جرعه ای از جام سحر
بسم الله الرحمن الرحیم
1) سحرگاه نخست
خدای من...
مرا با عقوبتت ادب مکن!
و با حیله ات بر من مکر منما...
برای من از کجا خیری خواهد بود؟ ای پرورنده ی من!
در حالی که جز از سوی تو خیری، یافت نشود
و از کجا برای من راه نجاتی هست در حالی که جز به تو میسر نشود؟!
نه آن کس که نیکی کند از یاری و مهربانی تو بی نیاز است
و نه آن کس که بدی کند و بر تو جرأت ورزد و خشنودت نسازد، می تواند از قدرت تو بیرون باشد!
ای پروردگار... پروردگارم... پروردگارم
تو را با خودت شناختم و تو خودت مرا به خویش راهنمایی کردی و مرا به خودت خواندی
و اگر تو نبودی، من چه می دانستم که تو کیستی؟!
سپاس خدایی را که میخوانمش و او پاسخ مرا می دهد...
هر چند که هنگامی که او مرا می خواند، کند و پر درنگم
و سپاس خدایی را که می خوانمش و او به من عطا می کند
هر چند که وقتی او از من چیزی به قرض می خواهد، من بخل می ورزم!
و سپاس خدایی را که هر زمان که بخواهم، برای حاجتم او را صدا می زنم
و هر زمان که بخواهم، برای رازم، بدون واسطه با او خلوت می کنم و او نیز حاجت روایم می سازد
سپاس خدایی را که جز او را نمی خوانم
که اگر جز او را می خواندم دعایم را اجابت نمی کرد
و سپاس خدایی را که جز بر او امید ندارم
و اگر جز بر او امید داشتم، نا امیدم می ساخت
و سپاس خدایی را که مرا به خودش وا گذارده، بزرگم داشت
و مرا به مردم واگذار ننمود که خوارم کنند
و سپاس خدایی را که با من دوستی می کند در حالی که به من هیچ نیازی ندارد
و سپاس خدایی را که چنان بر من صبور و شکیباست که گویی هیچ گناهی ندارم!
پس در نزد من، پروردگارم، ستوده ترین چیز است
و سزاوارترین است برای ستایش...
ترجمه ای آزاد از فرازهای ابتدای دعای ابوحمزه... التماس دعا
جرعه ای از جام سحر
سحرگاه پنجم
سرورم!
آرزویم بس بزرگ و کردارم بس ناخوشایند است
پس از بخششت به قدر آرزویم عطایم کن
و مرا به کردار بدترم سرزنش مکن
زیرا که کرم تو از مجازات گناهکاران باشکوهتر است
و بردباری ات بسی بزرگتر است از کیفر دادن تقصیرکاران
و من... سرورم
به بخششت پناه خواهم آورد
از تو به خودت می گریزم
و آن چه را که از چشم پوشی از کسی که به تو خوش گمان است، وعده داده ای
از تو درخواست میکنم
و گر نه، من چیستم ای پروردگار من؟!
و چه اهمیتی دارم؟!
تو به فضل خودت به من ببخش
و به گذشت خودت، به من تصدق کن
پروردگارم...
مرا به خطا پوشی خودت، بپوشان
و به بزرگی آبرویت، از سرزنش من درگذر
چرا که من اگر آن روز جز تو
کس دیگری بر گناهم آگاه می شد، هرگز انجامش نمیدادم
و اگر از کیفر فوری تو می ترسیدم از آن پرهیز می کردم
نه به این دلیل که تو خوارترین بیننده و یا بی ارزش ترین داننده ای... نه
بل که از آن رو که تو پروردگار من! بهترین پوشاننده و محکم ترین فرمانروا
بزرگوارترین کریمانی!
خطاپوشی
آمرزنده ی گناهانی
داننده ی اسرار نهانی
به بزرگواری ات، گناه را می پوشانی
و بردباری ات مجازات را به تأخیر می اندازی...
فرازهایی از دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
7) سحرگاه هفتم
خداوندا...
ما نمی دانیم چه چیز را سپاس گوییم؟!
زیبایی ای را که پراکندی؟
یا زشتی ای را که پوشاندی؟!
غمخواری و نعمت بخشی بزرگت؟
یا نجات ها و سلامت بخشی های فراوانت را؟
ای دوستدار هر آن کس که با تو دوستی می کند...
و ای روشنی چشم آن کس که به تو پناه می جوید
و با پیوستن به تو، از دیگران می گسلد...
تویی نیکوکار...
و ماییم بدکردار...
پس... به زیبایی آن چه نزد توست
از زشتی آن چه نزد ماست، درگذر!
و کدام بی خبری است که بخشندگی ات آن را فرانگیرد؟!
و کدام زمان، طولانی تر از مهلتی که تو داده ای؟!
کرده های ما در کنار نعمت های تو چه ارزشی دارند؟!
و چگونه کرده هایمان را بیفزاییم تا در برابر کرم تو جا گیرد؟!
و چگونه با همه ی رحمتی که از تو گسترده است
گناهکاران در تنگنا قرار گیرند؟!
ترجمه ی آزاد فراز دیگری از دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
10) سحرگاه دهم
ای مولای ما...
خودمان می دانیم که به دلیل کرده هایمان سزاوار چه هستیم!
اما... تو به ما و دانسته های ما آگاهی
که هرگز ما را از خودت منصرف نخواهی ساخت
حتی اگر سزاوار رحمتت نباشیم
پس سزاوار توست که بر ما و بر گناهکاران
با فضل گسترده ات بخشش کنی
پس بر ما به آن چه شایسته ی توست، منت گذار
و بر ما ببخش که ما نیازمندان جایزه ی توییم
ای بسیار آمرزنده!
ما به نور تو هدایت یافتیم
و با بخشش تو بی نیاز شدیم
با نعمت تو صبح و شام کردیم
گناهان ما پیش روی توست...
خدایا... از آن ها آمرزش تو را میطلبیم
و به تو باز می گردیم
تو... با نعمتها با ما دوستی می کنی
و ما... با گناهان، با تو رویا رو می شویم!
همواره خیر تو به سوی ما فرو می ریزد
و پیوسته پلیدی ما به سوی تو فرا می آید!
فرشته ای والا، با کرداری زشت از جانب ما نزد تو می آید
اما باز هم بازت نمی دارد از این که
با نعمتهایت ما را در برگیری و بر موهبتهایت بیفزایی!
ترجمه ی آزاد فرازی دیگر از دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
16) سحرگاه شانزدهم
خدای من...
تویی آن که از نظر فزون بخشی گسترده تر
و از نظر شکیبایی
بزرگتر از آنی که با کردار من مقایسه شوی...
یا بخواهی به خاطر خطاهایم مرا بلغزانی
و من که باشم؟! و چه اهمیتی دارم؟!
تو به فضل خودت... ای سرور من... بر من ببخشای
و با گذشتت، بر من تصدق کن
و با پرده پوشی ات مرا عزت بخش
و به بزرگواری وجاهتت، از سرزنشم بگذر...!
سرورا...!
من آن کوچکی هستم که تو پروراندی اش
و منم آن نادانی که تو آموختی اش
و آن گمراهم که تو رهنمونش گشتی
و آن افتاده ام که تو بلندش کردی
و آن بیمناک که تو امانش دادی
آن گرسنه ام که تو سیرش ساختی
و تشنه ای که سیرابش نمودی
و آن برهنه ام که تو پوشاندی اش
و آن نیازمندی ام، که تو بی نیازش ساختی
و آن ناتوانی ام که تو نیرومندش ساختی
و آن فرومایه ام که تو عزیزش نمودی
و آن بیماری ام که تو شفایش دادی
و آن گدایی ام که تو عطایش کردی
و آن گناهکاری ام که تو پوشیده اش داشتی
و خطاکاری ام که تو (خطایش را) نادیده اش گرفتی
و منم آن ناچیزی که تو زیادش کردی
و ناتوان مانده ای که تو یاری اش نمودی
من آن رانده ای هستم که تو ماوایش دادی
پروردگارا...
منم آن که در خلوت، از تو شرم نکرد
و در آشکار تو را در نظر نگرفت
من آن ماجراجوی بزرگی ام که بر سرور خود جسارت کرد
آن کسم که بر صاحب جبروت آسمان، سرکشی کرد
منم آن کس که بر نافرمانی آن صاحب جلال، رشوه داده
و آن کسم که تا به نافرمانی مژده اش دادند، به سویش شتافت...
منم آن که مهلت دادی و به خود نیامدم
بر من پوشیدی و شرم نکردم
و باز به نافرمانی پرداختم
و از حد گذراندم و از چشمت مرا انداختی... و من اهمیت ندادم!
اما تو به شکیبایی ات باز مهلتم دادی
و به پرده پوشی ات، پوشاندی ام
تا جایی که گویی از من غافل شده ای!
و از سرانجام نافرمانی بازم داشتی
تا آن جا که گویی تو از من شرمنده ای...!!
ترجمه ی آزاد فرازهای میانی دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
22) سحرگاه بیست و دوم
خدایا...
درخواست من از تو
تنها به امید دیرینه و طمع شدیدم به توست
و از سر آن رأفت و مهربانی است که بر خودت واجب کرده ای
پس فرمان از آن توست که یگانه ای و شریکی نداری
و آفریده ها همگی روزی خوار تو و در سیطره ی تو أند
و همه چیز در برابر تو خاکسار...
تویی که فرخنده ای ای پروردگار جهانیان...
خدای من...
آن گاه که دلیلم بریده می شود (عذر و بهانه ای ندارم)
و زبانم از پاسخ به تو لال می گردد
و مغزم به هنگام پرسشت، آشفته می گردد...
پس ای امید بزرگ من...
ناامیدم مکن!
و نیز آن گاه که درماندگی ام شدت می گیرد
به خاطر نادانی ام، مرا رد مکن!
و به خاطر کمی بردباری ام، از من دریغ مکن!
و به خاطر بی نوایی ام بر من ببخش...
و به خاطر ناتوانی ام، با من مهربان باش
سرور من...
اعتماد و تکیه ام، امید و توکلم به توست
و به مهربانی تو آویخته ام
و بارم را به آستان تو فرود آورده ام
و به بخشش و بزرگواری توست که قصد کردم از تو درخواست کنم
ترجمه ی آزاد فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
25) سحرگاه بیست و پنجم
سرور من...
مرا عذاب مکن، در حالی که من به تو امید دارم
خدایا...
امیدم را محقق گردان
ترسم را ایمنی بخش
که با زیادی گناهانم جز به گذشت تو امیدی ندارم
سرور من...
من از تو آن چیزی را می خواهم که لایق نیستم
در حالی که تو شایسته ی تقوا و آمرزشی
پس مرا بیامرز و از عنایتت، جامه ای مرا بپوشان
که تمام آثار گناهم را بر من بپوشاند
و آنها را برایم ببخش در حالی که دنبال آن ها نمیروم
که تویی صاحب منت دیرینه
و تویی که دارای گذشت فراوانی و در بخشودن بزرگوار...
خدای من...
تو... همانی که فیضت را می باری...
حتی بر کسی که از تو درخواستی ندارد
و بر منکران پروردگاری ات...
پس ای خدای من...
بر آن کس که از تو درخواست می کند
و یقین دارد که حکم و فرمان از آن توست، چه می کنی؟!!
تویی فرخنده و بلند مرتبه... ای پروردگار من...
خدای من...
بنده ی تو در پیشگاهت، در حالی که تنگدستی
او را به پا داشته، درب نیکی ات را با دعایش می کوبد
پس به آبروی بزرگوارانه ات، از او روی برمگردان...
و از من آن چه را که می گویم پذیرا باش
که من با این دعا تو را خوانده ام
و امید دارم که با شناختم از رأفت و مهربانی ات، مرا رد نکنی...
ترجمه ی آزاد فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
جرعه ای از جام سحر
26) سحرگاه بیست و ششم
خدای من...
تو آنی که درخواست کننده، تو را درمانده نمی کند
و آن که کامروا شود، از تو نمی کاهد
تو همان گونه ای که می گویی
و برتر از آن هستی که ما می گوییم
خدایا...
من از تو شکیبایی زیبا و گشایشی نزدیک
و کلامی راستین و پاداشی بزرگ می طلبم...
پروردگار من...
از تو... تمامی بهترین ها را - چه آن هایی را که می شناسم
و چه آن هایی را که نمی دانم - طلب می کنم
خدایا...
از تو... بهترین چیزهایی را می خواهم
که بندگان شایسته ات از تو درخواست می کنند
ای بهترین کسی که از او درخواست می شود
و ای بخشنده ترین کسی که تقدیم می کند
آن چه از تو درباره ی خودم، خانواده ام، پدر و مادرم، فرزندانم،
بستگان و برادرانم، درخواست کرده ام به من عطا کن...
زندگی ام را دلپذیر ساز و انسانیتم را آشکار کن
و تمامی احوالم را اصلاح فرما...
مرا از کسانی قرار ده که
عمرشان را دراز و کردارشان را نیکو ساخته ای
و نعمتت را بر او تمام کرده و از او خرسندی
و او را به زندگانی پاکیزه در شادمانی همیشگی
بزرگواری گسترده و خوشی کامل، حیات بخشیده ای...
چرا که تنها تویی که هر چه اراده کنی خواهی کرد
و جز تو کسی هر چه خواهد نتواند...!
ترجمه ی آزاد فرازهای پایانی دعای ابوحمزه
آخرین جرعه از جام سحر
29) سحرگاه بیست و نهم
خدایا...
از تو می خواهم که قلبم را از محبتت و حساب بردن از مقامت
و راست پنداری کتابت و ایمان به خودت
و پیوستگی و اشتیاق به خودت سرشار سازی
ای صاحب شکوه و بزرگواری...
مرا دوستدار دیدارت قرار ده و تو نیز دیدار مرا دوست بدار...
و آسایش و گشایش و عزتمندی مرا در دیدار خودت قرار ده
خدایا...
مرا به شایستگانی که درگذشته اند ملحق ساز
و از شایستگانی که زنده اند و رهرو راه آنان قرار ده
و همان گونه که شایستگان را بر مخالفت با نفسشان یاری دادی
مرا بر مخالفت بر نفسم یاری فرما
کارم را به بهترین صورتش، ختم نما
و از سر مهربانی ات، بهشت را، پاداش من از کردارم قرار ده
یاری ام کن، تا شایسته ی آن چه به من عطا فرموده ای باشم
ای پروردگار من... و ای پروردگار جهانیان...
مرا ثابت و استوار گردان
و به بدی ای که از آن نجاتم داده ای برمگردان
خدایا...
از تو ایمانی می طلبم که تا تو را دیدار نکرده ام، پایان نپذیرد
و تا زنده ام به آن ایمان، حیاتم بخش
و هنگام مرگ هم بر آن ایمان، مرا بمیران
و هنگام قیامت، مرا دوباره بر آن ایمان، زنده ام کن
دلم را از ریا و تردید و خودنمایی در دینت، مبرا ساز
تا کردارم تنها برای تو بی آلایش و خالص باشد
خدایا...
روشنگری در دینت و درک حکمتت
و فهم عمیق در دانشت و هر دو وجه رحمتت (عام و خاص)
و پارسایی ای که مرا از نافرمانی تو حفظ کند، به من عطا کن
چهره ام را به نور خودت روشن ساز
و میل و اشتیاقم را به آن چه در نزد توست، قرار ده
مرا در مسیر راه خودت و بر آیین پیامبرت که عنایت خدا بر او
و خاندانش باد - بمیران...
خدایا...
از کسالت و بیهودگی، از اندوه و ترسویی، از تنگ نظری و غفلت
از سنگدلی و بیچارگی، از نداری و تنگدستی
و از همه ی بلاها و زشتیهای آشکار و پنهان
از نفسی که قانع نشود، و شکمی که سیری نپذیرد
و از دلی که فروتن نشود، و دعایی که شنیده نشود
و از دانش و کرداری که سودمند نباشد به تو پناه می برم...
و از شر شیطان رانده شده، بر وجودم و دینم
و دارایی ام و هر آن چه روزی ام ساخته ای
به تو پناه می جویم...
زیرا که تو... شنوای دانایی... ای پروردگار من...
خدایا...
هیچکس مرا از تو پناه ندهد و جز تو، قرارگاهی نمی یابم
پس... مرا حتی در عذاب اندکت نیز قرار مده...
و به تباهی و عذاب دردناک بازم مگردان
خدایا...
از من بپذیر و ذکرم را بلند و مقامم را رفیع گردان
گناهانم را بریز و به خطاهایم مرا یاد مکن
و خرسندی ات و بهشت را
پاداش نشست و گفتار و دعایم قرار ده
ای پروردگار من...
هر چه را از تو خواستم به تمامی بر من عطا کن
و از فزون بخشی ات بر من بیفزای
که من به تو مشتاقم... ای پروردگار جهانیان
خدایا...
تو خود در کتابت فروفرستاده ای که
از کسی که بر ما ستم کرده درگذریم...
و ما... به خود ستم کرده ایم، پس تو از ما درگذر...
که تو از خود ما بر آن سزاوارتری...
و به ما فرمان دادی که هیچ درخواست کننده ای را
از درهایمان رد نکنیم...
پس اینک که با درخواست به نزدت آمده ام
تو نیز مرا رد مکن، مگر به برآوردن حاجتم
تو به نیکی به بردگان امر فرمودی و ما... بردگان توییم
پس ما را از آتش رهایی بخش
ای پناه من در هنگام گرفتاری
و ای دادرس من به وقت سختی
به تو شیون می کنم و به تو استغاثه می جویم
به تو پناه می برم، نه به کسی جز تو...
و از کسی جز تو گشایش نمی خواهم
پس... به فریادم برس و از من گره بگشای...
ای آن که اسیر را آزاد می کنی
و از بسیاری (خطا) می گذری...
از من (عمل) اندک را بپذیر و از (خطای) بسیار درگذر
که تویی مهربان آمرزنده
خدایا...
از تو ایمانی می خواهم که به آن دلم را زنده بداری
و یقین راستینی که بدانم هیچ چیز نصیبم نمی شود
مگر آن چه تو برایم نوشته ای
و مرا به خوشی آن چه قسمتم ساخته ای خرسند ساز
ای مهربان ترین مهربانان...
ترجمه ی آزاد آخرین فراز از دعای ابوحمزه
در آخرین سحرگاه این ماه عزیز التماس دعای ویژه دارم🙏🙏
طاعاتتان مقبول... پیشاپیش عیدتان مبارک🌹🌹🌹🌹🌹🌹
آغاز سال است و روز نو... با دعایی زیبا و نغز روز و سالمان را آغاز کنیم...
ابن فهد حلی در کتاب عده الداعی از امام رضا نقل میکند که هر کس پس از نماز صبح خداوند را این گونه بخواند خداوند نیازش دهد و آنچه برایش مهم است را کفایت کند:
بِسْمِ اللهِ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ فَوَقَاهُ اللهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ مَا شَاءَ اللهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ مَا شَاءَ اللهُ لا مَا شَاءَ النَّاسُ، مَا شَاءَ اللهُ وَ إِنْ کَرِهَ النَّاسُ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ حَسْبِیَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ حَسْبِی مَنْ هُوَ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ کَانَ مُذْ کُنْتُ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِیَ اللهُ لا إِلَهَ اِلّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
به نام خدا و خداوند بر محمد و خاندانش درود فرستد و کار خویش را به خدا واگذارم که خداوند به بندگان بیناست پس خداوند بنده را از پیامدهای ناگوار نیرنگ ها در امان دارد. جز تو خدایی نیست،پیراسته ای،من از ستمکاران هستم پس دعای وی را پذیرفتیم و او را از اندوه رهایی بخشیدیم و این چنین مومنان را رهایی بخشیم. خداوند ما را کفایت است و او بهترین پشتیبان است. پس با نعمت و بزرگواری خداوند بازگشتند،هیچ بدی آنان را نرسد. آنچه خداوند بخواهد،هیچ نیرو و توانی، جز به خواست خداوند، نیست. آنچه خداوند بخواهد نه آنچه مردم بخواهند،آنچه خداوند بخواهد هرچند مردم نپسندند. پروردگار مرا از پرورش یافتگان کفایت است،آفریدگار مرا از آفریدگان کفایت است،روزی دهنده مرا از روزی خواران کفایت است، خداوند پروردگار جهانیان مرا کفایت است. مرا کفایت است همو که مرا کفایت است. مرا کفایت همو که همواره مرا کفایت است،مرا کفایت است همو که از آن زمان که بوده ام مرا کفایت بوده، خداوند کفایت است مرا، جز او خدایی نیست بر او توکل کردم و او پروردگار عرش بزرگ است.
ای فرزند آدم! من بی نیازم و فقیر نمیشوم، اطاعت کن مرا در آنچه تو را امر میکنم تو را بی نیاز میکنم تاحدیکه به چیزی نیاز پیدا نکنی! ... زندگی میدهم تو را که مرگ در آن نیست ...به هر چیز میگویی باش، میشود
فرمود: خداوند عزّ و جلّ بادى را بحركت در نمىآورد مگر از سر رحمت يا براى عذاب، پس هر گاه با آن برخورد كرديد اين دعا را بخوانيد: اللهمّ انا نسألك خيرها و خير ما ارسلت له، و نعوذ بك من شرها و شر ما ارسلت له. (يعنى: بار خدايا ما از تو خير اين باد و نيكوترين آنچه را كه اين باد براى آن فرستاده شده درخواست مىكنيم، و پناه مىبريم به تو از شرّ آنچه كه اين بادى براى آن فرستاده شده است) و پس از دعا تكبير بگوئيد و صداى تكبيرتان را بلند سازيد كه اين كار شدّت و سورت باد را مىشكند.
من لا یحضره الفقیه / ترجمه بلاغی و غفاری ; ج ۲ ص ۲۶۲
🌹
رزق و روزى دو گونه است
يک، روزى ای كه تو آن را مى جويى
و روزى ديگر كه آن تو را مى جويد
كه اگر تو در پى آن نروى، آن در پى تو خواهد آمد
پس غم سالَت را بر غمِ روزَت اضافه مكن
رزقِ هر روز، براى همان روز تو كافیست
اگر آن سال [كه غم روزى اش را مى خورى] از عمر تو باشد خداوند متعال فرداى هر روزى، قسمتِ آن روز را به تو خواهد داد
و اگر آن سال از عمر تو نباشد، غم روزى آن را چرا مى خورى؟
هيچ كس براى رسيدن به آنچه روزىِ توست، بر تو سبقت نمیگيرد
و هيچ غلبه كننده اى در به چنگ آوردن روزىِ تو، مغلوبت نمیكند
و رزقى كه برايت مقدّر شده بى درنگ به تو خواهد رسید
نهج البلاغة : الحكمت ۳۷۹
التماس دعا🙏
📖 متن دعای هفتم صحیفه سجادیه که امروز رهبر انقلاب خواندن آن را به مردم توصیه کردند:
🔹و كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ :
يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.
🔹ترجمه دعای هفتم:
اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده ميشود، و اي آن كه سختيِ دشواريها با تو آسان ميگردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست.
سختيها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به ارادهي تو موجود شوند،
و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند.
تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواريها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني.
اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگينياش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمدهام كه با آن مدارا نتوانم كرد.
اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آوردهاي و به سوي من روان كردهاي.
آنچه تو بر من وارد آوردهاي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كردهاي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند.
پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشودهام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواستهام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه.
و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار.
اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بيطاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو ميتواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايستهي آن نباشم، اي صاحب عرش بزرگ.
التماس دعا 🤲
@yortci_bosjin_pdf
💢مناجات امام سجاد علیه السلام
هنگام شیوع بیماریهای مُسری
🔹اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما لَمْ اَزَلْ اَتَصَرَّفُ فيهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما اَحْدَثْتَ بى مِنْ عِلَّةٍ فى جَسَدى، فَما اَدْرى، يا اِلهى، اَىُّ الْحالَيْنِ اَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ؟،
🔸بارخدايا، تو را سپاس بر نعمت تندرستى بدن كه همواره و پيوسته از آن برخوردار بودم، و سپاس تو را بر آن بيمارى كه در جسمم پديد آوردهاى، اى خدای من! نمیدانم كه كداميك از اين دو حال براى شُكر به درگاهت سزاوارتر است.
🔹وَ اَىُّ الْوَقْتَيْنِ اَوْلى بِالْحَمْدِ لَكَ؟ اَ وَقْتُالصِّحَّةِ الَّتى هَنَّاْتَنى فيها طَيِّباتِ رِزْقِكَ، وَنَشَّطْتَنى بِها لِابْتِغآءِ مِرْضاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَقَوَّيْتَنى مَعَها عَلى ما وَفَّقْتَنى لَهُ مِنْطاعَتِكَ،
🔸و كدام يك از اين دو وقت حمد تو را شايستهتر؟ آيا زمان سلامت كه روزيهاى پاكيزهات را بر من گوارا ساختهاى، و به سبب آن براى به دست آوردن رضايت و نعمتهايت به من نشاط بخشيدهاى، و به سبب آن تندرستى به من نيرو دادهای تا به طاعتت توفيق يابم.
🔹اَمْ وَقْتُالْعِلَّةِ الَّتى مَحَّصْتَنى بِها، وَالنِّعَمِ الَّتى اَتْحَفْتَنى بِها، تَخْفيفاً لِما ثَقُلَ بِهِ عَلَىَّ ظَهْرى مِنَ الْخَطيئآتِ، وَ تَطْهيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ،
🔸يا به هنگام بيمارى كه مرا به آن پاك میسازى، و نعمتهائى كه به من تحفه دادهاى، تا گناهانى را كه از آن گرانبار شدهام تخفيف دهى، و مرا از گناهانی كه در آن فرو رفتهام پاك نمايى.
🔹وَتَنْبيهاً لِتَناوُلِ التَّوْبَةِ، وَتَذْكيراً لِمحْوِالْحَوْبَةِ بِقَديمِ النِّعْمَةِ؟ وَ فى خِلالِ ذلِكَ ما كَتَبَ لِىَ الْكاتِبانِ مِنْ زَكِىِّ الْاَعْمالِ، ما لا قَلْبٌ فَكَّرَ فيهِ، وَلا لِسانٌ نَطَقَ بِهِ، وَلا جارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ، بَلْ اِفْضالاً مِنْكَ عَلَىَّ، وَ اِحْساناً مِنْ صَنيعِكَ اِلَىَّ.
🔸و آگاهيام دهى كه پليدى گناه را به توبه از دل بشويم، و با يادآورى نعمت قديم، گناه بزرگم را از پروندهام محو نمايم، و در خلال اين بيمارى از جمله تحفهها كه به من عنايت میکنى اين است كه فرشتگان به حساب من اعمال پاكيزهاى نوشتهاند كه فكر آن به خاطرى نگذشته، و بر زبانى نرفته، و هيچ يك از اعضاء در انجامش رنجى نبرده، بلكه اين همه از باب تفضل و احسان تو بر من نوشته شده.
🔹اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ حَبِّبْ اِلَىَّ ما رَضيتَ لى، وَ يَسِّرْ لى ما اَحْلَلْتَ بى، وَ طَهِّرْنى مِنْ دَنَسِ ما اَسْلَفْتُ،
🔸بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و آنچه را برايم پسنديدهاى درنظرم محبوب ساز، وتحمل آنچه را برمن وارد نمودهای آسان ساز.
🔹وَامْحُ عَنّى شَرَّ ما قَدَّمْتُ، وَاَوْجِدْنى حَلاوَةَ الْعافِيَةِ، وَاَذِقْنى بَرْدَ السَّلامَةِ، وَاجْعَلْ مَخْرَجى عَنْ عِلَّتى اِلى عَفْوِكَ، وَمُتَحَوَّلى عَنْ صَرْعَتى اِلى تَجاوُزِكَ،
🔸و مرا از آلودگى اعمال گذشته پاك كن، و شرّ اعمال گذشتهام را از من بزداى، و از لذّت عافيت كاميابم فرما، و گوارايى تندرستى را به من بچشان، و لطفى كن كه از بستر اين مرض به سوى عفو و بخشايش تو راه خلاص يابم.
🔹وَ خَلاصى مِنْ كَرْبى اِلى رَوْحِكَ، وَ سَلامَتى مِنْ هذِهِ الشِّدَّةِ اِلى فَرَجِكَ، اِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالاْحْسانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالْاِمْتِنانِ، الْوَهّابُ الْكَريمُ، ذُوالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ.
🔸و از اين زمينگيرى به گذشت تو انتقال يافته، و از اين اندوه و گرفتارى به راحت تو خلاص يابم، و از اين دشوارى به فرج و گشايش تو سلامت يابم، كه همانا تو بى استحقاق ما احسان روا مىدارى، و نعمت بى دريغ نثار مىكنى، و بخشندهاى كريمى كه عطايت را پايانى نيست، و داراى جلال و اكرامى.
📚صحیفه سجادیه، دعای ۱۵
#مباهله_قرن_21
@mobahelegharne21
نخستین سخنرانی حسین ابن علی علیه السلام در صبح دهم محرم 61 هجری قمری در کربلا خطاب به سپاه ابن سعد:
"ای گروه مردم گفتار مرا بشنوید و شتاب نکنید تا شما را به آنچه حق شما بر من است پند دهم، و عذر خود را بر شما آشکار کنم پس اگر انصاف دهید سعادتمند خواهید شد و اگر انصاف ندهید پس نیک بنگرید تا نباشد کار شما بر شما اندوهی سپس درباره من آنچه خواهید انجام دهید و مهلتم ندهید، همانا پشتیبان من آن خدائی است که قرآن را فرو فرستاد و او است سرپرست و یاور مردمان شایسته."
سپس حمد و ثنای پروردگار را بهجا آورد، و به آنچه شایسته بود از او یاد کرد و بر پیغمبر خدا(ص) و فرشتگانش و پیمبران درود فرستاد، و از هیچ سخنوری پیش از او و نه پس از آن حضرت سخنی بلیغتر و رساتر از سخنان او شنیده نشد، سپس فرمود:
"اما بعد، پس نسب و نژاد مرا بسنجید و ببینید من کیستم سپس به خود آئید و خویش را سرزنش کنید و بنگرید آیا کشتن من و دریدن پرده حرمتم برای شما سزاوار است؟ آیا من پسر دختر پیغمبر شما و فرزند وصی او نیستم، آن کس که پسر عموی رسول خدا و اولین کس بود که رسول خدا(ص) را در آنچه از جانب پروردگارش آورده بود تصدیق کرد؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموی من نیست؟ آیا جعفر بن ابیطالب که با دو بال در بهشت پرواز کند عموی من نیست؟
آیا به شما نرسیده آنچه رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: که این دو آقایان جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر تصدیق سخن مرا بکنید حق همان است، به خدا از روزی که دانستهام خدا دروغگو را دشمن دارد دروغ نگفتهام، و اگر به دروغم نسبت دهید پس همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را به آنچه من گفتم آگاهی دهند، بپرسید از جابر بن عبداللَّه انصاری، و اباسعید خدری، و سهل بن سعد ساعدی، و زید بن ارقم، و انس بن مالک تا به شما آگاهی دهند که این گفتار را از پیغمبر(ص) درباره من و برادرم شنیدهاند، آیا این گفتار رسول خدا(ص) جلوگیری از ریختن خون من نمیکند؟"
شمر بن ذیالجوشن گفت: او خدا را بر یک حرف میپرستد(کنایه از اینکه خدا را فقط با زبان میپرستد) و نمیداند که چه میگوید. حبیب بن مظاهر به او گفت: به خدا من ترا چنین میبینم که بر هفتاد حرف نیز خدا را پرستش کنی، و من گواهی دهم که تو راست میگوئی، و ندانی او چه میگوید خدا دل تو را (از پذیرش سخن حق) مهر کرده است.
سپس حسین علیهالسلام فرمود:
"اگر در این سخن هم تردید دارید آیا در این نیز تردید دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟ بخدا در میان مشرق و مغرب پسر دختر پیغمبری جز من نیست چه در میان شما و چه در غیر شما! وای بر شما آیا کسی از شما کشتهام که خون او از من میخواهید؟ یا مالی از شما بردهام؟ یا قصاص جراحتی از من میخواهید؟"
پس از آن آن حضرت فریاد زد:ای شبث بن ربعی، و ای حجار بن ابجر، و ای قیس بن اشعث، و ای یزید بن حارث، آیا شما به من ننوشتید: که میوهها رسیده و باغها سرسبز شده و تو بر لشکری آماده یاریت وارد خواهی شد؟
قیس بن اشعث گفت: ما ندانیم تو چه میگوئی ولی به حکم پسر عمویت تن در ده زیرا که ایشان چیزی جز آنچه تو دوست داری درباره تو انجام نخواهند داد!؟
حسین علیهالسلام فرمود:
"نه به خدا، نه دست خواری به شما خواهم داد، و نه مانند بندگان فرار خواهم نمود، سپس فرمود:ای بندگان خدا همانا من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برم از اینکه آزاری به من برسانید، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برم از هر سرکشی که بروز جزا ایمان نیاورد."
آیا از دوستان کسی می داند که مطلع های زیر از غزلیات کدام شاعران است؟
۱-نیست یک موی گناهم به میان تو قسم/خبر از هیچ ندارم به دهان تو قسم (صفی)
۲-ای روی چون مه آن زلف چون مار/بردار پرده بنمای دیدار (رضا)
۳-هر کس که کشته تو شد او را ممات نیست/ مانیم بر رخ تو و پروای مات نیست (اوحدی)
۴-ایها العشاق گر کس را به ما اقرار نیست/ شکر ایزد را که ما را با کسی انکار نیست
۵-یک بوسه از آن چهره گلنار بده/یک را چه کنم دو و سه و چهار بده (حسینی)
۶-افتاده ام به دام بت خوش لگامکی/ شیرینی شکرلبکی رخ چو ماهکی
۷-نوشی به صد جان روان قوت روان کیستی/کامی به صد حسرت نهان آرام جان کیستی
و این دو مصراع که شاعر آن را تضمین کرده:
۱- بلبل باغ گلستان صفاهانم من
۲-هر کس که بیند آن دم (پیشش) بمیرد
آیا از دوستان کسی می داند که مطلع های زیر از غزلیات کدام شاعران است؟
۱-نیست یک موی گناهم به میان تو قسم/خبر از هیچ ندارم به دهان تو قسم (صفی)
۲-ای روی چون مه آن زلف چون مار/بردار پرده بنمای دیدار (رضا)
۳-هر کس که کشته تو شد او را ممات نیست/ مانیم بر رخ تو و پروای مات نیست (اوحدی)
۴-ایها العشاق گر کس را به ما اقرار نیست/ شکر ایزد را که ما را با کسی انکار نیست
۵-یک بوسه از آن چهره گلنار بده/یک را چه کنم دو و سه و چهار بده (حسینی)
۶-افتاده ام به دام بت خوش لگامکی/ شیرینی شکرلبکی رخ چو ماهکی
۷-نوشی به صد جان روان قوت روان کیستی/کامی به صد حسرت نهان آرام جان کیستی
و این دو مصراع که شاعر آن را تضمین کرده:
۱- بلبل باغ گلستان صفاهانم من
۲-هر کس که بیند آن دم (پیشش) بمیرد
آیا از دوستان کسی می داند که مطلع های زیر از غزلیات کدام شاعران است؟
۱-نیست یک موی گناهم به میان تو قسم/خبر از هیچ ندارم به دهان تو قسم (صفی)
۲-ای روی چون مه آن زلف چون مار/بردار پرده بنمای دیدار (رضا)
۳-هر کس که کشته تو شد او را ممات نیست/ مانیم بر رخ تو و پروای مات نیست (اوحدی)
۴-ایها العشاق گر کس را به ما اقرار نیست/ شکر ایزد را که ما را با کسی انکار نیست
۵-یک بوسه از آن چهره گلنار بده/یک را چه کنم دو و سه و چهار بده (حسینی)
۶-افتاده ام به دام بت خوش لگامکی/ شیرینی شکرلبکی رخ چو ماهکی
۷-نوشی به صد جان روان قوت روان کیستی/کامی به صد حسرت نهان آرام جان کیستی
و این دو مصراع که شاعر آن را تضمین کرده:
۱- بلبل باغ گلستان صفاهانم من
۲-هر کس که بیند آن دم (پیشش) بمیرد
🔸استاد قادر فاضلی:
🔹دروغ دیگر این که میگوید: مولوی و شمس به جبر محض ایمان دارند.
🔹این جانب یک جلد کتاب با نام «جبر و اختیار و قضا و قدر در مثنوی مولوی» نوشتهام و در آن با استناد به اشعار مثنوی ثابت کردهام که مولوی نه جبری است و نه تفویضی، بلکه ایشان همانند شیعه پیرو مکتب وسط است.
اختيارى هست ما را بىگمان
حسّ را منكر نتانى شد عيان
سنگ را هرگز نگويد كس بيا
از كلوخى كس كجا جويد وفا
آدمى را كس نگويد هين بپر
يا بيا اى كور تو در من نگر
گفت يزدان ما عَلَى الْأَعْمَى حَرَج
كَىْ نهد بر كس حَرَج رَبُّ الْفَرج
كس نگويد سنگ را دير آمدى
يا كه چوبا تو چرا بر من زدى
اين چنين واجُستها مجبور را
كس بگويد يا زند معذور را؟
🔸افرادی مثل آقای میلانی با آن سواد اندکی که دارند همه را متهم به شرک و … میکنند نمیدانم فردا در قیامت چه پاسخی خواهند داد، اما این را بدانند که به قول مولوی:
رسن را می گزی، ای صید بسته
نبرّد این رسن، هیچ از گزیدن
(سایت مباحثات).
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com