در يکجای کتابی که آقايان مادلونگ و واکر منتشر کرده اند اين عبارت ديده می شود:
"وإن الجبابرة من أمتنا حين علموا ولادة العبد الصالح کائن فيهم يذهب عنهم ملکهم ويسفّه رأيهم ويحيي الله تعالی به الکتاب والسنة علی يديه قتلوا أبناء آل محمد صلی الله عليه وآله واستحيوا نساءهم ووکّلوا علی نساء آل محمد کما فعل فرعون في أيام مولد موسی علی نساء بني إسرائيل... وسیظهر الله دینه علی يدي خليفته المهدي صلوات الله عليه وهم کارهون" ( ص 60).
ما قبلا گفتيم که شرايط ميلاد مهدی فاطمي و يا شرايطی که در آن او و خاندان و پدرش زندگی می کرده اند آنطور که ما از منابعی مانند سيرة جعفر الحاجب، سيرة الاستاذ جوذر، استتار الامام و افتتاح الدعوة و منابعی از اين دست می شناسيم با گواهی فوق سازگار نيست. ما احتمال قوی می دهيم که کتاب ياد شده همان کتاب حذو النعل بالنعل ابن شاذان باشد. ممکن است با توجه به عبارت فوق اين تصور ايجاد شود که اين اثر نه از او بله از ابن رستم طبري (نويسنده کتابی با همین عنوان حذو النعل بالنعل) است که چندی بعد از آغاز غيبت صغرا می زيسته و از جريان حصر و تحت نظر بودن خانواده و مادر حضرت امام غائب (عج) اطلاع داشته است. با اينکه در نوشته سابق ما احتمال تأليف اين کتاب از سوی ابن رستم را کاملا رد نکرديم با اين وصف معتقدم اين اثر نبايد از او باشد. اگر او نويسنده اين کتاب بود احتمالا اطلاعات روشنتری درباره امام غائب و مفاهيم غيبت، مهدويت و قائميت به دست می داد.
ما به درستی نمی دانيم که ابن شاذان تا چه اندازه در خراسان از احوال ائمه عسکریین (ع) و شرايط حصر خانگی آنان اطلاع داشته اما اگر کتاب حذو النعل بالنعل را در حدود همان سال 260 ق و اواخر عمر خود نگاشته باشد محتملا ابن شاذان از کم و کيف مسائل مرتبط با ميلاد امام غائب و همچنين تحليل های شيعيان از اسباب آن حصر خانگی در زمان دو امام هادي و عسکري و همچنين بعد از رحلت امام يازدهم اطلاعاتی در دست داشته. به هرحال عبارت فوق در کتاب ما تحليلی کلی است از سوی نویسنده و نمی تواند به عنوان مؤيدی برای تأليف کتاب از سوی ابن رستم به کار آيد.
https://t.me/azbarresihayetarikhi