سارا سالار
سلام. بالا برده شده ارزش زن یک چیز است و انتظار انجام کارهایی مثل نگهداری از کودک و شیر دادن به او، چیز دیگر. هم اکنون در فقه اسلامی، زن حق دارد از شوهر خود بابت شیردهی کودک مزد بگیرد، حق دارد اصلا کودک را شیر ندهد، حق دارد غذا نپزد و بابت کارهای خانه مزد هم طلب کند. اینها همه بر اساس روایات اهل بیت (ع) تنظیم شده است. این معنایش هر چه باشد، جز این نیست که زن شریک زندگی تلقی نمی شود. شریک زندگی بودن زن، تفکری ایرانی است. زنها در ایران در طول تاریخ، همۀ این کارها را انجام می داده اند و این هرگز در ایران مقبول نیفتاده است که زن بتواند از شوهرش برای شیر دادن بچه مزد بگیرد. این جزو آن دسته از احکام اسلامی بوده است که ما ایرانیان 1400 سال است نتوانسته ایم مشکل خودمان را با آن حل کنیم.
@litera9
زهاوروکو سفیدپوستی است که زندگی شهری را رها کرده و در میان سرخ پوستان در جنگل زندگی میکند. او قایقی به نام روزینیا دارد که با او حرف میزند و درد دل میکند و همه ساکنان ان محل از این موضوع باخبرند تا گذر دکتر سفیدپوستی مهربان که در پی معالجه مجانی افراد است به آن اطراف میافتد و . . .
@litera9
@litera9
این کتاب ، سرگذشت لیدی همیلتون، زیباترین زن اروپا» نوشتهی «ژیلبر سینوئه» و ترجمهی «عبدالرضا مهدوی» است. این رمان شرحی تاریخی از زندگی «اما هارت» را روایت میکند. او در سال ۱۷۸۶ همسر سفیر انگلستان «ویلیام همیلتون» در ناپل میشود. سالها بعد با آشنایی با قهرمان نیروی دریایی «لرد نلسون» به او دل میبازد. شرح دلباختگی این دو که هرکدام تعهدات خانوادگی خاص خود را دارند، حکایتی خواندنی پدید آورده است. در بخشی از کتاب میخوانید: «دختری جوان بر شیشههای بخارگرفته نقش خورشیدی خیالی را ترسیم میکند. سال 1779 میلادی است و این دختر که در ۲۶ آوریل ۱۷۵۶ بهدنیا آمده است، اکنون درست چهارده سال دارد و تقریبا تبدیل به زنی جوان شده است. او بیش از حدمعمول زیبا، و میتوان گفت فوقالعاده است. چهرهی بیضی شکلش که گیسوانی به رنگ بلوطی متمایل به طلایی احاطهاش کرده و تناسب اندامش کامل و بینظیر است. لبانش به طور طبیعی گلگون و همیشه پوشیده از لبخندی است که در آن فریبندگی با سادگی آمیخته است. از دیدگان آسمانیاش پرتوهای بنفش رنگینکمان میبارد. نامش امیلی لاون است. از نگاهش شرر میبارد. . .»
@litera9
بعد از شانزده ازدواج، ماتیهارت متوجه میشود که شوهرش ـ وکیل معروف شیکاگو ـ یکبار دیگر به او خیانت میکند. اما بعد از اینکه جیک خانه را ترک میکند. بحران بزرگتری خانواده هارت را در برمیگیرد: ماتی اخبار هولناکی میشنود که زندگی همهی آنها را تغییر خواهد داد. جیک با احساس گناه به سوی زنی که هرگز واقعا دوستش نداشت و دختر جوانش که به او بیاعتنا بود بر میگردد. اینجا، در این شرایط غیر منتظره. جوی فیلدینگ قهرمانانش را با نمایشی غمانگیز از قدرت حیرتآورد عشقی که عمیقترین زخمها را شفا میدهد روبرو میسازد. خاطره، کور سوی تصویر یک ازدواج است برسر دوراهی، جایی که زن و شوهری بیگانه از هم برای نخستین بار معنی واقعی عشق را در مییابند.
@litera9
"آدمهای تنها و وانهاده هر یک از این داستانهای کوتاه در عین حال که با محیط زندگی و جهان بی رحم و بی تفاوتی که آنها را به بازی گرفته است احساس بیگانگی میکنند، با آدمهای تنها و وانهاده داستانهای دیگر او وجوه مشترک و خویشاوندی نزدیکی دارند. رشتهای پنهانی، این آدمهای به ظاهر متفاوت را به همدیگر پیوند میدهد. مرد جوانی که تازه از فرنگ برگشته است در اولین دیدار دل به زنی میبازد که چیزی از او نمیداند، در داستان بعدی به مرد جا افتادهای تبدیل میشود که به دنبال یک زن ناشناس راه میافتد تا به رویاهای ناکام ماندهی سالهای گذشتهاش جان تازهای بدهد، و همان پیرمرد تنهایی است که در داستان دیگری از بالین همسر تازه درگذشتهاش بچههایی را که با کیفها و کولهپشتیهایشان به مدرسه میروند تماشا میکند. و زن تنهایی که برای شوهرش که در سفر است نامه مینویسد، شاید همان زنی باشد که در داستان دیگری عاشق مرد محتاطی شده است که حوصلهاش را ندارد به یک رابطهی پر درد سر ادامه بدهد.... دلباختگی محور عمدهی داستانهای این مجموعه است و سادگی و صمیمیتی که در روایت این داستانها به کار رفته لحنی طبیعی و باور نکردنی به آنها میدهد و روایت میکند که از سرچشمهای بکر جوشیدهاند. "
نویسنده ، با كتاب «بعد از آن شب» جايزه هوشنگ گلشيري را دريافت كرد تا نشان دهد نويسنده بدی نيست. بعد از اين موفقيت كمی هم شايعه پشت سرش درست كردند. اما او كتاب دومش را هم چاپ كرد تا نقطه پايانی بر اين شايعهها باشد. « يك جاي امن» جايزه نبرد، اما نشان داد كه خانم(شير محمدی) در قامت يك نويسنده حرفهايی براي گفتن دارد. رسول صدرعاملي هم براساس يكي از قصههای شير محمدی «ديشب باباتو ديدم آيدا» را ساخت.
دست آخر اینکه جملهبندیها در کارهای این نویسنده نیاز به تکامل و بلوغ دارد که در نوشتههایش از آن بیبهره است.
@litera9
در واقع این داستان یک جور اتوبیوگرافی است که از بریدههایی از خاطرات در یاد مانده و شنیدههای یک زندگی پنجاه ساله، پدید آمدهاند. با این که زمان در روایت او، به طور کلی دَوَرانی است، اما در نهایت ترتیب زمانی کاملی را ساخته است که سرگذشت آن نوزاد نارس شش ماهه را تا زمانی که به این زن رسیده ی پنجاه ساله تبدیل شود، با قلمی جذاب، روایت کرده است.
حوادث این زندگی تا حدود شش سالگی، به اتکای بازگفتهها و شنیدهها ازاعضای خانواده شکل گرفتهاند. اما از زمانی که کمی عقلرس شده است، دیده و شنیدهها و شاید تصورات خودش است که بی هیچ سانسور سنتی گفته میشود .
@litera9
نویسنده در این کتاب داستان زنی زیرک و باهوش را روایت میکند که در ماجرای پروندهای عجیب و خطرناک وارد میشود. داستان اولین آژانس کارآگاهی زنان (The No.1 ladies detective agency)، پیرامون زندگی زنی باهوش و جذاب به نام پرشس رموتسوی میگذرد که در دامنۀ کوه کگله در آفریقا با فروختن گلۀ گاو میراث پدرش، یک دفتر کارآگاهی تأسیس کرده است. کل دارایی او یک کامیون کوچک سفید رنگ، دو میز، دو صندلی، یک تلفن و یک ماشین تحریر قدیمی محسوب میشود و البته یک قوری که با آن چای دم میکند و سه لیوان، یکی برای خودش، یکی برای منشی و دیگری برای مشتری.
خانم رموتسوی تنها کارآگاه زن منطقه به حساب میآید. او یک انسان خوب و کارآگاهی کار بلد است و به کشورش با تمام مشکلاتش علاقه دارد. او پس از تأسیس دفترش مشتریان زیادی جذب میکند. بعد از یک شروع سریع، او با خوشحالی میفهمد که خدماتش با استقبال زیادی مواجه شده است. او دربارۀ شوهران گمشده، ارزش شریکهای تجاری و کلاهبرداری شرکاء به مشتریانش مشورت میدهد. معمولاً در اغلب موارد، او اطلاعاتی برای مشتریاش به دست میآورد و در مواردی که هیچ اطلاعاتی نمیتوانست بیابد، از دستمزدش صرف نظر میکرد و به این ترتیب تمام کسانی که از او مشورت میگرفتند، راضی میشدند. او کشف کرده بود که مردم بوتسوانا دوست دارند گفتگو کنند و این موضوع که او یک کارآگاه خصوصی است، باعث میشد که اطلاعات مختلفی به سمت او سرازیر شود. در میان پروندههای مختلفی که به دست خانم رموتسوی میرسید، پروندهای بیش از همه نظر او را به خود جلب کرد و او را به خطر میاندازد، پروندهی گم شدن پسر یازده سالهای که احتمالاً بهدست طبیبانی جادوگر دزدیده شده است.
الکساندر مک کال اسمیت (Alexander McCall Smith)، در این کتاب تصویر زیبا و جذاب از دنیای بیرحم ترسیم میکند. قهرمان این داستان پلیسی او شاید مانند خانم مارپل رفتار نکند و روشهایش خیلی متعارف نباشد اما او گرم، باهوش و زیرک است.
لینمارا، عشق و آرزو
کاترین گاسکین
ترجمه ابراهیم یونسی
@litera9
نویسنده در این کتاب به نگاه ساکنین انگلستان دربارهی جنگ جهانی دوم میپردازد. ماجرای این کتاب بدین شرح است؛ نیکول که با مادر مهاجر روسش در آمریکا زندگی میکند و در مدرسهای مذهبی درس می خواند در آستانهی شانزده سالگی پی به راز زندگی مادرش و به دنبال آن زندگی خودش میبرد که تمام جهانش را دگرگون میکند. نیکول که تنها بازمانده یک خانواده ثروتمند انگلیسی است به وسیله وکیل خانواده از ثروت بسیار زیادش مطلع میشود، اما شرط بهدست آوردن این ثروت جدایی نیکول از مادرش آنا است . آنا نیکول را رها میکند، و نیکول به انگلستان می رود و به جمع اشرافی انگلستان جایی که روزگاری مادرش هم در آنجا داستانی عاشقانه داشت وارد میشود و ماجراهایی جذاب و خواندنی شکل میگیرد.
@litera9
سخن ناشر:
سِیر عشق تحولات رابطۀ عاشقانۀ زوجی را روایت میکند، به نامهای ربیع و کِرستن، که در ادینبرو عاشق یکدیگر میشوند، با هم ازدواج میکنند و بچهدار میشوند؛ اما هیچ رابطۀ طولانیمدتی به سادگی پایان داستانهای عاشقانه نیست: «... و سالهای سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند!» سِیر عشق رمانی عاشقانه است که به کندوکاو در چگونگی بقا و پیشرفت عشق در درازمدت میپردازد. این رمان تلاش میکند آنچه را بعد از وقوع عشق اتفاق میافتد بکاود؛ آنچه عشق را زنده نگه میدارد و آنچه تحت فشارهای زندگی معمولی بر سر آرمانهای اولیهمان میآید. خواننده همراه با ربیع و کرستن، نخستین جرقههای شیدایی، سادگی گرفتاری در دام عشق و همچنین سیر زندگیِ پس از آن را تجربه میکند. بخشهایی فلسفی که لابهلای چالشهای آنان آمده است، توضیح و راهنمایی است از سوی آلن دو باتن، برای خوانندگانش. آلن دو باتن آثار موفقی همچون پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند و جستارهایی در باب عشق را در کارنامۀ خود دارد. سعی دو باتن همواره بر این بوده است که تجربههای شخصیاش را با اندیشمندان بزرگ در هم آمیزد و فلسفه را در زندگی روزمرۀ مردم جا کند. خود او نام «فلسفۀ روزمره» را بر آن میگذارد. فلسفۀ روزمرۀ دو باتن سِیر عشق را به رمانی داستانی، فلسفی و روانشناسانه مبدل میکند که مخاطبش را ترغیب میکند عمیقاً با شخصیتهای رمان همذاتپنداری کند و به تجربیات آنها راجع به عشق، بیندیشد.
سخن ناشر:
@litera9
ماجرای قربانی از جایی آغاز میشود که ادنتا فرای، زنی میانسال و سیاهپوست، پریشاناحوال خیابانها را در جستوجوی دختر چهاردهسالهاش میگردد. دختری که روز بعد وقتی دستوپابسته در زیرزمین کارخانهای متروکه پیدا میشود، ادعا میکند مورد تعرض گروهی قرار گرفته است. داستان قربانی به پروندهای حلنشده در نیویورک دهۀ ۸۰ میپردازد و در هر فصل از کتاب، ماجرا از دید یکی از شخصیتهای داستان روایت میشود. جویس کرول اوتس، نویسندۀ رمان قربانی، نویسندهای است که کتابهایش بارها در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفتهاند. او اینبار دست به نگارش رمانی زده است که تأثیر غمانگیز خشونت جنسی، نژادپرستی، بیرحمی و قدرت را بر زندگی افراد بیگناه به تصویر میکشد. داستان بر اساس پروندهای واقعی نوشته شده است و سعی دارد به جنبههای متفاوت آن معنا ببخشد. نیویورک پست مینویسد: «قربانی را باید در میان بهترین کارهای اوتس جای داد. روایت او با حوصله و به تدریج، آجربهآجر داستان را بنا میکند و زمینۀ اجتماعی ماجرا را برای خوانندهاش روشن میکند. قربانی هجونامهای است بر روابط میان نژادها.»
@litera9
موضوع این رمان شرح زندگی خانوادهای است که در روستای شیروانه از توابع کردستان زندگی میکنند. روزی پدر خانواده ـ شیرآغا ـ متوجه حضور زنی در روستا میشود. این زن که داداآمین نام دارد و مسیحی است به همراه فرزند و سگش مهمان خانواده شیرآغا میشود. سرتیپ یکی از مالکان اطراف شیروانه از تنهایی و غریبی داداآمین سوصاستفاده کرده از او خواستگاری میکند. شیرآغا که خود را حامی این زن میداند, سرتیپ را از این کار منصرف میسازد. روزها میگذرد و داداآمین و کودکش زندگی آسودهای را در منزل شیرآغا سپری میسازند….
@litera9
این داستان دربارهی احساسات پاک و لطیف دختری است نوجوان با نام "آریانا" که بند بند دلش در گرو عشق میتپد و در پیچ و خم جادهی زندگی به دنبال مفهوم عشق چون شاپرکی، به هر گلی سرک میکشد تا بتواند با همهی ناهمواریها طعم واقعی عشق ناب را تجربه کند و سهم خود را از آسمان طلب کند. او در این راه با سپری که تندیسوار راز گلی سرخ را در دست دارد همراه میشود و ...
در یک خانهی نسبتاً بزرگ و در حال فروپاشی افرادی زندگی میکنند که هر کدام قصه و روایت مخصوص خود را دارد. مهری زنی است درمانده که شوهرش ناگهان ناپدید گشته است و حال او با دختر جوانش ، فاطمه زندگی میکند . ماه منیر پیرزن رو به مرگی است که همراه پسر و عروسش ( ماشاءاله و کبرا ) زندگی میکند . ماشاءاله که کارش تخلیه چاه مستراح است و کبرا زنی است در حسرت بچه و در عذاب از ماه منیر ؛ ( این اشخاص در صحنهی نخست معرفی میگردند ) و همینطور حسین آقا و تقی که ایندو نیز در خانه سکونت دارند. اینان همگی به طمع صندوقچهی فریدون (که آدمی روشنفکر و دائمالخمر است با هیچکدام از اهالی خانه غیر از دختر نوجوانی به نام فاطمه ارتباط برقرار نمیکند) تصمیم به قتل او میگیرند آنهم در روز عاشورا. فریدون شخصیت اصلی نمایشنامه است که احوالات نمایشنامه بر مدار او میگردد و در نهایت هم خود اوست که قربانی همسایه ها میشود آن هم در روز عاشورا ودر اوج عزاداری و صدای پر هیاهوی دستههای عزادار و زنجیرزن . . .
راه باریک به شمال دور
ادوارد باند
ترجمه یدالله آقاعباسی
@litera9
این نمایشنامه با توصیفی از زندگی باشو، شاعر ژاپنی آغاز میشود .در صحنهای از نمایش باشو با منظره غرق شدن کودکی مواجه میشود که مادرش او را به رودخانه افکنده است .او با مشاهده این صحنه سخت آزرده میشود، اما اینک سیسال از آن ماجرا گذشته و باشو خاطرات گذشته خود را مرور میکند. قسمت بعدی نمایش گفت و گویی است میان باشو و شخصی به نام کایرو. این گفت و شنود درباره خدا و زندانیانی است که به آب افکنده میشوند. ادامه این نمایشنامه نمادین نیز به مقوله جنگ، کشتار، قدرت طلبی و رنج بشر اختصاص یافته است.
آزاده خانم و نویسندهاش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی
رضا براهنی
@litera9
آزاده خانم و نویسندهاش با عنوان فرعی آشویتس خصوصی دکتر شریفی روایت پست مدرن زندگی نویسندهای به نام دکتر مجید شریفی و زنی به نام آزاده خانم است. آزاده خانم، در این داستان چهرههای گوناگونی پیدا میکند و به صورت کهن الگویی از زن شرقی عرضه میشود. او گاهی به صورت زنی در یک صد سال قبل از هجرت، ظاهر میشود و گاه صورت زن اثیری بوف کور یا قهرمان داستان شبهای روشن داستایفسکی را به خود میگیرد. او زنی است که راوی، هم به آن دلبسته است و هم از آن میگریزد. محور اصلی وقایع این کتاب اتفاقات اجتماعی دههی ۲۰ تا دههی ۷۰ و زندگی خصوصی و اجتماعی راوی و آدمهای اطراف اوست. بسیاری از منتقدان، این کتاب را برخوردار از سبکی خاص و گامینو در ادبیات داستانی میدانند. براهنی، در این اثر از انواع شگردها و زبانهای رماننویسی استفاده میکند. این داستان دارای تمایلی مستمر برای از بین بردن اسطورهها با هدف ایجاد سلسله ای مرکب از «اسطورههای شخصی و نو» است.
@litera9
ساگان، رمان نویس و نمایش نامه نویس فرانسوی با سبک نوشتاری اگزیستانسیالیسم بود که نخستین رمان خود را پیش از 20 سالگی اش منتشر کرد. او در کتاب هایش محرومیت و ناامیدی هم نسلان خویش را به تصویر کشیده و همواره گوشه ای از زندگی خودش را در آن به نمایش گذاشته است. “آیا برامس را دوست دارید” پیرامون زندگی زنی در آستانه چهل سالگی روایت می شود. کسی که رابطه ای بلند مدت را با روژه تجربه می کند اما هرگز آن رضایت و امنیتی را که انتظار دارد دریافت نکرده است، روژه بر آزادی طرفین تاکید بسیاری دارد و در این میان تنها کسی که از این آزادی استفاده می کند خود اوست. پل در این مدت هرگز برای برقراری ارتباط با مرد دیگری تلاش نکرده و اکنون نوعی حس مالکیت در وجودش زبانه می کشد که برخلاف قرار داد دو نفره شان است. زن به دلیل کاری که به آن مشغول است به خانه یک بانوی ثروتمند آمریکایی وارد می شود، خانه ای که سیمون یکی از ساکنان آن است و این واقعه زمینه ساز آشنایی آن ها و شاید نقطه ای برای خلق دورانی متفاوت در زندگی پل می شود.
بیشتر درباره ساگان:
https://fa.wikipedia.org/wiki/فرانسواز_ساگان
🆑 کانال استاد علی شریعتی
🆔 @alishariatie
پدر مادر، ما متهميم | سال 1350 | اجتماعيات | 22- مذهب، عليه مذهب | 5-حسينيه ارشاد (1348-1352) | شفاهی
محور اصلی حج نقطهای است که قبله انسانهاست و نقطه مرکزی طواف یعنی کانون همه حرکات زندگی فرد و آن، خانه هاجر است، آرامگاه هاجر است.
عجبا یک کنیز که با ابراهیم همگامی کرد، عملش مانند اعمال ابراهیم به عنوان مناسک و فرایض حج همه ساله به وسیله میلیونها مسلمان تقلید و تجدید میشود. آری، همه چیز نابودشونده است جز آنچه رو به خدا دارد. خدا از میان همه پیامبرانش، مصلحانش، مقربانش، عزیزانش و همه مردم جهان، یک سرباز گمنام انتخاب میکند و مدفن او را پهلوی خانه خود مطاف هر سال و هر نسل تاریخ بشری اعلام میکند. او کیست ؟ او بر خلاف آن مذهبی که زن را یک انسان پست و حقیر و مهجور میداند، این خدا از میان همه این چهرهها در تاریخ، یک زن- «هاجر»- را انتخاب میکند، یک اسیر، یک مادر و او را در جوار این کعبه دفن میکند و مزار او را جزء خانه خودش اعلام میکند و به همه انسانها، حتی پیامبران بزرگش، فرمان میدهد که برگرد این خانه طواف کنند.
🆔 @alishariatie
🆑 کانال استاد علی شریعتی
❣
⭕️⭕️
معرفی_کتا ب چهل_سالگی
ناهید_طباطبایی
🔷چهل سالگی» روایت زنده شدن خاطراتی خوشایند است که در مواجهه با واقعیت حال، کابوسهایی رونده میشود.
🔶 داستان دلدادگی دیروز زن قهرمان داستان با سرخوردگیهای اجتماعی امروزش گره میخورد. نگاه «ناهید طباطبایی» به ماجرا نگاهی دقیق و عمیق است.
او توانسته دلنگرانیها، سرخوردگیها و روال طبیعی زندگی زنی امروزی و نسبتا خوشبخت را به تصویر بکشد. از روی
🔸این کتاب، فیلم موفقی نیز به کارگردانی «علیرضا رییسیان» ساخته شده است.
🔷در چهل سالگی با شخصیت زنی روبه رو هستیم که در حال گذر از مرز جوانی به میان سالی ست.
🔷این زن ب لحاظ درونی، سرگشته و آشفته و ب لحاظ شخصیتی متزلزل و مردد است. داستان با خوابِ آشفته و نمادین این زن آغاز می شود...
#معرفی_کتاب
@yortchi_bosjin_pdf
🎯 حاصل عمر #گابریل_گارسیا_مارکز (نویسنده بزرگ کلمبیایی) از زبان خودش:
در ۱۵ سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم.
در ۲۰ سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
در ۲۵ سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته، محروم میكند.
در ۳۰ سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
در ۳۵ سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود میسازد.
در ۴۰ سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
در ۴۵ سالگی یاد گرفتم كه ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق میافتد و ۹۰ درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان میدهند.
در ۵۰ سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بد ترین دشمن وی است.
در ۵۵ سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
در ۶۰ سالگی متوجه شدم كه بدون عشق میتوان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
در ۶۵ سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.
در ۷۰ سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارتهای خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارتهای بد است.
در ۷۵ سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر میكند نارس است، به رشد وكمال خود ادامه میدهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
در ۸۰ سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
در ۸۵ سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست.
📚 @audiopersianlibrary
‼️لطفاً دقیق بخوانید‼️
✅امیرالمومنین امام علی علیهالسلام با اصحاب خود نشسته بود که زنی زیباروی از کنارشان گذشت. چشمهای همه به او خیره گشت.
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام فرمودند:
((چشمهای این نرینِگان، حریصانه مینگرد و این نگریستن، مایه تحریک آنان است. هرگاه یکی از شما، زنی را دید و از او خوشش آمد، با همسر خود آمیزش کند؛ زیرا که او نیز زنی همانند همسر خود اوست.))
📚نهج البلاغة، الحکمة ۴۲۰
✍این روایت، چند نکته دارد:
یک) امیرالمومنین، در کنار اصحاب خود بودند نه میان مردم عادی. در میان اصحاب ایشان، انسانهای پاک و وارسته و کمنطیری وجود داشتند.
دو) در روایت، اشاره شده همه اصحاب، خیره به صورت آن زن شدند. زنی که چنین توجهی از چنان اصحابی جلب میکند، قطعاً از حجاب عرفی جامعه (که درباره کیفیتش بین مورخین و فقها اختلاف وجود دارد) فاصله زیادی داشته است.
سه) بر خلاف رویهای که میشناسیم، امیرالمومنین نه تنها تذکری به آن زن نمیدهند، بلکه به اصحاب خود تذکر میدهند که:
((برادرم نگاهت!))
بدون اینکه به آن بانو بگویند:
((خواهرم حجابت!))
میان این ((علی)) که در نهجالبلاغه و تاریخ خاک میخورد، تا آن ((علی)) که به نامش هر چه میخواهند میکنند، فاصلهای است مافوق تمام فاصلهها.
@saqaleyn
📚@nasiri42
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com