اتفاقا بسياري از نسخ خطي در کشور اتفاقا از جنس ارث پدري و خانداني است، ميگويند از اجداد و خانواده ما به ما رسيده است ولي موضوع مهمي که عزيزان ابدا ابدا ابدا به آن توجّه ندارند، اينکه اين اثر، تنها يک کالاي قيمتي نيست که در گنيجنه نگهداشت، بلکه انديشهاي زنده درون آن عين قلب ِآدمي نبض ميزند، محصول يک عمر تلاش علمي يک فردي است که به «نيت اشاعه»، «صدقه جاريه» و «باقيات الصالحات» نوشته شده است ولي از بد حادثه انديشهاش در چنبرهاي مجموعهاي از آدمهاي غير علمي، گرفتار آمده است و اي بسا هشتصد سال است انديشهاش، از زنداني به زنداني ديگر، منتقل ميشود، ولي اگر اين انديشه آزاد شود، مگر کسي حق دارد در باره جنبهي فيزيکي آنها نظري بدهد بدون شک و ترديدي مالکيّت آنها به سان ساير کالاها و لوازم به مالک آن اختصاص دارد ولي انديشه جاري در برگ برگِ آن بايد با اسکن سازي و ديجيجتال سازي آزاد شود و در اختيار محققاني که صلاحيت لازم براي احياي آن آثار را دارند، قرار گيرد حداقل فايدهي اين کار اين خواهد بود که از نفرين پديدآور اثر، در عالم برزخ، رهايي خواهند يافت ان شاء الله????
ضرورت ایجاد بانک نسخه های آموزشی و دم دستی، نسخه های فیزیکی(نسخه های دست ورزانه): در راستای نوشتار دکتر محسن جعفری مذهب با عنوان نسخه های آزمایشگاهی، در تکمیل این نوشتار باید موارد زیر را افزود: سند شناسی و نسخه شناسی بیشتر یک علم تجربی و حوزۀ معرفتی تجربه ورزانه هستند، که دسترسی و بررسی و به قول مرحوم افشار «ور رفتن» با اسناد تاریخی و نسخ خطی در این زمینه واجب می نماید، بررسی و لمس کردن اسناد و نسخ خطی در حوزۀ شناختی این علوم، در اسناد: بررسی و لمس کاغذ، جوهر و ... و در نسخ خطی: بررسی جلد، عناصر تزئینی و.... یکی از عوامل مهم و اساسی کار با نسخه هاست، که متاسفانه بدان تا کنون توجه جدی نشده است، توجه از این منظر که آیا با نظام تصویری حاکم بر حوزۀ اسناد و نسخ خطی می توان به شناخت و معرفت کامل از اسناد و نسخ خطی رسید؟ آیا میتوان موارد فیزیکی و ظاهری اسناد و نسخ خطی را مورد بررسی قرار داد؟ باید اذعان داشت، نظام تصویری اسناد و نسخ خطی تنها برای متن پژوهی و موضوع شناسی اسناد و نسخ خطی میتواند کاربرد داشته باشد و هرگز نمی تواند در شناخت فیزیکی و ظاهری اسناد و نسخ خطی موثر باشد، آنچه در نظام آرشیوی ایران برقرار است، صرفا مطالعه و بررسی تصاویر اسناد و نسخ خطی به دلیل قدمت، ظرافت و احتمال خرابی در اثر استفاد مکرر مراجعان است، که این میتواند در نگاه نخست بهانۀ خوبی باشد از برای جلوگیری از مشاهده و بررسی اسناد و نسخ خطی، اما سوال اینجاست؛ آیا این محدودیت در دسترسی و ور رفتن با اسناد و نسخ خطی برای همه است؟ یا باز یک عدۀ خاص دسترسی دارند؟ آیا قانون برای همه یکسان اجرا می شود؟ در پاسخ باید گفت: خیر در نظام باندی آرشیوی ایران هرگز فرصت یکسان و برابر در دسترسی و مشاهدۀ اسناد و نسخ خطی وجود ندارد؛ و مراجعان به دو دستۀ مراجعان عام و مراجعان خاص تقسیم می شوند، و مسلما قانون برای همه یکسان اجرا نمی شود و این از ضعف های اساسی نظام آرشیوی ایران است، از این رهگذر است که با پدیده ای به نام کارمندان کتاب ساز مواجه می شویم کارمندانی که با دسترسی نامحدود در هر مرکز آرشیوی اقدام به کتاب نویسی میکنند و به نوعی محدودیت برای دیگران ایجاد میکنند، نسخه های آموزشی و دم دستی، بیشتر از منظر نسخه های کم ارزش و کم بها یا آنچه از آن به (آشغال ـ نسخه ها) تعبیر میکنم به وجود می آیند، که متاسفانه هیچ سازماندهی نشده اما از منظر بررسی های شناختی و فیزیکی اسناد و نسخ خطی میتوانند برای یک پژوهشگر اهمیت داشته باشند، اما متاسفانه به دلیل بی نظمی و بی سامانی نظام آرشیوی این نسخه ها نه جای مشخصی دارند و نه نظم مشخص و ممکن است بعدها دور ریخته شود، اما کافی است یک پژوهشگر مراجعه کند و بخواهد از نزدیک و به صورت مستقیم بر روی این آشغال نسخه ها کار کند، دریغ است که به او اجازه داده شود و معمولا ممانعت به عمل میاورند؛ ضرورت سازماندهی این نسخ بی ارزش، و ایجاد بانک اطلاعاتی از این آشغال نسخه ها، ضرورت گردآوری انواع عناصر فیزیکی نسخه؛ مانند: کاغذ و .... ضرورتی به جاست، که سمان بر آن تاکید دارد و امید است نظام آرشیوی به فکر ایجاد چنین بانک اطلاعاتی از آشغال نسخه ها بیفتد، تا شاید آموزش اصولی و نظام آموزشی مستدل و مستند به اسناد و نسخ خطی در دانشگاه های کشور کمی بهبود یابد، نظامی که صرفا نظری و ذهنی بوده و تجربۀ کار علمی و عملی با نسخ خطی را به دانشجو یاد نمی دهند... سوده عبده الراجی.... سمان.?
در این طرح که به صورت استند یا کتیبه در مترو و ... در اماکن عمومی قرار است نصب شود
هدف این است که با استفاده از نسخ خطی کتب حدیثی و تاریخی (شیعه و سنی) اصل نقل ولادت حضرت صاحب الزمان علیه السلام به تصویر کشیده شود.
ای کاش چه مدیران کتابخانه ها و چه مجموعه داران، از عمق جانشان میفهمیدند، اندیشه دیگری قابل تسخیر نیست، مالکیت کاغذ و جلد.. (گر چه بلا شک صحیح است) ولی این قابل تسری به اندیشه نیست، به حکم منطق و عقل «اندیشه فرد» اگر «مالیت» داشته باشد، بلا ریب، مالک آن، «صاحب اندیشه»، «وراث» یا «وکیل قانونی» اوست، اندیشه فردی که شصت سال عمرش را برای آن نهاده و در یک کتابی گردآورده است، قابل خرید و فروش نیست، اندیشه بایستی «سیال» باشد، هیچکس مالک اندیشه دیگری نیز الا جز سه موردی که فوقا بیان گردید (با این فرض که اندیشه ماهیتاً مالیت داشته باشد) و چقدر تعبیر زیبایی است: «التحقیق للمحقق»!
روی چه استدلال و منطق و حقی، کسی (مجموعه داری) یا مدیر کتابخانه ای به خودش جرأت میدهد در عصر حاضر، اندیشه یک مولفِ بخت برگشته ای را که تمام عمرش را پای نگارش اثری گذاشته، به صرف بهانه مالکیت چهار ورق اثری، محتوای یک اندیشه ای را به زنجیر بکشد و با تبحتر مانع از نشر و اشاعه آن بشود؟! بله بله بله برای هزارمین بار تکرار میکنیم، تاکید میکنیم، بلاشک و شبهه بایستی این مواریث حفظ شوند و به عنوان هویت تاریخی دینی و میراث ملی ما برای نسل های بعدی برسد، ولی با «آزاد سازی اندیشه درون آن»، بله نسخ را نگهدارید بفروشید ووو کسی نمیتواند مانع از این کارهای شرعی و قانونی شود، مشکل اساسی منع از نشر و اشاعه اندیشه درون این مواریث است، چه مجموعه دار و چه نسخه باز و چه مدیر کتابخانه و موزه، همه و همه در یک خیانت به آرمان ملی و علمی، به نحو یکسان سهیمند.
خداوند بر عمر با برکت استاد جعفریان، بیفزاید که چطور با فکر مترقی خویش، 25000 اندیشه در محبوس در بند کتابخانه (بخوانید زندانخانه) مجلس را به دیجیتال سازی و ملی اعلام کردن آنها، آزاد نمود و همگان را در دسترسی به این مواریث سهیم نمود لله دره، بله کتابهای خطی مجلس به عنوان پشتوانه و هویت ملی و دینی ما باید با تمام دقت، برای نسلهای بعدی صیانت شوند ولی اندیشه درون آن بایستی در قالب «دیجیتال سازی» آزاد شده و ملی شوند. بنده در همان سالها به استاد جعفریان عرض کردم، راهی که در آن گام نهادید، مطمئناً راه بی بازگشت است، کتابخانه ها راهی جز آزاد سازی اندیشه های درون مجموعه ها ندارند و به یقین عمق استراتژی سترگ شما را بعدها خواهند فهمید!
برخی میگویند، بنده نسخه ای دارم 20م میارزد اگر اندیشه درون آن با اسکن سازی و اشاعه متن آن و احیانا نشر آن، آزاد شود، کتابم 5م هم نمیارزد! میگوییم، این 15م اولا بابت اندیشه درون آن، یک حباب بیش نبوده، ثانیا بر فرض که این اندیشه مالیت هم داشته باشد، مشکل این است شمای مدیر کتابخانه یا مجموعه دار، «مالک» این اندیشه نیستید، بلکه مالکیت اندیشه، بر فرض احراز مالیت آن، پدیدآور اثر، وراث شرعی و وکیل قانونی اوست. شما بفرمایید مالکیت این اندیشه درون این اثر را چطور احراز نمودید؟! ثالثا گیریم که شما به جهت یک قیاس مع الفارق بل مغالطه ای صریح (اندیشه درون یک نسخه خطی، مثل زوجیت برای عدد چهار، عرض خاص اوست، چطور زوجیت را از چهار بگیری، ماهیتش منهدم میشود، اگر اندیشه را هم از یک نسخه خطی جدا کنی، ماهیت نسخه از هم پاشیده میشود) بر فرض محالی، مالک اندیشه هستید (خلط نشود باز تاکید میکنیم مالک جنبه های فیزیکی نسخه هستید بلاشک سخن در اندیشه که بحثی معنوی است، میباشد)، بسیار خب، فقط صادقانه بفرمایید، چطور است در دنیای امروز، اگر از عمر تالیف یک کتاب چاپی 30 (و در شرایط خاصی 50) سال بگذرد، به لحاظ کپی رایت فری است ولی نسبت به یک نسخه خطی که گاه 800 سال از عمر تالیف آن میگذرد، چنین نیست؟!
ای کاش، مجموعه داران و مدیران به ظاهر «شیعه» و «مسلمان» ، درکی در حد و اندازه این غربیان داشتند (نمونه کتابخانه دولتی برلین) با «یکبار» پرداخت هزینه اسکن نسخه از سوی یک محقق، آن نسخه را روی سایت خود درج میکنند.
در هر حال امیدواریم چه مدیران کتابخانه ها و چه مجموعه داران، اندی مهربانتر باشند، به خصوص از مراکزی مانند مکتبه مرعشیه و مکتبه رضویه، قطعا انتظار بیشتری است، لااقل نسبت به دسترسی محققان به تصاویر نسخ و انتشار میراث مکتوب شیعه، اندی مهربانتر باشند، اینقدر سختگیری چرا؟ به والله العظیم سوگند، به همه کائنات و اشیائی که خداوند در قرآن
با سلام استاد طالعی عزیز، قطعا اهدایی نبوده و فروخته اند، اما صرف نظر از این مطلب، نکته ای که هست اینکه، با توجه به وضعیت اسفناک اقتصادی فعلی، وقتی هیچ کتابخانه ای در کشور هیچ بودجه ای برای خرید ندارد یا از جمله نسخه هایی هست که با توجه به اولویتها، امکان خرید چنین نسخه هایی در داخل کشور وجود ندارد، به نظر شما دارندگان نسخ خطی چه باید بکنند؟ کسی در شهری تماس گرفته است، بنده موصی هستم میخواهیم چند نسخه معمولی را بفروشیم هیچ کتابخانه ای (آستان، مرعشی، ملی، مجلس و.. ) نسخ معمولی را نمیخرد، میگویند عجالتا بودجه خرید نسخ نداریم و یا اولویت ما خرید این نسخ نیست!
خب منطقا یا باید مرکزی در داخل باشد که با حمایتهای دولتی، نسخ خطی مردم را (هر چه باشد) بخرد ولی وقتی نمیخرند (به هزار و یک دلیل معقول)، خب بایستی «حداقل نسبت به نسخ معمولی» (لطفا توجه شود) مسؤولان اجازه دهند به صورت قانونی از کشور خارج شود.
البته باید تفکیک قایل شد، برای مثال ما در کشور 5 هزار شرح لمعه داریم، کتابخانه ها مشحون از این نوع آثار است (نگهداریشون ترمیمشون وو کلی هزینه دارد)، چه اشکالی دارد، ده تا شرح لمعه معمولی (نه نفیس) هم از کشور خارج شود؟ چرا که هم بهتر حفظ میشوند و هم بهانه ای برای اشاعه فرهنگ دینی می شود، در آن کشورها پایان نامه ای، مقاله ای چیزی با محوریت آنها نوشته میشود.
طبعا این روند ناهنجار فعلی مطلقا صحیح نیست، این وضعیت اسفناک غیر کارشناسانه، هم زمینه را برای عرضه نسخ به شکل نامطلوب در بازار داخلی فراهم کرده - که بستری شده برای برده داری مدرن با به زنجیر کشیده شدن اندیشه ها در زندانخانه مجموعه داران داخلی - و هم زمینه را برای خروج غیر قانونی و قاچاق نسخ خطی به خارج از کشور، فراهم نموده است، چقدر مناسب است برای سامان دهی به این وضعیت ناهنجار نسخ خطی، مجموعه ای از قوانین در دستور کار مجلسیان قرارگیرد تا تمامی ابعاد قانونی و حقوقی حوزه نسخ خطی، به خصوص موضوع خرید و فروش آنها و احیانا مساله مجوزات خروج قانونی نسخ از کشور (در شرایطی که هیچ کتابخانه ای حاضر نیست فلان نسخه را خریداری کند) و ضوابط قانونی آنها فراهم گردد ان شاء الله
✅ خاموشی چراغ وبسایت آقابزرگ!
مدتی ست، وبسایت «آقا بزرگ»،تنها بانک داده برِ خطی (آنلاین) رایگان نسخ خطی از کار افتاده است. این وبسایت در سالهای 83-85 با حمایت کتابخانهء ملی و خانهءکتاب به توسط استاد گلباز طراحی گردیده است و علی رغم نواقص بسیار، در این مدت، همچنان تنها سرچشمهء بر خطی و ملجأ محققان و مصححان نسخ خطی بوده است. با اینکه بر اساس شنیده ها، در این سالها، بانک های متنوعی برای داده های نسخ خطی ایران و دیگر کشورها، از سوی برخی اشخاص و برخی نهادها و مؤسسات، ساخته شده است، اما متأسفانه، چنین بانکهایی عجالتاً از دسترس محققان نسخ خطی خارج است.
مجموعهء بساتین، به نمایندگی از تمامی محققان و مصححان متون کهن، از مسؤولان و مدیران کتابخانهء ملی و خانهء کتاب، تقاضا مند است، نسبت به فعال سازی تارنمای سایت آقا بزرگ، این تنها شمع انجمن نسخ خطی، اقدامی عاجل بنمایند. با سپاس?
? @manuscript
1. .... با اينکه دير وقت بود، ما گپ و گفتي با دوستان داشتيم، بحث خوبي در خصوص مسأله کپي رايت و مالکيتِ انديشه صورت گرفت، عرض کردم، صرفاً يک فرضيه و يک بحثِ طلبگي صرف است، اينکه مسأله خريد و فروش و حتّي وقفِ انديشه توليدي، به حکم عقل، جملگي متوقف بر ثبوتِ ماليّت آن و اثباتِ مالکيتِ انديشه است و بر فرضِ ثبوتِ آن و اثباتِ اين از منظر شرع و عقل، انديشه هر کس متعلّق به خود اوست، تا زماني که مثلاً مؤلف، مالکيتِ انديشه توليدياش در قالبِ يک اثر، را به ديگري توکيل يا تفويض نمايد و يا از طريق وارثين به طرق شرعي به ديگري واگذار گردد؛ در غير اين صورت کسي نميتواند مالک انديشه ديگري باشد، در نتيجه، اين آثاري که عالمان دين، صرفاً با نيتِ اشاعه و تقويتِ مکتب، با صرفِ عمر و جواني و توان و حياتِ خويش، اثري را تأليف نموده و انديشهاي را توليد نمودهاند، تا مالکيتِ انديشه آن براي صاحبِ نسخه خطي، به طرق شرعي، منتقل نشده باشد، وي نميتواند، به صرف اينکه مالکِ صوري يک نسخه خطي منحصر بفرد است، در انديشه ديگري دخل و تصرّفي نمايد يا مانع از انتشار انديشه درون آن باشد، بله وي بدون ترديد مالکِ جلد و کاغذ و حتي قدمت و ساير جنبههاي فيزيکي و قابل مشاهده اثر، هست و کسي نميتواند در آن خدشهاي نمايد، امّا به حکم عقل (شايد هم به حکم شرع) مدير يک کتابخانه يا يک مجموعهدار، نميتواند، به محقّقي که صلاحيت و اهليتِ کار بر روي متنِ نسخه را دارد، بگويد من اجازه انتشارِ اين اثر را که در تملّک من يا تحتِ تصرّف اين کتابخانه است، نميدهم! چرا که لو فُرض، مالکِ اين انديشه توليدي جاري در داخل اين نسخه خطي منحصر ـ که بدون ترديد آن را براي اشاعه و تقويت مکتب نوشته است ـ اگر اکنون از عالم برزخ به اين دنيا برگردد، به هيچ وجه وجوه، راضي نيست که انديشه توليدياش، در کتابخانهاي، بل زندانخانهاي، يا در گنجينه خانهاي، محصور و به زنجير کشيده شده باشد! بر اين پايه، اگر به زبان روز بخواهيم صحبتي کرده باشيم، مالکِ اين نسخه خطي منحصر بفرد، بايستي اجازه دهد، حداقل يک تصوير ديجيتالي از نسخه برداشته شود، به دگر تعبير با آزادسازي انديشه توليدي، به طريق ديجيتال سازي، بدون قطع و يقين، ديگر مطلقاً در مالکيتِ اين نسخه خطي، کسي هرگز نميتواند، خدشهاي وارد نمايد چرا که انديشه توليدي درون آن، با اين تصويربرداري آزاد شده و در دسترس محقق قرار گرفته است و باقي مباحثِ نسخه، نيز طبعاً بحثي در آن نيست ... (سفرنامه کربلا و نجف 👈🏻 http://yon.ir/3yDf
✅ بارها از برخی مجموعه داران شنیدیم: از فلان عالم دو رساله منحصربفرد بخط مولف چاپ نشده نزد بنده موجود است،... اما در کنگرهي آن عالم ده جور واسطه انداختند که تصويري از اين دو اثر به آنها بدهم ولي ندادم!!!
عزيزان از همينجا ضرورت بحثی روشن میشود، با این که شايد بيش از ده سال است، بيان ميکنيم بايد در مقولهي مباحث مربوط به مسألهي کپي رايت (حداقل به لحاظ فقهي و نظري) اختصاصاً در "نسخ خطي" اين بحث به صورت خيلي جدي و تخصصي و بدور از هر گونه جوگيري و نگرش پوپولیستی، مطرح شود که اين "مالکيت" بر جنبهي فيزيکي نسخ خطي (که ترديدي در آن نيست)، آيا به "انديشه" درون اين نوع آثار هم تسرّي پيدا ميکند يا نه؟ به دگر تعبير، آيا "انديشه" اصولاً "ماليت" دارد يا خير؟ با فرض "ماليت انديشه" اين انديشه متعلق به چه کسي است؟ نویسنده یا مالک نسخه؟
بر فرض ثبوت ماليت انديشه، به تحقيق، خود فرد صاحب و مالک انديشه خويش است، تبعاً بر فرض ثبوت چنين امري، مالکيت فرد و نمائات آن، پس از خود نيز به وراث وي منتقل ميشود و طبعاً مالکيت افراد يا وراث بر انديشه، چنين نيست که (کما هو در کپي رايتهاي فعلي) بعد از گذشت مثلا سي سال يا گذشت مدتي از حيز انتفاء ساقط شود (خلاف مصرح شرع)، اگر فردي مالک انديشه اي است تا ابد اين مالکيت در فرد يا وراث فرد جاري است. بنا بر اين اگر از اين منظر هم وارد شويم شايد انديشه جاري در سطر سطر نسخه اي اگر قيمتي دارد (بر فرض ثبوت ماليت انديشه) که تحقیقا متعلق به فرد يآ وراث وي است و در صورت مجهول المالک بودن طبعا حکم بهره مندي از انديشه درون اين مواريث با حاکم شرع است ولي ترديدي نيست که مالکيت جنبهي فيزيکي يک کتاب متعلق به صاحب مجموعه است. الحال با فرضي که يک نسخه خطي منحصر بفرد است (عجالتاً دقت شود درباره نسخهاي خطي که نسخه اي ديگر دارند، سخني نداريم و فرض با نسخ منحصره چاپ نشده است) برخي مجموعه داران عنوان ميکنند اتفاقا جلد و کاغذ و جوهر بدون انديشه درون آن که ارزشي ندارد و در حقيقت آن انديشه است که به جنبه هاي فيزيکي هويت و قيمت داده است، ايشان ميگويند اصولا ارزش مادي يک کتاب خطي منحصر بفرد چاپ نشده اگر بيست ميليون تومان باشد با چاپ شدن آن به حداقل دو ميليون تومان ميرسد و من اگر تصويري از اين نسخه در اختيار ديگري قرار دهم هجده ميليون کالايم افت قيمت پيدا ميکند! ميگوييم اولا اگر به مسأله، شرعي نگاه ميکنيد، که فعلا بايد تبيين شود که آيا انديشهي فلان ، عالم، جاري و ساري در سطر سطر اين نسخه (خط مؤلف) نزد شما يا ماليت دارد يا ندارد، اگر دارد فبها که طبعاً مال خود این عالم یا وراثش هست. به لحاظ عقلي هم خود این عالم، اين اثر را با نيت اشاعه و بهره مندي ديگران از اين متن نوشته است، اما شما ميگوييد مالک اين اثر "من" هستم و بنده فعال لما يشاء نسبت به ملک طلق خويش هستم! اتفاقا ما همينجا سؤال داريم علي فرض ثبوت مالکيت انديشه (کما هو الفرض عند الفقهاء) آيا شما مالک آن انديشه نویسنده هم هستيد؟ اين مالکيت به چه طريقي حاصل شده است؟ حتي بر فرض پذيرش ماليت انديشه، لو فرض شما به صورت قانوني از وراث او هم خريداري کرده باشيد، صرفا به جهت اينکه مالک اين نسخه هستيد، آيا به لحاظ عرفی، عقلاني و حتي اخلاقي ميتوانيد مانع از انتشار محتواي اين متون بشويد؟ .. آيا اين به زنجير کشيدن انديشه ها درون قفسه کتابها و معرفي نکردنها و محبوس کردنها و ..... و حقيقتا اگر نامش برده داري نوين نيست پس چيست؟!
مگر نه اين است که ارزش آدمي به همين انديشه اوست (اي برادر تو همه انديشهاي/ ما بقي خود استخوان و ريشهاي)، اين چه سياست غلطي است که برخي مجموعه داران با اين مواريث کهن ميکنند؟ آيا وقت آن نرسيده است انديشههاي دربند را از زندانخانهها خود با ديجيتال سازي و در اختيار نهادن متن اين مواريث، رها سازيم تا نسيم آزادي به اين انديشه هاي محبوس هم برسد؟ آيا وقت آن نرسيده است که مديران موزهها، کتابخانههاي عمومي و مجموعههاي خصوصي به اين برده داري نوين خاتمه داده و با ديجيتال سازي و در اختيار نهادن محتواي آنها به اين انحصار گرايي خاتمه دهند؟ تا همه بتوانند از اين انديشههاي بشري بهره مند شوند؟ آيا در زمانهاي که همه دشمنان دين و مکتب و مکاتب انحرافي کمر به نابودي دين اورژينال (اسلام علي عليه السلام) و آموزههاي اهل بيت عليهم السلام بسته اند، محبوس کردن اين متون چه مفهومي دارد آيا اين حرکت مخفي سازي (بخصوص متون شيعي) از سوي اين مالکان نسخ، دقيقا در خط و راستاي دشمنان مکتب نيست؟ آيا با اشاعه روان انديشههاي جاري در سطر سطر اين مواريث کهن، دين و مکتب بيشتر تقويت ميشود يا تضعيف؟ آيا با معرفي کردن اين آثار و در دسترسي ديگران نهادن تصاوير اين مواريث کهن، اين منابع بيشتر حفظ ميشوند يا با انحصار؟ اميد است مديران کتابخانهها وصاحبان مجموعهها ـ به مانند همان کارستاني که، مصدق علمي روزگا
✅آل حُسام خاندانی شیعی از جبل عامل/ دکتر محمدکاظم رحمتی
پژوهش در تاریخ تشیع و گاه برخی جنبههای خاص در سنت های عملی شیعیان در سدههای گذشته، به دلیل نبود منابع کافی، مهمترین مشکلی است که محققان حوزۀ تاریخ تشیع را به خود مشغول کرده است. با این حال مراجعه به نسخههای خطی و گردآوری اطلاعات مختلفی که در آنها آمده میتواند بخشی از مشکل کمبود منابع را برطرف کند. همچنین برخی سنتهای خاص عملی جوامع شیعه را میتوان بر اساس اطلاعاتی که در انجامهها یا آغاز نسخههای خطی شیعی آمده، شناسایی کرد. نوشتار حاضر پژوهشی در باب خاندان آل حسام، یکی از خاندان های عریق علمی جبل عامل است که دست کم چند سده در عرصۀ فرهنگی حضور داشته و از مشایخ اجازه و روایت بودهاند. توجه به نسخه های خطی برای یافتن اطلاعات در باب خاندانهای شیعه مطلبی است که توجهم به آن بر اساس مقاله ای از استاد ارجمند سید حسین مدرسی طباطبائی جلب شد که سالها پیش مقالهای در باب خاندان فتحان قمی بر اساس مراجعه به نسخه های خطی که به نوعی با افراد این خاندان در ارتباط بوده نگاشته اند؛ موضوعی که دربارۀ برخی از خاندانهای شیعی یا برخی شخصیتهای برجسته امامی میتواند به عنوان الگوی مورد توجه قرار گیرد و گردآوری اطلاعاتی از این دست میتواند مطالب بسیاری برای پژوهش در اختیار ما قرار دهد. http://yon.ir/0vB8
@manuscript
✅ نجات نسخ خطی از دست داعش توسط راهب مسیحی
گروه بینالملل ـ یک راهب مسیحی، نسخ خطی قدیمی استان «نینوا»ی عراق را که عمر برخی از آنها به هزار سال پیش بازمیگشت، از چنگال داعشیها نجات داد.
به گزارش ایکنا به نقل از پایگاه خبری السومریه نیوز؛ نجیب میخائیل، یک راهب مسیحی عراقی است که کتابخانهای مشتمل بر مجموعهای بینظیر از نسخ خطی قدیمی که قدمت برخی از آنها به قرن نهم باز میگردد را در اختیار دارد.
کتابهای چاپ شدهای که تاریخ انتشار برخی ازآنها به سال ۱۵۱۵ باز می گردد و متون مسیحی و کتابهایی در حوزه جغرافیا، تاریخ، ریاضیات، ادبیات اسلامی، ایزدی و یهودی و همچنین، برخی نسخ خطی مربوط به بیش از ۱۰۰۰ سال پیش که برروی پوست حیوانات نوشته شده از دیگر محتویات این کتابخانه ارزشمند است.
این کتابخانه از سال ۲۰۰۳ میلادی بارها با ارسال نامههایی به همراه چند گلوله از سوی گروههای تندرو و افراطی موصل مورد تهدید قرار گرفت تا جایی که میخائیل ناگزیر شد، همه کتابهای این کتابخانه را به شهر مسیحینشین «قراقوش» منتقل کند.
در سال ۲۰۱۴ و بعد از تسلط داعش بر موصل و ورود این گروه تروریستی به شهر قراقوش، باردیگر این کتابخانه در معرض خطر قرار گرفت و میخائیل ناچار شد آن را به مکان نامعلومی در کردستان عراق انتقال دهد.
وی با اشاره به این که انتقال کتابهای این کتابخانه از قراقوش دو ساعت پیش ازورود داعش به موصل و تخریب این شهر و آتش زدن کتابهای آن تسط آنان، صورت گرفت، گفت: عملیات انتقال محتویات این کتابخانه در ۴ مرحله انجام شد و من کتابها و نسخ خطی مهمتر را با اتومبیل خود منتقل کردم.
وی با بیان این که برخی از نسخههای خطی را توسط افرادی که سوار بر اتومبیل موصل را ترک می کردند، انتقال داده، تصریح کرد: من آنها را نمیشناختم اما آنها کتابها را در پنهان کردند و برخی از نسخ خطی مربوط به قرنهای ۱۲ و ۱۳ را توسط چرخ دستی انتقال دادم.
نجیب میخائیل با بیان این که برخی از نسخ خطی در زمان صدام در زیر زمین پنهان و آسیب دیده بودند، گفت: ما تلاش کردیم آنها را صفحه به صفحه ترمیم کنیم، اگرچه متأسفانه خانوادههایی هستند که نسخ خطی را از نسلهای گذشته خود در اختیار داشتند، اما ارزش آنها نمیدانسته و آنها را برای پختن نان سوزاندهاند.
این راهب مسیحی با اشاره به این که کمکهای یونسکو در حفظ کتابهای تاریخی از نابودی کافی نیست، تصریح کرد:عدم حمایت سازمانهای بینالمللی و غیردولتی در حفظ نسخ خطی ناامید کننده است.
در حال حاضر، این کتابها و نسخههای خطی توسط مرکز دیجیتال نسخ خطی شرقی شهر اربیل در حال فهرستبندی است و بیش از ۸۰۰۰ نسخه خطی از ۱۰۵ مجموعه عراقی، ترکی، ایرانی به نسخه دیجیتال تبدیل شده و همچنین ۱۰ هزار نسخه خطی و هزاران کتاب چاپ شده نیز وجود دارد که نیازمند دیجیتالیشدن هستند.
🆔 @manuscript
✅ خاموشی چراغ وبسایت آقابزرگ!
مدتی ست، وبسایت «آقا بزرگ»،تنها بانک داده برِ خطی (آنلاین) رایگان نسخ خطی از کار افتاده است. این وبسایت در سالهای 83-85 با حمایت کتابخانهء ملی و خانهءکتاب به توسط استاد گلباز طراحی گردیده است و علی رغم نواقص بسیار، در این مدت، همچنان تنها سرچشمهء بر خطی و ملجأ محققان و مصححان نسخ خطی بوده است. با اینکه بر اساس شنیده ها، در این سالها، بانک های متنوعی برای داده های نسخ خطی ایران و دیگر کشورها، از سوی برخی اشخاص و برخی نهادها و مؤسسات، ساخته شده است، اما متأسفانه، چنین بانکهایی عجالتاً از دسترس محققان نسخ خطی خارج است.
مجموعهء بساتین، به نمایندگی از تمامی محققان و مصححان متون کهن، از مسؤولان و مدیران کتابخانهء ملی و خانهء کتاب، تقاضا مند است، نسبت به فعال سازی تارنمای سایت آقا بزرگ، این تنها شمع انجمن نسخ خطی، اقدامی عاجل بنمایند. با سپاس🌷
🆔 @manuscript
✅ مجموعه داران، یا زندانبانان اندیشه؟
سالهاست کاسبانی سودجو، با عنوان «مجموعه دار»، در خفا، با میراث مکتوب، هر کاری که دلشان بخواهد فعال لما یشا، انجام میدهند و برای به دست آوردن مطامع دنیوی، اگر لازم است، از انتشار اندیشهء فرهیختگان ممانعت به عمل میآورند، یا برای بدست آوردن شندرغاز، وقفنامه نسخه را پاک میکنند و یا یک کتاب خطی که «مجموعه» است، متلاشی کرده و به چند نسخه تبدیل میکنند، برای ترمیم نسخ دیگر خود، نسخ معمولی را مثله کرده و با کاغذهای آن، نسخ دیگر را ترمیم میکنند و یا تذهیبهای بی ارزشی روی برگ نخست یا برگهای آنها ترسیم میکنند و حتی گاهی نسخ را برگ برگ کرده، با ترسیم نگاره ای سبک آن را در تابلو میکنند تا به سود بیشتری برسند، در این مسیر اگر چه ثمره عمر یک دانشمندی هم از بین برود، ابدا اهمیتی ندارد و.. آنها نامردانه ترین روشهای خائنانه ای که متصور است، انجام میدهند، و جالب این است که همه این جنایتها، در سکوت محض بی قانونی و بی اطلاعی فرهنگبانان اندیشه، توسط سودجویان در قم و تهران و برخی شهرهای دیگر صورت میگیرد، و در این فضای بی خبری، همچنان در حجره های منحوسشان، به اجرای نقشه ها و عمل کثیف خویش مشغولند و قانون و مجری قانونی هم که نیست، خفتِ این تبهکاران و جانیان فرهنگ و اندیشه را بگیرد!
جنایت شنیع دیگر،که در سالهای اخیر توسط مجموعه داران بی انصاف، صورت میگیرد، مثله کردن کتابهای «چاپ سنگی» با هدف استفاده از جلدهای چرمی آنها برای ترمیم جلدهای نسخ خطی، است که تنها با هدف سودجویی انجام میگیرد. این عمل نحس مجموعه داران، دقیقاً مانند شکارچیان فیلهای افریقایی است که آن بیچاره ها را به جهت عاج آنها، مورد شکار قرار میدهند، در حالی که توجه ندارند، هر اثری ارزش خودش را دارد، اینها میراث ملی و فرهنگی این مرز و بوم است، کتابهای چاپ سنگی، اگر نگوییم اهمیت آنها از خیلی خطیها هم بالاتر است، قطعاً کمتر نیست، بلاشک آنها ارزش ذاتی بالایی دارند و در آینده نزدیک جایگاه ویژه ای خواهند یافت.
متاسفانه برای نمونه در همین قم، صحافان و مجموعه داران بی انصاف خائنی را میشناسیم که از بازار کتابهای چاپ سنگی را به ثمن بخسی خریده و در حجره منحوس خویش، جلد چرم آن را درآورده و در نسخ خطی بکار میبرند، و دردناکتر اینکه خود متن چاپ سنگیها را نیز در کاغذ باطله میریزند یا حتی شنیده شده، خمیر میکنند! زهی شرم، اند خباثت و ارتجاع!
امیدواریم،از سوی نمایندگان محترم مجلس، به زودی طرح جامع صیانت از میراث مکتوب، نهایی شود تا با جنایتکارانی که با میراث دینی و فرهنگی این کشور، فعال لما یشاء، بازی میکنند، به اشد مجازات برسند ان شاء الله
http://yon.ir/Ob18A
🆔 @manuscript
✅آل حُسام خاندانی شیعی از جبل عامل/ دکتر محمدکاظم رحمتی
پژوهش در تاریخ تشیع و گاه برخی جنبههای خاص در سنت های عملی شیعیان در سدههای گذشته، به دلیل نبود منابع کافی، مهمترین مشکلی است که محققان حوزۀ تاریخ تشیع را به خود مشغول کرده است. با این حال مراجعه به نسخههای خطی و گردآوری اطلاعات مختلفی که در آنها آمده میتواند بخشی از مشکل کمبود منابع را برطرف کند. همچنین برخی سنتهای خاص عملی جوامع شیعه را میتوان بر اساس اطلاعاتی که در انجامهها یا آغاز نسخههای خطی شیعی آمده، شناسایی کرد. نوشتار حاضر پژوهشی در باب خاندان آل حسام، یکی از خاندان های عریق علمی جبل عامل است که دست کم چند سده در عرصۀ فرهنگی حضور داشته و از مشایخ اجازه و روایت بودهاند. توجه به نسخه های خطی برای یافتن اطلاعات در باب خاندانهای شیعه مطلبی است که توجهم به آن بر اساس مقاله ای از استاد ارجمند سید حسین مدرسی طباطبائی جلب شد که سالها پیش مقالهای در باب خاندان فتحان قمی بر اساس مراجعه به نسخه های خطی که به نوعی با افراد این خاندان در ارتباط بوده نگاشته اند؛ موضوعی که دربارۀ برخی از خاندانهای شیعی یا برخی شخصیتهای برجسته امامی میتواند به عنوان الگوی مورد توجه قرار گیرد و گردآوری اطلاعاتی از این دست میتواند مطالب بسیاری برای پژوهش در اختیار ما قرار دهد. http://yon.ir/0vB8
@manuscript
توضیحی است از ابن سینا و دیگران در باره دلیل شباهت پدر و فرزند. طبعا بر اساس طب قدیم. مهم ترین نکته درک چگونگی اندیشه آنها، طرح یک سوال علمی و پاسخ گویی به آن است. این را ما کم داریم.
@jafarian1964
نمونهای از اسفتائاتی که شخصا نمودم (که خواستم عرض کنم اندیشه اگر مالیت دارد متعلق به خود او یا وراث یا نماینده قانونی او و این صاحبان کتابخانهها ومجموعهداران نهایت امر صاحب جنبه فیزیکی آثارند و اصولا مالکیتی بر اندیشه دیگران ندارند)، حال شما نگاه کنید نگره برخی مراجع را نسبت به این مقوله😊👇
به نظر میرسد، "مالکیت اندیشه"، امری متفرع بر اثبات "مالیت اندیشه" غیر است، لو فرض که اندیشه (امری معنوی ونه مادی)، از اموری باشد که "مالیت" داشته باشد (سلمنا)، با این فرض، لاجرم مالکیت آن اختصاصاً متعلق به "صاحب اندیشه" (و وراث شرعی و وکلای قانونی وی) خواهد بود، نه هر کس (یا حتی مدیر کتابخانهای) که نسخهای خطی، یا سندی دارد، چون مالک جنبه فیزیکی (مادی) آن است، پس "الزاما" مالک اندیشه ریخته در برگ برگ سطور آن سند یا نسخه هم هست و میتواند فعال لما یشاء، با آن اندیشه "غیر" به عنوان ملک طلق عمل کند؟ حقیقتا به نظر میآید، حکم محکم و قطعی دادن در موضوعات مستحدثه چنینی، تثبیت بلامنازع مالکیت اندیشه نسبت به صاحب فیزیک نسخه یا سند، محل تامل است!
در طول بیش از چهار دهه کار با حوزه تراث، متاسفانه فراوان دیدهایم، کسانی را که با مواریث در اختیار خود، عین ملک طلق معامله کرده و هر نوع دخل و تصرفی را در آنها روا میدارند. مکرر دیدهایم حتی برگهایی از نسخه را به دلایلی که اینجا محل بیانش نیست، کندهاند، چه تصرفاتی که نکرده و نمیکنند، تنها استدلالشان هم این است، ملک طلق و مالی شخصی است! در حالی که منطقا و عقلاً توجهی ندارند، اگر بر فرض، نفسِ "اندیشه" مالیت داشته باشد، مالکیتِ معنوی آنها از آن صاحب اندیشه، ورّاث شرعی و قانونی اوست، و قاعدتاً اگر از جنسِ سایر اموال بوده باشد، مرور زمان، ولو گذشت صدها سال، هم نمیتواند این مالکیت را سلب کند (چیزی که در حوزه مالکیت معنوی میگویند بعد مضیّ سی یا پنجاه سال منقضی میشود)، حال به این کسان، که دست تقدیر، یک برگ سند یا یکصد نسخه را به دست اینها رسانده است، باید گفت، شما به هیچ وجه من وجوه، با هیچ استدلالی، "جز کاغذ و جوهر و جلد و جنبههای فیزیکی این آثار"، دگر هیچگونه مالکیتی نسبت به اندیشه و محتوای معنوی اینها ندارید تا چه رسد به تصرفات فعال لما یشاء ..، در این زمینه سخن بسیار است، همین مختصر کافی است🙏💐🙏
✅ با سلام مجدد، عرض شود، عزیزان مستحضرند، عموما آنچه جامعه علمی ما از فعالیتها و نشاطات متنوع علمی از نسخ خطی مطالبه میکنند، عمدتاً نسخ خطی اسلامی است. البته دوستان به خوبی میدانند، وقتی میگوییم نسخ خطی اسلامی، منظور آن نیست که موضوع آن نسخه خطی، لاجرم یکی از مباحث مرتبط با دین اسلام و شاخههای است و نیز نه آن است که توسط یک مسلمان نوشته شده است، بلکه طبق تحقیقات دانشمندان حوزه تراثی، هر متنی (به هر زبانی، در هر موضوعی و توسط هر شخصی با هر دین، مذهب و مسلکی نوشته شده باشد) چنانکه آن متن با الفبای عربی، نوشته شده باشد، اصطلاحا نسخه خطی اسلامی است و با این تعریف، در کتابخانههای مختلف جهان ما با انبوهی از نسخ خطی به زبانهای متنوع مواجهیم که با الفبای عربی کتابت شدهاند، مانند متونی به رومی شرقی = یونانی (اعجمی)، بوسنیایی = صربوکرواتی (یامیادو/حمایدو)، کاستیلی = اسپانیولی (خامیادو) و ... ، جملگی در نسخ خطی اسلامی است.
در تکمله بحث مقدماتی بیان دو نکته مهم، خالی از لطف نیست:
- نکته نخست آنکه، برای مثال اگر اثری همچون تورات که زبان اصلی آن عبری است، یا اوستا که اصل آن پهلوی است، چنانکه، به هر دلیلی، با الفبای عربی نوشته شده باشند، جملگی در عداد "نسخ خطی اسلامی" (به معنای عام توسعه یافته آن) مندرج است.
- نکته دوم هم اینکه با توجه به اهمیت موضوع نسخ خطی در جهان، آثاری که متن آنها به زبانهای عربی، فارسی و مانند آنها است، به دلایلی، با استفاده از الفبای عبری (= فارسیهود/عربیهود) یا متنی به زبانهای عربی یا کردی و مانند آن، با بهرهگیری از الفبای سُریانی کتابت شده باشد (= گَرشونی)، عنوان نسخ خطی اسلامی، آنها را نیز تحت پوشش خود قرار میدهد.
حال با این مقدمه، وضعیت تمامی نسخ خطی اسلامی و کاربرد علمی آنها روشن و معلوم است، اما گاهی عزیزان پرسشهایی میکنند، از وضعیت نسخ غیر اسلامی، همچون نسخ یونانی، نسخ لاتینی (با زیر شاخههای آنها همچون متونی به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، هلندی، اسپانیولی، پرتغالی و ....)، نسخ روسی (با زیرشاخههای تمامی زبانهای اسلاوی همچون بلغاری و صربی و کرواتی و ...)، نسخ غربی (آلمانی، انگلیسی، ایرلندی و ...)، نسخ حوزه اسکاندیناوی (سوئدی، دانمارکی، نروژی، فنلاندی و ...)، نسخ سانسکریت (با تمامی شاخههای هندی آنها)، نسخ مالایی (مالزیایی)، نسخ خطی جاوی (اندونزیایی)، نسخ برمهای و تایی (تایلندی)، نسخ چینی و تبتی، نسخ ژاپنی و کرهای، نسخ متون مانوی و بودایی یا نسخ سُغدی و اُرخون و غیره، چه فایدهای برای ما دارند، اگر دارای فوائدی باشند، ما چگونه میتوانیم از آنها بهره ببریم؟
پاسخ این سوال مهم را اگر همتراثیان گرامی اجازه دهند، دوست دارم با عزیزان به اشتراک بگذارم و منتظر نظرات صائب عزیزان در این زمینه باشم، اما به سهم کوچک خود، باید به عرض برسانم، اینها، صرف نظر از عدم آگاهی و آشنایی مجامع علمی ما با زبان این متون کهن، که خود داستان بلندی است، محتوای اینها بدون تردید، به دلایل متعددی، منطقاً میتواند موضوع پژوهشهای علمی باشد و از آنجا که بسیاری از آنها، مانند متون فراوان یافته شده در محدوده آسیای مرکزی، همچون چین (از آن جمله است متون مکشوفه مانوی و سُغدی در تورفان و یارکندِ چین) مربوط به حوزه فرهنگی ایران بزرگ است و جامعه علمی ما بایستی، به تدریج مانند بسیاری از مراکز مانند روسیه و آلمان، بخشی از مطالعات و پژوهشهای خود را به این سمت سوق دهد، ضمن اینکه از برخی نکات هم نباید غفلت ورزید، برای مثال ما با هزاران نسخه خطی روسی، در کتابخانههای روسیه مواجهیم (برای نمونه کتابخانه ملی روسیه در پترزبورگ دارای ۶۰ هزار نسخه خطی روسی است)، در نگاه نخست، خب با خود میگوییم طبعا اینها به تاریخ و فرهنگ روسیه مربوط میشود و منطقا نمیتواند اولویت پژوهشهای ما باشد، در حالی که قطعا چنین تصوری اشتباه است، وقتی در فهرستهای نوشته شده برای معرفی این نوع نسخ، نیک مینگریم، با انبوهی از آثار کهن برخورد میکنیم که اتفاقا به نحو مستقیم با تاریخ و فرهنگ ایران زمین مرتبط است، عناوینی همچون تاریخ سلطنت فتحعلی شاه، تاریخ روابط ایران و روسیه، جغرافیای ایران، گزارشهای سفرای کبرای روسیه در تهران و مانند آنها که طبعا برخی هم ترجمه برخی متون ایرانی به روسی است. حال بماند عناوین بسیاری که به هر تقدیر به آسیای میانه برمیگردد و به نوعی میتواند با ایران فرهنگی مرتبط باشد و زمینه کشف بسیاری از حلقههای مفقوده مطالعات تاریخی را فراهم سازند.
با سپاس و پوزش از تطویل🌺
✅ با سلام مجدد، عرض شود، عزیزان مستحضرند، عموما آنچه جامعه علمی ما از فعالیتها و نشاطات متنوع علمی از نسخ خطی مطالبه میکنند، عمدتاً نسخ خطی اسلامی است. البته دوستان به خوبی میدانند، وقتی میگوییم نسخ خطی اسلامی، منظور آن نیست که موضوع آن نسخه خطی، لاجرم یکی از مباحث مرتبط با دین اسلام و شاخههای است و نیز نه آن است که توسط یک مسلمان نوشته شده است، بلکه طبق تحقیقات دانشمندان حوزه تراثی، هر متنی (به هر زبانی، در هر موضوعی و توسط هر شخصی با هر دین، مذهب و مسلکی نوشته شده باشد) چنانکه آن متن با الفبای عربی، نوشته شده باشد، اصطلاحا نسخه خطی اسلامی است و با این تعریف، در کتابخانههای مختلف جهان ما با انبوهی از نسخ خطی به زبانهای متنوع مواجهیم که با الفبای عربی کتابت شدهاند، مانند متونی به رومی شرقی = یونانی (اعجمی)، بوسنیایی = صربوکرواتی (یامیادو/حمایدو)، کاستیلی = اسپانیولی (خامیادو) و ... ، جملگی در نسخ خطی اسلامی است.
در تکمله بحث مقدماتی بیان دو نکته مهم، خالی از لطف نیست:
- نکته نخست آنکه، برای مثال اگر اثری همچون تورات که زبان اصلی آن عبری است، یا اوستا که اصل آن پهلوی است، چنانکه، به هر دلیلی، با الفبای عربی نوشته شده باشند، جملگی در عداد "نسخ خطی اسلامی" (به معنای عام توسعه یافته آن) مندرج است.
- نکته دوم هم اینکه با توجه به اهمیت موضوع نسخ خطی در جهان، آثاری که متن آنها به زبانهای عربی، فارسی و مانند آنها است، به دلایلی، با استفاده از الفبای عبری (= فارسیهود/عربیهود) یا متنی به زبانهای عربی یا کردی و مانند آن، با بهرهگیری از الفبای سُریانی کتابت شده باشد (= گَرشونی)، عنوان نسخ خطی اسلامی، آنها را نیز تحت پوشش خود قرار میدهد.
حال با این مقدمه، وضعیت تمامی نسخ خطی اسلامی و کاربرد علمی آنها روشن و معلوم است، اما گاهی عزیزان پرسشهایی میکنند، از وضعیت نسخ غیر اسلامی، همچون نسخ یونانی، نسخ لاتینی (با زیر شاخههای آنها همچون متونی به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، هلندی، اسپانیولی، پرتغالی و ....)، نسخ روسی (با زیرشاخههای تمامی زبانهای اسلاوی همچون بلغاری و صربی و کرواتی و ...)، نسخ غربی (آلمانی، انگلیسی، ایرلندی و ...)، نسخ حوزه اسکاندیناوی (سوئدی، دانمارکی، نروژی، فنلاندی و ...)، نسخ سانسکریت (با تمامی شاخههای هندی آنها)، نسخ مالایی (مالزیایی)، نسخ خطی جاوی (اندونزیایی)، نسخ برمهای و تایی (تایلندی)، نسخ چینی و تبتی، نسخ ژاپنی و کرهای، نسخ متون مانوی و بودایی یا نسخ سُغدی و اُرخون و غیره، چه فایدهای برای ما دارند، اگر دارای فوائدی باشند، ما چگونه میتوانیم از آنها بهره ببریم؟
پاسخ این سوال مهم را اگر همتراثیان گرامی اجازه دهند، دوست دارم با عزیزان به اشتراک بگذارم و منتظر نظرات صائب عزیزان در این زمینه باشم، اما به سهم کوچک خود، باید به عرض برسانم، اینها، صرف نظر از عدم آگاهی و آشنایی مجامع علمی ما با زبان این متون کهن، که خود داستان بلندی است، محتوای اینها بدون تردید، به دلایل متعددی، منطقاً میتواند موضوع پژوهشهای علمی باشد و از آنجا که بسیاری از آنها، مانند متون فراوان یافته شده در محدوده آسیای مرکزی، همچون چین (از آن جمله است متون مکشوفه مانوی و سُغدی در تورفان و یارکندِ چین) مربوط به حوزه فرهنگی ایران بزرگ است و جامعه علمی ما بایستی، به تدریج مانند بسیاری از مراکز مانند روسیه و آلمان، بخشی از مطالعات و پژوهشهای خود را به این سمت سوق دهد، ضمن اینکه از برخی نکات هم نباید غفلت ورزید، برای مثال ما با هزاران نسخه خطی روسی، در کتابخانههای روسیه مواجهیم (برای نمونه کتابخانه ملی روسیه در پترزبورگ دارای ۶۰ هزار نسخه خطی روسی است)، در نگاه نخست، خب با خود میگوییم طبعا اینها به تاریخ و فرهنگ روسیه مربوط میشود و منطقا نمیتواند اولویت پژوهشهای ما باشد، در حالی که قطعا چنین تصوری اشتباه است، وقتی در فهرستهای نوشته شده برای معرفی این نوع نسخ، نیک مینگریم، با انبوهی از آثار کهن برخورد میکنیم که اتفاقا به نحو مستقیم با تاریخ و فرهنگ ایران زمین مرتبط است، عناوینی همچون تاریخ سلطنت فتحعلی شاه، تاریخ روابط ایران و روسیه، جغرافیای ایران، گزارشهای سفرای کبرای روسیه در تهران و مانند آنها که طبعا برخی هم ترجمه برخی متون ایرانی به روسی است. حال بماند عناوین بسیاری که به هر تقدیر به آسیای میانه برمیگردد و به نوعی میتواند با ایران فرهنگی مرتبط باشد و زمینه کشف بسیاری از حلقههای مفقوده مطالعات تاریخی را فراهم سازند.
با سپاس و پوزش از تطویل🌺
✅چقدر خوب است دوستان اندي در اين عبارات هم تأمل نمايند! بدون ترديد، آنچه که مسلّم و قطعي و مجمعٌ عليه است ـ با فرض پذيرش «ماليتِ» انديشه جاري در ميان نسخ خطي ـ «مالکيتِ» بهرهبرداري از انديشهي توليدي، بدون هيچ شبههاي، تنها و تنها براي «پديدآور»، آن اثر ثابت است و همينطور کساني که شرعاً از او ارث ميبرند، به طور طبيعي «مالکيتِ» قطعي صاحب انديشه (مؤلف و وراث شرعي او) که اکنون زنده نيست با کيست؟ سخن دقيقا اينجاست که اين «مالکيتِ محرز» ميتواند بعد از گذشت مثلا بيست يا سي يا دويست سال خود به خود از بين برود؟ يا به عنوان مجهول المالک بر عهدهي حاکم شرع است که درباره آنها و روش استفاده از آنها تصميم صحيح بگيرد؟ البته اشتباه نشود سخني در «مالکيتِ جنبهي فيزيکي اثر نيست بلکه مراد بهرهبرداري از انديشهي ديگري است. برخي از کتابخانهها (جالبه که برخي از کتابخانهها که اصولا منابع ماليشان بيت المال و عمومي است و حصرها معني ندارد و اين مباحث سالبه به انتفاء موضوع است) يا مجموعهداران بر اين باورند که مالکيت انديشه با فروش نسخه به ديگري منتقل شده است (جالب است مجموعهداران پاسخ دهند 90% نسخ خطي که وقف شرعي است، چطور آنان شرعا مالکيتش را بدست آورند)، از طرف ديگر برخي از کساني که زحمت اسکن سازي اين مجموعهها را کشيدهاند (جالب است که عمدتاً بر اساس استفساري که شده، مجوز اسکن از روي اينها عمدتاً به نيت خروج از انحصار و اشاعه علوم، از سوي صاحبان مجموعهها به تصويربردار داده شده است) بر اين عقيدهاند که هزينهاي براي اين اسکن سازي کردهاند که بله حرف کاملاً به حقي است و بايد نسبت به اين مسأله، اعاده حق شود، ولي سؤال اين است که تا چه ميزان ميتوان از اين مقوله بهرهبرداري مادي نمود؟ عقلاً کسي که هزينه اسکن را پرداخت کرده است آيا بر فرض مثال، نميتواند حق خودش را براي مثال، براي استفاده ديگران، در گروهي مانند ديوار مهرباني با ديگران به اشتراک بگذارد؟ برادر اشکوري عزيز ـ که کسي از زحمات و خدمات خاندان مکرم اشکوري غافل نيست ـ شما به عنوان يک عالم ديني، که صدها هزار نسخه خطي را به نيت اشاعه علوم آل محمد صلوات الله عليهم، اسکن فرموديد و آنها طبق استفساري که از برخي مجموعهها (بخصوص آنها که به عالمان بزرگواري منتسب است) داشتيم، اين شرط ضمني تقريبا لحاظ شده است، شما که منتسب به خاندان رسول الله صلوات الله عليهم هستيد، چه اشکالي دارد، از آن نسخههاي که هزينه کرديد، دقيقا از آنهايي که دهها بار به اشکال مختلف فروخته ايد، «هر ماه» يک نسخه، مهرباني کنيد و در گروه ديوار مهرباني بگذاريد؟ بابيه اقتدی عدي في الکرم .... بنده به عنوان ادمين اين گروه، حقيقت وقتي شما علي رووس الاشهاد، آن مطلب را منتشر فرموديد، هر چه گشتم، چيزي از مجموعه شخصي شما يافت نکردم. اگر اتفاقي اتفاده است اينجا همه اساتيد دانشگاه و محققان و دانشجويان دکتري و ارشد و اينها هستند، به نظر شما در روزي که منتسب به مولي الموحدين اميرالمؤمنين عليه السلام (جدّ شما)، آقاي مهرباني است، اين نوع تعاملات چه مفهومي دارد، علي فرض که دو نسخه هم از تصاوير نسخي که شما فروختيد دانشجويي اينجا براي استفاده عموم نهاده است، به نظر شما مؤلف زنده شود از اين کار منع ميکند؟ اندي مهرباني به خدا به جايي بر نميخورد، شما را به خدا به اين موضوعات مندرس پايان دهيد، همينجا از شما ميخواهيم نميگوييم روزي، نميگوييم هر هفته، به والله سوگند، درج ماهانه يک نسخه قابل اشاعه براي تقويت مکتب کاري خداپسندانه است اگر هم موردي نکته اي است همينجا در گروه مهرباني بنويسيد چرا در گروهي مينويسيد که من نيستم؟ در گروه بنويسيد جواب هم بگيريد. پيشاپيش سپاس ميگزاريم مهرباني تان را ان شاء الله هر ماه يک هديه تراثي از در اين گروه از جناب اشکوري دريافت خواهيم کرد، باذن الله و توفيقه، ارادتمند ادمين💐
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com