قناة

یادداشت های حسن انصاری

یادداشت های حسن انصاری
5.6k
عددالاعضاء
1,963
Links
163
Files
17
Videos
1,277
Photo
وصف القناة
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
موجودِ بحق واحد اول باشد باقی همه موهوم و مخیل باشد
هر چیز جزو کی آید اندر نظرت نقشِ دومینِ چشم احول باشد
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
از منطق الطير عطار
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
توضيحات استاد دکتر شفيعی کدکنی درباره شيئيت معدوم
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
در بيت بالا از عطار ( نور او مقصود مخلوقات بود اصل معدومات و موجودات بود) روشن است که اشاره به اصل معدومات و موجودات ارتباطی با عقيده شيئيت معدوم ندارد. در نظر معتزليان معدومات از نوعی ثبوت برخوردارند اما اين بدين معنا نيست که موجود و معدوم از اصل واحدی نشأت گرفته باشند؛ وللبحث مجال آخر (با تشکر از دکتر عطایی نظری که به لطف درخواست من را برای ارسال اين دو صفحه از چاپ منطق الطير اجابت فرمود).
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
ارتباط خواجه طوسي و عطار و نقدی بر گفتاری از استاد دکتر شفيعی کدکنی

در سفينه تبريز حکايتی درباره ملاقات عطار و خواجه طوسي نقل شده که آنچه را پيشتر به لطف ابن الفوطي در اين ارتباط می دانستيم مورد تأييد قرار می دهد و در ضمن حاوی نکات تازه ای است درباره زندگی و انديشه خواجه. حکايت از اين قرار است:

خواجه عطار در آن زمان كى شيفته شده بود و كرامات مى‌گفت‌ ، بعضى مى‌گويند هر روز و بعضى مى‌گويند هر هفته‌اى سه روز، در نيسابور كهن در مسجد منيعى‌ ، كى جامع آنجا بود، برفتى و كلمات توحيد گفتى.

روزى به كلمات توحيد مشغول بود. خواجه نصير الدين، طاب ثراه، در زمان جوانى، پس ستونى حاضر بود.

خواجه عطّار مى‌گفت كى ممكنات را وجود نيست بل كى موجودات به وجود حق است.

شخصى برخاست و گفت: پس‌ اين سر و ريش‌ چيست؟

خواجه عطار گفت: اين نقش دومين چشم احول است.

خواجه نصير الدين چو [ن‌] اين بشنيد رقّتى در دل او ظاهر گشت. برخاست و بر دست خواجه عطار بوسه داد و به جماعت گفت: «دست او را بوسه دهيد كى به جايى رسيد.» خواجه نصير الدين از آن محفل بيرون آمد.

اين رباعى بگفت:

موجودِ بحق واحِدِ اول باشد

باقى همه موهوم و مُخيّل باشد

هر چيز جزو كى آيد اندر نظرت‌

نقشِ دومينِ چشم احول باشد

و گفت: من اين عبارت كى «نقش دومين چشم احول باشد» نشنيده بودم.

و خواجه نصير الدين هميشه معتقد شعر عطار بودى. و گويند: در آن هنگام كى خواجه نصير الدين در مجمع عطّار حاضر بود اشارات ياد داشت و اقلديس‌ حل كرده بود و در اواخر چهارصد رباعى عطار به خطّ خود نوشته بود .


احتمالا اين ملاقات حدود سال 625 ق و شايد کمی ديرتر و به هرحال قبل از سال 627 ق (زمان مرگ عطار) در نيشابور رخ داده؛ آن زمان می دانيم که خواجه طوسي در علوم فلسفی و دينی مقامی داشته و تحصيلات خود را کم و بيش به پايان برده بوده است. در حکايت بالا هم اشاره شده که او در آن زمان اشارات ابن سينا و اصول اقليدس را به خوبی می فهميده است. آخرين سالی که برای تحصيلات خواجه طوسي در اختيار داريم سال 629 ق است؛ آن زمان که بخشی از غنيه ابن زهره (فقيه و متکلم امامی) را بر استادی قرائت کرد. تا آن زمان خواجه هيچ ارتباطی با قهستان و نزاريان نداشته و همچنان با محافل امامی خراسان مرتبط بوده است. آقای دکتر شفيعی کدکنی در مقدمه دیوان قائمیات و نیز در حواشی منطق الطير ابراز فرموده اند که عطار از طریق خواجه طوسی با اسماعيليه ارتباط داشته و آن را مستند به اين ملاقات می کنند که ذکرش رفت. روشن است که اين استنباطی نادرست است. علاوه بر آن ايشان حدس می زنند که عطار مصیبت نامه را گویا تحت تأثير سخن یک داعی اسماعیلی نوشته اند و به احتمال آن داعی را خواجه نصير می دانند. در اينکه خواجه هيچگاه مذهب اسماعيلی نداشت ترديدی نيست. اما من اينجا به نکته ديگری اشاره می دهم. اگر خواجه زمانی به اسماعيليه هم تمايلی پيدا کرده باشد بی ترديد اين مربوط به سال های بعد از 629 ق و مرگ عطار است. خطایی خوانشی در تاريخ قرائت خواجه (يعنی 619 ق به جای 629 ق) موجب شد که بسياری از محققان پيوستن خواجه را به سال ها قبل از 630 ق مربوط بدانند. احتمالا خواجه حدود سال 632 ق به قهستان رفته است.

در قطعه شعری که در حکايت بالا نقل شد خواجه نظری را درباره توحيد و وجود باريتعالی مطرح می کند که با آموزه توحيدی اسماعيليان که ديدگاهی نوافلاطونی درباره الهيات سلبی و نفی وجود از حق متعال داشتند متفاوت است. همين قطعه شعر که در موافقت با عقيده منقول از عطار در حکايت بالا و در کنار هم نقل شده نشان آشکاری است که نه خواجه در زمان ملاقات اسماعيلی مذهب و يا مشرب بوده و نه عطار از آنان از طريق طوسي تأثيری پذيرفته بوده است؛ ولله الحمد أولا وآخرا.
اخلاق محتشمی و سير و سلوک از خواجه نيست

پيشتر شماری از کتاب هایی که به محقق طوسي منسوب شده اما از او نيست را بر شمرديم. يکی از اين کتاب ها اخلاق محتشمی است که به اشتباه به خواجه نصير نسبت داده شده است. اين کتاب هيچ ارتباطی با خواجه نصير ندارد و نوشته و گردآمده ای شخصی ديگر است. همچنين است کتابی که به سير و سلوک معروف شده مطلقا تأليف خواجه نصير نيست و به دلائل متعدد تاريخی بی هيچ گفتگو تأليف دانشمندی ديگر است و ربطی به خواجه نصير ندارد.

https://t.me/azbarresihayetarikhi
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
اين سخن ابن هيثم، از برجسته ترين دانشمندان در تاريخ تمدن اسلامی شايد از مهمترين سخنانی باشد که در فلسفه علم در تاريخ ما گفته شده:

وكان أبو علي بن الهيثم ورعاً متعبداً، معظماً لأوامر الشريعة، وكان يقول في بعض رسائله: تخيلنا أوضاعاً ملائمة للحركات السماوية فلو تخيلنا أوضاعاً أخرى غيرها ملائمة أيضاً لتلك الحركات لما كان لذلك التخيل مانع، لأنه لم يقم البرهان على أنه لا يمكن أن يكون سوى (تلك) الأوضاع أوضاع أخرى ملائمة مناسبة لهذه الحركات.
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
کتابی از شيخ الشرف عبيدلي در انساب

اين مقاله را چند سال پيش منتشر کردم. ظاهرا تاکنون کسی اين نسخه را تصحيح نکرده. برای انتخاب يک متن برای تصحيح مناسب است

https://ansari.kateban.com/post/1959
مطلب جالبی درباره فقيه و اصولی برجسته سده چهاردهم مرحوم آية الله شيخ محمد کاظم شيرازی. مرحوم آية الله سيد عبد الکريم کشميری داماد فرزند ارشد او مرحوم آية الله ميرزا محمد شيرازی بود. مرحوم آقای کشميری مدتی همراه مرحوم علامه محمد تقی جعفری در درس او حاضر می شد. خود مرحوم علامه جعفری به من فرمودند که ما دو نفر حدود ده سالی هم مباحثه بودیم در نجف. رحمة الله عليهم أجمعين.
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
مجموعه ای از کلمات امير المؤمنين (ع) از الشريف ابوالحسن محمد بن طاهر الجعفري.