@jafarian1964
جاماسب نامه ها، از آن دسته رساله های نجومی ـ خرافی است که قرنها، در جامعه ما موثر بوده است. این یادداشت عباسقلی خان سپهر کاشانی در باره نسخه یکی از این جاماسب نامه هاست که نسخه ای غلط اندر غلط بوده است.
نسخه ای از مراة العقول؛این نسخه در ذی الحجه سال ۱۰۹۵ق کتابت شده است (متن وقف نامه در شعبان ۱۰۹۷ق تنظیم شده است و مهر مرحوم مجلسی در ذیل آن است) (کتابخانه ملی ایران شماره 19938)
@libmazaheb
دبیرستان هدف که شعبه پسرانه و دخترانه داشته به نظرم موضوع یک پژوهش جالب است. اطلاعات زیادی در سالنامه ها در باره آن آمده و به علاوه باید فارغ التحصیلان زیادی از آن باقی مانده باشند که می شود از آنها استفاده کرد. این نشریه، حاوی تعدادی مقاله مذهبی هم هست که از نظر علمی در سطحی متوسط است. نمونه آن مقاله زیر در سالنامه شماره 3 هدف سال 47-48 است و معلوم می شود دبیرستان دبیر فقه داشته است:
@jafarian1964
آقای آذرنگ در این شماره بخارا (113) در این قسمت از نوشته های خود در باره تاریخ نشر در ایران، در باره انحلال فرانکلین در ایران سخن گفته است. وقتی سازمان مرکزی فرانکلین در نیویورک منحل شده، فقط 8 هزار دلار سرمایه داشته! اما همان وقت فرانکلین در ایران ده میلیون دلار سرمایه داشته است. به گفته وی معلوم نشد این سرمایه چه شد، اما از مطالبشان بر می آید که بخشی توسط مدیر عامل وقت که آخرین بود فروخته و گویا به امریکا برده شد. ویراستارانی که با یکدیکر کار می کردند همه پراکنده شدند و بعد از انقلاب تشکیلاتی با نام انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی جای آن را گرفت که مدیریت آن را علی موسوی گرمارودی داشت. نشر تازه ای هم به نام نومرز می خواست با تشکیلات تازه ای جای فعالیت های فرانکلین را بگیرد که مرحوم حمید عنایت دنبال آن بود و به جایی نرسید.
@jafarian1964
امشب یکی از دوستانی که مکانا خیلی دور اما در این فضای مجازی کنار بنده هستند، در باره کلمه «یا بدوح» که روی پاکت های قدیمی بود سوال کردند. اندکی جستجو معلوم کرد که این بدوح اسم فرشته نامه رسان است. حالا از کجا و کی، جستجوی بیشتر نشان داد که در مجله الهلال مقاله ای در باره آن هست که در نورمگز آمده. (خدا پدر این نور مگز را رحمت کناد، یعنی بانیانش را). در همین فرهنگ عمید هم راهنمایی در این جهت بود. اما و باز معلوم کرد که در گفتگویی که بین سید جمال و میرزا آقاخان و شیخ الرئیس در شب لیله الرغائب بوده و من هم قبلا نسخه اش را دیده بودم و معلوم شد (باز بر اساس همین نورمگز) که اسم آن گفتگو و مقاله «ماشاءالله» است طی دو شماره در مجله ارمغان (دوره 23، تیر 1327، شماره 4) چاپ شده بوده، آری معلوم شد که بحثی هم در باره این یا بدوح شده است. طنز است البته و نباید جدی گرفت و به هر حال .... تصویر همان یک صفحه را می گذارم تا آن دوست هم استفاده کند .
@jafarian1964
نزدیک یک سال پیش مقاله ای تحت عنوان داستانی که تبدیل به حقیقت تاریخی شد نوشتم. داستان اندلس و سقوط آن که یک قصه بود و به تدریج به عنوان یک حقیقت تاریخی نمودار شد. کتابها در باره اش نوشتند، خطابه ها ارائه کردند، فیلم و مستند ساختند و حتی در کتابهای درسی واردش کردند. در حالی که هیچ پایه و اساسی نداشت و مبنای آن یک قصه بود. قصه ای که یک پزشک جوان مصری ساخته بود و بعدا در کتابهای دیگر وارد شد. بعد از نوشتن آن مقاله، اطلاعات دیگری هم در باره منابعی که آن را منعکس کرده اند، یافتم. بارها دوستان گفتند که فلان خطیب در این باره سخن گفته است. این چند روز، در یک متن درسی یافتم که این حکایت آن آمده است. اما لینک آن مقاله:
http://www.khabaronline.ir/detail/504388/weblog/jafarian
@jafarian1964
یکی از مقالات بسیارعالی چاپ شده در نخستین شماره مجله پژوهشهای نسخه شناسی (که با همت بلند دوستم جناب مطلبی کاشانی منتشر شده)، مقاله استاد شفیعی کدکنی با عنوان «کتابی از خراسان قرن پنجم» هجری است. استاد در معرفی نسخه های کهن، همیشه مخاطبان را شگفت زده می کنند، و یکی از کارهای برجسته ایشان در این زمینه، مقاله ای بود که نخستین بار و پیش از آن که کسی چیزی بداند، در باره علی نامه منتشر کردند.
این بار، رساله ای با عنوان المجالس را که نسخه کهن آن در کتابخانه مرعشی است، موضوع بحث قرار داده، و داده های بسیار ارزشمند آن را در باره خراسان در این مقاله بدیع آورده اند. کتاب مجالس، عربی است، اما این داده ها را استاد شفیعی، ذیل عناوین مختلف در این مقاله، دسته بندی، و استادانه ترجمه کرده اند. کتاب فارسیاتی هم دارد که که استاد ذیل عنوان «فارسیات متن» آورده اند: یکی از ابوبکر وراق است:
خفته ای در مهد غفلت مر مرا گویی مخسب
از ندای مرده ای خفته کسی بیدار شد؟
خلق مست از خمّ نسیان بارشان ساقی کشد
ای شگفت از نوش ساقی مست کی هشیار شد؟
«ایرانیات متن» عنوان دیگر است که در آن مطلب بسیار جالبی در باره نوروز و مطلبی دیگر در باره مهرجان آمده و بسیار مغتنم و در این باره تازه است.
عنوانی هم در باره «تقویم ایرانی» در آن هست و مطلبی با عنوان «زبان رمز در عصر ساسانی». مطالبی هم در باره حکام و رجال خراسان در این نسخه آمده که استاد آنها را استخراج و عرضه کرده اند.
@jafarian1964
نسخه ای از وصیت نامه مجعول پطر کبیر که گفته شده لهستانی ها اواخر قرن 18 برای تحریک اروپایی ها و ایرانیها ساختند اما در حوالی مشروطه در ایران خیلی تکثیر و استفاده شد. این نسخه از 1327 ق
@jafarian1964
مقاله ای در باره اهمیت شعر به عنوان نماد تفکر ایرانی و بحثی در باره شعر کهنه و نو از سالنامه )1350( ایران
@jafarian1964
در میان کارهایی که تاکنون در باره نادر شاه و مسأله تقریب شده، این مقاله، کار تازه ای است. بخشی از پایان نامه دانشجوی خوب بنده جناب دکتر محمد حسین رفیعی.
@jafarian1964
مهرهای روی نسخه (با تاریخهای 1083 ـ 1096) با تعبیر داخل عرض شد که نشان می دهد نسخه سلطنتی بوده و کتاب هر از چندی چک می شده است. قبلا مقاله ای در این باره نوشتم. (به لینک زیر نگاه کنید)
@jafarian1964
اهدای نسخه ای از تاریخ بیهقی از سوی عبدالحی حبیبی به سعید نفیسی
استاد عبدالحی حبیبی (1289 ـ 1353ش) از پژوهشگران افغانی به نام است که شماری از آثار وی در باره تاریخ افغانستان شهرت دارد و با فرهیختگان ایرانی معاصر خویش ارتباط نزدیک داشته است.
در میان نسخه های سعید نفیسی که به کتابخانه مرکزی آمده است، نسخه ای نسبتا جدید (از حوالی 1300 قمری) از تاریخ بیهقی هست که اول وآخر آن افتاده، و مفتی صدرالدین تاشکندی آن را از روی نسخه چاپ طهران که به کوشش ادیب پیشاوری آماده شده، تکمیل کرده است.
در دو صفحه نخست کتاب، دو یادداشت از عبدالحی حبیبی آمده است. یکی اهداء نامه او خطاب به سعید نفیسی است که در آن چنین آمده است:
کراچی، 12 مارچ 1956
به حضور حضرت استاد، سرآمد فضلای روزگار، آقای سعید نفیسی، یادگار اقامت منفای کراچی تقدیم شد. عبدالحی حبیبی افغانی
در صفحه مقابل آن، یادداشت دیگری در باره این نسخه آمده است که نکات سودمندی در آن وجود دارد. عبدالحی حبیبی در این یادداشت در باره نسخه و ویژگی های آن توضیح داده و چنین نوشته است:
این نسخه در کابل خریداری شد، از حیث صحت خیلی خوبست، چون با نسخه مطبوع آقای نفیسی مقابلت شد، در برخی عبارات با آن فرق دارد، و حتی با نسخه بدلهای آن متفاوتست، بنابر این نسخه مستقلی شمرده می شود.
در برخی عبارات که با نسخ مطبوع اختلاف موجود است، آنچه درین نسخه آمده، از حیث قیمت ادبی نیز مزیت دارد، اما خط و کاغذ نسخه جدید است، و غالبا در حدود 1300 ه ق در ایران نوشته شده و کاغذ آن هم انگلیسی است.
آغاز و آخر کتاب افتاده بود، و آن را غالبا مرحوم مفتی صدرالدین تاشکندی که در حدود 1317 ش در قندهار مفرور بود و همانجا مرد، و از نوابع علما و سیاسیون قرن حاضر بود، از روی نسخه طهرانیه مطبوعه سید احمد ادیب پیشاوری تکمیل کرده است، و بعد از مرگ او این نسخه به کابل افتاده و من خریدم، روان مفتی شاد باد، که چه مصایبی در راه حق دید و در غربت بمرد. 22 جون 1955منفای مئگمری، عبدالحی حبیبی
این نسخه به شماره 5933 در کتابخانه مرکزی دانشگاه نگهداری می شود.
(جالب این که در فهرست دانشگاه، در باره این نسخه، هیچ اشاره ای به این نکته نشده است!).
@jafarian1964
این نوشته ای در پشت پاکت نامه بوده است. و اما مهم این عددی است که در پایین نوشته شده است! عدد از نظر ابجدی «بدوح» را نشان می دهد 8642 که علی القاعده باید 2469 نوشته شود. بدوح نام فرشته نامه رسان است که از علوم غریبه به میان مردم سرایت کرده در قدیم روی پاکت های نامه، نوشته می شد. در واقع، یا نوشته می شد: بدوح، یا همین عدد را که معادل ابجدی آن است می نوشتند. توضیح زیر را سابقا در این باره نوشته ام که باز اینجا می گذارم.
هر دو یادداشت ذیل مربوط به «بُدّوح» است.
لازم به یادآوری است که در کتاب شمس المعارف الکبری» از بونی، (م 622) مکرر در باره این «بدوح» توضیحاتی آمده است.
@jafarian1964
امشب یکی از دوستانی که مکانا خیلی دور اما در این فضای مجازی کنار بنده هستند، در باره کلمه «یا بدوح» که روی پاکت های قدیمی بود سوال کردند. اندکی جستجو معلوم کرد که این بدوح اسم فرشته نامه رسان است. حالا از کجا و کی، جستجوی بیشتر نشان داد که در مجله الهلال مقاله ای در باره آن هست که در نورمگز آمده. (خدا پدر این نور مگز را رحمت کناد، یعنی بانیانش را). در همین فرهنگ عمید هم راهنمایی در این جهت بود. اما و باز معلوم کرد که در گفتگویی که بین سید جمال و میرزا آقاخان و شیخ الرئیس در شب لیله الرغائب بوده و من هم قبلا نسخه اش را دیده بودم و معلوم شد (باز بر اساس همین نورمگز) که اسم آن گفتگو و مقاله «ماشاءالله» است طی دو شماره در مجله ارمغان (دوره 23، تیر 1327، شماره 4) چاپ شده بوده، آری معلوم شد که بحثی هم در باره این یا بدوح شده است. طنز است البته و نباید جدی گرفت و به هر حال .... تصویر همان یک صفحه را می گذارم تا آن دوست هم استفاده کند .
@jafarian1964
در این شماره، مقاله ای هم در باره حملات عمان به جزائر بحرینی ها دارد. در واقع، هم مقالات تاریخی است و هم شیعه شناسی.
@jafarian1964
سندی از منازعه میان زرتشتی ها و مسلمانان در یزد (اواسط قرن سیزدهم هجری)
سند زیر نامه ای است که یکی از یزدی ها بکه خود را میرزا مهدی معروف به شیخ مهدی نامیده، برای عالمی که پیش از این در یزد بوده و زمان نگارش این نامه به اصفهان منتقل شده بوده «میرزا محمد تقی» نوشته شده است. در این نامه، از یک منازعه بر سر یک کوچه میان زرتشتی ها و مسلمانان یزدی صحبت شده، و ظاهرا این که «معلون دستور شهریار» در دفاع از مجوسی ها بوده و سبب تصرف کوچه ای از سوی آنها شده است. مضمون نامه، مورد اختلاف را در محله خلف خانعلی می داند که به ادعای نویسنده این نامه، کوچه مزبور از طرف زرتشتی ها تصرف شده است. محله «خلف خانعلی» از محلات قدیمی یزد و محل سکونت مشترک مسلمانان و زرتشتی ها بوده و به گویش یزدی، «خَلِف خونَلی» تلفظ می شود. نویسنده نامه در ادامه در باره ساختن بنای به قول او معبد زرتشتی ها، همان آتشکده، صحبت شده و به اختلاف فتاوی علما در باره بازسازی این مکان پرداخته شده است، این که فتوای برخی عدم جواز تجدید بنا و برخی دیگر، اجازه تجدید آن بوده است. نویسنده از عالم مزبور خواسته است او هم فتوای خود را بیان کند. پشت نامه، آدرس را چنین یادداشت کرده:
یا حفیظ! عریضه:
این عریضه عبودیت فریضه در دار السلطنه اصفهان به نظر فیض منظر خداوندگاری جناب شریعتمدار اعلم العلماء و افقه الفقهاء فقهای! آقای آقا میرزا محمد تقی دام افضاله العالی مشرف باد، ان شاء الله. 2468 [که به حساب جمّل، همان «بدوح» یا فرشته نامه رسان است]
گفتنی است که منابع، بر آنند که مجوسی و مسلمان، در کنار هم در این محله زندگی می کردند، و طبعا گاهی هم میان آنها اختلاف بوده است.
نامه که به لحاظ اطلاعات داخل آن ارزش قابل توجهی دارد، مع الاسف تاریخ ندارد، و معلوم نیست مربوط به چه زمانی است. محتمل است که مربوط به اوایل دوره ناصری، و پس از سال 1269 ق باشد.
متن نامه را پایین ملاحظه فرمایید:
* * *
@jafarian1964
اهدای نسخه ای از تاریخ بیهقی از سوی عبدالحی حبیبی به سعید نفیسی
استاد عبدالحی حبیبی (1289 ـ 1353ش) از پژوهشگران افغانی به نام است که شماری از آثار وی در باره تاریخ افغانستان شهرت دارد و با فرهیختگان ایرانی معاصر خویش ارتباط نزدیک داشته است.
در میان نسخه های سعید نفیسی که به کتابخانه مرکزی آمده است، نسخه ای نسبتا جدید (از حوالی 1300 قمری) از تاریخ بیهقی هست که اول وآخر آن افتاده، و مفتی صدرالدین تاشکندی آن را از روی نسخه چاپ طهران که به کوشش ادیب پیشاوری آماده شده، تکمیل کرده است.
در دو صفحه نخست کتاب، دو یادداشت از عبدالحی حبیبی آمده است. یکی اهداء نامه او خطاب به سعید نفیسی است که در آن چنین آمده است:
کراچی، 12 مارچ 1956
به حضور حضرت استاد، سرآمد فضلای روزگار، آقای سعید نفیسی، یادگار اقامت منفای کراچی تقدیم شد. عبدالحی حبیبی افغانی
در صفحه مقابل آن، یادداشت دیگری در باره این نسخه آمده است که نکات سودمندی در آن وجود دارد. عبدالحی حبیبی در این یادداشت در باره نسخه و ویژگی های آن توضیح داده و چنین نوشته است:
این نسخه در کابل خریداری شد، از حیث صحت خیلی خوبست، چون با نسخه مطبوع آقای نفیسی مقابلت شد، در برخی عبارات با آن فرق دارد، و حتی با نسخه بدلهای آن متفاوتست، بنابر این نسخه مستقلی شمرده می شود.
در برخی عبارات که با نسخ مطبوع اختلاف موجود است، آنچه درین نسخه آمده، از حیث قیمت ادبی نیز مزیت دارد، اما خط و کاغذ نسخه جدید است، و غالبا در حدود 1300 ه ق در ایران نوشته شده و کاغذ آن هم انگلیسی است.
آغاز و آخر کتاب افتاده بود، و آن را غالبا مرحوم مفتی صدرالدین تاشکندی که در حدود 1317 ش در قندهار مفرور بود و همانجا مرد، و از نوابع علما و سیاسیون قرن حاضر بود، از روی نسخه طهرانیه مطبوعه سید احمد ادیب پیشاوری تکمیل کرده است، و بعد از مرگ او این نسخه به کابل افتاده و من خریدم، روان مفتی شاد باد، که چه مصایبی در راه حق دید و در غربت بمرد. 22 جون 1955منفای مئگمری، عبدالحی حبیبی
این نسخه به شماره 5933 در کتابخانه مرکزی دانشگاه نگهداری می شود.
(جالب این که در فهرست دانشگاه، در باره این نسخه، هیچ اشاره ای به این نکته نشده است!).
goo.gl/T1a5K6
@UT_Central_Library
در میان کارهایی که تاکنون در باره نادر شاه و مسأله تقریب شده، این مقاله، کار تازه ای است. بخشی از پایان نامه دانشجوی خوب بنده جناب دکتر محمد حسین رفیعی.
@jafarian1964
نسخه ای از مراة العقول؛این نسخه در ذی الحجه سال ۱۰۹۵ق کتابت شده است (متن وقف نامه در شعبان ۱۰۹۷ق تنظیم شده است و مهر مرحوم مجلسی در ذیل آن است) (کتابخانه ملی ایران شماره 19938)
@libmazaheb
نسخه ای از مراة العقول؛این نسخه در ذی الحجه سال ۱۰۹۵ق کتابت شده است (متن وقف نامه در شعبان ۱۰۹۷ق تنظیم شده است و مهر مرحوم مجلسی در ذیل آن است) (کتابخانه ملی ایران شماره 19938)
@libmazaheb
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com