شاهزاده خانم ام سلمه
????????
، يگانه خواهر تنى ارشدترين پسر فتحعليشاه قاجار ، شاهزاده محمد على ميرزاى دولتشاه هستند و به همراهى با خواهر ناتنى شان ، شاهزاده خانم ضياء السلطنه از بانوان خوشنويس نامى در عصر پادشاهى فتحعليشاه قاجار محسوب می شوند.
ايشان جد اعلاى خاندان ' جهانسوز ' هستند (بعد از ازدواج با پسرعموى خودشان زين العابدين خان - پسر حسينقلى خان دوم و نوه ی جهانسوز شاه).
ام سلمه ، لقب دختر مشهور فتحعليشاه قاجار بود و اسم واقعى وی ، گلين خانم بوده. اما وی را با لقب ' ام سلمه ' مورد خطاب قرار مى دادند وگويا خودش اين را مى خواست و انواع نمونه اعلاى مرقع خودش را به برادران و برادر زاده هايش مى بخشيد كه داراى امضا ' ام سلمه ' بودند. دعای صباح به خط امسلمه دختر فتحعلی شاه است.
شاهزاده خانم ام سلمه ، يگانه خواهر تنى ارشدترين پسر فتحعليشاه قاجار ، شاهزاده محمد على ميرزاى دولتشاه بود و به همراهى با خواهر ناتنى اش ، شاهزاده خانم ضياء السلطنه از خوشنويسان زن نامى عصر قاجار - در دوران پادشاهى پدرش فتحعليشاه قاجار بود
ام سلمه جد اعلاى خاندان ' جهانسوز ' است (بعد از ازدواج با پسرعموى خودش ، به نام زين العابدين خان - پسر حسينقلى خان جهانسوزدوم مقتول) نام خانوادگی جهانسوز به نوادگان وی داده شد .
هنرپيشه و مدل ایرانی مقيم آمريكا به نام آهو جهانسوز (سارا شاهى) ، از نوادگان همین شاهزاده خانم ام سلمه است. آهو جهانسوز از هویت و تبار خود آگاه است و در مصاحبه های خود بارها به هویت ایرانی و تبار قاجاری اش اشاره کرده است.
??????????
کانال خوشنویسی امیرعباس نصیری
??????????
@amirabbasnasirichannel
در مکتب درسی استاد آیت الله سید مهدی موسوی زاده (7)
جعفرقلی خان قاجار برادر آغا محمّد خان قاجار بود. می گویند بیش از سایر برادران به آغا محمّد خان خدمت کرد و در سختی ها همواره در کنار او بود و نقش پر رنگی در فراهم شدن زمینهء سلطنت او داشت ، و ، بر خلاف سایر برادران ، هیچگاه با او مخالفت نکرد و علیه او نشورید ، و او را مثل پدر خود می دانست. أمّا در نهایت ، آغا محمّد خان دستور کشتن او را صادر کرد تا بعداً مشکلی برای سلطنت ولی عهدش ، فتحعلی شاه ، که در آن زمان به او « بابا خان » می گفتند ، ایجاد نکند. جناب آقای محمّد جواد جدّی ، فرزند مرحوم استاد محمّد حسین جدّی ، کتابی دارند به إسم « مُهرهای سلطنتی در مجموعهء موزهء کاخ گلستان ». در این کتاب ، هم تصویری از مُهر « جعفرقلی خان » هست و هم تصویری از مُهر مادر او. سجع مُهر مادر جعفرقلی خان جالب است :
بر نگین دل نموده نقش با خطّ جلی
دوستیِّ آل یس [ = یاسین ] مادرِ جعفرقلی
مادر جعفرقلی خان ، مادر آغا محمّد خان نبود ؛ این دو برادر ، پسران محمّد حسن خان قاجار بودند أمّا از دو مادر.
@damghannameh
شاهان صفوی که 241سال قمری بر ایران فرمان راندند،مدعی سیادت بودند و خود را از نسل امامان شیعه قلمداد کرده،مشروعیت خویش را با این انتساب توجیه نمودند.
از پس انقراض صفویان،نادرشاه در دشت مغان به سلطنت ایران رسید.وی در تمام دوران سلطنت دوازده ساله اش،در نگاه غالب مردم ایران غاصب قلمداد شد.غاصبی که حق مسلم نوادگان ائمه اطهار شیعه را غصب کرده است.
پس از آن که ایل زند در ایران خیمه قدرت افراشت،کریم خان،فردی منتسب به خاندان صفوی به نام،شاه اسماعیل سوم را به شاهی ایران برداشت و خود را وکیل الرعایا نامید تا همچون نادرشاه،غاصب قلمداد نگردد....
پس از برافتادن زندیان، قاجاران نیز در آغاز مدعی سیادت شدند.در متون تاریخی آن روزگار از جمله در کتاب "رستم التواریخ" محمد حسن خان قاجار،پدر آقا محمد خان،فرزند شاه سلطان حسین صفوی قلمداد شده است.همین منبع از فتحعلی شاه قاجار با نام "فتحعلی شاه الموسوی الصفوی"
یاد کرده است.
#در_چشم_دیگران -ص142
کشته شدن آقا محمد خان قاجار به خاطر خربزه
دوم مهر سالروز کشته شدن آقامحمد خان قاجار است. نمی دانم حکایت زیر که مستوفی در اوائل کتاب شرح زندگانی من آورده درست است یا خیر. اما به هر حال جالب است. این که آقا محمد خان به خاطر خربزه کشته شد.
مستوفی می نویسد:
مورخين در سبب قتل آقا محمد خان كوتاه آمده و باحترام شاهان اين سلسله از ذكر سبب واقعى آن خوددارى كرده و همين قدر نوشته اند كه پادشاه نوكرهاى شخصى خود را براى تقصيرى ميخواست اعدام كند چون باو تذكر دادند كه شب جمعه است كشتن آنها را بصبح شنبه محول كرد، آنها چون از گذشت شاه مايوس بودند با هم تبانى كردند و شبانه بخوابگاه شاه داخل شدند و او را كشتند و ذكرى از تقصير نوكرها ننموده اند.
در ايام محاصره شوشا، مقدارى خربزه براى شاه آورده بودند كه تحويل آبدار خود نموده و امر داده بود كه هر وعده مثلا نصف يكدانه از آنها را كه يك ظرف ميشود در سفره غذاى او بگذارند خربزه ها زودتر از حسابى كه شاه داشته است تمام ميشود. شاه تاريخ روز آوردن خربزه ها و اينكه چند دانه آن بمصرف رسيده و چند دانه آن بايد باقى باشد دقيقا تعيين ميكند و از آبدار باقى مانده را مطالبه مىنمايد آبدار هم نجات را در حقيقت- گوئى ميپندارد و اعتراف ميكند كه با دو نفر از پيشخدمتها آنها را خورده اند. شاه براى همين جرم امر بكشتن هر سه نفر ميدهد بعد از آنكه بخاطر او ميآورند كه شب جمعه است اعدام آنها را بصبح شنبه محول مينمايد و چون محكومين بتجربه ميدانستند كه حكم شاه استيناف پذير نيست شب شنبه سه نفرى وارد اطاق خواب او شده كارش را ميسازند و جواهرهاى سلطنتى را برداشته فرار ميكنند.
@jafarian1964
@litera9
صدای مظفرالدین شاه قاجار که یکی از قدیمیترین صداهای ضبط شده در تاریخ ایران است . صدای شاه یک سال پیش از انقلاب مشروطیت ایران ،در سال 1284 خورشیدی و در زمان صدارت اتابک اعظم ضبط شده است . در این سند تاریخی با ارزش شاه از خدمات اتابک اعظم تقدیر میکند ؛علی اصغر خان اتابک پس از مرگ پدرش ابراهیم خان که او نیز از رجال قدرتمند و با نفوذ دربار بود از سوی ناصرالدین شاه ملقب به امین السلطان شد. او یکی از قدرتمندترین چهره های عصر قاجار بود که صدارت اعظمی سه شاه یعنی ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه را به عهده داشت تا وقتی که در جریان جنبش مشروطه ایران در سال 1286 ه.ش به دست عباسآقا تبریزی کشته شد. ترور او،یکسال پس از مشروطیت ایران، نخستین جرقه برای آغاز دورانی موسوم به استبداد صغیر بود که با به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف آغاز و با فتح تهران توسط مجاهدان مشروطهخواه در 1287 ه.ش خاتمه یافت تا عصر تازهای در تاریخ ایران آغاز شود.
متن سخنان مظفرالدین شاه :
«جناب اشرف اتابک اعظم از خدمات سابق و لاحق شما، که تا به حال چهل سال است خدمت میکنید، از همه خدمات شما راضی هستیم. به خصوص از خدمات این سه چهار سالهای که در صدارت خود حساب میکنیم و انشاءالله از عوض اینها را همه را به شما مرحمت خواهیم فرمود و شما هم ابدا ذرهای در خدمات خودتان، انشاءالله، قصور نخواهید کرد و مرحمت ما را به اعلا درجه نسبت به خودتان بدانید.
انشاءالله رحمان بعد از چهار صد سال که خدمت بکنید امیدوار هستیم که همیشه خوب باشد و این خدماتی که به من میکنید و به مملکت ایران میکنید البته خداون او را بی [مکث] بی عوض نخواهد گذاشت، انشاءالله عوض او را هم خدا و هم سایهٔ خدا که خودمان باشیم به شما خواهم داد و از خدمات همه وزرا هم راضی هستیم و شما هم خدمات همه را حقیقتاً خوب عرض میکنید و همه را به موقع عرض میکنید.»
در پایان سخنان مظفرالدین شاه ،اتابک نیز از او تشکر کرده و ابراز خوشوقتی میکند.
عامل اصلی انحطاط در تفکر دینی در ایران چند سده اخیر
برخی تصوف و روحیه و اندیشه صوفیانه را عامل انحطاط جوامع مسلمان قلمداد می کنند. یکی از استادان برجسته ادب و تصوف اخیرا دیدم جایی فرموده اند تفکر اشعری در تصوف خانه کرد و عامل انحطاط آن را فراهم کرد. من البته با این نگاه موافق نیستم و اصولا تفکر اشعری را معتقدم به درستی نفهمیده ایم و بی جهت آن را تفکر غیر عقلی می بینیم. این البته بحث مستقل خود را می طلبد. در مقابل معتقدم تصوف خراسانی راهی بود برای برون رفت از بحران الهیاتی و دینی در تفکر اهل سنت. با این وصف خود تصوف را این تفکر ابن عربی بود که به تباهی کشاند. منظورم دیدگاه های نظری ابن عربی نیست که بعدا هسته بحث های نظری در وجود شناسی و الهیات شارحان ابن عربی را فراهم کرد. آنها از نقطه نظر طرح پرسش هایی فلسفی که دامن می زدند اهمیت فوق العاده ای در سرشت و سرنوشت تفکر فلسفی و دینی اسلامی داشته اند. مقصودم ادبیاتی است که ابن عربی و طریقه او به کار گرفتند و زمینه ساز ورود حروفی گری و علم اعداد و علوم غریبه شدند و موج هولناک تأویل گرایی های بارد و بافتنی ها را در فرهنگ و ادب و دیانت و تفکر اسلامی تسهیل کردند. نتیجه اش شد انواعی از تصوف عامیانه دوران پایانی عصر صفوی و عصر قاجار و از آن بدتر قاطی شدن ابن عربی با انواعی از گرایشات غالیانه شیعی و رواج روزافزون تأویل گرایی های باطنی که در نهایت سر از هزاره گرایی ها و انواع مختلف تفکرات معطوف به الهیات مظاهرگرایی و بابیت گرایی درآورد. ادبیات دینی دوران قاجار پر است از تآثیرات همین نوع تفکرات باطنی گرایانه متأثر از جهانبینی ابن عربی و ادبیات او. شیخ احمد احسایی و شیخیه هم بیش از پیش در شعله ور شدن چنین رویکردهایی در جامعه ایرانی مؤثر بودند. نتیجه آن شد دوری بیش هر چه بیش از پیش از تفکر خردگرایانه و غلتیدن در انواع مختلف الهیات مظاهرگرایانه.
امیدوارم بعد از این بیشتر در این زمینه بنویسم.
عامل اصلی انحطاط در تفکر دینی در ایران چند سده اخیر
برخی تصوف و روحیه و اندیشه صوفیانه را عامل انحطاط جوامع مسلمان قلمداد می کنند. یکی از استادان برجسته ادب و تصوف اخیرا دیدم جایی فرموده اند تفکر اشعری در تصوف خانه کرد و عامل انحطاط آن را فراهم کرد. من البته با این نگاه موافق نیستم و اصولا تفکر اشعری را معتقدم به درستی نفهمیده ایم و بی جهت آن را تفکر غیر عقلی می بینیم. این البته بحث مستقل خود را می طلبد. در مقابل معتقدم تصوف خراسانی راهی بود برای برون رفت از بحران الهیاتی و دینی در تفکر اهل سنت. با این وصف خود تصوف را این تفکر ابن عربی بود که به تباهی کشاند. منظورم دیدگاه های نظری ابن عربی نیست که بعدا هسته بحث های نظری در وجود شناسی و الهیات شارحان ابن عربی را فراهم کرد. آنها از نقطه نظر طرح پرسش هایی فلسفی که دامن می زدند اهمیت فوق العاده ای در سرشت و سرنوشت تفکر فلسفی و دینی اسلامی داشته اند. مقصودم ادبیاتی است که ابن عربی و طریقه او به کار گرفتند و زمینه ساز ورود حروفی گری و علم اعداد و علوم غریبه شدند و موج هولناک تأویل گرایی های بارد و بافتنی ها را در فرهنگ و ادب و دیانت و تفکر اسلامی تسهیل کردند. نتیجه اش شد انواعی از تصوف عامیانه دوران پایانی عصر صفوی و عصر قاجار و از آن بدتر قاطی شدن ابن عربی با انواعی از گرایشات غالیانه شیعی و رواج روزافزون تأویل گرایی های باطنی که در نهایت سر از هزاره گرایی ها و انواع مختلف تفکرات معطوف به الهیات مظاهرگرایی و بابیت گرایی درآورد. ادبیات دینی دوران قاجار پر است از تآثیرات همین نوع تفکرات باطنی گرایانه متأثر از جهانبینی ابن عربی و ادبیات او. شیخ احمد احسایی و شیخیه هم بیش از پیش در شعله ور شدن چنین رویکردهایی در جامعه ایرانی مؤثر بودند. نتیجه آن شد دوری بیش هر چه بیش از پیش از تفکر خردگرایانه و غلتیدن در انواع مختلف الهیات مظاهرگرایانه.
امیدوارم بعد از این بیشتر در این زمینه بنویسم.
يک پيشنهاد: گردآوری فهرستی از ناشران و مصححان کتاب های عصر قاجار
من اين چند روز دنبال فهرستی می گشتم برای اسامی ناشران و مصححان آثاری که به شکل چاپ سنگی در دوران قاجار در طهران و اصفهان و شهرهای ديگر منتشر شده. فهرست های کتاب های چاپی هست اما فهرستی که مختص ناشران و مصححان کتاب های چاپ سنگی دوران قاجار باشد ظاهرا تاکنون تهيه نشده و يا من از آن اطلاعی ندارم. خيلی خوب است کسی همت کند و چنين فهرستی را تهيه کند. با مشخصات کامل کتاب ها و نام مصححان و مشخصات دقيق نشر. بسياری از متون قدما که در دوران قاجار منتشر شد از حيث تصحيح و اتقان از نمونه های جديد آن به مراتب بهتر است. گام نخست برای بررسی دقيق ادبيات عصر قاجار داشتن چنين فهرستی است.
ظلمی که در حق دوران قاجار روا دانسته ايم
در دوران پهلوی تلاش می شد تا آنجا که ممکن است چهره ای سياه از دوران قاجار به دست داده شود. اگر از نقطه نظر سياسی رفتار شماری از شاهان قاجار به ويژه در عدم اهتمام کافی در حفظ تماميت ارضی کاملا قابل انتقاد است اما انصاف آن است که عصر قاجار از حيث پيشرفت در انواع مختلف فنون هنری و ادبی و رونق مدارس و اهتمام شاهان قاجار به اين امور دوران مهمی بايد به حساب بياید. حال از شاهان قاجار بگذريم ادبيات دينی و اهتمام علما به نوشتن و دايره گسترده دانش هایی که مورد توجه آنان و مورد تدريس و تدرس و مطالعه و بررسی بود چشمگير است. درباره تاريخ سياسی دوران قاجار بسيار نوشته اند. اما درباره تاريخ فرهنگی دوران قاجار حق و انصاف اين است که تاکنون کم کار کرده ايم. همينک با دسترسی آسان تر به اسناد و همچنين کتاب های خطی و چاپ سنگی اين دوران نوشتن تاريخ جامع و دقيقی از دوران قاجار بسيار ساده تر شده است. لازم است برای نوشتن دائرة المعارفی برای دوران قاجار انديشه شود. منابع شرح حال نگاری و فهرست های کتاب های خطی و چاپ های سنگی بايد به دقت برای چنين منظوری بازخوانی شود.
دوران قاجار و هويت دينی ما
من هر چه بيشتر درباره دوران قاجار و اوضاع فرهنگی و فکری و دينی و اجتماعی و سياسی آن می خوانم بيش از پيش اعتقاد راسخ پيدا می کنم که ما هنوز اهميت اين دوران را به خوبی درک نکرده ایم. عميقا معتقدم اين دوران در ساختن ايران امروز ما بيش از دوران صفوی تأثير مستقيم داشته. البته تاريخ جديد ايران با دوران صفوی آغاز می شود منتهی دوران قاجار در حقيقت ميوه درختی است که نهالش در عصر صفوی کاشته شد. درباره اوضاع فرهنگی و به ويژه دينی دوران قاجار تاکنون خيلی کم کار کرده ايم. به ويژه درباره مناسبات علما با دولت، جايگاه نهادهای مذهبی، مناسبات ميان خود علماء، چگونگی شکل گيری تدريجی نهادها و ساختارهای دينی، فرهنگ دينی و اجتماعی عامه و سهم علما و دربار و شاهزادگان در اين زمينه و خيلی مسائل ديگر. دوران فتحعليشاه خيلی دوران مهمی است. در اين ميان بررسی شکل گيری نهاد مرجعيت در عتبات (کربلا، نجف و کاظمين) و ايران (اصفهان، قزوين و بعد در طهران) اهمیت زیادی دارد. دوره ناصری که جای خود را دارد. در دوره پهلوی خيلی سعی شد قاجار را بی اهميت و نقش آنان را منفی جلوه دهند. درست است که از نقطه نظراتی حیاتی بر قاجار انتقادهایی سهمگین وارد است اما به نظر من هویت ملی و جایگاه ايران امروز تا اندازه زيادی مرهون دوران قاجار است؛ چه از لحاظ سياسی و ژئوپلیتيک؛ و چه از لحاظات دينی و اداری و اجتماعی. دوران قاجار دوران شکوفایی علوم دينی است. در اين ترديدی نيست. برآمدن اصوليان که جای بحث ندارد. حتی در علوم جديد دوران فتحعليشاه و به ويژه دوران بلند ناصری بسيار حائز اهميتند. اصول نظام اداری ايران نطفه اش در همين دو دوران و با همت مستوفيان فاضل عصر قاجاری بسته شد. دوران پهلوی از مرده ريگ دوران قاجار بهره مند بود. در اين دوران اگر هم در اوائل رجالی کارآمد و ميهن پرست داشتيم همه تربيت يافتگان دوران قاجار بودند. شاهان قاجار عموما علم دوست و مشوق علم و دانش و ستايشگر و مروج هنر بودند. در دوران پهلوی شايد جز در چند مورد که اقتضای دوران بود (مانند تأسيس دانشگاه) ما شاهد تنزل در همه چيز بوديم. اين را تنها کسی می فهمد که به درستی کتاب ها و منابع دوران قاجار را خوانده باشد. راست است که قاجار متأسفانه به انگيزه های سياسی در نابودی برخی مآثر دوران صفويه اقدامات نادرستی کردند و به ويژه در اصفهان تعدادی از مهمترين سازه های صفويان را نابود کردند منتهی در مجموع از هر حيث، چه انواع علوم و چه انواع هنر و معماری و نيز ساختار اداری دوران قاجار دوران مهمی است و البته سرنوشت ساز. همانطور که اشتباهات آنان با سرشت و سرنوشت ايران پيوند خورده بايد گفت آثار و مآثر آنان کم نيست و ايران امروز مديون آن دوران است؛ و اين همه مطالعه مجدد و بازخوانی تاريخ آنان را ايجاب می کند. من البته در این ميان کارم تاريخ فرهنگی و دينی است. از اين نقطه نظر معتقدم که دين و مذهب، آنچه امروز در ايران می شناسيم بخش زيادی از آن ميراث دوران قاجار است؛ از تفکر دينی تا آداب و اعراف مذهبی و فرهنگ دينی در ميان طبقات عامه. اين پيوستگی فرهنگی و دينی را نمی توان فهميد مگر اينکه آثار مذهبی دوران قاجار را بيش از پيش مورد مطالعه و تحقيق قرار دهيم. در عرصه علوم دينی اين تأثيرات فقط محدود به دانش هایی مانند فقه و اصول نيست. روشن است که فقه و اصول امروز ما ميراث دوران قاجار و پيروزی اصوليان بر اخباريان است. در طول دوران قاجار بی اغراق چند ده هزار مجلد در اين دو دانش نوشته شد که تنها قليلی از آنها تاکنون منتشر شده و بسياری هم شايد از ميان رفته. اما علاوه بر اینها فقط به تاريخ فلسفه در دوره قاجار توجه کنيد و ببينيد که تا چه اندازه اين دوران در شکل دهی فلسفه اسلامی در ایران مهم است. معروف است که فقيهان در چند قرن گذشته عمدتا به فقه و اصول پرداخته اند و علوم ديگر دينی را کمتر مورد توجه قرار داده اند. اگر با تاريخ فرهنگی و دينی و ادبيات دوران قاجار آشنا باشيد بی ترديد با من همراه خواهيد بود که اين يک داوری شتابزده است. در اين دوران کمتر عالمی را می توان سراغ گرفت که در حکمت و يا تفسير و يا شرح احاديث و اعتقاديات و کلام و فلسفه و حتی علوم ادب چيزی ننوشته باشد. در فرهنگ مذهبی به معنای فرهنگ طبقات عامه آنچه در صد سال گذشته وجود داشته و يا از منابر مذهبی و دينی تبليغ شده در بخش زيادی ميراث دوران قاجار است. بی ترديد با ورود تجدد در ايران خاصه با عصر مشروطه و بعد تحولات دوران پهلوی اول بسياری مفاهيم جديد وارد ادبيات دينی و مذهبی و فکری ما شد اما همچنان بايد گفت که فرهنگ دينی ما در بخش مهم آن وامدار دوران قاجار است. برای آسیب شناسی های مذهبی و فرهنگی شناخت عميق نسبت به دوران قاجار مهم است. پيشنهاد من به عنوان قدم اول اين است: اهتمام برای شناخت آثار چاپ سنگی در دوران قاجار.
عکسی ک میبینید را عبدالله قاجار در استودیوی شخصی خود از مظفرالدین شاه قاجار برداشته است. عبدالله قاجار یکی از پیشگامان تاریخ عکاسی ایران و دانش آموخته دارالفنون است. وی پس از گذراندن دوره آموزش عکاسی در دارالفنون مدتی را نیز در فرنگ به تحصیل شیوه های نوین فن عکاسی گذراند و به ایران بازگشت. او مهمترین عکاس دربار قاجار در اواخر عصر ناصرالدین شاه و اوایل عصر مظفرالدین شاه است که برای سالها متولی عکاسخنانه شاهی و نیز ملقب به "عکاس همایونی"شده است.
@yortchi_bosjin_pdf
پادشاهان و رجال سياسي ايراني مدفون در کربلا
کربلاي معلي در طول تاريخ،مدفن بسياري از مشاهير، پادشاهان و رجال سياسي ايراني بوده است: پادشاهان آل بويه پادشاهان آل بويه قديمي ترين پادشاهان دفن شده در حائر حسين هستند. بسياري از اين اميران شيعه در توسعه، بازسازي و تزيين حرم امام حسين(عليه السلام) و ديگر امامان شيعه نقش مؤثري داشتند. چند تن از آنان در داخل بقعه اي در صحن کوچک خاک شده اند. در زمان هاي پيشين، بقعه اي بر فراز قبر آنان وجود داشت که در ميان مردم به بقعه آل بويه شهرت داشت. در 1268 ق عبدالرسول خالصي به دستور رييس اوقاف وقت عراق اين بقعه و آثار تاريخي آن را تخريب کرد. پادشاهان و رجال قاجار مظفرالدين شاه قاجار وي از پادشاهان قاجار است که فرمان مشروطيت را در 1324 ق صادر کرد و در همان سال از دنيا رفت. بر اساس وصيت اش او را در کربلا به خاک سپردند. قبر مظفرالدين شاه داخل رواق فقيهان يا رواق پادشاهان است و روي آن با موزائيک فرش شده است. محمد علي شاه محمد علي شاه فرزند مظفرالدين شاه از پادشاهان دوره قاجار و از مخالفان مشروطه است که به سبب به توپ بستن مجلس شوراي ملي شهرت دارد. وي در 1341 ق از دنيا رفت و در کنار قبر پدرش دفن شد. اين قبر نيز با موزائيک فرش شده و اثري از خود قبر نيست. احمد شاه احمد شاه فرزند محمد علي شاه و آخرين پادشاه سلسله قاجار است که در دوران وي کودتاي 1299 رضا خان به وقوع پيوست. او در 1348 ق از دنيا رفت و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. روي قبر وي را با موزائيک فرش کرده اند. امير کبير ميرزا تقي خان هزاوه اي مشهور به امير کبير، صدر اعظم معروف و شهير عصر ناصرالدين شاه است که به دستور وي در 1298 ق در حمام فين کاشان به قتل رسيد و در رواق پادشاهان به خاک سپرده شد. در کنار قبر وي فرزندش ساعد الملک و برادرش ميزا حسين خان دفن شده اند. سلطان حمزه ميرزا صفوي حمزه ميرزا فرزند شاه اسماعيل صفوي از شاعران و اديبان عصر صفوي بود. وي در 997 ق در اردبيل از دنيا رفت و در داخل حرم امام و در رواق پادشاهان به خاک سپرده شد. حمزه ميرزا ديوان شعر و کتابي در سلسله انساب و شرح حال شاعران و عالمان از خود به يادگار گذاشت. ميرزا شفيع خان مازندراني صدر اعظم وي از نخست وزيران يا صدر اعظم هاي عصر قاجار است که در 1224 ق درگذشت و در رواق پادشاهان دفن شد. ميرزا موسي وزير ميرزا موسي خان وزير طهران از حکم رانان عصر ناصري در ايواني در سمت جنوبي صحن به خاک سپرده شده است. معير الممالک دوستعلي خان معير الممالک، رييس ضراب خانه و امور دارايي عصر ناصري، در داخل رواق دفن است. قبر او در اتاقي کوچک و آينه کاري شده قرار دارد. حاجي ميرزا آغاسي از وزيران عصر محمد شاه قاجار است. او را در رواق پادشاهان به خاک سپردند. ظل السلطان ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه و حاکم اصفهان در عصر ناصري و مظفري است. قبر وي در رواق پادشاهان قرار دارد. زاهدالدين شاه شاهزاده هندي، برادر محمد نجف ميرزا، به همراه چند تن از شاهزاده هاي هندي معاصر هند در رواق جنوبي دفن شده و مقبره کوچک آنان با آينه تذهيب شده است. معروف ترين آن شاهزاده ها، غير از زاهدالدين شاه، سلطان برهان نظام شاه پسر سلطان احمد هندي است که در 961 ق در هند از دنيا رفت.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دکتر اصغر قائدان
@Onlyhistory
@Onlyhistory
🔸پیام آیت الله سبحانی بمناسبت ارتحال آیت الله امینی
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
درگذشت عالم ربانی حضرت آیت الله حاج شیخ ابراهیم امینی - أعلی الله مقامه- را با کمال تأسف دريافت نمودم.
فقيد سعيد در بخش فرهنگی خدمات ارزندهای دارد، اصولا هر جا خلأ احساس میكرد قلم خود را در آن مورد به كار میبرد و بسان عالمان متعهد و هدفمند، رضای خدا را در نظر میگرفت هرچند مقام علمی ايجاب میكرد كارهای ديگري انجام دهد و از ميان آثار ارزنده ايشان كتاب «دادگستر جهان» است كه هنوز هم نورپاش است، خدمات وی در انقلاب برای خود شرح مبسوطی میطلبد.
اينجانب بيش از هفتاد سال است كه افتخار دوستی صميمی با او را داشتهام. در پايان اين مصيبت را به حضرت ولی عصر (عج) و علماء بالاخص به بستگان و فرزندان محترمشان كه ساليان درازي در خدمت پدر بزرگوار بودند تسليت عرض نموده و برای فقيد سعيد علو مقام و برای بازماندگان صبر جميل مسئلت دارم.
قم- جعفر سبحانی
6-2-98
https://t.me/J_Sobhani
سه سند نو یافته از شب اعدام فاطمی
از محمدعلی بهمنی قاجار
دکتر حسین فاطمی در آخرین لحظات حیات خود به چه می اندیشیده است. ایران ، مصدق ، همسرش و فرزندش و نیز نوع دوستی و قدرشناسی از کسانی که به وی خدمت کرده بودند ، احساسات متلاطم فاطمی در آخرین لحظات زندگی وی پیش از اعدام در نیمه شب 19 آبان 1333 بودند . سه سند که آخرین نامه نگاریهای فاطمی هستند ، ما را با روحیات این مبارز تاریخ معاصر ایران بیش از پیش آشنا می سازد. اولین سند نامه فاطمی به دو پرستاری است که به وی خدمت کرده بودند. فاطمی رنجور از بیماری و شکنجه ، از کسانی که به وی خدمت کردند غافل نیست . نامه وی به دو پرستار ، نشان دهنده اوج روح قدرشناسی و نوع دوستی فاطمی است :
مبلغ دویست و بیست و یک تومان پول موجودی را به دو نفر پرستار زن که خدمت اینجانب را عهده دار بودند ، تقدیم می کنم. با تقدیم تشکر از خدماتشان ، بالمناصفه تقسیم نمایند - ساعت چهار و نیم بعد از نیمه شب - 19 آبان ماه 1333 – دکتر حسین فاطمی
ص 2- پرونده 51 – سال 1333
پیام دیگر فاطمی به همسرش پریوش سطوتی بود. فاطمی تلاش کرده بود با همسر خود دیدار کند ، آخرین خواسته وی دیدار با همسرش و مصدق و سخنرانی برای افسران بود ، آزموده و تیمور بختیار با دیدار وی با مصدق و سخنرانی اش برای افسران مخالفت می کنند ولی تلاش می کنند تا زمینه دیدار او با همسرش پریوش سطوتی را فراهم بیاورند ، اما سرهنگ سطوتی پدر همسر فاطمی به تیمور بختیار می گوید که دخترش علاقه ای به دیدار فاطمی ندارد. خدا می داند که سرهنگ سطوتی واقعیت را گفته و یا خود مانع از دیدار این زن و شوهر شده است . با وجود عدم توفیق فاطمی در دیدار با همسرش باز او به عشق زندگی اش می اندیشید و آخرین لحظات زندگی اش را تقدیم به اومی کند :
این عکس خود را در آخرین لحظه زندگی به زن وفادار و پاکدامن خود تقدیمش کردم که بداند او را در هر حال که باشم (دوست دارم) - چهارونیم بعد ازنیمه شب 19 آبان ماه 1333 - دکتر حسین فاطمی
ص 6- پرونده 51- سال 1333
نامه دیگر فاطمی تعیین تکلیف وی درباره فرزندش است :
قیمومیت بچه ام را تا زمان حیات جناب آقای دکتر مصدق به ایشان و سپس سیف پور فاطمی (واگذار می کنم.)
ص 13- پرونده 51- سال 1333
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
با سپاس از موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
@qajariranhistory
خاطرات سیاحان ژاپنی از روزهداری ایرانیان در دوره قاجار و صفویه
به گزارش گیل مهر، سیاحان آسیایی و اروپایی که در دوره صفویه و قاجاریه به ایران سفر کردند، در سفرنامههای خود نکات خواندنی درباره آداب و رسوم ایرانیان در ماه رمضان بیان کردهاند. پیترو دلاواله، سیاح ایتالیایی که در زمان صفویه به ایران آمد و یوشیدا ماساهارو و نوبویوشی فوروکاوا، جهانگردان ژاپنی که در عصر قاجار قدم به خاک ایران گذاشتند در سفرنامههای خود مطالبی را نیز به ماه رمضان و آئینهای ویژه ایرانیان در این ماه اختصاص دادهاند.
یوشیدا ماساهارو و نوبویوشی فوروکاوا، دو جهانگرد ژاپنی بودند که در دوره قاجار و البته در فواصل مختلف به ایران آمدند و در سفرنامههای خود اشارات جالبی به ماه رمضان در این دوره کردهاند.
حال و هوای رمضان عصر قاجار به روایت فوروکاوا
نوبویوشی فوروکاوا، ژاپنی دیگری است که در دوره ناصرالدینشاه قاجار به ایران سفر کرد. سفرنامه او سومین سفرنامه ژاپنی است که به فارسی ترجمه شده است. سفرنامه وی نوعی دانشنامه است که از مسائل مختلف ...
ادامه مطلب
"روزنامه وقایع اتفاقیه " شماره 5شنبه 10 شوالِ 1270 ه ق (170 سال پیش_ ششمین سال حکومت ناصرالدین شاه قاجار). گزارش کرده اند که :
1_ تمام منطقه استراباد و فرضات (بنادر که منظور ساحل بندرگز و گمیشان بود) امن و امان است.
2_ به پاس خدمات محمدولی خان بیگلربیگی و حاکم استراباد ' دربار و شاه از تهران برایش خلعت فرستادند. بدین جهت عده ای از بزرگان و رجال استراباد برای استقبال و دریافت این خلعت (به عنوان تشریفات رایج ان دوران) به خارج از شهر استراباد رفتند. سپس انرا به دارالحکومه شهر اورده تا با تشریفات دیگر بر تن او کنند.
@matoofiasadolah
استراباد _ سرخنکلاته. 1331 ه ق (چهارمین سال حکومت احمد شاه قاجار). نگاره تعدادی از رجال ان دوران منطقه استراباد و سرخنکلاته : 1_ حاج علی خان مقصودلو پسر عبدالصمدخان. وی بعدها در اوایل دوران رضاشاه فامیل "قره داغی" را برای خود برگزید.2_ نصرت الله خان فرزند جعفرخان و نوه عبدالصمد خان. 3_ عباس خان برادر حاج علی خان که در جوانی در حین جنگ در دشت گرگان کشته شد.
تاکید می گردد عبدالصمدخان در سن 110 سالگی درگذشت.
@matoofiasadolah
خلیج گرگان _ میانکاله. دوران ناصرالدین شاه قاجار (حدود 130 سال پیش).
نگاره "قلعه همایونی" که در دوران ناصرالدین شاه به عنوان یک کولونی نظامی (قلعه و پادگان نظامی) برای استقرار سربازان مسلح درست کرده بودند تا از سواحل استراباد و شرق مازندران محافظت کنند. امروزه دیگر هیچ اثری از ان نیست. در نزدیکی همین قلعه بود که روسها سالها قبل از ان و در دوران اقامحمدخان به سال 1781م (1195 ه ق _ 246 سال پیش) به بهانه تجارت با چند کشتی از حاجی طرخان به سواحل استراباد امدند و قلعه ای نظامی ساختند. اقا محمد خان که در این ایام در استراباد بود دستور داد یک مهمانی برگزار کنند و تمام روسهای مقیم این قلعه در میانکاله را دعوت کرده و پس از خوراندن مشروب زیاد ' همه را دستگیر و فردای هماتنروز با کشتی های خودشان به روسیه باز گرداندند و قلعه انها را هم با خاک یکسان کردند.
هدایت و ساوری دو مورخ عهد قاجار نوشته اند که "این استرابادی ها بودند که بر سر انها ریخته و همگی را به روسیه باز گرداندند. انگاه یکی از اهالی استراباد را برای رفع غائله و تعیین قوانین رفت و امد قانونی روسها به سواحل استراباد ' به روسیه فرستادند".
@matoofiasadolah
اندر تبعید رضا شاه از ايران
اگر رضا شاه را می خواهيد به درستی بشناسيد روايت تبعيد او و اينکه چگونه در نهايت ناچار شد به شادروان محمد علی فروغی، نخست وزير سابقش که خود شش سال قبل او را عزل و خانه نشين کرده بود پناه ببرد بخوانيد. محمد علی فروغی دل در گروی حفظ تماميت ارضی کشور داشت و بنابراين در آن شرایط سخت چاره ای نديد جز اينکه فرزند بيست و یکی دو ساله و بی تجربه و نا آشنای او را با عالم سياست به تخت شاهی بنشاند. سلطنت در خاندان پهلوی ريشه ای نداشت و خود رضا خان درست چند سالی قبلتر با کودتای اسفند 1299 سيد ضياء الدين طباطبایی که از هر جهت بر رضاخان ارجحیت داشت زمام قدرت را به دست گرفته و مشروطيت و نظام آن را در طی دوران پادشاهی خود به مرز نابودی مطلق کشانده بود. بنابراين محمد علی فروغی، آن فرزانه اديب و دانش پرور و کاردان در شرایط اشغال کشور و در آستانه افتادن رضا خان در اسارت اشغالگران کنارهگیری رضاشاه را پيشنهاد کرد و از سر ناچاری مقدمات انتقال قدرت به پسرش محمدرضا را فراهم کرد. متن استعفا را به دست خود نوشت و شاه نا امید آن را امضا کرد. او در قدم بعد کوشيد بخشی از اشتباهات رضا شاه را جبران کند و اصلاحاتی را به دست شاه جوان زمينه سازی کند. طبیعی بود که رضا خان ديگر در ايران جایی نداشت و بنابراين مقدمات خروج و تبعید خودش و خانواده اش از کشور فراهم شد. طبق نقل خاطره ای از محمود فروغی، فرزند محمدعلی فروغی، وی در برابر جان سختی يکی از "والا حضرتان" که حاضر نمی شد به تبعيد رود گفته بود "برو بهش بگو یا برو یا میآیم مثل موش دمت را میگیرم از مملکت میاندازمت بیرون".
علت سیبیل داشتن زنان قاجار
در دوران قاجار، زنان سیبیل نداشتند. در این دوره فقط ناصر الدین شاه، دوربین عکاسی داشت و به زنانی علاقه داشت که چاق و سیبیل دار و ابروهای پیوندی داشتند. به همین علت ناصرالدین شاه برای عکس گرفتن، زنانی را در اولویت قرار می داد که در طبعش خوب باشند و علاوه بر چاق بودن، ابروهای کشیده و سیبیل های مختلف داشتند. معمولاً بعضی از این زنان قاجار برای عکس گرفتن، سیبیل هایی برای خود می کشیدند در حالیکه فاقد سیبیل در زندگی واقعیشان بودند.
@Oldax
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com