مجموعة

گفتگوهای تراثی (آرشیو)

گفتگوهای تراثی (آرشیو)
756
عددالاعضاء
2,901
Links
6,052
Files
149
Videos
12,667
Photo
وصف المجموعة
آرشیو گفتگوها و نوشته‌های تراثی (July 2016-June 2019)
M A
1- نسخه های خوب و ناب و کمتر در دسترس برای تصحیح خ
احسنتم عالي بود دست مريزاد با صرف نظر از متن و موضوع آن متن، به نکات روشي خوبي در حوزه تصحيح اشاره نموديد که اگر دوستان در روند کار تصحيح متن به همين سنخ، نکات دقيق عنايت کنند اميد ميرود فرايند تصحيح متون، بخصوص در عرصه کارهاي دانشگاهي، جايگاه مقبولتر و بهتري يابد. استفاده کرديم ممنون??
سلام علیکم سروران ارجمند
این نسخه را چطور می شود دسترسی پیدا کرد؟
کتابخانه وزیری یزد
جلد صدم عوالم العلوم والمعارف (شیخ عبد اللَّه بحرانی)
کتاب: محمّد تقی بن محمّد صالخ واعظ کاشانی (م ق 13 هـ)
شماره: 1908/1و
تاریخ کتابت: 1262 هـ
نوع خط: نسخ تحریری
تعداد سطور: 17
رنگ کاغذ: شکری
تعداد اوراق: 56
عناوین به: سرخی/ شنگرف
نوع جلد: تیماج
M A
1- نسخه های خوب و ناب و کمتر در دسترس برای تصحیح خ
به یک نکته اشاره نکردید...
اینکه در علمی باید دست به تصحیح زد که در آن متضلع باشیم.
به یک نکته اشاره نکردید... اینکه در علمی باید دست
✅ بسیار عالی.
حاشیه را هم در پرانتز می گویم:
گاه برخی با غفلت از تخصص های خاص بعضی بزرگان، گفتار ایشان در علوم مورد تخصص شان، و در غیر آنها را به یک نظر می نگرند.
این نگرش شایع جدا آسیب زاست.
چند نکته ديگر که با مطالعه اين متن به نظرم ميتوان بر ليست بانو اسدي، افزود که البته برخي شايد توضيح بيشتر همان دريافتها بوده باشد: الف. مصححان در هر مرحله اي تصحيح باشند، هماره بايد با اساتيد فن (لزوما منظور اساتيد راهنما نيست) در ارتباط باشند و در صورت امکان هم از روند تصحيح و هم بخشهاي از کار بخصوص خوانش برخي کلمات را حتما با ايشان درميان بگذارند، فراوان ديده شده است اموري که در فرايند تصحيح، از نظر مصحح، کاملا صحيح و دقيق به نظر ميرسد اشتباه مسلم از کار درآمده است! ب. گرچه عرفا اولويت کار تصحيح با نسخ کار نشده است ولي کارهايي که منتشر ميشود و يا شده ولو از سوي اشخاص برجسته هم کار کرده باشد، نبايد مانعي باشد و اگر حقيقتا نيازمند بازتصحيح باشد (مثل اينکه نسخ بهتري بدست آيد يا کار با روش تصحيح ديگري صورت گيرد)، نبايد اندي در اين انجام کار تعلل شود و اساتيد ديگر هم نبايد افراد را به اين جهت که مصحح از اشخاص برجسته است و ممکن است شخصيتش زير سؤال برد نه هرگز کار علمي تعارف بردار نيست و منطقا چنين ديدگاهي از سوي هر کس مردود است کاري که ضعف دارد به هر دليل، بايد کار شود ولي نکته کليدي اينکه کتابسازي نشود! البته به نظر اين کمينه صرف نظر از مقوله يافت نسخ جديده، بحث روش تصحيح به اعتقاد بنده اساسي ترين و شايسته ترين دليل کار ميتواند باشد، از آنجا که بپذيريم يا نپذيريم موضوع تصحيح امري وارداتي از غرب است، اساس تصحيح در غرب بر روش «تصحيح انتقادي» استوار است، متأسفانه عمده تصحيحات دانشگاهي (گرچه گاهي در عنوان پايآن نامه کلمه "انتقادي" درج ميگردد) اما عملا بي خاصيت است وقتي انصافا برخي کارهاي ارزشمند اساتيد برجسته اي همچون دکتري مينوي و علامه قزويني که در قالب تصحيح به روش انتقادي انجام داده اند ملاحظه گردد فهميده خواهد شد که روش تصحيح ساده نسخه اساس، چندان مصبّ و موضوعي جريان اصلي تصحيح متون نيست (هر چند به تعبير برخي اساتيد بجهت ناآشنايي دانشجويان در همين هم مشکلات فراواني داريم) خلاصه اينکه اگر کاري هم تصحيح و چاپ شده باشد جامعه علمي ما بايد بحث روشهاي ديگر کار روي آن متنها را به رسميت بشناسد. به اعتراف اساتيد برجسته فن تصحيح، بهترين روش براي تصحيح متون «روش تصحيح انتقادي» است که انصافا نفس گير و بسيار ارزشمند است و البته از آن سنگين تر «روش تصحيح قياسي» است که خب اساتيد و گراميان به خوبي مستحضرند که آن روش عمدتاً مصبّ و موضوع تک نسخ است. ج. نسخ خطي وقتي بنا شد تصحيح شود از سوي مصححي، بايد پيش برود، يا مصحح بايد کارش را پيش ببرد يا به ديگري واگذارد زخمي کردن و پيش نبردن کار تصحيح (به هزار و يک دليل منطقي هم که بوده باشد) يک ظلم به وادي علم است متأسفانه هزاران متن مهم داريم که افرادي (ولو برجسته) در تيول خود انداخته اند، گرفتاريهايشان آنقدر زياد است که با گذشت سي سال هنوز هم مشغول تصحيح فلان متن هستند اصلا منطقا اين کار صحيح نيست نهايت اينکه اگر وقتي ندارند يا به ديگري واگذار نمايند يا به عنوان يک کار مشترک در اختيار استاد، دانشجو يآ محقق ديگري بگذارد نهايت امر کار به نام هر دو منتشر ميشود ولي اينکه دهها متن را در تيول خود بيندازيم و در السنه هم مطرح باشد که فلان متن را فلاني تصحيح ميکند اين به نظرم يک ظلم آشکار است به وادي علم و به دگر تعبير به نظر اين کمترين، هر متن براي انتشار نهايت امر پنج سال فرصت کافي متني که ده سال گذشته است ولي هنوز از انتشار آن خبري نيست اين متن بايد کار شود و نبايد منتظر اجازه از مصحح مذکور بود هيچ متني متعلق به هيچ کس نيست .. متأسفانه بارها شده است که وقتي دانشجو مراجعه ميکند به فلان کتابخانه مدير آن کتابخانه ميگوند بله اين متن در اختيار فلاني است روي آن کار ميکند! در حالي که آن فرد را ميشناسيم بالاي شصت سال و دقيقا شصت متن را در تيول خود انداخته است و ماشاء الله همه را کار ميکند! زخمي کردن متن و دو صفحه از آن و ده صفحه از آن نسخه وووو کار کردن منطقا مردود است .. خلاصه اينکه از متن فوق «مرحوم آقای طباطبایی به دلیل کسالتی که در سال آخر عمر شریف خود داشت و به دلیل علاقه به اين کار و زحمات زیادی که بر روی متن کشیده بود مجموعه کارهای خود روي متن فهرست شيخ را برای تهدیب و اصلاح نهایی به شخصی از محققین نام آور قم داده بود تا کتاب با همت او نهایی و منتشر شود. اما بعد از مدتی معلوم شد که کار پیش نمی رود.
در آن جلسه که مرحوم آقای جعفری هم تشریف داشتند و به توصيه ايشان كه به من لطف داشتند، مرحوم آقای طباطبایی به من پیشنهاد کردند که کار را به دست بگیرم» اين درس گرفته ميشود که مطلقا درست و عقلاني نيست کسي متني را به جهات بيماري ووو به دست بگيرد و اجازه نشر آن را به کسي ندهد و مرحوم محقق طباطبايي چنين انسان فهيم و بزرگي بودند که اين نوع کارها که جاي خود بارها ديده شده که گاهي تا 70% کار را انجام داده اند همان مقدار متن کار شده و نسخ عکسي آن را هم که با زحمت و هزينه بسيار از کشورهاي ديگر (آن زمان) تهيه کرده بودند در اختيار محقق قرار ميدادند و ميگفتند برو کار کن خواستي از من هم اسم نبر مهم نيست مهم آن است که ما ميخواهيم اين متن منتشر شود به نام هر کس باشد من که الان ديگر فرصتي ندارد روا نيست در منزل بخوابد و جامعه علمي منتظر بماند. درود و رحمت اللهي بر او باد که استاد و در يک کلام انسان بزرگي بود که تمام کارهايش و زندگيش يک الگوي تمام عيار بود با سپاس و پوزش از تطويل ???
سلام علیکم سروران ارجمند این نسخه را چطور می شود د
اين شماره (1908/1و) متعلق به کدام کتابخانه است؟
مطلب ذيل به نظر ميرسد حاوي نکات خوب و کليدي در باره موضوع پايان نامه ارشد و رساله دکتري باشد??
Forwarded From رسول جعفریان
استاد! شما برای موضوع پایان نامه یا رساله دکتری من چه موضوعی را پیشنهاد می کنید؟

این سوالی است که دانشجویان تقریبا هر روزی که استاد در دانشگاه باشد، حضورا یا از طریق تلفن، ایمیل و تلگرام ـ که حالا از همه راحت شده ـ می پرسند. وقتی از دانشجو می پرسید که در چه زمینه ای کار کرده اید و خودت به چه حوزه ای و موضوعی فکر می کنید؟ می گوید، خوب شمال افریقا، یمن، عراق، هند و ماوراءالنهر و قفقاز و... اینها. از دوره های میانی تا معاصر... از ایشان می پرسید، خوب، آیا در این زمینه مطالعه ای هم کرده اید؟ می گوید، خیر، آماده ام از محضر شما استفاده کنم که اهل تجربه هستید. لطفا موضوعی به من پیشنهاد بدهید.
البته در اینجا دانشجویان بر دو تقسیم می شوند، یک گروه آنها که وقتی برایشان توضیح می دهید که آقا یا خانم محترم، شما باید برای انتخاب موضوع چند ماه زحمت بکشید، مطالعه کنید، سرنخی بدست آورید، آن هم در یک حوزه مشخص تاریخی، با گرایش خاص در آن و جز اینها، بلی، این گروه بلافاصله مطلب را می گیرند و می روند. اما گروهی دیگر، وقتی شما همه توضیحات را می دهید، در پایان می گویند: استاد! شما موضوعی به ذهنتان نمی رسد که کار من راحت انجام شود. من از کارهای زندگی ام عقب افتاده ام، حالا هم که یک سال از دکتری کم کرده اند، مشکلات دیگری هم دارم ... البته گاهی حق دارد و گاهی فهم ندارد. هر دو احتمال هست. بعد هم این استاد نشد یک استاد دیگر....
در درجه اول، من فکر می کنم، ما نتوانسته ایم، مفهوم پایان نامه یا رساله دکتری را که باید چگونه باشد به دانشجو تفهمیم کنیم. البته این «ما» خیلی وسیع است، شامل همه استادان این دانشجو، نظام آموزشی، فرهنگ عمومی علمی در جامعه، و بسیاری از مسائل دیگر. این ما هرچه باشد، در نتیجه فرقی ندارد. عجالتا این دانشجو، معنای علم، شفافیت آن، نقش خودش به عنوان یک نخبه ای که توانسته به موقعیت دانشجویی دکتری برسد، و انتظاری که علم و بستر جاری آن از او دارد را درک نمی کند. دانشجویی که این طور دربدر دنبال موضوع می گردد، معلوم است که هیچ کدام از عناوین درسی اصلی خود را خوب نخوانده است. اگر خوانده بود می فهمید که آن موضوع، تا کجا پیش رفته و وظیفه یک دانشجو این است که جز یاد گرفتن مقدمات در آن علم، می بایست به فکر تکمیل آن دانش و تقویت آن برای رساندنش به دست دانشجوی نسل بعد از خودش باشد.
راستش، شاید در علوم فنی و ریاضی این کار راحت باشد، چنان که یک دانشجوی دکتری فنی سه تا پنج ماه برای رسیدن به یک موضوع، یک سره کار می کند، بسا دانشجویان پزشکی هم همین طور (هرچند آنجا هم ممکن است مشکلاتی باشد)، اما دانشجوی علوم انسانی، با همه شرافت ذاتی و زبانی و اما کم رتبتی که این علوم در جامعه ما دارد، گرفتاری های فراوانی دارد. اولا این علوم شفافیت لازم را ندارد. ثانیا بسیاری از حوزه های آن، حتی به پله های اول از آنچه بتوان اسمش را دانش گذاشت نرسیده است. ثالثا هزار جور متولی دارد و سخنرانانی در جامعه داریم که هر روز در باره ابعاد همه موضوعات علوم انسانی افاضه می کنند، و مهم تر این که اصلا شاید برخی آنها را علم ندانند، یا بگویند همه این امور در دین آمده و نیازی به تجدید فکر در آنها نیست، به هر حال، این دشواری ها وجود دارد. البته برخی از حوزه های همین علوم انسانی و اجتماعی به حدی پیچیده شده که دیگر این ادعاها در باره آن راهی ندارد. به علاوه، برخی بخش های آن بسیار ذهنی است و درگیری با منافع سیاسی و اجتماعی کسان مهم هم ندارد. بنابرین اگر دانشجویان به سراغ آنها بروند راحت تر هستند و حتما این کار را بکنند.
نکته دیگر این است که دانشجو، باید توجه داشته باشد که پیشرفت علم در رشته و گرایش و موضوع انتخابی او نهایت اهمیت را دارد، نه فایده روزمره آن. البته ممکن است اینها بر یکدیگر منطبق شود اما هدف اول علم، و تلاش دانشجو برای پیشبرد آن است. دانشجو در کارشناسی ارشد راه تحقیق را یاد گرفته یا باید گرفته باشد، اما در دکتری، باید به پیشرفت علم در جامعه کمک کند و الا باید او را بیرون انداخت و اجازه استفاده از امکانات را به او نداد. مشکل ما این است که ما باید دانشجوی دکتری را برای پیشرفت علم بگیریم نه صرفا تربیت او به عنوان یک معلم عادی، کاری که الان هدف اصلی از نظام آموزشی ماست.
خوب، این همه دانشجوی سردرگم، حالا بدنبال آن هستند که کسی برای آنها پایان نامه شان را بنویسد، بعد هم راهی خیابان انقلاب شده، یا کانال های ارتباطی نامرئی اما کاملا مشخص را دنبال می کنند و افراد مورد علاقه خود را برای نگارش می یابند. این موارد اندک نیست، و پیدا کردن یک اعلامیه در خیابان برای تکمیل پایان نامه اصلا کار دشواری نیست. مهم این است که برای اصل آن فکری بشود نه این که حالا چرا در خیابان ها هست، و چرا در دست عده ای افتاده است!
@jafarian1964
Forwarded From رسول جعفریان
(دنباله مطلب بالا)
دانشجوی عزیز ما، الزاما باید وقت نگارش پایان نامه دکتری را بر سه قسمت کند. الف: سی درصد وقت، برای انتخاب موضوع است که باید مطالعه جدی داشته باشد و بخواند و بخواند و بخواند و بیابد که جای کدام موضوع خالی است. ب: سی درصد درگیر مطالعه جدی در باره موضوع مصوب اوست تا به مرحله دفاع از پروپوزال برسد. او باید برای دفاع، کار جدی انجام داده باشد نه آن که حرفهای اولیه را دوبار تکرار کند و فکر کند بعد از آن کار خواهد کرد. دفاع از پروپوزال یعنی این که تقریبا همه چیز شکل گرفته و تدوین نهایی می خواهد. ج: باقی مانده وقت چهل درصد بعدی، باید برای تکمیل نظریه، فصول، نگارش دقیق، ارجاعات و مسائل دیگر باشد. این مطالب را برای آن سی درصد مهم اول گفتم. این که برای انتخاب موضوع باید ماهها وقت گذاشت. یک زمینه ای را با دقت مطالعه کرد، همه آنچه اساسی نوشته شده، و مآخذ اولیه را بازبینی کرد، و دریافت که نقطه تاریک در کجاست و او چگونه و بر چه اساسی می تواند آن را روشن کند.
@jafarian1964