نوشته من درباره تبعات قيام ملي سى تير ١٣٣١، منتشر شده در شماره روز شنبه سى تير ١٣٩٧، روزنامه ايران
https://t.me/majidtafreshi
در دوران ۱۶ ساله حکومت رضاشاه در ایران (۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰) دو تظاهرات عمده از طرف طبقه متوسط سنتی علیه وی شکل گرفت.
اعتراضات اول در سال ۱۳۰۵ شکل گرفت که چندان جدی نبود (علیه سربازگیری اجباری و اقدامات داور)
اما اعتراض دوم در تیرماه ۱۳۱۴ و همزمان با سالروز بمباران حرم امام رضا توسط روسیه آغاز شد.
در این اعتراض جمعیت زیادی در اطراف مسجد گوهرشاد تجمع کردند.
دو روز اول پلیس از ورود به حرم خودداری کرد اما روز سوم و با وارد شدن ارتش جمعیت قلع و قمع شد.
بیش از ۲۰۰ تن به شدت زخمی و بیش از ۱۰۰ نفر کشته شدند که تعداد زیادی از آنان زن و کودک بودند.
این شدت برخورد از پیشروی مخالفان جلوگیری کرد اما خشونت عریان شاه شکاف بین او و مردم را بیشتر و بیشتر کرد...
کنسول انگلیس در مشهد که ناظر این سرکوب بود در گزارشش می نویسد:
شاید این کشتار به زودی فراموش نشود، بی گمان با سرکوب شدید از آشکار شدن این نارضایتی ها جلوگیری خواهد شد ولی شاید در زمان مناسب دیگری مانند درگذشت شاه دوباره پدیدار شود.
علی رغم این خشم و اندوه هایی که مردم را متاثر می سازد، شک دارم که در بین نظامیان و دولتیان کسی به این موضوع فکر کند که آیا سیاست شاه اساسا نادرست نیست.
✅✅ @INNASTUDIES
در حادثه حمله نجیب پاشا تعداد زیادی از مردان و زنان و کودکان بدست نایب السلطنه محمد نجیب پاشا به قتل رسید. او که در بغداد به تخت و سلطنت رسیده بود دستور داد تا به کربلا حمله کنند اما ساکنان این شهر تسلیم او نشدند و زیر بار دستورات ستمگرانه او نرفتند، و چون این را دید به اهالی کربلا یک ماه فرصت داد تا سلاحهایشان را تسلیم کرده و حکومت عثمانی را به رسمیت بشناسند، پس از اینکه مدت مشخص شده به پایان رسید و موضع اهالی کربلا تغییری نکرد، نجیب پاشا شگری را به فرماندهی سعدالله پاشا روانه کربلا کرد، سربازان کربلا را سخت تحت محاصره قرار دادند و شهر را بوسیله توپ بمباران کردند، در این حال ساکنین به بارگاه مطهر حضرت عباس (علیه السلام) پناه بردند، لشگریان سپاه عثمانی با سوراخ کردن حصار شهر از طرف باب الخان وارد شهر شدند، این درگیریها دو روز به طول انجامید و تعداد کشتهشدگان بالغ بر 10 هزار نفر رسید که در این میان تعداد بیشماری از علما و سادات بود.
دایره_المعارف_مصور_اسلحه
محمد_حسین_جهان_پناه
ترجمه: پرناز_طالبی
در طول تاریخ، تسلیحات گرم تاثیری عمیق بر زندگی و فعالیت انسان داشتهاند. سلاحهایی که برای جنگافروزی اختراع شده بودند، بهسرعت تبدیل به ابزاری برای شکار و دفاع از جان و مال شدند. آنها همچنین باعث شدند سنت و رسم هدفگیری و تیراندازی که با تیر و کمان آغاز شده بود ادامه یابد و پایدار بماند. اولین سلاحها در قرونوسطی در چین ساخته شدند. در آن دوران از باروت برای ایجاد انفجار استفاده میشد. چینیها متوجه شدند که با قراردادن تعدادی باروت و یک گلوله در لولهای فلزی و آتشزدن باروت میتوانند گلوله را با نیروی مضاعف پرتاب کنند.
💚سرایت آنفولانزا در حدود صد سال قبل در قزوین:
در ۲۰ مهر ۱۲۹۷ ش. (۶ محرم ۱۳۳۷ ق./ ۱۳ اکتبر ۱۹۱۸ م.) قهرمان میرزا سالور (عینالسلطنه) مشاهدات خود را چنین نوشت:
«روز ۱۸ ذیحجه [۱۳۳۶ ق. برابر با اول مهر ۱۲۹۷/ ۲۴ سپتامبر ۱۹۱۸] باد و طوفانی به شهر طهران رسید که بعد از آن روز بدون اغراق از صد نفر انسان ساکن طهران نود نفر مبتلا به تب و ناخوشی شده و چنان شده است که بازارها [و] دکاکین بسته شد. عموم مدارس تعطیل کردند. در تمام ادارات بیش از یک ثلث اعضا حاضر نمیشود. در هر خانه رویهم رویهم مریض ریخته است که کسی نیست پرستاری مرضا را بنماید. هیچکس همچو واقعه را به یاد نداشت و این مرض با سینه درد است، سه شب یا دو شب با سردرد و سرگیجه...
از قزوین هم به من نوشته بودند که شب همه مردم سلامت بودند صبح دو ثلث مردم ناخوش شدند که دکاکین و ادارات بسته شد. لیکن من به این ترتیب باور نکردم. اینک معلوم میشود حقیقت داشته. مال اینجا هم همان قسم است، منتهی چون اینجا دهات است و اجتماع نیست به نظر نیامده است. از قرار نوشته میر محمدحسین خان، که خودش هم مبتلا شده بود، مرض مشهور آنفلوآنزا است که چندین سال قبل در اروپا و ایران طلوع کرد. بقدری آدم کشت و بقدری مردم را متعجب ساخت که به وصف نمیآید. در ایران ما مِشمِشِه اسم گذاشتند. بعد از آن دفعه گاهگاهی طلوع میکرد آن هم تکتک. امسال بطور عمومی باز تشریف آورد. تا آن سال هم کسی شبیه این مرض را ندیده و اسمی هم نداشت...
مریض روی مریض افتاده است. در بالاروچ چند نفری تلف شد منجمله استاد علی جان حداد. در ورک در جای دیگر همه جا آدم تلف شد. بعضی دهات آدم سرپا وجود ندارد...» (روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج ۷، صص ۵۴۰۳- ۵۴۰۵)
🍏🍎🍏
بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام علیکم
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی 21 مهر سال 59 هجري شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
(روز عاشورا چگونه گذشت؟)
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم.
5:47 اذان صبح
امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
حدود 6
امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند
طلوع آفتاب
کمی بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه ی مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است
حدود 8
بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود)(الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
حدود 9
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)
حدود 10
بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیر باران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح،آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.
حدود 11
بعد از این حملات، امام(ع)
@kandimizbaraghush
عکس ویژه
تصویر هوائی از مراسم امروز #هروله_طویریج در #کربلای_معلی.
بیش از سه میلیون نفر در این مراسم شرکت کردند...
متاسفانه تعدادی از شرکت کنندگان در ورودی باب الرجای #حرم_مطهر_امام_حسین علیه السلام بعلت ازدحام جمعیت شهید و مجروح شدند...
@arbaeinehosseini
#فهمیدن_محرم
💢 تعداد كساني كه با امام حسين(ع)تا كربلا آمدند #چند_نفر بودند؟
چند نفر از سپاه حضرت جدا شدند؟
#اسناد_تاریخی
برخى مانند طبرى تعداد یاران امام را نزديك به یکصد نفر دانسته اند كه در ميان آنها پنج نفر از فرزندان امام على(ع)، شانزده نفر از بنىهاشم و تعدادى ديگر از قبايل مختلف ديده میشود
📚 تاريخ طبرى، ج 5، ص 393.
بن نما از بزرگان شيعه در قرن ششم و هفتم، اصحاب امام(ع) را صد پياده و 45 سواره مى داند.
📚مثيرالاحزان، ص 27 و 28.
همين تعداد از سوى سبط ابن جوزى نيز مورد تأييد قرار گرفته است.
✅تذكرة الخواص، ص 143.
✅روايتى از امام باقر(ع) نيز - كه در جوامع روايى شيعه نقل شده - اين قول را تأييد مي كند.
📚بحارالانوار، ج 45، ص 4.
✅عجيبتر از همه قول مسعودى است كه تا هنگام نزول امام(ع) در كربلا، تعداد ياران آن حضرت(ع) را پانصد سواره و صد پياده ذكر مى كند.
📚مروج الذهب، ج 3، ص 70.
✅اما قول مشهور - كه هم اكنون نيز داراى شهرت است - آن است كه تعداد ياران امام(ع) در كربلا 72 نفر بودند كه به 32 سواره و چهل پياده تقسيم مي شدند.
📚انساب الاشراف، ج 3، ص 187
✅درباره جدا شدن از سپاه امام به این مطلب توجه کنید که روز عاشورا یک نفر به نام مرقع بن ثمامه از سپاه امام جدا شد و به سپاه دشمن پیوست
📚طبری ج 4 ص 347
#شبهات_محرم
#تشیع_انگلیسی
#روضه_های_ساختگی
#تحریفات_عاشورا
@mobahelegharne21
ردپای سیاست در زندگی دکتر منوچهر مرتضوی
(بخش اوّل)
یادداشتی از:
محمّد طاهری خسروشاهی
سخنرانی دکتر مرتضوی از رادیو تبریز در حادثه سی تیر 1331
در پی برکناری محمّدمصدق، او در بامداد روز ۳۰ تیر، تظاهراتی چندهزار نفری را تدارک میبیند و هوادارانش را به خیابانهای تهران می ریزد.
بعدازظهر همان روز، حزب توده نیز تظاهراتی دیگر راهاندازی میکند که نزدیک به یکصد هزار نفر از هواداران این حزب در آن شرکت می کنند. به دنبال این وقایع، نیروهای ارتش که به دستور شاه به خیابانهای تهران و اطراف مجلس ریخته بودند، برای سرکوب تظاهرات، به سمت مردم شلیک کردند.
با ادامه تظاهرات و کوششها و اعتراضات نمایندگانِ طرفدار دکتر مصدق در مجلس و در پی دیدار عدهای از آنها با شخص شاه، تیراندازی قطع شد و البته شاه، ناچار دوباره به نخستوزیری دکتر مصدق رضایت داد و بدین سان دولت مستعجل قوام، سرنگون گردید.
زنده یاد دکتر منوچهر مرتضوی، یکی از طرفداران دولت ملّی در آن سالها بود.
روز سي تير 1331 اوّلين شخصيتي كه پس از پيروزي ملت و عقبنشيني شاه، از راديو تبريز به صورت زنده سخنراني و به سياستهاي خفقانآميز شاه اعتراض کرد، استاد منوچهر مرتضوي بود.
مرتضوی سخنان خود را چنين آغاز كرد:
«و بالاخره ملت ايران پيروز شد...».
@safinehyetabriz
🔴شرکتکنندگان در تجمع روز زن در تهران بازداشت شدند
🔸به گفته فعالان جنبش زنان در ایران ماموران امنیتی و خودروهای پلیس پیش از آغاز تجمع در مقابل وزارت کار مستقر شده بودند و در مواردی با خشونت با حاضران برخورد کردند.
🔸به گفته شاهدان دهها نفر بازداشت و به کلانتریهای گیشا و وزرا منتقل شدهاند. گفته میشود ماموران زن پلیس و لباس شخصیها نیز در برخورد با تجمعکنندگان نقش داشته و برخی از آنان را کتک زدهاند.
🔸یک شاهد عینی به بیبیسی فارسی گفت: "تعداد لباس شخصیها چند برابر ماموران انتظامی بود."
🔸این شاهد عینی همچنین گفت ماموران به تجمعکنندگان لگد میزدند.
http://bbc.in/2FmAWAX
@BBCPersian
💚سرایت آنفولانزا در حدود صد سال قبل در قزوین:
در ۲۰ مهر ۱۲۹۷ ش. (۶ محرم ۱۳۳۷ ق./ ۱۳ اکتبر ۱۹۱۸ م.) قهرمان میرزا سالور (عینالسلطنه) مشاهدات خود را چنین نوشت:
«روز ۱۸ ذیحجه [۱۳۳۶ ق. برابر با اول مهر ۱۲۹۷/ ۲۴ سپتامبر ۱۹۱۸] باد و طوفانی به شهر طهران رسید که بعد از آن روز بدون اغراق از صد نفر انسان ساکن طهران نود نفر مبتلا به تب و ناخوشی شده و چنان شده است که بازارها [و] دکاکین بسته شد. عموم مدارس تعطیل کردند. در تمام ادارات بیش از یک ثلث اعضا حاضر نمیشود. در هر خانه رویهم رویهم مریض ریخته است که کسی نیست پرستاری مرضا را بنماید. هیچکس همچو واقعه را به یاد نداشت و این مرض با سینه درد است، سه شب یا دو شب با سردرد و سرگیجه...
از قزوین هم به من نوشته بودند که شب همه مردم سلامت بودند صبح دو ثلث مردم ناخوش شدند که دکاکین و ادارات بسته شد. لیکن من به این ترتیب باور نکردم. اینک معلوم میشود حقیقت داشته. مال اینجا هم همان قسم است، منتهی چون اینجا دهات است و اجتماع نیست به نظر نیامده است. از قرار نوشته میر محمدحسین خان، که خودش هم مبتلا شده بود، مرض مشهور آنفلوآنزا است که چندین سال قبل در اروپا و ایران طلوع کرد. بقدری آدم کشت و بقدری مردم را متعجب ساخت که به وصف نمیآید. در ایران ما مِشمِشِه اسم گذاشتند. بعد از آن دفعه گاهگاهی طلوع میکرد آن هم تکتک. امسال بطور عمومی باز تشریف آورد. تا آن سال هم کسی شبیه این مرض را ندیده و اسمی هم نداشت...
مریض روی مریض افتاده است. در بالاروچ چند نفری تلف شد منجمله استاد علی جان حداد. در ورک در جای دیگر همه جا آدم تلف شد. بعضی دهات آدم سرپا وجود ندارد...» (روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج ۷، صص ۵۴۰۳- ۵۴۰۵)
🍏🍎🍏
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما از دهلی نو، "بارودا" شهری در ایالت گجرات هند است.
در مسجد جامع این شهر، قاریان ایستاده قرآن میخوانند و برای عوض کردن صفحات آن چند نفر با هم همکاری میکنند. بزرگترین قرآن شبه قاره هند در این مسجد است. داستان کتابت این قرآن جالب است، پادشاه هندو مذهب شهر از خوشنویسی مسلمان اهل ایران خواست قرآنی کتابت کند. او ابتدا قرآنی در قطع کوچک کتابت و به راجا هدیه کرد. راجا از این هنرمند دوباره خواست قرآن را با توجه به بزرگی و عظمت آن بنویسد. هنرمند پس از صرف سالها وقت، قرآنی در قطع دو در سه متر کتابت کرد. ۳۰ جز ۳۰ تُن وزن داشت و دارد. به علت سنگینی آن را در ۳۰ جلد (هر جز در یک جلد) تفکیک کردند.
این کتاب در دو سه قرن گذشته در ماه رمضان قرائت میشد تا هم صفحهها ورق گردانی شوند و هم قرآن تلاوت شود. ماههای رمضان هر روز یک جز خوانده میشد. بیست سال پیش بارانهای شدیدی در این شهر بارید و قرآن در آب فرو رفت. مردم دیر متوجه شدند. پس از گذشت روزها اهالی دیدند ۳۰ جلد کتاب آسیب دیده و پوسیده شده و غیرقابل خواندن است. به چند نهاد داخلی و خارجی از جمله کارشناسان موزه ملی هند مراجعه میکنند همه از مرمت آن اظهار ناتوانی کردند.
هندیهای مسلمان شهر دوباره به ایرانیان رجوع کردند و هنرمندان ایرانی دو دهه است که کار مرمت این ۳۰ جز را شروع کرده اند. مرمت هر جلد کتاب دو تا چهار سال طول میکشد و تاکنون شش جز مرمت شده است. وقتی هر جلد از این قرآن مرمت شد به مسجد جامع شهر بارودا بر میگردد مردم سنگ تمام میگذارند و با مراسم ویژهای آن را دوباره در جایگاه اصلی اش قرار میدهند. هدیهای از جنس آسمان که ایرانیان سه قرن پیش به هند دادند دوباره به مردمان این کشور اهدا شده و میشود.
پرفسور شریف حسین قاسمی
دکتر مهدی خواجه پیری رییس مرکز بین المللی میکروفیلم نور
هند : حسن عبدالملکی
در ٧ تير ١٣٦٩ اهالى قصر شيرين كه در جنگ به شدت آسيب ديده بودند
از بودجه اى كه براى شهرشان اختصاص داده شده بود صرف نظر كرده و آن را به مردم زلزله زده رودبار اهدا كردند
🆔 @onlyhistory
🆔 @onlyhistory
دایره_المعارف_مصور_اسلحه
محمد_حسین_جهان_پناه
ترجمه: پرناز_طالبی
در طول تاریخ، تسلیحات گرم تاثیری عمیق بر زندگی و فعالیت انسان داشتهاند. سلاحهایی که برای جنگافروزی اختراع شده بودند، بهسرعت تبدیل به ابزاری برای شکار و دفاع از جان و مال شدند. آنها همچنین باعث شدند سنت و رسم هدفگیری و تیراندازی که با تیر و کمان آغاز شده بود ادامه یابد و پایدار بماند. اولین سلاحها در قرونوسطی در چین ساخته شدند. در آن دوران از باروت برای ایجاد انفجار استفاده میشد. چینیها متوجه شدند که با قراردادن تعدادی باروت و یک گلوله در لولهای فلزی و آتشزدن باروت میتوانند گلوله را با نیروی مضاعف پرتاب کنند.
روایتی از خانه ماندن تهرانیها به دستور دولت در ۸۰ سال پیش
@TahlilZamane
🔺پنجشنبه نهم اسفند ۱۳۱۸ شلوغترین روز تهران بود. سینماها، کافهها و مهمانخانهها مملو از آدمهای خوشگذران شد. مرفهین که از بیکاری فردا بیم داشتند از ساعت ده شب به باشگاه ایران رفتند تا پاسی از شب خود را مشغول کردند. نانواییها تا دو ساعت بعد از نیمه شب نان پختند و صف قصابیها تمامی نداشت.
🔺به یکباره جمعه دهم اسفند ۱۳۱۸ تهران همچون شهر ارواح شد. طبق فرمان، همه در خانههاشان ماندند. هیچ استثنایی در کار نبود. سرپیچی مجازات سخت داشت. مردم و مدیران از اراده آهنین آگاه بودند. پلیس در تمامی محلهها و چهارراهها مستقر شد. بیمارستانها و چند گروه قابله و ماما به حال آمادهباش درآمدند.
🔺تهرانیها در خانه منتظر شدند تا به پرسشهای مامورین سرشماری پاسخ دهند. تهران پنجمین سرشماریاش را تجربه کرد. از نوزادانی که در تهران سال ۱۳۱۸ به دنیا آمدند شمار اندکی هنوز زنده هستند. شاید هزار نفر. از کل ایران شاید ده هزار نفر.
🔺ساعت هشت و نیم شب که سرشماری به پایان رسید، جمعیت زیادی به خیابانها هجوم آورد. گویا از زندان آزاد شدند. چراغ مغازهها تابیدن گرفت. جمعیت تهران ۵۳۱ هزار و ۲۴۶ نفر بود./ مسعود فروزنده، پژوهشگر تاریخ
#تحلیل_زمانه
🌏 @TahlilZamane
#گزارش_کودتا
🔰روز چهارشنبه بیست و هشتم مرداد در آسمان تهران ابری دیده نمی شد و طبق روای این ماه از تابستان، هوا گرم و خشک و تبدار بود. پیش از آن که تهرانی ها از خواب بیدار شوند، دست کم هشت روزنامه ضد مصدق این خبر را برای خوانندگان شان آماده می کردند که زاهدی نخست وزیر مشروع ایران و منصوب شاه است. در ساعات اولیه صبح چهار گروه اصلی از اراذل و اوباش در میدان گمرک و میدان مولوی، دو نقطه اصلی خیابان مولوی، شاهراه غربی – شرقی تهران، تجمع کرده بودند. آن ها سپس از مسیر چهار خیابان اصلی تقریبا موازی _پهلوی، شاهپور، خیام و کورش (که خیابان مولوی را قطع می کردند)_ به سمت شمال حرکت کردند. اوباش قصد داشتند سه منطقه اصلی را اشغال کنند: میدان های سپه و ارگ یا قلب مدیریتی و امنیتی پایتخت که محل سکونت وزرا، فرماندهان پلیس، دفتر رادیو و باشگاه افسران بود؛ میدان بهارستان که مجلس در آن واقع شده بود و قلب قانون گذاری پایتخت بود؛ و سرانجام خیابان کاخ، منزل مصدق یا مرکز اجرایی و دفتر نخست وزیر. با حرکت به سمت شمال از مسیر خیابان های پهلوی، شاهپور، خیام و کورش یا مستقیما به اهداف تعیین شده می رسیدند یا به آن خیلی نزدیک می شدند. اوباش زمانی که به محل های مورد نظر رسیدند با هیکل تنومندشان به ایجاد رعب و وحشت پرداختند، خیابان ها را مسدود کرده و به کنترل خودشان در آوردند، رهگذران و تماشاچیان را به شدت ترساندند، ساختمان های کلیدی را اشغال کردند و هر اعتراضی به زورگیری شان را سرکوب کردند.
🔰طرح و برنامه گردن کلفت ها به خوبی تفهیم شده بود. آن ها با حرکت به سمت شمال در دو خیابان جنوب به شمال پهلوی و کورش در ساعات اولیه صبح مرکز شهر را محاصره کردند و سپس به سراغ اهداف شان در مرکز رفتند، به آن جا یورش برده و تخریب کردند. آن ها در مناطقی که وزرا و مقامات حساس ساکن بودند و پایگاه های حکومتی واقع شده بود خودشان را نشان نمی دادند. از این رو جای شگفتی نبود که وقتی غلامحسین صدیقی وزیر داخله در روز بیست و هشتم مرداد حدود ساعت هشت صبح از منزل مصدق از مسیر خیابان سپه و سپس خیابان خیام به سمت وزارت داخله رانندگی می کرد، متوجه هیچ چیز غیرعادی نشد. در آن لحظات، کل منطقه اطراف میدان ارگ، بوذر جمهری و ناصرخسرو در شمال بازار ساکت بود؛ زیرا گردن کلفت ها در حال حرکت به شمال در خیابان های کورش، خیام ، شاهپور و پهلوی بودند. گروه های کوچکی به سمت شمال در خیابان های شاهپور، خیام کورش حرکت می کردند و در ادامه به خیابان شرقی – غربی بوذر جمهری رفتند تا به میدان های ارگ و سپه برسند. حدود ساعت ۱۰:۰۰ صبح دار و دسته اوباش با حمایت واحدهای ویژه پلیس به ادارات دولتی اطراف میدان ارگ و خیابان باب همایون رسیدند.
🔰در حالی که عموم مردم اطلاع نداشتند که چه خوابی برای آن ها دیده اند، عده کمی از نخبگانی که کمابیش درگیر جنبه هایی از کودتا بودند، به خوبی از وقایع اطلاع داشتند و در حرکت بودند. اردشیر زاهدی گزارش داده است که در ساعت ۶:۰۰ صبح بیست و هشتم مرداد، پرویز یارافشار که محرم اسرار پدرش بوده است، «خبر از رویدادهایی داد که قرار بود در آن روز رخ دهد». اشاره زاهدی به این واقعیت که پدرش و برخی ضدمصدقی های خاص، از پیش (ساعت ۶:۰۰ صبح بیست و هشتم مرداد) از «رویدادهایی که در آن روز قرار بود رخ دهد» اطلاع یافتند با موضع اردشیر زاهدی که بیست و هشتم مرداد را شورشی غیرمنتظره یا قیام خودجوش توده های رنج کشیده دانسته، در تناقض است. اصرار زاهدی بر این بیست و هشتم مرداد کاملا خودجوش و ریشه دارد آغاز شده و جنبشی مذهبی و سلطنت طلبانه از سوی اقشار پایین جامعه بوده، آن روی همان سکه است که هر گونه مشارکت سیا و سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا در برنامه ریزی رویددهای آن روز را رد می کند.
✅کتاب «پشت صحنه کودتای ۲۸ مرداد: لات ها، ژنده پوشان، سربازان و جاسوسان» به قلم علی رهنما
@mohammadmosaddegh
#گزارش_کودتا مرحله دوم: مرحله بعدی نقشه کودتا با تزریق تدریجی دو جزء ناقص به جمعیت آشفته اوباش در میدان های سپه و بهارستان آغاز شد: حفاظت از طریق نیروهای مسلح و تیم رهبری مطلع از اهداف نقشه آشفته بیست و هشتم مرداد. تزریق نیرهای مسلح ظاهری دوستانه به این فرآیند داد و این علامت را فرستاد که اوباش قیامی ملی را آغاز کرده اند. پلیس و نیروهای مسلح به تدریج به جمعیت ملحق شدند و آن را تقویت کردند؛ به ویژه در میدان سپه و اشغال وزارتخانه هایی که قدری حفاظت داشتند و نیاز به قدرت آتشبار اندکی داشت. رهبری کردن اراذل و اوباش از طریق وارد کردن نیروهای نظامی برگزیده و نیروهای امنیتی آموزش دیده به جمعیت در مرحله دوم، ضرورتی حیاتی برای هدف گرفتن نقاط حساس نقشه بود. مرحله دوم در ساعت حدود ۹:۳۰ آغاز شد و اراذل تا ساعت ۱۰:۰۰ در میدان بهارستان در اهدافی که از سوی پلیس یا نیروهای مسلح حفاظت نمی شد، وارد عمل شدند. در میدان سپه نیز به واسطه این که نیاز به حفاظت مسلحانه بیش تری برای حمله به وزارتخانه ها داشتند، کمی دیرتر در حدود ساعت ۱۱:۳۰ وارد عمل شدند.
اطلاعات داخل نقشه
نیروهای شهربانی
سربازها
ماموران مخفی
اهداف اشغال شده در میدان ارک
ادارهٔ تبلیغات (ساعت ۱۲:۰۰)
وزارت کشور (ساعت ۱۳:۳۰)
وزارت امور خارجه (ساعت ۱۳:۳۰)
اهداف ویران شده و آتش زده در میدان بهارستان
حزب ایران (ساعت ۱۰:۰۰)
روزنامهٔ «شورش» متعلق به کریمپور شیرازی (ساعت ۱۰:۱۵)
روزنامهٔ «باختر امروز» متعلق به حسین فاطمی (ساعت ۱۱-۱۰:۳۰)
حزب نیروی سوم (ساعت ۱۱-۱۰:۳۰)
حزب پانایرانیست (ساعت ۱۱-۱۰:۳۰)
اهداف اشغال شده در میدان توپخانه
شهرداری (ساعت ۱۱:۳۰)
تلگرافخانه (ساعت ۱۳:۳۰)
شهربانی (ساعت ۱۴:۰۰)
دژبان (ساعت ۱۵:۰۰)
@mohammadmosaddegh
مسافرت به تهران
👇👇👇👇
پس از پیروزی انقلابیون مشروطه گیلان شمال و بختیاری اصفهان در فتح تهران در اواخر تیر ۱۲۸۸ (۱۹۰۹۹) و خلع شاه قاجار؛ اما روسیه تزاری مناطق شمال غربی ایران را در اشغال خود داشت و طبق توافق پنهانی با انگلیس در تقسیم ایران هنوز در آذربایجان اردبیل و تبریز حضور داشت.
بواسطه ظلم و دسیسههای دولت روس و بنابر دعوت آیتالله محمدکاظم خراسانی، ستارخان تصمیم به حرکت به تهران مینماید. روز شنبه ۷ ربیعالاول سال ۱۳۲۸ق در شب عید نوروز ۱۲۸۹، جمعیت زیادی از مردم و رجال شهر از جمله یپرمخان ارمنی برای وداع با ستارخان و باقرخان جمع شدند و آنان درمیان هلهلهٔ جمعیت از منزل خود بیرون آمدند و به سوی تهران حرکت کردند.
در بین راه نیز در شهرهای میانه، زنجان، قزوین و کرج استقبال باشکوهی از این دو مجاهد آزادیخواه ضد استبداد، به عمل آمد و هنگام ورود به تهران نیمی از شهر برای استقبال شتافتند و در طول مسیر چادرهای پذیرایی آراسته با انواع تزیینات، و طاق نصرتهای زیبا و قالیهای گرانقیمت و چلچراغهای رنگارنگ گستردند.
در سرتاسر خیابانهای ورودی شهر، تابلوهای زنده باد ستارخان و زنده باد باقرخان مشاهده میشد. تهران آن روز سرتاسر جشن و سرور بود.
ستارخان پس از صرف ناهار مفصلی که در چادر آذربایجانیهای مقیم تهران تدارک دیده شده بود به سوی محلی که برای اقامتش در منزل صاحب اختیار (محلی در خیابان سعدی کنونی) در نظر گرفته بودند رهسپار شد. «ازمیدان توپخانه و خیابان لالهزار، تا باغشاه تمام پشت بامها و خیابانها و دکانها، زن و مرد ایستاده بودند
بعداز ظهر اول شعبان ۱۳۲۸ قوای دولت مشروطه، که جمعاً سه هزار نفر میشدند به فرماندهی یپرمخان، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیهٔ وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصلهٔ ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند.
ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پلهها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.
#گزارش_کودتا مرحله دوم: مرحله بعدی نقشه کودتا با تزریق تدریجی دو جزء ناقص به جمعیت آشفته اوباش در میدان های سپه و بهارستان آغاز شد: حفاظت از طریق نیروهای مسلح و تیم رهبری مطلع از اهداف نقشه آشفته بیست و هشتم مرداد. تزریق نیرهای مسلح ظاهری دوستانه به این فرآیند داد و این علامت را فرستاد که اوباش قیامی ملی را آغاز کرده اند. پلیس و نیروهای مسلح به تدریج به جمعیت ملحق شدند و آن را تقویت کردند؛ به ویژه در میدان سپه و اشغال وزارتخانه هایی که قدری حفاظت داشتند و نیاز به قدرت آتشبار اندکی داشت. رهبری کردن اراذل و اوباش از طریق وارد کردن نیروهای نظامی برگزیده و نیروهای امنیتی آموزش دیده به جمعیت در مرحله دوم، ضرورتی حیاتی برای هدف گرفتن نقاط حساس نقشه بود. مرحله دوم در ساعت حدود ۹:۳۰ آغاز شد و اراذل تا ساعت ۱۰:۰۰ در میدان بهارستان در اهدافی که از سوی پلیس یا نیروهای مسلح حفاظت نمی شد، وارد عمل شدند. در میدان سپه نیز به واسطه این که نیاز به حفاظت مسلحانه بیش تری برای حمله به وزارتخانه ها داشتند، کمی دیرتر در حدود ساعت ۱۱:۳۰ وارد عمل شدند.
اطلاعات داخل نقشه
نیروهای شهربانی
سربازها
ماموران مخفی
اهداف اشغال شده در میدان ارک
ادارهٔ تبلیغات (ساعت ۱۲:۰۰)
وزارت کشور (ساعت ۱۳:۳۰)
وزارت امور خارجه (ساعت ۱۳:۳۰)
اهداف ویران شده و آتش زده در میدان بهارستان
حزب ایران (ساعت ۱۰:۰۰)
روزنامهٔ «شورش» متعلق به کریمپور شیرازی (ساعت ۱۰:۱۵)
روزنامهٔ «باختر امروز» متعلق به حسین فاطمی (ساعت ۱۱-۱۰:۳۰)
حزب نیروی سوم (ساعت ۱۱-۱۰:۳۰)
حزب پانایرانیست (ساعت ۱۱-۱۰:۳۰)
اهداف اشغال شده در میدان توپخانه
شهرداری (ساعت ۱۱:۳۰)
تلگرافخانه (ساعت ۱۳:۳۰)
شهربانی (ساعت ۱۴:۰۰)
دژبان (ساعت ۱۵:۰۰)
@mohammadmosaddegh
📈 آماری از جمعیت تهران و تعداد هریک از اقلیتهای مذهبی در شهر در سال ۱۲۸۶ق برابر با ۱۲۴۸ش:
تعداد کل ساکنان تهران: ۱۵۵۷۳۶
تعداد ارامنه ۱۰۰۶ نفر
تعداد یهودیان ۱۵۷۸ نفر
تعداد زرتشتیان ۱۱۱ نفر
💠 جدولی که در بالا میبینید مربوط به آمار اماکن شهر تهران به تفکیک محلات، در سال ۱۳۱۷ق برابر با ۱۲۷۸ش میباشد.
📚منبع: کتاب آمار دارالخلافه طهران
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com