قناة

یادداشت های حسن انصاری

یادداشت های حسن انصاری
5.6k
عددالاعضاء
1,963
Links
163
Files
17
Videos
1,277
Photo
وصف القناة
آقای مصطفی ملکيان و تاريخنگاری عاشوراء

الآن دوست دانشمندم مؤرخ برجسته تاريخ صدر اسلام و عصر اموی جناب آقای علی بهراميان برای من فايلی صوتی فرستاد از استاد و حکيم گرامی جناب آقای مصطفی ملکيان در رابطه با تاريخنگاری کربلاء. از گفته های آقای ملکيان خيلی تعجب کردم. ايشان ابراز داشته اند که ما از حادثه کربلا بسيار بسيار کم می دانيم و غالب رواياتی که نقل می شود مربوط به دوران صفوی به اين طرف است و اينکه منابع چندان زيادی برای ثبت روايات تاريخی در قرن نخست وجود نداشته. آنگاه استناد می کنند به فرمان خليفه دوم در رابطه با منع کتابت حديث و اينکه گفت: حسبنا کتاب الله.

من احتمال می دهم کثرت مطالعات استاد ملکيان در رشته های ديگر علوم مانع شده تا آن دانشمند محترم به درستی با تاريخ اسلام و منابع تاريخی و وضعيت تاريخنگاری در صدر اسلام آشنایی يابند. چند نکته را اينجا تذکر می دهم. اميدوارم به نظر شريفشان رسانده شود:

1- سنت نقل روايات به ويژه روايت شعر و "ايام"، سنتی بسيار کهن در ميان عرب بوده و به دوران ماقبل اسلام و عصر جاهليت و تمدن های کهن يمن قديم و شمال جزيرة العرب می رسد. اين نقل ها عموما گرچه مکتوب نمی شد اما سينه به سينه منتقل می شد. در جنگ ها از هر دو سوی جنگ کسانی به عنوان راويان قصص جنگ ها و اشعار و رجزخوانی های مرتبط با جنگ ها شرکت می کرده و به ضبط اشعار و علل سرودن اشعار و نقل حوادثی که منجر به سرودن اشعار جنگ ها می شد مبادرت می کرده اند. اين يکی از مهمترين سنت های قبيلگی در ميان اعراب جاهلی بود. شعر و روايت اخبار قبائل و جنگ ها و حماسه های قبائل بنابراین سنتی نا آشنا برای مسلمانان صدر اول نبود.

2- علاوه بر این با شکلگيری دولت در اسلام و دیوان های اداری ثبت روايات و اخبار تاريخی ابعاد تازه تری گرفت. بخشی از اين مسئله به وجود شماری از مخبرين حکومتی بر می گردد که برای امير و يا خليفه کار می کرده اند و بخشی هم به وظايف کاتبان دولتی بر می گردد که می بايست وقايع جنگ ها و ميزان مشارکت ها و خسارت ها و غنائم و غيره را دقيقا ثبت می کردند. قبائل هم برای خود راويانی معمولا به سنت قديم همراه می داشتند.

3- حادثه کربلا در جایی پنهان و در غياب ناظران آفريده نشد. بر اين واقعه بسياری از مردم منطقه و يا کسانی که به دلائلی در جنگ مشارکت نکردند ناظر بوده اند و برخی از روايات حادثه کربلا به آنها بر می گردد. در ميان قاتلان و کشندگان قساوت پيشه حضرت ابا عبد الله و اهل بيت و اصحاب بزرگوارش کسانی بودند که بعدا به دلائل مختلف بخش هایی از آنچه به چشم خود ديده بودند برای ديگران نقل کرده اند (و از جمله برای عبيد الله بن زياد و به خوشايند او). وانگهی از سوی خود خاندان رسالت هم علاوه بر حضرت زينب کبری (عليها السلام) و سيد الساجدين (عليه السلام) تعدادی ديگر از ميان بازماندگان کربلا بعدها روايت دست اولی از واقعه عاشوراء به دست دادند.

4- در زمان قيام مختار ثقفي تعدادی از کسانی که شاهد واقعه بودند از ميان اهالی کوفه و به دستور او آنچه در کربلا گذشت و به ويژه آنچه قاتلان زشت سيرت انجام داده بودند برای امير نقل کردند. روايات کربلا و مساهمت اشخاص و قبائل به روشنی برای مختار روشن بود و اصولا حادثه عاشوراء برای کوفيان امر پوشيده ای نبود.

5- دست آخر بايد چند کلمه ای هم درباره اين گفته آقای ملکيان بنويسم که عمر خليفه دوم منع از کتابت کرد. باری او منع از کتابت کرد. اما او منع از کتابت حديث کرد و نه کتابت شعر و اخبار تاريخی و يا امور ديوانی و فرامين دولتی. تازه امروزه می دانيم که با وجود منع کتابت حديث بسياری از اصحاب پيامبر (ص) احاديثی که از حضرت شنيده بودند را به انحای مختلفی ثبت می کرده اند. سيره ابن اسحاق و مغازی واقدي و مدونات تاریخی عروه و زهری و زبيريان و بسياری ديگر اخبار زيادی از عصر رسالت و خلفای نخستين به دست داده اند. تاريخنگاری و اخبارنگاری از نخستين سنت هایی بود که مسلمانان بدان خوگر شدند و اخبار جنگ هایی مانند جمل و صفين و نهروان و حادثه کربلا را کسانی مانند ابومخنف بر اساس روايات گاه دست اول نقل کرده اند. بنابراين اين استناد آقای ملکيان به کلی مردود است.

واقعيت اين است که حادثه کربلا از نقطه نظر روايات تاريخی در روشنایی تاريخ قرار دارد و ما درباره بسياری از جزئيات آن اطلاع کافی داريم.
ضرورت پژوهش درباره آقا حسين خوانساری

آقا حسين خوانساري از محققان درجه اول دوران صفوی است. شرح دروس او اثری محققانه و مشتمل بر تحقيقات عميق در فقه و همچنين اصول است. او علاوه بر فقه و اصول، در کلام و به ويژه در فلسفه مشایی تخصص بالایی دارد. خوشبختانه به مناسبت کنگره خوانساری ها (آقا حسين و آقا جمال) تعدادی از آثار اين پدر و پسر منتشر شد. دانشمند بزرگوار جناب آقای استادی با همت خود شماری از اين آثار را منتشر کردند و يا در انتشار آنها مساهمت داشتند. علاوه بر حواشی مفيد او بر اشارات و شفا که تاکنون منتشر شده، تعدادی رساله ها و حواشی کوچک بر آثار فلسفی و کلامی و اصولی از او باقی مانده که بيشتر آنها تاکنون چاپ نشده و يا به صورت محققانه منتشر نشده. چه خوب است چندين رساله دکتری درباره زندگی، آثار و به ويژه آرای او در فلسفه و اصول نوشته شود. به ويژه اينکه او به سنت مشایی تعلق خاطر داشت و مشی فلسفی او با مشی ملا صدرا متفاوت است. مناظرات قلمی او با محقق سبزواری بسيار با اهميت است. درباره محقق سبزواری که او هم صاحب حواشی بر شفا و اشارات است بايد کارهای مستقلی انجام شود. تصحيح انتقادی مشارق آقا حسين هم بسيار ضروری است. دوره صفوی را بدون اين دو شخصيت نمی توان به درستی درک کرد.
کتاب های انتقادی درباره اسلام و تشیع و ...

بعید می دانم کسی اهل اینترنت و کتاب باشد و تاکنون دهها سایت حاوی کتاب های قابل دانلود درباره اسلام و تشیع با مضامین انتقادی را ندیده باشد. بسیاری از این کتاب ها را که برخی کتاب های "ضاله" می خوانندشان و برخی کتاب های "ممنوعه" و برخی ديگر آنها را کاشف "حقيقت" می يابند یک ویژگی مشترک دارند: این قبیل کتاب ها اگر هر نوع ارزشی را بتوان برای برخی از‌ آنها قائل شد مثلا شجاعت در بیان و یا جنبه های ادبی و فلان و بهمان اما تقریبا همگیشان این ویژگی مشترک را دارند که کتاب هایی اند که کمتر می توان در آنها چيز درخوری پيدا کرد. محتوای این کتاب ها در بسیاری از موارد از بی اطلاعی نویسندگانشان و در برخی موارد دیگر دست کم از عدم وجود تخصص لازم در حوزه های تاریخ و مذهب و کتاب و ادبیات اسلامی حکایت دارند. تا آنجا که من دیده ام این نویسندگان که در غالب موارد معلوم نیست کجا تحصیل کرده اند و سابقه دانشگاهی و علمیشان چیست و بر پایه چه سطحی از دانش و آشنایی با زبان های مورد نیاز دست به قلم شده اند چنین می نماید که دورادور چیزهایی شنیده اند و یا تکه و پاره و اینجا و‌آنجا مطالبی خوانده اند و بعد به حساب خود درباره حقیقت اسلام و تشیع به کشفیاتی دست یافته و بر خود لازم می بینند که خلقی را از "جهالت" دیانت ورزی برهانند. نیک که بنگرید می بینید بیشتر این نویسندگان مقلد وار یکی دو کتاب اسلامشناسان غربی را ناقص و بدون در نظر گرفتن مقدمات خوانده اند و بعد گمان برده اند که این سخنان دیگر وحی الهی است و چون و چرا ندارد و اجماعی است و نظر همه متخصصان فن است. باید به این جماعت گفت: حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء. سنت اسلام شناسی در غرب تنوع دارد و تاریخنگاری ساحت جزمی گرایی نیست. سنت اسلامشناسی سنت نقد و اصلاح مستمر است و همه جور متاعی هم در آن یافت می شود و بسیاری از آنچه شما بدان استنادی ناقص کرده اید بارها و بارها از سوی دانشمندانی دیگر در همین سنت مورد انتقادهای جدی قرار گرفته است. به هرحال وصله پینه کردن مطالبی ناقص و بدون مقدمات لازم در بحث ها و بدون داشتن تخصص مورد نیاز برای مطالعه تاریخ و ادبیات دینی نتیجه اش می شود این چنین کتاب هایی با عناوین چشم خیره کن و دهان پر کن و البته بی محتوا. طبیعی است که هرگونه نقدی لازمه اش تخصص لازم و در فضای گفتگویی خردمندانه و بی تعصب است. چیزی که متأسفانه غالب این نوع کتاب ها تا آنجا که من دیده ام فاقد آنند.

آنچه بسیاری از این نوع نویسندگان درباره اسلام و تشیع دست کم تاکنون نوشته اند از نقطه نظر علمی حائز هیچ اهمیتی نیست. این حکمی است که می توانم به عنوان یک متخصص در رشته تاریخ و اندیشه دینی دست کم درباره آنچه از این نوع کتاب ها تاکنون خوانده ام با اطمینان خاطر بگویم. مطالعه نوشته ها و تحقیقات تاریخی سنت های اسلامشناسی در غرب راه و رسم خودش را دارد و این شیوه ای نیست که گویا نویسندگان کتاب هایی که بدانها اشاره کردم با آن آشنا باشند. این نوع نوشته ها ممکن است خواننده ناآشنا را مدتی درگیر خود کنند اما روشن است که اهل علم به این قبیل نوشته ها اعتنایی ندارند و این است سبب اینکه معمولا هم مورد انتقاد و ردیه نویسی قرار نمی گیرند. در واقع به چیزی گرفته نمی شوند و حق هم همین است.
نقدی بر روشنفکری دينی معاصر 👆 (قسمت دوم و پايانی)
نسخه ای بسيار ارزشمند از تلخيص البيان شريف رضي که بر روی آن گفته شده به خط نويسنده است (توضيحات همراه با چند عکس از آن. رقم شريف رضي هم ديده می شود). بر روی برگ نخست خط علي بن عيسی الربعي، نحوی معروف بغدادی هم که با دو برادر مرتضی و رضي در ارتباط بوده ديده می شود. سلام خدا بر شريف رضي و برادرش شريف مرتضی

https://bid.dreweatts.com/m/lot-details/index/catalog/962/lot/16021?url=%2Fm%2Fview-auctions%2Fcatalog%2Fid%2F962%3Fpage%3D2&fbclid=IwAR1FRjqRgYZGUfLE4qB9Sppx6mSZBNgjRb3-AghfsVhzI9NPyyxC61EQRQ0
کتاب في تاريخ الزيدية في ايران باللغة الانگليزية تأليف حسن انصاري وزابينه اشميتکه. سينشر خلال 2020.
Studies in Iranian Zaydism
والکتاب عبارة عن تاريخ أهم رجال ومدارس والاتجاهات الزيدية في ايران منذ مدرسة الري وحتی بدايات العصر الصفوي وفيه نصوص تنشر لأول مرة حول رجال الزيدية في مدينة الري (طهران الحالية) وطبرستان والديلم وجيلان. عملنا علی هذا الکتاب منذ سنة 2009 والآن الکتاب جاهز للطبع
هذا النص حقق في الکتاب المذکور اعلاه مع شرح و بسط وقد تکلمت عنها سابقا في مدونتي کاتبان. وهناک نصان آخران في نفس الموضوع (رجال الزيدية في شمال ايران) ينشران في نفس الکتاب