اشکالات به انظار و اعمال طهرانیه از قبیل غلو درباره استادش حداد و ولایت او را همان ولایت خدا و ائمه دانستن! و منکران ولایت او را کافر و منافق خواندن، و ادعاهای توهم آلود درباره خودش (از قبیل داشتن صفات امیرالمؤمنین! و تسلطی مثل تسلط آن حضرت بر نفوس خلایق!!) و دستورات خلاف شرع او (مثل قطع رحم و جواب سلام ندادن به منکران ولایت حداد!) و شرط با ایمان از دنیا رفتن را قبول ولایت حداد دانستن! و امثال این خطئات توجیه بردار نیست.
و خلاصه این که با شواهدی که از عجایب رفتاری مرحوم طهرانی و تنگ نظری های او و تکفیر و تفسیق و لعن بندگان خدا و تنقیص اولیای الهی نشان دادیم او مطلقا نمی تواند فانی فی الله باشد و آنچه درباره خود گمان می کرده توهّمی بیش نبوده است.
أنقذنا الله من التعصب والأوهام.