قناة

مجلّه سفینه تبریز

مجلّه سفینه تبریز
1.1k
عددالاعضاء
440
Links
213
Files
42
Videos
2,448
Photo
وصف القناة
مجلّه فرهنگی و هنری در تاریخ و ادبیات آذربایجان @safinehyetabriz یادداشت های محمّد طاهری خسروشاهی در دانشگاه تبریز ارتباط : @Tahery_tabriz نشانی تبریز صندوق پستی 51665 -314 *مجوز کانال در سامانه رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد: 1-2-68231-61-4-1
اوضاع خیمه ها در شب بسته شدن آب فرات
#شب هفتم محرم

سیخیبدی غم بو گئجه سینه علمداری...

نوحه جانسوز ترکی

@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
غزل مرثیه استاد شهریار در شهادت باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام



گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
.
به دست خود به قاتل دادمت هستم خجل اما
ز تاب تشنگی آسوده ای از التهاب اصغر
.
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
.
کبوتر گو به نسوان مدینه با پر خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وای غراب اصغر
.
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
.
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر
که دنیا و سرابش را ندیدی جز سراب اصغر
.
گلوی تشنة بشکافته بنمای با زهرا
بگو کز زهر پیکانها به ما دادند آب اصغر
.
الا ای غنچة نشکفته پژمرده بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
.
خراب از قتل ما شد خانة دین مسلمانان
که بعد از خانة دین هم جهان بادا خراب اصغر
.
عمو سقای عاشورا خجالت دارد از رویت
که بی دست از سر زین شد نگون پا در رکاب اصغر
.
به چشم شیعیانت اشگ حسرت یادگار توست
بلی در شیشه ماند یادگاراز گل، گلاب اصغر
.
الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری
جگرها می کنی تا دامن محشر کباب اصغر
.
توآن ذبح عظیمستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعت تأویل آیات کتاب اصغر
.
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر
نمی دانم چه خواهد داد این امت جواب اصغر
.
زیارت خواهد و فیض شفاعت شهریار از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب اصغر

@safinehyetabriz
درباره حاج بکتاش ولی و نامگذاری سال ۲۰۲۱ به نام او از سوی یونسکو



«یونسکو» به مناسبت هفتصد و پنجاهمین سال درگذشت این عارف نامی سال ۲۰۲۱ را با حمایت کشورهای ایران، آذربایجان، مقدونیه شمالی و رومانی به عنوان «سال حاجی بکتاش ولی» نام‌گذاری کرده است.
اندیشه و آموزه‌های حاجی بکتاش ولی از عارفان سرشناس قرن سیزدهم در منطقه‌ آناتولی، پس ازگذشت قرن‌ها همچنان نماد عشق، بردباری، اتحاد و صلح است.
تاریخ تولد حاج بکتاش در برخی منابع سال ۱۲۴۲ ذکر شده است (در روستای فوشنجان نیشابور)، این عارف نامی طی سال‌های ۱۲۷۰-۱۲۸۰ به آناتولی مهاجرت کرد و در سال ۱۳۳۷ میلادی نیز درگذشت.
او که در مکتب شیخ احمد یسوی در خراسان به عنوان مهد علم و دانش رشد و تعالی یافته، زمانی به آناتولی مهاجرت کرد که ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولت سلجوقی دچار تزلزل شده بود.
آرام‌گاه حاج‌ بکتاش در کشور ترکیه؛ سولوجاک‌آراهویوک (استان نوشهیر) واقع است و از آثار او می‌توان به شرح بسم الله، شطحیه، مقالات غیبیّه، کلمات عینیّه، مقالات و کتاب الفوائد اشاره کرد.


@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
مقدمه ای بر یک مقاله
مشایخ تصوّف در منطقه خسروشاه آذربایجان


یادداشتی از:

محمّد طاهری خسروشاهی
سردبیر مجلّه سفینه تبریز

با وجود نگارش کتابهایی در شرح حال مشایخ عرفان و تدوین رسالاتی متضمّن مقامات، احوال و اقوال بزرگان و نامداران تصوّف، متأسفانه پژوهشگران این حوزه، نسبت به شخصیت های ممتاز دیگری که در گوشه و کنار ایران، به علّت استغراق در عوالم باطنی و گریز از نامجویی و بی توجّهی به رسومی چون تألیف کتاب و شاگرد پروری و خانقاه سازی، در هاله هایی از گمنامی و ناشناسی می زیستند، بی اعتنا بوده اند.
منطقه تاریخی خسروشاه، به عنوان یکی از پایگاه های عمده تصوّف در آذربایحان، از جمله حدودی است که از این لحاظ کمتر مورد توجّه قرار گرفته و مشایخ تاثیرگذار آن، چنانکه باید شناخته نشده اند.
این در حالی است که در خسروشاه، تعداد شخصیت های معنوی که به عنوان پیران تصوّف و عرفان شهرت یافته اند، به قدری فراوان است که می توان درباره هر یک از ایشان رسالات مستقلی پدید آورد.
تاریخ تصوّف در خسروشاه، به تأثیرپذیری از مکتب عرفان آذربایجان، ویژگی های منحصری دارد که برجسته ترین نشانه آن، متابعت مشایخ شهر از سنتهای قدیم تصوّف اسلام و ایران است.
مشایخ تصوّف در خسروشاه، با کتاب خواندن و نوشتن، چندان اُنسی نداشته اند و به جای سیاه کردن اوراق، به تهذیب نفس و تطهیر دل و "چشیدن طعم وقت" مشغول بوده اند.
اصولا آنچه جریان تصوّف در آذربایجان و از جمله خسروشاه را برای ساکنان آن جذّاب ساخته و مایه اعتقاد ساکنان آن شده است، همین ساده دلی، بی ریایی و صفای پیرانِ پارسایِ شهر است که با رعایت اصول جوانمردی و مهربانی در برابر خطاکاران، از قیل و قال، دوری می جستند و در میان مردم، دانه محبّت و مهر می پراکندند.

دفتر صوفی، سواد و حرف نیست
جز دلِ اسپیدِ همچون برف نیست

از دیگر ویژگی های مهم تصوّف در آذربایجان و به ویژه خسروشاه، پایبندی کامل مشایخ شهر به احکام شریعت محمّدی و التزام عملی به سنّت نبوی است.
ما در میان پیران خسروشاه، کسی را سراغ نداریم که احکام اسلام و فرایض دینی را خوار و سبک شمارد و سهل انگاری کند. اگر از تعداد اندک شماری از مشایخ خسروشاه، که تابع فقه شافعی بودند درگذریم، در حالات عمده مشایخ متصوّفه این شهر، انعکاس معتقدات و تمایلات شیعی را شاهد هستیم.
بازار مکّاره ای که بر حوزه تاریخ تصوّف و عرفان ایرانِ پس از دوره قاجار مستولی شد، مجال چندانی به شکوفاییِ صفایِ باطنی چهره های اصیل تصوّف در ایران، از جمله مشایخ خسروشاه باقی نگذاشته است؛ بر همین اساس، ما در این مقاله، به معرّفی تنی چند از عرفای دوره درخشان تصوّف آذربایجان، که در فاصله جغرافیایِ تاریخی اتابکان آذربایجان تا اوایل دوره صفوی(سده های ششم تا اوایل یازدهم هجری)زندگی کرده اند، پرداخته ایم.
منبع عمده ما در این تحقیق، در کنار مراجعه به متون اصیل تصوّف ایران و آذربایجان، کتاب ارزشمند روضات الجنان مرحوم حافظ حسین کربلایی است که برای شناخت تصوّف منطقه آذربایجان و حدود و نواحی آن، از جمله خسروشاه، منبعی گرانقدر و حاوی اطّلاعات ارزشمندی است.


*توضیح ضروری:

اصل این مقاله، در کتاب ارزشمند هادی نامه(یادنامه زنده یاد سیّدهادی خسروشاهی)منتشر شده است. (هادی نامه؛ به کوشش استاد رسول جعفریان؛ نشر مورخ، قم؛ 1399).
ان شا الله پس از هماهنگی با گردآورنده محترم و ناشر عزیز؛ فایل پی دی اف مقاله را به صورت کامل، در همین کانال بارگزاری و تقدیم علاقه مندان می نماییم.


t.me/Safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
متن کامل مقاله

مشایخ تصوّف در خسروشاهِ آذربایحان

از:
محمّد طاهری خسروشاهی


یادنامه زنده یاد استاد سیدهادی خسروشاهی / به کوشش: دکتر رسول جعفریان / نشر مورخ/ 1399


https://t.me/Safinehyetabriz
ملامت و ملامتیان
عبدالباقی گولپینارلی

ترجمه: دکتر توفیق سبحانی

انتشارات جیحون

*از صفحه کتابفروشی ایرانمهر

@safinehyetabriz
Forwarded From مجلّه سفینه تبریز
احوالات بسته شدن راه فـرات
و تشنگی کودکان در خیمه ها

از:
مرثیه سرای بزرگ آذربایجان
مرحوم ذهنی تبریزی(رحمه الله علیه)


روشن است این نکته بر هر شیخ و شاب

گر یکی ماهی برون افتد ز آب

لب بسی بندد گشاید با شتاب

گوید آن بیچاره با صد پیچ وتاب

آب آب و آب آب و آب آب

بسته شد در کربلا چون راه آب

در خیام شاه افتاد التهاب

از لهیبش مرد و زن شد دل کباب

شد نوای عترت ختمی مآب

آب آب و آب آب و آب آب

کربلا و گرم تابستان او

تشنگی و آتش سوزان او

قحط آب و درد بی درمان او

پیچد از آن تشنگان بر نُه قباب

آب آب و آب آب و آب آب

گلشنی با یک جهان لطف و جلال

غنچه و گل حُسن و سرحدّ کمال

تشنگی کرد آن چنانش پایمال

بلبلان این نغمه کردند انتخاب

آب آب و آب آب و آب آب

دختری از تشنگی در التهاب

ماهی کوچک مگر بیرون ز آب

واپسین دم روی و سینه در تراب

گفت و چشمش تا قیامت شد به خواب

آب آب و آب آب و آب آب

مادر از کودک ز خجلت سر به زیر

نی گمان بر آب و نی در سینه شیر

بسته دست شیر خوارش ناگزیر

گوید ای دارنده روز حساب

آب آب و آب آب و آب آب

اصغر شه زاده از سوز عطش

روی دست باب اندر حال غش

نیمه جان با مرگ خود در کشمکش

می نوشتی بر عذارش اشک ناب

آب آب و آب آب و آب آب

اکبر آن شهزاده والا تبار

با تن خونین و زخم بی شمار

بوسه زد بر دست و پای شهریار

گفت شاها دست من دامان باب

آب آب و آب آب و آب آب

در قتال سخت با قوم عنید

زخم های کاری ام بر تن رسید

سوزش زخم و عطش ثقل جدید

از کفم برده عنان و صبر و تاب

آب آب و آب آب و آب آب

زین سوال پاره جان و جگر

آتشی افتاد بر جان پدر

گفت پس هاتی لِسانَک ای پسر

تا زبانت بشنود زین دل کباب

آب آب و آب آب و آب آب

تا زبانش را به کام باب داد

برگ گل گوئی که بر آتش فتاد

گفت بابا چون تو لب تشنه مباد

آتش افروز است کام آن جناب

آب آب و آب آب و آب آب

گفت ما و قطره ای آب فرات

تا قیامت بعد از این هیهات و هات

کار مستسقی گذشته از حیات

یادگار از ما به دنیای خراب

آب آب و آب آب و آب آب

آب نایاب از فرا گیرد جهان

نی ز خاکش نام ماند نی نشان

سازدش دریای ژرف و بیکران

نیست ما را بهره زان دریا حباب

آب آب و آب آب و آب آب

جان من برگرد بر سوی قتال

دارم امّید از خدای لایزال

سازدت سیراب جدّم از زلال

عرضه کن از من سلامی وین خطاب

آب آب و آب آب و آب آب

در حرم شد تشنگی از حد مزید

شد سکینه پیش سقّای رشید

مشک خشکیده به کف با صد امید

سوختم گفت ای عمو از التهاب

آب آب و آب آب و آب آب

پرسی ار حال دل سوزان من

وز همه دلسوخته مهمان من

وز دوای درد بی درمان من

از لبم بشنو که گوید خوش جواب

آب آب و آب آب و آب آب

آتشی افروخته سوز عطش

هیچ کس جز تو فرو ننشاندش

شیرخوار از تشنگی در حال غش

در خیم پیچیده هر سوی از رباب

آب آب و آب آب و آب آب

لاجرم آن ساقی خشکیده مشک

کآب کوثر زان تهی مشکش به رشک

جام خالی در کفش لبریز اشک

گفت و پَر  بگشود بر پشت عقاب

آب آب و آب آب و آب آب

آن سپهسالار شاه بی سپاه

بر فرات بسته ره بگشود راه

گفت با آب فرات آه از تو آه

ای به زهرا مهر آبی یا سراب؟

آب آب و آب آب و آب آب

با دلی کز تشنگی آتش فشان

مشک خالی کرد پر ز آب روان

کرد بر سوی خیم عطف عنان

همهمه کردی به دشت آن شیر غاب

آب آب و آب آب و آب آب

تشنه دل، خشکیده لب، سقّای شاه

چون نهنگی در دل دریا سپاه

مشک آبی می برد در خیمه گاه

می زند فریاد پور ِبوتراب

آب آب و آب آب و آب آب

بانک آب آب عبّاس رشید

دختران را تا به گوش جان رسید

نیمه جانان را به تن جانی دمید

مژده دادی همدگر را باشتاب

آب آب و آب آب و آب آب

ناگهان تیری به مشک آمد فرود

کرد سقّا را ز غم بی خود ز خود

دستها رفته سبو بشکسته بود

گفت ریزد آبرویم روی آب

آب آب و آب آب و آب آب

بود آن حیرت زده از فرط غم

غرقه دریای خجلت از حرم

تا فرو افتاد زان گُرز ستم

خود به خود می گفت یک پا در رکاب

آب آب و آب آب و آب آب

با لبی خشکیده شه غلطان به خون

زخم تن از فلس ماهی ها فزون

تشنه لب آتش زدود دل برون

گفت و سنگ از آتش آهش مذاب

آب آب و آب آب و آب آب

روزگاری رفت و آمد اربعین

بر مزار کشتگان شاه دین

بانگ بر زد عترت حبل المتین

ای شهیدان لب عطشان: اینک آب

آب آب و آب آب و آب آب

گفت زینب با شهنشاه شهید

چرخِ گردان چون تو مستسقی ندید

قطره قطره بعد از این خواهم چکید

تا جهان بوده است از چشم سحاب

آب آب و آب آب و آب آب

«ذهنیا» مهریه بود آب فرات

در لبش جان، تشنه لب دادی بنات

زآتش این قصّه سوزد کائنات

ریزد از کلکت از آن بر این کتاب

آب آب و آب آب و آب آب


* با سپاس از دوستان اهل دل در
هیئت عزاداران حضرت علی اصغر تبریز(ع)

@safinehyetabriz
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین


زمزمه نوای به تو از دور سلام...

محمدحسین پویانفر


@safinehyetabriz
روضه ترکی مصائب ابوفضایل حضرت عباس بن علی علیه السلام

با صدای دوست فاضل ارجمند
جناب حبیب یزدانی


@safinehyetabriz
مکن ای صبح طلوع...

ترکیب بندی برای شب عاشورا

سروده و‌ صدای احمدجلالی؛ سفیر ایران در یونسکو

با استفاده از موسیقی
لوریس چکناواریان، محمدرضا علیقلی



در این توسل عاشورائی، از رودِ غزل های مولاناو حافظ، بیت ها یا مصرع هائی به جویبار نازکِ زمزمه های درونی این فقیر می پیوست که از راه تضمین یا اقتباس مدد رسانید و جانی در کلام دمید تا مگر ذوق ها را، از مسیر تصویرسازی ها و معناپردازی های نابِ این استوانه های ادب، به ساحت اسطوره ای این شب بکشاند و از این زلال بچشاند و هم ضعف مرا بپوشاند و اگر نیت توسل و توصل نمی بود، البته نه چنین حجمی از تضمین و اقتباس روا می بود، و نه سراینده را چنین بی مهابا جسارتی مهیا...


👇👇👇

@safinehyetabriz