نویسنده: لوئیس بونوئل
مترجم: بهرام ری پور
?باجناقی که سینمای ایران را تاسیس کرد
?شاید جالب باشد که بدانیم سینمای ایران ماحصل اراده دوباجناق است که البته یکیشان چاپ بلد و مترجم و نویسنده بوده است. و به نوعی این پیوند سینما و کتاب را پیوندی به درازای تاریخ سینما در ایران میکند.
?معتمد السلطنه میرزا ابرهیم بن احمد عکاسباشی به سال ۱۲۸۲ و متوفای ۱۳۳۵ قمری است. وی از جوانی به عکاسی علاقمند گردید و در اروپا عکاسی و کلیشهسازی را فراگرفت و عکسهای فراوانی از وی موجود است که البته بخش قابل توجهی از عکسهای بجای مانده از مظفرالدین شاه نیز توسط وی گرفته شده است. میرزا ابراهیم عکاسباشی با خواهر زن مظفرالدین شاه که زیور السلطان نام داشت و لقب طلعت السلطنه گرفته بود ازدواج نمود و بدین ترتیب باجناق مظفرالدین شاه گردید.
?حکایت باجناقها در این مملکت از قرار معلوم ماجرای مسبوق به سابقهای است، البته این باجناق یعنی میرزا ابراهیمخان عکاسباشی شخصیت فرهیخته و هنرمندی است که واقعا میارزد برای خدمات و ابتکارات خودش و پدرش یکجلد کتاب چاپ و منتشر کرد.
?میرزا ابراهیمخان عکاسباشی را نه تنها باید اولین سینماگر ایران معرفی کرد بلکه وی مبدع گراور سازی در صنعت چاپ نیز محسوب میشود و صدقه سر همت بلند وی و علاقهاش به صنعت چاپ و نشر است که برای اولین بار گراورسازی در صنعت نشر ما به دست وی صورت میگیرد و برای اولین بار کتاب «سفرنامه اول مظفرالدین شاه» به سال ۱۳۱۹ قمری همراه عکسهایی با تکنیک گراور در ایران چاپ و نشر مییابد.
?میرزا ابراهیم صاحب تالیفاتی ارزشمند مانند اخلاق مصور، ترکیب الحروف، دستور ورزش، فلاحت و باغبانی و لکهگیری نیز بوده که عناوین گواه تجدد خواهی و روحیه مدرن وی میباشد.
?از جمله هنرهای قابل توجه میرزا ابرهیم عکاسباشی که لقب وی از آن حکایت دارد، هنر عکاسی و فیلمبرداری است. از جمله عکسهای مشهور وی عکس «میدان مشق تبریز و پرواز دادن بالن برای نخستین بار در ایران» میباشد. در ذیحجه سال ۱۳۱۷قمری بود که نخستین سفر مظفرالدین شاه به اروپا انجام شد و میرزا ابرهیم عکاسباشی به همراه پدرش میرزا احمدخان صنیع السلطنه وی را در این سفر همراهی کردند.
?در همین سفر بود که مظرالدین شاه از نمایشگاه جهانی سال ۱۹۰۰ میلادی پاریس دیدن کرد و پس از تماشای یک فیلم سینمایی، میل کرد که یک دستگاه کامل فیلمبرداری و نمایش فیلم خریداری کرده و با خود به ایران بیاورد. این دستگاهها خریداری و در اختیار میرزا ابرهیم خان عکاسباشی قرار گرفت و برای اولین بار میرزا ابراهیم با آن وسایل در شهر استاند (Ostende) بلژیک که مظفرالدین شاه مدتی در آن توقف داشت، از جشن گل که با ورود شاه مصادف شده بود، فیلمبرداری کرد.
????
@majidjaliseh
دادههای تاریخی موجود درباره مراسم محرم در دوره صفویه به زبانهای اروپایی و نیز فارسی و ترکی است. در زبان فارسی توصیفهای کوتاهی از این مراسم در کتاب تاریخ عالمآرای عباسی نوشته اسکندربیگ منشی و تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال نوشته ملا جلالالدین منجم وجود دارد که به این مراسم در دوره حکومت شاه عباس صفوی اشاره دارند. همچنین به همانگونه گزارش جهانگرد اهل عثمانی، اولیاء چلبی تنها گزارش یک مسلمان سنی از این مراسم در دوره صفویه است. لیکن تنها با گزارشات جهانگردان اروپایی است که فهمی مفصل و همراه با جزئیات از این مراسم پیدا میکنیم و کیفیت تطور آنها به وقایع همگانی عمده و دارای اهمیت سیاسی در دوره حکومت شاه عباس را درمییابیم. در همین زمان به صورت اتفاقی، شمار روبهافزایشی از جهانگردان اروپایی که در مسیر سفرشان از ایران میگذشتند یا در ایران ساکن بودند، این مراسم را در میدانهای عمومی اصلی و کاخها، به چشم خود دیدهاند. در میان بیست و سه گزارش باقیمانده از این دوران، مفصلترین گزارش متعلق به پترو دلاویه (Pietro Dell Valle)، رافائل دومانس (Raphaël Du Mans) و ژان شاردن (Jean Chardin) است. این سفرنامهها جذابترین اطلاعات مردمنگارانه را از مراسم محرم در این دوره در اختیار ما قرار میدهند.
دادههای تاریخی موجود درباره مراسم محرم در دوره صفویه به زبانهای اروپایی و نیز فارسی و ترکی است. در زبان فارسی توصیفهای کوتاهی از این مراسم در کتاب تاریخ عالمآرای عباسی نوشته اسکندربیگ منشی و تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال نوشته ملا جلالالدین منجم وجود دارد که به این مراسم در دوره حکومت شاه عباس صفوی اشاره دارند. همچنین به همانگونه گزارش جهانگرد اهل عثمانی، اولیاء چلبی تنها گزارش یک مسلمان سنی از این مراسم در دوره صفویه است. لیکن تنها با گزارشات جهانگردان اروپایی است که فهمی مفصل و همراه با جزئیات از این مراسم پیدا میکنیم و کیفیت تطور آنها به وقایع همگانی عمده و دارای اهمیت سیاسی در دوره حکومت شاه عباس را درمییابیم. در همین زمان به صورت اتفاقی، شمار روبهافزایشی از جهانگردان اروپایی که در مسیر سفرشان از ایران میگذشتند یا در ایران ساکن بودند، این مراسم را در میدانهای عمومی اصلی و کاخها، به چشم خود دیدهاند. در میان بیست و سه گزارش باقیمانده از این دوران، مفصلترین گزارش متعلق به پترو دلاویه (Pietro Dell Valle)، رافائل دومانس (Raphaël Du Mans) و ژان شاردن (Jean Chardin) است. این سفرنامهها جذابترین اطلاعات مردمنگارانه را از مراسم محرم در این دوره در اختیار ما قرار میدهند.
@Ganjinemaktoob
پرل کامفورت سیندنستریکر باک نویسنده و بیوگرافی نویس بزرگ آمریكایی در 26 ژوئن1892 در یكی از شهرهای غربی ایالت ویرجینیا بدنیا آمد. خانواده او از مبلغین مذهبی بودند که برای تبلیغ به کشور چین سفر کردند. او از سه ماهگی تا ۴۱ سالگی در چین زندگی کرد و زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم آموخت. مادرش زنی ادیب بود و نخستین آموزگار او به شمار میرفت. او در هفده سالگی، دو سال در مدرسه آمریکایی پاریس تحصیل کرد و مجدداً به چین بازگشت و با یکی از همکاران خود ازدواج نمود. پرل دو سال در مدرسه ی آمریكایی در پاریس تحصیل كرد و در هفده سالگی به آمریكا مراجعت نمود و در عرض سه سال دوره ی كالج «راندلف میكن» را به پایان رسانید. در سال 1925 مجدداً به آمریكا مراجعت نمود و اولین اثر خود را تحت عنوان «باد شرق، باد غرب» منتشر كرد. در سال 1927 بار دیگر به چین بازگشت لیكن این بار یك نویسنده بود؛ یك نویسنده آمریكایی، بااندیشه غنی كه از مشرق زمین مایه می گرفت. وی در سال 1930 اثر ارزنده خود را به نام «خاك خوب» منتشر كرد كه توجه هنر دوستان و تحسین منتقدین را برانگیخت و به دریافت جایزه ی «پولیتزر» نایل آمد. دو سال بعد شهرت نویسنده ی این كتاب، سراسر جهان را فرا گرفت و پرل باك دنباله ی آن را با نام «پسران» منتشر كرد. كتاب«خانه ی قسمت شده» كه در سال 1935 نگارش یافت سومین كتاب او است، از آثار برجسته دیگر این نویسنده می توان كتاب های «همه مردان برادرند»، «مادر» ، «میهن پرست» ، «نسل اژدها» و «خدایان دیگر» را نام برد. وی با انتشار «مادر» به درجه افتخاریM.A از دانشگاه ییل نائل آمد و در سال 1935، آكادمی هنرو ادب آمریكا مدال «هاولز» را به وی اعطا كرد و به عضویت افتخاری انجمن ملی هنر و ادب انتخاب شد. در 1938، به خاطر تجسم زنده از زندگی روستائیان چینی و قدرت وی در بیوگرافی نویسی، برنده جایزه نوبل گردید. از آخرین كتاب های خانم باك «عشق من بازگرد»، «دنیاهای گوناگون» و «اندیشه» را می توان نام برد. همچنین در اوایل سال 2013 ادگار والش، پسر باک، ایمیلی دریافت کرد که اعلام میکرد چهل و چهارمین رمان مادرش منتشر میشود. این رمان در تگزاس کشف شد و در خانهای به جای مانده بود که پرل باک در آن بدرود حیات گفته بود. پسر باک نمیدانست که مادرش در آخرین ماههای زندگیاش مشغول نوشتن یک رمان جدید بود که نام «شگفتی جاودان» را برایش انتخاب کرده بود. او گفت اصلا نمیتوانست تصور کند که یادداشتهایی از مادرش در آن خانه به جای مانده و ممکن است یک دستنوشته کامل هم در آن میان وجود داشته باشد. دو دستنوشته از این رمان به جای مانده که یکی از آنها تایپ شده و دیگری به دستخط نویسنده است. این رمان که بیش از 300 صفحه است درباره زندگی مرد جوانی به نام رادولف کولفاکس است که استعدادهای خدادادی دارد. در این رمان زندگی این مرد جوان را از لندن تا پاریس و سرانجام کره دنبال میکند و مثل دیگر کتابهای پرل باک موضوع انساندوستی را در مرکز توجه خود قرار داده است. این رمان در اکتبر سال 2013 منتشر گردید. پرل باك در 6 مارس 1973 در 81 سالگی در دانبی ورمونت از دنیا رفت.
@litera9
دادههای تاریخی موجود درباره مراسم محرم در دوره صفویه به زبانهای اروپایی و نیز فارسی و ترکی است. در زبان فارسی توصیفهای کوتاهی از این مراسم در کتاب تاریخ عالمآرای عباسی نوشته اسکندربیگ منشی و تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال نوشته ملا جلالالدین منجم وجود دارد که به این مراسم در دوره حکومت شاه عباس صفوی اشاره دارند. همچنین به همانگونه گزارش جهانگرد اهل عثمانی، اولیاء چلبی تنها گزارش یک مسلمان سنی از این مراسم در دوره صفویه است. لیکن تنها با گزارشات جهانگردان اروپایی است که فهمی مفصل و همراه با جزئیات از این مراسم پیدا میکنیم و کیفیت تطور آنها به وقایع همگانی عمده و دارای اهمیت سیاسی در دوره حکومت شاه عباس را درمییابیم. در همین زمان به صورت اتفاقی، شمار روبهافزایشی از جهانگردان اروپایی که در مسیر سفرشان از ایران میگذشتند یا در ایران ساکن بودند، این مراسم را در میدانهای عمومی اصلی و کاخها، به چشم خود دیدهاند. در میان بیست و سه گزارش باقیمانده از این دوران، مفصلترین گزارش متعلق به پترو دلاویه (Pietro Dell Valle)، رافائل دومانس (Raphaël Du Mans) و ژان شاردن (Jean Chardin) است. این سفرنامهها جذابترین اطلاعات مردمنگارانه را از مراسم محرم در این دوره در اختیار ما قرار میدهند.
@Ganjinemaktoob
دادههای تاریخی موجود درباره مراسم محرم در دوره صفویه به زبانهای اروپایی و نیز فارسی و ترکی است. در زبان فارسی توصیفهای کوتاهی از این مراسم در کتاب تاریخ عالمآرای عباسی نوشته اسکندربیگ منشی و تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال نوشته ملا جلالالدین منجم وجود دارد که به این مراسم در دوره حکومت شاه عباس صفوی اشاره دارند. همچنین به همانگونه گزارش جهانگرد اهل عثمانی، اولیاء چلبی تنها گزارش یک مسلمان سنی از این مراسم در دوره صفویه است. لیکن تنها با گزارشات جهانگردان اروپایی است که فهمی مفصل و همراه با جزئیات از این مراسم پیدا میکنیم و کیفیت تطور آنها به وقایع همگانی عمده و دارای اهمیت سیاسی در دوره حکومت شاه عباس را درمییابیم. در همین زمان به صورت اتفاقی، شمار روبهافزایشی از جهانگردان اروپایی که در مسیر سفرشان از ایران میگذشتند یا در ایران ساکن بودند، این مراسم را در میدانهای عمومی اصلی و کاخها، به چشم خود دیدهاند. در میان بیست و سه گزارش باقیمانده از این دوران، مفصلترین گزارش متعلق به پترو دلاویه (Pietro Dell Valle)، رافائل دومانس (Raphaël Du Mans) و ژان شاردن (Jean Chardin) است. این سفرنامهها جذابترین اطلاعات مردمنگارانه را از مراسم محرم در این دوره در اختیار ما قرار میدهند.
@Ganjinemaktoob
سلیمانی ابراهیم/ هدهد:
📝باجناقی که سینمای ایران را تاسیس کرد
🔻شاید جالب باشد که بدانیم سینمای ایران ماحصل اراده دوباجناق است که البته یکیشان چاپ بلد و مترجم و نویسنده بوده است. و به نوعی این پیوند سینما و کتاب را پیوندی به درازای تاریخ سینما در ایران میکند.
🔻معتمد السلطنه میرزا ابرهیم بن احمد عکاسباشی به سال ۱۲۸۲ و متوفای ۱۳۳۵ قمری است. وی از جوانی به عکاسی علاقمند گردید و در اروپا عکاسی و کلیشهسازی را فراگرفت و عکسهای فراوانی از وی موجود است که البته بخش قابل توجهی از عکسهای بجای مانده از مظفرالدین شاه نیز توسط وی گرفته شده است. میرزا ابراهیم عکاسباشی با خواهر زن مظفرالدین شاه که زیور السلطان نام داشت و لقب طلعت السلطنه گرفته بود ازدواج نمود و بدین ترتیب باجناق مظفرالدین شاه گردید.
🔻حکایت باجناقها در این مملکت از قرار معلوم ماجرای مسبوق به سابقهای است، البته این باجناق یعنی میرزا ابراهیمخان عکاسباشی شخصیت فرهیخته و هنرمندی است که واقعا میارزد برای خدمات و ابتکارات خودش و پدرش یکجلد کتاب چاپ و منتشر کرد.
🔻میرزا ابراهیمخان عکاسباشی را نه تنها باید اولین سینماگر ایران معرفی کرد بلکه وی مبدع گراور سازی در صنعت چاپ نیز محسوب میشود و صدقه سر همت بلند وی و علاقهاش به صنعت چاپ و نشر است که برای اولین بار گراورسازی در صنعت نشر ما به دست وی صورت میگیرد و برای اولین بار کتاب «سفرنامه اول مظفرالدین شاه» به سال ۱۳۱۹ قمری همراه عکسهایی با تکنیک گراور در ایران چاپ و نشر مییابد.
🔻میرزا ابراهیم صاحب تالیفاتی ارزشمند مانند اخلاق مصور، ترکیب الحروف، دستور ورزش، فلاحت و باغبانی و لکهگیری نیز بوده که عناوین گواه تجدد خواهی و روحیه مدرن وی میباشد.
🔻از جمله هنرهای قابل توجه میرزا ابرهیم عکاسباشی که لقب وی از آن حکایت دارد، هنر عکاسی و فیلمبرداری است. از جمله عکسهای مشهور وی عکس «میدان مشق تبریز و پرواز دادن بالن برای نخستین بار در ایران» میباشد. در ذیحجه سال ۱۳۱۷قمری بود که نخستین سفر مظفرالدین شاه به اروپا انجام شد و میرزا ابرهیم عکاسباشی به همراه پدرش میرزا احمدخان صنیع السلطنه وی را در این سفر همراهی کردند.
🔻در همین سفر بود که مظرالدین شاه از نمایشگاه جهانی سال ۱۹۰۰ میلادی پاریس دیدن کرد و پس از تماشای یک فیلم سینمایی، میل کرد که یک دستگاه کامل فیلمبرداری و نمایش فیلم خریداری کرده و با خود به ایران بیاورد. این دستگاهها خریداری و در اختیار میرزا ابرهیم خان عکاسباشی قرار گرفت و برای اولین بار میرزا ابراهیم با آن وسایل در شهر استاند (Ostende) بلژیک که مظفرالدین شاه مدتی در آن توقف داشت، از جشن گل که با ورود شاه مصادف شده بود، فیلمبرداری کرد.
⚜⚜⚜
📜 تخت جمشیدکجاست؟
با توجه به اسناد موجود در نوشتهها و کتیبههای برجای مانده از دوران ایران کهن، مراحل احداث مجموعهی عظیم تخت جمشید، ۱۲۰ تا ۱۵۰ سال به طول انجامید. این بنای حیرتانگیز پارسی، در دامنهی کوه رحمت (کوه مهر)، در نزدیکی شهر شیراز قرار گرفته است؛ و با شمارهی ۲۰ در سال ۱۳۱۰ به ثبت ملی و در سال ۱۹۷۹ میلادی، با شمارهی ۱۱۴ به ثبت میراث جهانی یونسکو رسیده است.
تخت جمشید یا پارسه (یا پرسپولیس، پرسهپلیس، هزارستون، صدستون یا چهلمنار) نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان، پیوسته پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست. در این شهر باستانی کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شدهاست و به مدت حدود ۲۰۰ سال آباد بودهاست. در نخستین روز سال نو گروههای زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپیها یا استانداریها با پیشکشهایی متنوع در تخت جمشید جمع میشدند و هدایای خود را به شاه پیشکش میکردند.
در سال ۵۱۸ پیش از میلاد بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه آغاز گردید. بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوهاش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به گسترش آن افزودند. بسیاری از آگاهیهای موجود که در مورد پیشینهٔ هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگنبشتهها و گل نوشتههایی است که در این کاخها و بر روی دیوارهها و لوحهها آن حکاکی شدهاست. سامنر برآورد کردهاست که دشت تخت جمشید که شامل ۳۹ قرارگاه مسکونی بوده، در دورهٔ هخامنشیان ۴۳٬۶۰۰ نفر جمعیت داشتهاست. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید. و احتمالاً بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با این کار نابود نمود. بااینحال ویرانههای این مکان هنوز هم برپا است و باستانشناسان از ویرانههای آن نشانههای آتش و هجوم را بر آن تأیید میکنند.
این مکان تاریخی از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.
پادشاهان ساسانی نیز کتیبههایی در تخت جمشید در کاخ تچر بر جای گذاشتهاند. پس از ورود اسلام به ایران نیز این مکان را محترم میشمردند و آن را هزار ستون یا چهل منار میگفتند و با شخصیتهایی همچون سلیمان نبی و جمشید ارتباطش میدادند. عضدالدوله دیلمی در تخت جمشید دو کتیبه به خط کوفی بر جای گذاشتهاست. همچنین کتیبههای دیگری هم به عربی و هم به فارسی در تخت جمشید وجود دارد که جدیدترین آن مربوط به دوره قاجار است این کتیبه به فرمان مظفرالدین شاه قاجار نوشته شدهاست که در دیوار شمالی کاخ تچر قرار دارد.
تخت جمشید در شمال شهرستان مرودشت، شمال استان فارس (شمال شرقی شیراز) جای دارد.
ادامه 👇👇
🦋 @Asefchannel
#نقاشی های یک نقاش روس از ایران به همراه مختصری از زندگی نامه اش.
#پاول یاکُولِویچ پیسِتسکی
#Пясецкий, Павел Яковлевич
پیسِتسکی در سال 1843 در اُرل به دنیا آمد. در سال 1861 از دانشگاه کشورش فارغ التحصیل شد و سپس در دانشکده پزشکی دانشگاه مسکو تحصیلاتش را ادامه داد.
او از سنین جوانی عاشق نقاشی بود. در طول تحصیل در دانشکده پزشکی، صدها نقاشی از آناتومی، بافت شناسی، پزشکی قانونی، ، زنان و بیماری های پوستی کشید که همه آنها به عنوان یک ابزار آموزشی استفاده می شدند.
پاول تخصص پزشکی اش را در عمل جراحی ادامه داد. او از شاگردان جراح فرانسوی، «ژان روردی» بود که در سال 1869 توانست روشی برای پیوند پوست ارائه دهد. لذا پاول به عنوان دستیار روسی این جراح فرانسوی، از اولین روسهایی بود که به علوم جدید مجهز می شد. به گونه که او در 1870 روش به نام «روش پیسِتسکی» در پیوند پوست را به نام خود ثبت کرد.
پس از پایان تحصیل او برای خدمت سربازی به سنت پترزبورگ رفت. او در اوقات فراغت به عنوان حسابرس در استدیوی هنری چیستیاکف که در آکادمی سلطنتی هنر قرار داشت، فعالیت می کرد.
... در طول جنگ روسیه و ترکیه از 1877-1878 پیسِتسکی در ارتش، به عنوان یک دکتر نظامی کار میکرد. معروفیت پاول بیشتر از پزشکی در معرفی ماست «کفیر» به جامعه روسیه بوده که تا آن زمان به سختی در روسیه شناخته می شد. او در یک سفر کوتاه به قفقاز شمالی این تحفه را به ارمغان آورد.
در ژانویه سال 1895، پیسِتسکی برای شرکت در جلسه فوق العاده سفارت روسیه در تهران، توسط شاه قاجار دعوت شده بود. پیاسکی برای گزارش سفر خود برای نیکلای دوم از آنچه که در ایران می¬دید نقاشی میکرد. او از شهر رشت و بندر انزلی گرفته تا قزوین و تهران را به تصویر کشید. آخرین نقاشی او مربوط می شود به سال 1895 در ماه فوریه و در شهر عشق آباد است.
تمام رول نقاشی پاول که 59.6 متر می شود، در حال حاضر در گوشه ی عزلت، جایی در موزه جغرافیایی در سن پترزبورگ قرار دارد.
در سال 1900 میلادی در موزه لوور پاریس پانورمای پیسِتسکی از شاه ایران به نمایش گذاشت شد. این موزه قبلا پانورمای مضفرالدین شاه را نیز به خود دیده بود.
در پایین تمام تصاویر پیسِتسکی از ایران را برای شما مخاطبان کانال می فرستم.
@peymanfarus
@dehgara
📕 "سفرنامه شاردن"
ژان شاردن متولد پاریس بود. او در سال 1075ق برای تجارت الماس به شرق آمد و هم زمان با سلطنت شاه عباس دوم به مدت شش سال در ایران زیست. از طرف شاه عباس دوم لقب «تاجر باشی» یافت. در زمان شاه سلیمان نیز چند سالی در ایران زندگی کرده و به کسب و کار مشغول بود. در پایان سفر و زندگی در ایران کتابی قطور و پرمحتوا راجع به آن دوران به رشته تحریر در آورد که امروزه بی شک یکی از منابع مهم شناسایی ایران و سلسله صفوی است.
@dehgara
او در مقدمه کتابش آورده است « تمایل شدیدی که به شناختن ایران و به نوشتن سفرنامه های دقیق و صحیح راجع به آن داشتم، مرا واداشت تا در این مدت به اندازه امکان و با کمال جدیت به تحصیل زبان فارسی و به شناسایی دقیق آداب و رسوم مردم این کشور بپردازم. از این رو مرتبا به دربار و دیوانخانه مراجعه کردم . با مردم و دانشمندان به گفتگو پراختم... تقریباً تمام طول و عرض کشور ایران را پیموده و همه جای آن را دیده ام»....
@dehgara
🔸تبلیغ ماشین تایپ در یک نشریه آمریکایی در ۱۹۰۱، با مظفرالدین شاه. شاه قاجار در اولین سفر خود به اروپا، این ماشین تحریر را از پاریس خریده بود @ehsanname
موزه مجلس شورای اسلامی، در سال ١٣٩٣ جلیقهای را که بیش از ۱۲۰ سال قبل به افتخار سفر مظفرالدین شاه قاجار به پاریس، دوخته و به وی اهدا شده بود، خریداری کرد.
📸سون آندرس هدن
🖋متولد۱۹ فوریه ۱۸۶۵-متوفی۲۶ نوامبر ۱۹۵۲
جغرافیدان، نقشهبردار، سیاح و عکاس سوئدی بود. که در طول حیات خود به مناطق مختلف آسیا و خاورمیانه و دیگر نقاط جهان سفر کرد.
وی که از کودکی به جغرافیا و سفرهای اکتشافی علاقه داشت، در سن ۲۰سالگی به باکو سفر کرد و در طی مدت اقامت خود در این شهر به یادگیری زبانهای آسیایی از جمله فارسی، تاتاری، قرقیزی، مغولی و تبتی پرداخت. در سال ۱۸۸۶برای اولین بار از راه دریای خزر به ایران سفر کرده و از منطقۀ البرز و تهران تا اصفهان و شیراز و سپس بوشهر و خلیج فارس را طی کرد.
هدین پس از بازگشت از سفر آسیایی خود، اولین کتابش با نام "سفری به ایران، بینالنهرین و قفقاز" را منتشر نمود.
در سال ۱۸۹۰به همراه هیئتی سوئدی برای دیدار با ناصرالدین شاه قاجار به عنوان مترجم عازم ایران شد و در این سفر از مسیر مشهد به سمت سمرقند، بخارا و کاشغر حرکت کرد. حاصل این سفرها دو سفرنامه با عناوین "سفیر شاه اسکار به دربارشاه پارس" و "سفری به خراسان و ترکستان" بوده است. در سال ۱۸۹۲از رسالۀ دکترای خود در دانشگاه هاله-ویتنبرگ با عنوان "مشاهدات شخصی از کوه دماوند" دفاع نمود.
سومین سفر هدین به ایران در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار و بیشتر برای تحقیق در مناطق کویری و بیابانهای ایران بوده است که نتایج آن بعدها در کتابی به نام "کویرهای ایران" به چاپ رسید.
از این سیاح و دانشمند سوئدی علاوه بر آثار و مقالات متعدد مجموعۀ ارزشمندی از عکسهایی که توسط خود وی عکاسی شده باقی مانده است که هماکنون بخشی از آنها در موزۀ فرهنگهای جهان در شهر گوتنبرگ سوئد نگهداری میشوند.
🆔 @alitatari_ir
جلوی در تالار، ناگهان ناصرالدین شاه را مشاهده کردیم که با ابهت زیاد کنار تخت سلطنتی خود ایستاده بود. برای سومین بار تعظیم کردیم و از در تالار وارد شده، آهسته به طرف محلی که شاه ایستاده بود جلو رفتیم.
ناصرالدین شاه مرد جوان و زیبایی بود که سی و چندساله به نظر می رسید. چشمانش نافذ بود و آثار هوش و ذکاوت در آن دیده می شد. سبیلهای بلند سیاه رنگی داشت و نیم تنه روشن زردوزی شده ای که روی سینه اش زنجیر و رشته ای از مروارید اصل و جواهرات گرانبها وجود داشت پوشیده بود. کلاه پوستی سیاه رنگی بر سر داشت که دارای پر و تاجی الماس نشان بود. روی هم رفته به شیوه اروپایی لباس پوشیده بود و جوراب سفیدی به پا داشت، و با وقار و مهابت کنار تخت مرصع و جواهر نشان خود ایستاده بود. این تالار با شکوه و بزرگ که مشرف بر حوض بزرگی از کاشی آسمانی رنگ است دیوارها و سقفش تماما دارای آینه کاری است. در بالای تالار چند تابلوی بزرگ اثر نقاشان معروف اروپایی و چند تابلوی گوبلن مانند به چشم می خورد، سه چهل چراغ بسیار بزرگ و گرانبها از سقف آویخته شده است و قسمت عمده مبل و اثاث تالار هم ساخت اروپا است. در عقب تالار، اطاق بزرگی وجود دارد که اطاق کار شاه به شمار می رود. در گوشه ای هدایای پادشاه پروس را که عبارت از تابلوی نقاشی شده از پادشاه، جامها و گلدانها و ظروف چینی مزین به تصاویر و مناظری از قصرهای آلمان بود به طور منظم چیده بودند و پشت سر این هدایا چهار آجودان نظامی ناصرالدین شاه با شمشیرهای مرصع به حال احترام قرار داشتند.
بارون مینوتولى نطق شرفیابی خود را به زبان فرانسه ایراد کرد که توسط میرزا ملکم خان به زبان فارسی ترجمه می شد. ناصرالدین شاه با قیافه ای باز از ورود اولین سفیر پروس به ایران اظهار خوشوقتی کرد و بعد از آن، سفیر صندوق طلایی محتوی استوارنامه را به حضور شاه تقدیم کرد که شاه شخصا در آن را گشود و استوارنامه را به رئیس کل تشریفات داد و نشان عقاب سیاه را هم که پادشاه پروس هدیه کرده بود پذیرفت و سپس، احوال پادشاه پروس را از سفیر جویا شد. شرفیابی به پایان رسید و ما در حالیکه مرتب تعظیم می کردیم از سالن خارج شدیم. در قصر سلطنتی دیداری هم از وزیر امور خارجه کردیم و با همان تشریفاتی که آمده بودیم ساعت هفت بعدازظهر به محل اقامت خود بازگشتیم.
با سپاس از استاد فاطمه قاضیها
سفری به دربار سلطان صاحبقران،دکتر هینریش بروگش، ترجمه مهندس محمد حسین کرد بچه، تهران انتشارات اطلاعات ،ص 169
@qajariranhistory
اولین اذان ضبط شده در تاریخ ایران ،
اذان جناب دماوندی ( ۱۲۴۶ - ۱۳۵۲) مؤذن مظفرالدین شاه بود که در سال ۱۲۹۱ شمسی در آواز بیات ترک روی صفحه گرامافون ضبط شد .
ایشان دراین اذان ترجمه ی به فارسی را هم که عادت موذنان بود انجام داده است.
جناب دماوندی که نام اصلی اش محمد فلاحی بود احتمالا از دوره ناصرالدین شاه با لقب جناب نامیده شد.
او که علاوه بر خوانندگی ردیف مجلسی و منبری خوانی و معاشرت با خاندان فراهانی ، مؤذن مظفرالدین شاه بود بخت این را یافت که صدایش در تهران و تفلیس و پاریس و لندن ضبط شود برای همین صفحاتی قدیمی از او بر جای مانده است.
جناب دماوندی که در آواز بیشتر از سبک خراسانی تاثیر گرفته بود در سال ۱۳۵۲ در سن ۱۰۶ سالگی درگذشت و در احمد آباد دماوند دفن شد . روحش شاد
فیلمی تاریخی از سفر برادران امیدوار به مکه مکرمه در سال ۱۳۴۰ خورشیدی...
بخشی از مستند «درباره خانه خدا» روایت اولین سفر دو جهانگرد ایرانی به سرزمین وحی و تهیه تصاویر رنگی از کعبه
برادران امیدوار سفر خود را با خودروی ون دوسیلندر دریافتی از یک شرکت اروپایی، از مرز جنوبی ایران با کویت آغاز کردند؛ آنها با گذر از عربستان سعودی و زیارت کعبه وارد آفریقا شدند.
عبدالله و عیسی امیدوار نخستین ایرانیهایی هستند که موفق شدهاند از خانه خدا فیلم رنگی تهیه کنند و با نمایش این مستند در تهران، ایرانیان برای اولین بار تصاویر متحرکی را از خانه خدا مشاهده کردند...
🗞 @tarikhe_talkh
📜 « ماجرای دختر جوان در اتاق خواب رضاشاه در ترکیه »
رضاشاه تنها یک بار به عنوان یک فرمانروا به خارج سفر کرد و آن هم سفر به ترکیه بود ...
وقتی که شاه در این سفر شب هنگام بعد از صرف شام و پذیرائی برای استراحت به اتاق خواب خود میرود در آنجا دختر جوان و زیبا روی تُرک را میبیند که منتظر اوست ...
شاه با ناراحتی صدا میزند که کسی بیاید و میپرسد: این خانم اینجا چه میکند؟
آن فرد میگوید: که جناب "آتاتورک" فرمودند این خانم تا صبح پیش شاه باشند تا شما شب را به تنهائی سر نکنید ...
شاه از آن دخترخانم تُرک میخواهد که از اتاق بیرون رود ...!!
هنگامی که همراهان شاه از او میپرسند که چرا این دختر را از اتاق بیرون کردید شاه جواب میدهد:
اگر امشب را تا بامداد با این دختر تُرک سر میکردم، فردا "آتا تورک" که به ایران می آمد ... من کدام دختر ایرانی را پیش او میفرستادم ؟
همه دختران و زنان ایران ناموس من هستن
اولين چرخ خياطى توسط مظفرالدين شاه از سفر فرنگ به ايران آورده شد
مردم ايران در ابتدا بر اين باور بودند كه دوختن لباس با آن پارچه را نجس مى كند چرا كه اين وسيله ساخت فرنگستان بود
@hakhamann
🎧صوتی #سفرنامه_شاردن
#سیاحتنامه_شاردن
5 جلد در 5 فایل فشرده
ژان شاردن (به فرانسوی: Jean Chardin) (۱۶ نوامبر ۱۶۴۳ – ۵ ژانویهٔ ۱۷۱۳) جواهرفروش و جهانگرد فرانسوی بود که کتاب «سفرهای سِر ژان شاردن» به عنوان یکی از بهترینِ کارهای پژوهشگران غربی دربارهٔ ایران و خاور نزدیک برشمرده میشود. این کتاب برای نخستین بار در ایران با نام «سیاحتنامه شاردن» با برگردان محمد عباسی توسط مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر در سال ۱۳۳۵ منتشر شدهاست.
🌐کانال آرشیو منابع سیاسی
🆔 @Archpoldeb
مردی که امضایش، افغانستان را از ایران جدا کرد!
میرزا ابوطالب فرخ خان غفاری ملقب به امین الدوله، یکی از رجال شهیر عصر ناصرالدین شاه قاجار بود که سفارت ایران در فرانسه را به سال 1235ه.ش مقارن با 1857.م تاسیس کرد و به مدت دو سال وزیرمختار ایران در فرانسه و چند کشور اروپایی بود؛ اما نام او در تاریخ با جدایی هرات از ایران پیوند خورده است. پس از شکستهای ایران از روسیه که منجر به امضای عهدنامه های گلستان و ترکمانچای شد، انگلیس تلاش میکرد با گسترش نفوذ خود در کابل، قندهار، هرات، بخارا، پنجاب، سند و بلوچستان، این مناطق را به عنوان حریم امن خود در منطقه با هندوستان قرار دهد؛ در این میان، روسیه که مناسبات پر سودی با دربار ایران داشت، مانع اصلی به شمار میرفت. با شروع سلطنت ناصرالدین شاه، «کهندل خان» و «محمدخان»، فرمانروایان قندهار و هرات به شاه ایران اعلام سرسپردگی کردند که این امر به شدت انگلیسیها را نگران کرد. انگلیس چندی بعد با وعده و وعیدهای بسیار، «دوست محمدخان»، حاکم کابل را تشویق کرد به هرات لشکرکشی کند؛ ایران هم بی کار ننشست و سپاهیان خود را راهی این شهر کرد. گرچه لشکریان قاجار با کمک بومیان افغان، سپاه دوست محمدخان را شکست دادند و هرات را تصرف کردند، اما اتفاقی غیرمنتظره همه چیز را به هم ریخت؛ انگلیس که منافع خود را در خطر می دید به ایران اعلان جنگ داد. فرخ خان امین الدوله وزیرمختار ایران در پاریس، مامور شد با ناپلئون سوم و نیز سلطان عثمانی مذاکره کند تا بین ایران و انگلیس مصالحه شود. اما انگلستان ناوگان خود را به جنوب ایران فرستاد و با وجود مقاومت های مردمی، بر خارک، بوشهر، خرمشهر و اهواز مسلط شد. نقل است که در آن روزها، روزنامه تایمز در سرمقاله ای با عنوان «نه می دانیم و نه علاقه ای داریم که بدانیم که هرات کجاست»، نسبت به لشکرکشی انگلستان به ایران انتقاد کرده بود، اما «پالمرستون»، نخست وزیر بریتانیا به این انتقادات وقعی ننهاد.
پیشروی انگلستان، سرانجام روسیه و فرانسه را به وحشت انداخت و آنها شاه ایران را وادار به مصالحه کردند؛ صلحی که تحت عنوان «عهدنامه پاریس» بین ابوطالب فرخ غفاری، نماینده دربار ایران در پاریس و«لرد کاونی» نماینده دولت انگلستان به امضا رسید. گفته می شود میرزا آقاخان نوری صدراعظم ایران و قاتل میرزا تقیخان امیرکبیر، در آن زمان تنها یک دستورالعمل برای فرخ خان که مشغول مذاکره با طرفهای اروپایی بود فرستاد: «شما اختیار دارید در هر مسئلهای كه مورد تقاضای انگلیسیها است موافقت كنید، مگر در دو مورد: یكی سلطنت ناصرالدینشاه و دیگری صدارت من.» بر اساس پیمان ننگینی که فرخ خان امضا کرد، هرات از ایران جدا شد و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت!!
با سپاس از دوست گرانقدر، اقای نوکنده.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com