بازچاپ کتاب #کنترل_جمعیت_از_دیدگاه_اسلام، #فرج_الله_نادری ، در #بوستان_کتاب
در دهههای اخیر اجرای سیاستهای #کنترل_جمعیت در #ایران همواره واکنشهای مختلفی را به دنبال داشته است. این نوشتار کوشیده است خواننده را با دیدگاه اسلام در مورد کنترل جمعیت آشنا کند. از این رو ابتدا آیات قرآن کریم مرتبط با جمعیت بررسی شده و پس از آن روایات حضرات معصومین ع به عنوان مبلغان و مفسران قرآن کریم تبیین گردیده است، همچنین آرا و نظریات فقها در خصوص احکام و شیوههای معمول کنترل جمعیت بیان شده است تا وظیفه عملی فرد مسلمان و حکومت اسلامی به طور دقیق، روشن باشد.
@ketabenaab
گفت امام حسین با اصحاب که به هرکس دهند قدری آب
مشک را سوی کودکان بردند تا از آن چند جرعهای خوردند
پیرها و زنان پس از اطفال آب خوردند تا چه آید فال
تشتها سوی اسبها بردند هر یکی اندکی از آن خوردند
بعد از آن مردهای شیرافکن هر یکی ریخت جرعهای به دهن
آخرین کس که جرعهای نوشید بود امام و به سینه میجوشید
من این بیت آخر را از خود اضافه کردهام و نثری راجع به آن در متن نیست و یا راجع به ترتیب آب خوردنها، من خود تصمیم گرفتم.
سلیس: ممکن است در مورد عبارت «تا چه آید فال» کمی توضیح دهید؟
دکتر مجد: منظور این است که تقدیر چه پیش میآورد. اشخاص مضطرب و تشنه بودند؛ کمی آب خوردند تا بعد ببینند که چه خواهد شد.
سلیس: اگر این بیت در شاهنامه آمده بود تعجببرانگیز نبود؛ اما در فضای فکری اسلامی و مقتل سیدالشهداء (ع) کمی عجیب است.
دکتر مجد: در اینجا منظور بیشتر این است که چه پیش خواهد آمد؛ به معنی تفال است.
سلیس: بله در قرآن هم هست که تفال میزنند.
دکتر مجد: حذف کردن فال از این مصرع کار سادهای است؛ اما مهم لذت بردن از بودن چنین کلمهای است؛ چون تفکر خواننده به سمت دیگری پرتاب میشود.
سلیس: اگر این کار سینمایی بود، میشد در زمانی که آب میخورند سر را رو به آسمان بگیرند؛ به نشانۀ اینکه تقدیر چه میشود. بنابراین تصویرسازی آن دور نیست؛ اما میخواستم ببینم تصویرسازی ذهن شما چه بوده است؛ زیرا اگر کسی که با اثر ارتباط برقرار نکرده آن را بخواند، راحت میتواند این را نکتۀ منفی اثر بداند.
دکتر مجد: در واقع حالت اضطراب را در اشخاص داستان نشان میدهد.
سلیس: در اینجا با لشکر حر مواجه شدهاند؟
دکتر مجد: بله، دقیقاً در همین جا است که حر راه بر آنها میبندد و میگوید:
داده ابن زیاد این دستور وز تو آن را نمیکنم مستور
که به محضی که دیدمت بیغور سوی کاخش برم تو را فیالفور
داد پاسخ امام ناشدنی است من بیایم به کوفه ممکن نیست
گفت آنگه امام با اصحاب باز گردیم پس کنید شتاب
لشکر حر ببست راهش را چون ندانست عز و جاهش را
مدرسه آلیانس یکی از مشهورترین نمونه مدارس خارجی در ایران است. این شرح این مدرسه در کرمانشاهان است.
@jafarian1964
متن زیبایی از قرن یازدهم هجری، از زبان طلبه ای که از مدرسه بیرونش کرده اند. بسیار لطیف نوشته است:
مظفر حسین کاشی به مولانای معظم مقتدای افخم مولانا حسن علی که اخراج او از مدرسه فرموده بودند نوشته:
اگر مدرسه نشینی به تصرف حجره و مشغولی به افاده و استفاده است، پس فقیر از مدرسه نشینیان نباشم، و چون در مدرسه نباشم، چون بیرون روم؟ و چگونه کسی را اخراج توان کرد که داخل نباشد،
و اگر مدرسه نشینی به این است که شب در صحن مدرسه خوابند، باید که لران و کردان و لوطیان و قماربازان مدرسه نشین باشند، و بعد از آن که همه را بیرون کرده باشند، فقیر را نیز بیرون کنند،
و اگر به این است که در متوضیء به قصد طهارت می روم، و در مسجد وقت نماز داخل می شوم، باید که اکثر مردم شهر مدرسه نشین باشند، و اگر مسلمانان را از شهر بدر باید کرد تا مسجد و مدرسه خالی شود، و طلبه به فراغ بال به افاده و استفاده مشغول شوند، مرا نیز از شهر بیرون کنند،
و اگر به این است که بسته رخت پوشیدنی در یکی از حجره ها سپرده ام، بسیار مردم غریب عامی هستند که هم صحبت و همخوابه طلبه اند. اگر چیزهای ایشان را بدر انداخته باشند، بسته رخت فقیر را نیز بدر اندازند،
با وجود اینها چون دانستم که سرزنش خلق و گفتگوی مردم باعث تفرقه حال و تصنع احوال ایشان می شود، بسته رخت خود را برداشته، یعنی قبا را پوشیده و دستار بر سر بسته، و بالاپوش بر دورش انداخته، از مدرسه به قهوه خانه نقل کردم. «ما مردمان خانه بدوشیم و خوش نشین».
امید که تعطیل در اوقات شریف واقع نشود و الدعاء.
@jafarian1964
حکایت مدرسه قصه های مجید و نام های متعدد آن و وضعیت فعلی با تصاویر زیبا:
«مدرسه الیانس ایزرائلیت اونیورسال ایران» که با نامهایی مانند اتحاد، فرانسویها، کلیمیان، مدرسه شهید حلیبیان و معروفترین آنها یعنی «مدرسه قصههای مجید» شناخته میشود، در ۱۰ مردادماه سال ۱۲۸۰ شمسی بهعنوان سومین مدرسه جهانی الیانس در ایران و استان اصفهان با ۲۲۰ دانش آموز افتتاح شد. آسیبهای وارد شده به این مدرسه تاریخی که یکی از حافظههای جمعی مردم اصفهان محسوب میشود، تا جایی است که آسیبهایی که به مرور به این فضای آموزشی تاریخی وارد شد، باعث شد تا در سال ۱۳۹۲ قسمت میانی مدرسه بهصورت کامل تخریب شود، شیروانی سقفهای بخش جنوبی ویران و بارندگیها به مرور باعث ریزش سقف شود، همچنین برخی از معتادان و بیخانمانها دیوارهای بخش شرقی این مدرسه را تخریب کنند و راه ورودی به کلاسها را برای اسکان موقت ببندند. هر چند این مدرسه با نام «مدرسه اتحاد» در بهمن سال ۱۳۹۳ به ثبت ملی رسید، اما از اوایل دهه ۸۰ شمسی قسمت شرقی مدرسه به دلیل نا ایمن بودن تخلیه شد و سرانجام از سال ۱۳۹۷ تاکنون مدرسه به صورت کامل تعطیل و به حال خود رها شده است.
https://www.isna.ir/photo/1401031610652/
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
چو یادش در دل افتاد از نهادم آه آمد
زبان در وصف او حیران شد و کوتاه آمد
وجودش کشتی نوح است و بی شک وقت توفان
بلا دور است از آنکس که در این درگاه آمد
اگر هارون برایِ موسیِ عمران وزیر است
کنارِ احمدِ خاتم، ولی الله آمد
علی با حق و حق با اوست؛ چون سرتاسرِ عمر
فقط حق گفت و حق را دید و با حق راه آمد
به وقتِ جنگ چون دیدی که دشمن می گریزد
بدان سردار و سرور، شیرِ حق، آن شاه آمد
یتیمی یا فقیری یا اسیری؛ هرچه هستی!
نگاهی سوی بالا کن که قرصِ ماه آمد
نمی داند کسی بینِ مناجاتش چه گفته
که فریادی چو نعره، از گلویِ چاه آمد
الا ملعون! نگاهش کن که او مولود کعبه ست
که چون عاشق به آغوش عبادتگاه آمد
دعا کردی خدا یک شب تو را از ما بگیرد
بیا مولا، بیا؛ آن کافرِ گمراه آمد
شاعر : محمد فرخ طلب
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🌸
💥نشر فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام از کتب شیعه و سنی💥
🍁کلیپ
🍁مداحی در مدح مولا
🍁نرمافزار مذهبی
🍁حدیث
🍁عکس
✨ @ya_amiralmomenin110 ✨
📚تلنگری براندیشه📚
💎اگر خداوند را می خواهید بجویید.
در زمین و آسمان نیابید که پیدا نمی شود چون خداوند رحمان فرموده است:
🌟 زمین و آسمان وسعت مرا ندارد ، دل مؤمن جایگاه من است.
🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻⚜ @arameshbaemameasr ⚜
آقای فوزی در تویسرکان هنوز زنده است خیلی چیز ها را ازکربلای کاظم دیده است کاش فیلمی از ایشان تهیه و ضبط می شد!
بله می دانم فقط برای مزاح عرض کردم، چون اختلاف آقایون بر سر کتاب مجلسی به انتشار رایگان یک کتاب منجر شد
إِنَّ فِي خَلْقِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اِخْتِلاٰفِ اَللَّيْلِ وَ اَلنَّهٰارِ لَآيٰاتٍ لِأُولِي اَلْأَلْبٰابِ ﴿آلعمران، 190﴾؛ یقیناً در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای خردمندان است.
این شعر در نسخه ای خطی آمده و از شاعری است با تخلص کیوان و از اهالی تویسرکان
در مقدمه این دیوان آمده است پدر حافظ از تویسرکان به شیراز مهاجرت کرده است. بر اساس شواهد موجود، نوشتن دیوان حافظ توسط سوادآموختگان تویسرکان، به ویژه آنان که از هنر خوشنویسی بهره ای داشته اند از گذشته های دور رایج بوده است. یکی از علل این اشتیاق آن بوده که علاوه بر تعلق خاطری که مردم این شهر همچون سایر نقاط ایران زمین نسبت به غزلیات لسان الغیب داشته اند، چون پدر و نیاکان حافظ اهل تویسرکان بوده اند، این خود عاملی برای افزایش دلبستگی به اشعار خواجه وداشتن نسخه ای از دیوان آن حضرت بوده است.
انتساب اجدادی حافظ به تویسرکان در برخی تذکره ها و نوشته های مورخین و پژوهشگران دیده می شود از جمله مرحوم زین العابدین شیروانی مولف کتاب معروف"بستان السیاحه" که در سال ۱۳۳۲ هجری قمری مقارن سلطنت فتحعلیشاه به تویسرکان آمده و مدتی در این شهر اقامت نموده مطالبی بر تایید این موضوع در کتاب مزبور نوشته است.
همچنین محمد تقی خان حکیم مورخ عصر قاجار در کتاب "گنج دانش" می نویسد، 《... خواجه شمس الدین محمد حافظ از رودآور تویسرکان بوده، والدش به شیراز آمده... الحاصل در خدمت مولانا شمس الدین عبدالله از معارف فضلا تلمذ و تحصیل مراتب حکمت نموده ... 》
میرزا محمد نصیر الحسینی شیرازی نیز در کتاب "دریای کبیر" می نویسد: 《 خواجه شمس الدین محمد حافظ قدس الله سره، پدر آن جناب از اهالی تویسرکان بوده و به شیراز آمده و متوطن گردیده ...》 شادروان پژمان بختیاری شاعر و حافظ پژوه معروف نیز درمقدمه دیوان حافظ که تصحیح نموده می نویسد: 《پدرش کمال الدین یا بهاالدین نام داشته و از مردم تویسرکان بوده ...》
شادروان عبدالحسین زرین کوب هم ازکتاب کوچە رندان بە تویسرکانی بودن پدر حافظ اشاره نمودن
ندای روشنفکران کورد
@radioro_kurdestan
سلام
پیرو بحثی که چند روز پیش در گروه پیش آمد:
«گو» صحیح است: gow، از «گود» به معنی چال و حفره میآید و شواهدی هم در متون کهن دارد.
💢سلطان عبدالمحمد میرزا سیف الدوله در طول زندگیش مناصب زیادی را تجربه کرده است. در کارنامه او نیابت تولیت آستان قدس، ژنرال آجودانی خاصه حضور ناصرالدین شاه، بیگلربیگی تبریز، حاکم ملایر، تویسرکان، نهاوند، استرآباد، کرمانشاه و خوزستان به چشم می خورد.
آقای داماد در سال 1339 درگذشت. در باب تاریخ ولادت وی با شک و تردید سال 1269 را ذکر کرده اند.
@newhistoryy
عبدالله برقی خویی (م. 1247 ق.)
وى از اهالى خوی در آذربایجان بود. نواب شاهزاده محمود قاجار در نهاوند وى را به خدمت گرفت.
برقى بعد از مدتى از نهاوند به زنجان آمد.
در مدتی که وی در زنجان اقامت داشت با عدم داشتن سواد، شعرهایى مىسروده كه بعضى قابل شنیدن است.
برقى در سال 1247 به مرض طاعون درگذشت.
از اوست:
ز بلاى ناگهانى چه غم است از وجودت * * * كه بلاى ناگهانى تو بلاى ناگهانرا
نسخه ای از دیوان شعر او در دارالسعاده زنجان به تاریخ 1257 قمری توسط محمدتقی بن شیخ محمد بحرینی با خط نستعلیق کتابت شده است.
✅ @zanganhistory
فهرست معلمان مدرسه الیانس اصفهان در سال 1308شمسی. نام ادیب دانشمند نورالله نورشرق دهاقانی از بزرگان مدفون در تخت فولاد در میان این فهرست است.
با سلام و درود بر شما فرهیخته گرامی.عکس بالا، نگاره ی معروفی مربوط به سالگرد کشف حجاب در دبستان آلیانس شهر نهاوند و یهودیان آن شهر است که در سال ۱۳۱۵ گرفته شده و با یک سرچ ساده در سایت انجمن کلیمیان ایران قابل بازیابی است.
سلام به حضرات اساتید، وقت همگی بخیر و خوشی. از بین اساتید کسی اطلاع دارد که چرا شیخ ابراهیم زنجانی در دوره دوم مجلس شورای ملی از ولایات ثلاث ( ملایر و نهاوند و تویسرکان) شده است؟ ایشان چه ارتباطی با ولایات مذکور داشته است؟؟؟
تپه «گیان» نهاوند ریزش کرد/ سند هویت ۶۰۰۰ ساله در معرض تخریب
نهاوند- ریزش قسمتی از تپه «گیان» که بخش بزرگی از دانستههای باستانشناسی غرب ایران بر آن استوار است موجب نگرانیهای دوستداران میراث فرهنگی شده و لزوم توجه بیشتر به این اثر را گوشزد میکند.
خبرگزاری مهر - گروه استانها: شهرستان نهاوند باوجود آثار و بناهای تاریخی همچون معبد لائودیسه، تپه گیان، باباقاسم، حمام حاجآقا تراب، خانه صمصام و غیره یکی از شهرستانهای تاریخی استان همدان محسوب میشود که طی سالهای اخیر اقدامات خوبی در راستای حفظ آثار، ترمیم بناها و کاوش آثار موجود در آن صورت گرفته است.
در این میان شهر گیان در جنوب غربی شهرستان نهاوند واقعشده و با توجه وجود سراب جنگی و پرآبش سالانه پذیرایی شمار بسیاری از گردشگران است.
شهرگیان نهاوند علاوه بر بهرهمندی از پوشش گیاهی و ظرفیت سراب گیان دارای تپهای باستانی به قدمت بیش از ۶ هزار سال است که طی سالیان گذشته اقداماتی در خصوص تعیین حریم، کاوش، لایهنگاری و حفظ آن صورت گرفته اما فروردین امسال به سبب بارش باران و شرایط جوی این اثر در بخشهایی دچار ریزش شده است.
@dafaaen
🔸 همنوایی موجودات با آخوند کاشی
🔹حکايت کردند عدّهاي از معتمدين اصفهان که از آن جمله است آقاي آقا شيخ عبدالرزّاق کتابفروش خوانساري، از قول عالم عارف و محقّق زاهد ورع تقي، مرحوم حاج ملا حسينعلي صديقين، که ايشان فرموده بودند:
🔸 در ايام تحصيل، گاهي شب ها در اطاق سيّد استادم مرحوم علامه جليل آقا سيد ابو القاسم دهکردي در مدرسه صدر جهت مطالعه بيتوته ميکردم.
🔹 شب جمعهاي بود، حوالي سحر از حجره خارج شدم. هوا خيلي صاف بود و ظاهراً احدي از طلاب مدرسه در اين موقع بيدار نبودند؛ چون عدّه زيادي از آنها که از دهات بودند شب جمعه را رفته بودند ده، و عدّهاي هم که در شهر خانه و مسکن داشتند به خانه رفته بودند، و عدّهاي ديگر نيز جهت احياء و قرائت کميل و غيره به تخت فولاد رفته بودند. علی هذا در اين شب ساکنين مدرسه خيلي کم بودند و در اين موقع هيچ کس بيدار نبود.
🔸 چون به وسط صحن مدرسه رسيدم ناگهان شنيدم در و ديوار و زمين و درخت همگي يک صدا و با هم ميگويند: يا حيّ يا قيّوم.
🔹 به خود لرزيدم و اندکي مکث کردم. چون کمي قرار گرفتم، نزديک چاه وسط مدرسه رفتم و از چاه آب کشيده، مشغول وضو شدم، که مرتبه دوم شنيدم که همگي ميگفتند: ياحيّ يا قيّوم و برخي ذکر: يا سبّوح يا قدّوس ميگفتند.
🔸 گفتم: سبحان الله! من خوابم يا بيدار! کمي دست و پاي خود را حرکت دادم و گفتم: خير من بيدارم و اينجا وسط مدرسه است و اين هم چاه. به آسمان نگاه کردم و گفتم اين هم آسمان.
🔹 خلاصه يقين حاصل کردم که بيدار ميباشم و خواب نيستم، که سومين مرتبه، صداي: سبّوح قدّوس شنيدم.
🔸 حالتي در خود مشاهده کردم. مشغول زمزمه و راز و نياز با خداوند شدم، و دور مدرسه که خلوت بود شروع به قدم زدن کردم. چون محاذي در اطاق علامه بزرگوار و حکيم عالي مقدار مرحوم آخوند ملا محمد کاشاني رسيدم، شنيدم که مرحوم آخوند در حال مناجات است و چون يا حيّ يا قيّوم ميگويد تمام موجودات با او هم آواز شده و همگي ميگويند: يا حيّ يا قيّوم .
و آنچه من شنيده بودم آثار انفاس قدسي ايشان بود که همه موجودات را به تسبيح و تهليل خداوند جليل واداشته است.
چهارده حکایت، سید مصلح الدین مهدوی.
🔻ظاهرت چون گور کافر پُر حُلَل!
زین ردا و جبّهات، ای کج نهاد!
این دو بیت از مثنوی آمد به یاد:
«ظاهرت، چون گور کافر پر حُلَل
وز درون، قهر خدا عزّ و جل
از برون، طعنه زنی بر بایزید
وز درونت ننگ میدارد یزید»
رو بسوز این جبّهٔ ناپاک را
وین عصا و شانه و مسواک را
ظاهرت گر هست با باطن یکی/ میتوان ره یافت بر حق، اندکی
ور مخالف شد درونت با برون/ رفته باشی در جهنّم، سرنگون
ظاهر و باطن، یکی باید، یکی/ تا بیابی راه حق را، اندکی
🔹مثنوی نان و حلوا؛ شیخ بهائی اعلی الله مقامه الشریف
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com