@jafarian1964
این کتابچه دو بخش دارد. بخش نخست در باره تاریخ کتابخانه سلطنتی است که از زمان فتحعلی شاه آغاز شده، در دوره ناصری رشد کرده، و زمان مظفری، گرفتار سرقت نسخه ها توسط کتابدار آن لسان الدوله شده است. اسناد مفیدی در اینجا ارائه شده که برای تاریخ کتابخانه سلطنتی مهم است. بخش دوم، در باره دزدی لسان الدوله از نظر علمی است، او رساله صراط المستقیم ملکم خان را به نام خودش جا زده و مولف شرح این سرقت علمی را با مقایسه نسخه ها آورده است.
این هم زایچه فتحعلی شاه قاجار. تعداد قابل توجهی زایچه از سلاطین قاجار در کتابخانه ملی هست که می تواند مبنای یک تحقیق جدی در باره این شبه دانش در این دوره و تاثیر آن در سرنوشت این کشور با
@jafarian1964
این یک سرلوحه سلطنتی است. کتابی که یک بحرانی نوشته و حاوی متن های ادبی در ستایش شاه سلیمان صفوی و اعتماد الدوله او شیخ علی خان زنگنه است. مقاله مفصل من در جشن نامه استاد سید علی خراسانی در باره همین کتاب بود که قبلا پی دی اف آن را در همین کانال با عنوان تحفه یک عالم بحرانی برای شاه سلیمان صفوی گذاشتم.
@jafarian1964
آقا عنبر خواجه حرم سرای شاهی (فتحعلی شاه) کتابی را وقف کرده و این وقف نامه از طرف وی نوشته شده است. محرم الحرام 1244
@jafarian1964
دیروز در درس ملل و نحل، از یکی از دانشجویان دکتری (خانم مریم ثقفی) که پایان نامه اش را در باره نجم الملک و تحول نجوم جدید می نویسد، خواستم تا سر کلاس برای دانشجویان ارشد توضیحاتی بدهد. ایشان گفت ناصرالدین شاه، زمانی اعلام کرد که خرافات قدیم را از کنار تقویم ها بردارند. البته به گفته ایشان، این کار به دلیل عدم تمایل مردم به خرید تقویم های تازه و بدون سعد و نحس، به جایی نرسید، اما نفس این که چنین فرمانی صادر شده جالب است. این فرمان در پایان تاب فلک السعاده از آثار نجومی دوره قاجار آده است که تصویرش را بالا می بینید. آدمیت هم در کتاب اندیشه ترقی ص 23 اشاره به این فرمان کرده است. (با تشکر از خانم ثقفی)
@jafarian1964
شاه سلطان حسین، ارباب عمایم، و سقوط اصفهان از نگاه یک شاعر چهار محالی دوره فتحعلی شاه قاجار
متن کوتاهی که ملاحظه می کنید، از کتاب شمس التواریخ اثر میرزا عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی، شاعر و مورخ عصر فتحعلی شاه قاجار (م 1250ق ) است. این کتاب، یک تاریخ عمومی به سبک قدیم است و آنچه در اینجا انتخاب شده، بخش کوتاه مربوط به سقوط صفویه و روی کار آمدن افغانهاست.
این انتخاب، بیشتر به خاطر نگاه متفاوتی است که نویسنده به حادثه سقوط اصفهان دارد. محور این سقوط، روی وصفی است که از شاه سلطان حسین و اخلاقیات و روحیات او دارد، همان چیزی که شهرت به اخلاق شاه سلطان حسینی در امر سیاست دارد و در آن روزگار، دست کم برای منتقدان کاملا شناخته شده بود. این که او صرفا به اهل علم و ارباب عمایم توجه داشت و به طبقات نظامی و اداری بی توجه و همین امر عامل رها کردن امور به حال خود بود. نویسنده ضمن بحث، از رفتار علما به شدت انتقاد می کند و از جمله به خاطر رواج استخاره و نقش آن در کارها بسیار گلایه مند است. همچنین روی ظلم حاکم صفوی در تحریک میرویس تأکید دارد. پس از آن در جریان بیان حمله آنها، بی توجه شاه به نیروهای مدافع شهر را عامل سقوط این شهر می داند. پس از آن، و در ادامه محاصره شهر، می گوید که نیروهای دفاعی کاری از پیش نبردند و دولت صفوی ساقط شد. سپس گزارشی از رفتارهای محمود و اشرف افغان، از جمله کشتن فرزندان شاه سلطان حسین و سپس خود او دارد. این متن بیشتر و به دلیل نگاه های تحلیلی و انتقادی ش اهمیت دارد. لزومی ندارد همه آنها را درست بدانیم، اما نفس توجه این نویسنده به این مسأله، آن هم در حادثه ای که برای ایران و نابودی آن اهمیت داشت، بسیار عالی است. فکر کنیم، اگر صفویه با همان خط و ثروت در ایران ادامه می یافت و به دوره معاصر می رسید، آیا اتفاق خاصی برای ورود بهتر ما به عصر جدید فراهم می شد؟ در این باره نمی توان اظهار نظر کرد، اما اشکال این است که مع الاسف آن ثروت و شوکت دو قرن و نیم بر باد رفت و اصفهان با جمعیت یک و نیم میلیون، به ویرانه ای با صد و پنجاه تا دویست هزار جمعیت رسید.
در باره نویسنده کتاب شمس التواریخ آمده است: ميرزا عبد الوهاب چهارمحالى اصفهانى، معروف به ميرزا قطره، شاعرى بود اهل چهارمحال و بختيارى. به دليل گفتن قطعهاى شعر در هجو حاكم وقت از اصفهان به تهران آمد و به مداحى فتحعلى شاه قاجار پرداخت و در سلك نديمان محمود ميرزا قاجار قرار گرفت. وى اهل شهر سامان بوده و تولدش را به سال 1198 يا 1206 ه. ق. و مرگش را در 1266 يا 1270 يا 1284 ه. ق. ثبت كردهاند. آثار مهم وى عبارتند از: 1. شمس التواريخ 2. تذكرة الائمه 3. ديوان شعر در 000، 20 بيت 4. فتحنامه، در فتوحات مختار ثقفى، در 000، 10 بيت. در باره وی بنگرید: حديقة الشعراء، 2/ 1434- 1437؛ سفينة المحمود، 2/ 443- 459؛ مجمع الفصحا، 5/ 886- 890. نیز نگاه کنید به فهرستواره کتابهای فارسی منزوی: 1/633. اما کتاب شمس التواریخ یک دوره تاریخی عمومی به سبک قدیم از پيامبران سپس امامان، پيشداديان و كيانيان و اشكانيان و ساسانيان، تابعه يمن و ... سلسله های ايرانی ... تا صفويان، افغانها، افشاريان، زنديان، خاتمه يكم قاجاريان. نسخه هم در دانشگاه: 11/2433.
@jafarian1964
مراحل اداری تدوین یک فرمان در دوره صفوی از یک کتاب دعا
آگاهی های ما در باره نظام اداری دوره صفوی، اندک نیست، اما به هر حال، به اندازه کافی هم نیست. گاهی نیاز به جزئیاتی داریم که ممکن است به سادگی یافت نشود. مثلا یک نکته جالب، این است که وقتی می خواستند یک فرمان سلطنتی را بنویسند، از نظر سیستم اداری چه مراحلی را طی می کرد. سیاهه اول یا پیش نویس را چطور می نوشتند، در تشکیلات اداری بر اساس آن چگونه فرمان تنظیم می شد، مراحل مهر و شکل های دیگر چطور پیش می رفت.
یک اشاره سودمند در این باره را در یک کتاب دعا از دوره صفوی یافتم. نویسنده، قصد دارد تا مراحل تقدیرات الهی را از شروع آنها تا حتمیت و قطعیت بیان کند. برای تفهیم آن به مرحل شکل گیری فرامین اداری و رقم های شاهانه اشاره می کند. عبارت در باره حتمیت یافتن تقدیرات آدمی در شبهای قدر این است:
... و در شب سیم به حدّ امضاء می رسد، یعنی محتوم می گردد، و به آسانی تغییری در آن داده نمی شود. و توضیح این معنا آن است که همچنان که بلاتشبیه در ارقام ملوک نامدار و احکام فرمان فرمایان عالی مقدار، مراتبی چند می باشد، و اولا تعلیقه نوشته می شود، و ثانیا طبق تعلیقه رقم صادر می گردد، و ثالثا به مُهر مِهر آثار مزیّن می گردد، و تغییر در آن حالت اولی که تعلیقه است به سعی و تلاش ممکن است، و چون رقم نوشته شود، مشکل تر است، و چون به مهر رسد، تغییر در آن در نهایت اشکال است، همچنین تعالی الله عن المشاکلة و المشابهة، در تقدیرات الهی نیز مراتب بسیار می باشد، زیرا که حکمت بالغه حق تعالی مقتضی آن است که ....
@jafarian1964
مهرهای روی نسخه (با تاریخهای 1083 ـ 1096) با تعبیر داخل عرض شد که نشان می دهد نسخه سلطنتی بوده و کتاب هر از چندی چک می شده است. قبلا مقاله ای در این باره نوشتم. (به لینک زیر نگاه کنید)
@jafarian1964
تجربه همکاری و همراهی روحانیت با فتحعلی شاه قاجار
داستان حضور روحانیت در کنار حکومت ها، و به صورت رسمی، از دوره صفوی آغاز شد. این همراهی، از زمان کرکی (م 940) جدی شد و در تمام حکومت دویست و بیست و اندی ساله صفوی (تا سال 1135) با شدت و ضعف ادامه داشت. ممکن است کسانی از گفتن این که علمای بزرگ شیعه با شاهان صفوی همراهی می کردند، خوششان نیاید، یا بخواهند توجیهاتی ارائه دهند که اشکالی هم ندارد، اما این یک واقعیت عینی است که تاریخ این دوره گواه آن است.
با سقوط دولت صفوی توسط افاغنه قندهاری و طبعا سنی، همکاری علما با دولت جدید که عمرش فقط هفت سال طول کشید، قطع شد، و نه تنها قطع که بسیاری از موقوفات از بین رفت، موقوفاتی که ممر درآمد علما و مدارس دینی بود. علما در این دوره، وضع بسیار بدی داشتند و کسان زیادی از اصفهان به شهرهای دیگر و بسا عتبات رفتند.
وقتی نادرشاه، دولت اشرف افغان را در سال 1142 در زرقان فارس به طور کامل از بین برد، به دلایل نظامی و نیز فکری، تمایل زیادی به همکاری با علما نداشت. البته برای ایجاد اتحاد میان سنی و شیعه، از شماری از علما استفاده کرد. در این زمینه، کسانی از علما هم همراهی کردند برخی هم کشته شدند.
نادر در 1160 کشته شد، و آن وقت بود که باز ایران ضعیف شده، اما از مدتی، و بار دیگر با قدرت کریم خان زند تا حدی احیاء شد. علما بیشتر درعتبات بودند و فعالیت کمی در ایران داشتند. در این زمینه، تجربه مهمی از همکاری میان علما و دولت زندیه نداریم. گو این که شماری از علما در شهرها عنوان شیخ الاسلامی و قاضی داشتند.
با روی کار آمدن قاجار، البته با گذر از مرحله نخست زمان آقا محمد خان که دولت قاجاری را تأسیس کرد اما به حکومت داری نرسید و در 1211 کشته شد، عصر جدیدی در همکاری آغاز می شود. عمده این همکاری در دوره برادرزاده او فتحعلی شاه است که به جای وی به سلطنت رسید.
دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار از 1211 تا 1250 یک دوره چهل ساله است که از بسیاری از جهات، شبیه دوره صفوی است. یک دوره کاملا مذهبی و استوار بر دو ستون سلطنت و دین. علمای برجسته و مراجع، در ایران و عراق، به حمایت از دولت برخاستند، به خصوص در دوره ای که او مشغول نبرد با روسها بود. مسائل مربوط به رابطه علما و فتحعلی شاه بسیار زیاد است و یک تاریخ مفصل می خواهد، چنان که در باره آن حرف و حدیث فراوان است. به نظرم، بسیاری از منابع آن هنوز چاپ هم نشده است.
فتحعلی شاه از نظر دینی و مذهبی، شبیه به شاه سلطان حسین بود، هرچند و به احتمال، از نظر سیاسی، با تجربه تر و آدم متفاوتی بود. بماند که همه اهل حرمسرا بودند. این زمان، زمان ظهور مراجع بزرگ اصولی بود، با این حال، به طور کلی روحانیون از اخباری و اصولی با یکدیگر درگیر بودند و فتحعلی شاه، باید توازنی میان آنها برقرار می کرد. سرجمع آنها داد و ستد خوبی با فتحعلی شاه داشتند.
در این دوره، علما مردم را به حمایت از شاه فرا می خواندند و در این باره موضع رسمی داشتند، فتحعلی شاه هم با آنان سخت مهربان بود و به علاقه و میل آنها در ترویج دینداری اقدام می کرد. دوره فتحعلی شاه، از نظر همکاری علما با سلطنت، یک دوره بسیار ممتاز در تمام دوره قاجار است.
در دوره فتحعلی شاه، ادبیات علما در رابطه باهمکاری با دولت ها که از زمان نادر قدری تغییر کرده بود، دوباره نیرومند شد. در کتابهای زیادی از فتحعلی شاه دفاع و حمایت شد. دانستن این مطالب، برای تاریخ روحانیت بسیار مهم است. ادبیاتی که رواج یافت و بنیادش از دوره صفوی بود، در درون جامعه روحانیت به طور کامل نهادینه شد.
این روزها نسخه ای از اصول العقاید الدینیه، محمد جعفر شریعتمدار استرآبادی طهرانی را که در اصفهان بوده، می دیدم. در مقدمه، از فتحعلی شاه و عصر او ستایش زیادی کرده است. وی از علمای درجه اول نیست، اما آثار متعددی از او برجای مانده است.
او در این رساله، از اسلام و پیامبر (ص) و امامان (ع) شروع کرده و از ستایش کسانی در روایات یاد می کند که با این که زمان آن حضرت را درک نکرده اند، به دین وفادار مانده اند. سپس می شاکر است که خداوند «ما را در عصری قرار داده که اسلام ظاهر است و تقیه از برای ما نیست، و این نعمت در عصر هیچ یک از ائمه ع نیز اتفاق نیفتاده است».
آنگاه از «پادشاه والاجاه و وزراء و ارکان دولت و عساکر» یاد می کند که «تمامی از شیعیان و محبان و اهل ایمان می باشند». سپس می نویسد: «لله الحمد در این عصر پادشاه والاگهر و شاهنشاه بلند اختر، شاه جم جاه ... عدل گستر رواج دهنده مذهب اثنا عشر علیهم صلوات الله الملک الاکبر، غلام با اخلاص امیر المومنین حیدر» بر ما حکومت می کند. سپس او با القاب فراوان دیگر یاد کرده و می گوید «از طلعت نیکویش آثار تشیع ظاهر» شده است.
(ادامه را پایین ملاحظه فرمایید)👇👇
@literature9
سوالات فتحعلی شاه از شیخ احمد احسایی درباره کیفیت مجامعت با حوریهها در بهشت و یادداشت مرحوم باستانی در پایین صفحه: « این است خلاصه و عصاره بعضی از سوالات خاقان مغفور در عصری که اروپا دو اسبه به سوی ترقی می تاختند
بالاخره معلوم نشد که فتحعلی شاه با این سوالات شیخ را مسخره می کرده و یا شیخ با آن جواب هایش فتحعلی شاه را!؟»
شهنشاه نامه صبا، از دیوان های مشهور دوره قاجار که در ارتباط با ویژگی های تاریخی دوره قاجار توسط فتحعلیخان کاشانی متخلص به صبا بر وزن شاهنامه فردوسی با 40 هزار بیت در سه سال به نظم در آمده که بیشتر در ارتباط با فتحعلی شاه قاجار است.
یک نمونه از این اثر در موزه باستانشناسی زنجان نگهداری می شود که در سال ۱۲۴۶ ه ق در روستای نشل دردارالمرز طبرستان کتابت شده است. این نسخه به طول ۳۵ سلنتیمتر و عرض ۲۳ سانتیمتر با جلد لاکی منقوش به تاریخ ۱۲۴۶٫ ه ق ، به خط نستعلیق، در ۳۶۴ برگ کتابت شده است که تعداد ابیات آن 12306 میباشد.
@zanjanstudy
محل نگهداری :موزه آقا خان
تاریخ:1808 میلادی
اگرچه هدف اصلی از نگارش این نامه دیلوماتیک،بدست آوردن حمایت فراتسه در مقابل روسیه است،یک سوم از طول نامه با یک سرصفحه تزئینی طلایی پرشده است. هدف از این سرصفحه چشمگیر بیان اهمیت مقام فرستنده نامه ،شاهزاده تاجدار عباس میرزا پسر فتحلی شاه قاجار،به گیرنده آن امپراطور فرانسه ،ناپئون می باشد.حاشیه عریض و خالی کنار صفحه و فاصله زیاد بین خطوط نیز به منظور القا حس برتری و قدرت می باشند.این نامه به خط نستعلیق نوشته شده است ؛خطی که معمولا برای متون سسیاسی و ادبی به کار می رفته است.
@honarvazibaee
شاه سلطان حسین، ارباب عمایم، و سقوط اصفهان از نگاه یک شاعر چهار محالی دوره فتحعلی شاه قاجار
متن کوتاهی که ملاحظه می کنید، از کتاب شمس التواریخ اثر میرزا عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی، شاعر و مورخ عصر فتحعلی شاه قاجار (م 1250ق ) است. این کتاب، یک تاریخ عمومی به سبک قدیم است و آنچه در اینجا انتخاب شده، بخش کوتاه مربوط به سقوط صفویه و روی کار آمدن افغانهاست.
این انتخاب، بیشتر به خاطر نگاه متفاوتی است که نویسنده به حادثه سقوط اصفهان دارد. محور این سقوط، روی وصفی است که از شاه سلطان حسین و اخلاقیات و روحیات او دارد، همان چیزی که شهرت به اخلاق شاه سلطان حسینی در امر سیاست دارد و در آن روزگار، دست کم برای منتقدان کاملا شناخته شده بود. این که او صرفا به اهل علم و ارباب عمایم توجه داشت و به طبقات نظامی و اداری بی توجه و همین امر عامل رها کردن امور به حال خود بود. نویسنده ضمن بحث، از رفتار علما به شدت انتقاد می کند و از جمله به خاطر رواج استخاره و نقش آن در کارها بسیار گلایه مند است. همچنین روی ظلم حاکم صفوی در تحریک میرویس تأکید دارد. پس از آن در جریان بیان حمله آنها، بی توجه شاه به نیروهای مدافع شهر را عامل سقوط این شهر می داند. پس از آن، و در ادامه محاصره شهر، می گوید که نیروهای دفاعی کاری از پیش نبردند و دولت صفوی ساقط شد. سپس گزارشی از رفتارهای محمود و اشرف افغان، از جمله کشتن فرزندان شاه سلطان حسین و سپس خود او دارد. این متن بیشتر و به دلیل نگاه های تحلیلی و انتقادی ش اهمیت دارد. لزومی ندارد همه آنها را درست بدانیم، اما نفس توجه این نویسنده به این مسأله، آن هم در حادثه ای که برای ایران و نابودی آن اهمیت داشت، بسیار عالی است. فکر کنیم، اگر صفویه با همان خط و ثروت در ایران ادامه می یافت و به دوره معاصر می رسید، آیا اتفاق خاصی برای ورود بهتر ما به عصر جدید فراهم می شد؟ در این باره نمی توان اظهار نظر کرد، اما اشکال این است که مع الاسف آن ثروت و شوکت دو قرن و نیم بر باد رفت و اصفهان با جمعیت یک و نیم میلیون، به ویرانه ای با صد و پنجاه تا دویست هزار جمعیت رسید.
در باره نویسنده کتاب شمس التواریخ آمده است: ميرزا عبد الوهاب چهارمحالى اصفهانى، معروف به ميرزا قطره، شاعرى بود اهل چهارمحال و بختيارى. به دليل گفتن قطعهاى شعر در هجو حاكم وقت از اصفهان به تهران آمد و به مداحى فتحعلى شاه قاجار پرداخت و در سلك نديمان محمود ميرزا قاجار قرار گرفت. وى اهل شهر سامان بوده و تولدش را به سال 1198 يا 1206 ه. ق. و مرگش را در 1266 يا 1270 يا 1284 ه. ق. ثبت كردهاند. آثار مهم وى عبارتند از: 1. شمس التواريخ 2. تذكرة الائمه 3. ديوان شعر در 000، 20 بيت 4. فتحنامه، در فتوحات مختار ثقفى، در 000، 10 بيت. در باره وی بنگرید: حديقة الشعراء، 2/ 1434- 1437؛ سفينة المحمود، 2/ 443- 459؛ مجمع الفصحا، 5/ 886- 890. نیز نگاه کنید به فهرستواره کتابهای فارسی منزوی: 1/633. اما کتاب شمس التواریخ یک دوره تاریخی عمومی به سبک قدیم از پيامبران سپس امامان، پيشداديان و كيانيان و اشكانيان و ساسانيان، تابعه يمن و ... سلسله های ايرانی ... تا صفويان، افغانها، افشاريان، زنديان، خاتمه يكم قاجاريان. نسخه هم در دانشگاه: 11/2433.
@jafarian1964
فرمان فتحعلی شاه قاجار مبنی بر اخذ مالیات از تجار روس به همان ترتیبی که در روسیه از تجار ایرانی اخذ می گردد - با سپاس از استاد فاطمه قاضیها
@qajariranhistory
استراباد. 1238 ه ق (202 سال پیش_ بیست و هفتمین سال حکومت فتحعلی شاه قاجار). مناکحه نامه ( عقد نامه) کاظم اقا با خیرالنسا خانم دخترنجفقلی خان قاجار است که به مبلغ 50 تومان سکه نقره فتحعلی شاهی بسته شده بود.
@matoofiasadolah
@negarkhaneyegolemorgh
نامه عاشقانه 200 ساله در جيب يک قبای زنانه
در نگارخانه سعد آباد تهران اتفاق جالبی افتاده بود. يکی از نوادگان قاجار لباس های به ميراث مانده اجداد خود را در اين گالری به معرض فروش گذارده بود و از سر اتفاق در جيب يک شنل زنانه يک نامه عاشقانه و يک سکه پيدا شده بود که گويا حدود 200 سال در آن جا خوش کرده بوده بی آنکه کسی به آن دست بزند.
افسانه تائبی مدير نگارخانه، هنگامی که قصد داشت لباس را به يک مشتری نشان دهد، نامه و سکه را کشف کرده و تحويل سازمان ميراث فرهنگی می دهد.
نامه تاريخ ندارد اما سکه که نقش شير و خورشيد و تاريخ 1219 را دارد که به يقين تاريخ قمری است که در آن زمان در ايران رسميت داشته است. به اين ترتيب قدمت نامه را هم می توان حدس زد. اکنون سال 1423 قمری است.
نامه که در يک کاغذ کوچک با جوهر آبی رنگ نوشته شده کلاً هفت خط است و با ابياتی آغاز می شود که مرد عاشق با کمی دستکاری در مصرع آخر نام معشوق را هم در آن آورده است:
بنويس دلا به يار کاغذ
بفرست به آن نگار کاغذ
نه سيم و نه زر نياز داری
پس گلپر خانم جان تو به جهان چه کار داری
پس از اين دو بيت مرد عاشق نوشته است: "حاجی همه چيز دارد. حاجی متمول است. حاجی تو را دوست دارد. تو حاجی را دوست می داری؟ حاجی ملک دارد، کاروانسرا دارد، حاجی باغ دارد، حاجی خوشگل است. 36 دندان پهلوی همديگر دارد. تمام جا به جاست. وقت آب خوردن گلويش معلوم است. اگر به حاجی مايلی آن وقت مادر منوچهر را طلاق می دهم."
در قسمتی از نامه هم حاجی از معشوق گله کرده که چرا جواب نامه قبلی او را نداده است. پشت نامه هم نوشته است " خدمت حضور محترم عليه عاليه خانم گلپر".
روزنامه ايران که خبر را چاپ کرده بود از قول مدير نگارخانه سعد آباد نوشته بود تمام اين لباس ها به يکی از نواده های مظفرالدين شاه قاجار تعلق داشت که از قديم به او ارث رسيده و او آنها را در اختيار نگارخانه قرار داده تا در اولين جشنواره تجسمی سنتی " ايرانيان، آيينه داران ميراث کهن " به فروش برسد.🍃
این کتابچه دو بخش دارد. بخش نخست در باره تاریخ کتابخانه سلطنتی است که از زمان فتحعلی شاه آغاز شده، در دوره ناصری رشد کرده، و زمان مظفری، گرفتار سرقت نسخه ها توسط کتابدار آن لسان الدوله شده است. اسناد مفیدی در اینجا ارائه شده که برای تاریخ کتابخانه سلطنتی مهم است. بخش دوم، در باره دزدی لسان الدوله از نظر علمی است، او رساله صراط المستقیم ملکم خان را به نام خودش جا زده و مولف شرح این سرقت علمی را با مقایسه نسخه ها آورده است.
علت نامگذاری نشان به تمثال همایونی، نقاشی تصویری میناکاری شده از شاه قاجار در قابی بیضی شکل بود که اطراف آن با جواهرات سلطنتی گرانقیمت نظیر الماس و یاقوت تزئین شده بود. تراش نگینهای آن از نوع فلامکی بود که تراش رایج در زمان قاجار است. جنس این نشان از طلا بود.
در اوایل قرن نوزدهم میلادی، این نشان بعنوان نشان درجه دو و بعد از نشان شیر و خورشید در نظر گرفته میشد. از اینرو در سال ۱۲۰۷ خورشیدی نشان درجه یک شیر و خورشید به جان کینیر مک دونالد، دیپلمات انگلیسی، اعطا شد. فتحعلی شاه قصد داشت همین نشان را به دستیار مک دونالد، دکتر جان مک نیل، نیز اعطا نماید که با اعتراض مک دونالد مواجه شد و درنتیجه مک نیل نشان فتحعلی شاه را به عنوان نشان درجه دو دریافت نمود. نشان اعطایی به مک نیل حاوی تصویری از فتحعلی شاه در لباس سنتی ایران بود که دارای قاب و تزئیناتی از الماس بود.
محمد شاه قاجار برای تحکیم سلسله قاجار، تصویرگری مینیاتوری از خود را در لباس سنتی همانند پدرش، فتحعلی شاه، ادامه داد و آن را به عنوان بخشی از لباس اروپایی و جدید خود پذیرفت.
مترجم فتحعلی شاه .
هزار توی تاریخ . روایت ۶
هنگامی که نخستین نامه ناپلئون بناپارت امپراطور جهانگشای فرانسه به دربار فتحعلی شاه رسید کسی که به زبان فرانسه آشنا باشد در دربار ایران نبود و رجال درباری نیز صلاح ندانستند که جهت ترجمه از کارکنان سفارت های خارجی استمداد جویند . ناچار نامه را به بغداد فرستادند تا یکی از اعضای سفارت ایران در بغداد که مدعی بود فرانسه می داند آن را ترجمه کند . مترجم مزبور نیز که فرانسه به خوبی نمی دانسته و نمی خواسته است خودش را از تک و تا بیاندازد ذیل نامه ناپلئون می نویسد :
ناپلئون نامی است .عرض بندگی می کند.
سفیری که یک سیب زمینی به فتحعلی شاه هدیه داد :
در موزه لندن یک بشقاب طلایی زمرد نشان و یک خنجر طلای بسیار زیبا نیز وجود دارد که به عنوان هدیه سال نو از طرف فتحعلی شاه قاجار به نماینده کمپانی هند شرقی داده شده است .
نماینده مزبور در سال های اولیه سلطنت فتحعلی شاه در روز نوروز به حضور وی بار یافت و به عنوان هدیه یک سیب زمینی به شاه تقدیم داشت . شاه نیز در عوض بشقاب و خنجر فوق الذکر را به وی عطا کرد .
سیب زمینی اهدایی نماینده هند شرقی اولین سیب زمینی بود که وارد ایران شد و قبل از آن در ایران کسی از وجود سیب زمینی اطلاع نداشت و به همین جهت هدیه مزبور مورد توجه مخصوص فتحعلی شاه قرار گرفت .
منبع .نشریات قدیمی ( خواندنیها سال ۱۳۳۵و ۱۳۳۴ )
تعداد فرزندان فتحعلی شاه قاجار
فتحعلی شاه قاجار (1212 ـ 1250 ق) که مهم ترین رویداد عصر او جنگهای ایران و روس است که با فشار روسها و همراهی فرانسه و انگلیس، و همزمان به سبب ضعف ما سبب دو قرارداد گلستان (1228ق) و ترکمانچای شد (1243) و ... شد آنچه شد.
مختصر التواریخ السلیمانی یک اثر تاریخی از دوره شاه سلیمان صفوی است که گویا بعدها اطلاعاتی بر آن افزوده شده و تا روزگار مرحوم فتحعلی شاه آمده است. این اثر که نسخه آن در کتابخانه مجلس نگهداری می شود، به صورتی ابتکاری تاریخ عالم را از آدم تا دوره یاد شده در قالب جداول زیبایی آورده و سال شمار مختصری هم برای هر یک گفته است.
یک نمونه آن جدولی با محوریت فتحعلی شاه و اسامی فرزندان و نوادگان اوست که تنها بخش مربوط به فرزندان را آوردم.
گفتنی است که در باره فرزندان و بستگان فتحعلی رساله ای هم با نام تذکره خاوری نوشته شده که استاد میرهاشم محدث آن را تصحیح و چاپ کرده است.
@Oldax
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com