قناة

مجلّه سفینه تبریز

مجلّه سفینه تبریز
1.1k
عددالاعضاء
440
Links
213
Files
42
Videos
2,448
Photo
وصف القناة
مجلّه فرهنگی و هنری در تاریخ و ادبیات آذربایجان @safinehyetabriz یادداشت های محمّد طاهری خسروشاهی در دانشگاه تبریز ارتباط : @Tahery_tabriz نشانی تبریز صندوق پستی 51665 -314 *مجوز کانال در سامانه رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد: 1-2-68231-61-4-1
@safinehyetabriz
@safinehyetabriz
با یاد و نام خدا خدمت مکتب نگارگری و نقاشی تب
دیوان حافظ و قالی تبریز


قالیبافی که از کهن ترین هنرهای ایرانی به شمار می آید،از ظرافت کلام حافظ بی بهره نمانده است.
ابیاتی از حافظ را می توان بر روی مشهورترین قالی های ایران به ویژه آذربایجان یافت. مضمون این ابیات بیشتر شامل توصیف باغ، بهار، گل و سبزه است. از جملة آنها این قالی ها و قالیچه هاست:

1- قالی اردبیل، معروفترین و قدیمی ترین قالی ایرانی است که بر آن شعر حافظ دیده می شود. این قالی در لندن، موزة ویکتوریا و آلبرت نگهداری می شود و این بیت بر آن نقش بسته است:
جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا به جز این در، حواله گاهی نیست
بافنده این قالی تاریخی،مقصود کاشانی، (936ق / 1530م) است. انتخاب این بیت، به دلیل وقف آن به بقعة شیخ صفی الدین اردبیلی و یا آستان قدس رضوی بوده است.

2- قالی تبریز با طرح لچک ترنج و نقوش حیوانی متعلق به سدة 10ق / 16م است.این قالی زیبا در موزة فرش تهران نگهداری می شود.
بیت زیر بر آن بافته شده است:
می خواه و گل افشان کن از دهر چه می جویی این گفت سحرگه گل، بلبل تو چه می گویی

3- قالی تبریز با طرح لچک ترنج و نقوش حیوانی متعلق به سدة 10ق، معروف به قالی سالتینگ (منسوب به جرج سالتینگ) است که در لندن، موزة ویکتوریا و آلبرت است. این قالی دیدنی، پنج بیت از همان غزل فوق را دارد.

4- قالی تبریز متعلق به نیمه دوم سدة 10ق است.این قالی در شهر فلورانس و در موزة باردینی آن شهر نگهداری می شود و 9 مصراع از غزل «رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید» را دارد.

5- پنجمین قالی ابریشمی تبریز که منقش به شعر حافظ است، با طرح لچک ترنج متعلق به نیمه اول سدة 10 ق مضبوط در موزة هنرهای تزیینی پاریس است. این فرش شش بیت از غزل «ساقی برآمد ابر بهاران» را دارد.

6- قالی تبریز با طرح لچک ترنج و متعلق به سدة 10ق، در موزه توپکاپی سرای ششمین فرش حافظانه تبریز است. این فرش،پنج بیت از غزل با مطلع «می خواه و گل افشان کن از دهر چه می جویی» را دارد.

7- قالی بعدی متعلق به تبریز و دارای طرح لچک ترنج از سدة 10ق است که در لیون و موزة منسوجات آن نگهداری می شود.این فرش پنج بیت از غزل «رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید» را دارد.

8- مورد بعدی قالی تبریز متعلق به سدة 11ق/17. است که در تهران و موزة فرش است و شش بیت از غزل «تا سایة مبارکت افتاد بر سرم» را دارد.

9- قالی هریس متعلق به سدة 13ق/19م در برلین و موزه اسلامی است. شش بیت از غزل «بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم» را دارد.

10- قالی ابریشم هریس با طرح باغی در سده 13ق/19م در پاریس در یک مجموعة خصوصی است. بیت «رواق منظر چشم من آشیانة توست /کرم نما و فرودآ که خانه خانة توست» بر آن کار شده است.

@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
شعر حافظ در قالی تبریز
@safinehyetabriz
نمایش نسخ خطی آثار آیت‌الله‌العظمی حاج سید احمد زنجانی
در کتابخانه موزه ملی ملک



نمایشگاه «به خط خویشتن» برای نمایش گزیده‌ای از نسخه‌های خطی آثار مرحوم آیت‌الله‌العظمی سیداحمد زنجانی(ره) در بزرگ‌ترین موقوفه فرهنگی ایران برپا شد.

در این نمایشگاه، گزیده‌ای از شانزده نسخه نفیس خطی از مجموعه اهدایی مرحوم آیت‌الله‌ زنجانی؛ فقیه معاصر شیعه و از مفاخر حوزه علمیه قم هم‌زمان با «یازدهمین جشنواره ماه هشتم» در کتابخانه و موزه ملی ملک به نمایش درآمده است.
این مجموعه را حضرت آیت‌الله‌ حاج سیدموسی شبیری زنجانی -فرزند ارشد آن فقیه فقید- چندی پیش به کتابخانه‌موزه ملی ملک اهدا کرد و شامل بیش از شصت عنوان نوشته؛ از رساله‌های چندبرگی تا کتاب‌هایی پربرگ است.
مؤسسه ملک، این مجموعه اهدایی را پس از تحویل و ثبت، مرمت، صحافی، مستندنگاری و فهرست‌نویسی، برای ارائه به پژوهشگران آماده کرده است.
کتابخانه و موزه ملی ملک، نخستین موزه وقفی - خصوصی ایران و یکی از شش مرکز مهم نسخه‌های خطی کشور به شمار می‌آید که حاج آقا حسین ملک در سال ۱۳۱۶ شمسی وقف آستان قدس رضوی کرد.

@safinehyetabriz
@safinehyetabriz
@safinehyetabriz
نگاهی به رمان روزگار مه‌آلود جابر
نوشته عبدالمجید نجفی


یادداشتی از:
سعید کریمی – دانشگاه پیام نور


عبدالمجید نجفی (متولد 1338 تبریز) در عرصه نویسندگی نامی آشناست. او را باید یکی از جدی‌ترین چهره‌های داستان‌نویسی آذربایجان در چند دهه اخیر تلقی کرد. هر چند حوزه کارش تاکنون عمدتاً ادبیات کودک و نوجوان بوده‌است اما در کارنامه‌اش برای بزرگسالان نیز کارهای‌ مهمی به چشم می‌خورد. رمان «با جام‌های شوکران» وی برنده کتاب سال دفاع مقدس در سال 1386 شده‌است. آخرین رمان نجفی «روزگار مه‌آلود جابر» نام دارد که زمستان سال قبل توسط نشر فروزش به زیور طبع آراسته‌شده است. بنابر گفته‌های خود نویسنده این کتاب جلد نخست از سه‌گانه‌ای محسوب می‌شود که جلدهای دیگر آن تا شهریورماه انتشار خواهد یافت.
«روزگار مه‌آلود جابر» یک رمان یا داستان بلند روان‌شناختی است که در آن به بیان حالت‌های پیچیده روانی و عاطفیِ شخصیت اصلی داستان یعنی جابر پرداخته می‌شود. بخش‌هایی از این رمان به شیوه جریان‌ سیال ذهن روایت می‌شود ولی عمده داستان از زاویه دید دانای کل محدود بازگو می‌گردد. در حقیقت داستان دائماً میان وهم و واقعیت در رفت و برگشت است. نویسنده توانسته است با هنرمندی تمام این تکه‌ها را در کنار هم بنشاند و به نرمی از وهم به واقعیت و از واقعیت به وهم پل بزند. این مفصل‌ها از فرازهای زیبای داستان به شمار می‌روند. رمان قصه‌ای جذاب دارد و خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند.
جابر در یکی از خانواده‌های فقیر تبریزی به دنیا آمده‌است. پدر جابر در کودکی ناپدید می‌شود و مادر مجبور می‌شود که بار سنگین زندگی را به دوش بکشد. جابر با هر مصیبتی که هست بزرگ می‌شود و به دانشگاه راه پیدا می‌کند و در آنجا عاشق دختری از خانواده ثروتمند به نام فلور می‌شود. دختر از ازدواج با جابر امتناع می‌کند و از این جای داستان به بعد جابر به عالم خیالات خود پناه می‌برد. بخش اعظم داستان در این برهه اتفاق می‌افتد. شرح زندگی جابر در تبریز و قبل از ورود به دانشگاه از قسمت‌های زیبای داستان قلمدادمی‌شود. برخلاف داستان‌های آپارتمانی و کم‌حادثه سال‌های اخیر که با ترجمه داستان‌های نویسندگانی مانند ریموند کارور رواج یافت؛ قصه «روزگار مه‌آلود جابر» بسیار پرکشش و گیراست و اتفاق‌های ریزو درشت بسیاری در آن رخ می‌دهد. سرتاسر فضای داستان محو و مبهم به نظر می‌آید و از نگاه خواننده معلوم نیست که کدام حادثه در ذهن جابر روی می‌دهد و کدام یک در دنیای واقعی. عبارت «مه‌آلود» در عنوان داستان به این فضای لغزان و پرتردید اشاره دارد. نام جابر نیز برای شخصیت اصلی رمان آگاهانه انتخاب شده‌است.
ظاهراً نویسنده قصد دارد تا به خواننده القاء کند که جابر مقهور شرایط جسمی و روانی و نیز محیط خویش است و امثال جابرها در زندگی کمتر می‌توانند شرایطی دیگرگون برای خود رقم بزنند؛ هر چند جابر در این داستان کوتاه‌نمی‌آید و تا دیر و دور به دنبال آرمان‌های خود راهی می‌شود. از قرار معلوم، جابر دچار حالتی پارانویایی شده‌است. پارانویا حالتی است که فردِ مبتلا می‌اندیشد که همه عوامل طبیعی یا فراطبیعی دست به دست هم داده‌اند تا تا دارایی و خانواده شخص را از او بگیرند. گویی همه در فکر توطئه‌چینی‌اند. جابر فکر می‌کند که همه انسان‌های اطرافش به ویژه دکتر فطروس می‌خواهند تا فلور را از او بگیرند. در واقع جابر مبتلا به روان‌گسیختگی شده‌است. روان‌گسیختگی بیماری جدی و مزمنی است که که در آن حالت، فرد تماس با واقعیت را از دست می‌دهد. جابر کلاً در هپروت سیرمی‌کند. او می‌انگارد که با فلور ازدواج کرده و حتی از او صاحب دختری به نام ساراست! ذهن پارانویایی جابر به نویسنده امکان می‌دهد که به روان انسان مدرن نقب بزند و انگیزه‌ها و حساسیت‌ها و نقاط ضعف او را از نزدیک به تصویر بکشد. یکی از مشخصه‌های داستان‌نویسیِ نجفی توجه به عناصر اقلیمی است. در این رمان، تبریز در قلب رویدادها نشسته است و به شکلی نامحسوس در پشت‌سر آدم‌ها و حادثه‌ها خود را به رخ خوانندگان می‌کشد. (ادامه در فرسته بعدی)

@safinehyetabriz
نگاهی به رمان روزگار مه‌آلود جابر
نوشته عبدالمجید نجفی


یادداشتی از:
سعید کریمی – دانشگاه پیام نور

(ادامه از فرسته قبلی)
توصیفِ تبریزِ هشتاد، نود سال پیش بسیار خوب صورت گرفته‌است. خیابان‌ها، کوچه‌ها (مانند مستشار، بارون‌آواک و پیاله‌فروش‌ها)، بازارها، کارگاه‌ها و مغازه‌های تبریز گاه با دقایق تمام در رمان نشان‌داده‌شده‌است و این از نقاطِ قوت داستان به حساب می‌آید. نام‌گذاری‌ها، جملات ترکی و ارمنی، صور خیالِ اقلیمی، شیوه‌های معیشتی و اقتصادی، مشاغل و فرهنگ تبریز به بهترین نحو در رمان بازتاب یافته‌است و از این حیث، نجفی به مکتب داستان‌نویسی آذربایجان تعلق دارد و ادامه‌دهنده راه نویسندگانی مانند بهرنگی، ساعدی و براهنی است. تبریز در آثار این نویسندگان شهری شگفت، رازآمیز، مه‌آلود و سرشار از غرابت و تضاد است که برای کشفِ رازهای آن باید از شهودی رخنه‌گر یاری گرفت. پس‌زمینه رازناکِ تبریز را در رمانِ موردِ بحثِ نجفی نیز می‌توان ملاحظه کرد.
از جمله تصاویر نیرومند این رمان، شرح خواب جابر است. منتقدان برای رؤیاها در ادبیات اهمیت زیادی قائلند. در خواب جابر دو شخصیت زن داستان، مامِت و فرنگیس در ستیز و کشمکش‌اند. این ستیز در رؤیاهای جابر با دو نماد سگ و گربه ظاهرشده‌اند. گربه نماد زنانگی و غرایز جنسی و سگ سمبل شهود و ارزش‌های والاست. جابر در برزخ نوجوانی و جوانی قرار گرفته‌است. مامت تمثیلی است از کودکی و معصومیت و فرنگیس نشان از آغاز بلوغ دارد. درهم آمیختن سگ و گربه در خواب، حاکی از درونِ پرتنش و آشفتگی‌های روحی جابر است. از پنج شخصیتِ زنِ این رمان یعنی مادر، فرنگیس، مامِت، فلور و همکلاسیِ او، مامِت چهره تابناکی دارد. او پیرزنی مسیحی است که حتی کلیسا نیز او را طرد کرده‌است. مامِت یادآور خود شخصیت مسیح (ع) است و در نهایتِ فقر و مظلومیت تنهایی جان می‌سپارد. با مرگ او گویی جابر پشتیبانی معنوی را از دست می‌دهد و بیش از پیش تنهاتر می‌شود. جالب آن است که هر جا مامت ستایش می‌شود یاد و خاطره او با توصیف باغ گره می‌خورد. باغ مفهومی زنانه دارد. شخصیت مامت حتی در خواب‌های جابر نیز با باغ پیوند می‌یابد. باغ در خواب، جلوه سعادت‌آمیز میلی عاری از اضطراب‌ها تعبیر می‌شود. (ژان شوالیه و آلن گربران، فرهنگ نمادها، ترجمه سودابه فضائلی، ج 2، ص 49). با بهره‌گیری از اصطلاحات فرویدی باید گفت که در این خوابِ جابر «نهاد» (Id) و «فراخود» وی درگیرند. «نهاد» آن جنبه از شخصیت انسان است که غرایز ابتدایی را شامل می‌شود و «فراخود» دربر گیرنده وجدان و آرمان‌های اخلاقی است.
نکته شایانِ یادکردِ دیگر آن است که نویسنده در توصیف یکی دو صحنه، از ذکر جزئیات تنانه خودداری نموده و با ایما و اشاره از کنار آن عبور کرده‌است. عفت قلم او در چنین موقعیت‌هایی آزرم و اخلاق‌مداریِ داستان‌سرایان بزرگی مانند فردوسی و نظامی را فرایادمی‌آورد.
دهشت و حیرت آمیخته با اضطراب در توصیفِ باغِ شخصیِ پدرِ فلور و همچنین جنگل‌های شمال، فضاهایِ گوتیکِ باغ در رمان «ملکوت» نوشته بهرام صادقی و نیز داستان ماهان (گنبد پیروزه- روز چهارشنبه) در هفت‌پیکر نظامی را به ذهن متبادر می‌سازد.
تشریح جزئیات مناظر شهری و طبیعی و نیز فرهنگ و هنرِ ژاپن در انتهای رمان خوب از کار درآمده‌است. آیا نویسنده بر این باور است تا مشرق‌زمین را علاج همه مصائبِ روحی و روانی انسانِ جدید معرفی کند؟ تا نظر خوانندگان چه باشد.
داستان پایان‌بندی امیدبخشی دارد. جابر، بی‌توجه به قضاوتِ دیگران درباره رفتار و افکارش، «در پیِ آوازِ حقیقت» به آن سوی کره زمین روانه می‌شود تا عشق را بجوید.
آنچه مسلم است نویسنده در گشودن دریچه‌ای به سمت لایه‌های تو در توی یک ذهن روان‌پریش و علاوه بر آن در به تصویر کشیدن شخصیت‌های مطرود جامعه و طبقه حاشیه‌نشین تبریز در دوره پهلوی دوم به توفیقی نسبی دست‌یافته‌است.
مطالعه این رمان را به همه علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم و برای استاد نجفی نازنین توفیق و تندرستی آرزومندیم. قلم‌شان همچنان نویسا باد.

@safinehyetabriz
استاد عبدالمجید نجفی @safinehyetabriz