خبر هیجانانگیزی که امروز منتشر شده، این است که کتابخانه کنگره آمریکا، مجموعه بسیار جالبی از کتابهای خطی نفیس فارسی را برای مشاهده آنلاین و دانلود، در وبسایت خود قرار داده است.
بیشتر ما، هرگز این امکان را نداشتهایم که یک کتاب خطی باارزش با آن نگارگریها و تذهیبها و صحافیها را ورق بزنیم. اما حالا میتوانیم PDF تعداد قابل توجهی از آنها را دانلود کنیم و در خطاطی و معانی و رنگها و شکلهای آن غرق شویم و لذت ببریم.
سه سال طول کشیده تا این مجموعه فراهم شود و در گام نخست ۱۷۰ اثر، دیجیتال شدهاند و «در مراحل بعدی حداقل ۶۰۰ جلد #کتاب چاپ سنگی و بعد کتاب های چاپ سربی از جمله انجیل های نفیسی که در اروپا به فارسی چاپ شده اند به طور مجازی در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.»
قرآن نفیس، مثنوی معنوی مولوی، خمسه نظامی گنجوی و شاهنامه فردوسی در میان این کتابها جلوهگری میکنند. از دیگر کتابهای مهم این مجموعه میتوان به کتاب یوسف و زلیخا و کلیات سعدی اشاره کرد.
https://www.loc.gov/collections/persian-language-rare-materials/about-this-collection/
http://www.1pezeshk.com/archives/2019/03/library-of-congress-persian-language-rare-books.html?utm_source=dlvr.it&utm_medium=twitter
? @D_sadraiy
نام اثر : گریز حضرت یوسف از زلیخا
نام نقاش : (مرقوم) کمال الدین بهزاد
مکتب : هرات
موضوع : بوستان سعدی
محل نگهداری : کتابخانه سلطنتی مصر در قاهره
سال خلق اثر: 893 ه. ق
بهزاد در تجسم محیط و زندگی و کار مردم، گاه تیزبینی بسیار از خود نشان می داد. با این حال، بهزاد هیچگاه برداشت معنوی از مضمون داستان را فدای توصیف وقایع عادی نمی کرد. او با تاکید بر معنای مکنون در اعمال آدمیان و روابط اشیا می کوشید واقعگرایی اش را با بیان مفاهیم عمیق درآمیزد. این کوشش به خصوص در تصاویر مربوط به متون عرفانی و اخلاقی بارزتر بود.
چنانکه مثلا در نگاره ای از بوستان سعدی اتاقهای تو در تو، پلکانهای پیچ در پیچ، و درها و پنجره های بسته تلویحا دشواری رهایی یوسف از دام اغوای زلیخا را بیان می کنند.
این نقاشی در اصل برای باب نهم گلستان سعدی که داستان یوسف و زلیخا بیان شده تصویرگری شد. یوسف در حال فرار از دست شهوت و عشق آتشین زلیخاست. فام و رنگ کاخ و لباس یوسف همه از رنگهای سرد استفاده شده و یوسف با لباس سبز که نشان پیامبری است رنگ شده اما برای تعادل رنگ سرد با گرم لباس زلیخا و اتاق او با استفاده از قرمز و نارنجی متعادل شده که با شهوت زلیخا در تناسب کامل است. رنگ سبز نمادی از پاکی، نور الهی و قدسی بودن پرسوناژ است به طوری که رنگ قرمز نماد عشق و شور زمینی و آتش هوس و شهوت است.
خاوراننامه از آثار ادبی است که به نظم فارسی در سال 805 هجری شمسی برابر با 830 هجری قمری سروده شده است. سراینده آن ابن حسام خوسفی از اهالی قهستان خراسان بوده است. این منظومه حماسی ، دینی و مصنوع است که در بحر متقارب و به وزن شاهنامه فردوسی سروده شده است. موضوع خاوراننامه جنگهای علی بن ابیطالب به همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن در سرزمین خاوران، با شاه خاور به نام «قباد» و شاهان بتپرست دیگر به نام «طهماس» شاه و «صلصال» شاه است که به نظم کشیده شده است.
این منظومه به گفته ابن حسام از یک کتاب عربی به نظم کشیده شده است. این منظومه با حمد خدا و نعت محمد پیامبر اسلام و دیگر امامهای شیعه آغاز میشود. همچنین این منظومه را تازیاننامه نیز گفتهاند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@artnegarshid
🔵 مقايسة تطبيقي شاخص هاي حماسي و ساختاري اكبرنامة حميدي كشميري و شاهنامة فردوسي
بررسی تطبیقی آثار ادبی، به ویژه در حوزۀ حماسی، علاوه بر آشکار ساختن اشتراکات، وجوه تمایز و میزان تأثیرپذیری آثار را از یکدیگر معلوم می سازد. شاهنامۀ حکیم فردوسی از جمله شاهکارهای ادبی است که همواره آثار فراوانی به تقلید از آن سروده شده است. از جملۀ این آثار باید به منظومۀ اکبر نامه اثر حمیداله حمیدی کشمیری اشاره کرد که در سال ١٢۶٠ هجري به موضوع نبرد نخست افغان ها با دولت انگلیس پرداخته است. در این پژوهش با رویکردی سبک شناسانه با هدف بررسی میزان تأثیرپذیری حمیدی از فردوسی در حماسه سرایی به این منظومه پرداخته شده است و با بهره گیری از سه شاخص کلی زبانی، بلاغی و محتوایی و دسته بندی های ویژۀ هریک از آنها ساختار شعری اکبرنامه بررسی شده است. http://yon.ir/8ct0
@manuscript
✅ معرفی منظومة «یوسف و زلیخا»ی آذر بیگدلی
یوسف و زلیخای آذر بیگدلی مثنویی عاشقانه برگرفته از قرآن کریم است که به پیروی از یوسف و زلیخاهای پیشین، خصوصاً یوسف و زلیخای جامی و با توجه ویژه به خسرو و شیرین نظامی در عصر زندیه سروده شده است. اگرچه این داستان در ابتدا با سوز و گدازی پر شور، ناشی از عشق زمینی و یک طرفة زلیخا به یوسف آغاز میشود؛ امّا در نهایت این عشق مجازی تحول یافته و به عشقی فرازمینی و ماورایی ختم میشود. در این مقاله ضمن بیان مختصر مضامین و نکات برجستة یوسف و زلیخای آذر بیگدلی بر اساس شش نسخة خطی بدست آمده از این منظومه، به معرفی مهمترین ویژگیهای سبک شناسی آن در سه سطح فکری، زبانی و ادبی خواهیم پرداخت. http://yon.ir/wPhpm
🆔 @manuscript
استادان و دوستان گرامی
با سلام، مشورتی دارم که امیدوارم کسی از بزرگواران راهنمایی کنند. یکی از مؤسسات پژوهشی که با من هم ارتباطی دارد از من خواسته است فردی را برای داوری کتاب معرفی کنم. اثری که قرار است سنجیده شود آراء و اندیشههای یک نویسندۀ سرشناس را از نگاه مکتب روانشناسی یونگ تحلیل میکند. کسی لازم داریم که به ادبیات و روانشناسی تسلط نسبی داشته باشد. ممنون میشوم اگر راهنمایی بفرمایید.
اگر از خود بزرگواران هم کسی هست که متمایل به داوری این اثر است، ممنون میشوم اطلاع دهند.
بخش اول
این مقاله در مجله آینه میراث شماره 57 ص 201-216 به چاپ رسیده
رویکرد تقابلی منظومة صولت فاروقي با شاهنامة فردوسی
سيد علي قاسمزاده*
اميد سُروري**
چكيده
از پيدايش نوع ادبي حماسه در ايران تاكنون، هيچ اثري به عظمت شاهنامه فردوسي سروده نشده است. اهميت و اعتبار اين اثر سترگ ملي، چنان عالمگير گشته است كه هيچ اثر حماسي ايراني پس از فردوسي را نميتوان يافت كه در فضايي رقابتي با شاهنامه قرار نگرفته باشد؛ چنانكه كاربست نظرية «اضطراب تأثير» (Anxiety of influence)، هارولد بلوم و بازخواني سير درزماني ژانر حماسه در ايران نيز به خوبي اين جو اُديپي حاكم بر آثار حماسي را آشكار ميسازد. موضع مقاومت و هويتطلبانۀ برخي از شاهنامهسرايان متأخر در برابر سيطرة هنري و فكري فردوسي يكي از رويكردهاي قابل تأمل حماسهسرايان در برابر اعتبار و مقبوليت خيرهكنندة شاهنامۀ فردوسي است؛ آشوب شاهجهانآبادیِ تورانی، (م 1199ق) سرايندة منظومة گمنام صولت فارقي از جمله اين سرايندگان مدعي است كه تلاش كرده است، مقبوليت خويش را با نفي فردوسي و شاهنامهاش و توهين و استهزا به دست آورد. اين پژوهش به شيوة توصيفي- تحليلي مبتني بر رويكرد نظري بلوم در نظرية «اضطراب تأثير» تلاش كرده است به نحوة تعامل خصمانة توراني با فردوسي و و شاهنامه بپردازد و از نتايج تحقيق برميآيد كه غلبة زبان هجوآميز و تحقيرآلود در منظومة صولت فاروقی نشانة عجز و ناتواني سراينده در كسب مقبوليت عام و خاص و شكست در اعتباريابي و هويت مستقل در جريان شاهنامهسرايي در ايران است.
كليدواژه: شاهنامهسرايي، فردوسيستيزي، آشوب توراني، صولت فاروقي، اضطراب تأثير، هارولد بلوم.
1. مقدمه
1. 1. تعريف مسأله
شاهنامۀ فردوسي از جمله نوادر ادبيات فارسي است كه از زمان آفرينش و تكوين آن به دست فردوسي تاكنون در معرض نفي و اثبات و پسندها و ناپسندهاي شاعر يا نويسنده متقدم يا متأخر و منتقدان ايراني و بيگانه قرار گرفته است و يكي از عوامل ماندگاري اين اثر سترگ حماسي و ملي همين كانوني شدگي و استقبال مستمر و پردامنه عام و خاص بدان است. غناي انديشگاني و اخلاقي شاهنامه، كمال و بلوغ زبان استعاري و نمادين در كنار جمال فرم و پيكربندي منسجم يا ساختار بيرخنة آن-كه در پيوندي متناظر با عناصر حماسي ايجاد گشتهاند- شاهنامة فردوسي را بر تارك يكي از غنيترين نوع ادبي حاكم بر ادبيات ايران نشانده است؛ چنانكه همواره اعتبار و ارزش آثار حماسي با محك آن سنجيده ميشده و ميشود. روشن است در پرتو انوار ساطع و خيرهكنندة شاهنامه بود كه از نزديكترين روزگار به زمانة فردوسي و آفرينش منظومة علينامه-كه بر فردوسي و شاهنامهاش به تصوّر ستايشنامة خيالي و بيريشه تاخته:
به شهنامه خواندن مزن لاف تو
نظر کن در آثار اشراف تو
تو از رستم و طوس چندین مگوی
در این کوی بیهودهگویان مپوی
که مغنامه خواندن نباشد هنر
علینامه خواندن بود فخر و فرّ
(ربیع، علینامه، صص 161-162)
تا مثنويها و اشعار نيمايي و سپيد حماسيِ معاصر، كمتر شاعري را ميتوان يافت كه در سرايش اثر خويش خواه ناخواه، در بند اعتبار و ساية همهگير و پربركت شاهنامة فردوسي قرار نگرفته باشد و به ستايش استاديِ فردوسي و جايگاه شاگردي خويش اقرار نكرده باشد يا به نكوهش فردوسي و كوچكداشت شاهنامه همت نگمارده باشد، تا بدين طريقه از اقتدار ادبي فردوسي بكاهند و در ساية اين نفي و رقابت ستيزهجويانه، به اثبات خويش و كسب نام و نشان بپردازند.
گرچه از روزگار فردوسي و شاعران قصيدهسرا و مدّاح دربار غزنويان به بعد شاهد تقابل ديالكتيك با شاهنامة فردوسي هستيم؛ مانند اشعار اميرمعزي در باب فردوسي:
من عجب دارم ز فردوسي كه تا چندان دروغ
از كجا آورد و بيهوده چرا گفت آن سمر
(امیر معزّی، دیوان اشعار، ص 268)
https://t.me/aaadab1397farhang
@litera9
خبر هیجانانگیزی که امروز منتشر شده، این است که کتابخانه کنگره آمریکا، مجموعه بسیار جالبی از کتابهای خطی نفیس فارسی را برای مشاهده آنلاین و دانلود، در وبسایت خود قرار داده است.
بیشتر ما، هرگز این امکان را نداشتهایم که یک کتاب خطی باارزش با آن نگارگریها و تذهیبها و صحافیها را ورق بزنیم. اما حالا میتوانیم PDF تعداد قابل توجهی از آنها را دانلود کنیم و در خطاطی و معانی و رنگها و شکلهای آن غرق شویم و لذت ببریم.
سه سال طول کشیده تا این مجموعه فراهم شود و در گام نخست ۱۷۰ اثر، دیجیتال شدهاند و «در مراحل بعدی حداقل ۶۰۰ جلد #کتاب چاپ سنگی و بعد کتاب های چاپ سربی از جمله انجیل های نفیسی که در اروپا به فارسی چاپ شده اند به طور مجازی در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.»
قرآن نفیس، مثنوی معنوی مولوی، خمسه نظامی گنجوی و شاهنامه فردوسی در میان این کتابها جلوهگری میکنند. از دیگر کتابهای مهم این مجموعه میتوان به کتاب یوسف و زلیخا و کلیات سعدی اشاره کرد.
https://www.loc.gov/collections/persian-language-rare-materials/about-this-collection/
http://www.1pezeshk.com/archives/2019/03/library-of-congress-persian-language-rare-books.html?utm_source=dlvr.it&utm_medium=twitter
یوسف و زلیخا
گرافیست: میترا عبداللهی
متن از فریده خلعتبری
@litera9
داستان یوسف و زلیخا را همه میدانیم. اهمیت گرافیست این کتاب بیش از نویسنده در وهلهی اول به چشم میآید. نقاشیهای فاخر کتاب، شرح ماجرا را برای کوچکترها آسان میکند البته چنانچه اصولاً چنین افسانهای برای بچهها مناسب باشد. نکتۀ دیگر استفاده از واژهٔ تصویرگر است. بهتر است از همان واژهٔ گرافیست استفاده کنیم و تصویر عربی را با گر پارسی جفت نزنیم. مانند واژۀ هلیکوپتر که تبدیل شده به بالگرد! اساتید پارسی هم بندگان خدا کارهای مهمتری دارند، لابد مشغول تلمیذ و تلمذ لسان فارسی هستند. حالا بالی هم بگردد، چه میشود.
ذبح "علینامه" در پای "شاهنامه":
حدود نهصد سال پیش، قزوینی رازی در کتاب «النقض» سخن جالبی درباره افسانه های ایران باستان می نویسد. او میگوید ترویج افسانههای ایران باستان حاصل دسیسه "امویان و مروانیان" است تا آنها به این وسیله افسانههای دروغین را جایگزین فضایل راستین اهل بیت پیامبر (ص) نمایند. داستانی که همچنان تا عصر کنونی نیز ادامه داشته است. ماجرای ذبح کتاب "علینامه" در پای شاهنامه یکی از آن نمونههای تلخ است:
حدود هفتاد سال پیش، نسخهای خطی از یک کتاب با درونمایه حماسی و شیعی به نام «علینامه» در قونیه کشف شد. این اثر فارسی در قرن پنجم و حدود 50 سال پس از فردوسی در ناحیه خراسان توسط شاعری با تخلص "ربیع" سروده شده است و چنانکه از نام کتاب مشخص است حماسهای شیعی پیرامون حیات امام اول شیعیان مولاعلی است.
عبدالباقی گولپینارلی و احمد آتش این نسخه را (که یگانه نسخه خطی علینامه بود) به جهان ادب معرفی نمودند، اندکی بعد دکتر خیامپور مقالهی معرفی این کتاب را به فارسی ترجمه نموده و این اثر را در ایران شناساند. مجتبی مینوی محقق ایرانی که بر روی نسخههای خطی فارسی موجود در ترکیه تحقیق میکرد، ظاهرا میکروفیلم این نسخه را تهیه کرد ولی گویا با خواندن آن، از معرفی و انتشار آن منصرف میشود، چرا که علینامه سخنانی درباره شاهنامه و فردوسی دارد که باب میل وی و باستانپرستان نبود و اینگونه بود که دوران بایکوت این حماسه شیعی آغاز شد و این بایکوت تا سال 1388 که سرانجام این اثر برای نخستین بار به همت چند دانشجو و با مقدمه دکتر شفیعی منتشر شد، ادامه داشت.
اما آیا علینامه چه سخن و دیدگاهی درباره فردوسی و اثرش داشت که مستحق چنین بایکوت طولانی مدتی بود؟
مقدمتا باید گفت باستان پرستان و نوشعوبی های ایران شاهنامه را کتاب مقدس خود میدانند و هر کتاب و نوشته ای که با این کتاب مقدسشان مختصر تناقضی داشته باشد مورد بایکوت و جراحی قرار میدهند. آنها همواره تلاش کردهاند _و الحق موفق نیز شدهاند_ که چهرهای ناسیونالیست بلکه فاشیست از فردوسی بتراشند. روح فردوسی در این خوانش، به کالبد شونیستهای قرن بیستمی دمیده شده و او همچون ناسیونالیستی پارسی و عصیان گر علیه استیلا و غلبه عرب و ترک بدل شده است. خوانشی که به شدت با واقعیت فردوسی متفاوت است و قراین ادبی و تاریخی بسیاری در نفی آن وجود دارد و آنچه ربیع در علینامه میگوید یکی از آن نکات مهم است.
ربیع که از نزدیکترین منابع به عصر فردوسی است پیوسته در جایجای علینامه بر فردوسی و اثرش میتازد و آن را «مغنامه» و «دروغنامه» میخواند و سپس پرده از رازی میگشاید که بعدها قزوینیرازی نیز در «النقض» بدان اشاره کرده است. به گزارش ربیع، فردوسی، شاهنامه را به سفارش «کرّامیان» (پیروان محمد بن کرّام عرب تبار ضد شیعه) سروده است تا به این وسیله از رونق «علینامه» خوانی در خراسان بکاهد. کرّامیها در واقع مانند سلَفیهای کنونی، گروهی بودهاند که در پی حذف و تخریب شیعیان به هر شیوه بودهاند.اینگونه است که در روایت ربیع، چهره فردوسی از شاعری عصیانگر علیه عربها به شاعری مزدور برای اعراب، تغییر میکند. شاعری شیعی و ایرانی مسلک که در دام بهرهبرداری کرّامیهای ضد شیعی افتاده است. روایت ربیع از ارتباط فردوسی و کرامیان در گزارش نظامی عروضی نیز تأیید میشود. نظامی عروضی آورده است صله سلطان محمود غزنوی پس از مرگ فردوسی به یکی از همین کرامیان میرسد.
چهره مزدوری فردوسی برای اعراب طبیعتا باب میل باستانپرستان که از خود فردوسی فردوسیترند خوش نمیآید. آنان که هنوز از زحمت انکار اثر دیگر فردوسی، یعنی «یوسف و زلیخا» خلاصی نیافتهاند با مزاحم دیگری برخورد نموده بودند.
باری حضرات که بعد از عمری بایکوت این کتاب، انتشار کتاب را مشاهده کردند دست به کار ذبح و تحریف محتوایی اثر شدند و علینامه را در پای شاهنامه قربانی کردند. این وظیفه را استاد!! «علی موسوی گرمارودی» به عهده گرفت، تا آنچه ربیع درباره فردوسی و شاهنامه سروده است، استادانه از این کتاب حذف و پاکسازی نموده و دوباره از نو منتشر کرده و نام آن را «بهگزین علینامه» بگذارد! در این "بهگزین" تمامی اشعار علی نامه که تعریضی به شاهنامه و فردوسی دارد و مخصوصا اشعاری که او را مزدور کرامیان میخواند، بالکل حذف شدهاند. شگفتا که او بر این حذف هم راضی نشده و در مقدمه مبسوطی که بر «بهگزین» خود آورده علینامه که ماهیتا اعتراضی به شاهنامه است، وامدار فردوسی و شاهنامه و در ادامهی آن اثر معرفی کرده است!! این دیگر شاهکاری است از تحریف و جعل! و شگفتتر، اینکه به سراغ بهگزین «النقض» هم رفته است تا شاید تمام قراین صحت نظر ربیع را نیز از ریشه برکند! یاللعجب!! پیشنهاد میشود ایشان برای تکمیل کار، بهگزینی از چهارمقاله نظامی عروضی هم ارائه بدهند تا کار تکمیل شود!
@Turkkitabxanasi
خاوراننامه از آثار ادبی است که به نظم فارسی در سال 805 هجری شمسی برابر با 830 هجری قمری سروده شده است. سراینده آن ابن حسام خوسفی از اهالی قهستان خراسان بوده است. این منظومه حماسی ، دینی و مصنوع است که در بحر متقارب و به وزن شاهنامه فردوسی سروده شده است. موضوع خاوراننامه جنگهای علی بن ابیطالب به همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن در سرزمین خاوران، با شاه خاور به نام «قباد» و شاهان بتپرست دیگر به نام «طهماس» شاه و «صلصال» شاه است که به نظم کشیده شده است.
این منظومه به گفته ابن حسام از یک کتاب عربی به نظم کشیده شده است. این منظومه با حمد خدا و نعت محمد پیامبر اسلام و دیگر امامهای شیعه آغاز میشود. همچنین این منظومه را تازیاننامه نیز گفتهاند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@artnegarshid
⚡️حکیم ابوالقاسم فردوسی
بنام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جاى
خداوند روزىده رهنماى
خداوند كيوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهيد و مهر
ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۲۹ هجری قمری – ۴۱۶ هجری قمری، در طوس خراسان)، شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران، است. برخی فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند، که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.
پژوهشگران سرودن شاهنامه را برپایهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند. تنها سرودهای که روشن شده از اوست، خود شاهنامه است. شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. فردوسی شاهنامه را در ۳۸۴ ه. ق، سه سال پیش از برتختنشستن محمود، بهپایان برد و در ۲۵ اسفند ۴۰۰ ه.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در هفتاد و یک سالگی، تحریر دوم را به انجام رساند. سرودههای دیگری نیز به فردوسی منتسب شدهاند، که بیشترشان بیپایه هستند. نامورترین آنها مثنویای به نام یوسف و زلیخا است. سرودهٔ دیگری که از فردوسی دانسته شده، هجونامهای در نکوهش سلطان محمود غزنوی است. برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، گردآوری ایرج افشار، با بهشمارآوردن سرودههای منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹۴۲ اثر گوناگون در این سالها نوشته شدهاست.[یادداشت : برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه گردآوری ایرج افشار — که نوشتهها دربارهٔ فردوسی و شاهنامه از آغاز تا سال ۱۳۸۵ را دربرمیگیرد — با بهشمارآوردن سرودههای منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، ۵۹۴۲ شماره نوشتار، گفتار، فصل، کتاب منفرد و مجموعهٔ مستقل، ترجمه و منقولها، نسخههای دستنویس تاریخدار و بیتاریخ و گزیده و منثور، چاپهای متن شاهنامه و خلاصههای آن، یک یا چند داستان از آن، آثاری که برپایهٔ شاهنامه گردآوری شدهاند، نمایشنامهها برپایهٔ آن و چاپهای یوسف و زلیخا در این سالها بهدست آمدهاست. ببینید: افشار، کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، ۳۵–۳۱۸.]
ادامه 👇👇
🦋 @Asefchannel
⚡️حکیم ابوالقاسم فردوسی
بنام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جاى
خداوند روزىده رهنماى
خداوند كيوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهيد و مهر
ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۲۹ هجری قمری – ۴۱۶ هجری قمری، در طوس خراسان)، شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران، است. برخی فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند، که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.
پژوهشگران سرودن شاهنامه را برپایهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند. تنها سرودهای که روشن شده از اوست، خود شاهنامه است. شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. فردوسی شاهنامه را در ۳۸۴ ه. ق، سه سال پیش از برتختنشستن محمود، بهپایان برد و در ۲۵ اسفند ۴۰۰ ه.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در هفتاد و یک سالگی، تحریر دوم را به انجام رساند. سرودههای دیگری نیز به فردوسی منتسب شدهاند، که بیشترشان بیپایه هستند. نامورترین آنها مثنویای به نام یوسف و زلیخا است. سرودهٔ دیگری که از فردوسی دانسته شده، هجونامهای در نکوهش سلطان محمود غزنوی است. برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، گردآوری ایرج افشار، با بهشمارآوردن سرودههای منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹۴۲ اثر گوناگون در این سالها نوشته شدهاست.[یادداشت : برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه گردآوری ایرج افشار — که نوشتهها دربارهٔ فردوسی و شاهنامه از آغاز تا سال ۱۳۸۵ را دربرمیگیرد — با بهشمارآوردن سرودههای منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، ۵۹۴۲ شماره نوشتار، گفتار، فصل، کتاب منفرد و مجموعهٔ مستقل، ترجمه و منقولها، نسخههای دستنویس تاریخدار و بیتاریخ و گزیده و منثور، چاپهای متن شاهنامه و خلاصههای آن، یک یا چند داستان از آن، آثاری که برپایهٔ شاهنامه گردآوری شدهاند، نمایشنامهها برپایهٔ آن و چاپهای یوسف و زلیخا در این سالها بهدست آمدهاست. ببینید: افشار، کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، ۳۵–۳۱۸.]
ادامه 👇👇
🦋 @Asefchannel
ملاحظاتی در مورد یوسف و زلیخای فردوسی
رضا همراز
شک و تردیدی در این نیست که حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی یکی از بزرگان ادب پارسی می باشد که با بر جا گذاشتن شاهنامه خویش حق بزرگی به گردن تاریخ ادبیات فارسی دارد . تاکنون در مورد این شاهکار بی بدیل دهها جلد کتاب ، صدها عنوان مقاله و چندین کنگره در اقصی نقاط دنیا خصوصا مناطقی که به زبان فارسی تکلم می نمایند صورت گرفته و رازهای چندی گفته شده . متاسفانه از چه رو در مقابل این کتاب رشک انگیز ، مثنوی دیگر فردوسی با عنوان یوسف زلیخا در طاق نسیان و فراموشی نهاده شده و بزرگان چندی از کنار آن گذشته اند .
حتی عده ای نیز پا فراتر نهاده آن را منسوب به فردوسی دانسته اند ! نیک می دانیم که فردوسی در این مثنوی خود از گفته های قبلی نادم گشته و تاریخی را که به اصطلاح تاریخ ایران نام نهاده بود شجاعانه پرده از چهره آن برداشته و حقایق چندی را به نظم کشید . این بود که بعضی ها آن را به فردوسی انتساب کردند ! در حالی که با غور به تاریخ ثابت گردیده که این مثنوی زیبا نیز از آن فردوسی می باشد که دلایل چندی نیز در دسترس است . علاقه راقم به این مثنوی زمانی اوج گرفت که چاپ جدیدی از این مثنوی توسط دکتر حسین صدیق به بازار نشر ارائه گردیده بود که سرو صدای زیادی به همراه داشت ! تو گویی این کتابی ضاله بود که بعضی ها یارای دیدن آن را نداشتند ! تاجایی که گویا ناشر را مجبور کردند بعد از چاپ کتاب که کم کم پخش می شد کلمه منسوب را به روی جلد حک کند که این کلمه نیز با رنگی متفاوت در روی جلد خود بسیار گویا بود ! به قول نویسنده جوان مهندس محمد صادق نائبی « شاعر بزرگی چون فردوسی دو بار مظلوم واقع شد . یکبار با سرودن شاهنامه که در دربار غزنوی مظلوم شد و یکبار با سرودن یوسف و زلیخا که در دربار حکومت نژاد پرست و متعصب پهلوی مظلوم ماند. اثر ادبی و اخلاقی و مذهبی یوسف و زلیخای او شاید 3 الی 4 سال روی آن زحمت کشیده بود ، پس از وفاتش به فراموشی سپرده شد و تنها معدود شاعرانی از آن مطلع بودند » نگارنده این سطور در حین مطالعات خود به یادداشتهایی در این زمینه برخورد کرده که حیفش آمد آنها را تقدیم شما بزرگواران ننماید . ناگفته نگذاریم که این یادداشتها در مقدمه کتاب چاپی دکتر صدیق و مقالاتی که یا در اینترنت ارائه شده یا در بعضی از مقالات نیامده اند .
مولانا محمد علی صائب تبریزی ( اصفهان 1087- 999 تبریز ) شاعرنازک خیال و بی بدیل عصر صفوی در کتاب گرانسنک خود موسوم به سفینه ی صائب ، هشت بیت از مثنوی یوسف زلیخای حکیم فردوسی را زینت بخش بیاض خود کرده است . مولانا صائب در ابتدای شعر فردوسی عبارت یوسف زلیخای فردوسی را قید نموده است . به تعبیری مولانا صائب تبریزی به وجود مثنوی یوسف زلیخا از فردوسی صحه گذاشته .
زمانی که مشغول مطالعه فصلنامه خواندنی بهارستان بودم که به سندی نو یافته برخوردم . این سند نو یافته از آن مرحوم علی اکبر دهخدا بود که در آن ضمن اشاره به تالیفات خویش به تصحیحات خود نیز اشاره ای داشته . در ضمن آن یادداشتها زمانی علامه دهخدا ، یوسف زلیخای فردوسی را تصحیح کرده بود که متاسفانه نه در حیات خود موفق به چاپش گردید و نه بعد از وفاتش سازمان عریض و طویل لغتنامه دهخدا به چاپ این امر ثواب تن دادند !
در اثنای خاطرات و نامه های خصوصی میرزا فضلعلی آقا تبریزی که به همت غلامحسین میرزا صالح چاپ گردیده با نامه ای از تقی زاده مواجه شدم که در نوع خود بسیار با اهمیت می باشد. می دانیم که سید حسن تقی زاده به غیر از عالم سیاست ، دستی نیز در عالم شعر و ادب و تاریخ داشته و در این مورد آثاری از خود به یادگار گذاشته . و نیک می دانیم که تقی زاده سره را از ناسره خوب تشخیص می داد و طبعاً بیشتر گفته هایش مقرون به صحت می بود . ثانیاً در این نامه که ذیلاً تقدیم خواهد شد طرف مقابلش یعنی میرزا فضلعلی آقا مولوی « صفای تبریزی » خود از فحول زمان بود که از وی نیز آثاری به یادگار مانده که با مطالعه آنها میزان سواد و احاطه وی به تاریخ و زبات و ادبیات عربی و فارسی را بخوبی می توان تشخیص داد . نامه یاد شده چنین است :
15 نوامبر 1919
عزیز دوست
محترماً بعد از تقدیم سلام خالصانه آن که مستدعی است اگر مقاله علمی حضرت عالی راجع به دال و ذال در فارسی حاضر است لطف فرموده ارسال فرمائید .
و دیگر خواهشمندم اگر ممکن است کتاب یوسف زلیخای فردوسی را که دارید برای چند روزی به مخلص به طور امانت مرحمت فرمائید، ممنون می شوم . باقی سلامت شما را طالبم .
مخلص صمیمی
حسن تقی زاده
در مورد تعلق یوسف و زلیخای منظوم به فردوسی توسط محققان و صاحب نظران و ارباب قلم شکی به خود راه نداده اند. به عنوان مثال: ذکاء الملک فروغی که متن سنگ نوشتۀ قبر فردوسی انشای اوست، از آن جمله است. در 20 مهر ماه سال 1313 شمسی که آرامگاه فردوسی افتتاح گردیده ، در روی سنگ مرمر قبر فردوسی به خط نستعلیق با انشای ذکاء الملک فروغی چنین نگاشته شده است: این مکان نظر به بعضی قرائن و اطلاعات به ظن قوی مدفن حکیم ابوالقاسم فردوسی ناظم کتاب شاهنامه و داستان یوسف و زلیخا است. که در نیمه اول مائۀ قرن چهارم هجری در قریۀ فاز واقع در جنوب غربی طوس ولادت و ظاهراً در چهارصد و یازده یا چهارصد و شانزده قمری در طوس وفات یافته، و چون جهل و غوغای عوام مانع شد که او را در قبرستان به خاک بسپارند در این مکان که باغ شخصی او بوده است، مدفون گردید. (فرهنگ شش جلدی دکتر محمّد معین- جلد 6- اعلام- تحت مدخل لغت فردوسی). نیک می دانیم که محمد علی فروغی یکی از پاسداران زبان و ادبیات فارسی بود و در این راه سره را از ناسره نیک می شناخت. همچنین علامه قزوینی که در میان معاصران یک سر و تن از دیگران برتر می باشد در نامه ای خطاب به مرحوم سید حسن تقی زاده می نویسد : « ... دیگر می توانند یوسف زلیخای فردوسی را از روی طبع ایته بعینه طبع کنند که نسخ آن بکلی تمام شده است . ولی واضح است که یوسف و زلیخا در رواج و عام البلوایی مثل شاهنامه و کلیات سعدی و خمسه نظامی نسیت . »
به غیر از سند ارائه شده در سطور بالا یکبار نیز مرحوم سید حسن تقی زاده در مقاله ای به مجلۀ کاوه (سال 1921 ، شمارۀ 10، صفحه 15، حاشیۀ 2) مهر تأییدی بر مطلب فوق نهاده و می نویسد که : فردوسی مثنوی یوسف و زلیخا را در حدود سالهای 386-385 به نام ابوعلی اسماعیل الموفق به نظم در آورده است.
البته این مثنوی بارها چه در ایران و چه در خارج از ایران طبع و نشر شده و فقط در دوره پهلوی این اثر را به فردوسی منتسب کردند . در حالی که پیشتر چنانکه نمونه های آن ارائه گردید این مثنوی را از آن فردوسی می دانستند . مثلاً در مورد چاپ یک نسخه در نشریه دانش که قدیمی ترین نشریه دانشگاهی ایران بود اعلانش چنین چاپ گردیده بود .
اعلان
کتاب یوسف و زلیخا از تصنیفات حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی علیه الرحمه با کمال امتیاز و خط خوش و مصور در مطبع علمیه بطبع رسیده و در سرای مرحوم امین الملک در حجره آقا میرزا محمد علی تاجر کتابفروش شیرازی موجود است . جلدی سه هزار دینار بفروش میرسد .
البته پیشتر نیز ادواردبراون ادبیات شناس و شرقشناس معروف که حتی تاریخ ادبیاتی نیز در پنج جلد برای ایران نوشته ، در یکی از نامه های خویش به سید حسن تقی زاده سیاستمدار و ادبیات شناس معاصر می نویسد : ... بعد از زیارت رقیمه پیش به یوسف زلیخای فردوسی رجوع کرده سه بیت مناسب پیدا کرده بودم و خیال دارم هر دو شعر را به کار برم که هم کار متقدمین ؛ هم کار متاخرین در آن موقع موجود باشد .
مرحومه دکتر فاطمه سیّاح نیز بر یوسف زلیخای فردوسی به نوعی صحه می گزارد . ایشان در مقاله فاضلانه خویش با عنوان « تحقیق مختصر در احوال و زندگی فردوسی » که در نشریه انجمن آثار ملی ، شماره 8 ، تهران 1313 انتشار یافته می نویسند : ...پس از اتمام شاهنامه فردوسی طوس را ترک گفته و بنابر بعضی از تذکره ها به عراق عجم و عراق عرب مسافرت کرده و در آنجا بر حسب تقاضای موفق وزیر آل بویه کتاب « یوسف و زلیخا » را تالیف کرده است .بعضی بر آنند که کتاب مذکور خیلی دیرتر یعنی بعد از فرار فردوسی از غزنین در دربار خلیفه بغداد تالیف شده است »
البته زمانی هم مرحوم دکتر رضا زاده شفق مقاله ای را که مستشرق ماسوف علیه آلمانی اته در مورد یوسف زلیخای فردوسی نوشته بود ترجمه و در شماره پنجم مجله مهر منتشر کرده بود . قطعاً این ترجمه دلیل بر تائید مقاله عالمانه اته بود که با عنوان « یوسف و زلیخای فردوسی » انتشار یافته بود .
نصرالله فلسفی نامی نیز که بدجوری به اسهال دهن دچار بود در مقاله ای با عنوان « فردوسی و جشن هزارمین سال ولادت او » پس از توهین های زیاد به ترکان در مقاله خود می نویسد : در داستا یوسف و زلیخا هم که ظاهراً در حدود 358 یا 386 سروده شده اشاره بپیری و سفید شدن موی خویش میکند ... »
با کسانی از این اساتید شبه قاره در عرض این یک سال و نیم روبرو شده ام که با دسترسی که به منابع بکر ادبی ایران زمین داشتن ادعای همه چیز دانی کرده اند و این خیلی بده بنده نمی خوام اسم ببرم با چاپ چند مقاله خود را علامه دهر دانسته اند .خواهش من از شما بزرگواران این است شمایانی که سطح علمیتان به هزاران نفر از آنها می چربد کمک کنید تا بنده و دیگر پژوهشگران جوان این میراث ادبی را به دست گیریم و خودمان این مجهولات ادبی را مکشوف کنیم .
خاوراننامه از آثار ادبی است که به نظم فارسی در سال 805 هجری شمسی برابر با 830 هجری قمری سروده شده است. سراینده آن ابن حسام خوسفی از اهالی قهستان خراسان بوده است. این منظومه حماسی ، دینی و مصنوع است که در بحر متقارب و به وزن شاهنامه فردوسی سروده شده است. موضوع خاوراننامه جنگهای علی بن ابیطالب به همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن در سرزمین خاوران، با شاه خاور به نام «قباد» و شاهان بتپرست دیگر به نام «طهماس» شاه و «صلصال» شاه است که به نظم کشیده شده است.
این منظومه به گفته ابن حسام از یک کتاب عربی به نظم کشیده شده است. این منظومه با حمد خدا و نعت محمد پیامبر اسلام و دیگر امامهای شیعه آغاز میشود. همچنین این منظومه را تازیاننامه نیز گفتهاند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@artnegarshid
اهدایی خانم دکتر ماری یوشیناری پارچه ای است که همسر سفیر شوروی در ایران در دهه 30 میلادی خریداری کرده و با خود به مسکو برده است و سال ها بعد در مسكو به دکتر ماری یوشیناری هديه داده است.
او نيز آن را با خود به ایران آورده و به موزه دانشگاه فردوسی اهدا كرده است.
1398/03/07
@Mafakherferdowsi
نسخهی کامل شاهنامه فردوسی/ اواخر دورهی صفوی
این نسخه ۸۳ نگاره دارد که برخی از آنها منسوب به رضا عباسی و شیخ عباسی است. جلد لاکی این نسخه مربوط به دورهی قاجار است.
نسخهی کامل شاهنامه فردوسی/ اواخر دورهی صفوی
این نسخه ۸۳ نگاره دارد که برخی از آنها منسوب به رضا عباسی و شیخ عباسی است. جلد لاکی این نسخه مربوط به دورهی قاجار است.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com