نوع دیگر تزیین روی جلد را « سوخت » گویند که اول چرم را میپزند تا حالت استخوانی به خود گرفته و به رنگ سوخته و تیره درآید . بعد مذهب ، نقشه را روی کاغذ یا پشت چرم ، با قلم مو ، طراحی میکند . سپس سوخت و ساز ، با آلتی که به « نقش بر » موسوم است ، با سعی و دقت بسیار ، بوم ان را از نقش ، جدا نموده در محلی که قبلاً در پشت یا داخل جلد به وسیله رنگ یا اطلس خوشرنگ آماده کرده میچسباند . اگر نقشه روی کاغذ طراحی شده باشد ، باید اول آن را پشت چرم یا تیماج یا ساغری بچسپانند ، بعد از آن این اعمال یاد شده را انجام دهند .
بعد از آن که سازندۀ جلد نقشۀ یاد شده را ساخت ، با « نقش بر » را از نقشه جدا میکند و در محل مخصوص با ضربه داغ شده محکم بکوبند تا ترنج و سر ترنج و لچکی هر یک در جای خود چسبیده شود . طریق دیگر برای نسخه های مکرر از یک کتاب متدوال است و آن روش چنین است :
ابتدا قالب ( نرو ماده ) را داغ کرده ، آن راروی چرم یا میش میکوبند تا اثر نقش در آن باقی بماند و بوم به آسانی از آلت « نقش بر » جداگردد .
گزارشی از حمله روسها به مردم تبریز در 1329ق
تاریخ دعوای روسها در تبریز روز پنجشنبه بیست نهم شهر ذیحجه الحرام که شب دو ساعت نیم از شب پنجشنبه گذشته صدای تفنگ از شهر آمد. بقدر پنجاه تیر پشت هم انداخته شد. صبح پنجشنبه چهار ساعت از روز گذشته بود که روسها بجهة گرفتن اسحله از نظمیهها. در شهر هرجا نظمیه دیدند اسلحه را خواستند. دو نفر نظمیه را شهید نمودند. دعوا ابتدا تا غروب بشدت دعوا واقع شد. جمعی از روسها مقتول و از مسلمین هم معدودی شهید شدند؛ رحمه الله. روسها چند نفر را از اهل شهر بیتقصیر در کوچه از پشت سر زدند.
اللهم انصر جیوش المسلمین بحق محمد وآله علیهم السلام
1329
گزارشی از حمله روسها به مردم تبریز در 1329ق
تاریخ دعوای روسها در تبریز روز پنجشنبه بیست نهم شهر ذیحجه الحرام که شب دو ساعت نیم از شب پنجشنبه گذشته صدای تفنگ از شهر آمد. بقدر پنجاه تیر پشت هم انداخته شد. صبح پنجشنبه چهار ساعت از روز گذشته بود که روسها بجهة گرفتن اسحله از نظمیهها. در شهر هرجا نظمیه دیدند اسلحه را خواستند. دو نفر نظمیه را شهید نمودند. دعوا ابتدا تا غروب بشدت دعوا واقع شد. جمعی از روسها مقتول و از مسلمین هم معدودی شهید شدند؛ رحمه الله. روسها چند نفر را از اهل شهر بیتقصیر در کوچه از پشت سر زدند.
اللهم انصر جیوش المسلمین بحق محمد وآله علیهم السلام
1329
به نقل از #دکتر_حسین_طباطبایی
@peymanfarus
یادداشتی در باره حمله عثمانی ها به ایروان و تبریز در سال 1045 روی یک نسخه صفوی:
خندگار روم در تاریخ شهر صفر 1045 با لشکر بی حد آمده، بر سر قلعه ایروان و قلعه را گرفته، متوجه تبریز شد و داخل تبریز شد. شب شنبه دوم شهر ربیع الاول شهر مذکوره گریخته به جهنم واصل شد.
@historylibrary
تولدش در یکشنبه 25 محرم 1078 دو ساعت از روز گذشته به وقت شهر تون [فردوس حالی] و این هم زایچه اش.
@historylibrary
کسی از استاد شهید آیتالله سید محمدباقر #صدر میپرسد: اگر کسی از شما بپرسد که سید محمدباقر صدر چطور سید محمدباقر صدر شد، چه پاسخی میدهید؟
شهید صدر: محمدباقر صدر یعنی ١٠درصد #مطالعه و ٩٠درصد اندیشیدن.
- شما در روز چند ساعت مطالعه میکنید؟
شهید صدر: این طور نپرس. بپرس: در شبانه روز چند ساعت از عمرت را با کتاب سپری میکنی؟
- این دو سؤال چه فرقی با هم دارند؟
شهید صدر: اگر از من بپرسی در روز چند ساعت مطالعه می کنی، خواهم گفت روزی ٨ یا ١٠ ساعت. اما اگر از من سؤال کنی که چند ساعت با کتاب هستی، خواهم گفت: در تمام مدت بیداری با کتاب هستم؛ وقتی در خیابان راه میروم، وقتی در مغازه گوشت فروشی منتظرم، وقتی سر سفره غذا نشسته ام، وقتی در بسترم و میخواهم بخوابم، در همه این حالات مسئله ای در ذهنم هست و به حل آن فکر میکنم. بنابراین من همیشه با کتاب هستم؛ کتاب با من #زندگی میکند و من هم با کتاب زندگی میکنم.
منبع: السيرة والمسيرة في حقائق و وثائق، دارالصدر، ج٢، ص٢٩٢.
#اندیشه #علم
گروه اخلاقی «معرفت»
https://telegram.me/joinchat/Av_avz0nH4vnDKGG6xUiyQ
یادداشت هایی در باره چهار زلزله در پشت یک نسخه
چهار یادداشت در پشت یک نسخه در باره سه زلزله در قوچان، طی سالهای 1267، 1310 و 1312 ق و یک زلزله در نیشابور در سال 1338 آمده که جالب و به این شرح است. همه اینها روی یک صفحه آمده است.
[1] در روز شنبه پانزدهم شهر رجب المرجب دو ساعت و نیم از روز گذشته، زلزله عظیمی آمد در قوچان، که اکثر خوانه ها [کذا] و دکان ها را خراب کرد 1267. تاریخ خراب شدن قوچان: قوچان شد خراب. همچنین زلزله بود در قوچان تا مدت یکماهی
[2] در شب هشتم جمادی الاولی دو ساعت از سر شب گذشته، زلزله عظیمی در قوچان واقع شد که الهی هیچ دیده نبیند. مردم زیاد بقتل رسیدند 1310
[3] زلزله سال دویم در بیستم رجب المرجب در روز پنج شنبه یک ساعت کمتر از زهر [ظهر] گذشته، چنان زلزله شد که هیچ آبادی در قوچان نماند تا حتا گنبد مطهر حضرت سلطان ابراهیم کوبیده اند 1312
[4] در شب دوشنبه اول شهر رجب المرجب اول اذان سحر در نیشابور زلزله آمده غریب وه وه، شدت تکان اطاق !.... بحمد الله ... شد 1338
@jafarian1964
زلزله خوی و تبریز در سال 1259 قمری
در ایامی که حقیر این تاریخ را به اتمام می رساند، در دار السلطنه تبریز به سبب زلزله، وحشت عظیمی خصوص بیست و هفتم و بیست و هشتم شهر ربیع الاول.
در روز سه شنبه 17 شهر مزبور که عید مولود بود، سه ساعت و نیم از روز گذشته زلزله مخرب در خوی اتفاق افتاد، که کلا شهر خوی خراب شد. در همان روز، همان ساعت، در تبریز هم زلزله غیر مخرب اتفاق افتاد تا بیست و نهم ماه مزبور چند دفعه شب و روز در تبریز زلزله شد، به قراری که مذکور گردید. هر روز در خوی، قریب به سی دفعه زلزله می شد.
باری از هشتم شهر صفر المظفر سنه 1259 تا پانزدهم ربیع الاول علامتی در پایین جنوب و مغرب در آسمان ظاهر شد. اهل تنجیم آن علامت را حربه و نیزک می گفتند که از اقسام ذوذؤابه می گفتند که به سبب آن علامت، در روم، وحشت و انقلاب عظیم خواهد شد. از قراری که تقریر کردند زیاد از چهار صد پانصد نفر در خوی، آدم تلف شده بود، و در شب دوشنبه 13 شهر جمادی الاولی 1259 یکساعت و نیم از شب مزبور گذشته، باز بشدت زلزله شد.
در اوقاتی که این عاصی تاریخ را نوشت، از سن کمترین پنجاه وسه سال گذشته بود که با عینک به جهت بچه ها نوشته شد.
@jafarian1964
با یاد و نام خدا
به فضل پروردگار متعال؛
خوشبختانه شماره اول مجله فرهنگی و هنری سفینه تبریز با استقبال چشمگیر فرهیختگان آذربایجان و به ویژه اهل فرهنگ و هنر تبریز مواجه شده است...
در پی اتمام نسخه های سفینه تبریز در کتابفروشی های شهر در طی سه روز گذشته ؛ مرحله دوم پخش مجله سفینه تبریز، عصر امروز انجام گرفت..
علاقه مندان می توانند با مراجعه به کتابفروشی های معتبر سطح شهر، شماره اول سفینه تبریز را تهیه کنند..
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
یادداشتی از حسن انصاری در ارج نامه محمّدعلی موحد
سنّت اجازهنویسی علوم دینی و فلسفی در تبریز سدة هشتم
نويسنده اين سطور در طی چند سال گذشته بخشی از اهتمام خود را به سنت اجازهنويسی علوم دينی و فلسفی در سدههای گذشته اختصاص داده و در آن ميان، نمونههای متعددی را از اين سنت در ارتباط با شهر تبريز مورد کاوش قرار داده است.
در اين مقاله کوتاه که آن را به پيشگاه استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمّدعلی موحّد تقديم میدارم، چند نمونه را از اين سنّت علمی در تبريز در سده هشتم قمری ارائه میدهم.
*منبع: کتاب با قافله شوق / ارج نامه دکتر محمدعلی موحد / به کوشش محمّد طاهری خسروشاهی / انتشارات دانشگاه تبریز / 1393
متن کامل مقاله دکتر حسن انصاری قمی؛
استاد کرسی مطالعات پیشرفته تاریخ اسلام در دانشگاه پرینستون ایالت نیوجرسی آمریکا
در مجلّه سفینه تبریز بخوانید:
👇👇👇
@safinehyetabriz
یادداشتی از حسن انصاری در ارج نامه محمّدعلی موحد
سنّت اجازهنویسی علوم دینی و فلسفی در تبریز سدة هشتم
نويسنده اين سطور در طی چند سال گذشته بخشی از اهتمام خود را به سنت اجازهنويسی علوم دينی و فلسفی در سدههای گذشته اختصاص داده و در آن ميان، نمونههای متعددی را از اين سنت در ارتباط با شهر تبريز مورد کاوش قرار داده است.
در اين مقاله کوتاه که آن را به پيشگاه استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمّدعلی موحّد تقديم میدارم، چند نمونه را از اين سنّت علمی در تبريز در سده هشتم قمری ارائه میدهم.
*منبع: کتاب با قافله شوق / ارج نامه دکتر محمدعلی موحد / به کوشش محمّد طاهری خسروشاهی / انتشارات دانشگاه تبریز / 1393
متن کامل مقاله دکتر حسن انصاری قمی؛
استاد کرسی مطالعات پیشرفته تاریخ اسلام در دانشگاه پرینستون ایالت نیوجرسی آمریکا
در مجلّه سفینه تبریز بخوانید:
👇👇👇
@safinehyetabriz
تاقبل از تشکیل نظمیه در تیر 1292
4ساعت از شب گذشته روی پشت بام داروغه خانه،طبل خبردار میزدند و شیپور مینواختند، با این اخطارها دیگرکسی اجازه نداشت ازخانه بیرون رود مگر بااجازه داروغه خانه!
@maavara1
تاقبل از تشکیل نظمیه در تیر 1292
4ساعت از شب گذشته روی پشت بام داروغه خانه،طبل خبردار میزدند و شیپور مینواختند، با این اخطارها دیگرکسی اجازه نداشت ازخانه بیرون رود مگر بااجازه داروغه خانه!
@maavara1
یادداشتی در باره حمله عثمانی ها به ایروان و تبریز در سال 1045 روی یک نسخه صفوی:
خندگار روم در تاریخ شهر صفر 1045 با لشکر بی حد آمده، بر سر قلعه ایروان و قلعه را گرفته، متوجه تبریز شد و داخل تبریز شد. شب شنبه دوم شهر ربیع الاول شهر مذکوره گریخته به جهنم واصل شد.
@historylibrary
در ایامی که در ارض اقدس فیض قرین، در مدرسه فاضلخان اشتغال داشتم، در شب سیم ماه مبارک شعبان، لیلة الاثنین، تخمینا دو ساعت و نیم از شب گذشته، تگرگی آمد که اکثرش به بزرگی جوزی [گردویی] بود. حررها العبد الاثم الجانی ابوالقاسم الحسینی 1207 (یا 1270ق)
@historylibrary
تولدش در یکشنبه 25 محرم 1078 دو ساعت از روز گذشته به وقت شهر تون [فردوس حالی] و این هم زایچه اش.
@historylibrary
#رخداد_روز
🔸سالگرد اشغال تبریز به دست قوای روس
▫۱۰۸ سال پیش در ۲۸ آذر ۱۲۹۰ شمسی قوای روسیه پس از چندین روز اردو کشی و محاصره تبریز این شهر را به اشغال خود در آورند.
▫این اشغال درست پس از دوران استبداد صغیر و فتح تهران بدست مشروطهخواهان میباشد.
▫روسها، علاوه بر بمباران چند روزه تبریز، حین تهاجم و در دوران اشغال برای انتقامگیری از مقاومت شجاعانه مردم تبریز، دست به اعدام آزادیخواهان و کشتار حدود ۱۲۰۰ نفر از مردم عادی تبریز زدند.
@Azar_anjoman
🗓مدرسه معروف دارالفنون، ۱۶۶ سال پیش در چنین روزی، یکشنبه ۶ دی ماه ۱۲۳۰ برابر با پنجم ربیعالاول ۱۲۶۸ قمری، درست ۱۳ روز پیش از قتل بانیاش امیرکبیر با ۳۰ نفر شاگرد رسماً افتتاح شد.
@ehsanname
مدرسه درالفنون، که پیشرو آموزش نوین در کشورمان است، تاثیرات زیادی در فرآیندهای اموزشی امروز ما دارد. اما نگاهی به برنامه درسی این مدرسه در سالهای ابتدایی هم جالب است. طبق اسناد این مدرسه که در کتابخانه ملی موجود است، برنامه درسی آن سه کلاس در روزهای شنبه تا پنجشنبه داشته و از آن جالبتر زمانبندی ساعات درس است:
🔸 یک ساعت و نیم مانده به غروب تا نیم به غروب
🔹از یک ربع به غروب تا سه ربع از شب گذشته
🔸یک ساعت تا دو ساعت از شب گذشته
📸 goo.gl/F5HBXV
🕓 توضیحش این که در آن دوران، برای به خاطر سپردن اوقات شرعی، سنجش زمان را با غروب آفتاب تنظیم میکردند و غروب آفتاب به معنای «شب» بود. بعدا که در تهران ساعتهایی کار گذاشته شد (از جمله در همین دارالفنون) آن ساعتها هم «غروبکوک» بودند، یعنی غروب آفتاب ۱۲شب فرض میشد. این ساعتها کلید یا قول خودشان دستهای داشت که کنار عدد ۶ بود و با آن ساعت را تنظیم میکردند. بنابراین ظهر را «سرِ دسته» میگفتند و یک ساعت یا دو ساعت «از دسته گذشته» در متون قاجاری، یعنی ساعت ۱ یا ۲ بعدازظهر. به علاوه چون ساعتها غروبکوک بود، هر شهری برای خودش یک ساعت و زمان داشت. این وضعیت تا سال ۱۳۱۱ برقرار بود تا در این سال گروهی به ریاست دکتر محمود حسابی ساعت رسمی کشور را تعیین کردند.
روایتی از خانه ماندن تهرانیها به دستور دولت در ۸۰ سال پیش
@TahlilZamane
🔺پنجشنبه نهم اسفند ۱۳۱۸ شلوغترین روز تهران بود. سینماها، کافهها و مهمانخانهها مملو از آدمهای خوشگذران شد. مرفهین که از بیکاری فردا بیم داشتند از ساعت ده شب به باشگاه ایران رفتند تا پاسی از شب خود را مشغول کردند. نانواییها تا دو ساعت بعد از نیمه شب نان پختند و صف قصابیها تمامی نداشت.
🔺به یکباره جمعه دهم اسفند ۱۳۱۸ تهران همچون شهر ارواح شد. طبق فرمان، همه در خانههاشان ماندند. هیچ استثنایی در کار نبود. سرپیچی مجازات سخت داشت. مردم و مدیران از اراده آهنین آگاه بودند. پلیس در تمامی محلهها و چهارراهها مستقر شد. بیمارستانها و چند گروه قابله و ماما به حال آمادهباش درآمدند.
🔺تهرانیها در خانه منتظر شدند تا به پرسشهای مامورین سرشماری پاسخ دهند. تهران پنجمین سرشماریاش را تجربه کرد. از نوزادانی که در تهران سال ۱۳۱۸ به دنیا آمدند شمار اندکی هنوز زنده هستند. شاید هزار نفر. از کل ایران شاید ده هزار نفر.
🔺ساعت هشت و نیم شب که سرشماری به پایان رسید، جمعیت زیادی به خیابانها هجوم آورد. گویا از زندان آزاد شدند. چراغ مغازهها تابیدن گرفت. جمعیت تهران ۵۳۱ هزار و ۲۴۶ نفر بود./ مسعود فروزنده، پژوهشگر تاریخ
#تحلیل_زمانه
🌏 @TahlilZamane
باغ مجتهد!
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
🌾در جنگهای ایران و روسیه، زمانیکه روسها پس از کسب پیروزیهای پی در پی از ارس گذشته مرند را گرفتند در این زمان در تبریز فردی بنام«ميرفتاح» در خدمت به روسها سنگ تمام گذاشت! او فرزند مرحوم ميرزايوسف مجتهد بود با گروهی به مرند رفته قوای سه هزار نفری روسی را به تبریز کشاند! سردار روسى با«سه فوج و ده عراّده توپ از پشت جبال شاد به سوى تبريز روان شد»بقول فارسنامه«صداى توپ روسى از دو فرسخى شهر رسيد، ميرفتاح علمى را برپا نمود و با اعيان شهر به استقبال سپاه روس شتافته روسيان را به احترام تمام وارد تبريز داشتند»(497)
🌾میرفتاح مردم را به اطاعت از روسها فرا خوانده حكمرانان مراغه، اردبيل و خوى نيز به تشویق او، كليدهاى شهرها را آورده تقدیم فرمانده روسى نمودند(494) برعکس سربازان ایرانی که از هر شهر ایرانی میگذشتند بر مال و ناموس رعایا تجاوز می نمودند! فرمانده روسی در گزارش خود مینویسد«به هر شهر ایرانی که پا میگذاشتیم مردم گاوها و گوسفندهای خود را در پای ما قربانی میکردند» و همین، خوشرفتاری سربازان روسی باعث میشد که مردم با آغوش باز از قشون بیگانه استقبال نمایند، واقعیت مهمی که متاسفانه در تاریخنگاری ایرانی همیشه، مغفول مانده!( این استقبال مردم و علل آن را در کتاب«سالهای زخمی» با ذکر اسناد آورده ام)
🌾جالب اینکه سربازان روسی تنها سه هزار نفر بودند و در همین زمان تنها در پادگان تبریز به نوشته جان بادللی شش هزار نیرو داشت و چهل توپ جنگی!اما خسته از جنگ...! و شهر ثروتمند و باستانی تبریز بیش از شصت هزار جمعیت داشت! اما جمعیتی بیزار از ستمگریهای آصف الدوله حاکم تبریز!
همیشه چنین بوده که بیزاری مردم از وضع موجود آنان را به آغوش بیگانگان می اندازد!
عجیب اینکه، وقتی يكی از توپچيان عباس میرزا«شروع به انداختن توپ به طرف قوای روسی کرد اطرافیان میرفتاح، برسرش ریخته او را به زير انداختند و اعضاء و جوارح او را مجروح ساختند»!
🌾روسها میرفتاح را حاکم تبریز کردند اكنون ميرفتاح در حق آن اقلیتی که مخالف روسها بودند از هيچ گونه جنايتى صرف نظر نمیكرد«در ملاء عام، مردم را گرفته، به چوب مى بست و آزار مینمود»(495)و این شوربختی تبریز بعدا نیز عینا تکرار میگردد:هشتاد سال بعد در دوران مشروطه، بار دیگر، روسها سرسپرده ای بنام شجاع الدوله را حاکم تبریز خواهند کرد تا جنایتها و کشتار مشروطه خواهان، بنام و بدست یک ایرانی صورت بگیرد!.
🌾 اما حكمرانى ميرفتاح بر تبريز چندان نپائيد چون پس از عقد تركمنچاى، وقتى روسها ايران را تخليه كردند ميرفتاح نیز چون از«طعنه هاى مردم تبريز و دولت ايران ايمن نبود به روسيه پناهنده شد»(500)
پاسكويچ در خصوص خدمات وی به روسها در گزارش خود مینویسد«ما آرامش تمام اين ناحيه را مديون او هستيم ...هر چه ما برای وى پاداش بدهيم كافى نخواهد بود! اما نمیتواند اينجا بماند، شايد در ولايات مسلمان نشين ما بسيار سودمند باشد».(501)
البته روسهای تزاری برعکس دوران بولشویزم از نوکران وفادار خود خوب استقبال میکردند، به او همه چیز دادند از جمله باغی بهشت گون در تفلیس که الان نیز مانده انگار«اين مجتهد به سبب خدماتى كه در حين جنگ ايران و روس به روسيه كرده بود مواجب زيادى از حكومت روسيه دريافت میكرد»(502)
🌾ایرانیانی كه بعدها از تفليس ديدار كرده اند اكثراً به «باغ مجتهد»اشاره کرده اند در سفرنامه فرهاد ميرزا آمده«...عصرى با ميرزا اسداللّه خان سوار شده به باغ مرحوم آقا ميرفتاح رفتيم...»(505)
هدایت نوشته«تفليس شهرى است بزرگ...عصر بگردش باغ مجتهد گذشت اين مجتهد همان است كه روسها را به تبريز دعوت كرد و پس از صلح تركمان به قفقاز فرار كرد در تفليس زمين و باغ باو دادند...»(خاطرات و خطرات...ص۲۹)
دين به دنيافروشان خرند دين بفروشند تا چه خرند
🌾تقريباً هشتاد سال بعد، وقتى در مشروطيت، بار ديگر قواى روسی تبريز را اشغال كردند و در پى دستگير ثقة السلام تبريزى برآمدند دوستانش از او خواستند كه به شهبندرى عثمانى پناه برد اما ثقه الاسلام بر خلاف ميرفتاح، مرگ شجاعانه را بر خفت ترجيح داده گفته بود:
«در جريان شكست عباس ميرزا، ميرزا آقاميرفتاح شهر تبريز را بدست روس سپرد از آن زمان صد سال میگذرد و هميشه نام ميرفتاح به بدى ياد میشود. شما چگونه راضى هستيد كه من در اين آخر زندگى از ترس مرگ، خود را به پناهگاهى بكشم و مردم را در دست دشمن رها نمايم»(506)
چنین است که روسها این دومی را پی از شکنجه ها، در خود تبریز و در روز عاشورا به دار می آویزند اما آن اولی را باغی میدهند که در شکوه چنان بوده که به بوادوبولونى(Bois de Boulogne)پاریس تشبیه کرده اند!
(آنچه آمد تلخیصی از یک فصل کتاب سالهای زخمی بوده که به خاطر طولانی شدن،از ذکر منابع خودداری کردم).
تصویر باغ مجتهد در تفلیس امروز👇👇👇
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com