این هم نسخه ای از امالی طوسی که ظاهرا در نیمۀ دوم قرن 11 از روی نسخۀ کتابخانۀ ملی ملک کتابت شده. او هم همین اجازه و طرق روایت کتاب را بر روی نسخۀ خود از نسخۀ که آن از نسخۀ اصل کتابت شده بوده آورده است. نسخۀ بالا در کتابخانۀ مدرسۀ آیت الله بروجردی در نجف اشرف نگهداری می شود
با تشکر از جناب آقای بلوکی نیشابوری برای ارسال عکس?
@majlesilib
درود بانو .
بنده چهار جلد کتاب غزلیات خسرو که در پاکستان به چاپ رسیده و همچنین کتاب قصاید خسرو که به صورت سه جلدی در پاکستان چاپ شده (و درایران هیچگاه طبع نشده است) را مرور کردم. همچنین یادداشتهای پرفسور نذیر احمد در خصوص نویافته ها از امیر خسرو دهلوی را مطالعه نمودم. متاسفانه گره گشا نبوده و معلومم نشد این انتساب از کی و بر چه مبنایی است. احتمال می دهم در کتب تذکره این غزل آمده باشد.
در سوگ نسخه ای کهن از نهایه ی شیخ طوسی (ره)
به مناسبت پژوهشی که در مورد نسخه های کهن نهایه و حواشی آن ها در دست داشتم جستجوی گسترده ای را برای دست یافتن به این نسخه ها آغاز کردم.در کاوشم به مقاله ای برخوردم که به تفصیل، نسخه ی کهن و مهمّی از این کتاب را که در مسجد جامع ندوشن نگهداری میشد، معرّفی کرده بود.آقای ناصر محمّدی نویسنده این مقاله، پیش از این نیز مقاله ی دیگری در مورد نسخ خطی ندوشن نگاشته و از این نسخه نیز نام برده بود؛ وی در این مقاله که در سال 76 منتشر شده، از وضعیت نگهداری نامناسب این نسخه ها انتقاد می کند.
آقای محمّدی خصوصیات این نسخه مهمّ و کهن نهایه را چنین بازگو می کند:
«نام کاتب و تاریخ کتابت : نامعلوم. در پایان مجلد اول، در صفحه مقابل، عالمی فقیه به نام محمدين قاسم التاجي المشهدی، در یک صفحه گواهینامه ای نوشته است، مبنی بر اینکه شخصی به نام ابو نصر محمد ابراهیم... (ناخواناست) این کتاب را در نزد او قرائت کرده و به او اجازه روایت از او و مشایخش را داده است. تاریخ این گواهی و اجازه نامه سال ۵۶۸ هجری میباشد... در دو جا نام صاحب کتاب بدین شرح آمده است: صاحب هذالكتاب و مالکه سبط المجتبى الحسینی مطهری اسحقی موفق السعدي الحموی.
آغاز موجود: الغسل و آن لحقة بردة لا أن يبلغ ذلك حدا يخاف على نفسه التلف؛ انجام موجود: مالم تخف في قتله على نفسه أو على غيره.
در حاشیه صفحات مکرر این عبارت دیده می شود: «بلغ على مولانا ركن الدين دام ظله» يا «بلغ قراءة على مولانا الامام ركن الدين دام ظله». این نسخه مشتمل بر دو بخش است و در پایان مجلد اول یا بخش اول این عبارت دیده می شود «اتممت قراءة هذه المجلده الأولى من النهاية على مولانا الصله الكبير ركن الدين .. في يوم الاثنين سلخ شهر شعبان من سنة خمس و تستعين و خمس مئة حامدا مصلياً مستغفراً».
دارای حواشی متعددی است به زبان عربی و با نشان ۵ شبیه به عدد ۵ و نیز با نشانه انتهای جملات با دوایر مشکی که نقطه ای در وسط دارد، مشخص گردیده. قاری نسخه تا هر کجا که می خوانده در حاشیه کتاب عبارت بلغت یا بلغت القراءة را ثبت می کرده است. ظاهرأ مدرس این کتاب یعنی رکن الدین، از علما كبار و صاحب فتوا بوده است. زیرا در حواشی یکی از صفحات چنین آمده است: «من املاء مولانا ركن الدين سلطان العلماء دام ظله: الفتوى على ان حلف ثم بعد ذلك الزمه ما ادعاه».
بدین صورت با این توصیفات اهمّیّت این نسخه به خوبی دریافته می شود.اما عاقبت این نسخه ی ارزشمند چه شد؟
طی تماس تلفنی که با نویسنده ی مقاله مذکور داشتم، ایشان از وضعیت کنونی نسخه و دیگر نسخ ندوشن اظهار بی اطلاعی نموده و بیان داشتند که بعد از آن سفرشان به ندوشن و اطلاعاتی که جمع نمودند خبر دیگری از آن مجموعه ندارند.
برای پیگیری بیشتر به اینترنت مراجعه کردم و با اطلاعات ناگوارتری از وضعیت اسفبار نسخ مسجد جامع ندوشن و پوسیدگی و سرقت تعدادی از آن ها مواجه شدم.با توجه به این که در برخی اخبار به انتقال این نسخ مفلوک به میراث فرهنگی یزد، اشاره رفته بود در نهایت امر با این مرکز تماس گرفتم.مسؤول مربوطه ضمن تأکید بر محافظت لازم از نسخ و انتقال آن ها به میراث فرهنگی، ابراز نمود که لازمست ضمن نامه ای درخواست تصویر نسخه ی مورد نظر را ارسال کنید.پس از ارسال این نامه (که با لطف استاد متقی انجام گرفت) جناب مسؤول از وجود چنین نسخه ای اظهار بی اطلاعی کرد!حتی گفت: قدمت نسخ موجود فراتر از دوره قاجار و نهایتا صفویه نمی رود، ما اگر چنین نسخه کهنی می داشتیم حتما آن را حلوا حلوا می کردیم...!
پیرامون "تحریر اصول اقلیدس" اثر جناب خواجه نصیرالدین طوسی، سخن بسیار است.
اما قبل از خواجه نیز برخی ریاضیدانان دورۀ اسلامی اقدام به ویرایش و بازنویسیِ نسخه های عربیِ اصول اقلیدس کرده اند؛ از آن جمله:
1- تحریر ابوبکر محمد بن عبدالباقی بغدادی؛ این اثر را فاضل ارجمند جناب آقای دکتر متقی (شَکَرَ الله سعیَه)، پیشتر در مقاله ای با عنوان "کتابشناسی اصول اقلیدس" معرفی نموده و به نسخۀ خطی آن در کتابخانۀ رضا در شهر رامپور-هند به شمارۀ D.645 نیز اشاره نموده است. بنده هنوز این نسخه را ندیده ام، اما چاپ سنگی این اثر در کتابخانۀ مرحوم آيت الله مرعشی و نیز کتابخانۀ سپهسالار موجود است و همانطور که جنای آقای دکتر متقی در آن مقاله تذکر داده اند، در ابتدای آن چاپ، به اشتباه، این اثر به خواجه نسبت داده شده است.
2- تحریر ابوالقاسم علی بن اسمعیل نیشابوری. این اثر نیز مانند اثر بغدادی متعلق به اوائل قرن ششم است و هنوز معرفی نشده است. این بنده به مقایسۀ آن با تحریر خواجه و تحریر بغدادی اشتغال دارد.
البته، خواجۀ طوسی در تحریر خود از آثار متنوعی از پیشینیان بهره برده که مستنداتِ بسیاری از آنها را گردآورده ایم و إن شاء الله در آینده به طبع خواهد رسید.
" کتابخانه رضا رامپور" در شهر هندوستان، هر ماه خبرنامه ای منتشر می کند.
خانم دکتر ساجده شیروانی از کارکنان و فهرست نویسان این کتابخانه ای
در شماره ژانویه ۲۰۱۸ مقاله ای نوشته اند که در آن به طور کوتاه ۱۱ نسخه مصور شاهنامه فردوسی در "کتابخانه رضا رامپور" را معرفی کرده اند.
(فایل خبرنامه ذکر شده در فرسته ? ارسال شده است. مقاله خانم دکتر ساجده شیروانی به زبان اردو است).
با عرض سلام و احترام و آرزوی قبولی عبادات.
بله. همین طور است. این شکایت شما را دیگران هم تراثیان ما هم دارند.
" کتابخانه رضا رامپور" مجله بسیار مهمی هر سال چاپ می کند به نام " جَرنَل". در هر شماره اش مقالات پرمغزی درباره نسخه های خطی فارسی و عربی و اردو نوشته می شود. بیش از دو سال است که از این کتابخانه و افراد مختلف خواهش می کنیم که مجله را برای کتابخانه مجلس و ملی در تهران ارسال کنند / یا / فقط فهرست مقالات را برای ما بفرستند، هیچ پاسخی نمی دهند.
با این حال، امید گشایش در کارها است. پس از ماه مبارک، شما باز هم به آنها ای میل بزنید. انشاالله پاسخ خواهند داد. آمین. ???
بنده از طریق یکی از استادان پاکستانی، با خانم دکتر شیروانی تماس گرفتم. ایشان پاسخگو به پرسش ها هستند. البته در زمینه تهیه نسخه خطی کتابخانه اشان، به نظر می آید که شما را به مدیر کتابخانه ارجاع دهند. مدیر فعلی کتابخانه رضا رامپور، دکتر سید حسن عباس، هستند. ایشان از دانش آموختگان گروه فارسی دانشگاه تهران هستند.
شماره واتس آپ دکتر حسن عباس:
00919839337979
و سه ای میل ایشان که دو ای میلِ اول، شخصی و سومی برای کتابخانه است:
shabbas_05@gmail.com
shabbas_05@yahoo.co.in
directorrazalibrary@gmail.com
✅ ماهیت شناسی راحت القلوب امیر خسرو دهلوی
راحت القلوب عنوان کتابی است که به امیر خسرو دهلوی منسوب است و ظن در این انتساب آن است که امیر خسرو به پیروی از استادش نظام الدین اولیا راحت القلوبی نگاشته است. در میان سلسلههای گوناگون صوفیه و خصوصاً چشتیه که امیر خسرو از پیروان بزرگان این سلسله است، رسم چنان بوده که مریدان اقوال و ملفوظات شیخ و بزرگان خود را در کتب و رسایل به رشتۀ تحریر در میآوردند، به این طریق نام و یاد مراد و شیخ را در میان یاران زنده نگاه میداشتند. همچنین کتاب دیگری به امیر خسرو منسوب است افضل الفواید در اقوال نظامالدین اولیاست و بسیارند کتبی که در احوال بزرگان به دست شاگردان ضبط شده است. این مقاله به بررسی ماهیت راحت القلوب منسوب به امیر خسرو میپردازد و نگاهی دارد به نسخههای راحت القلوب موجود تا محتوای آنها را با این نسخه خطی تطبیق دهد و صحت انتسابش را به امیر خسرو بسنجد. حاصل این پژوهش آنکه نسخه منسوب به امیر خسرو همان مطلع الانوار است که با تغییرات کاتب در مقدمه و مؤخره با این عنوان ثبت شده است.
مریم زمانی؛ بهناز پیامنی نویسندگان این مقاله در شماره دوم پژوهشنامه نسخه شناسی متون نظم و نثر فارسی هستند. http://yon.ir/5JcIJ
🆔 @manuscript
✅ «فصلنامه تاریخیِ هندوستان»
The Indian Historical Quarterly
از سوی
Calcutta Oriental Press
در شهر کلکتّه هندوستان از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۶۳ منتشر می شد. این مجله به زبان انگلیسی درباره تاریخ، ادبیات، مذهب، فلسفه، ادبیات عامه، معماری، سکه شناسی، کتیبه شناسی، مردم شناسی در هندوستان قدیم نوشته می شد.
در دسامبر سال ۱۹۴۹ "کنگره تاریخ هندوستان" در شهر کَتَک در هندوستان برگزار شد که یکی از مقاله ها درباره خانخانان بود.
این مقاله در این مجله، جلد ۲۶، شماره ، مارس ۱۹۵۰ با این عنوان چاپ شد:
«بیرم خان خانِ خانان؛ سنِ او و تاریخ ولادتش»، مقاله نویس: سوکُمار رای.
نویسنده مقاله از کتابهای انگلیسی + چاپ سنگیِ کتابهایِ فارسی+ نسخه های خطیِ فارسی استفاده کرده است. برخی از نسخه هایِ خطی:
"هفت اقلیم" (کتابخانه اندیا آفس)
"تاریخ عالم آرای عباسی" (کتابخانه بوهار در کلکته و نسخه خطی که در ملکیت حکیم حبیب الرحمان در داکا بود)
"تاریخ اکبری" (کتابخانه ایالتی رامپور که امروزه این کتابخانه را با نام کتابخانه رضا رامپور می شناسیم).
♦️پی دی اف ِ مقاله انگلیسی به پیوست فرسته بعدی آمده است 🔽 🔽 🔽
🆔 @manuscript
لازم به تذکر است که یادداشت هایی که از اینجانب دربارۀ نسخه های خطی ترکیه منتشر می شود حاصل مطالبی است که در همان ترکیه و در کتابخانۀ سلیمانیه به شکل سریع و با استعانت از یک منبع واحد و آن هم کامپیوتر و برنامۀ مکتبۀ اهل بیت (ع) تنظیم شده است. سعی می کنم هر از چند گاهی آنها را برای فایده در این کانال قرار دهم.
در ادامۀ مطلب گذشته دوست دانشمندم جناب آقای دکتر سید محمد علی عمادی حائری برای بنده نوشتند که مقاله ای دربارۀ عبد العزیز کاشی در مجلۀ نسخه پژوهی منتشر کرده اند. سپس محقق ارجمند آقای دکتر جواد بشری نیز نکات مفیدی را دربارۀ این کتاب برایم ارسال کردند که به توضیح ذیل می باشد:👇👇
با سلام. می بخشید، من دنبال مقاله ای از دکتر پاکتچی هستم که در این سخنرانی به آن اشاره می کنند. در مورد گونه های زمان تاریخی در قرآن است. متاسفانه در هیچ وبسایتی چنین مقاله ای را از ایشان نیافتم. اگر کسی از بزرگواران به این مقاله دسترسی دارند، ممنون میشوم به اشتراک بگذارند.
مقاله غریب جواد طباطبایی درباره مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی
مدخل سید جمال را در دائره المعارف متأسفانه آقای دکتر جواد طباطبایی نوشته است، آدمی که هیچ علقه ای به سید جمال ندارد، سهل است در نوشته هایش و از جمله در همین مقاله او را تحقیر می کند. اما فراتر از بحث صلاحیت و یا عدم صلاحیت آقای طباطبایی در تألیف این مقاله خوشمزه اینجاست که در این مقاله جز یکی دو اثر سید جمال به بسیاری از نوشته های دیگر او توجهی نشده و اصلا در منابع مقاله هم از آنها ذکری نرفته است. در حالی دانش فلسفی و کلامی سید جمال در این نوشته ناجوانمردانه مورد تحقیر قرار گرفته و ناچیز دانسته شده که می دانیم آثار فلسفی مهم و ارزشمند محمد عبده تحت تأثیر درس های سید جمال بوده است. اهمیت آثار فلسفی محمد عبده را به تازگی رابرت ویسنوفسکی مورد مطالعه قرار داده است. آقای دکتر طباطبایی در این نوشته تقریبا هیچ اعتباری برای سید جمال قائل نیست. سهم او را در مشروطه منکر است، سهم او را در اصلاح دینی به سخره می گیرد، میزان شناخت سید از غرب و تمدن غربی را دستمایه تحقیر او قرار می دهد و شناخت امروزین ما و معرفت و تجربه پسینی ما نسبت به تحولات دویست سال گذشته را دستمایه انتقاد از سید جمال و میزان آگاهی و دانش او کرده است. طباطبایی حق بود که سید جمال را در ظرف زمان خودش می دید و تحلیل می کرد. در این مقاله نظرات خاص و البته قابل مناقشه آقای طباطبایی درباره اصلاح دینی و مشروطیت و سنت و تجدد پایه ای شده است برای داوری درباره تحلیل زندگی و آراء و کنش های سیاسی و اجتماعی سید. خوشمزه اینجاست که بیشتر مقاله به شرح زندگی سید اختصاص یافته و نه آثار و افکار او و غالبا به مهمترین منابع زندگی وی و تحقیقات مختلف و پر شمار به زبان های عربی و اروپایی درباره او جز چند نوشته درجه چندم مراجعه نشده است. این مقاله باید از نو تحریر شود...
https://t.me/azbarresihayetarikhi
مقاله غریب جواد طباطبایی درباره مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی
مدخل سید جمال را در دائره المعارف متأسفانه آقای دکتر جواد طباطبایی نوشته است، آدمی که هیچ علقه ای به سید جمال ندارد، سهل است در نوشته هایش و از جمله در همین مقاله او را تحقیر می کند. اما فراتر از بحث صلاحیت و یا عدم صلاحیت آقای طباطبایی در تألیف این مقاله خوشمزه اینجاست که در این مقاله جز یکی دو اثر سید جمال به بسیاری از نوشته های دیگر او توجهی نشده و اصلا در منابع مقاله هم از آنها ذکری نرفته است. در حالی دانش فلسفی و کلامی سید جمال در این نوشته ناجوانمردانه مورد تحقیر قرار گرفته و ناچیز دانسته شده که می دانیم آثار فلسفی مهم و ارزشمند محمد عبده تحت تأثیر درس های سید جمال بوده است. اهمیت آثار فلسفی محمد عبده را به تازگی رابرت ویسنوفسکی مورد مطالعه قرار داده است. آقای دکتر طباطبایی در این نوشته تقریبا هیچ اعتباری برای سید جمال قائل نیست. سهم او را در مشروطه منکر است، سهم او را در اصلاح دینی به سخره می گیرد، میزان شناخت سید از غرب و تمدن غربی را دستمایه تحقیر او قرار می دهد و شناخت امروزین ما و معرفت و تجربه پسینی ما نسبت به تحولات دویست سال گذشته را دستمایه انتقاد از سید جمال و میزان آگاهی و دانش او کرده است. طباطبایی حق بود که سید جمال را در ظرف زمان خودش می دید و تحلیل می کرد. در این مقاله نظرات خاص و البته قابل مناقشه آقای طباطبایی درباره اصلاح دینی و مشروطیت و سنت و تجدد پایه ای شده است برای داوری درباره تحلیل زندگی و آراء و کنش های سیاسی و اجتماعی سید. خوشمزه اینجاست که بیشتر مقاله به شرح زندگی سید اختصاص یافته و نه آثار و افکار او و غالبا به مهمترین منابع زندگی وی و تحقیقات مختلف و پر شمار به زبان های عربی و اروپایی درباره او جز چند نوشته درجه چندم مراجعه نشده است. این مقاله باید از نو تحریر شود...
https://t.me/azbarresihayetarikhi
مقاله غریب جواد طباطبایی درباره مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی
مدخل سید جمال را در دائره المعارف متأسفانه آقای دکتر جواد طباطبایی نوشته است، آدمی که هیچ علقه ای به سید جمال ندارد، سهل است در نوشته هایش و از جمله در همین مقاله او را تحقیر می کند. اما فراتر از بحث صلاحیت و یا عدم صلاحیت آقای طباطبایی در تألیف این مقاله خوشمزه اینجاست که در این مقاله جز یکی دو اثر سید جمال به بسیاری از نوشته های دیگر او توجهی نشده و اصلا در منابع مقاله هم از آنها ذکری نرفته است. در حالی دانش فلسفی و کلامی سید جمال در این نوشته ناجوانمردانه مورد تحقیر قرار گرفته و ناچیز دانسته شده که می دانیم آثار فلسفی مهم و ارزشمند محمد عبده تحت تأثیر درس های سید جمال بوده است. اهمیت آثار فلسفی محمد عبده را به تازگی رابرت ویسنوفسکی مورد مطالعه قرار داده است. آقای دکتر طباطبایی در این نوشته تقریبا هیچ اعتباری برای سید جمال قائل نیست. سهم او را در مشروطه منکر است، سهم او را در اصلاح دینی به سخره می گیرد، میزان شناخت سید از غرب و تمدن غربی را دستمایه تحقیر او قرار می دهد و شناخت امروزین ما و معرفت و تجربه پسینی ما نسبت به تحولات دویست سال گذشته را دستمایه انتقاد از سید جمال و میزان آگاهی و دانش او کرده است. طباطبایی حق بود که سید جمال را در ظرف زمان خودش می دید و تحلیل می کرد. در این مقاله نظرات خاص و البته قابل مناقشه آقای طباطبایی درباره اصلاح دینی و مشروطیت و سنت و تجدد پایه ای شده است برای داوری درباره تحلیل زندگی و آراء و کنش های سیاسی و اجتماعی سید. خوشمزه اینجاست که بیشتر مقاله به شرح زندگی سید اختصاص یافته و نه آثار و افکار او و غالبا به مهمترین منابع زندگی وی و تحقیقات مختلف و پر شمار به زبان های عربی و اروپایی درباره او جز چند نوشته درجه چندم مراجعه نشده است. این مقاله باید از نو تحریر شود...
https://t.me/azbarresihayetarikhi
مقاله غریب جواد طباطبایی درباره مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی
مدخل سید جمال را در دائره المعارف متأسفانه آقای دکتر جواد طباطبایی نوشته است، آدمی که هیچ علقه ای به سید جمال ندارد، سهل است در نوشته هایش و از جمله در همین مقاله او را تحقیر می کند. اما فراتر از بحث صلاحیت و یا عدم صلاحیت آقای طباطبایی در تألیف این مقاله خوشمزه اینجاست که در این مقاله جز یکی دو اثر سید جمال به بسیاری از نوشته های دیگر او توجهی نشده و اصلا در منابع مقاله هم از آنها ذکری نرفته است. در حالی دانش فلسفی و کلامی سید جمال در این نوشته ناجوانمردانه مورد تحقیر قرار گرفته و ناچیز دانسته شده که می دانیم آثار فلسفی مهم و ارزشمند محمد عبده تحت تأثیر درس های سید جمال بوده است. اهمیت آثار فلسفی محمد عبده را به تازگی رابرت ویسنوفسکی مورد مطالعه قرار داده است. آقای دکتر طباطبایی در این نوشته تقریبا هیچ اعتباری برای سید جمال قائل نیست. سهم او را در مشروطه منکر است، سهم او را در اصلاح دینی به سخره می گیرد، میزان شناخت سید از غرب و تمدن غربی را دستمایه تحقیر او قرار می دهد و شناخت امروزین ما و معرفت و تجربه پسینی ما نسبت به تحولات دویست سال گذشته را دستمایه انتقاد از سید جمال و میزان آگاهی و دانش او کرده است. طباطبایی حق بود که سید جمال را در ظرف زمان خودش می دید و تحلیل می کرد. در این مقاله نظرات خاص و البته قابل مناقشه آقای طباطبایی درباره اصلاح دینی و مشروطیت و سنت و تجدد پایه ای شده است برای داوری درباره تحلیل زندگی و آراء و کنش های سیاسی و اجتماعی سید. خوشمزه اینجاست که بیشتر مقاله به شرح زندگی سید اختصاص یافته و نه آثار و افکار او و غالبا به مهمترین منابع زندگی وی و تحقیقات مختلف و پر شمار به زبان های عربی و اروپایی درباره او جز چند نوشته درجه چندم مراجعه نشده است. این مقاله باید از نو تحریر شود...
https://t.me/azbarresihayetarikhi
(دربارۀ كتابخانۀ ابن طاوس و نسخۀ الموضحة فی الامامة):
یادداشت دوست عزیز و محققمان جناب آقای دکتر حسن انصاری ـ سدّد الله خطاه ووفّقه لکلّ ما یتمنّاه ـ در رابطه با «ابن طاوس و آثار کهن امامی» و اشارات مفیدی که در آن فرمودند من را بر آن داشت تا به ایشان و دوستان تراث پژوه خود اعلام کنم که مدتی است این کتاب را در مؤسسۀ دار التراث در نجف اشرف ترجمه به عربی کرده ایم و تعلیقات، اضافات و نقدهای مفصلی را که در طی سالیان متمادی بر نسخۀ چاپی خود نوشته بودم را بر آن افزوده که امیدوارم هر چه زودتر منتشر شود. ولی بد نیست به این مناسبت تعلیقۀ کوچکی نیز به کلام صدیق شفیقمان، فاضل ارجمند جناب آقای احمد علی مجید الحلی در رابطه با نسخۀ کتاب «الموضحة» تأليف المظفر بن جعفر بن الحسين (از اعلام قرن چهارم) بزنم که در توضیح کلام آقای دکتر انصاری ارسال فرموده بودند:
بنده مکررا از دوستان خود شنیده بودم که نسخۀ کتاب «الموضحة» که ابن طاوس (م 656 هـ ق) در کتاب «الیقین» از آن نقل می کند الان در نجف و در کتابخانۀ شبّریه نگهداری می شود. به همین مناسبت در همان سالهای ابتدایی سقوط با پرسش از بعضی از دوستان دست آخر تصویر این نسخه را از طریق علامه بزرگ و محقق عظیم الشأن سید محمد مهدی خرسان ـ حفظه الله ـ تهیه کردم. ولی این نسخه، نسخه ای نیست که سید از آن نقل داشته است. بله نسخۀ بسیار نفیس و کهنی است و در زمان حیات ابن طاوس یعنی در (9 رجب 652 قمری در مدرسۀ نظامیه بغداد) کتابت شده ولی به احتمال زیاد نسخۀ حاضر از روی نسخه ای که ابن طاوس از آن خبر داده استنساخ شده است. از آنجا که ابن طاوس در الیقین در چند موضع به صراحت می گوید که نسخه ای را که از آن نقل می کند در مدرسۀ نظامیۀ بغداد نگهداری می شود و به خط خود مؤلف آن است: «ننقل ذلك من خطّ مصنّفه من الخزانة العتيقة بالنظامية ببغداد». (اليقين ص 109 و362). که این نسخه نه به خط مؤلف و فقط در مدرسۀ نظامیه کتابت شده که به احتمال قوی از روی نسخۀ مؤلف آن نسخه برداری شده است.
باز با توجه به نکته ای که اتان کلبرگ در (کتابخانۀ ابن طاوس ص 503) مبنی بر وجود همگی نسخه های منابع کتاب الیقین در کتابخانۀ ابن طاوس گفته شاید فقط بتوان همین احتمال را داد که مراد از نصّ کلام او در الیقین «ننقل ذلك من خطّ مصنّفه» با واسطۀ نسخۀ مذبور باشد که باز خلاف ظاهر است.
روش شناخت نام مؤلف این نسخه نیز همان نقل هایی است که ابن طاوس از این کتاب کرده و الا این نسخه ناقص الاول است و هیچ نام و نشانی بر روی برگ ابتدایی و پایان آن نوشته نشده است.
به عنوان نکتۀ پایانی باید اشاره کنم با اینکه این نسخه در اختیار علامه سید عبد الله شبر صاحب (جامع المعارف) بوده و روی برگ ابتدایی آن وقفنامۀ او نیز به خط مبارکش آمده ولی او هیچ نقلی از این کتاب در آثار خود ندارد؟! این در حالی است که اگر همین کتاب در اختیار علامۀ مجلسی می بود شاید اکثر کتاب را در موسوعۀ بزرگ خود برای ما نقل می کرد و اگر کتاب و این نسخه هم از میان می رفت باز ما با این میراث کهن آشنا می بودیم.. و این است فرق..
@majlesilib
نویسنده این مقاله جناب اقای احمد خامه یار.بعد از نوشتن مقاله جناب اقای سید حسن فاطمی و با توجه به مقاله ایشان و...این مقاله را نوشته است.با توجه به اینکه جناب اقای سید حسن فاطمی در صحت انتساب اخبار الزینبات می نویسد : به نظر می رسد نمی توان به صحت این کتاب به عبیدلی اعتماد نمود.و نمی توان جاعل ان را حسن قاسم مصری دانست.متاسفانه جناب اقای احمد خامه یار با قاطعیت اقای حسن قاسم مصری را جاعل معرفی می کند و با قاطعیت از جعل این کتاب خبر می دهد.و مطلب تازه ای نیز ندارد.جز این نکته که مدعی می شود از قراین و شواهد جعل این داستان توسط حسن قاسم اینکه می نویسد. .....نسخه خطی .... شخص ساکن حیدر اباد بوده و سپس با قاطعیت می گوید که اصلا در ان تاریخ حیدر ابادی وجود نداشته است.پس دروغگو است.اما در پاسخ ممکن است اینطور به ایشان پاسخ داد که اولا حیدر اباد نام شهری بوده است در منطقه ای در جای دیگر نه حیدراباد پاکستان .ثانیا ممکن است ادعای تاریخی شما درباره حیدر اباد چنان دقیق و معتبر نباشد.و احتمال خطا درباره تاریخ تشکیل ان وجود داشته باشد
در سوگ نسخه ای کهن از نهایه ی شیخ طوسی (ره)
به مناسبت پژوهشی که در مورد نسخه های کهن نهایه و حواشی آن ها در دست داشتم جستجوی گسترده ای را برای دست یافتن به این نسخه ها آغاز کردم.در کاوشم به مقاله ای برخوردم که به تفصیل، نسخه ی کهن و مهمّی از این کتاب را که در مسجد جامع ندوشن نگهداری میشد، معرّفی کرده بود.آقای ناصر محمّدی نویسنده این مقاله، پیش از این نیز مقاله ی دیگری در مورد نسخ خطی ندوشن نگاشته و از این نسخه نیز نام برده بود؛ وی در این مقاله که در سال 76 منتشر شده، از وضعیت نگهداری نامناسب این نسخه ها انتقاد می کند.
آقای محمّدی خصوصیات این نسخه مهمّ و کهن نهایه را چنین بازگو می کند:
«نام کاتب و تاریخ کتابت : نامعلوم. در پایان مجلد اول، در صفحه مقابل، عالمی فقیه به نام محمدين قاسم التاجي المشهدی، در یک صفحه گواهینامه ای نوشته است، مبنی بر اینکه شخصی به نام ابو نصر محمد ابراهیم... (ناخواناست) این کتاب را در نزد او قرائت کرده و به او اجازه روایت از او و مشایخش را داده است. تاریخ این گواهی و اجازه نامه سال ۵۶۸ هجری میباشد... در دو جا نام صاحب کتاب بدین شرح آمده است: صاحب هذالكتاب و مالکه سبط المجتبى الحسینی مطهری اسحقی موفق السعدي الحموی.
آغاز موجود: الغسل و آن لحقة بردة لا أن يبلغ ذلك حدا يخاف على نفسه التلف؛ انجام موجود: مالم تخف في قتله على نفسه أو على غيره.
در حاشیه صفحات مکرر این عبارت دیده می شود: «بلغ على مولانا ركن الدين دام ظله» يا «بلغ قراءة على مولانا الامام ركن الدين دام ظله». این نسخه مشتمل بر دو بخش است و در پایان مجلد اول یا بخش اول این عبارت دیده می شود «اتممت قراءة هذه المجلده الأولى من النهاية على مولانا الصله الكبير ركن الدين .. في يوم الاثنين سلخ شهر شعبان من سنة خمس و تستعين و خمس مئة حامدا مصلياً مستغفراً».
دارای حواشی متعددی است به زبان عربی و با نشان ۵ شبیه به عدد ۵ و نیز با نشانه انتهای جملات با دوایر مشکی که نقطه ای در وسط دارد، مشخص گردیده. قاری نسخه تا هر کجا که می خوانده در حاشیه کتاب عبارت بلغت یا بلغت القراءة را ثبت می کرده است. ظاهرأ مدرس این کتاب یعنی رکن الدین، از علما كبار و صاحب فتوا بوده است. زیرا در حواشی یکی از صفحات چنین آمده است: «من املاء مولانا ركن الدين سلطان العلماء دام ظله: الفتوى على ان حلف ثم بعد ذلك الزمه ما ادعاه».
بدین صورت با این توصیفات اهمّیّت این نسخه به خوبی دریافته می شود.اما عاقبت این نسخه ی ارزشمند چه شد؟
طی تماس تلفنی که با نویسنده ی مقاله مذکور داشتم، ایشان از وضعیت کنونی نسخه و دیگر نسخ ندوشن اظهار بی اطلاعی نموده و بیان داشتند که بعد از آن سفرشان به ندوشن و اطلاعاتی که جمع نمودند خبر دیگری از آن مجموعه ندارند.
برای پیگیری بیشتر به اینترنت مراجعه کردم و با اطلاعات ناگوارتری از وضعیت اسفبار نسخ مسجد جامع ندوشن و پوسیدگی و سرقت تعدادی از آن ها مواجه شدم.با توجه به این که در برخی اخبار به انتقال این نسخ مفلوک به میراث فرهنگی یزد، اشاره رفته بود در نهایت امر با این مرکز تماس گرفتم.مسؤول مربوطه ضمن تأکید بر محافظت لازم از نسخ و انتقال آن ها به میراث فرهنگی، ابراز نمود که لازمست ضمن نامه ای درخواست تصویر نسخه ی مورد نظر را ارسال کنید.پس از ارسال این نامه (که با لطف استاد متقی انجام گرفت) جناب مسؤول از وجود چنین نسخه ای اظهار بی اطلاعی کرد!حتی گفت: قدمت نسخ موجود فراتر از دوره قاجار و نهایتا صفویه نمی رود، ما اگر چنین نسخه کهنی می داشتیم حتما آن را حلوا حلوا می کردیم...!
امیر نظام گروسی، فال حافظ و دکتر
مصدق
محمد علی بهمنی قاجار
دکتر مصدق در خاطرات خود از دیدار خویش با رجال شهیر عصر ناصرالدین شاه، حسنعلی خان امیر نظام گروسی یاد می کند، میرزا محمد خان ۹ ساله پسر میرزا هدایت الله وزیر دفتر بوده که به نیابت از پدر برای عیادت از امیر نظام گروسی به منزل وی می رود، امیر نظام مردی بزرگ با خدماتی سترگ به شمار می رفت، افسر قشون از عصر محمدشاه و مورد تایید میرزا تقی خان امیر کبیر بود و سابقه حضور در فتح هرات تحت فرماندهی سلطان مراد میرزا حسام السلطنه را داشت، دیدار او با مصدق ۹ ساله، دیدار یکی از رجال پرورش یافته عصر عباس میرزا وقایم مقام با کودکی باهوش و نوخاسته بود ، میرزا محمدخان. نوجوان قدر این دیدار را می دانست و این ملاقات آن چنان تاثیری در روحیه وی داشته که نزدیک به ۷۰ سال بعد از آنو در زندان حکومت کودتا نیز در خاطرات اش به این دیدار اشاره و از امیر نظام بزرگ یاد کند، مصدق می نویسد:
خاطرم هست که امیر در حیاط نشسته بود و از واردین پذیرایی می کرد و بعد از این که از حال پدرم سوال نمود، کتاب حافظی را از صندوقدار خود خواست که آورد و برای من فالی گرفت که این غزل درآمد :
ای دل آن به که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی
در مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی
در ره خانه لیلا که خطرهاست به جان
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
که من از اول تا به آخر آن را خواندم. سپس لای کتاب، کاغذی گذارد و آن را با عکسی ازخود که زیر آن اسم مرا نوشت و امضا کرد به من یادگار داد و گفت این غزل را برای آقا هم بخوان.
فال امیر نظام درست درآمد، میرزا محمدخان ۹ ساله صدر اعظمی شد که به جاه از همه افزون گردیدبا یک کرور دشمن از انتهای راست تا اوج افراط چپ، در دل ملت ایران چنان جا گرفت که نامش از حافظه تاریخی ایرانیان زدودنی نیست .
https://t.me/bahmanighajar
شاعر ارجمند استاد رجبعلی بناء کاشانی شش قطعه شعر در ماده تاریخ چاپ کتابهای شش گانه حقیر در معرفی علما و مشاهیر مدفون در تخت فولاد سروده و به مناسبت میلاد امیرالمؤمنین (ع) برای حقیر ارسال نمودند. ضمن تشکر وافر از لطف آن بزرگوار با عرض اعتذار از عزیزان اشعار ایشان را با فایل کتب فوق تقدیم می دارم.
ضمنا استاد بناء سال گذشته نیز ماده تاریخی جهت این سراپاتقصیر سروده و ارسال نمودند. از خدای متعال سلامتی و مزید توفیق این سرور گرامی و همه عزیزان را خواستارم.
https://t.me/bazmeghodsian/24796
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com