قناة

مجلّه سفینه تبریز

مجلّه سفینه تبریز
1.1k
عددالاعضاء
440
Links
213
Files
42
Videos
2,448
Photo
وصف القناة
مجلّه فرهنگی و هنری در تاریخ و ادبیات آذربایجان @safinehyetabriz یادداشت های محمّد طاهری خسروشاهی در دانشگاه تبریز ارتباط : @Tahery_tabriz نشانی تبریز صندوق پستی 51665 -314 *مجوز کانال در سامانه رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد: 1-2-68231-61-4-1
در این خزانِ سرد که دلها فسرده است
یاد آوریم باز بهارانِ رفته را

بگشای گوشِ جان که ز هر شاخ بشنوی
در بوستان، فغانِ هَزاران رفته را

بنگر به چشمِ دل که ببینی به کوهسار
آن پیچ و تابِ گردِ سواران رفته را...

شب یلدا مبارک

@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
اوشودوم ها اوشودوم
داغ دان آلما داشیدیم
آلمالاریمی یئدیلر
منه ظولوم دئدیلر

چله گئجه سی مبارک اولسون

@safinehyetabriz
یادداشتی از این بنده خدا در خصوص نظامی گنجه ای در خبرگزاری کتاب( ایبنا )👇👇
Forwarded From unknown
مطالعه اسكندرنامه نشان می‌دهد كه در انديشه‌ نظامی، سياست با دين همراه است. وی حتی در اسكندرنامه، بدون توجه به واقعيت تاريخی چهره‌ اسكندر، از او تصويري آرمانی ترسيم می‌کند. او به آیين اسكندر تاريخی توجهی ندارد و اين فرمانروا را معتقد به ابراهيم پيامبر معرفی می‌کند و حتی اسكندر را به زيارت كعبه می‌فرستد
👇👇👇
http://www.ibna.ir/fa/doc/note/269261
Forwarded From نظامی پژوهی
تأثیرپذیری نظامي گنجه ای از متون اسلامی، داستانهای ایرانی و فرهنگ آذربایجانی


یادداشتی از:
محمّد طاهری خسروشاهی

من معتقدم اُنس ويژه نظامی با متون درجه اوّل فرهنگ اسلامی و تمدّن ايراني و آذربایجانی، در ترغيب و تشویق او به تخليد داستان‌هاي عاشقانه ملّی بي‌تأثير نبوده است؛ البته در اين ميان برخي تفاوت‌ها به ویژه در نوعِ روايت، در داستان‌های نظامی و سروده های فردوسی دیده می شود؛ همچون اختلافی که مثلا در طرح داستانِ اسكندر در شاهنامه فردوسی توسی و اسکندرنامه نظامی گنجه ای می بینیم.
به گمان من، این اختلافات، افزون بر گونه گونی روایات در منابعی که شاعر به آنها مراجعه کرده است، حاكي از استقلال راي شاعر در برداشتِ ويژه‌ از تاريخ ايران است. باری آنچه پيداست، حاکی از علاقه‌ ويژه‌ نظامی گنجه ای از دوران كودكي به فرهنگ و ادبيات برجسته‌ اسلام، ايران و به ویژه فرهنگ آذربایجان است.
آنچه من از مطالعه در منظومه های نظامی برداشت می کنم، این است که ظاهرا وي از همان دوران کودکی و شروع یادگیری علم، در كنار آموختن متون ديني و اسلامي، از مطالعه‌ آثار درخشان ملّي و متون تأثيرگذاري چون كليله و دمنه، سياست‌نامه، ويس و رامين و حديقه‌ سنايي غافل نبوده و لحظات بسياري از نوجواني و جوانی خود را در انس با اين آثار گذرانيده است. من در حاشیه نسخه کتابخانه خود از خمسه، شواهدی از تأثیرپذیری نظامی گنجه ای از این آثار را که نام بردم، یادداشت کرده ام که ان شا الله روزی منتشر می شود.
در میان متونی که نظامی از آنها تأثیر پذیرفته است، شاهنامه فردوسی جایگاه مهمی دارد. نظامي تقریبا در همه آثار خود به فردوسي و شاهنامه توجّه دارد. حتی آخرين اثرش يعني اسكندرنامه را در همان بحر متقارب (وزن شاهنامه) سروده است. در این بخش از یادداشت خود،به عنوان نمونه به بيان شواهدی در خصوص ردپاي شاهنامه در آثار نظامي مي‌پردازم و ان شا الله در یادداشت های بعدی، اگر عمری باشد، به بررسی متون دیگر خواهیم پرداخت.


مخزن‌الاسرار:
در اين منظومه حكايت‌هايي متعدّد از داستانهای جمشيد (در نكوهش دورويي)، فريدون (در فضيلت آدمي)، و نوشيروان (در باب عدل)وجود دارد كه نشان توجّه نظامي به تاريخ و نيز اسطوره‌هاي پيش از اسلام ايران است.

خسرو و شيرين:
نظامي در بخش «سابقه نظم كتاب» به داستان محمود و فردوسي اشاره مي‌كند و مي‌گويد شاه به من گفت: اگر مانند محمود با تو سازگاري نكنيم و مزدت را ندهيم، تو هم مي‌تواني مانند فردوسي، دستمزد ما را براي خريد فُقاعي [= آبجوفروش] بدهي!

چنين فرمود شاهنشاه عالم
كه عشقي نو برآر از راه عالم
گرت خواهيم كردن حق‌شناسي
نخواهي كردن آخر ناسپاسي
وگر با تو دم ناساز گيريم
چو فردوسي ز مزدت بازگيريم
تواني مُهر يخ بر زر نهادن
فُقاعي را تواني سر گشادن
(خسرو و شيرين/ 13)

ليلي و مجنون:
نظامي در ديباچه اين منظومه آرزو مي‌كند كه پسرش بدان حد از رشد و هوشياري برسد كه سعادت بيابد و شاهنامه‌خواني كند:

دارم به خدا اميدواري
كز غايت ذهن و هوشياري
آنجات رساند از عنايت
كآماده شوي به هر كفايت
هم «نامه خسروان» بخواني
هم گفته بخردان بداني
(ليلي و مجنون/ 39)

هفت پيكر:
در بخش «سبب نظم كتاب» كه مربوط به داستان بهرام گور ساساني است، نظامي دوباره به داستان محمود و فردوسي اشاره مي‌كند و خود را به جاي فردوسي مي‌گذارد:

در سخا و سخن چه مي‌پيچم
كارِ بر طالع است و من هيچم
نسبت عقربي است با قوسي
بُخل محمود و بذل فردوسي
(هفت پيكر/ 19)

اسكندرنامه:
نظامي در آغاز بخش اقبال‌نامه، در داستان سبب سرودن كتاب مي‌گويد: خضر پيامبر را ديدم كه به من گفت: شنيده‌ام مي‌خواهي داستان خسروان را بگويي. داناي پيشينه، كه منظور فردوسي توسي است، دُر اين كار را سفته است. تو نبايد حرف‌هاي او را تكرار كني كه يك دُر شايسته نيست دو سوراخ داشته باشد.

شنيدم كه در نامه خسروان
سخن راند خواهي چو آب روان
مگوي آنچه داناي پيشينه گفت
كه در دُر نشايد دو سوراخ سفت
(شرف‌نامه/ 51)

نظامي در خردنامه ـ بخش دوم اسكندرنامه ـ كه آخرين بخش كتاب اوست، دوباره به داستان فردوسي اشاره مي‌كند و اين بار آشكارا خود را وارث فردوسي مي‌داند. در «خطاب زمين‌بوس» مي‌گويد: تو در سخا و بخشش وارث محمود غزنوي هستي و من در سخن، وارث فردوسي‌ام. محمود مديون و وامدار فردوسي بود. اميدوارم كه تو ـ كه وارث محمودي ـ وام او را به من ـ كه وارث فردوسي‌ام ـ بدهي.

ز كاس نظامي يكي طاس مي
خوري هم به آيين كاووس كي
ستاني بدان طاس طوسي نواز
حق شاهنامه ز محمود باز
دو وارث شمار از دو كان كهن
تو را در سخا و مرا در سخن
به وامي كه ناداده باشد نخست
حق وارث از وارث آيد درست
(اقبال‌نامه/ 35)
درباره تأثیرپذیری نظامی از متون اسلامی، ایرانی و آذربایجانی، گفتنی ها و نوشتنی هایی است که ان شا الله در جای خود خواهیم گفت. بعونه تعالی

@nezamipazhohi
Forwarded From ایشیق
خجسته سالروز میلاد پیامبر مهربانی و دوستی حضرت مسیح( ع) مبارک باد.
@ishighketab
Forwarded From مکتب نگارگری تبریز
نگاره " نزول جبرئیل امین بر مریم پاکدامن" از نسخه جامع التواریخ رشید الدین فضل ا... در سال ۷۱۴ ه. (۱۳۱۴–۱۳۱۵ میلادی) مکتب ایلخانی ( تبریز اول)
@tabrizschoolofpersianpainting
واکنش شاعران قاجار به اشغال هفده شهر قفقازی ایران

(بحثی در نخستین تجربه شعر فارسی در ورود به حوزه مطالعات سیاسی و شکل گیری ادبیات پایداری )

یادداشتی از:

محمّد طاهری خسروشاهی

با استيلاي لشكر روس بر سرزمين هاي ايراني قفقاز در آن سوي رود ارس، اگرچه ايران، بخش هاي فرهنگ خيزي را از دست داد، ولي اين استيلا هرگز نتوانست پيوندها و اصالت هاي ايراني مردمان مسلمان آن ديار را به كلي قطع كند. تاريخ نشان داد كه حتي حاكميت كمونيسم نيز نتوانست به اصالت ساكنان قفقاز خدشه اي وارد كند.
در پي جدايي شهرهای آن سامان، شاعران عصر قاجار، هنگام با تحوّلات اجتماعي، وارد عرصة آفرينش هاي هنري و ادبي شدند و «شعر ضداشغالگری» را در ادبيات پايداري پي ريزي كردند.
سيري كوتاه در تاريخ ادبيات ضداستعماري نشان مي دهد كه اين نوع ادبي، پس از استقرار مشروطيت تا خلع قاجار از سلطنت، همچنان به حركت تعالي بخش خود ادامه داد و با پيش آمدن جريان جنگ جهاني دوم و اشغال ايران توسط نيروهاي استعمارگر و وقايع مهم پس از آن به اوج خود رسيد.
ما در حدود هفت سال پیش، در ضمن یک مقاله که در مجلّه وزین "مطالعات ملّی" منتشر شد؛(نک: فصلنامة علمی و پژوهشی مطالعات ملّي؛ شماره پیاپی 46 ، سال دوازدهم، شمارة 2)با ارائة نمونه هايي از آثار گویندگان و سخنوران عصر قاجار، نشان داده ایم كه واكنش شاعران دورة قاجار در زمان جنگ هاي روس با ايران که به اشغال و جدایی هفده شهر قفقاز منجر شد، جاني تازه در كالبد شعر فارسي دميده و با انعكاس روح ميهن پرستي این سخنوران، ادبيات پايداري و شعر بيداري ايران را سالها پیش از مشروطه بنياد نهاده است.
از نظر ما بازتاب جنگ های روس با ایران در دوره قاجار، نخستین تجربه شعر فارسی در ورود به حوزه مطالعات سیاسی است.
اینک پس از گذشت هفت سال از انتشار این مقاله، جهت مطالعه علاقه مندان به حوزه پژوهش های تطبیقی سیاست و ادبیات، متن کامل مقاله مذکور در کانال مجله سفینه تبریز بارگزاری می شود.
👇👇👇👇

@safinehyetabriz
نخستین تجربه شعر فارسی در ورود به حوزه مطالعات سیاسی * یادداشتی از: محمّد طاهری خسروشاهی مجله مطالعات ملّی سال 1390 @safinehyetabriz
Forwarded From زبان و ادبیات ترکی
خمسه نفیس ترکی امیرعلیشیر نوایی، بخط نستعلیق سلطانعلی مشهدی، نگاره‌های مکتب هند، ممهور به مهر شاه‌جهان گورکانی و دستخط وی، مجموعه سلطنتی ملکه الیزابت دوم
دستخط و مهر شاه‌جهان


🆔 @turkdiledebiyat