خدا و صفات خدا در مكتب اماميّه و ماتريديه
نویسنده : ناطقى، حيات الله
تاریخ انتشار : 1385-00-00
زبان: فارسي
ناشر : مركز جهانى علوم اسلامى
شابک : 4-03-8961-964
: چكيده کتاب
رويكردى است تطبيقى از ديدگاه هاى شيعه اماميه و ماتريديه درباره توحيد و راه هاى اثبات خدا.
در اين نوشتار سعى شده ديدگاه هاى علامه طباطبايى از مكتب تشيع و ديدگاه هاى ابومنصور ماتريدى از مكتب ماتريديه در خصوص توحيد و خداشناسى با هم مقايسه شده و دلايل آنان در خصوص صفات خداوند تبيين گردد. در ابتداى كتاب آشنايى مختصرى با علامه طباطبايى و ابومنصور ماتريدى و شخصيت علمى آن ها صورت گرفته، سپس برهان هاى اثبات خداوند از منظر آن دو مقايسه شده است. تحليل و اثبات اسما و صفات الهى مانند صفت كلام، علم، قدرت، حيات، اراده و ارتباط ذات با صفت و همچنين مراتب اسماى الهى و توقيفى بودن اسماى الهى از ديگر مباحث ارايه شده در اين كتاب است. نگارنده ديدگاه هاى اين دو متفكر را در بحث خداشناسى نزديك به هم دانسته و انكار صفات فعليه از سوى ماتريدى را مهم ترين فرق ديدگاه هاى آن دو دانسته است.
: موضوعات
شيعه اماميه، ماتريديه، علامه طباطبايى، ابومنصور ماتريدى، اسماء خدا، صفات خداوند، اثبات خدا، توحيد، صفات فعليه : کلید واژه
خدا و صفات خدا در مكتب اماميّه و ماتريديه
نویسنده : ناطقى، حيات الله
تاریخ انتشار : 1385-00-00
زبان: فارسي
ناشر : مركز جهانى علوم اسلامى
شابک : 4-03-8961-964
: چكيده کتاب
رويكردى است تطبيقى از ديدگاه هاى شيعه اماميه و ماتريديه درباره توحيد و راه هاى اثبات خدا.
در اين نوشتار سعى شده ديدگاه هاى علامه طباطبايى از مكتب تشيع و ديدگاه هاى ابومنصور ماتريدى از مكتب ماتريديه در خصوص توحيد و خداشناسى با هم مقايسه شده و دلايل آنان در خصوص صفات خداوند تبيين گردد. در ابتداى كتاب آشنايى مختصرى با علامه طباطبايى و ابومنصور ماتريدى و شخصيت علمى آن ها صورت گرفته، سپس برهان هاى اثبات خداوند از منظر آن دو مقايسه شده است. تحليل و اثبات اسما و صفات الهى مانند صفت كلام، علم، قدرت، حيات، اراده و ارتباط ذات با صفت و همچنين مراتب اسماى الهى و توقيفى بودن اسماى الهى از ديگر مباحث ارايه شده در اين كتاب است. نگارنده ديدگاه هاى اين دو متفكر را در بحث خداشناسى نزديك به هم دانسته و انكار صفات فعليه از سوى ماتريدى را مهم ترين فرق ديدگاه هاى آن دو دانسته است.
: موضوعات
شيعه اماميه، ماتريديه، علامه طباطبايى، ابومنصور ماتريدى، اسماء خدا، صفات خداوند، اثبات خدا، توحيد، صفات فعليه : کلید واژه
چرا! بحث بنده دقیقا مطالبی است که با محکمات نمیسازد.
مثلا این عربی جبر اشعری را در و ابطال میکند و این جزو محکمات آثار اوست.
در بعضی جاها از فتوحات، مطالبی متضمن اعتقاد و اثبات جبر است و این قطعا از افزوده های تحریفگران است.
با سپاس بسیار. آیا دوره کامل این فهرست به صورت دیجیتالی موجود است؟ و یا حداقل جلد سوم که در مورد عرفان و تصوف است به صورت دیجیتالی هست یا نه.????
?مقالہ?
?موضوع:
#بررسی_تطبیقی_علامه_طباطبایی_و_آکوئیناس_از_برهان_امکان_و_وجوب
?چڪیده?
??مسأله وجود خدا،از جمله مباحث مهمی می باشد که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول نموده است.در حوزه فلسفه دین،فلاسفه به انحای مختلف به اثبات وجود خدا پرداخته اند.?
✨?برهان امکان و وجوب از جمله براهین جهان شناختی است که با رویکرد پسینی به اثبات خدا می پردازد.در حوزه فلسفه غرب،توماس آکوئیناس تحت تاثیر فلاسفه اسلامی،تقریری از این برهان ارائه نموده است.در فلسفه اسلامی تحت عنوان برهان صدیقین از آن یاد می شود و یکی از مهمترین افرادی که به آن پرداخته است،علامه طباطبایی می باشد.Ⓜ️
✍??در این نوشتار ضمن ارائه تحلیلی از این دو تقریر،پس از بیان عناصر محوری آن ها به بررسی سازگاری درونی و بیرونی و مطابقتشان با واقعیت پرداخته و تفاوت این دو تقریر بیان می شود.بررسی تطبیقی این تقریرها،نتایج و پیامد های ارزنده ای به ویژه در حیطه داوری براهین اثبات وجود خدا دارد.??
#وجود_خدا #ضرورت_ازلی #واقعیت #تسلسل #صدیقین
●ڪانال نـــــقد الحاد و آتئیسم●
?ʝOin? @Naghde_elhad ®
⇙⇙مطالعہ و دانلود در⇙⇙
در ?||ڪافــــہ مُـــــطالعہ||?
?【 @kafee_book 】☕️
?مقالہ?
? #موضوع:
?تفاوت رویکرد ارسطو و ابن سینا در اثبات وجود خدا ?
?چڪیده?
?مقایسه رویکرد ارسطو و ابن سینا در مسأله اثبات وجود خدا،تا اندازه زیادی روشنگر تفاوت مبنایی اندیشه مشایی ارسطویی و سینوی و همچنین،راه متفاوتی است که در جهان اسلام نسبت به مغرب زمین،در مسأله اثبات وجود خدا طی شده است.
?ارسطو در کتاب فیلوسوفیاس،به دو برهان «درجات کمال» و «غایت شناختی»اشاره کرده است،ولی استدلال اصلی او بر اثبات وجود خداوند،برهان حرکت است که در کتاب لاندای مابعد الطبیعه و همچنین،کتاب طبیعیات به تفصیل به آن پرداخته است.
?هر سه برهان فوق،رویکرد جهان شناختی داشته،در دسته براهین پسینی قرار می گیرند.
?برای ابن سینا پذیرش این که ارسطو می خواسته از امور طبیعی،مانند حرکت عالم،وجود خدا را اثبات کند،بسیار سخت است.بر اساس همین تفکر،همه تلاش ابن سینا در اثبات وجود خدا بر این امر متمرکز شده است که از برهان های جهان شناختی در اثبات خدا استفاده ننماید.
?ابن سینا از برهان وسط و طرف و امکان و وجوب در چندین کتاب خود استفاده کرده،آخرین تقریر خود از برهان امکان و وجوب را «صدیقین» می داند.برهان او وجودشناختی و در عین حال پیشینی است.
#ابن_سینا #ارسطو #اثبات_خدا
?ʝOin? @Naghde_elhad ®
⇙⇙مطالعہ و دانلود در⇙⇙
در ?||مُــــطالعہ گرام ||?
???
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9Id9g3lioHJ-vXNA
???
این کتاب همچنانکه از نامش پیداست در موضوع مثلثات است و در حد دانش آموز دبیرستانی (و حتی برای مرور دانشجویان دورۀ کارشناسی پیرامون این موضوع) کتاب مفید و قابل استفاده ای است.
نکتۀ جالب این کتاب برای بنده ، طرح جلد آن بود. همچنانکه می بینید نوشته ای به زبان عربی است.
جالب است بدانید که این تصویر متعلق است به یکی از کهن ترین نسخه های خطی کتاب «تحریر اصول اقلیدس» که در انگلستان نگهداری می شود و کتابت آن به سال 656 هجری قمری (یعنی 784 سال پیش) باز می گردد.
اقلیدس، یکی از کتاب هایی که در هندسه تألیف نمود نامش «اصول» است که مشتمل بر 13 مقاله است و هر مقاله شامل قضایایی است. خواجه نصیرالدین طوسی این کتاب را به زبان عربی ویرایش و بازنویسی کرد و نام آن را «تحریر أصول هندسه و حساب» نامید.
این برگه، متعلق است به اثبات قضیۀ فیثاغورس در نخستین مقالۀ کتاب.
«تحریر اصول اقلیدس»، یکی از بهترین شاهکارهای هندسیِ دانشمندان مسلمان در قرون متمادی بود و از همان ابتدا تا همین اواخر در مدارس علمی ایران و سایر کشورهای اسلامی، کتابِ درسی بود.
به پاسداشت این اثرِ خواجه نصیر ، روز پنجم اسفند را که مصادف با تولد خواجه نصیر است، «روز مهندس» نامگذاری کرده اند.
پیشاپیش، این روز را به مهندسین عزیز کشور سرافرازمان تبریک عرض می کنم.
چند نکته را برای تبیین مطلب تقدیم می کنم:
1- منظور بنده از "ارتباط مستقیم" بکارگیریِ مستقیمِ روابط مثلّثاتی در قضیۀ فیثاغورس است، آن هم در برهانی که اقلیدس در آن برگه از نسخۀ خطی آورده بود. برهانی که اقلیدس آورده، چنین ارتباطی با روابط مثلّثاتی ندارد. اصلاً اقلیدس در کتاب اصول تعریفِ روابط مثلثاتی را نیاورده است. منظور بنده این بود.
2- فرمودید: «یکی از راههای اثبات قانون کسینوسها نیز استفاده از مثلث و قضیهٔ فیثاغورس است» ، نه یکی از راه ها، بلکه اساساً قانون کسینوس ها در فضای دو بُعدی، یکی از ویژگی های "مثلّث" است، نه هیچ شکل دیگری. حتی در آنالیز برداری نیز که این قانون را با استفاده از ضرب داخلی دو بردار اثبات می کنیم، آن دو بردار همان دو ضلع مثلّث هستند.
3- درست است که اقلیدس با یک روش هندسی، قضیۀ فیثاغورس را اثبات کرده، ولی امروزه با چند صد روش می توان این قضیه را اثبات نمود که در برخی از این روش ها روابط مثلثاتی هم بکار گرفته می شوند، ولی این کار اقلیدس نبود. حتی خود خواجه نیز که در تحریر اصول اقلیدس، روش های متعدد دیگری را برای اثبات قضیۀ فیثاغورس مطرح کرده، هرگز از روابط مثلّثاتی استفاده نکرده است.
4- فرمودید: «شاید حالت خاص مسأله که بدان اشاره کردید چندان حائز اهمیت نباشد» نکته اینجاست که تنها مصداق قضیۀ فیثاغورس، همین حالت خاص (یعنی مثلّث قائم الزاویه) است.
5- از رابطۀ مشهور Sin^2(x)+Cos^2(x)=1 سایر نسبت های مثلثاتی (یعنی: تعریف تانژانت و کتانژانت) بدست نمی آید. ضمن آنکه خود این رابطه نیز (که از طریق قضیۀ فیثاغورس اثبات می شود) از مصادیق قانون کسینوس ها است. ولی باز هم تأکید می کنم که این کاربرد ربطی به اقلیدس ندارد. اما همانطور که فرمودید در اثبات برخی دیگر از فرمول های مثلّثاتی از این رابطه استفاده می شود.
سپاس از پیگیریِ سرکار عالی.
پیش از توضیحات تکمیلی از حضور مدیریت محترم گروه، استاد گرامی جناب متقی عذرخواهم اگر این مطالب ارتباط زیادی به مباحث و اهداف گروه ندارد. اما برای دوستان عزیزی که ممکن است این بحث را علاقمندانه پی گرفته باشند، از سر انجام وظیفهٔ شاگردی مینویسم تا اگر احیاناً در این زمینه اطلاعات کافی ندارند به بیراهه نیز نیفتند:
سینوس، کسینوس، تانژانت و کتانژانت زاویه، درون «مثلث» قائمالزاویهای تعریف میشوند که وترش شعاع دایرهٔ مثلثاتی است بنابراین وقتی میگوییم کسینوس یا سینوس، پیشفرض نخست ما بر برقراری یک «مثلث» دلالت دارد. همچنین وقتی صحبت از قضیهٔ فیثاغورس میشود پیشفرض مسأله، وجود یک «مثلث» قائمالزاویه را ضامن است که رابطهٔ برابری مربع وتر با مجموع مربع ضلعین، بین اضلاع آن برقرار میشود پس «وجود مثلث فرض نخست است» و منظور از "مثلث و قضیهٔ فیثاغورس" قطعاً مثلث فیثاغورس، یعنی مثلثی است که قضیهٔ فیثاغورس در آن حاکم است.
«مثلثات» همانطور که از نامش بر میآید دانش مطالعهٔ روابط میان اضلاع و زوایای مثلث است و محدود به توابع زاویهای یعنی سینوس، کسینوس و غیره نیست و شامل همگی روابطی میشود که درون یک مثلث صادق است از جمله قضیهٔ فیثاغورس.
بنابراین امیدوارم ابهامات ایجاد شده در بند اول، دوم، سوم و مقداری از بند پنجم که احیانا به علت درک ناقص مفهوم مثلثات و قضیهٔ فیثاغورس پیش آمده بر طرف شده باشد.
و اما بند چهارم،
در هندسه هرگاه قضیهای را «بتوان» با استفادهٔ از قضیهٔ دیگری به اثبات رساند مبرهن است که از حالت خاصی از قضیهٔ جدید میتوان قضیهٔ نخست را استنتاج نمود؛ در این هنگام ذکر این نکته که قضیهٔ دوم تعمیم اولی است و کاری که برای نشاندادن آن انجام شود فاقد ارزش منطقی است؛ چون این امر به دلیل آنکه فرض مسألهٔ نخست در مسألهٔ دوم جاری است «بدیهی است» و توضیح بدیهیات هم دور از عقل سلیم است مثل اینکه بگوییم قضیهٔ تالس حالت خاص قضیهٔ تشابه مثلثهاست و حال آنکه در اثبات تشابه مثلثها قضیهٔ تالس را فرض میگیریم.
بنابراین توضیحاتی که در بند چهارم و بخشی از بند آخر ارائه شده باز هم مکرّر است و مشخص نیست تأکید بر «اقلیدس» از سر چیست؟!
فیثاغورس حدود دویست سال پیش از اقلیدس میزیسته و اقلیدس قضیهای منسوب به وی را در کتاب اصول آورده است. چنانچه از نام «قضیۀ فیثاغورس» نیز پیداست این رابطه حاصل کشف اقلیدس نیست کمااینکه شواهدی از آن پیشتر از فیثاغورس حتی در الواح بابلی(بیش از هزار سال قبل از میلاد) مانند لوح گلی بابلی که جورج پلیمپتون در 1930 به دانشگاه کلمبیا اهدا نمود
(Plimpton 322)
هم به چشم میآید و چه بسا قدمتی بیشتر از آنچه به نظر میرسد داشته باشد. بنابراین از نظر زمانی، تقدم قضیۀ فیثاغورس بر قضیۀ کسینوسها(قانون کاشانی) پیداست و هیچ نیازی به اثبات این رابطهٔ میان اضلاع مثلثی با استفاده از روابط زاویهای نیست تا «ارتباط مستقیم» بین طرح جلد یک کتاب کوچک آموزش مثلثات با محتویات آن را توجیه کند.
ضمن سپاسگزاری از توجه شما استاد گرامی، دوستتر داشتم شیوۀ نقد جمله به جمله و قال-أقول را با متن شما پیش گیرم ولی عذرم را بپذیرید چون سیاق نوشته و تکرار مکرراتی که در بندهای مختلف بود این اجازه را نمیداد.??
امروز، به مناسبتی بحثی از «قضیۀ فیثاغورس» که به شکل عروس موسوم است، پیش آمد.
مطلبی را در وجه تسمیۀ این شکل به "عروس" از قلم مبارک آیت الله حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) تقدیم می کنم:
« ... نگارنده گويد: اين قضيه فيثاغورس، فيلسوف و رياضی دان معروف يونانی است كه جدول ضرب معروف از ابداعات فكری اوست. در حدود پنج قرن پيش از ميلاد مسيح - عليه السلام - بود. قاعده دستور زبان عربی (علم نحو) در نسبت اين است كه اسماء مركب را به صدر آن نسبت می دهند؛ مثلاً در نسبت به بعلبك، بَعْليّ و به تَأبَّطَ شرّاً، تَأبَّطيّ می گويند، وگاهی نسبت به جزء دوم می دهند؛ چنان كه در نسبت به عبد مناف، منافيّ می گويند؛ چنان كه در مضاف هرگاه مضاف إليه مقصود باشد به ثانی نسبت می دهند؛ چنان كه در نسبت به أبي عمرو، عمرويّ و به أبي الزبير، زبيريّ می گويند.
وجه تسميه شكل عروس به عروس:
كلمه فيثاغورس شبيه مركب است و انتساب اين شكل به فيثاغورس شبيه نسبت به مركب است و شكل را به جزء دوم آن كه غورس است نسبت داده اند و غورس عروس شد. بخصوص كه ضرب المثلی درباره كلمات غير عربی دارند كه «عَجَمِيٌّ فَالْعَبْ به ما شِئْتَ»؛ يعنی: اين كلمه عربی نيست، هر طور می خواهی با او بازی كن. و رساله «بحثی در قضيه فيثاغورس»، ترجمه خدوم علم، جناب آقای احمد آرام - زادَهُ الله تعالی توفيقاً وتأييداً - شاهد صادق گفتار من است.» انتهی كلامه الشريف ملخّصاً
آن بزرگوار در یکی دیگر از آثارشان موسوم به «إلهی نامه» فرموده اند: «الهی، حسن را با عروس اقليدس چه کار، با عروس قرآنش بدار!».
سلام علیکم
عبارت این است:
«یکون مُثَنّاها ضِعفاً».
توضیح:
" مُثَنّی شدنِ یک نسبت "، یعنی آن نسبت را در خودش ضرب کردن، و به عبارت دیگر: یعنی آن نسبت به توانِ دو.
اصطلاحِ «النسبةُ المثنّاةُ بالتکریر» در صدر مقالۀ پنجمِ تحریر اصول اقلیدس تعریف شده است.
مطالبی را پیرامون محتوای این نوشتۀ شما تقدیم می کنم:
1- در اینجا بحث در اثباتِ اتصالِ جسم است.
صدر المتألهين در شرح هدايه اثیریه و نیز در اسفار (ذیل بحث اثبات وجود دايره) براهینی برای اثبات اتصالِ جسم اقامه می کند. خلاصۀ یکی از براهین این است که وجودِ نسبتِ صُمّيّه در اجسام دلیلِ اتصال اجسام است.
2- عبارت وی در اسفار چنین است:
و قد علمتَ فی بیانِ اتصالِ الجسم إلزامَ القائلین بالجزء للاعتراف بوجود الدائرة علی طریقتهم، و إذا ثبت الدائرة علی أصلهم بطل أصلُهم من إثبات الجزء بإقامة الحجج الهندسیّة علیهم بإلزامهم کون مربع قطر المربع مساویاً لضعفِ مربّع ضلعه، فیلزم علیهم النِّسَبُ الصُمّیّةُ فی کثیر من المقادیر، ولا یمکن تلک النسبة في العدد مطلقاً.
3- در شرح هدايۀ اثیریه همین برهان را چنین تقریر نموده است:
إنّ مربّعَ قُطر المربّع بحکم العروس ضِعفُ مربّع ضلعه، فیکون للقطر إلیٰ الضلع نسبةٌ إذا ثُنِّیَت بالتکریر صارت ضعفاً؛ لِما تبیّن فی الاُصول من أنّ نسبةَ المربّع إلیٰ المربّع نسبةُ الجذر إلی الجذر مُثنّاةً بالتکریر.
و لمّا لم یکن بین الواحد و الاثنین عددٌ لم توجد فی الأعداد نسبةٌ یکون مثنّاها هو الضعف، فتکون نسبةُ قطر المربّع إلیٰ ضلعه من النِّسَب الصُمّیة التی تختصّ بالمقادیر دون الأعداد، و هی ما یتحقّق بین مقدارین لا یوجد لهما عادّ مشترکٌ؛ أي: أمر یُفنِیهما بإسقاطه عنهما مرّةً بعد اُخریٰ.
ولا یتصوّر ذلک فی الأعداد حیث ینتهي إلیٰ الواحد العادّ للجمیع. فتحقُّقُ النسبة الصُمّیّة فی الأجسام دلیل اتّصالها.
4- محتوای بخشی از برهان این است که اگر ضلع مربّع را واحد در نظر بگیریم، به کمک قضیۀ فيثاغورس (شکل عروس) می توانیم اثبات کنیم که اندازۀ قطر مربّع رادیکال 2 خواهد بود. پس نسبت قطر مربّع به ضلع مربّع، نسبتِ رادیکال 2 به 1 خواهد بود و این نسبت را اگر به توان دو برسانیم (یعنی اگر این نسبت را مثنّی کنیم، که برابر با نسبت مربّعِ قطر به مربّعِ ضلع است)، نسبت 2 به 1 خواهد شد که همان ضِعف (دو برابر) است. و این همان تفسیر عبارت شماست: «يکون مثنّاها ضعفاً»
✅ تعلیقۀ محمدکاظم بن رضا طبری بر شرح محمدباقر یزدی بر مقالۀ دهم اصول اقلیدس
حاشیة المقالة العاشرة من أصول الهندسة والحساب عنوان رسالهای از محمدکاظم بن رضا طبری (13ق) است که بنا به گفتۀ مؤلف در ابتدای رساله، در واقع تعلیقهای بر شرح محمدباقر یزدی (زنده در 1047ق) بر مقالۀ دهم اصول اقلیدس است. محمدباقر یزدی در شرح خود بر مقالۀ دهم اصول اقلیدس با عنوان شرح المقالة العاشرة من أصول أقلیدس از 109 قضیۀ مقالۀ دهم، 67 قضیۀ آن را شرح میدهد و ضمن توضیح بسیاری از برهانهای اقلیدس در اثبات قضایا، مطالب بسیار مفیدی در خلال آنها بیان میکند. هرچند طبری دستی بر تمامی 109 قضیۀ مقالۀ دهم برده و در مورد تمامی این قضایا مطالبی بیان کرده است اما بررسی تعلیقۀ او نشان میدهد که طبری نه تنها در مورد شرح یزدی حرفی برای گفتن ندارد بلکه از درک بحث کلی مقالۀ دهم اصول عاجز است.
این مقاله نگاشته زهرا پورنجف در مجله تاریخ علم، دوره 12، شماره 2 - شماره پیاپی 17، پاییز و زمستان 1393 منتشر شده است. http://yon.ir/8gdku
🆔 @manuscript
نویسندة کتاب، در بررسى آيات و رواياتِ مربوط به مسئلة عدم ثبات در اعتقادات دينى، به اين نتيجه مهم رسيده است كه اين مسئله در قالب حالت هاى مختلفى جلوه گر مى شود. اين احوال عبارت اند از: شك، وسوسه و حديث نفس، حال طلبِ يقين، و پديده اى به نام سهوالقلب. پس مراد از حالت هاى مختلف عدم ثبات در اعتقادات دينى همين حالت هاى چهارگانه است، كه در مواردى خود به اقسام فرعى ترى تقسيم مى شوند. در اين جستار همة اين حالات به تفصيل مورد بحث قرار مى گيرد.
مقصود از اعتقادات دينى، تمام گزاره هايى است كه موضوع ايمان و اعتقاد دينداران است، اعم از اصول دين و لوازم لاينفك آنها، اعتقاد به مبدأ هستى، عوالم آخرت و روز قيامت، عقيده به نبوت و امامت و جزئيات آنها. اما براى تعميم فايده، هيچ كدام از اين حقايق به طور خاص محور بحث قرار نگرفته، بلكه آنچه عملاً مورد توجه بوده، حالت هاى مختلف عدم ثبات در اعتقاد به اين گونه حقايق بوده است.
بررسى فرض ها و پاسخ به پرسش هاى مختلفى كه در باب مسئلة عدم ثبات در اعتقادات دينى مطرح است و يا تواند بود، اهداف ويژة اين مطالعه را تشكيل مى دهد. بنابراین، در ابتدا سعى شده با تكيه بر آيات و روايات به اين پرسش رسيدگى شود كه آيا عدم ثبات در اعتقادات دينى صرفاً همان پديده اى است كه به نام شك مى شناسيم؟ يا كه در اينجا حالات مختلف، با ماهيت هاى متفاوت وجود دارند، كه شك يكى از آنها است؟ در آغازین صفحات این کتاب بر خواننده معلوم خواهد شد كه فرض دوم صحيح است. امّا پس از اين، مهم آن است که بدانيم، ماهيت هر يك از اين حالات چيست، چه اقسامى دارد، و ويژگى ها و علائم مميّزه آنها كدام است تا بتوان هر يك از اين حالات را از ديگرى تمييز داده، و روش برخورد صحيح و متناسبى براى هر يك تدارك ببينيم.
در بررسی قرآن و روایات درمی یابیم که پدیدة عدم ثبات و ناپایداری در اعتقادات دینی، تنها یک صورت ندارد؛ بلکه حالت های متفاوتی را دربرمی گیرد. این حالت ها دست کم چهار یا پنج مورد است: 1- شک، 2- ضعف یقین، که می توان به دلیل خصیصة مثبت و مفیدی که این حالت دارد، آن را «طلب یقین» نیز خواند، 3- وسواس، که معمولاً با حالت دیگری به نام «حدیث نفس» یکجا مطرح می شود، 4- سهو القلب.
از میان این پدیده ها، آنچه که بیش و پیش از همه مطرح می شود «شک» است. به جرأت می توان گفت شک و تردید نسبت به حقایقی مانند خدا، قرآن، پیامبران، و معاد، از مهم ترین آسیب های ایمان است و، شاید به همین سبب، در قرآن و روایات مورد توجه زیادی قرار گرفته است. از همین رو، بخش نخست کتاب «از شک تا یقین» به همین پدیده اختصاص می یابد. در این بخش، حالت شک در اعتقادات دینی، در طی سه فصل، ماهیت شناسی، سبب شناسی و چاره جویی می شود.
حالت دیگری از عدم ثبات در اعتقادات دینی که در ادامة جست وجو در قرآن و روایات به آن برمی خوریم، حالتی است که برخلاف شک، مثبت و طبیعی ارزیابی می شود. این حالت از آن رو در شمار آسیب های ایمان قرار می گیرد که نمود و بروز آن در احوال متدینان مشابهت هایی با شک دارد و، به این سبب، نوعی شک انگاشته شده و موجب تشویش خاطر و اضطراب می گردد. اما، در حقیقت، این حالت همانا راضی نشدن به مراحل پایین و ضعیف ایمان بوده و خود می تواند سازنده و مفید باشد. ناآرامی و بی قراری ناشی از توجه به ضعف ایمانِ خویشتن، انسان مؤمن را وامی دارد تا برای تقویت ایمان خود و به امید درک هرچه روشن تر و عینی تر حقایق دینی بیشتر بکوشد و حتی به سیر و سلوکی ایمانی اقدام کند. به همین رو، کتاب «از شک تا یقین» این حالت را پس از حالت شک در اعتقادات، تحت عنوان «طلب یقین» مورد بررسی قرار داده است.
بخش سوم این کتاب به وضعیت دیگری از بی ثباتی در اعتقادات دینی اختصاص دارد که در قرآن و به خصوص در روایات، به آن توجه ویژه ای شده است. «وسوسه و حدیث نفس» عنوانی است که در ادبیات متون اسلامی برای این حالت به کار می رود. در همین بخش معلوم خواهد شد که آیا وسوسه و حدیث نفس با هم یکی اند یا تفاوت دارند. در این بخش نیر سه مرحله ماهیت شناسی، سبب شناسی و چاره جویی در مورد پدیدة وسواس انجام پذیرفته است.
بخش چهارم از کتاب به پدیدة دیگری اختصاص دارد که در کتاب های روایی از آن به عنوان «سهو القلب» نام برده اند. اگرچه در بارة این حالت اطلاعات زیادی وجود نداشته، اما کتاب «از شک تا یقین» تا آنجا که امکانپذیر بوده است به شناخت این حالت نیز رسیدگی کرده است.
در خاتمه نیز چند پیشنهاد ـ که به تعبیری حاصل و نتیجة این تحقیق محسوب می شود ـ ارائه گردیده و در آنها توصیه هایی به پدران و مادران، مربیان و معلمان، متولیان امور دینی، رسانه ها، و نهادهای فرهنگی، در خصوص مسایل مربوط به آسیب شناسی ایمان و موضوع عدم ثبات در باورهای دینی ارائه شده است.
⏪ کتاب تبیین براهین اثبات خدا (تعالی شانه) که از مجموع سلسله بحث های فلسفه دین است، از آثار و تالیفات #آیت الله عبدالله #جوادی_آملی است.
⏪ این کتاب شامل براهینی است جهت اثبات وجود خدا که مولف محترم در هر یک از فصول این کتاب یکی از براهین را تشریح کرده است.
⏪کتاب حاضر عصاره محاضراتی است که در سال 1371 هـ.ش با حضور عده ای از افاضل حوزه مقدسه قم انجام گرفته است.
◀ساختاربندی کتاب:
این کتاب دارای یک مقدمه است که شامل:
1. قیاسات اقترانی و استثنایی
2. تشابه مکتوب و تقاثل شبهات
3. برهان نظم
4. علم حصولی و حضوری به واجب
5. تحلیل مسئله علیت
6. برهان آنسلم
7. برهان اخلاقی و سودمندی
8. تذکری پیرامون برهان فطرت
9. تذکری پیرامون برهان اعجاز و این کتاب شامل دوازده فصل به شرح زیر است:
1- فصل اول: علم و سفسطه
2- فصل دوم: علم و ایمان
3- فصل سوم: برهان امکان و وجوب
4- فصل چهارم: برهان حرکت و حدوث
5- فصل پنجم: برهان امکان فقری
6- فصل ششم: برهان وجودی آنسلم
7- فصل هفتم: برهان صدیقین
8- فصل هشتم: برهان نظم
9- فصل نهم: برهان معجزه
10- فصل دهم: برهان تجربه دینی
11- فصل یازدهم: براهین اخلاقی
و غیره.....
📖 @Y_1360
نتیجه ی که آقا علی از اثبات و بحث در معاد جسمانی ارائه می دهند: این موضوع از ضروریات دین است و نیاز به برهان نمیباشد بلکه تمام این براهین، حجتهای اند برای کسانی که (این ضروریات را) قبول ندارند!
عنوان: تربیت بدون فریاد
نویسنده هال ادوارد رانکل
مترجم اکرم_کرمی
هدف من از نوشتن این کتاب ساده است: آرام کردن دنیا؛ هر بار یک ارتباط.
{ ابتدا از ارتباط با فرزندانتان شروع کنید. اعتقاد راسخ دارم با پیاده کردن اصول این کتاب در زندگی خود، روابط شما و فرزندتان چنان میشود که همواره در آرزوی آن به سر میبردید. این روابط قرین شادی، همکاری، توازن و از همه مهمتر احترام متقابل خواهد بود. در واقع آرامش آنقدر هم که تصور میکنید از خانواده شما دور نیست.}
#رمان
⬇️⬇️
📒معرفی مقاله
🔺شاه عباس و سیاست ارتباط با کشورهای اروپایی
🔸Did Shah ʿAbbās I Have a Mediterranean Policy? by Jose Cutillas
🔸آیا شاه عباس صفوی سیاست ارتباط با کشورهای مدیترانه-ای را دنبال می-کرد؟ نوشته خوزه کاتیلاس
در دو دهه گذشته شاهد رشد چشمگیر پژوهش در زمینه تاریخ صفوی بودهایم. دستاوردهای اخیر و توجه به خط مشی حکومت صفوی در مورد روابط بین الملل منجر به این نتیجهگیری شده است که در قرن شانزدهم و هفدهم، ایران در صدد برقرای ارتباط با کشورهای اروپایی از جمله کشورهای واقع در امتداد سواحل شمالی دریای مدیترانه بوده و این روابط به سطح بیسابقهای در آن دوران رسیده است. بنابراین کم و بیش شکی وجود ندارد که این روابط آگاهانه و عمدی بوده است . در این مقاله اسناد و مدارکی که از کشور اسپانیا بدست آمده مورد بررسی قرار گرفته و نشان میدهد که شاه عباس صفوی احتمالا خط مشی روشنی برای ارتباط با کشورهای مدیترانهای داشته است.
📌مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان های اروپایی (وابسته به آل البیت)
@Islamicstudies
http://clisel.com/shah-%CA%BFabbas-and-mediterranean-policy/
💥پایان ممنوعیت چاپ قرآن کریم در ازبکستان
◾️حکومت ازبکستان از شدیدترین حکومت های منطقه نسبت به مسلمانان است و سال هاست که با آموزه های اسلامی در این کشور مبارزه می شود.
چاپ قرآن کریم به زبان عربی برای سال ها در ازبکستان ممنوع بود در حالی که بیش از 90 درصد از جمعیت 30 میلیونی آن مسلمان هستند.
◽️قانون ممنوعیت چاپ و نشر قرآن مدتی پیش در این کشور سکولار برداشته شد و در این روزها ده هزار جلد قرآن کریم برای نخستین بار به زبان عربی چاپ شده است که با استقبال پرشور مردم و ایجاد صف های طولانی در مدتی کوتاه به فروش رسید.
🔷کتاب مهارت های زناشویی به معرفی روش و فنون مناسب ارتباطی بین همسران بر اساس متون اسلامی و روانشناسی خانواده می پردازد.
مهارت های زندگی عبارت است از توانایی لازم برای رفتار مثبت و سازگارانه که به فرد توان رویایی موثر با چالش های زندگی روزانه را می دهد و او را قادر می سازد تا دانش، ارزش ها و نگرش های خود را به توانایی های بالفعل تبدیل کند.
🔶زوجین دو دسته مهارت نیاز دارند:
🔸مهارت های عمومی که در زندگی هر فرد به کار می آید.
🔸مهارت های ویژه روابط زن و شوهر که به پویایی های روابط شان مربوط است.
🔷این کتاب با توجه به تحقیقات قبلی در زمینه مهارت های زناشویی و کتب اسلامی در اخلاق خانوادگی، چهارده مهارت زیر را ارائه کرده است:
سازگاری با تفاوت های زوجین، درک اهداف ازدواج و تعدیل انتظارات، ارتباط سالم، اداره خانه، مدیریت مالی خانواده، روایط جنسی رضایت بخش، برقراری روابط صمیمی، تنظیم روابط با والدین و خویشان، حل تعارض، مواجهه با خشونت خانگی، مواجهه با تنیدگی های زندگی، مواجهه رسانه های جدید، اداره امور معنوی خانواده و فرزند پروری.
شهنشاه نامه صبا، از دیوان های مشهور دوره قاجار که در ارتباط با ویژگی های تاریخی دوره قاجار توسط فتحعلیخان کاشانی متخلص به صبا بر وزن شاهنامه فردوسی با 40 هزار بیت در سه سال به نظم در آمده که بیشتر در ارتباط با فتحعلی شاه قاجار است.
یک نمونه از این اثر در موزه باستانشناسی زنجان نگهداری می شود که در سال ۱۲۴۶ ه ق در روستای نشل دردارالمرز طبرستان کتابت شده است. این نسخه به طول ۳۵ سلنتیمتر و عرض ۲۳ سانتیمتر با جلد لاکی منقوش به تاریخ ۱۲۴۶٫ ه ق ، به خط نستعلیق، در ۳۶۴ برگ کتابت شده است که تعداد ابیات آن 12306 میباشد.
@zanjanstudy
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com