قناة

آدرس جدید litera999@

آدرس جدید litera999@
7.3k
عددالاعضاء
1,355
Links
50,731
Files
798
Videos
25,823
Photo
وصف القناة
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار سه، تاریخ
(بخش چهار)



🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار سه - تاریخ
(بخش پنج)

🔵 به خلاف حماسه هایی چون مهابهاراتا، ایلیاد و اودیسه، نیبلونگن لید و... ، شاهنامه حماسه ای «ملی» است، نه فقط برای آنکه در جنگ و صلح، تاریخ ملی ایران را می سراید یا می ستاید. پیش از این نیز خداینامک ها، «دفتر»های باستان و شاهنامه ها بودند، اما نماندند، زیرا اثری از اینگونه نداشتند. نبوغ فردوسی داستان ها و گزارش های گوناگون را چنان در هم پیوست که سراسر «تاریخ» ایران را در سراسر «جغرافیای» ایران فرهنگی ـ نه سیاسی ـ در برگرفت. فردوسی آنچه را که سزاوار می دانست و می پسندید از شاهنامه ابومنصوری و جاهای دیگر برگزید و تاریخ ملی ایران را فراهم آورد. او آگاهانه پشت سر را می نگریست تا راه ناهموار پیش رو را بیابد. بدین گونه گذشته به خدمت حال و آینده درآمد، تاریخ نقشی دگرگونه یافت ، «ملیت» داستانی رفتگان جلوه گاه هویت ملی آیندگان و سرگذشت حماسی پیشینیان، زاد راه نیامدگان شد.


🔸 نگارنده شاهنامه ویراستار تاریخ خود است، آن را کم و زیاد و تدوین می کند، چرا که گزینشی در کار دارد. از این گذشته، خود می داند که ساخت و پرداخت او محل چون و چراست و می گوید:

خردمند کین داستان بشنود
به دانش گراید بدین نگرود

خردمندان را به دانشی که دارند حوالت می دهد تا به یاری آن رمز داستان های این «تاریخ» را بگشایند و معنا را دریابند. فردوسی در گزینش خود اسیر رویدادها نشد، او راز تاریخ را در رمز داستان های تمثیلی برگزید و خاطره جمعی ما را سرود.

🔸نشانه های تمدن شبانی و کشاورزی که در اوستا می بینیم، به گونه ای دیگر در شاهنامه تبلور می یابد. تمدنی که در شاهنامه جاری است، چه در دوره حماسی، چه در دوره تاریخی (ساسانیان) دارای نشانه های یک تمدن دهقانی است متعلق به آزادگان که اشرافیتی خودفرمان و استوار بر زمین بود. آزادگان دارای اراده آزاد بودند و اراده شان بر اجتماع روا بود. اراده ای که تبلورش را بیش از هر جای دیگر در حماسه می بینیم و در جنگ تن به تن.

🔸دودمان های پهلوانی گودرزیان، نوذریان و سیستانی ها (نریمان و زال و رستم) یا دودمان پیران ویسه در شاهنامه معادل تاریخی دودمان های هفت گانه ای است که از زمان هخامنشیان واقعیت تاریخی داشتند و هر کدام بر سرزمینی حکمروایی می کردند. این دودمان های زمیندار دارای ارزش های اخلاقی خاص خود بودند، همان ارزش هایی که در شاهنامه نیز متبلور است و می توان از آنها زیر عنوان «اصل ها و ارزش های اخلاقی جنگ» یاد کرد.



🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار سه، تاریخ
(بخش پنج)

🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار سه - تاریخ
(بخش شش)

🔵 فردوسی خاطره جمعی ما را سرود. خاطره جمعی تجربه دیرین و کهنسالی است که بیشتر در ضمیرناآگاه مردمی همزیست ریشه می دواند و چون نهری در اعماق روان است. به همین سبب ناپیدا، پخش و پراکنده و بی شکل است. فردوسی بخشی از این انبوه ناشناخته و بی صورت را برگزید و سازگار با روح زمانه، سامان پذیر و صورتمند کرد. شاهنامه کالبد خاطره جمعی ماست که در شعر صورت پذیر، دارای صورتی دیدنی، دریافتنی و «زیبا» شده است.

🔸 در روزگار فردوسی روح زمانه بیداری ملی ایرانیان بود، بویژه بر بنیاد زبان و تاریخ، برای بنای هویت خود. برای همین شاهنامه به صورت حماسه ایستادگی ایرانیان در برابرهجوم ها وبحران های تاریخ ما در آمد. اما این حماسه تنها گزینش و سرایش خاطره جمعی بنا به روح زمانه نیست، وگرنه در زمان های دیگر از یاد می رفت. حاصل کار بسی فراتر از این، روح زمان های دیگر را نیز در برمی گیرد.

🔸 به خلاف تاریخ های رسمی (کلاسیک) که بیشتر آنها تا چندی پیش گاهشمار آمد و رفت گسسته سلسله ها و نمایش جنگ و خشونت بود، شاهنامه از سویی سرگذشت در هم پیوسته مردمی است در سه سلسله پادشاهی پیشدادیان، کیانیان و ساسانیان و از سوی دیگر نبرد و جانبازی دودمان های پهلوانی در راه آرمان های والای انسانی و ملی. در این بافتار، شاهنامه در روح ما تاریخ حقیقی تری است تا تاریخ واقعی یا سیاسی ایران که در واقع تاریخ زمان های گسسته درمکان های گسسته است. هر چه تاریخ رسمی بریده بریده و بی سامان بود، در عوض خاطره جمعی ـ از راه تاریخ حماسی و به یمن زبان فارسی ‌ـ در کنه ضمیرماریشه دارتر و استوارتر بود. و می دانیم که از قضا نقش فردوسی در ساحت زبان کم تر ازعرصه تاریخ نیست.

🔸 شاهنامه به یمن سخن، صورت زیبای خاطره جمعی ماست. زیبا به معنی هنری و زیباشناختی کلام، تجلی حقیقت متعالی است. وقتی خاطره جمعی چون تاریخ به شعر درآمد، گذشتهای خفته در خویش به منزله حقیقتی متعالی و زیبا در ما بیدار می شود. برای همین پایداری هویت ملی ما وهویت فرهنگی همه فارسی زبانان از جمله مدیون شاهنامه است.
در داستان های شاهنامه، با خواندن تاریخ، هر بار حقیقت متعالی و زیبایی را که ویژگی هر اثر والای هنری است، در روح خود می آزماییم و اینگونه بازیابی خاطره جمعی تؤام است با موهبت شادی فرخندهای که دیدار زیبایی به ما ارزانی می دارد، و لذت این شادی، اگرچه از گذشته می آید، دیگر از آن ماست که هستیم و آنها که پس از ما خواهند بود. بدین سان، فردوسی در شاهنامه، گذشته را از زیر آوار ایام بیرون کشید و آن را چون پرندهای به آسمان آینده پرواز داد.



🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار سه، تاریخ
(بخش شش)



🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار چهار - جهانداری و پادشاهی
(بخش یک)

🔵ساختار اساطیری زمین بازتابی است از ساختار اساطیری آسمان.
در اساطیر ایران و تا اندازه ای هم در آیین زرتشتی و در مزدیسنا، آسمان یا مینو دارای ساختاری دایروی است که اهورا مزدا در مرکز آن قرار دارد و انجمن امشاسپندان متشکل از شش امشاسپند (وهومَنَ، اَشَه، خشَثروئیه، سپَنتَ اَرمَئیتی، هئوروتاتَ، اَمِرَتاتَ) گرداگرد او. در جغرافیای اساطیری ما صورت زمین بازتاب این تصویر آسمانی است. در گاتها به هفت بوم جهان اشاره شده و زمین که خود یکی از امشاسپندان (اسفندارمذ) است، مانند وجود هفت گانه آنان از هفت اقلیم یا کشور تشکیل می شود: یکی در باختر و یکی در خاور، دو در شمال و دو در جنوب و خونیرس در میانه. «ایران ویج» در مرکز این میانه جای دارد.

🔸صورت هفت پاره زمین از دوران ساسانی به ایران اسلامی و به جغرافیدانان عرب رسید. یاقوت که کتاب معجم البلدان خود را در قرن هفتم هجری تآلیف کرده و تا زمان او قرن ها از انتقال این اصول به منابع عربی ـ اسلامی گذشته بود، در باره هیأت اقالیم هفت گانه به گونه ای سخن می گوید که گویی تنها روش مورد عمل در زمان او همین روش ایرانی بوده... در هر حال اساس کار دبیران دیوان، منجمان و ریاضی دانان همان اساس تقسیمات ایرانی یعنی تقسیم جهان به هفت بخش بوده است.

🔸در شاهنامه نیز ما همین زمین هفت گانه را می بینیم. هم شکلی زمین با آسمان تنها صوری نیست، بلکه شامل سیرت این دو نیز هست. بدین ترتیب هر دو به یک آیین و به یک سان سامان می پذیرند. زمین امشاسپندی تن پذیر وجسمانی شده، هستی این جهانی و پیکرمند اسفندارمذ است و مانند آسمان مقدس. فرمانروای ایران باید این زمین را که مأوای ایرانیان است، همان گونه به سامان دارد که اهورا مزدا جهان و جهانیان را. از این رو برای شناختن بهترین شیوه آرمانی کشورداری، به آیین جهانداری اهوره مزدا، و برای دانستن خویشکاری پادشاه در شاهنامه، به خویشکاری «پادشاه آفرینش» باید بازگشت.

🔸آرمان‌پادشاهی شاهنامه را می توان در پیروی ـ ناخودآگاه ‌ـ از آن نمونه ازلی و رفتن به راه خدا دانست. «اشه» (داد) قانون این سامان، نظام و هماهنگی است. اهورا مزدا به این آیین بر جهان فرمان می راند. وی اشه را از خرد خویش آفرید. فرمانروایی برآمده و استوار بر چنین خردی، شهریاری آرمانی است.


🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار چهار، جهانداری و پادشاهی
(بخش یک)


🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار چهار - جهانداری و پادشاهی
(بخش دو)

🔵بخش سوم شاهنامه یعنی همان حماسه پادشاهی یا درباری که تقریبأ تمامأ در زمان ساسانیان می‌گذرد، ارزش ادبی و هنری بخش پهلوانی را ندارد، اما دانش‌نامه فرهنگ و تمدن است و از این بابت اثری بی‌نظیر و یگانه. افسوس که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.


🔸در بینش حماسی اساطیر ما، برای نبرد باید توانا و نیرومند بود. در میان امشاسپندان شهریور(خشتره)، نماد فرمانروایی اهورا‌مزدا، نشان توانایی مینوی و شهریاری آرمانی است. همان‌گونه که خویشکاری اهورامزدا در مینو برقراری داد است، پادشاهان نیز باید در میان آدمیان و در کشور داد بورزند و بیداد را براندازند. داد از جمله به معنای آیین یا قانون است، همان قانونی که اهورا‌مزدا با آن کیهان را می‌گرداند. از این‌رو پادشاهی به داد در کشور پیروی از الگوی پادشاهی اهورا‌مزداست بر جهان و خلاف آن یعنی بی‌داد شاه، تکرار بی‌رسمی و بی‌قانونی اهریمن است که می‌کوشد داد را بیاشوبد و بی‌داد را برقرار سازد. در چنین دریافت و بینشی از کاروبار جهان البته بی‌داد پادشاه تنها زندگی مردم را ویران نمی‌کند، بلکه طبیعت را، آتش و آب و جاندار و بی‌جان را نیز تباه می‌سازد.

🔸پس فرمانروای ایران باید این زمین را که مأوای ایرانیان است، همان‌گونه به سامان دارد که اهورامزدا جهان و جهانیان را. آرمان پادشاهی شاهنامه را می‌توان در پیروی ناخودآگاه از این نمونه ازلی و رفتن به راه خدا دانست.

🔸و اما سرچشمه خوبی و نیک‌کرداری و دانشوری پادشاه در خرد است و ستایش خرد در شاهنامه، نخستین است... این کتاب به خلاف آثار همزمان، با ستایش باری‌تعالی، رسول‌الله و سلطان وقت آغاز نمی شود، بلکه پس از یاد خداوند آفریننده جان و خرد، شاعر سخن را برمی‌کشد و خرد را می‌ستاید... خرد اوستایی، که در منش و نهاد اهورامزدا بود، در اینجا نخستین آفرینش خدا، بهترین بخشایش وی و موهبتی است فرخنده

خرد دارد ای پیر بسیار نام
رساند خرد پادشا را به کام

یکی مهر خوانند و دیگر وفا
خرد دور شد درد ماند و جفا

زبان‌آوری راستی خواندش
بلنداختری زیرکی داندش

گهی بردبار و گهی رازدار
که باشد سخن نزد او پایدار

پراگنده اینست نام خرد
از اندازه‌ها نام او بگذرد

تو چیزی مدان کز خرد برترست
خرد بر همه نیکوی‌ها سر است

خرد جوید آگنده راز جهان
که چشم سر ما نبیند نهان

🔸این نام‌های گوناگون نشان چهره‌ها و خویشکاری‌های چندگانه خرد است در اندیشه فردوسی. ستایش خرد و نیز پیوستگی خرد، داد، دانش و دین و ارتباط پیچیده و تودرتوی آنها را در سراسر شاهنامه می‌توان دید. البته دیوان نیز بی‌بهره از دانش نیستند، آنها از جمله نوشتن و خانه ساختن و تنوره کشیدن و به آسمان پریدن را می‌دانند. اما این دانش آنها از خرد ایزدی بی‌بهره است و به همین خاطر در سرگذشت افراسیاب، هفت‌خان‌ها و جز آن، به کار برانگیختن بادوبوران و برف می‌آید... دانایی دیو در دگرگون‌سازی واقعیت و سودجویی از آن است، چیزی که به زبان امروز، از حد «فن‌آوری»، آن هم با ویرانکاری در طبیعت و پدیده‌هایش، فراتر نمی‌رود.

🔸اگر داد، نهادن و بودن هر چیز به جای خود باشد، پس آنگونه که در مقدمه شاهنامه آمده «ستودن خرد را به، از راه داد». خرد و داد دو نیکوی تؤام‌اند و بی‌داد، خلف صدق بی‌خردی است. همچنان‌ که پادشاهان بیدادگر مایه ویرانی جهان‌اند، در فرمانروایی دادگران، گذشته از آسودگی مردم، طبیعت نیز جانی دوباره می‌گیرد.


🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار چهار، جهانداری و پادشاهی
(بخش دو)



🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9
📚کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار چهار - جهانداری و پادشاهی
(بخش سه)


🔵تاریخ شاهنامه آیینه تمام‌ نمای آرزوهای اجتماعی ایرانیان بود، از قرن ها پیش تا روزگار شاعر و پس از آن. شاه آرمانی چنین زمانه ای باید دانای دانایان و بیش از همه در اندیشه دین و دنیا، نگران خوب و بد اخلاق و رفتار و دلواپس بهبود حال و روز همگان باشد. شاید از جمله برای همین، چند جلد پایانی شاهنامه، و بیش از همه پادشاهی نوشیروان، سرشار از انبوهی مفهوم ها، تعریف ها، آموزش ها و راهنمایی هاست. این انبوه در هم تنیده اما به ظاهر گسسته ی «حکمت عملی» را می توان از دیدگاه های گوناگون نگریست و بررسی کرد.


🔸در اینجا ما فقط به دو نکته بنیادی در اندیشه سیاسی و نظریه اجتماعی زمان اشاره می کنیم:
ـ به اینکه چرا در شاهنامه بیداد ستمگران به تن و جان خود آنان باز می گردد؟ شاهان بی خرد پیش از همه و بیش از همه به جان و تن خود ستم می کنند، همچنان که جمشید کرد، یا فرنگیس در کشتن سیاوش پدر را هشدار داد و گفت: «ستمکاره ای بر تن خویشتن».
ـ و نیز چرا بیداد آدمی تن طبیعت، آب و خاک و هوا، دشت و گیاه و دد و دام را، جهان را تباه می کند؟
در زبان فردوسی داور (=دادور) یکی از نام های خداست. خدا دادورزنده ای کار ساز است، و این اندیشه ای کهن بود که از روزگاران گذشته به شاعر شاهنامه رسید.

🔸از آنجا که آدمی خود آفریده پروردگار است، پس بیدادگر با تجاوز به آیین آفرینش، سامان جسم و جان خود را نیز تباه می کند. بیدادگران شاهنامه سرنوشتی ناخوش دارند. جمشید، نخستین آزمند شاهنامه، دم از خدایی زد که بیداد و گناه بزرگ بود. سلم و تور و کاوس نمونه های دیگرند، یا سهراب و اسفندیار که آزمندان «بی گناه» شاهنامه اند. اینها همه به تن خود ـ و بیش از همه به تن خودـ ستم کردند.

🔸«آز» نماد پریشانی و تجاوز، زیاده خواهی و بی رسمی، تجسم بیداد است. آزمند هرگز به مرزی، پایگاهی و چیزی بسنده نمی کند، همیشه نیازمند و سیری ناپذیر است، همه چیز را می خواهد و می بلعد و چون دیگر چیزی نیابد، خود را می جود و فرو می خورد. «آز» در دشمنی با اشه، نهایت بیداد است. بیداد و «آز» هم گوهرند و در یکدیگر می دمند. پس بیدادگر نه به خود بسنده می کند و نه به جز خود، به ویژه اگر بیدادگر فرمانروای مردمی و سرزمینی باشد. آنگاه پادشاهی او آشوب و آشفتگی در همه کس و همه چیز است. در برابر این بیداد، دادوری نه تنها برازنده اهوره مزدا و شاه بلکه خویشکاری همگان است. داد و بیداد انسان ـ به منزله جزئی از جهان و آفریده ای از دست خدا ـ به آفریده و آفریدگار و پیش از همه به جسم و جان خود وی باز می گردد. پس او باید تن خود را همان گونه پاس بدارد که اهوره مزدا تن خود را! گویی انسان مسئول «تن» خدا نیز هست. بن مایه ناپیدای چنین اندیشه ای را بارها در سراسر کتاب می توان دریافت.


🎧 کانال کتابخانه و موزه
@litera9