چنانکه گفتم سياستنامه ها بيش از آنکه دوران ساسانی را نمايندگی کنند و انديشه سياسی ايرانشهری عصر ساسانی را الگوسازی کنند کتاب هایی اند برای تحکيم "سلطنت تغلب" حکومت های دوران اسلامی و از جمله غزنویان و سلاجقه. اين کتاب ها انديشه سياسی ايرانشهری را نمايندگی نمی کنند بلکه در واقع ادبياتی اند برای تحکيم استبداد سلطانی. کما اینکه نقل متن خداينامه ابن مقفع از سوی طبری او را متفکری دلبسته به انديشه ايرانشهری نکرد برای خواجه نظام الملک هم نقل ادبيات ساسانی بیشتر تنها در حد نوعی ادبی و يک ژانر مطرح است و به همین دلیل است که ما همین نوع نقل قول ها را در ادبیات سیاستنامه های شرعی و در نوشته های کسانی مانند ماوردی هم داریم. خواجه در مواردی هم که تحت تأثير ادبيات انديشه سياسی ايرانشهری است آن را در چارچوب ادبیات سلطانی می فهمد و تفسیر می کند. برای او در درجه نخست حفظ حکومت سلطانی سلجوقيان و همچنين حفظ اقتدار طبقه مستوفیان خراسانی در برابر عراقيان (عراق عجم) است که اهميت دارد.
سياستنامه خواجه در واقع پند نامه ای سياسی برای حفظ قدرت استبدادی بود نه تلاشی برای ارائه نظريه ای برای ايرانشهر.
https://t.me/azbarresihayetarikhi