قناة

مجلّه سفینه تبریز

مجلّه سفینه تبریز
1.1k
عددالاعضاء
440
Links
213
Files
42
Videos
2,448
Photo
وصف القناة
مجلّه فرهنگی و هنری در تاریخ و ادبیات آذربایجان @safinehyetabriz یادداشت های محمّد طاهری خسروشاهی در دانشگاه تبریز ارتباط : @Tahery_tabriz نشانی تبریز صندوق پستی 51665 -314 *مجوز کانال در سامانه رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد: 1-2-68231-61-4-1
سخنرانی دکتر موحد در آئین تجلیل از ایشان در دانشگاه تهران (این فیلم توسط تلفن همراه ضبط شده است) * به نقل از کانال استاد موحد @safinehyetabriz
گزارشی از آئین نکوداشت دکتر محمدعلی موحد در دانشگاه تهران

یادداشتی از: سعید رضادوست


همه جمع شده‌اند زیر سقفِ نامی که هزار سال پیش از این نیز، ایرانیان را جمع و متّحد کرده بود. زندگی جریان‌یافته در جزءجزءِ زمان و "جمع باید کرد اجزا را به عشق." "دست بر هر کجا نهی جان است." "هر گوشه یکی مستی" در انتظارِ "لحظه‌ی دیدار" نشسته است و "گویی از شهپرِ جبریل درآویخته" است یا که "سیمرغ گرفته‌ست به منقار" او را. "در فضایی که مکان گم شده از وسعتِ آن"، نغماتِ شورانگیز موسیقی، همه را لبریز و سرشار ساخته است.

"اندک اندک جمعِ مستان می‌رسند..." چشم به در دوخته‌ام و ناگاه از جا کنده می‌شوم که: "شمس و قمرم آمد... وان کانِ زرم آمد" و وجودِ همگان بر دفِ کف‌های‌شان، کوبیده می‌شود. و بدین‌سان "استاد دکتر محمّدعلی موحد" قدم به تالار می‌گذارد.

مقرّر شده تا نخستین نشانِ عالیِ کمیسیون ملّی یونسکو به "بزرگ بخرد راد" مردی تقدیم شود که بیش از ۷ دهه، درختِ دانش و فرهنگ و هنر را آبیاری کرده و بدل به "بختِ جوان"ِ روزگار شده است.

محمّدعلیِ موحد که "خوابِ آشفته‌ی نفت" را تعبیر کرد و "قانونِ حاکم" را "در هوای حق و عدالت" پرورده ساخت و پایِ "ابن‌بطوطه" و "فضل‌الله روزبهان خنجی" را به روزگار ما گشود و "مقالات شمس" را در مقولات مولانا نشان‌ داد و آموختمان که "مبالغه‌ی مستعار"ِ روزگار، "هیاهو بر سرِ هیچ" است و باید دل در "شاهدِ عهدِ شباب" بست.

بینشِ خداوندگارِ ما موحّد، بیش از آن‌که در کارِ تصحیحِ متون و از جمله "مثنویِ معنوی" آید، به کارِ میوه‌چینانِ "درختِ معرفت"اش آمده و هر که ساعتی را در سایه‌سارِ آفتابِ او آسوده باشد می‌تواند گواهی می‌دهد که:

من مصحفِ باطل‌ام ولیکن
تصحیح شوم چو تو بخوانی
"مولانا"

امّا، آن‌چه بیش از همه در رخ‌دادِ دیروز مهم جلوه می‌کرد، انگشت نهادن دکتر موحد بر "نظام سترون آموزشی" و "سیستم استعدادکش" آموزش و پرورش و آموزش عالی ایران بود. او نه به "نقاطِ فانتزی‌گونه‌ی عرفانِ نظری"، نگاهی افکند و نه از شمس و عرفان‌پژوهیِ متداول، سخنی خاص به میان آورد. اشاره‌ی مستقیم و مستند او به "پرسش‌های بی‌مایه و آشفته‌ی امتحانات مدارس" و "آزمون سراسری کنکور" و سپس نقد آن‌ها بود که نشان داد چگونه هنوز نیز با دانشی ژرف و بینشی شگرف، جزئی‌ترین واقعیّت‌های عینیِ انسان‌هایِ دارای "جان و استخوان و خون و گوشت و پوست" را درک می‌کند و از نظر می‌گذرانَد.

موحّد، نیک دریافته است که چرا و چگونه، گلِ شور و شوقِ فرزندان این سرزمین می‌پژمرد و "گنجشک‌های جنگ و جیره‌بندی" پرپر می‌شوند. او حکیمانه، نبضِ سیستمِ آموزشیِ رنجورِ ایران را گرفته و همگان را به دقّت در این محتضر، فرامی‌خواند.

دیروز، مصطفی ملکیان با دقّتِ شگرف و شگفتِ همیشگیِ خویش، محمّدعلی موحد را هم‌سنگ و هم‌شانه‌ی خواجه‌نصیرالدّین توسی در تاریخِ دانش و فرهنگ و هنرِ ایران‌ برشمرد. سخنی که نه لاف است و نه گزاف. برای تحقیق در این نکته کافی‌ست ساعتی در "باغِ سبز" تفرّج کرد و "قصّه‌ی قصّه‌ها" را خواند. بی‌گمان با همین اندک تلاش فهمیده می‌شود که چگونه یک نفر تا بدین پایه "موحّد" شده است.

"واحد کالالف" که‌بوَد آن ولی؟
بلکه صد قرن است آن عبدالعلی
"مثنوی شریف"

درباره‌ی دکتر محمّدعلی موحّد، بسیار چیزها گفته‌اند که البتّه او همه‌ی آن‌ها هست و امّا آن‌ها، همه‌ی او نیست. آن چیز‌ها "قطره‌ای بود جَنبِ" موحد. شاید بزرگ‌ترین مانعِ درکِ راستین و همه‌جانبه‌ی این نادره‌یِ روزگار، "معاصریّت" او باشد که بدل به حجابی‌ شده بس ستبر. اگر غبارِ قرون بر نام و چهره‌ی موحّد نشسته بود، امروز همگان آرزو می‌کردند که "یا لیتنا کنّا معک"! و "کاش در روزگارِ آن بزرگ نفس می‌کشیدیم." اگر "حجابِ معاصریّت" نبود اکنون شرح‌ها نوشته بودند بر سطرسطرِ پژوهیده‌ها و گردانیده‌هایِ او.

"کشفِ حجابِ معاصریّت"ام آرزوست...

* به نقل از کانال https://t.me/Masnavi_DrMovahed
@safinehyetabriz
@safinehyetabriz
با یاد و نام خدا

غزلی شنیدنی از استاد شهریار

سحر چو دست بر آری به طرّه تابیدن
هنوز نرگس مستت خمار خوابیدن

ز مشرق سر کوی تو آفتاب دمد
منش به جاذبه چون ذرّه در شتابیدن

ز من به مقدم تو چون ستاره جان دادن
زتو به ماتم من چون سپیده خندیدن

به زیر زلف پرندین بامداد وصال
تویی چو چشمه خورشید در درخشیدن

به بوی زلف تو در پیشگاه باد سحر
بسان شمع شبستان، خوش است لرزیدن

تو ای پری ز لطافت به پرتوی مانی
که بر حباب چراغ اوفتد به رقصیدن

رخ تو آینه چهره خداوندی است
که در رخ تو توان چهره خدا دیدن

به دور چشم تو بیهوده جام جم نشده است
دلم که داشت هوای لب تو بوسیدن

اگر چه کوشش ما نیست غیر ناکامی
ولیک شرط وفا نیست غیر کوشیدن

ز عندلیب خزان دیده نشنوند به باغ
به جز حکایت هجران گل سراییدن

مرنج گرچه جفایت رسد که در ره عشق
ضرورت است جفا دیدن و نرنجیدن

تو شور کوهکن آور نه قصه شیرین
که کوه عشق به ناخن توان تراشیدن

به شهر عشق منم شهریار و چون حافظ
"منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن"

@safinehyetabriz
یادداشتی از خانم عاطفه طیه
درباره راز شهریاری و مانایی شهریار


خلق را گر چه وفا نیست ولیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از توست
تو هم آمیخته با خون سیاووش شدی


عاطفه جوشان و جاری و ساری در این ابیات را ببینید! این همان است که مخاطب را جادو می‌کند. شعر بی عاطفه مثل دهانِ بی دندان است. شعر شهریار دندان داشت؛ می‌بُرید.

ای کاش گُزیده‌ای از شعر شهریار درمی‌آمد. گزیده‌ای با حذف‌های فراوان. از حذف کل یک شعر گرفته تا تعدادی از ابیات آن.
شهریار بسیار شعر چاپ کرد که نباید منتشر می‌شد و بسیار بیت باید دور می‌انداخت که نینداخت. شوریده بود. دل می‌بست به شعرش. هنر پیرایش نداشت!

با همۀ اینها هزار سال دیگر اگر زبان فارسی باشد ابیات زیادی از او در یادها خواهد ماند و حق همین است که بماند!

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو اما عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

ای سعادتمند شاعری که یک بیت! همین یک بیت از او در یادها و به یادگار بماند!

@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
تصویری نادر از
کودکی علامه طباطبایی و برادرشان آیت الله سید محمدحسن آقا الهی طباطبایی(رحمه الله علیهما)



@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
علامه طباطبایی و حافظ @safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
ناگفته هایی از
مرحوم دکتر داریوش شایگان

درباره شخصیت پرجاذبه
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (رحمه الله علیه)

(زیر آسمان های جهان/گفتگوی جهانبگلو با شایگان)

* به نقل از مجله بخارا

@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
ناگفته هایی از
مرحوم دکتر داریوش شایگان

درباره شخصیت پرجاذبه
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (رحمه الله علیه)

(زیر آسمان های جهان/گفتگوی جهانبگلو با شایگان)

* به نقل از مجله بخارا

@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
ناگفته هایی از
مرحوم دکتر داریوش شایگان

درباره شخصیت پرجاذبه
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (رحمه الله علیه)

(زیر آسمان های جهان/گفتگوی جهانبگلو با شایگان)

* به نقل از مجله بخارا

@safinehyetabriz