سید حسین فلاح زاده
نشریه حدیث اندیشه - شماره 5
پژوهشی در زمینه جعل و تحریف در روایات مهدویت
پایگاه تحلیلی تخصصی منهاج فردوسیان: کتاب «پژوهشی در زمینه جعل و تحریف در روایات مهدویت»، یک اثر علمی و پژوهشی است که در فضای نقد و تحلیل با محور قرار دادن احادیث موجود در رابطه با مهدی موعود، به قلم سید جعفر صادقی که کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، دانش آموخته دانشگاه تهران، حافظ کل قرآن کریم است، نوشته شده و توسط مولف به صورت ناشر مولف وارد بازار کتاب شده است. این کتاب ۳۶۸ صفحهای که با استفاده از ۲۷۰ منبع عربی و فارسی و حتی انگلیسی نوشته شده است، یکی از به روز ترین منابع برای پژوهش و مطالعه در حوزه مهدویت است.
آنچه که از محتوا و مقدمه این کتاب بر میآید این است که دغدغههای نویسنده درباره موضوع مهدویت و آسیبها و تهدیدهایی که در این حوزه وجود دارد او را بر آن داشته که دست به تالیف این کتاب بزند.
**مهدویت و سه تهدید مهم
به عقیده نویسنده کتاب، در حال حاضر سه تهدید در ارتباط با موضوع مهدویت وجود دارد. تهدید اول، انکار مهدویت و ایجاد تردید و تشکیک در اصل این باور است. یعنی عدهای که اغلب سلفیها و وهابیها هستند به همراه عدهای اندک که نا آگاه خواسته یا ناخواسته به آنها کمک میکنند سعی دارند القا کنند که اصلاً موضوعی به نام مهدویت و این که شخصی خواهد آمد تا بساط ظلم را بر اندازد و حکومت عدل جهانی تشکیل دهد، اصالتی در اسلام ندارد.
تهدید دوم، انکار وجود مقدس حضرت صاحب الزمان است که تحت تأثیر اهل سنت و عدهای از مستشرقان، به وجود آمده است. این گروه القا میکنند که مهدی موعود، الان زنده نیست. این نظر بیشتر در اهل سنت وجود دارد. یعنی اعتقاد دارند که مهدی موعود اعتقادی برحق است اما مهدی مورد ادعای شیعه نیست. مستشرقان هم صرف نظر از این که اصل موضوع هست یا نیست، همین باور اهل سنت را به شکلی خطرناک و اغلب مغرضانه القا میکنند و به باور نویسنده کتاب متأسفانه برخی از نخبگان شیعی هم اخیراً تحت تأثیر این مسئله کتابها و مقالاتی نوشتهاند.
اما تهدید سومی که نویسنده به آن اشاره کرده است، در بین معتقدان به وجود مبارک امام زمان است. این تهدید از آنجا ناشی میشود که این گروه به روایاتی استناد میکنند که مشکلات متعددی دارد و نویسنده هم برای مقابله با خطر سوم سعی کرده است روایات موجود در این زمینه را پالایش کند چون این روایات ضعیف باعث وهن مذهب و بالاخص موضوع مهدویت میشود.
**چرا روایات تا کنون پالایش نشده است؟
نویسنده در کتاب توضیح داده است که یکی از مسائلی که مستمسک وهابیان و افراد ضد تشیع، قرار گرفته تا اصل مهدویت و وجود امام زمان را انکار کنند یا در آن تردید ایجاد کنند، همین موضوع روایات ضعیف است.
از آنجایی که تدوین روایات در سدههای دوم و سوم بیشتر بوده و مهدویت هم موضوعی سیاسی است، هم کانونهای قدرت مثل عباسیان و عدهای از طالبیان و دیگر گروهها در آن طمع میکردند و هم عوامل وارد کننده اسرائیلیات در نصوص دینی فعال بودند، و در کنار اینها درگیریهای قومی و قبیلهای و سایر مسائل اجتماعی و سیاسی به این وضعیت کمک کرد تا آنجا که نتیجه آن شد که روایات مهدویت متأسفانه با حدیثهای ضعیف بسیاری مخلوط شد.
بعد از این تاریخ علمای بزرگ شیعه و محدثان ارجمند مثل شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ صدوق، علامه مجلسی و امثال اینها در طول تاریخ غالباً فرصت پیدا میکردند که روایات را از خطر از بین رفتن حفظ کنند و غالباً هم درگیر با مخالفان و در شرایط تقیه بودند. بنا بر این واقعاً فرصت نکردند که روایات را به شکل مطلوب پالایش کنند و به همین دلیل روایات ضعیف وارد کتابهای شیعه هم شدهاند از سوی دیگر چون این دست احادیث از سنخ پیشگویی و خبر دادن از غیب بوده است ظرفیت خوبی برای سوء استفاده فراهم آورده و احادیث سره و ناسره با هم مخلوط و عجین شدهاند و کار به جایی رسیده که به عقیده نویسنده اخبار ضعیف فراوانی در کتابهای حدیثی مخصوصاً در ارتباط با مهدویت وجود دارد و انجام نشدن کار علمی پژوهشی در این حیطه باعث به وجود آمدن خلأ بزرگی در این رابطه شده است. در نتیجه این روایات ضعیف نه تنها وارد کتابها و نوشتهها شده و در جامعه به عنوان روایات مقبول تلقی شدهاند بلکه گاهی بر اساس آنها تطبیقهایی هم صورت گرفته که اخیراً هم تا حد وسیعی خبرساز شده است.
**چه روایاتی معتبر و قابل استناد هستند؟
◀️ معرفی کتاب ▶️
✔️ عنوان کتاب:الإمام المهدی (عج) عند اهل السنة
?نویسنده:فقیه ایمانی، مهدی
?ناشر:مکتبة الامام امیرالمومنین علی (ع) العامه /اصفهان
✍️"الإمام المهدی (عج) عند اهل السنة"،اثر مهدی فقیه ایمانی، به بررسی مجموعه ای از کتب اهل سنت پرداخته که در آنها به موضوع مهدویت اشاره شده است.
انگیزه مولف، اثبات مهدویت با بهره گیری از اعترافات و منابع و مآخذ مخالفین ذکر شده و برای سندیت بیشتر عین مطلب آنها را بدون حروف نگاری مجدد در کنار هم اورده است.
کتاب با دو مقدمه از مولف آغاز شده و مطالب در دو جلد در بردارنده شصت و هفت گفتار کوتاه درباره امام مهدی (عج)، اثبات مهدویت، رد مخالفین، روایات مربوط به مهدی (عج)، وجود واقعی امام و ظهور وی است که از نگاشته های علمای اهل سنت برگزیده شده است.
ترتیب مولفان و مقالاتشان، به ترتیب تقدم زمانی است که از عبدالرزاق بی همام صنعانی متوفای 211ق آغاز و به محمد بیومی مصری (معاصر) ختم شده است. از مولفان رساله های فوق، پنجاه تن جزء پیشینیان و ده تن از معاصران اند.
پیرامون حدیث نبوی «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه» ، نویسنده معتقد است، پیامبر (ص) با اضافه کلمه «امام» به «زمان»، به ضرورت امام جامع الشرائط در هر عصر و زمانی اشاره کرده و تعبیر مرگ جاهلیت، بیانگر این نکته است که آن امام باید معصوم از خطا و عالم به تمامی احکام اسلامی باشد.
? لینک دانلود کتاب:
http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20431
#کتب_مهدوی
نزول حضرت مسيح علیه السلام با ظهور موعود منتظر و قائم آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم
كتاب دارای سه بخش است؛ بخش اول «كليات» و بخش دوم با عنوان «شباهتهای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حضرت مسيح علیه السلام» و بخش سوم درباره رابطه نزول حضرت مسيح علیه السلام با ظهور موعود منتظر و قائم آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم است. اين بخش بحث اساسی كتاب را تشكيل میدهد. نويسنده در اين بخش سعی وافر و تلاش جدی انجام داده است تا با دقت به همه سويههای اين موضوع پرداخته و آن را مورد بحث و پژوهش قرار دهد.
در مقدمه كتاب آمده است: اصل مهدويت، مورد اتفاق همه دينهای توحيدی و غير توحيدی است، و همه مكتبها و آيينهای آسمانی و غيرالهی در حد توان خود به آن پرداخته و بحث كردهاند. برخی از اديان آن را به عنوان بحث اصلی و محوری قرار دادهاند و برخی هم در حاشيه آن را مطرح كردهاند.
آنچه كه مورد اتفاق همه كيشهاست، آمدن مصلح و موعود منتظر در آخرالزمان است. در اين ميان، يهوديت، مسيحيت و اسلام، به طور جدی درباره منجی بحثهايی عميق و ادامهدار ارائه داده، و همه زاويههای آن را در نظر گرفتهاند.
نويسنده در بخش ديگری از کتاب خود مینويسد: مهدويت در اسلام، به ويژه مكتب تشيع، اصلی از اصول بوده، و چون امامت از ديدگاه شيعه، جزو اصول دين است. شيعيان، حضرت بقيةالله و مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف را امام دوازدهم خود میدانند. پس بحث مهدويت داخل در اركان دين بوده و اهميتی ويژه دارد.
چاپ اول كتاب «نزول مسيح و ظهور موعود» تأليف سید ميرتقی حسينی گرگانی در 1387 به همت انتشارات «مركز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام» در ۴۰۰ صفحه وزيری منتشر شده است.
@ketabenaab
نزول حضرت مسيح علیه السلام با ظهور موعود منتظر و قائم آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم
كتاب دارای سه بخش است؛ بخش اول «كليات» و بخش دوم با عنوان «شباهتهای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حضرت مسيح علیه السلام» و بخش سوم درباره رابطه نزول حضرت مسيح علیه السلام با ظهور موعود منتظر و قائم آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم است. اين بخش بحث اساسی كتاب را تشكيل میدهد. نويسنده در اين بخش سعی وافر و تلاش جدی انجام داده است تا با دقت به همه سويههای اين موضوع پرداخته و آن را مورد بحث و پژوهش قرار دهد.
در مقدمه كتاب آمده است: اصل مهدويت، مورد اتفاق همه دينهای توحيدی و غير توحيدی است، و همه مكتبها و آيينهای آسمانی و غيرالهی در حد توان خود به آن پرداخته و بحث كردهاند. برخی از اديان آن را به عنوان بحث اصلی و محوری قرار دادهاند و برخی هم در حاشيه آن را مطرح كردهاند.
آنچه كه مورد اتفاق همه كيشهاست، آمدن مصلح و موعود منتظر در آخرالزمان است. در اين ميان، يهوديت، مسيحيت و اسلام، به طور جدی درباره منجی بحثهايی عميق و ادامهدار ارائه داده، و همه زاويههای آن را در نظر گرفتهاند.
نويسنده در بخش ديگری از کتاب خود مینويسد: مهدويت در اسلام، به ويژه مكتب تشيع، اصلی از اصول بوده، و چون امامت از ديدگاه شيعه، جزو اصول دين است. شيعيان، حضرت بقيةالله و مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف را امام دوازدهم خود میدانند. پس بحث مهدويت داخل در اركان دين بوده و اهميتی ويژه دارد.
چاپ اول كتاب «نزول مسيح و ظهور موعود» تأليف سید ميرتقی حسينی گرگانی در 1387 به همت انتشارات «مركز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام» در ۴۰۰ صفحه وزيری منتشر شده است.
@ketabenaab
موعود ادیان، یکی از بهترین کتابها پیرامون حضرت مهدی و مهدویت. این کتاب پاسخ به پرسشهای در رابطه با حضرت مهدی است. شاید در زبان فارسی کتابی منحصر به فرد باشد.
مهدی موعود و نقد مهدویت شیعه
چکیده کتاب فوق:
نگاهی انتقادی به مفهوم مهدویت و وجود امام زمان در مذهب تشیع و بیان تفاوتهای آن با موعودِ اهل سنت. نویسنده اعتقاد به وجود مهدی را عمود خیمة خرافتِ شیعه میداند و با اشاره به آیات قرآن کریم و روایات پیامبر اکرم و ائمه شیعه، جعلی بودن وجود وی را ثابت می کند (و در نتیجه نسخه اصلی آن را در موزه صحاح اهل سنت و روایات ابوهریره تثبیت می کند!)
آنان باور به مهدويت را که ريشه ای کهن در اسلام و تشيع داشت با اين عقيده درآميخته و باورشان اين شد که مهدويت را بايد در نسل امام دوازدهم جستجو کرد. حال گويا گروهی از همين جماعت معتقد بودند که درست است امام دوازدهم به دنيا آمده اما بعدا به عنوان امام "واپسین" از دنيا رفته و يا خواهد رفت و غيبتی نداشته و يا نخواهد داشت. در منابع فرق شناسی آمده است که برخی از شيعيان اين دوره به انحای متفاوتی قائل به مرگ امام دوازدهم و تداوم امامت و يا وجود مهدويت در نسل او بوده اند. روايت بالا که در اصل طبيعتی ضد واقفی دارد در چنين محيط هایی ساخته شده و مرده ريگ عقايد گروهی را بازتاب می دهد که برای اجتناب از انقطاع در سلسله امامت و به دليل اعتقاد به تولد و امامت امام دوازدهم و همچنين اعتقاد به مهدويت راه حل را در وجود سلسله ای از دوازده مهدی بعد از پايان گرفتن دوازده امام می دانسته اند. در اين ديدگاه بعد از درگذشت امام دوازدهم که اساسا نه غيبت داشته و نه مهدی بوده فرزند او اولين فرد از سلسله دوازده مهدی است.
خوشمزه اينجاست که در سال های بعد از سقوط صدام عده ای نا آشنا و بی اطلاع، عمدتا در عراق اين روايت را مستمسک عقايد پوچی در زمینه ادعای مهدویت کرده اند. اين گروه معتقدند امام دوازدهم باوجود آنکه امام غائب است اما فرزندان او به عنوان مهدی ظهور خواهند کرد. بدین ترتیب خواسته اند برای شخصی با هویتی مجهول ادعای مهدویتی دست و پا کنند. روشن است که عامدانه و یا جاهلانه از درک اين روايت ساختگی و تشخيص ريشه تاریخی جعل آن به درستی بر نيامده اند.
راه حل مقابله با خرافات پوچ برخورداری از بینش تاریخی است.
مهدی و کتاب حذو النعل بالنعل (در دو فرسته)
در کتابی که آقايان مادلونگ و واکر به نام ابو عبد الله شيعی منتشر کرده اند چند بار از "المهدي" با تعابير مختلف ياد شده؛ خليفة الله و همچنين با ترکيب مهدي و قائم: المهدي قائم آل محمد. اين دو تعبير به روشنی گواه آن است که نويسنده اين کتاب نمی تواند ابوعبد الله شيعی و درست از ماقبل ظهور عبد الله المهدي و تشکيل دولت فاطمی باشد؛ چنانکه اين دو محقق در مقدمه تحقيق مطرح کرده اند. نويسنده در کتاب از ظهور يک مهدی در آينده خبر می دهد و او را در عين حال که مهدی می خواند دو لقب ديگر برایش می آورد: خليفة الله و ديگری قائم آل محمد.
دو متن مهم که حوادث ظهور مهدي فاطمي را با جزئيات نقل می کنند (علاوه بر آثار قاضي نعمان) يکی استتار الإمام است از احمد بن ابراهيم نيشابوري و ديگری سيرة جعفر الحاجب. اين دومی از همه منابع موجود ديگر ارزشمندتر است و روايت دست اول تر و معاصری را به دست می دهد. بنابر آنچه در همين سيره آمده عبدالله ملقب به المهدي بالله بود و در سرتاسر اين سيره چيزی که حکايت کند او مدعی مهدويت طبق آنچه در روايات مهدويت در سنت های مختلف شيعی و سنی وجود دارد بود ديده نمی شود. در واقع استفاده او از تعبير المهدي بالله همانند استفاده عامی بود که در ميان عباسيان و زيديان وجود داشت. اين دليل روشنی داشت: گروه های مختلف قرمطی/ پيشا اسماعيلی/ پيشا فاطمی به قائميت و گاهی با تعبير مهدويت محمد بن اسماعيل (و يا يک قائم به طور کلی از نسل امام صادق) باور داشتند و بسياری از آنها که با رهبری دعوت فاطمی در سلميه مرتبط بودند در انتظار ظهور قائم، رهبری سلميه را در حد حجت های قائم/ امام تلقی می کردند. به همين دليل هم با ادعای امامت عبد الله المهدي در 286 ق انشقاقی بزرگ در ميان شيعيان اين طيف ها صورت پذيرفت. عبد الله المهدي با اظهار امامت و تشکيل دولت در واقع کاری غير منتظره را سامان داد. وانگهی وی خود را المهدي بالله خواند گرچه مدعی نبود همان قائم و يا مهدی منتظر است؛ کما اينکه فرزندش ابو القاسم محمد را هم القائم خواند بی آنکه او را همان قائم موعود بداند. سيرة جعفر الحاجب سند بسيار مهمی است برای اين موضوع. باری بعدا فاطميان تلاش کردند ظهور عبد الله مهدي در مغرب را به عنوان تحقق وعده الهی ظهور مهدي تطبيق دهند. اين پروژه را به ويژه قاضي نعمان در برخی آثارش دنبال کرد. اينکه چگونه فاطميان به تدريج توانستند ميان اعتقاد به قائميت محمد بن اسماعيل و ظهور او به عنوان ناطق سابع و خاتم همه شرايع و آغاز کننده عصر تأويل شريعت با اعتقاد به مهدويت عبد الله المهدي سازگاری ايجاد کنند بايد در جای ديگری مورد بحث قرار گيرد. هر چه هست اين تحول نيازمند زمان بود و حتی تا قرن ها بر سر آن ميان گروه های مختلف اسماعيلی و فاطمی اختلاف نظر وجود داشت (حتی اين باور وجود داشت که فرزند مهدی، يعنی ابو القاسم محمد در حقيقت قائم موعود است و عبد الله المهدي تنها زمينه ساز ظهور او بوده؛ تفصيلش را وقتی ديگر بايد بحث کنم. ترديد درباره هويت واقعی و نسب عبد الله المهدي تا مدت ها در ميان روايات اسماعيلی و ضد اسماعیلی ديده می شد. اين هم گفته می شد که اصولا القائم فرزند حقيقی عبد الله المهدي نبوده) . اما نکته حائز اهميت در اين ميان تلاش قاضي نعمان است که فارغ از بحث جايگاه محمد بن اسماعيل، عبد الله المهدي را نه تنها مهدی موعود و بلکه همان قائم که باز در روايات شيعی مورد توجه بود قلمداد کرد. او بی ترديد در اين تطبيق از سنت اماميه تأثير گرفته بود که امام غائب را، هم مهدی موعود می دانست که در روايات اسلامی از او سخن رفته، و هم عينا قائم آل محمد که شيعيان از ديرباز به ظهور او در آينده معتقد بودند. اين تطبيق چنانکه گفتم از سوی قاضي نعمان تحت تأثير اعتقادات اماميه و با الگو پذيری از آنان صورت گرفت و الا اسماعيليان و گروه های قرمطی و پيشا فاطمی عصر عبد الله المهدي همگی بر تطبيق ميان اين دو مفهوم متفق نبودند و بيشتر بر مفهوم قائميت تکيه داشتند تا مهدويت. قاضي نعمان برای تأکيد بر نقش عبد الله المهدي به عنوان مهدي موعود حتی از روايات ظهور مهدی از مغرب هم بهره گرفت تا کار تطبيق موجه تر باشد (نک: شرح الأخبار، ج ٣، ص 418: وروى يحيى بن سلام - صاحب التفسير - رفعه باسناده إلى رسول الله صلى الله عليه وآله ، أنه قال : تطلع الشمس من مغربها على رأس الثلاثمائة من هجرتي. وهذا حديث مشهور ، ولم تطلع الشمس من مغربها في هذا الوقت ولا قبله ولا بعده ، وإنما عنى عليه الصلاة والسلام بذلك قيام المهدي بالظهور من المغرب).
مهدی فاطمي و کتاب حذو النعل بالنعل
ما قبلا گفتيم که پيش و حتی بعد از ظهور مهدی فاطمی و موفقيت او در تشکيل دولت فاطمی به ياری ابو عبد الله شيعی و برادرش ابوالعباس که بعدا هر دو به تير خشم مهدی گرفتار شدند مطلقا مهدی عبد الله فاطمي ادعای مهدويت و يا قائميت به معنی اينکه او همان مهدی و قائم روايات شيعی و سنی است را نداشت. اين بعد از مؤفقيت او در تشکيل دولت به نام آل محمد (ص) و تداوم اين خلافت در دوره های قائم و منصور بود که فاطميان مسئله مهدويت او را با استناد به روايات ظهور مهدی از نسل پيامبر مطرح کردند و علاوه بر آن با الگو گيری از شيعه اماميه او را در عين حال همان "قائم" روايات شيعی قلم بردند. در المجالس والمسايرات که متن ارزشمندی از يادداشت های قاضي نعمان از گفتگوهايش با خلفای فاطمی آغازين است مطلبی به نقل از معزّ فاطمي آمده که به روشنی در کنار مستندات ديگر اين نکته را روشن می کند. معزّ در ضمن سخنش اشاره می کند به مأمون عباسی و اينکه او در واقع می خواست حکومت را به "صاحب الزمان" و " امام العصر من آل محمد" تحويل دهد. اما چون اين امام خود را به مأمون نشان نداد شخصی ديگر از آل محمد که امامت حق او نبود (اينجا مقصودش حضرت علی بن موسی الرضاست) ولايت عهدی مأمون را پذيرفت. درست معلوم نيست مقصود معزّ فاطمي از "صاحب الزمان" و " امام العصر من آل محمد" کيست اما احتمال دارد مقصودش فرزند محمد بن اسماعيل باشد که بعدا در سنت اسماعيلی وی را از ائمه ستر می دانستند. معزّ بعد از اينکه از تقيه آل محمد (ص) در برابر حکام جور و غصب سخن می راند می گويد:
.... وکان ذلک دأب أولياء الله حتی أزف الوقت الموعود وقرب الحدّ المحدود وقام جدنا المهدي بالله يضرب في الأرض من مشرقها إلی مغربها علی خوف من أهلها واثقا بوعد الله حتّی مکّنه الله وأظهره وجعلنا ورثته ومکننا في الأرض من بعده (المجالس والمسايرات، ص 403 تا 404).
در اينجا معزّ عبد الله المهدي را نه صراحتا مهدی موعود بلکه کسی می داند که با ظهور او دوران تقيه تمام شد. از ديدگاه معزّ فاطمي، عبد الله المهدی وعده الهی را محقق کرد و با او بود که آل محمد قدرت را در دست گرفتند و بعد از وی نيز فرزندانش ورثه او بودند و آنان نيز آن قدرت و تمکين الهی را به ارث بردند. در واقع معزّ فاطمي با توجه به موفقيت مهدی و فرزندانش به عنوان تفسيری بعد از واقعه اين ظهور را به ظهور مهدی تأويل می برد. قاضي نعمان همين ديدگاه را در آثارش برگرفت و مهدی فاطمي را همان مهدی موعود (و حتی قائم) روايات قلم برد.
آنچه گفتيم با يک سند بسيار مهم معاصر با ابو عبد الله شيعي تأييد می شود: کتاب المناظرات؛ متنی بسيار ارزشمند که اتفاقا توسط خود آقايان مادلونگ و واکر برای نخستين بار منتشر شد و اينک در اختيار ماست: متن کتاب المناظرات ابن هيثم از رهگذر گفتگوهای او با ابوعبد الله شيعی تصوير روشنی از او و محيط پيش از ظهور فاطميان در شمال آفريقا به دست می دهد. متن اين مناظرات و بحث هایی که در خصوص امامت در آن ثبت شده با محتوای کتابی که آقايان مادلونگ و واکر به نام ابو عبد الله شيعي منتشر کرده اند کاملا متفاوت است و اين خود باز می تواند قرينه ای باشد که کتاب ما تأليف ابو عبد الله شيعی نيست. نکته جالب توجه در اين کتاب اين است که در اين متن آشکارا ابوعبد الله، محمد بن اسماعيل را امام عصر و مهدی موعود می خواند. بخشی از عبارت گفتگوی ابن هيثم با ابوعبدالله از اين قرار است:
"فقلت له: إنّ في الروايات عن النبي صلی الله عليه وآله أنه قال: المهدي اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي. قال: يريد بأبيه إسماعيل بن إبراهيم جده، فاتخذه أباً."
کما اينکه می بينيم ابو عبد الله شيعی با وجود اينکه داعی مهدی فاطمی است و خود همان زمان در کار تبليغ دعوت عبد الله و تشکيل نخستين حکومت او بود وی را مهدی موعود نمی داند بلکه محمد بن اسماعيل (و البته با توجيهی در تطبيق نام پدر او با پدر پيامبر اکرم) را همان مهدی موعود روايات می خواند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
🔻پرسش وپاسخ
🔻🔻
استاد محمود حشمت پور
پرسش:
بعضی روایات فلسفه را رد میکند و حتی بیشتر فقها فتوا داده اند، این روایات چطور توجیه میشوند ؟ایا دین مخالف فلسفه است؟
پاسخ:
🔻
سوال کردید که روایات فلسفه را رد می کند آیا فلسفه مخالف دین است و اگر مخالف است چرا روایات آن را رد می کند و اگر روایات فلسفه را رد کردند آیا اعتباری برای فلسفه می ماند( این می شود دو تا سوال) یکی این که آیا فلسفه توسط روایات رد شده یا نه؟ دوم این که اگر رد شده اعتباری برایش هست یا نه؟
🔻
سوال دوم آسانتر است و می توان ابتدا به آن جواب داد و این چنین بگوییم که اگر اسلام یعنی وحی که از باطن اشیاء خبر دارد و از غیب مطلع است علمی از علوم را رد کند اعم از این که فلسفه باشد،فیزیک باشد یا علم دیگر باشد نباید آن علم را رد شده حساب کنیم به خاطر این که وحی از جانب خدا و علم از جانب ماست و اگر هم برخی از مسائل را حل کردیم نسبت به برخی از مسائل ممکن است ابهاماتی باقی مانده باشد.بنا بر این اگر ثابت شود که وحی در این جا با علمی از علوم( اعم از فلسفه و غیر فلسفه) مخالفت کرده است ما ناچاریم که وحی را بپذیریم و در آن مساله فلسفی یا مساله دیگر تجدید نظر کنیم و چه بسا این قضایا اتفاق هم افتاده باشد که در فلسفه مشاء مطلبی می گفتند،صدرا به روایات مراجعه کرده و دیده این مطلب با روایات منطبق نمی شود ودر مورد روایات فکر کرده و نوآوری هایی را در فلسفه به وجود آورده است،خیلی از نوآوری های صدرا به کمک وجود روایات بوده است،پس این چنین نیست که ما وحی را در عرض علمی که از ذهن خودمان تراوش کرده است قرار بدهیم(شکی نیست که وحی بر این علم مقدم است) منتهی به شرطی که ثابت بشود که روایت چنین چیزی گفته است و برداشت ما از این وحی صحیح باشد بنا بر این باید هم ثابت بشود که این کلام امام است و هم ثابت بشود که برداشتی که ما از این کلام کرده ایم برداشت صحیحی است و در مقابل این چنین مطلبی که از این چنین روایات برآمده است ما هیچ علمی را معتبر نمی دانیم چه فلسفه و چه غیر فلسفه.
اما این مطلب که آیا در مقابل وحی می شود به علم اعتماد کرد پاسخ سوال منفی است و ما در مقابل وحی به هیچ علمی اعتماد نمی کنیم مگر این که ما گمان کرده باشیم که وحی، وحی است و در واقع وحی نباشد.
🔻
اما سوال اولتان این بود که آیا فلسفه توسط روایات رد شده است یا نه؟ یک وقت منظورتان علم فلسفه است و یک وقت منظورتان مسائل فلسفه است.
بدیهی است که مسائل فلسفه –تک به نک-باید با روایات تطبیق داده شود و باید ببینیم منطبق بر روایات است یا نه؟اگر چند مساله از مسائل فلسفی با روایات مخالف بود نمی توانیم بگوییم که روایات با فلسفه مخالف است چون در هر علمی ممکن است برخی از مسائل نادرست در آن مطرح شده باشد،فلسفه هم علمی بشری است و ممکن است برخی از مسائل نادرست دراآن مطرح شده باشد.
#فلسفه
#حشمت_پور
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
ادامه پرسش آیا دین مخالف فلسفه است؟
🔻
پس رد شدن برخی از مسائل فلسفی به معنای رد شدن کل علم فلسفه نیست و ما در روایات داریم که طوری حرف می زنند که هر چند اصطکاک با حرف فلاسفه ندارد و نمی خواهد فلسفه را رد کند ولی از آن برخی از مسائل فلسفی استفاده می شود آن جا هم ما قبول می کنیم که وحی مقدم است وآن مساله باید مورد توجه قرار بگیرد.
🔻
اما این که به طور کلی روایات، فلسفه را رد کرده باشد، ذاتاً امکان ندارد به دلیل این که در فلسفه اثبات خدا می شود و این یک مساله فلسفی است و خود وحی هم این مطلب را قبول دارد،یکی از مسائل دیگر این است که خدا واحد است و شریک ندارد و یا بحث افعال الهی و...وروایات این مسائل فلسفی را رد نمی کند و با آن مخالفتی ندارد،پس نمی توانیم بگوییم تمام مسائل فلسفی رد شده است، برخی از مسائل فلسفی است که اصلا روایات به آن نظر ندارد مانند مسائلی که در حوزه دین نیستند و این ها را فلسفه مطرح کرده و چه غلط و چه درست،روایات اصلا متعرض آن مسائل نمی شود پس نمی توانیم بگوییم که روایات، کل فلسفه را رد کرده است و فقط می توانیم بگوییم روایات برخی از مسائل فلسفی را یا رد کرده اند یا ما نمی توانیم بفهمیم که جمع بین مطالب عقلی و روایات چگونه است ولی کل فلسفه را امکان ندارد روایات رد کند چون مسائلی در فلسفه مطرح است که با شریعت سازگار است.
🔻
البته ممکن است به ما گفته شود که فلسفه نخوانید ولی این که بگوییم همه مطالب فلسفی مردود است غلط است .
🔻
علت نهی از خواندن فلسفه
ممکن است به ما بگویند به دو جهت فلسفه نخوانید یکی به جهت این که برخی از اذهان، کشش مسائل فلسفی را ندارند، به این گروه گفته می شود فلسفه نخوانید چون وقتی فلسفه بخوانند ازآن برداشت های نادرست می کنند و ذهن صاف ایشان مشوه می شود.
🔻
گروه دوم کسانی هستند که فلسفه را می خوانند ولی ازآن سوء استفاده می کنند،به این ها هم گفته می شود فلسفه نخوانید،این عده البته فلسفه را خوب می فهمند ولی از آن سوء استفاده می کنند.
#فلسفه
#حشمت پور
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
كتاب دادگستر جهان
تأليف :شيخ ابراهيم امينى
این کتاب از كتابهاى عمومى در مباحث مهدويت بوده كه به شرح احوال و پاسخ به شبهاتى درباره حضرت مهدى موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرداخته، نويسنده انگيزه خود را از نگارش كتاب ، رخنه شبهات در اعتقادات جوانان و دانش آموختگان ميداند كه از سوى نويسندگان، پاسخى مناسب و شايسته نگرفتهاند.
#مهدویت
🔽🔽
📚معرفی کتاب📚
عنوان: حضرت علیاکبر (ع) در آئینهی امام عصر (ع)
نویسنده: علی تقی پور
ناشر: حاذق، تهران، 1388
این کتاب شامل بررسی فضایل و کرامات حضرت علی اکبر (ع) و ابعاد والای شخصیت آن حضرت است. در این پژوهش ضمن بررسی ابعادی از شجاعت و سخاوت، علم و معرفت، تواضع و حکمت والای حضرت علی اکبر به نسبت بین آن حضرت و حضرت امام زمان (عج) پرداخته شده و حضرت علیاکبر آینه تمام نمای پیامبر اسلام (ص) و امام زمان معرفی شده است.
نویسنده با توجه به رشادتهای علی اکبر در کربلا و شهادت مظلومانه ایشان و دیگر شهدای والامقام کربلا، حادثه عاشورا را زمینهای برای ظهور و فلسفه ظهور را اتمام حرکت خونین امام حسین (ع) در کربلا ارزیابی کرده و به تجزیه و تحلیل واقعه کربلا و ظهور امام عصر می پردازد.
به مناسبت ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)
@boroujerdilib
آشنایی با یک کتاب 📚
0⃣7⃣ از حسین علیهالسّلام تا مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشريف!
این کتاب اثر محمدرضا فواديان، نوشتارى كوتاه دربارهی اوصاف وجود مقدّس حضرت مهدى علیهالسّلام در كلام امام حسين علیهالسّلام و رابطهی امام زمان علیهالسّلام با جدّشان، حضرت حسين بن على علیهالسّلام، میباشد.
مؤلّف در مقدمه، اين نكته را خاطرنشان مىسازد كه وعدهی ظهور حضرت مهدى علیهالسّلام، از حقايق برجسته و روشنى است كه در اديان مختلف و آيات و روايات اسلامى به آن تصريح شده است. قيام او نقطهی غليان تاريخ و شوك بزرگ تاريخى است كه عليه ستمگران جهان و براى رها شدن بشريّت صورت خواهد گرفت. از آدم تا خاتم و از امیرالمؤمنین على علیهالسلام تا مهدى علیهالسّلام، چشمانتظار دولت او هستند. روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثهی مظلومانهی امام حسین علیهالسّلام و پاسخ به نداى «هل من ناصر ينصرنى» ِ ایشان در روز عاشورا مىباشد، تا پرچمِ بر زمين ماندهاش را به دوش گيرد و آرمانهاى بلندش را لباس تحقّق بپوشاند. سرسلسلهی اين دو قيام و نهضت، ارتباط بسيار نزديك و مشابهى با هم دارند.
وى در بخش اول، رواياتى را از زبان امام حسين علیهالسّلام در مورد آخرالزّمان و حضرت مهدى علیهالسّلام ذكر كرده و آنگاه به مسائل پس از ظهور، مربوط به حضرت سیّدالشهدا علیهالسّلام پرداخته است.
بر اساس روايات، وجود نورانی امام زمان علیهالسلام پس از ظهور، از قاتلان حضرت سیّدالشهدا علیهالسّلام انتقام مىگيرند و در ايّام غيبت براى آن حضرت عزادارى مىكنند. به اعتقاد اماميّه، در اواخر حكومت حضرت مهدى علیهالسّلام ، امام حسين علیهالسّلام به همراه يارانش رجعت كرده و زمانى كه حضرت مهدى علیهالسّلام چشم از جهان فرو مىبندد، امام حسين علیهالسّلام متصدى و متولى امر غسل، كفن و دفن ايشان مىگردند. از طرفى، در دعاهاى مربوط به هريك از دو امام، به نوعى از ديگرى ياد شده است؛ بهعنوان مثال، در دعاى ندبه كه به امام زمان علیهالسّلام اختصاص دارد، از امام حسين علیهالسّلام ياد شده و در زيارت عاشورا كه مربوط به امام حسين علیهالسّلام میباشد، از امام زمان علیهالسّلام سخن گفته شده است.
مؤلّف، در بخش دوم، به بيان تكاليف بسيار حسّاس تمامى شيعيان، با توجّه به ارتباط و شباهتهايى كه بين اين دو امام بزرگوار وجود دارد، مىپردازد و آن را از دو بُعد فرصتها و تهديدها و بيمها و اميدها مورد بررسى قرار مىدهد.
@NikooSokhan
🔍 #کتاب
https://t.me/nikoomedia/1624
نصر بن مزاحم منقری(م۲۱۲ق) که بیشتر او را از کتاب وقعة صفين می شناسیم،از جمله کسانی است که کتابی در مقتل الحسین(ع) داشته و تعدادی از روایات آن را ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین آورده و ابن قولویه و شیخ صدوق و مرشد بالله شجری نیز روایات اندکی را از او در این باره نقل کرده اند.
این طور که مشخص است در دار الکتب المصرية یک نسخه مقتل منسوب به نصر بن مزاحم وجود دارد که دانشگاه کربلاء اقدام به نشر و بررسی آن کرده است،معلوم نیست که آیا این نسخه به مانند نُسَخ متعدد مقتل منسوب به ابومخنف،جعلی است و یا اینکه از روی کتبی مانند مقاتل الطالبیین جمع آوری شده و یا اینکه واقعا همه یا بخشی از مقتل الحسین منقری را در بر دارد که این امر می بایست با مطابقت این نسخه با روایات منقول از او در مقاتل الطالبیین تشخیص داده شود،در هر حال باید متن این نسخه بررسی شود و امید است که این نسخه،حداقل بخشی از مقتل نصر بن مزاحم را در بر داشته باشد...
📽 مصاحبه اربعین و مهدویت
🎥 این قسمت: ما با کارهایی که برای ظهور امام زمان (عج) انجام میدیم تمرین حرکت در راه ظهور حضرت هست یا نه خود حرکته؟
▪️حجت الاسلام مهدی طائب
▪️قسمت یازدهم
. تهیه شده در بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
#امام_زمان
#اربعین
@chashmbe_rah
📗مهدویت از دیدگاه اهل سنت (پژوهشی در تطابق باورهای مهدوی فریقین از منابع معتبر اهل سنت)
📝مولف:حسین قربانی دامنابی
زبان:فارسی
تعداد صفحات:۱۶۳
👈شامل مباحث:
- تواتر روایات مهدویت
- مهدویت در قرآن
- وجوب وجود امام معصوم از اهل بیت علیهمالسلام در هر زمان
- ویژگی های حضرت مهدی ارواحنافداه
- اعتراف علمای اهل سنت به تولد مهدی شیعه
- علمای اهل سنت: مهدی شیعه همان مهدی موعود است
- غیبت امام زمان در قرآن و روایات
- اشاره به امام مهدی در کتب مقدس یهودیان و مسیحیان
#کتب_ارسالی_اعضا
@shia_lib
✔️ بیانات حضرت آیتالله علوی بروجردی دامظله به مناسبت میلاد حضرت ولیّعصر ارواحنافداه در پایان درس خارج فقه سهشنبه ۹۷/۲/۱۱ (بخش اوّل):
🔹مهدویت و انتظار؛ امتیاز بسیار بزرگ تشیّع
🔻در آستانه ولادت باسعادت قطب عالَم امکان، وجود اقدس حضرت بقیةاللهالاعظم ارواحنافداه قرار داریم؛ یکی از امتیازات بسیار بزرگ شیعه مسألهی مهدویت و انتظار است؛ دقیقا همان نقطهای که دیگران مانند "بنسلمان" به استهزاء میگیرند و جنجال میکنند؛ البته این افراد متوجّه نیستند که خود علمای وهّابیِ سعودی به ظهور امام عصر ارواحنافداه در آخرالزمان اقرار و اعتراف دارند؛ چندین سال قبل مفتی قطر فتوا و نظری داده بود و ظهور امام مهدی علیهالسلام در آخرالزمان را در روایات منکر شده بود و نسبت دادنش به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را خلاف دانسته بود اما خود مفتی سعودی که آن وقت "بنباز" بود و آدم بسیار متعصّبِ بیربطی هم بود، فتوا داد و نوشت که اخبار بر ظهور مهدی در آخرالزمان بین اهل تسنن متواتر است و منکِر آن منکِر ضروری دین است لذا آقایانی که در حال حاضر آن را انکار میکنند از روایات خودشان هم خبر ندارند؛ منتها تفاوت در این است که طبق اخبار شیعه این مهدی که ظهور میکند شخص خاص است و با جمیع خصوصیّات دقیقا معرفی شده است ولی در بین آنها نوعی است و شخص خاص به این صورت که ما معرفی میکنیم، نیست؛ ولو در بعضی از روایاتشان "مِن آل الرسول و مِن آل فاطمة" و امثال این تعبیرات هست و حتی این قول را هم دارند که آنحضرت متولّد شده و فرزند امام حسن عسکری علیهالسلام و هماکنون زندهاند اما در شیعه دقیقا شخص آن معیّن شده است و هیچ اختلافی هم در آن نیست و این امتیاز بسیار بزرگی برای شیعه است؛ البته اصل اعتقاد به ظهور منجی یا مصلِح یا موعود در آخرالزمان فقط بین شیعه نیست و در اسلام است و اختصاص به اسلام هم ندارد و مسیحیت هم این اعتقاد را دارد؛ مسیحیان هم منتظرند تا مسیح در آخرالزمان ظهور کند و همین الان یکی از گرفتاریهای سیاسی در دنیا این است که تندروهای مسیحی در آمریکا قدرت را در دست دارند و مسیحیان آخرالزمانی هستند؛ آخرالزمانی به این معنا که مسیح از اورشلیم ظهور میکند و اینکه قدس را پایتخت میکنند و میگویند اورشلیم چنین و چنان باشد و پشتبیان یهودیها هستند، از این باب است و لذا آنها هم آخرالزمانیاند؛ همچنین طبق تحقیقاتی که آقایان کردند و نوشتند خود یهود هم در کتاب توراتشان شواهدی دارند که کسی در آخرالزمان ظهور میکند و یهود را از این ذلّت و مسکنت نجات میدهد لذا آنها هم این اعتقاد را در متونشان دارند؛ اما در شیعه این اعتقاد بسیار جزئی و دقیق و مفصّل بحث شده است و بزرگان ما به عنوان غیبت کتابها نوشتند.
T.me/alavibroujerdi
🔻لینک بخش دوم:
T.me/alavibroujerdi/423
🔻لینک بخش سوم:
T.me/alavibroujerdi/424
🔻لینک بخش چهارم:
T.me/alavibroujerdi/425
http://pishine.ir/archives/11358/
آیات مهدویت (پروندهای دربارۀ مهدویت در قرآن)
آیندۀ روشن بشریت در پرتو منجی آخرالزمان از موضوعاتی است که در ادیان الهی مطرح بوده است. اعتقاد به امام مهدی(عج) و نقشی که او در آیندۀ حیات بشر دارد نیز از اعتقادات مسلم فریقین اسلام است؛ بنابراین قرآن کریم که بیان همۀ مسائل را در خود دارد، چگونه ممکن است در این زمینه سکوت کرده باشد. پروندهای که در ادامه تقدیمتان شده پاسخی به پرسش و در واقع رد دیدگاه کسانی است که در این کتاب الهی گفتاری دربارۀ آخرالزمان نیست.
در خبر است از پیامبر اعظم(ص) که «… من کذّب بالمهدی فقد کفر»؛ هر کس مهدی را دروغ شمارد کفر ورزیده است (نک: فرائد فوائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر، مرعی بن یوسف مقدسی حنبلی، باب اول). پیشینه با تبریک خجسته زادروز مهدی موعود عجل الله فرجه الشریف به منتظران آن حضرت، پروندهای شامل سی نوشتار با موضوع مهدویت در قرآن حکیم را در چهار بخش کتاب دیجیتال، مقاله، یادداشت و کتابشناسی به محضر مخاطبان ارجمند تقدیم میکند. شایان یادآوری است که پیش از این پروندهای برای حضرت امام مهدی ارواحنا له الفداء در پیشینه منتشر شده است، که مطالب این پرونده با آن کاملا تفاوت دارد و مخاطبان محترم میتوانند برای مطالعۀ بیشتر به آن پرونده (با کلیک روی عنوان آن در بالا) رجوع کنند.
الف) کتاب دیجیتال:
سیمای مهدویت در قرآن
ب) مقاله:
اشارات قصص قرآن به امام مهدی (عج) و ویژگی های او
آیات مهدویت در قرآن از منظر احادیث تفسیری
آینده پژوهی قرآنی و جایگاه مهدویت در آن
جایگاه دکترین مهدویت در اسلام از منظر قرآن کریم
روش شناسی تفسیری آیات مهدویت ۱
شباهت های امام مهدی (عج) و پیامبران الهی در قرآن
طرح اندیشه مهدویت در قرآن
غلبه نهایی اسلام بر ادیان
قرآن و وجود امام مهدی عجل الله فرجه الشریف
مهدویت در تفسیر آیات اسراء
مهدویت در قرآن – آیات متبع
مهدویت در قرآن – آیات مشترک
مهدویت در قرن – آیات مختص
مهدویت و حکومت جهانی در قرآن
مهدویت و سنت های الهی در قرآن
مهدویت و سنت های رهبری الهی در قرآن
مهدویت و موانع فراروی مصلحان از منظر قرآن
نگاهی به رخدادهای آخر الزمان از منظرقرآن
ج) یادداشت:
امام مهدی (عج) در قرآن
امام مهدی عجل الله فرجه در قرآن
سیمای امام مهدی (عج) در قرآن
ظهور امام مهدی (عج) از نگاه قرآن
عدالت، قرآن، مهدویت
مهدی (عج) در قرآن
مهدی در قرآن
نگاهی به حکومت امام مهدی (عج) درقرآن
د) کتابشناسی:
معرفی آثار پیرامون حضرت مهدی (عج) و قرآن
معرفی کتاب قرآن و انتظار
نگاهی قرآنی به مساله مهدویت
برای دیدن مطالب روی عناوین کلیک کنید.
📙 کتاب «تحقیق لطیف حول التوقیع الشریف»
⚜امکان یا عدم امکان مشاهده امام زمان در عصر غیبت
🔹موضوع دیدار با امام عصر (علیه السلام) در دوران غیبت، از مهم ترین موضوع های بحث مهدویت است.
با مراجعه به منابع روایی وکتاب های بزرگان شیعه درمی یابیم بحث وگفت وگو درباره دیدار با امام عصر (علیه السلام) در بین شیعیان از نخستین زمان امکان آن، یعنی تولد حضرت، متداول بوده است.
🔸یکی مسائل مطرح شده در موضوع دیدار با امام زمان (علیه السلام) توقیع صادر شده از طرف امام برای نایب چهارم مرحوم علی بن محمد سمری است.
🖊حضرت آیت الله دوزدوزانی در کتاب «تحقیق لطیف حول التوقیع الشریف» به بررسی امکان یا عدم امکان مشاهده و رؤیت امام زمان(عج) میپردازد که پس از بررسی و تحقیق علمی کاملی براساس روایات، ادعای مشاهده حضرت حجت(عج) را رد میکند و تأکید میکند: امام(عج) به سبب مصلحت مشاهده را نهی کردهاند، چون اگر اینگونه نبود امروزه هر فردی در هر کوی و برزنی ادعا میکرد که آقا را مشاهده کرده و ایشان نیز به وی توصیههایی کردهاند.
✅ @duzduzani_ir
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com