم در قرآن، تسبیح دو معنا دارد: نخست معنای بزرگداشتن و ستایش کردن (معنای عام). دوم گفتن ذکر «سبحان الله» (معنای خاص). معنای عام در همه شاخه های سامی وجود دارد، و معنای خاص تنها در سریانی دیده می شود. در قرآن کریم این دو معنا به موازات هم وجود دارد. مثلا آنگاه که سخن از تسبیح همه موجودات عالم می شود: «َ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (اسراء/44) نباید آن را به معنای خاص (گفتن ذکر زبانی) بدانیم؛ بلکه تسبیح موجودات به معنای عام (بزرگداشت و ستایش) است. در مقابل آیاتی که سخن از «گفتن سبحان الله» به میان می آورند (مثلا اسراء/93؛ قلم/29) به معنای خاص اشاره دارند.
بنابراین تسبیح دارای یک پیشینه روشن و قوی در زبان های سامی و ادیان ابراهیمی است و در قرآن نیز همان سنت دینی ادامه پیدا کرده است.
حال که دانستیم تسبیح اشاره به یک عمل آیینی، عبادی و ذکرگونه است، در یادداشت آتی به سراغ «حمد» خواهیم رفت تا ببینیم این مفهوم چه معنای ظریفی را در خود نهفته دارد. معنایی که البته از شنیدن آن شگفت زده خواهید شد ... 😎
- البته ما هم نمیدانیم جناب خر چطور نگاه به غذایش می کند که حتما تسبیح الهی را میفرمایند طبق متن شریف قرآن (یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض) اما مهم این است که به همین حد (یعنی تسبیح تکوینی و بی اختیار نسبت به خالق داشتن) که برای همه ی مخلوقات است٬ قناعت ننمائیم بلکه با اراده و قدرتی که خدای متعال به ما عطا فرمود تسبیحی فراتر از تسبیح و تقدیس و تحمید تکوینی برای خالق قادر متعالش داشته باشیم! و این فراتر بودن مختص مای انسان است و انسانهای دیگر بر حسب این فراتری با ما سنجیده میشوند!
107 تسبیح در دعای صحیفه هست که با آن به درگاه خداوند عرض حاجت کنیم و به حوائج 29گانه خود که از آثار این تسبیح است، برسیم.
🌷انشاالله
این دعا را به کسانی که دوستشان دارید، هدیه کنید!
🔺🔻
پس مشخص شد كه اصل عمل اين گونه است: دست ها را بر روي چشم ها نهادن و اين دعا (اعيذ نور بصري….) را خواندن. و چون تسبيحات حضرت زهرا – سلام الله عليها – را با تسبيح تربت گفتن ثواب بسيار دارد، بعد از گفتن تسبيحات حضرت زهرا، تسبيح تربت را بر ديدگان نهاده و اين دعا را مي خوانيم. و اگر تسبيح تربت به همراه نداريم، دست ها را بر ديدگان نهاده و دعا را مي خوانيم.
ديده شده است كه برخي بعد از گفتن تسبيحات حضرت زهرا، مُهر را برداشته و بر چشم هاي مي گذارند. اين عمل صحيح نيست. بلكه اصل عمل همان است كه گفته شد و ما به احترام تسبيح تربت حضرت سيد الشهداء – عليه السلام – تسبيح را بر چشم نهاده و دعاي مذكور را مي خوانيم.
ادامه دارد...
🔻
🔹🔹
☘🍂☘🍂☘🍂☘
استخاره با تسبیح
استخاره
این نوع استخاره شایع و معروف است ، که به چند شیوه انجام می شود :
☘علامه مجلسی می نویسد :
از شیخ بهایی نقل شده است :
از بزرگان و اساتید شنیدم که این دستور العمل از حضرت ولی عصر (عج) درباره استخاره با تسبیح رسیده است. فرمود (( تسبیح را به دست راست میگیری و سه بار صلوات می فرستی و آنگاه قسمتی از تسبیح را با دست چپ می گیری و دوتا دوتا رد می کنی اگر در پایان یک دانه باقی ماند ، به معنای (افعل) انجام بده است و اگر دو دانه باقی ماند ، مفهوم ان (لاتفعل) انجام نده است ))
حکمت واسرار
🍂☘🍂☘🍂☘🍂
🔸دعای ساعت آخر عصر جمعه که عارف کامل آیة الله العظمی شاه آبادی فرزندش را به آن سفارش نموده است.
از مرحوم آیةالله سید ابراهیم خسروشاهی نیز نقل است که مرحوم امام خمینی به شاگردانشان توصیه می نمودند به جهت دفع بلا و مصیبت، به نیابت از تمام شیعیان جهان، در عصر جمعه این دعا را ده بار بخوانند.
(نقل آیةالله شاه آبادی هفت مرتبه است. صاحب مکیال المکارم نیز این دعا را به نقل از آیة الله ملا محمد باقر فشارکی هفت مرتبه نقل کرده است).
▪️▪️▪️
🌺سندی بسیار بسیار مهم درباره هفتسین🌺
دوست نازنین و محقق من مهدی رحیم پور -از دانشمندان آذربایجانی ایراندوست شریف- یادداشت مرا خواند و همین الآن سندی بسیار مهم درباره سابقه "هفت سین" برایم فرستاد که مثل عصای موسی، شعبدهها را فرومیبلعد. این سند شریف سابقه هفتسین را می رساند به دست کم سال 817ق یعنی متجاوز از ششصد سال خورشیدی پیش... نیم قرن اخیر کجاست برادر؟!
« ... این نکته را خواستم یادآوری کنم که ظاهراً قدیمی ترین سندی که در آن به هفت سین اشاره شده دیوان چاپ نشده برندق خجندی (758 ـ 817ق) است با این دو بیت:
چون به میدان طرب رانی بُراق عیش را
هم ز عین مردمی باید كه چینی "هفت سین"
سبزة سیراب و سنبل، سوسن و سرو و سمن
ساغر می در میان بزم و ساقی هفتمین
این اشعار در خلاصه الاشعار تقی کاشی نسخه شماره 104 دانشگاه تهران ص 193 مضبوط است».
https://t.me/n00re30yah
🔸 مرحوم علامه طباطبائی به این ناچیز فرمودند: ما که نجف مشرّف شدیم در ابتدا مشغول تحصیل فلسفه شدیم، پنج شش سالی طول کشید. بعد رفتیم خدمت آقای قاضی استفاده کردیم.
🔹پرسیدم آقا! چند سال شما شاگرد آقای قاضی بودید؟ فرمود: سه چهار سال.
🔸این قضیه را روزی به آیة الله العظمی بهجت عرض کردم. ایشان فرمودند: پس ما بیشتر بودیم. عرض کردم مگر با هم نبودید؟ فرمودند: سال آخر ایشان با هم بودیم.
🔸 حضرت آیة الله بهجت فرمودند: من با آن آقا (مرحوم قاضی) خصوصی بودم، آقای طباطبائی هم خصوصی بود، بلکه او از ما خصوصی تر بود. او نمی تواند آنچه دارد به ما بگوید؛ قبل از ما بوده است. ما چرا نمی توانیم آنچه داریم به ایشان بگوییم؟ ظاهرا لازم نیست؛ به آدم راه را نشان می دهند خودش می رود و می بیند چه خبر است.
🔹و می فرمودند: هفت هشت ماهی آقای قاضی نماز جماعت را ترک کرده بود و آقای طباطبائی به جای ایشان نماز جماعت می خواند و ما اقتدا می کردیم. همه رفقا اقتدا می کردند. در سجده آخر نماز این دعا را می خواندند:
🔸فاطر السموات والارض انت ولیّی فی الدنیا والآخرة توفّنی مسلماً وألحقنی بالصالحین.
رساله صدوقیه.
🔸 چند نکته درباره دعای (یا من ارجوه):
🔹 1. این دعا اختصاصی به پس از نماز ندارد.
🔸 حضرت امام صادق علیه السلام به محمد بن ذکوان فرمود: این دعا را بنویس و هر روز ماه رجب، صبح و شب و پس از هر نماز آن را بخوان.
🔹 2. آنچه از متن روایت بر می آید این است که حضرت صادق علیه السلام از اول دعا به نشانه تضرّع، محاسن شریف را گرفته و انگشت مسبّحه دست را حرکت میدادند؛ نه این که فقط در قسمت آخر دعا چنین کنند.
🔸 3. اظهار تضرّع و حرکت دادن انگشت مسبّحه، قید دعا نیست بلکه امر راجحی است که در تمام ادعیه میتوان انجام داد (یعنی مستحب در مستحب است و بدون انجام آن هم دعا صحیح است).
@bazmeghodsian
🔸شیخنا العالم الربّانی آیةالله میرزا نصرالله شاه آبادی می فرمود: پدرم آیةالله العظمی شاه آبادی مرا در کودکی به خواندن این دعا در ساعت آخر جمعه سفارش نمود. هفت مرتبه:
«اللهمّ ادفَع عنّا البلاءَ المُبرَم مِن السماء انک علی کلّ شیء قدیر».
قبل و بعد آن نيز يکبار صلوات.
(در نقلهای دیگر، صلوات قبل از دعا در هر هفت مرتبه تکرار می شود)
@bazmeghodsian
🔸دعای ساعت آخر عصر جمعه که عارف کامل آیة الله العظمی شاه آبادی فرزندش را به آن سفارش نموده است.
از مرحوم آیةالله سید ابراهیم خسروشاهی نیز نقل است که مرحوم امام خمینی به شاگردانشان توصیه می نمودند به جهت دفع بلا و مصیبت، به نیابت از تمام شیعیان جهان، در عصر جمعه این دعا را ده بار بخوانند.
(نقل آیةالله شاه آبادی هفت مرتبه است. صاحب مکیال المکارم نیز این دعا را به نقل از آیة الله ملا محمد باقر فشارکی هفت مرتبه نقل کرده است).
@bazmeghodsian
🔸آیة الله سید مصطفی شریعت موسوی فرزند آیة الله سید مهدی درچه ای، از شاگردان آیات عظام بروجردی، خوئی و حکیم، و از اساتید خارج فقه و اصول در حوزه علمیه اصفهان بود. بنده خود از ایشان شنیدم که می فرمود من حرمت قمه زنی را با ادله اربعه اثبات می کنم. ایشان خبر مسلم جصّاص را هم قبول نداشت و می گفت اگر به فرض سخن مسلم جصّاص مزدور ابن زیاد را قبول کنیم ممکن است جاری شدن خون از زیر محمل در اثر حرکت ناگهانی و برخورد ناخودآگاه سر حضرت با چوبه محمل باشد؛ چراکه اگر آن حرکت ارادی بود می باید در جاهای دیگر نیز تکرار می شد. علاوه بر آن که با سفارش اکید حضرت سیدالشهداء به ایشان منافات دارد.
@bazmeghodsian
🔸 چند نکته درباره دعای (یا من ارجوه):
🔹 1. این دعا اختصاصی به پس از نماز ندارد.
🔸 حضرت امام صادق علیه السلام به محمد بن ذکوان فرمود: این دعا را بنویس و هر روز ماه رجب، صبح و شب و پس از هر نماز آن را بخوان.
🔹 2. آنچه از متن روایت بر می آید این است که حضرت صادق علیه السلام از اول دعا به نشانه تضرّع، محاسن شریف را گرفته و انگشت مسبّحه دست را حرکت میدادند؛ نه این که فقط در قسمت آخر دعا چنین کنند.
🔸 3. بنا به فرموده آیة الله العظمی بهجت: اظهار تضرّع و حرکت دادن انگشت مسبّحه، قید دعا نیست ،بلکه امر راجحی است که در تمام ادعیه میتوان انجام داد (یعنی مستحب در مستحب است و بدون انجام آن هم دعا صحیح است).
@bazmeghodsian
🔶️ بازبینی در خوانش دعای «یا من ارجوه»
🔹️دعای «یا من ارجوه»، از ادعیهی معروفهی ماه رجب است که پس از نمازهای روز و شب خوانده میشود. صاحب این صفحه کلید پس از مرور روایات این دعا، نوع خواندن آن را این گونه یافته است:
یا من ارجوه ...[تا این عبارت:] و زدنی من فضلک یا کریم (بدون اخذ محاسن و حرکت دست).(اقبال الاعمال، ج۲، ص۶۴۴).
🔸️توضیح:
حضرت در پاسخ به سائل که میپرسد چه دعایی در این ماه بخواند، به او فرمود این دعا را بنویس: یا من ارجوه ... و زدنی من فضلک یا کریم.
پس از آموزش دعا، امام خود شروع به خواندن دعا کرد در حالی که با دست چپ محاسن مبارک را گرفته و انگشت سبابهی دست راست را حرکت میداد. وقتی به پایان آن دعا رسید، این دعا را نیز خواند: يا ذا الجلال و الإكرام يا ذا النعماء و الجود يا ذا المن و الطول حرم شيبتي على النار.
در نتیجه آن چه حضرت در مقام پاسخ به سائل و تعلیم دعا فرمود، تا عبارت «و زدنی من فضلک یا کریم» بود و نه بیشتر. کیفیت ویژهای را نیز در آن بیان نکردند (اخذ لحیه و حرکت سبابه). آری؛ در این لحظه برای وجود مبارک امام، حالتی معنوی حاصل شد و حضرت برای خودش و نه تعلیم شروع به خواندن دعا کرد و از ابتدای دعا دستی بر محاسن و سبابهی دست دیگر به حالت مناجات به حرکت درآورد (یلوذ) و عبارتی نیز غیر از آن چه تعلیم داده بود ضمیمه فرمود.
از شواهد مهم در تایید این فقه الحدیث:
۱. در عبارت پایانی، واژهی «شیبة» نشان دهندهی سپیدی موی خواننده (امام) است؛ در حالی که اصل دعا برای همه و تعلیم به پیر و جوان و نوجوان است. در نتیجه عبارت پایانی، نمیتواند بخشی از دعایی همگانی باشد.
اگر گفته شود شاید به دلیل پیر بودن سائل (محمد بن ذکوان) است که حضرت از واژهی شیبه استفاده کرده، شخصی بودن اصل دعا از اساس رقم می خورد و باز هم کمکی به مدافع خوانش معروف دعا برای همگان نمیکند.
۲. اینکه امام دست بر محاسن گرفت، در مورد بانوان چگونه است؟ در مورد نوجوانان چگونه است؟ این پرسشهای بیپاسخ نیز شاهدی بر شخصی بودن بخش انتهایی و برخاسته از حالت شخصی امام است.
۳. این دعای مبارک، در طول سال نیز توصیه شده و در آن نیز از بخش پایانی و کیفیت دستها خبری نیست (الکافی، ج۲، ص۵۸).
🔸️پ.ن: اینکه حالت ویژهی دو دست در هنگام خواندن عبارت پایانی (که بیان شد جزء دعا نیست) و نه از ابتدا از سوی امام پدید آمد، تنها در زاد المعاد مجلسی است. مجلسی منبع جدیدی برای دعا ارائه نداده تا ما از این اختلاف، پی به اختلاف نسخه ببریم. گویا این مورد، خطای مجلسی بوده که در نقل به معنای ایشان از اقبال سر زده است (زاد المعاد، ص۱۶).
حتی با عنایت به متن زاد المعاد نیز، این بخش انتهایی، جزء دعا نیست و حضرت تعلیم نداد و امر به کتابت ننمود و برآمده از حالت شخصی حضرت است.
▪️@tavanerejal
🔸 چند نکته درباره دعای (یا من ارجوه):
🔹 1. این دعا اختصاصی به پس از نماز ندارد.
🔸 حضرت امام صادق علیه السلام به محمد بن ذکوان فرمود: این دعا را بنویس و هر روز ماه رجب، صبح و شب و پس از هر نماز آن را بخوان.
🔹 2. آنچه از متن روایت بر می آید این است که حضرت صادق علیه السلام از اول دعا به نشانه تضرّع، محاسن شریف را گرفته و انگشت مسبّحه دست را حرکت میدادند؛ نه این که فقط در قسمت آخر دعا چنین کنند.
🔸 3. اظهار تضرّع و حرکت دادن انگشت مسبّحه، قید دعا نیست بلکه امر راجحی است که در تمام ادعیه میتوان انجام داد (یعنی مستحب در مستحب است و بدون انجام آن هم دعا صحیح است).
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com