از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی
نویسنده : محمدعلی همایون کاتوزیان
مترجمان : محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی
? نقش «واسموس» لورنس آلمانی در مبارزات ضد انگلیسی در منطقه بختیاری
✨✨✨ نویسنده: حسن آسترکی
اختصاصی کانال روزشمار تاریخ بختیاری
جنگ جهانی اول، در سال 1914 میلادی به وقوع پيوست. از همان ابتدا، دولت ایران بیطرفی خود را اعلام نمود. اما موقعیت استراتژیک ایران میتوانست نقش مهمی را در جنگ ایفا نماید و دولتهای متفقین از جمله روسیه و بریتانیا، به موضع ایران اعتنايی نکردند و اقدام به تصرف بخشهایی از ایران نمودند.
از طرفی ايرانيان به قدری از روسيه و بريتانيا سابقه تلخ داشتند که از ابتدای امر، طرفدار آلمان محسوب میشدند و رویارویی آلمان با روس و بریتانیا موجب مسرت ایرانیان گشت.
در کشورهای بیطرف وظیفۀ کارگزاران سیاسی کشورهای حاضر در جنگ، فعالیت در راستای جلوگیری از سمتگیری قوای بیطرف به سود دشمن بود و نوع نگاه ایرانیان به استعمار بریتانیا و روسیه، نیل به این هدف را برای آلمان آسان نموده بود.
به دنبال این روند، سياستمداران آلمانی به آزاديخواهان ايران که بیشتر از قبایل جنوب محسوب میشدند نزدیک شده و آنها را را ضد متفقین شوراندند.
در زمان جنگ، ادارۀ کنسولگری انگلیس در شیراز، اسناد کتبی و طبقه بندی شدهای را در ارتباط با قبایل ایرانی بدست آورد. بسیاری از این مطالب، کدگذاری شده و به فعالیتهای شخصی به نام "ویلهلم واسمس" پیوند داده میشدند. قد کوتاه و هیکل مقاوم، موی بور و چشمان آبی وی را به قرینۀ لورنس عربستان که مأمور بریتانیا بود، "لورنس آلمانی" ملقب نموده بود.
واسمس پیش از آغاز جنگ جهانی، در جنوب غربی ایران و در میان قبایل حاضر در آنجا از جمله بختیاری فعالیت داشت. وی در زمان حضور در تهران متوجه شد که مردم نواحي شمالی ايران با ايلات و عشاير جنوب، تفاوت فراواني دارند؛ زيرا مردم نقاطی که کمتر تحت نفوذ استعماری بريتانيا قرار گرفتهاند، به اندازه مردمان سایر مناطق از آن دولت متنفر نيستند. از اين رو، قبایل جنوب و جنوب غربی ایران برای مبارزه با بریتانیا مناسب بودند.
وی برای تحقق این مهم، در سال 1915 میلادی از طريق استانبول و بغداد به ايران بازگشت و مسیر عبور خود را به سواحل شمالی خليج فارس، از نواحی تحت نفوذ بختياریها انتخاب نمود و با آسودگی در سرزمين بختياری مسافرت خود را ادامه داد.
جاسوسان بریتانیا از ورود واسموس به بختیاری کاملاً مطلع بودند و همواره مسير او را تعقيب میکردند و از اين که در خاک بختياری و ابواب جمع سردار جنگ نمیتوانستند هيچ گونه اقدامی عليه واسموس انجام دهند خيلی عصبانی شده بودند.
وظیفۀ لورنس آلمانی در بختیاری مشخص بود؛ ایجاد قیامهایی ضد ارتشهای اشغالگر بریتانیا و روس و همچنین ایجاد مانعهای خرابکارانه در میادین نفت بریتانیا و خطوط انتقال نفت آنها.
استدلالهای لورنس آلمانی باعث گردید تا برخی از سران بختیاری از جمله بی بی مریم بختیاری، ضرغام السلطنه و فتحعلی خان سردار معظم به آلمان تمایل یابند و خیلی زود برای قیام مسلحانه سازماندهی شدند و قبایل دیگری همچون قشقایی نیز در این راستا به واسمس ابراز وفاداری نمودند.
با این وجود، وی هنوز از گم شدن چمدان اسنادش به شدت ناراحت بود و این امر تا آنجا پیش رفت که اصرار داشت بطور رسمی به حاکم شیراز اعتراض نماید و درخواست عودت چمدانش را ارائه کند. اما این امر غیرممکن بود؛ چرا که چمدان وی خیلی زود به دفتر هند در لندن منتقل شده بود.
بریتانیا پس از خواندن جزوات واسموس، تصمیم گرفت تا فعالیتهای وی را متوقف کند؛ ولی انجام این کار آسان نبود. مأموریت وی در بختیاری به نتیجه رسیده و ورود آنها به عرصۀ جنگ میدانی و در پیش گرفتن یک استراتژی نظامی شامل اقداماتی مستقیم و غیر مستقیم ضد اشغالگران بریتانیا آغاز گردیده بود. این اقدامات منجر به تشکیل یک گروه مسلح در غرب و جنوب غربی ایران و مسلح به سلاحهای مدرن آلمانی از جمله اسلحههای تمام خودکار و نیمه اتوماتیک و همچنین انواع بمبهای مختلف شد.
در نتیجه با همکاری و کمک بختیاریها و سران ایل قشقایی، بریتانیا در مواجهه با دلیران تنگستان از بوشهر بیرون رانده شد و شیراز و مناطق مجاور فارس به تصرف قوای ملّی درآمد و منافع و اتباع بریتانیا در خطر انهدام قرار گرفت. این تنها پیروزی ایران مقابل ارتش بریتانیا در طول تاریخ جنگهای دو ملت محسوب میشد.
t.me/tarikhebakhtiari
عضویت در کانال روزشمار تاریخ بختیاری?
مبارزه مسلحانه
هم استراتژی،هم تاکتیک
مسعود احمدزاده
📕 📗
@PoliticalLibrary
📙 📘
نکاتی تازه در باره سازمان مجاهدین طی سالهای 51 تا 57
بهمن بازرگانی از کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق، از یک جمع 12 نفره که همه اعدام شدند جز او و مسعود رجوی و همین طور حسین روحانی که البته مورد اخیر آن وقت دستگیر نشد و ایران نبود (176). وی حبس ابد گرفت و تا دی ماه سال 1357 در زندان بود که آزاد شد.
این کتاب نکات مهمی دارد. زندگی کودکی و خانواده و بعد هم تحصیلات و تا فعالیت در جریان تشکیل سازمان مجاهدین خلق در کنار حنیف نژاد و بدیع زادگان و سعید محسن و دیگران. او همراه دیگران دستگیر می شود و بخش مهمی از این کتاب، خاطرات پس از دستگیری است. پیش ازآن، آنچه را بر سازمان رفته شرح می دهد. خوبی کتاب این است که به صورت سوال و جواب است و هر بار نکته تازه ای طرح می شود.
در زندان، یکی از بحث های مهم جمع، تحلیل علت شکست است و این که مهم ترین علت شکست سازمان را که تقریبا همه سران آن در زندان بودند در این تحلیل کردیم که به تئوری خیلی بیشتر از عمل بها داده بودیم و دیگر این که از شیوه های نوین تعقیب و مراقبت ساواک بی اطلاع بودیم. (159).
گاهی در میانه نکات جالبی آمده از جمله این که مدرک تحصیلی من را همان زمان ساواک در اختیار داشت. وقتی حداد عادل در تظاهرات دستگیر شده و در وسائلی که به او تحویل داده بودند، یکی هم مدرک من بود. سال 66 بود که من را صدا زد و رفتم آموزش و پرورش مدرک تحصیلی ام را از او گرفتم و ساعتی هم با او گفتگو کردم. (156). ساواک برای این که خود را دستکار نشان دهد، هرچه را می برد و متوجه می شد که بی جهت برده، به خانواده بر می گرداند.
این که بعد از دستگیری حنیف نژاد، بسیاری از افراد سازمان دستگیر شدند و تصور بر این بود که اینها را حنیف لو داده است. وقتی در زندان به او اعتراض شد، گفت اشکال ندارد، می آیند زندان دوره می بینند (163). تحلیل بازرگانی این است که این قدری سیاست ساواک هم برای خراب کردن حنیف بود.
این که رسول مشکین فام، همان زمان یعنی سال 51 در زندان گرایش های مارکسیستی قوی داشت، اما این که در دفاعیاتمان مثل بقیه از مسائل دینی می گفتیم «یک نوع آرم تشکیلاتی یا رسم و سنت تشکیلاتی بود». رسول بسیاری از مسائل و مشکلات سازمان را از چشم ایدئولوژی التقاطی آن می دید... رسول مارکسیسم را ایده آلیزه کرده حلال مشکلات می دانست (164). به باور وی، اگر حنیف و سعید محسن می ماندند، هیچ وقت سازمان مارکسیست نمی شد. خود بازرگانی از مارکسیست شده هاست.
بخشی از گفتگوهای چهار نفره: حنیف نژاد، مشکین فام و محمود عسکری زاده و خودش یعنی بهمن بازرگانی که در یک سلول بودند. آن سه اعدام شدند و من ماندم (169).
یک جمله جالب هم در باره مسائل تغییر ایدئولوژی و جریان کشته شدن شریف واقفی دارد. این که در این تحولات اصل تقی شهرام بودو.... «شوک ناشی از ضربه کشتن شریف واقفی همه این تبیین ها ـ ترکیبی از نیروهای مسلمان و کمونیست برای مبارزه ـ را فلج کرد و همه چیز را نقش بر آب کرد. شاید هیچ کمونیستی به اندازه تقی شهرام به بیداری و تشکل مذهبی های سنتی و ضد کمونیست کمک نکرده باشد. کار تقی شهرام همان نعمت خفیه الهی بود که مذهبی ها ی مخالف کمونیست ها ناگهان این هدیه الهی را با چشمانی ناباور مشاهده کردند. تأثیر این خبر در جوّ مذهبی های سنتی و انقلابی آن زمان به قدری شدید، انفجاری و برق آسا بود که شاید برای نسل شما باور کردنی نباشد و فقط افرادی از آن سنخ که هنوز زنده اند می توانند به شما بگویند که این خبر به سرعت تبدیل به نمادی انرژی بخش و بهانه ای جهت تفکیک و مقابله و تخاصم نیروهای مذهبی ضد کمونیست گردید (ص 247). در صفحه بعدی هم، شرحی در باره دلایل تغییر ایدئولوژی داده و این که از اول عضو گیری بر پایه مبارز بودن بود نه مذهبی بودن (248). این نکته فوق العاده است که آن ماجرا، خط را جدا کرد و تأثیر زیادی هم پس از انقلاب داشت.
@jafarian1964
@litera9
مبارزه مسلحانه
هم استراتژی، هم تاکتیک
مسعود احمدزاده
@litera9
پاسخی به فرصت طلبان در مورد “مبارزه مسلحانه ، هم استراتژی، هم تاکتیک”
حمید مومنی
(سازمان چریک های فدایی خلق)
@litera9
«محمد مسعود»
با نام مستعار «م. دهاتی» متولد سال ۱۲۸۰ در قم، روزنامهنگار، رماننویس، صاحبامتیاز و مدیرمسئول روزنامه «مرد امروز» بود. مقارن ساعت ۹ بعدازظهر روز پنجشنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۲۶ محمد مسعود در خیابان اکباتان مقابل چاپخانه مظاهری به ضرب دو گلوله به قتل رسید.
دکتر «فریدون کشاورز» از سران حزب توده بعد از استعفا از حزب، در کتابی تحت عنوان «من متهم میکنم کمیته مرکزی حزب توده ایران را» اظهار میدارد: کمیته ترور را «عبدالصمد کامبخش» و کیانوری با استفاده از برخی افراد حزب بدون اطلاع کمیته مرکزی و حتی دبیرکل حزب به وجود آوردند و ترور مسعود توسط روزبه و یاران او به دستور مقام مافوق حزبی خود یعنی کیانوری، انجام شده است. فریدون کشاورز در خصوص دلایل قتل مسعود مینویسد: در همان ایام در مطبوعات حزب توده، اسناد و مدارک محرمانهای از ارتش چاپ شده بود که موجب حیرت و اعجاب گردید و بسیاری بر این باور بودند که حزب توده به تمامی اوراق و اسناد محرمانه ارتش دسترسی دارد و این گمان به وجود میآمد که در خفا بین حزب و سازمان ارتش ارتباطی برقرار است و در واقع حزب از حمایت ارتش که سپهبد حاجعلی رزمآرا ریاست ستاد کل آن را برعهده داشت، برخوردار است. مسعود هم پس از این ماجرا یکی دو بار گفته بود اسرار و اسنادی از رزمآرا در دست دارم که اگر در روزنامه انتشار یابد مثل بمب صدا خواهد کرد. در همان زمان شنیدم که مسعود ابراز تمایل کرده که با رزمآرا مسأله مهمی را به میان گذارد، هرچند نفهمیدم که بین آنها ملاقاتی دست داد یا نه، ناگفته نماند که بعضی از شرکتکنندگان در قتل مسعود از طرف شهربانی دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شدند. در این آزادی آیا رزمآرا دخالتی نداشت؟ کیانوری که روز ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در تیراندازی به شاه در دانشگاه تهران دخالت داشت، توسط «ناصر فخرآرایی» با رزمآرا که ترتیب دهنده واقعی این ترور بود مربوط میشد. کیانوری شاید با قتل مسعود میخواست این کار به گردن شاه و دربار بیفتد و تنفر مردم از شاه بیشتر شود، تازه این عمل به نفع رزمآرا هم بود که نقشه کشتن شاه و گرفتن حکومت ایران را داشت. یکی دیگر از احتمالات، نگرانی حزب توده، سازمان مقاومت ملی نیز بود که توسط مسعود، از عدهای وطنپرست تشکیل شده بود. اخیراً دکتر «باری روبین» یکی از کارشناسان امور خاورمیانه با بررسی و مطالعه و استفاده از مدارک محرمانه و منتشر نشده وزارت امور خارجه امریکا، اطلاعات بسیار جالبی درباره اهداف پنهانی رزمآرا و تیرگی روابط او با شاه و امریکا و نزدیکی با شوروی به دست آورده است. بر مبنای همین اسناد و مدارک، اعترافات، کتابهای چاپ شده، حدس قریب به یقین این میباشد که ترور محمد مسعود در بهمن ماه ۱۳۲۶ و سوء قصد به شاه در بهمن ۱۳۲۷ هر دو به دست عمال حزب توده و با آگاهی رئیس ستاد وقت ارتش، حاجعلی رزمآرا صورت گرفته بود.
همچنین در دیماه ۱۳۲۳, که «مرد امروز», با فشار مقامهای سفارت شوروی توقیف شد و روزنامه «پراودا» و رادیو مسکو به علت مخالفت مسعود با واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی, به او اتّهام طرفداری از سیدضیاءالدین طباطبایی زدند, در پاسخشان در ۱۴بهمن ۱۳۲۳ در «مرد امروز» نوشت:
«من از سال ۱۳۰۶مرتباً در روزنامههای ستاره صبح, قانون, آیینۀ ایران, تهران مصوّر, ترقّی, شفق سرخ و اطلاعات, با امضای "م.دهاتی" مقاله نویسی کرده, تا سال ۱۳۱۲ چندین کتاب انتشار دادهام ـ اشرف مخلوقات, در تلاش معاش, تفریحات شب, بهار عمر و گلهایی که در جهنم رویید ـ که به طبع رسیده و از تمام آثار و نوشته های من علاقه شدید به اصول آزادی و عدالت مُبرهَن و هویدا بوده است.
در سال ۱۳۱۲ از طرف وزارت فرهنگ ماْمور مطالعه در مطبوعات و تعلیمات عالیۀ اروپا شده, مستقیماً به پاریس و از آنجا به بروکسل رفته چندین سال مشغول انجام ماٌموریت و تحصیل در رشتۀ روزنامه نگاری بوده و سال ۱۳۱۷به علت نشر مقالاتی راجع به سوسیالیسم در روزنامه "گازت" بلژیک مغضوب سفارت ایران واقع و به تهران احضار شده و از آن تاریخ به اتّهام تمایلات سوسیالیستی مطرود دستگاه حکومت رضاشاهی و تحت نظر مأٌمورین شهربانی بودم. تا شهریور ۱۳۲۰ و پس از فرار نابغه در ۲۸شهریور تقاضای امتیاز روزنامۀ "مرد امروز" را نمودم. پس از دو ماه زحمت و مرارت موفّق به اخذ امتیاز شدهام. اولین شمارۀ "مرد امروز" در ۲۹مرداد۱۳۲۱ انتشار یافت و از همان شماره اول همین رویّه را داشته که اکنون دارد.
"مرد امروز" در مبارزه با ارتجاع و سرمایهداری و طرفداری از طبقۀ زحمتکش و کارگر از کمونیستی هم همیشه جلوتر بوده است.»
مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک
مسعود احمدزاده
📖 @Y_1360 📖
نکاتی تازه در باره سازمان مجاهدین طی سالهای 51 تا 57
بهمن بازرگانی از کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق، از یک جمع 12 نفره که همه اعدام شدند جز او و مسعود رجوی و همین طور حسین روحانی که البته مورد اخیر آن وقت دستگیر نشد و ایران نبود (176). وی حبس ابد گرفت و تا دی ماه سال 1357 در زندان بود که آزاد شد.
این کتاب نکات مهمی دارد. زندگی کودکی و خانواده و بعد هم تحصیلات و تا فعالیت در جریان تشکیل سازمان مجاهدین خلق در کنار حنیف نژاد و بدیع زادگان و سعید محسن و دیگران. او همراه دیگران دستگیر می شود و بخش مهمی از این کتاب، خاطرات پس از دستگیری است. پیش ازآن، آنچه را بر سازمان رفته شرح می دهد. خوبی کتاب این است که به صورت سوال و جواب است و هر بار نکته تازه ای طرح می شود.
در زندان، یکی از بحث های مهم جمع، تحلیل علت شکست است و این که مهم ترین علت شکست سازمان را که تقریبا همه سران آن در زندان بودند در این تحلیل کردیم که به تئوری خیلی بیشتر از عمل بها داده بودیم و دیگر این که از شیوه های نوین تعقیب و مراقبت ساواک بی اطلاع بودیم. (159).
گاهی در میانه نکات جالبی آمده از جمله این که مدرک تحصیلی من را همان زمان ساواک در اختیار داشت. وقتی حداد عادل در تظاهرات دستگیر شده و در وسائلی که به او تحویل داده بودند، یکی هم مدرک من بود. سال 66 بود که من را صدا زد و رفتم آموزش و پرورش مدرک تحصیلی ام را از او گرفتم و ساعتی هم با او گفتگو کردم. (156). ساواک برای این که خود را دستکار نشان دهد، هرچه را می برد و متوجه می شد که بی جهت برده، به خانواده بر می گرداند.
این که بعد از دستگیری حنیف نژاد، بسیاری از افراد سازمان دستگیر شدند و تصور بر این بود که اینها را حنیف لو داده است. وقتی در زندان به او اعتراض شد، گفت اشکال ندارد، می آیند زندان دوره می بینند (163). تحلیل بازرگانی این است که این قدری سیاست ساواک هم برای خراب کردن حنیف بود.
این که رسول مشکین فام، همان زمان یعنی سال 51 در زندان گرایش های مارکسیستی قوی داشت، اما این که در دفاعیاتمان مثل بقیه از مسائل دینی می گفتیم «یک نوع آرم تشکیلاتی یا رسم و سنت تشکیلاتی بود». رسول بسیاری از مسائل و مشکلات سازمان را از چشم ایدئولوژی التقاطی آن می دید... رسول مارکسیسم را ایده آلیزه کرده حلال مشکلات می دانست (164). به باور وی، اگر حنیف و سعید محسن می ماندند، هیچ وقت سازمان مارکسیست نمی شد. خود بازرگانی از مارکسیست شده هاست.
بخشی از گفتگوهای چهار نفره: حنیف نژاد، مشکین فام و محمود عسکری زاده و خودش یعنی بهمن بازرگانی که در یک سلول بودند. آن سه اعدام شدند و من ماندم (169).
یک جمله جالب هم در باره مسائل تغییر ایدئولوژی و جریان کشته شدن شریف واقفی دارد. این که در این تحولات اصل تقی شهرام بودو.... «شوک ناشی از ضربه کشتن شریف واقفی همه این تبیین ها ـ ترکیبی از نیروهای مسلمان و کمونیست برای مبارزه ـ را فلج کرد و همه چیز را نقش بر آب کرد. شاید هیچ کمونیستی به اندازه تقی شهرام به بیداری و تشکل مذهبی های سنتی و ضد کمونیست کمک نکرده باشد. کار تقی شهرام همان نعمت خفیه الهی بود که مذهبی ها ی مخالف کمونیست ها ناگهان این هدیه الهی را با چشمانی ناباور مشاهده کردند. تأثیر این خبر در جوّ مذهبی های سنتی و انقلابی آن زمان به قدری شدید، انفجاری و برق آسا بود که شاید برای نسل شما باور کردنی نباشد و فقط افرادی از آن سنخ که هنوز زنده اند می توانند به شما بگویند که این خبر به سرعت تبدیل به نمادی انرژی بخش و بهانه ای جهت تفکیک و مقابله و تخاصم نیروهای مذهبی ضد کمونیست گردید (ص 247). در صفحه بعدی هم، شرحی در باره دلایل تغییر ایدئولوژی داده و این که از اول عضو گیری بر پایه مبارز بودن بود نه مذهبی بودن (248). این نکته فوق العاده است که آن ماجرا، خط را جدا کرد و تأثیر زیادی هم پس از انقلاب داشت.
@jafarian1964
سرآغاز جریان چپ مارکسیستی در دوره قاجاریه.
در آستانه انقاب مشروطه انجمن مخفی به سال 1322 هجری اولین نوع تشکل های انقلابی که اعضای آن فدایی می نامیدند، شکل گرفت. انجمن ملی دومین سازمان از این دست بود که هدف خود را آماده کردن راه انقلاب اعلام کرد، از اعضاء و موسس آن می توان به ملک المتکلمین اشاره کرد. کمیته انقلاب به سال 1328 هجری توسط عده ای از اعضای انجمن ملی و با هدف تحکیم مشروطه و مجلس و با سازمان مخفی به وجود آمد که دارای افرادی مسلح نیز بود. این کمیته دارای هیات اجرایی کوچکی نیز بود که عملیات های مخفیانه همچون ترور را طراحی می کرد.
نخستین سازمانها و گروههای سوسیال دموکرات ایران در اواخر قرن سیزدهم ه.ش پا به عرصه سیاسی گذاشتند و گفتمان چپ را پایه نهادند. یکی از عوامل مهم در شکلگیری و تاسیس این سازمانها رشد تمایلات سوسیالیستی و گسترش این اندیشه در بین ایرانیان، تحت تاثیر مهاجرت به روسیه و به ویژه ماورای قفقاز، بود. مهاجران ایرانی در ماورای قفقاز سازمانهای سوسیال دموکرات ایران یعنی «اجتماعیون عامیون» و «عدالت» را تاسیس کردند و سپس فعالیت خود را به داخل کشور گسترش دادند. اجتماعیون عامیون را، در مقام نخستین سازمان سوسیال دموکرات ایران، عدهای از ایرانیان مهاجر با همکاری سوسیالیستهای مسلمان منطقه بنیان نهادند. شعبههای این فرقه علاوه بر ماورای قفقاز در شهرهای مختلف ایران نیز دایر شد. طیفی از اجتماعیون فعال در ایران از جمله نیروهای اصلی پایهگذار اولین حزب پارلمانی کشور یعنی «حزب دموکرات ایران،عامیون» بودند. برخی اعضای حزب دموکرات بعدها «حزب سوسیالیست ایران» را تشکیل دادند.
تاسیس «حزب عدالت» نیز نتیجه فعالیت ایرانیان در فضای سیاسی ماورای قفقاز و تحت تاثیر ایدئولوژی جدیدی بود که در این منطقه آموخته بودند.
رهبران حزب عدالت از میان کسانی بودند که به قصد کار یا تحصیل به روسیه و ماورای قفقاز مهاجرت کردند و در حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه عضویت یافتند. عدالت، نیز همچون عامیون اجتماعیون فعالیت خود را به ایران کشانید و در پی گرایش به کمونیسم سرانجام تحت عنوان «حزب کمونیست» درآمد.
شیخ محمد خیابانی، انقلابی آذربایجانی، به سال 1299 شمسی در اعتراض به انعقاد قرارداد 1919 میلادی (کاکس- وثوق الدوله) پا به عرصه مبارزه قهرآمیز گذاشت. قیام خیابانی در عمل بر مردم و سلاح تاکید داشت و سرانجام هم به طور خشونت آمیز سرکوب شد. قبل از آن نیز قیام انقلابی جنگل در سال های قبل از 1299 شمسی که به قول برخی مورخین بهترین جنبش مسلحانه آن مقطع از تاریخ سیاسی ایران نامیده می شود با رهبری میرزا کوچک خان جنگلی به شکل دسته های مسلحی از تنگدستان شهری و دهقانان جهت مبارزه با سربازان، فئودال ها و محتکران تشکیل گردید. در خراسان نیز حرکت خداوردی در شیروان علیه خوانین و اشغالگران و عمال ارتش انگلیس به وقوع پیوست. قیام محمدتقی خان پسیان با انگیزه های ضد استبدادی علیه خوانین، فئودال های محلی و تا حدودی حکومت مرکزی بود. حرکت ابوالقاسم لاهوتی نیز در این جهت بود...
کتابنامه
- علوی، سید محمد صادق(1379)، بررسی مشی چریکی در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
ابراهیم پور، ماهرخ(1396)، نگاهی به گفتمان چپ در ایران، روزنامه سازندگی، 20 اسفند.
@tarikhpago
«عاشورای تبریز...»
...اما عاشورایی هم هست که کمتر کسی آن را به یاد دارد و آن عاشورای تبریز است، عاشورای سیاهِ ۱۲۹۰. بامداد، سربازان روس، تیرهای چوبی را علم میکردند تا آزادیخواهان تبریزی را بر دار کشند و با افتخار چوبۀ دارشان را به پرچم روسیه مزین میکردند... در آن عاشورا، در سربازخانۀ تبریز، روسهای اشغالگر نُه نفر را به دار آویختند و این گوشهای از ددمنشی آنها در تبریز بود. بگذارید از دوازده روز پیشتر شروع کنیم، از بیستوهشتم آذر...
اصل بهانۀ تجاوزکاری روسها از ماجرای مورگان شوستر آغاز شد که پیشتر دربارهاش صحبت کردهایم. پس از انقلاب مشروطه، ایرانیان مستشاری آمریکایی را به ایران آوردند تا امور مالی را سامان دهد. پس از چند ماه کاسۀ صبر روسها لبریز شد و طی اولتیماتومی از دولت ایران خواستند شوستر از ایران اخراج شود. مجلسِ دوم مشروطه مقاومت میکرد، اما دولت، یا بهتر است بگوییم نایبالسلطنه، ناصرالملک، مجلس را منحل کرد و اولتیماتوم را پذیرفت (یادمان باشد این سیاهکاری روسها از آن ماجرای لیاخوف زشتتر بود). ناصرالملک این را درست تشخیص داده بود که هیچ تجاوزی از روسها بعید نبود... به رغم پذیرش اولتیماتوم و اخراج شوستر، روسها به شهرهای تبریز و انزلی و رشت قشون کشیدند. این بهانهای بود تا بساط مشروطه را برچینند. اینجا میرسیم به آن ۲۸ آذر که قرار بود روایت تبریز را از آنجا آغاز کنیم...
روسها تجاوز را ۲۸ آذر در تبریز با قتل چند نیروی نظمیه آغاز کردند. مجاهدان مشروطهخواه دست به مقاومت مسلحانه زدند، زیرا در برابر این سطح از تعدی گریزی از مقاومت نبود. آنها تا دوم دی پاسخ دندانشکنی به روسها دادند و چیزی نمانده بود روسها را به کل از شهر ریشهکن کنند. اما کنسول روسیه حیله کرد و در پی کشتار شنیع غیرنظامیان، گروهی از مردم از ترس جان بستگانشان به مجاهدان خرده گرفتند که بهتر است به این جنگ پایان دهند. از دیگر سو تهران هم توصیه میکرد جنگ ادامه نیابد.
مجاهدان تبریزی بزرگترین نقطهضعف ممکن را داشتند: در این معرکه زنان و کودکان و غیرنظامیان حضور داشتند. روسها همگی سرباز و قزاق بودند، اگر کشته میدادند همه نظامی بودند، اما از این نقطهضعف مجاهدان ناجوانمردانه استفاده کردند و به جان مردم عادی افتادند. به خانهها وارد میشدند، مردم را با سیم به هم میبستند و در تنور خانه میانداختند. «ارعاب»... ارعاب اسلحۀ همیشگی روسها بود، چه زمانی که حکومتشان تزاری بود و چه زمانی که بولشویکها به اسم آزادی حکومت جدیدی برپا کردند. تنها یک دهه پس از انقلاب آزادیخواهانۀ روسیه، استالین قدرت را قبضه کرد و دوست و دشمن، رفیق و نارفیق را به جوخۀ اعدام سپرد. ارعاب روسها در تبریز اثر کرد، دلهای مردم و مجاهدان لرزید. حق داشتند. با دشمنی طرف بودند که در خانهشان میجنگید و به هیچ اصل اخلاقی پایبند نبود.
اما شهر هم یکدست نبود. هنوز بسیاری از مشروطه و مشروطهچی بیزار بودند و با این ارعاب اعتراضشان بلند شد. در نهایت رهبران مبارزان با کنسول روس صلح کردند. قرار شد مجاهدان از شهر بروند یا اسلحه را کنار بگذارند و به کار روزمره بپردازند. روسها هم وعده دادند ماجرا را فراموش میکنند. به این ترتیب سوم دی شهر آرام شد، گروه اندکی از مبارزان از شهر رفتند و گروهی دیگر هم آرام گرفتند. اما غروب برفیِ چهارم دی ناگهان غرش توپها بر سر شهر آغاز شد و این غروب دلهرهآور نشان میداد به زودی چه محشری در شهر برپا خواهد شد. لشکرهای تازهنفس روس رسیده بودند و نوبت عقدهگشایی و کینخواهی روسها بود. لشکرهای روس با توپخانۀ سنگین یکی یکی از ایروان و تفلیس به تبریز میرسید.
به این ترتیب، پنجم دی ۱۲۹۰ تبریز به دست روسها افتاد. پنج سال بود تبریز برج و باروی آزادیخواهی بود. اما اینک تبریز دست حامی اصلی استبداد افتاد و متأسفانه هواداران استبداد همپیمانی نانوشتهای با روسها داشتند. هدف روسها در اصل این بود که بساط مشروطه را از تبریز برچینند و با همدستان ایرانی خود شهر را تصاحب کنند. آن یار همدست که بود؟ «صمد خان»، مردی که در ددمنشی کم از اربابان روس خود نداشت و چند روز بعد با استقبال مخالفان مشروطه به شهر آمد. روسها از هفتم دی بنا کردند به یافتن کسانی که با آنها جنگیده بودند. نهم دی ثقةالاسلام، چهرۀ اصلی مقاومت تبریز را گرفتند و نیز شماری دیگر را.
و در آن عاشورای جانگداز روسها آزادیخواهان تبریز را تنها به جرم دفاع از شهرشان به دار آویختند، از جمله ثقةالاسلام را. در پیوست، تلخترین صحنۀ اعدام را میبینید. ناخوشایند است، اما اگر نبینیم چطور بفهمیم چه بهای گزافی برای آزادی و مبارزه با متجاوزان پرداختهایم؟
مهدی تدینی
#تبریز، #اشغال_تبریز،
@tarikhandishi
🔸چرا مسعود رجوی اعدام نشد؟ /قاسم تبریزی: مهندس بازرگان اعتقادی به مبارزه با آمریکا نداشت
قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران به #خبرآنلاین گفت:
▫️مهندس مهدی بازرگان تا پاریس می رود و به امام می گوید الان که حکومت پهلوی این آزادی را داده اند، پس ما در انتخابات شرکت می کنیم، یک فراکسیون اقلیت تشکیل می دهیم و این فراکسیون را تبدیل به اکثریت می کنیم و نخست وزیر تعیین می کنیم و زمانی که قدرت را گرفتیم اختیارات شاه را کم می کنیم پس بگذارید شاه باشد و با آمریکا هم مبارزه نکنیم.
▫️اعضای سازمان مجاهدین خلق به مبارزه مسلحانه معتقد بودند و انتقاد اینها به جبهه ملی و نهضت آزادی این بود که چرا با شاه مبارزه نمی کنید. سال ۵۰ هم قرار است جشن ۲ هزار و ۵۰۰ ساله باشد و اینها می خواستند عملیات انجام دهند. مساله نیاز به اسلحه شکل گرفته بود، یکی از اعضای حزب توده را که قبلا از کردستان اسلحه می آورد می شناسند و به او می گویند تا برایشان اسلحه بیاورد، غافل از اینکه آن شخص به ساواک وصل بود.
▫️بنابراین با هماهنگی ساواک خانه ها مشخص شد و هسته اولیه بجز چند نفر دستگیر و محکوم به اعدام می شوند، اما مسعود رجوی به دلیل همکاری هایی که می کند و از سوی دیگر وساطت های برادرش کاظم رجوی اعدام نمی شود.
جزییات بیشتر در #خبرآنلاین👇🏻
https://www.khabaronline.ir/news/1370115
@khabaronline_IR
💥نسل بیژن جزنی و نسل پدرش
✍️علی مرادی مراغه ای
🌾شنبه 30فروردین ماه1354ش روزنامه های پایتخت خبری منتشر کردند که«نه زندانی در حین فرار کشته شدند» بیژن برجسته ترین رهبر چریکهای فدایی جزو این نه زندانی بود او و یارانش در1346دستگیر شده دادستان نظامی ابتدا برای همگی آنها درخواست اعدام کرده بود، اما به خاطر فشار افکار جهانی، تلاشهای کنفدراسیون و برخی شخصیتهای جهانی مانند برتراند راسل...آنان از اعدام رسته و به پنج الی پانزده سال زندان محکوم شده بودند در زندان بودند که این کشتار صورت گرفت مرگشان سالها در ابهام مانده بود اما پس از انقلاب، اعترافات یکی از ساواکیهای دستگیر شده(بهمن نادری پور) پرده از جنایت حکومتی برداشت هنگام شب، ساواكيها به اوين رفته و آنانرا به تپه های شمال تهران برده:
«آنان را از اتوبوس پیاده کردند و همه را روی زمین نشاندند حتی چشمها و دستهایشان را بسته بودند حسین زاده فاتحانه پا پیش گذاشت گفت همانطور که رفقای شما در دادگاههای انقلابی خود همکاران و مقامات مختلف را محکوم به اعدام کرده و حکم را در مورد آنها اجرا میکنند، ما نیز شما را که از رهبران و گردانندگان و تهیه کنندگان فکری آنان هستید محکوم به اعدام کرده و میخواهیم حکم را در مورد شما اجرا کنیم.[i]
🌾جنايتكاران كه قبلاً شراب نيز خورده بودند، آنان را به مسلسل بسته سپس به هر تك تك آنها تير خلاص میزنند برخلاف ادعای حکومت، قربانیان به جای اینکه از پشت سر تیر بخورند، از روبرو هدف گلوله قرار گرفته بودند.بدون شک، یکی از علل این کشتار،چندین عملیات موفقیت آمیزی بوده که چریکها در سال 53 در بیرون از زندان انجام داده بودند...
🌾با مرگ بیژن جزنی، چریکهای فدایی بزرگترین لیدر فکری خود را از دست دادند، رهبری بی مانند که دارای چنان ظرفیتی بود که میتوانست به یک رهبر ملی بدل شود خصوصیات ویژه ای او را از سایر رهبران چریکی متمایز میکند از کودکی در کوران مبارزه آبدیده شده بود به لحاظ پختگی، برخورداری از تجارب غنی فعالیت درسازمان جوانان حزب توده، شاگرد اول رشته فلسفه و فعالیتهایش در دانشگاه، در جبهه ملی دوم درسالهای۴۱تا۴۲ش،برخورداری از دانش مارکسیستی و همچنین استعدادهای خلاقانه اش در میان چریکها به او شخصیتی ویژه و یکه می بخشد.
🌾دوران كودكیش،مصادف با ورود متفقين به ايران و انتقال قدرت از رضاشاه به فرزندش بود تمامی خانواده بيژن،پدر،مادر، دایی ها و عموهايش همگی عضو حزب توده بودند[ii] مادرش عضو شاخه زنان بود رحمت اله جزنی، عمویش كه در سال 1322 به سازمان جوانان حزب توده پيوسته بود بعدها مسئول سازمان درجه داران حزب شده عموی ديگرش تا عضويت در كميته مركزی سازمان جوانان پيش رفته و دائی هایش یعنی منصور و ناصر كلانتری نیز هر دو عضو كميته مركزی سازمان جوانان بودند[v] و پدر بیژن،حسين جزنی با درجه ستوان یکمی، از افسران ژاندارمری بود كه وقتی بيژن نه ساله بود، به فرقه دمكرات آذربايجان پيوسته پس از شكست فرقه به همراه هزاران نفر به آنسوی ارس پناه برده بود. او به مدت بیست سال در شوروی مانده دکتری گرفته و با یک زن روسی (منورخانم) ازداوج کرد در غیبت اش، زنش عالمتاج كلانتری که در ایران مانده بود مجبور شد به همراه فرزندان خردسالش به خانه پدری در چهارصد دستگاه تهران نقل مكان كند و با خانواده پرجمعيت كلانتری زندگی كند[iv].
🌾بيژن برخلاف انتظار مادر و اقوامش از دوری پدر ناراحت نبود، زيرا از پدری مستبد و خشن كه به عنوان يك نظامی با همان انضباط سربازخانه ای بار آمده بود، دل خوشی نداشت[vi] البته برخی منابع ذکر میکنند به ميزانی كه سنش افزايش می يافت كمكم فقدان و جای خالی غمبار پدر را احساس ميكرد...
🌾پدر با همسر جدیدش در ۱۳۴۵ش با درخواست عفو از شاه از شوروی به ایران بازگشت[iii] بیژن در نامه ای پدرش را مورد شماتت قرار داده بود[viii]البته،اسناد ساواك نیز از اختلاف فكری بين پدر و پسر پس از بازگشت از شوروی حکایت میکنند[ix]. اما این اختلاف قبل از اینکه به حوزه خانودگی برگردد به مانند رمان ایوان تورکنیف بازتابی از تضاد بین دو نسل جوان و پیر بود.تضاد بین احمدزاده ها، علیرضا نابدل ها، صبا بیژن زاده ها و دهها نمونه دیگر با پدرانشان...
🌾 اختلاف اصلی بیژن با پدرش به خاطر محافظه کاری پدر و نزدیکی اش به حکومت بوده، چرا که او با وساطت سپهبد مُبصّر ریاست شهربانی کل کشور از شاه تقاضای بخشودگی کرده پس از بازگشت، به تدریس در دانشگاه پرداخته و همسر جدیدش هم در دانشکده ادبیات،زبان روسی تدریس میکرد در حالیکه بیژن سراسر زندگیش را صرف مبارزه با حکومت کرده بود.
پدر پس از بیست سال زندگی در خانه«دایی یوسف»،بر عبث بودن هرگونه یوتوپیا و مدینه فاضله تاکید میکرد، اما پسر و نسل جدید میخواستند فلک را سخت بشکافند و طرحی نو دراندازند...
@Ali_Moradi_maragheie
http://www.upsara.com/images/h401376_1.jpg
به نام ایزد یکتا
🌏✒️ بدون مرز
محمد احرامیان پور
« فرهنگی، اجتماعی، تاریخی»
🟣 تقویم تاریخ
به پرواز
شک کرده بودم
به هنگامی که شانههایم
از توان سنگین بال
خمیده بود...
•● احمد شاملو ●•
امروز ، " شنبه "
📕۲ مرداد ۱۴۰۰ هجری خورشیدی
📗خورداد اَمرتات ۳۷۵۹ زرتشتی
📘24 ژوئیه 2021 میلادی
📙۱۳ ذیالحجه ۱۴۴۲ هجری قمری
📚روز "فیزیوتراپی" در ایران.
📚آغاز سال تبری. (سال ۱۵۳۳ تبری)
📖گاهشماری تبری ، نوعی از گاهشمار ساسانی است که در آن سال برابر ۳۶۵ روز و شامل دوازده ماه ۳۰ روزه بودهاست. مبداء سال تبری از دوم مرداد ۱۳۳ سال پیش از هجرت، مصادف با پادشاهی "قباد ساسانی" و حاکم شدن فرزندش "کیوس" بر تبرستان است.
📕روزنامه "ایران نو" به مدیریت "سید محمود شبستری آذربایجانی" ملقب به "ابوالضیاء" در تهران انتشار یافت. (۱۲۸۸ ه.ش)
📕"سپهدار تنکابنی" از رئیس الوزرائی معزول شد و مجلس "صمصام السلطنه بختیاری" را به رئیس الوزرائی تعیین نمود. (۱۲۹۰ ه.ش)
📕طبق تصويبنامه هيئت وزيران كليه كارمندان پيمانی، حكمی، روزمزد، قراردادی كارمندان رسمی دولت شناخته شدند و بر اساس سوابق آنها رتبه اداری گرفتند. (۱۳۲۵ ه.ش)
📕ضعف ایران و پیشروی روسیه در منطقه "فرارود". (۱۳۲۸ ه.ش)
📖"ناصرالدين شاه"، دوم مرداد ۱۳۲۸ ه.ش تسليم نظر رجال ملیگرای وقت شد و "حمزه ميرزا" حشمت الدوله و "ميرزا محمد" قوام الدوله را مامور دفاع از مرو و نواحی اطراف آن كرد که زير تهديد روسها قرار داشتند. این رجال در هر فرصتی به "ناصر الدين شاه" فشار میآوردند كه مانع تصرف فرارود و به ويژه شهرهای تاريخی ايران در آن منطقه از جمله بخارا، مرو، سمرقند، خجند و ... توسط روسها شود كه مهد فرهنگ و تمدن ايرانی و ادبيات پارسی بودند. در پی صدور دستور ناصرالدين شاه به "حشمت الدوله" و نيز "قوام الدوله" که با واحدهای نظامی آماده به مرو بروند و در دفاع از منطقه به نيروهای محلی کمک کنند، باوجود اين، سران دو واحد اعزامی در نيمه راه با هم نساختند، از يكديگر جدا شدند و ماموريت انجام نشد. و روسها به تدريج منطقه "فرارود" را تصرف نمودند.
📕صدور اعلامیه مشترک علما در تأیید مرجعیت "سید روح الله خمینی". (۱۳۴۲ ه.ش)
📕سناتور "رابرت برد" رهبر دموکراتها در سنای آمریکا به فروش "آواکس" به ایران مخالفت کرد. (۱۳۵۶ ه.ش)
📕برگزاری دومين انتخابات رياست جمهوری و انتخاب شهيد "محمد علی رجايی". (۱۳۶۰ ه.ش)
📕عمليات غدير جهت دفع مجدد تجاوز دشمن از مرزهای جنوبی در منطقه شلمچه. (۱۳۶۷ ه.ش)
📕درگذشت "احمد شاملو" ، شاعر، داستان نگار، نمايشنامه نويس و روزنامه نگار معاصر. (۱۳۷۹ ه.ش)
📘پايان جنگ هفت ساله بين امپراتوری ايران و روم با شكست روميان. (579 م)
📘تولد "سيمون بوليوار" مبارز انقلابی و استقلال طلب معروف آمريكای جنوب. (1783 م)
📘زادروز "الكساندر دوما" نويسنده شهير فرانسوی. (1802 م)
📘انجام نخستين نظرسنجی روزنامهای در جهان توسط نشريه "هریسبورگ پنسیلوانیا". (1824 م)
📘درگذشت "كنت كلود هانری سن سيمون" فيلسوف معروف فرانسوی. (1825 م)
📘تولد "اوتمار مِرگِن تالِر" مخترع معروف آلمانی. (1854 م)
📘درگذشت "فرديناند زيپلين" مبتكر آلمانی و مخترع بالن هدايت شونده. (1917 م)
📘تصويب طرح واگذاری قيموميت سرزمين های عربی خاورميانه. (1921 م)
📘"پيمان لوزان"، تكليف فاتحان جنگ جهانی اول را با تركيه، و مرزهای اين کشور را که بر جای امپراتوری عثمانی نشسته بود روشن ساخت. (1923 م)
📖عثمانی، متحد آلمان در جريان جنگ جهانی اول شکست خورد، از ميان رفت و انگلستان و فرانسه مستملکاتِ عربی آن را تصاحب کردند و در این مناطق چند کشور تازه به وجود آوردند ازجمله کشورهای اردن، عراق، کویت و ... .
📘نخستين هواپيما ربايی در جهان انجام شد و يك هواپيمای مسافربر آمريكايی به كوبا ربوده شد. (1961 م)
📘نخستين كودك لوله آزمايشی جهان در بيمارستان عمومی اولدهام واقع در منطقه منچستر انگلستان با عمل سزارين به دنيا آمد. (1978 م)
📙انعقاد دومين پيمان اهل يثرب معروف به عَقَبه ی دوم با پيامبر اکرم(ص) در مكه. (۱۳ بعثت)
📙آغاز سلطنت "آلپ ارسلان سلجوقی" پس از طغرل سلجوقی. (۴۵۵ ه.ق)
به نام ایزد یکتا
🌏✒️ بدون مرز
محمد احرامیان پور
« فرهنگی، اجتماعی، تاریخی»
🟣 تقویم تاریخ
از خـــون جوانان وطـــن لالـــه دمیده
از ماتــم ســـرو قدشان، ســـرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصـــه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
عارف قزوینی
امروز ، " سهشنبه "
📕۵ مرداد ۱۴۰۰ هجری خورشیدی
📗آذر اَمرتات ۳۷۵۹ زرتشتی
📘27 ژوئیه 2021 میلادی
📙۱۶ ذیالحجه ۱۴۴۲ هجری قمری
📚روز ملی "کرمانشاه" گهوارهٔ تمدن.
📕"ابوالفتح میرزا" سالارالدوله، با دو هزار نیرو وارد کرمانشاه شد و ضمن تلگراف به مجلس خواستار سلطنت "محمدعلی میرزا" شد. (۱۲۹۰ ه.ش)
📕مجلس رأی به رئیس الوزرائی "مستوفی الممالک" داد. (۱۲۹۴ ه.ش)
📕تولد "هوشنگ پزشك نيا"، نقاش معاصر ايرانی. (۱۲۹۶ ه.ش)
📕"كلنل محمد تقی خان" پس از يأس از تهران كليه امور خراسان را زير سلطه خود گرفت. (۱۳۰۰ ه.ش)
📕ساختمان جديد اداره پست در خيابان سپه افتتاح شد. (۱۳۱۳ ه.ش)
📕"دكتر مصدق" وزيران خود را به مجلس شورای ملی معرفی كرد و نام وزارت جنگ را به وزارت "دفاع ملی" تغيير داد. (۱۳۳۱ ه.ش)
📕ستاد مبارزه با گرانفروشی "حبیب القانیان" سرمایه داری یهودی معروف را به علت صدور دستور گرانفروشی و عدم عرضه فاکتور بازداشت کرد. (۱۳۵۴ ه.ش)
📕یک قرارداد نفتی بین ایران و افغانستان در کابل امضاء شد که بر اساس این قرارداد ۱۱۹ هزار تن مواد نفتی از ایران به افغانستان صادر شد. (۱۳۵۶ ه.ش)
📕اقامه اولين نماز جمعه رسمی جمهوری اسلامی ايران در تهران به امامت "آيت اللَّه طالقانی". (۱۳۵۸ ه.ش)
📕درگذشت "محمدرضا شاه پهلوی" دومین پادشاه دودمان پهلوی و آخرین پادشاه ایران. (۱۳۵۹ ه.ش)
📕آغاز عمليات "مرصاد" در اسلام آباد غرب کرمانشاه توسط دلیر مردان ایران برای جلوگیری از حمله منافقین. (۱۳۶۷ ه.ش)
📘"شاه عباس" شهر گنجه را از عثمانیها پس گرفت. (1606 م)
📖لشكريان شاه عباس كه برای اخراج عوامل عثمانی (تركيه) از چند منطقه در قفقاز ايران وارد اين منطقه شده بودند در اين روز شهر گنجه را كه اينك در جمهوری آذربايجان قرار گرفته است پس گرفتند. در جنگی كه روی داد بيش از دو هزار و پانصد تن از عساكر عثمانی كشته شدند. شاه عباس سپس محمد پاشا فرماندار منصوب از سوی عثمانی در گنجه را كه به اسارت گرفته شده بود به زندان مازندران فرستاد. اندكی بعد، شماخی نيز با جنگ پس گرفته شد كه عثمانی در اين نبرد هم سه هزار كشته تلفات داد و تا آن سوی قارص عقب نشست. عثمانیها قبلا با استفاده از منازعات داخلی شاهزادگان صفوی به قفقاز ايران تعرض كرده بودند. در عمليات قفقاز بود كه فرماندهان توپخانه ايران متوجه شدند كه گلولههای توپ بايد عينا مطابق كاليبر (اندازه لوله توپ) باشد و گرنه احتمال انفجار توپ میرود و از همان زمان مقرر شد كه توپ و گلولههای مربوط بايد در يك كارخانه ريخته شده باشند.
📘اختراع "دوچرخه" در آلمان توسط يكی از اهالی "مانهايم". (1779 م)
📘درگذشت "ميخائيل لِرمانتوف" شاعر برجسته روسی. (1841 م)
📘درگذشت "جان دالتون" دانشمند بزرگ بريتانيايی. (1844 م)
📘تولد "جيوسووی كاردوچی" اديب و شاعر ايتاليائی، برنده جايزه ادبی نوبل در سال ۱۹۰۷ میلادی. (1853 م)
📘شکست چين از ژاپن و افتادن كره، تايوان و منچوری به دست ژاپنی ها. (1894 م)
📘"اورويل رايت" يكی از دو برادری كه سازنده نخستين هواپيما بودند در اين روز موفق شد يك ساعت و ۱۲ دقيقه در آسمان پرواز كند كه قبلا سابقه نداشت. (1909 م)
📘كشف ماده "انسولين" به وسيله "فردريك بانتينگ" محقق كانادايی و برنده جايزه نوبل پزشكی سال ۱۹۲۳ میلادی. (1921 م)
📘امضای قرارداد ترك مخاصمه و پايان جنگ خونين دو كره. (1953 م)
📘در پی سالها مبارزه مسلحانه مردم، شورای امنيت سازمان ملل با خلع يد از جمهوری آفريقای جنوبی، به منطقه جنوب غربی آفريقا استقلال داد كه به "ناميبيا" نامگذاری شد. (1978 م)
📘آغاز المپیک تابستانی ۲۰۱۲ به طور رسمی با نام "بازیهای المپیاد سیام" در شهر لندن. (2012 م)
📙درگذشت "محمد بن جيانی" منجم مسلمان اندلسی. (۴۷۱ ه.ق)
📙چاپ نخستين شماره از روزنامه ی "اختر". (۱۲۹۲ ه.ق)
📖نخستين شماره ی روزنامه ی "اختر" به مديريت آقا محمد طاهر تبريزی در استانبول منتشر شد، "اختر"، تنها روزنامه ی ايرانی بود كه در آن زمان به سبك نوين در خارج از ايران چاپ و منتشر میشد.
✍️احمد زیدآبادی
🖊 "بنیصدر از خیال تا واقعیت"
سید ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیس جمهورِ نظام جمهوری اسلامی در سن 88 سالگی در پاریس دیده از جهان فرو بست.
مرحوم بنیصدر که در یک انتخابات پرشور و آزاد بیش از 75 درصد آراء ایرانیان را به خود اختصاص داده بود، گمان میکرد که با پیروزی در انتخابات، در موقعیت رهبری سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
او ظاهراً متن قانون اساسی جمهوری اسلامی را که خود نیز یکی از تدوین کنندگان آن بود، به اندازۀ کافی مورد تعمق و تفکر قرار نداده بود و گویی نمیدانست که در آن قانون، نقش رئیس جمهور عمدتاً جنبۀ تشریفاتی به خود گرفته است.
از این رو، بنیصدر همین که خود را در مقابلِ مجلسی در کنترلِ حزب جمهوری اسلامی دید، تازه متوجه وضعیت ضعیف خود شد و به منظور تقویت جایگاه قانونیاش به مبارزه با سران حزب برخاست.
@sokhanranihaa
در این مبارزهجویی، او حمایت نسبی آیتالله خمینی را به همراه داشت و همین موضوع میتوانست در تقویت جایگاه ریاست جمهوری به او کمک کند، اما سران حزب جمهوری اسلامی که معمولاً خشم خود را از حمایت آیتالله خمینی از بنیصدر پنهان میکردند، در درجۀ نخست کوشیدند تا به انحاء مختلف رئیس جمهورِ وقت را از چشم آیتالله بیاندازند و چون اقداماتشان در این جهت به جایی نرسید، طی نامهای به بنیانگذار جمهوری اسلامی، با لحنی به نسبت تند و گلایهآمیز حمایت آیتالله از بنیصدر را به شدت مورد انتقاد قرار دادند.
در این میان اما بنیصدر در جهت پیشبرد نقشۀ خود دو اشتباه مهلک مرتکب شد. اشتباه نخست او معرفی مرحوم محمدعلی رجایی به عنوان نخست وزیر بود. رجایی گرچه سابقۀ همکاری با نهضت آزادی و مجاهدین خلق اولیه را داشت اما از هر حیث در نقطۀ مقابل بنی صدر قرار میگرفت. معرفی رجایی البته به دلیل بنبست پدید آمده بین بنیصدر و مجلس اول بر سرِ معرفی نخست وزیر و از همین رو از سرِ ناچاری و اضطرار بود، اما این موضوع توازن قوای حاکم را کاملاً به زیان بنیصدر و به نفع حزب جمهوری اسلامی به هم زد و رئیس جمهور را به گوشۀ رینگ کشاند.
با این همه، آیتالله خمینی کماکان از بنیصدر حمایت میکرد تا آنکه رئیس جمهور اشتباه مهلک دوم خود را نیز انجام داد و عملاً تیر خلاص را به خود شلیک کرد.
بنیصدر برای مقابله با حزب جمهوری اسلامی به سازمان مجاهدین خلق نزدیک شد و به تدریج به صورت متحد آنان در آمد. آیتالله خمینی که مجاهدین خلق را بزرگترین تهدید امنیتی علیه نظام نوپای خود میدانست، این مورد را به هیچ عنوان تاب نیاورد و پس از چند مرحله نصحیت بنیصدر، از او به کلی روگردان شد.
با گرایش روز افزون سازمان مجاهدین خلق به جنگ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی، زمینه برای تصویبِ عدم کفایت سیاسی بنیصدر از طرف مجلس اول فراهم شد، اقدامی که مخفی شدن بنیصدر و سپس فرار او به پاریس را در پی داشت.
ظاهراً مرحوم بنیصدر گمان میکرد باسوادترین و پیچیدهترین و سیاسیترین چهره در بازی قدرتِ آن روزِ ایرانِ است، اما روند حوادث نشان داد که این ادعاها چندان هم با واقعیت قرابتی نداشته است.
در هر صورت خداوند رحمتش کند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🔹نامه غافلگیرکننده
🔻نامه آیتالله خمینی غافلگیرکننده بود؛ بهویژه این بخش: «درصورتیکه ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهینکننده محکوم به اعدام است.»
🔸ماجرا به یک برنامه رادیویی در 8 بهمن67 روز تولد حضرت زهرا که روز زن بود مربوط میشد.
🔹در بخشی از برنامه، تهیهکننده گزارش، از خانمها درباره الگوی زنان ایرانی میپرسید. در میان جوابهایی که همه حضرت زهرا را معرفی میکردند یکی گفته بود الگوی زن ایرانی اوشین است. گویا وقتی گزارشگر گفته بود باید حضرت زهرا الگو باشد او دوباره تاکید کرد که الگوی امروز اوشین است.
🔸اوشین شخصیت اول یک سریال معروف ژاپنی به نام سالهای دور از خانه است. داستان دخترکی که از بچگی تا بزرگسالیاش فلاکتهای فراوانی کشید اما مصمم با بیچارگیهایش مبارزه کرد و موفقیتهایی هم بهدست آورد.
🔸پخش سریال در ایران همزمان است با سختشدن زندگی در سایه جنگ. در سالهایی که صفهای طولانی برای نفت و...، زندگی کوپنی و سختیهای بسیار، گریبان خانوادههای ایرانی را گرفته بود.
🔹این سریال تنها محبوب مردم نبود که گویا مسئولین کشور هم به آن علاقه داشتند. در خاطرات هاشمی رفسنجانی اشاره شده که سریال را میدیده است، و آنطور که آقای خامنهای از قول احمد خمینی میگوید امام نیز مرتب این سریال را میدیده است، و آقای خامنهای میگوید این سریال «همه را جذب کرد... چون زندگی که آن شخص در فیلم دارد و آن کاری که او دارد میکند، درست مطابق با واقع است.» (28مهر70، ديدار با نويسندگان)
🔹این محبوبیت که میتوانست برای صداوسیماییها موفقیتی بزرگ محسوب شود به ناگاه به یک کابوس تبدیل شد. امام نوشته بود: «فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج میگردد، و دستاندرکاران آن تعزیر خواهند شد.».
🔻و در انتهای نامه آمده بود: «اگر بار دیگر از اینگونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسئولین بالای صداوسیما خواهد شد. البته در تمامی زمینهها قوه قضاییه اقدام مینماید.» (صحيفه امام،ج21،ص251)
🔻قوه قضاییه با سرعتی شگفتآور ماجرا را پی گرفت.
🔹به روایت محمد هاشمی مدیر وقت صداوسیما: «دادستان هم پنج، شش نفر از کارکنان را احضار کرد... احکامشان را هم همان روز صادر کردند که انفصال از خدمت، زندان، تعزیر و جریمه بود.»
🔸آنها را روانه زندان قصر کردند. با رایزنیهای فراوان، موسوی اردبیلی روز 12 بهمن برای امام نامه نوشت تا آنها را عفو کند و با عفو امام آزاد شدند.
🔹اما نکته اینجاست: حرفی که آن مصاحبهشونده مطرح کرده است همان نتیجهایست که ظاهرا هدف از پخش این سریال و نشاندادن الگویی از سختکوشی برای ایرانیان بوده است. گاه حاکمان از نتیجه کاری ناراضی به نظر میرسند که آن نتیجه، محصول عملکرد خودشان است.
🔹دعاگو عضو شورای سرپرستی صداوسیما درباره این سریال میگوید: «وقتي صداوسيما اين سريال را تهيه كرد، تغييراتي در اصل فيلم بهوجود آورد تا براي خانوادههاي مسلمان ايراني جنبه بدآموزي نداشته باشد، براي مثال در فيلم صحنه شناي اوشين با لباس مخصوص يا مجالسي نشان داده شده بود كه صحيح نبود به نمايش درآيند. ما اين سريال را كنترل كرديم و سپس به نمايش درآورديم تا مردم از جنبههاي آموزنده آن استفاده كنند.» دعاگو با اشاره به برخورد امام با ماجرای گزارش رادیو میگوید: «الحمدلله از آن تاريخ به بعد ديگر چنين موردي براي صداوسيما پيش نيامد.»
🔸حقیقت این است كه الگوها با كار هنري خلق ميشوند نه با دستور و سخنراني. قدرتهاي بزرگ جهاني نيز كار خود را با فرهنگ پيش ميبرند. فيلمهايي ميسازند كه ناگزير از پخش آن هستيم و دلخوش به اينكه برخي صحنههايش را حذف كردهايم.
🔹فوتبال اروپا به مثابه يك فرهنگ چنان جایگاهی یافته كه نه تنها ناچار هستيم مسابقات تيمهايشان را كه اغلب نام شهرهايشان را با خود دارند پخش كنيم كه جذابترين برنامهها را نيز درباره حواشي ليگهايشان توليد ميكنيم و چند بار در هفته پخش ميكنيم. اين قدرت فرهنگي است كه رهبر جمهوری اسلامی را نيز به اين گله و شكايت ميرساند كه؛ «بچههای ما - نوههای بنده - اسم بازیکنان و ستارههای فوتبال دنیا را خیلی خوب بلدند، یکییکی همینطور مکرر اسم اینها را میآورند؛ این طرفدار این است، آن طرفدار آن است، لباس نمیدانم فلان تیم فرنگی را این میپوشد، آن یکی لباس تیم دیگر را میپوشد، اما اسم مثلا فرض کنید که فلان دانشمند معاصر خودشان را نمیشناسند؛ اسم بیاوری نمیشناسند کیست.» (19آذر92، در ديدار با شوراي عالي انقلاب فرهنگي)
- سخنان محمد هاشمي از مصاحبهاش با تاريخ ايراني و سخنان دعاگو از مصاحبه با سايت نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها است.
https://t.me/jafarshiralinia
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com