قناة

یادداشت های حسن انصاری

یادداشت های حسن انصاری
5.6k
عددالاعضاء
1,963
Links
163
Files
17
Videos
1,277
Photo
وصف القناة
محصل فخر رازي و دو تحرير آن

در مقدمه چاپ فاکسيمليه از کهنترين نسخه نقد المحصل نوشتم که المحصل دو تحرير دارد: دومی بايد چند سالی ديرتر فراهم شده باشد. المحصل در مجموع از آثار کم و بيش ميانی فخر رازي است اما تحرير دوم را احتمالا او در سفر دوم خوارزم فراهم کرد و آن را به وزير خوارزمشاه تقديم کرد (با اين تعبير: "قوام الدين عزّ الملك الصدر العادل قوام الدولة والدين نظام الإسلام عميد الممالك"). بدين سبب هم آن تحرير دوم را "الأنوار القوامية فى الأسرار الكلامية" ناميد؛ به نام وزيری که کتاب را بدو تقديم داشته بود؛ يعنی احتمالا قوام الدين أبو النجم سهيل بن عبد العزيز بن عبد الغني الخوارزمي الکاتب. او که از کاتبان فاضل و دانشمند روزگارش بوده، در حقيقت وزير خوارزمشاهيان نيز بوده و در عين حال که از رجال دولتی قلمداد می شد، به فضل نيز شهرت داشت. شرحی از احوال او را ابن الفوطي در تلخيص مجمع الآداب آورده است؛ تحت عنوان قوام الدين أبو النجم سهيل بن عبد العزيز بن عبد الغني الخوارزمي الکاتب: "کان کاتباً سديداً وزر للأمير خوارزمشاه ومن شعره ...." (چاپ محمد الکاظم، ۳/ ۴۹۷ تا ۴۹۸). فخر رازي در سفر اولش به خوارزم هم کتابی ديگر بدو تقديم داشته بود: المباحث المشرقية. در مقدمه آن نام اين وزير را می آورد:
(المباحث المشرقية فى علم الالهيات و الطبيعيات ج‏۱ ص ۵ تا ۶):
"... و لما كان كتابنا مشتملا على اشرف العلوم الحكمية و ارفع المباحث الحقيقية اردنا ان نخدم به خزانة كتب افضل العالم حسبا و نسبا و موروثا و مكتسبا و هو مولانا الصاحب الصدر الاجل الكبير المنعم الاستاذ قوام الدولة و الدين صدر الإسلام و المسلمين ملك الوزراء شرقا و غربا ابوالمعالى سهيل بن العزيز المستوفى الذي خصه اللّه بافضل ما يناله القوى البشرية و اكمل ما يصل اليه القوى النفسانية اما ما يتعلق بقوته النظرية فلانه هو الاستاذ في عقليها و نقليها حقا و الخريت في بيداء معضلاتها صدقا و الواصل الى نهايات مجازات الافكار و المتعمق في لجج بحار الاسرار و اما ما يتعلق بقوته العملية فلاكتسابه من الاخلاق أوساطها الفاضلة و ترفعه عن اطرافها المفرطة الباطلة و لما استجمعت نفسه الشريفة الكمال في القوتين و حازت جهات السعادة من الجانبين لا جرم استعد لرئاسة النفوس بقوة نفسانية و لسياسة الابدان بكمالات جسمانية لا جرم فوضت العناية الازلية و الرحمة السرمدية اليه زمام الاحكام في النقض و الابرام بالنسبة الى الخاص‏ و العلم من اهل الإسلام فنسأل اللّه تعالى ان يمتع المسلمين بطول بقائه و ان يديم افاضة حبائه و ان يوفقنا بفضله و طوله لا تمام هذا المطلب العظيم و المقصد الكريم الذي قصدناه فانّه لا تتم الصالحات الا برحمته و لا تعم البركات الا من نعمته..."

سفر دوم فخر رازي به خوارزم دست کم تا صفر سال 597 ق ادامه داشت (بنابر يک گزارش در کتاب مناقب الشافعي او).
يک پيشنهاد برای سايت نور مجلات و تحقيقات تاريخی در اسلامشناسی غربی


من هميشه از اينکه می بينم در بسياری از تحقيقاتی که به زبان های خارجی منتشر می شود کمتر موردی پيش می آيد که به تحقيقات و منشورات داخلی ايرانی ارجاع داده شود متأسف می شوم. هم متأسف می شوم چرا بايد نوشته های غربی از نتايج تحقيقات به زبان فارسی محروم باشند و هم از اين جهت که چرا ما نتوانسته ايم فضایی را درست کنيم که بتوانيم تحقيقات به زبان فارسی در علوم انسانی را در جايگاهی قرار دهيم که غفلت و يا تغافل از آن ممکن نباشد. البته در شماری از زمينه ها و از جمله در تحقيقات ادبی و يا نوشته های برخی از مشاهير صد سال گذشته به طور محدودی می توان اثر و نشانی در برخی تحقيقات جديد به زبان های غربی پيدا کرد اما متأسفانه تحقيقات تاريخی و پژوهشی ما در پاره ای از علوم انسانی و همچنين مطالعات اسلامی آنطور که شايد و بايد در نوشته های همکاران غربی بروز و نمودی ندارد. سهل است در خيلی موارد ديده می شود آنگاه که سابقه تحقيقات را در مقدمه مقاله و يا کتابی مورد اشاره قرار می دهند يادی از نوشته های فارسی نمی رود و تنها به نوشته های اروپایی اشاره می کنند (در بسیاری موارد حتی نوشته های مجلات خوب عربی هم مورد غفلت قرار می گيرند). مثلا گفته می شود که در فلان موضوع نخستين بار فلانی مقاله ای نوشت؛ در حالی که قبل از آن فلان شخص چندين مقاله به زبان فارسی نوشته شده بوده است؛ مقالاتی خوب و ارزشمند. البته در زمينه ادبيات فارسی شايد اين مشکل کمتر باشد؛ اما حتی در زمينه تحقيقات مربوط به مطالعات شيعی متأسفانه ما شاهد چنين چيزی هستيم. اين در حالی است که بی ترديد در برخی زمينه ها و از جمله مطالعات مرتبط با ادب فارسی، تصوف و تشيع بدون توجه به تحقيقات و نوشته های فارسی هرگونه پژوهشی ناقص خواهد بود. در همين دانشنامه های فارسی مانند دائرة المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه جهان اسلام مقالات زيادی هست که به مراتب از نمونه های خارجی آنها بهتر است.

حالا راه حل چيست؟ سايت مجلات نور تلاش سترگ و قابل ستايشی است برای معرفی و گردآوری مقالات مجلات فارسی. ما همين را برای تحقيقات فارسی خودمان که در قالب کتاب منتشر می شوند هم لازم داريم. علاوه بر این، دو کار در زمينه اين سايت لازم است انجام شود: نخست اينکه بايد راهی پيدا کرد تا دسترسی به مقالات اين سايت رايگان باشد. از خارج ايران تا آنجا که من می دانم پرداخت هزينه دسترسی به مقالات ساده نيست و با مشکلاتی روبروست. دوم اينکه مناسب است برای هر مقاله، عنوان و خلاصه آن به زبان انگليسی فراهم شود تا بدين ترتيب آشنایی با محتوای مقالات آسانتر باشد.
ضرورت برگزاری بزرگداشت خواجه نصير طوسی و انتشار مجموعه آثار او

محقق طوسی نه تنها از بزرگترين مفاخر ايران است بلکه بی ترديد يکی از مفاخر برجسته تاريخ بشريت است. او فيلسوف، متکلم، عالم به علوم دقيقه، دانشمند دين شناس و بالاخره يکی از آگاهان به هويت ايرانی و از بازيگران اصلی تاريخ و هويت ملی ماست. من قبلا هم نوشته ام که متأسفانه هنوز آنطور که شايد و بايد ما درباره او کار نکرده ايم و او را حتی به فرزندانمان و به نسل های جديد معرفی نکرده ايم. شمار تحقيقاتی که درباره او به زبان های خارجی موجود است هنوز کم است و در قياس با جايگاه او بسيار اندک است. فلسفه او و سهم اصلی و مرکزی خواجه در حفظ ميراث عقلی اسلامی و شيعی و مکتب ابن سينا هنوز آنطور که بايد و شايد معرفی نشده و مورد تحليل و دقت قرار نگرفته. قرن هاست مهمترين کتاب برای آشنایی با فلسفه ابن سينا شرح اشارات خواجه است و در سنت حوزوی ما همواره فرض بوده که می بايست به عمق آرای او را شناخت. در همين سنت مهمترين کتاب کلامی که قرنهاست خوانده می شود کتاب تجريد با يکی از دو شرح علامه و يا عبد الرزاق لاهيجی است.

با وجود اينکه تاکنون چندباری بزرگداشت هایی برای خواجه برگزار شده و مجموعه ای از آثار و تحقيقات درباره او به همين مناسبت ها منتشر شده با اين وصف ضروری است به عنوان يک کار ملی و فرهنگی کنگره ای جهانی برای بزرگداشت شخصيت او انديشيده شود. علاوه بر تشويق محققان برای تدوين مقالات و کتاب های تخصصی درباره محقق طوسي، لازم است از نو دوره آثار محقق طوسی منتشر شود. درست است که جز با چند استثناء، عمده آثار محقق طوسی تاکنون چاپ شده اما باز با چند استثنا بيشتر اين کتاب ها هنوز نيازمند تصحيحاتی انتقادی است. از بيشتر آثار خواجه نسخه های خطی کهنی موجود است که معمولا در تصحيح آثار او تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته و يا به درستی و با شيوه ای انتقادی مورد بهره برداری و بازخوانی دقيق قرار نگرفته اند. تنها بدين ترتيب زمينه ای فراهم می شود که جايگاه خواجه طوسي به شيوه علمی تری مورد تحقيق و مطالعه محققان در جهان اسلام و غرب و شرق قرار گيرد.
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
از کهنترين اسناد منظومه فکری اماميه درباره امامت (کتابی که به اشتباه نويسنده و قدر و اهميتش تاکنون ناشناخته مانده بود)

https://ansari.kateban.com/post/4287
کمک به سيل زدگان و مردم شريف سيستان و بلوچستان وظيفه ای ملی، دينی و انسانی است.
خواندن تک تک آثار قلمی استاد دکتر حسين معصومی همدانی را برای همه دانشجويان رشته فلسفه و کلام توصيه می کنم. نمونه مشابهی برای آنها نمی بينم. نسل های بعد استاد معصومی را از مفاخر تاريخ ايران خواهند شمرد. با اين اميد که آثارش به انگليسی ترجمه شود.
بايد درباره تاريخ چاپ متن های کلاسيک اسلامی و فارسی در سده نوزدهم و اوائل سده بيستم ايران تحقيقی جدی کنيم

اخيرا احمد الشمسي، استاد دانشگاه شيکاگو کتاب مفيدی منتشر کرده درباره تاريخچه چاپ متون کلاسيک اسلامی و عربی در مصر. اثر شايسته ای است. برای ايران و تشيع ما نيازمند چنين تحقيقی هستيم (درباره نمونه شريف مرتضی اين کار انجام گرفته که در آينده نزديک منتشر می شود). در دوران قاجار و به ويژه عصر ناصری بسياری از متون دينی و ادبی و تاريخی قديم تصحيح و به صورت چاپ سنگی منتشر شدند. درباره نحوه عمل مصححان، نحوه انتخاب نسخه ها و تصحيح متن ها و انتخاب خود متن ها و حواشي بر متن ها تاکنون کار کامل و شايسته ای صورت نگرفته. بخشی از آثار فارسی و شيعی و ايرانی در طول دو قرن گذشته در هند و عثمانی منتشر شد. غير از چاپ سنگی انواع ديگر چاپ هم در هند و ايران و عثمانی و مصر معمول بود. تاريخچه چاپ متون فارسی و شيعی و ايرانی در انواع مختلف آن برای بررسی و نوشتن تاريخ فرهنگ و فکر ايرانی در عصر جديد و در آستانه عصر تجدد و مواجهه سنت با آن لازم است. مهمترين نمايندگان نشر کتاب های سنت قدمایی و کلاسيک از عصر عباس ميرزا تا عصر محمد قزوينی (و ورود شيوه های جديد نشر انتقادی به سبک جديد) چه کسانی بوده اند؟ چه کتاب هایی در اولويت نشر بود؟ شيوه تصحيح و انتخاب نسخه اساس چه بود؟ تأثيرات و پيامدهای فرهنگی و سياسی و اجتماعی چاپ کتاب در عصر قاجار و تا عصر مشروطيت چه بود و ظهور چه نهضت ها و جريان های دينی و اجتماعی و سياسی و ادبی و علمی را سبب ساز شد؟ ارتباط چاپ متون در ايران در تمام اين دوران ها با تصحيح و انتشار متون در مصر و عثمانی چه بود؟ خيلی بايد کار کرد. هنوز اول راهيم.
نکته ای درباره چاپ دوم کتاب المباحثات ابن سينا و اهميت تبارشناسی نسخه ها

کتاب المباحثات ابن سينا از مهمترين آثار دوره متأخر ابن سيناست. اين کتاب تا آنجا که من می دانم تاکنون سه بار چاپ شده. بار نخست توسط عبد الرحمان بدوی. نسخه های اساس او با نسخه های ديگر کتاب تفاوت های چشمگير دارند. استاد بيدارفر سال ها پيش تصحيحی از اين کتاب در قم به دست داد که با وجود آنکه بسيار راهگشا و از طبع بدوی به مراتب بهتر بود اما از جهات مختلف و از جمله اصلاح متن ايراد داشت. اخيرا خود استاد بيدارفر طبع تازه ای از اين کتاب را منتشر کرده اند که از سوی انجمن حکمت منتشر شده. اين چاپ به مراتب از چاپ اول ايشان بهتر و از لحاظ شکلی چشم نوازتر است. در اين چاپ نسخه های بيشتری مبنای کار بوده و حواشی بسيار مفيدتری در کتاب ديده می شود.

با اين وصف متأسفانه در اين چاپ از دو امر مهم در تصحيح کتاب غفلت شده: نخست اينکه آقای بيدارفر از کتاب ارزشمند رايزمن درباره تاريخچه متن و نسخه های خطی المباحثات که حقيقتا تحقيق ارزشمندی است بهره نبرده اند. اگر ايشان متن اين کتاب را می خواندند بی ترديد در تصحيح متن المباحثات شيوه متفاوتی را اتخاذ می کردند. نکته دوم به همين مسئله تصحيح مربوط است. از کتاب المباحثات روايت ها و ورسيون های مختلفی در دست است که با يکديگر اختلافات اساسی از لحاظ ترتيب مباحثه ها و اندازه و محتوای هر يک دارند. برای تصحيح اين کتاب اولا بايد تبارشناسی دقيقی از نسخه ها صورت گيرد که اين کار را رايزمن به درستی و با اطلاع از همه نسخه های ناقص و کامل کتاب به دست داده است. آقای بيدارفر هم نيم نگاهی به مسئله اساسی تبارشناسی نسخه ها داشته اند منتهی کار ايشان اتقان علمی و فنی لازم را ندارد. وانگهی در تصحيح کتاب هایی که از آنها ورسيون های متفاوتی در دست است صرف نقل اختلاف نسخه ها در پاورقی ها کافی نيست. بايد از سيستم سازواره انتقادی موازی بهره برد.

يکی از مشکلات کتاب المباحثات اين است که درباره پاره ای از قسمت های متن کتاب به درستی نمی دانيم که نويسنده متن کيست و مخاطب ابن سينا نیز در مواردی دقيقا معلوم نيست چه کسی بوده است. بخش هایی از متنی که به عنوان المباحثات منتشر شده در نسخه های اوليه نبوده و بعدا الحاق شده و حتی در هر يک از رساله های متن المباحثات ترتيب و محتوا در نسخه های مختلف گوناگون است. در اينجاست که بررسی تاريخچه اين متن و تک تک رساله های آن و نويسندگان و مخاطبان و شرايط تاريخی تأليف هر يک امری ضروری است. بخش عمده اين متن مکاتبات ابن سينا وشاگردانش را تشکيل می دهد و موضوعات فراخور بحث هایی مطرح شده که زمينه تاريخی آنها بايد بررسيده شود. برخی از آنها آشکارا با منازعات فکری و فلسفی ابن سينا در همدان و اصفهان مرتبط است و از نحوه ارتباطات او با شاگردان و خصومش پرده بر می دارد (کرماني و مسکويه به طور مثال). آقای رايزمن درباره همه اين موضوعات و دلائل تاریخی و فلسفی آنها در کتابش بحث کرده که در امر تصحيح المباحثات بسيار حياتی است. خود او قصد داشت کتاب را از نو تصحيح کند. از سرنوشت آن بی خبرم. مناسب است کتاب رايزمن به فارسی ترجمه شود. توقع اين است که انجمن حکمت که کار سترگ تصحيح مجموعه آثار شيخ الرئيس را متعهد شده به تصحيح مجدد کتاب المباحثات بر اساس کتاب رايزمن اقدام کند. خود رايزمن در کتابش شيوه درست تصحيح متن را بر اساس بررسی و مطالعه انتقادی اش از نسخه های کتاب و تبارشناسی دقيق آنها و همچنين تاريخ اين متن که تأليف مشترکی از ابن سينا و برخی شاگردان اوست به دست داده است.
عشق من پاییز آمد مثل پار

باز هم ما بازماندیم از بهار

احتراق لاله را دیدیم ما

گل دمید و خون نجوشیدیم ما

باید از فقدان گل خونجوش بود

در فراق یاس مشكی‌پوش بود

یاس بوی مهربانی می‌دهد

عطر دوران جوانی می‌دهد

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

یاس در هر جا نوید آشتی‌ست

یاس دامان سپید آشتی‌ست

در شبان ما كه شد خورشید؟ یاس

بر لبان ما كه می‌خندید؟ یاس

یاس یك شب را گل ایوان ماست

یاس تنها یك سحر مهمان ماست

بعد روی صبح پرپر می‌شود

راهی شب‌های دیگر می‌شود

یاس مثل عطر پاك نیت است

یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه‌ها رو كرده‌اند

یاس را پیغمبران بو كرده‌اند

یاس بوی حوض كوثر می‌دهد

عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود

دانه‌های اشكش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

می‌چكانید اشك حیدر را به راه

عشق معصوم علی یاس است و بس

چشم او یك چشمه الماس است و بس

اشك می‌ریزد علی مانند رود

بر تن زهرا گل یاس كبود

گریه آری گریه چون ابر چمن

بر كبود یاس و سرخ نسترن

گریه كن حیدر كه مقصد مشكل است

این جدایی از محمد مشكل است

گریه كن زیرا كه دخت آفتاب

بی‌خبر باید بخوابد در تراب

این دل یاس است و روح یاسمین

این امانت را امین باش ای زمین

نیمه‌شب دزدانه باید در مغاك

ریخت بر روی گل خورشید خاك

یاس خوشبوی محمد داغ دید

صد فدك زخم از گل این باغ دید

مدفن این ناله غیر از چاه نیست

جز دو كس از قبر او آگاه نیست

گریه بر فرق عدالت كن كه فاق

می‌شود از زهر شمشیر نفاق

گریه بر طشت حسن كن تا سحر

كه پر است از لخته خون جگر

گریه كن چون ابر بارانی به چاه

بر حسین تشنه‌لب در قتلگاه

خاندانت را به غارت می‌برند

دخترانت را اسارت می‌برند

گریه بر بی‌دستی احساس كن

گریه بر طفلان بی‌عباس كن

باز كن حیدر تو شط اشك را

تا نگیرد با خجالت مشك را

گریه كن بر آن یتیمانی كه شام

با تو می‌خوردند در اشك مدام

گریه كن چون گریه ابر بهار

گریه كن بر روی گل‌های مزار

مثل نوزادان كه مادر‌مرده‌اند

مثل طفلانی كه آتش خورده‌اند

گریه كن در زیر تابوت روان

گریه كن بر نسترن‌های جوان

گریه كن زیرا كه گل‌ها دیده‌اند

یاس‌های مهربان كوچیده‌اند

گریه كن زیرا كه شبنم فانی است

هر گلی در معرض ویرانی است

ما سر خود را اسیری می‌بریم

ما جوانی را به پیری می‌بریم

زیر گورستانی از برگ رزان

من بهاری مرده دارم ای خزان

زخم آن گل در تن من چاك شد

آن بهار مرده در من خاك شد

ای بهار گریه‌ بار نا امید

ای گل مأیوس من یاس سپید

مرحوم احمد عزیزی