قناة

آدرس جدید litera999@

آدرس جدید litera999@
7.3k
عددالاعضاء
1,355
Links
50,731
Files
798
Videos
25,823
Photo
وصف القناة
@litera9
Forwarded From باشگاه ادبیات
مجلۀ سینمایی شتر
شتر، مجله‌ای اینترنتی برای معرفی فیلم‌های روز دنیاست. نه چندان خود را درگیر فیلم‌های خاص با ذائقه ویژه می‌کند و نه در پی سینمای عامه‌پسند است. هدف نویسندگان ترکیبی از این دو ماجراجویی است، هم به سرگرم‌ کننده بودن سینما توجه می‌کند و هم به وجوه پالایش‌گر هنری. مجله شتر محصول گرد آمدن گروهی حول نقطه‌ای مشترک است: عشق به سینما. از همین رو تلاش شده است با توجه به اهمیت تصویر در سینما، رویکردهای بصری ویژه‌ای به مجله داده و در کنار نقد و بررسی، به مخاطبان اطلاعات عمومی ارائه دهیم.
اگر شما نیز از انتخاب این نام برای نشریه‌ای سینمایی جا خورده‌اید، سرمقالۀ سومین شماره را بخوانید.
شماره اول، پانزدهم فروردین 1399
ویژه نامۀ بیستمین سالگرد اکران شهر اشباح با نگاه های کوتاه به ساختۀ میازاکی
https://yadi.sk/i/q9f_ZHr9cOMJjQ
شماره دوم، اول اردیبهشت 1399
دربارۀ گای ریچی و فیلم‌هایش
https://yadi.sk/i/J5KSOjzPwC8CMg
شماره سوم، پانزدهم اردیبهشت 1399
پروندۀ سه فیلم: درود(لولو وانگ)، گالی بوی(زویا اختر)، پلتفرم(گالدر گازتلو اوروتیا)
https://yadi.sk/i/yG9KtP8knHbu-Q
@litera9
@litera9
@litera9
@litera9
سه مرد در برف
اریش کستنر
ترجمه ثریا رسولی
@litera9
اریش کستنر، نویسنده و شاعر آلمانی، در روز ۲۳ فوریه سال ۱۸۹۹ در درسدن چشم به جهان گشود. مادرش ایدا کستنر، زنی آرایشگر بود که سخت تصمیم گرفته بود تا امکانات تحصیل فرزندش را فراهم سازد تا او از آینده‌ای بهتر از پدر و مادرش برخوردار باشد.

کستنر برآن بود تا پیشه‌ی آموزگاری را برگزیند، اما پس از چندی از این فکر منصرف شد. پس از پایان جنگ جهانی اول با هزینه‌ی تحصیلی‌ای که دریافت کرد در لایپزیک در رشته‌ی ادبیات به تحصیل پرداخت و در ضمن تحصیلات دانشگاهی با نشریه‌ها نیز، همکاری می‌کرد. کاری را که حتا پس از پایان تحصیلات و نوشتن رساله‌ی دکترا همچنان ادامه داد.

هنگامیکه با روزنامه‌ی «لایپزیک تسایتونگ» کار می‌کرد با اریش اوئزر آشنا شد که نقاش بود و در سالهای پس از آن کتابهای کستنر را مصور می‌کرد. اریش کستنر در سال ۱۹۲۷ پا به صحنه‌ی ادبیات گذارد. در این سال شعری را به نام « تو نهمین سمفونی من هستی» در روزنامه «لایپزیک تسایتونگ» متشر کرد که در آن هیچ رعایت نزاکت را نکرده بود. از همین روی او و اوئزر که شعر را مصور کرده بود هردو از روزنامه اخراج شدند. کستنر و اوئزر هر دو به برلن رفتند و در همانجا بود که در سال ۱۹۲۸ نخستین مجموعه‌ شعر او منتشر شد که موفقیت بزرگی بهمراه داشت.

در همان سال که کتاب «امیل و کارگاهان» را که برای کودکان نوشته بود منتشر کرد. این کتاب با چنان موفقیتی روبرو شد که نام اریش کستنر بزودی در ردیف نویسندگان شناخته‌شده گذارده شد. یکسال پس از آن «هیاهو در آینه» را نوشت و در سال ۱۹۳۱ «فابین» را منتشر کرد. این کتاب که در آن اوضاع اجتماعی و اخلاقی برلن را بازتاب داده بود، پیش از انتشار دچار سانسور شد. چنانچه کستنر مجبور شد تا سه فصل از داستان را حذف کند، با این وجود کتاب موفقیتی بزرگ برای نویسنده‌اش بهمراه آورد.

در سال ۱۹۳۳ فصل سیاه و تاریک آلمان آغاز شد. نازی‌ها به قدرت رسیدند و بدنبال آن کتاب «فابین» را نیز،‌ همراه با آثار دیگر در ردیف نوشته‌هایی گذاردند که باید نابود شود. اریش کستنر در ماه مه همین سال شاهد کتابسوزان بزرگ رژیم نازی‌ها بود. او به چشم خود می‌دید که کتابهایش همراه با آثاری از برشت،‌ هاینریش و توماس‌من، همینگوی و جویس به آتش سپرده می‌شدند.

اریش کستنر بعنوان نویسنده‌ای صلح‌دوست بزودی از نوشتن و انتشار آثار خود محروم شد. در این میان نازی‌ها دوبار او را دستگیر کردند و حساب بانکی‌اش را نیز، بستند و فشارهای زیادی بر او وارد آوردند تا او را وادار به تسلیم کنند. آشنایان و دوستانش اصرار می‌کردند تا برلن را ترک کند، اما کستنر، به گونه‌ای که خود نوشت، می‌خواست همچنان در برلن بماند تا شاهد بیدادگری‌ها باشد.

سال ۱۹۴۴ یکسال پیش از پایان جنگ جهانی سال موج دستگیری‌های مخالفان رژیم بود. اریش اوئزر، دوست کستنر، یکی از قربانیان بشمار می‌رفت. او در سلول زندان خود را به دار آویخت و يكى ديگر از دوستان او اعدام شد. اما کستنر و همسرش پیش از پایان جنگ با کمک دوستی که در کمپانی فیلمسازی «UFA» کار می‌کرد بعنوان همکاران یک تیم فیلمبرداری در مایهرهوفن در تیرول بسر می‌بردند. برای آنکه کسی به آنها مظنون نشود ظاهرا با دوربین‌های بدون فیلم وانمود می‌کردند که در حال تهیه‌ی فیلم هستند.

اریش کستنر پس از پایان جنگ به مونیخ رفت و باز هم با نشریه‌ها همکاری کرد و باز هم به نوشتن پرداخت. در آثار کستنر عناصری از زندگی خود او نهفته است. «امیل» و «آنتون» دو قهرمان داستانهای او سیماهایی از خود او را بازتاب می‌دهند. در آثارش همچنین می‌توان واقعیت‌های تلخ و هراس‌انگیز امروز را و تاریکی چشم‌اندازهای آینده را بازشناخت که چگونه تخم کینه و نفرت که در گذشته‌ها کاشته شده‌اند،‌ اکنون در زمین تلخ بارور می‌شوند. اریش کستنر در سال ۱۹۷۴بر اثر بیماری سرطان چشم از جهان فروبست.
اریش کستنر در ایران بیش از آن‌که به عنوان شاعر شناخته شده باشد، داستان‌نویس کودکان است و داستان‌های او به قدری جالب و آموزنده‌اند که همیشه طرف توجه بزرگسالان هم بوده‌اند. نخستین داستان‌ها از این دست را در ۲۹ سالگی با عنوان "امیل و کارآگاهان" (Emil und die Detektive) (ترجمه نیره جعفری) منتشر کرد که برخلاف داستان‌های گذشته کودکان، در زمان زندگی نویسنده و در برلین رخ می‌دهد.

بیشتر درباره کستنر:
https://fa.wikipedia.org/wiki/اریش_کستنر
@litera9
@litera9
Erich Kästner - 1967
آثار دیگر 👇
@litera9