قناة

جستاری در مباحث روش‌شناسی

جستاری در مباحث روش‌شناسی
567
عددالاعضاء
802
Links
1,199
Files
143
Videos
681
Photo
وصف القناة
✅ کانالی برای مطالعات و مباحث روش شناختی (با رویکرد تراثی)
Forwarded From Hossein Mottaqi
✅ کارگاه سندشناسی در کتابخانه آیت الله بروجردی/ مدرس استاد اسدالله عبدلی آشتیانی
جلسه اول
جلسه دوم
جلسه سوم
جلسه چهارم
جلسه پنجم
Forwarded From Basatin
✅ Timurid Manuscripts in Context
نشستی علمی در زمینه نسخ خطی تیموری (دانشگاه پرینستون)
🔹برای دیدن فایلهای کامل جلسات این نشست، می‌توانید از طریق این لینک دنبال بفرمایید:
https://t.me/heratshenasi/703

🆔 @manuscript
Forwarded From کانال کتاب (yortchi) pdf
📹اندازه نیازت را بشناس

پادشاه به مرد #حکیم گفت چیزی بگو که همه زندگی به دردم بخورد. حکیم به او گفت: ببین نیاز تو چه اندازه است. اگر اندازه نیازمندی تا را بشناسی می توانی بفهمی که چه چیزی رفع نیاز شما می کند.

اما اگر اندازه نیازت را نشناختی و بیش از آن چه نیاز داری، خواستار شدی چه می کنی؟ افراط ؛ اگر نیازت را بشناسی نه به خودت دردسر تحمیل می کنی و نه به دیگران.
Forwarded From کتابخانه آیت الله العظمی بروجردی ( کتابخانه مسجد اعظم قم)
تاریخ شفاهی

با حضور دکتر حسین متقی پژوهشگر و نسخه پژوه

پیرامون خاطرات سفر به آلمان

@boroujerdilib

لینک آپارات:
https://www.aparat.com/v/ufjSn
✅ حاوی نکاتی در حوزه روش شناسی در آلمان👆
Forwarded From Amir hosein
هنرِ کتاب نخواندن

ایرج شهبازی

در یکی از روزهای سال 1384 یا 1385، دکتر شفیعی کدکنی، در کلاس دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، در دانشگاه تهران، دو دستِ خود را به حالت تکبیرِ نماز، تا برابر گوش‌ها بالا آوردند و فرمودند: استاد بدیع الزمان فروزانفر یک روز، به همین حالت دستان‌شان را بالا آوردند و فرمودند:

«استادِ ما، ادیب، ده جلد کتاب خوانده بود».

منظور استاد فروزانفر از «ادیب» همانا «ادیب پیشاوری»، از بزرگترین استادانِ ادبیات فارسی و عربی، در سدۀ گذشته است. روز سه‌شنبه، دوم خردادماه 1396، از استاد رسول شایسته که ایشان هم از دانشجویانِ استاد فروزانفر بوده‌اند، دربارۀ این جمله پرسیدم و ایشان هم تأیید کردند که آن استاد بزرگ، در حقِ ادیب پیشاوری چنین سخنی گفته است.

اکنون که سندِ این روایت استوار شد، بهتر است که نگاهی به دلالتِ آن بیندازیم. مطلبِ شگفت‌آوری که از این سخن به دست می‌آید، آن است که ادیب پیشاوری، با مطالعۀ تعداد بسیار اندکی کتاب، به یکی از بزرگترین استادانِ زمانۀ خود تبدیل شده بودند و کسانی که چندین برابر ایشان کتاب خوانده و مطالعه کرده بودند، هیچگاه نتوانستند به جایگاهِ رفیع ایشان در دنیای ادبیات نزدیک شوند. به نظر می‌رسد رازِ این مطلب در «هنرِ کتاب خواندن» و از آن مهم‌تر در «هنر کتاب نخواندن» است؛ یعنی برای دانشمند شدن علاوه بر آنکه نیاز داریم به کتاب خواندن، باید این هنر را داشته باشیم که تشخیص بدهیم چه کناب‌هایی را «نباید» بخوانیم.

گفتنی است که در هر زمینه‌ای از دانش‌های بشری، تعدادِ منابع دست اول از انگشتان دست درنمی‌گذرد و تقریباً همۀ کتاب‌ها و مقالات و پایان‌نامه‌ها از درونِ همین کتاب‌های اندک پدید می‌آیند؛ بنابراین برای متخصص شدن در هر رشته‌ای، بهتر است که مستقیماً به سراغ همین منابع و مراجع دست اول برویم و بیهوده عمر خود را بر سر مطالبِ دست دوم و دست سوم تلف نکنیم. کم نیستند کسانی که ده‌ها و صدها کتاب و مقاله و پایان‌نامه و گزارش دربارۀ یک موضوع خوانده‌اند و ده‌ها سخنرانی دربارۀ آن موضوع گوش داده‌اند، ولی هیچگاه در آن حوزه صاحب‌نظر نشده‌اند و هستند کسانی مانند ادیب پیشاوری که با مطالعۀ عمیق و دقیق چند کتاب، نامی جاوادانه از خود به یادگار گذاشته‌اند؛ برای نمونه ادیب پیشاوری کتاب «مطوّل» را که از برترین منابع دست اول در حوزۀ علوم بلاغی است، در حافظه داشتند و بارها و بارها آن را به دقت تمام خوانده بودند. روشن است که فراگیریِ دقیق مطوّل او را از مطالعۀ بسیاری نوشتجات دست دوم بی‌نیاز کرده بود. استاد فروزانفر هم، در قیاس با بسیاری از استادان زمانۀ خود، کتاب‌های زیادی نخوانده بود، ولی «کتاب‌های خوبِ کمی» را «خوب» خوانده بود.

بنابراین برای پیشرفت در هر زمینه‌ای از معارف بشری، خوب است به این دو نکته توجه کنیم: اولاً مراجع و منابعِ اصلی و مادر را که تعدادشان معمولاً اندک است، بخوانیم و ثانیاً این کتاب‌های خوب را بارها و بارها با دقت تمام بخوانیم، آنها را عمیقاً بیاموزیم، در آنها نیک درنگ کنیم و آنها را درونی کنیم. اینجاست که می‌گوییم باید «هنرِ نخواندنِ کتاب‌های دست دوم» را آموخت.

#روش_مطالعه

@irajshahbazi
Forwarded From هشت بهشت
📚📚📚📚

در ستایش کم‌خواندن

⭕️ این روزها همه از خواندن، همه از کتاب، همه از کتابخانه و همه از نشر و طبع و مطبوعات سخن می‌گویند... آن‌قدر که حتی من کتابدار هم به امان می‌آیم و وقتی صدای سوزناک تبلیغات‌چی را از رادیو می‌شنوم که از کتاب حرف می‌زند بی‌اختیار رادیو را خاموش می‌کنم.
خواندن امروز همان گونه تبلیغ می‌شود که کالاهای تجارتی در رادیو و تلویزیون. ملاک همه چیز کمیت است نه کیفیت. زیاد پول داشته باشیم، زیاد بخوریم، زیاد بنوشیم، لباس زیاد داشته باشیم، زمین زیاد داشته باشیم، کتاب زیاد داشته باشیم. بهترین ناشر، ناشری است که تعداد کتابهای منتشرشده‌اش بیشتر باشد. روشنفکر به کسی گفته می‌شود که زیاد خوانده باشد. ملاک ارزشیابی در عالی‌ترین مدارج دانشگاهی، کثرت انتشار است و کثرت سابقهٔ کار. این است که آدمها، حتی استادان دانشگاه‌ها برای کسب مقام و شخصیت و به دست آوردن اعتبار بیشتر در سوپرمارکت روز مدام می‌نویسند. اینکه چه می‌نویسند مهم نیست. فکر می‌کنید از این‌همه کتابی که در سال در ایران منتشر می‌شود چندتای آن‌ها را واقعاً اندیشه‌ای جدید، فکری اصیل و هوشمندانه را عرضه می‌دارند؟

⭕️ قدمای ما چگونه می‌خواندند؟ آنها با کتاب عشق می‌ورزیدند. با کتاب زندگی می‌کردند. با کتاب گفت‌وشنودی دوجانبه برقرار می‌کردند. آنها هر کتاب را ده‌ها و ده‌ها بار می‌خواندند. هر کلمهٔ آن برایشان متضمن معانی بی‌شمار بود و هر جمله‌ای دنیایی از رازهای سربه‌مهر که باید گشوده می‌شد. با هر کلمه حرف می‌زدند. این است که می‌بینیم بر کتاب‌ها، بر کلمات هر کتاب شروح و حواشی بسیار نوشته می‌شود. شروحی که خود دنیایی است از آنچه خواننده از این گفت‌وشنود دوجانبه تحصیل کرده است.

⭕️ کدامیک از ما این روزگار می‌توانیم ادعا کنیم که یک کتاب را بیش از یک یا دوبار خوانده‌ایم؟
مردم بسیاری را دیده‌ام که غالباً به مطالعه نقدی که دربارهٔ کتابی نوشته می‌شود اکتفا می‌کنند و بدون اینکه اصل کتاب را خوانده باشند در مجالس و محافل از کتاب سخن می‌رانند. مسئله این نیست که به کشفی برسیم، به آگاهی و شناختی اصیل دست یابیم. مسئله بر سر کثرت است. زیاد بخوانیم یا تظاهر کنیم که زیاد خوانده‌ایم، زیرا که کثرت در بازار شخصیت اهمیت دارد. زیرا انسان با خودش با هم‌نوعش و با طبیعت بیگانه شده است و انرژی حیات خویش را چون نوعی سرمایه‌گذاری تلقی می‌کند که باید با آن بیشترین سودها را به چنگ آورد.

⭕️ قدمای ما با کیفیت کار داشتند و عمقی می‌خواندند. ما با کمیت کار داریم و سطحی می‌خوانیم. مادران و پدران ما، مادربزرگ‌ها و پدربزرگهای شما آنچه را خوانده‌اند با زندگی‌شان عجین شده است و شما اغلب تعجب می‌کنید که چگونه برای هر مطلب شاهد مثالی از سعدی، حافظ، از قرآن، از مولانا و از ناصرخسرو دارند. و ما که این‌همه به‌ظاهر باسوادتریم و مدرسه‌رفته و دانشگاه‌دیده و کتاب‌خوانده چگونه چنین قدرتی نداریم؟ برای اینکه سواد برای آنها متاعی نبوده است که با آن به بازار بروند. سواد زندگیشان است. اگر شعری از حافظ برایتان می‌خوانند برای این است که سال‌ها با این دوست راز و نیازها داشته‌اند و حالا شناختشان از او خیلی بیشتر از شناسایی شما از دوست دیرینتان است. این است که وقتی بیتی را شاهد مثال می‌آورند در واقع حرف دلشان را می‌زنند، منتهی به زبانی زیباتر. درست همانند اینکه جزئی از تجربهٔ خاصی از زندگیشان را برایتان نقل می‌کنند. مادر من شاید بیش از بیست سی کتاب در عمر خود بیشتر نخوانده باشد ولی به مراتب، به معنای واقعی کلمه، از من باسواد کتابدار که غالب نویسندگان را می‌شناسم و از انتشارات روز باخبرم باسوادتر است.

✅ سواد [امروز] سواد تلویزیونی است. سواد روزنامه‌ای و سواد زن روزی. تمام مطالب روزنامه فقط برای یک روز معتبر است و بعد از آن هیچ می‌ماند.
تند بخوانیم، تند بخوانیم که از اخبار روز عقب نمانیم. زیاد بخوانیم، زیاد کتاب بخریم. چگونه بخوانیم، چه بخوانیم و چه می‌خواهیم از خواندن، مطرح نیست. این است که مساله تندخوانی مد روز می‌شود. تدریس می‌کنند که به جای حروف کلمات و به جای کلمات سطور و به جای سطور اوراق را بخوانیم.
تندخوانی یعنی اینکه بتوان با یک نظر یک ورق را خواند. و این‌همه بجای تامّلی است که قدمای ما در هر کلمه، در هر جمله و در هر سطر می‌کردند. در چنین دنیایی دیگر چه جای حافظ است و مولانا؟ چه جای حلاج است که با خدا یکی شد؟ و چه جای فردوسی و سعدی و طبری و بیهقی؟

⭕️ ناچار توضیح بدهم که وقتی من از کتاب حرف می‌زنم منظورم کتابهای علمی نیست. بگذریم که این روزگار در کتابهای علمی هم تکرار است و ازدیاد و کثرت به جای اصالت شامل اینگونه کتاب‌ها هم شده است.

📌بخشهایی از سخنرانی مرحوم پوری سلطانی، کتابدار معروف

نسخه کاملتر در این لینک قرار دارد:
https://t.me/qadahha/6399

#بهشت_مطالعه

💌 @My8behesht
Forwarded From Basatin
✅ Discussions on Islamic manuscripts (group)

🔹In the name of Allah,
the subject of this group's activity is discussions of "Islamic manuscripts".
The Islamic manuscript is a manuscript that written in the "Arabic script & alphabet", although the language is not Arabic or the subject of the work isn't Islamic, or the author is not Muslim.

It should be noted that this group is special for foreign professors, researchers, and students interested in the subject of manuscripts and related topics.

The group intends to answer the research questions and needs of researchers in the field of Islamic manuscripts.

The conversational language in this group will be preferred English or one of the European languages.

To join this private group, the non-Iranian professors, researchers, and students, can they send a message to the admin (@mankdim).
Thank you💐

🆔 @manuscript
Forwarded From مصطفی ملکیان
⭕️ "زندگی بر اساس سه اصل صداقت، احسان و تواضع "

✍️ مصطفی ملکیان

سرچشمه‌های اخلاق از نظر عارفان به این سه بر می‌گردد:
صداقت، احسان و تواضع.
از نگاه عرفان، کارهای درست اخلاقی از سه قسم بیرون نیستند و کارهای نادرست اخلاقی اضداد یا نقائض این سه‌اند. عارفان برای اخلاق یک نظام درختی درست می‌کنند. یعنی ما سه کار درست داریم و باقی کارهای اخلاقی یا مصادیق این سه تا هستند و یا از ازدواج و ترکیب این سه به وجود می‌آیند. برخی از مصادیق‌اند و برخی از فرزندان این سه.

🔹«صداقت» یکپارچگی و هم‌نوایی هر پنج ساحت وجودی ما است. یعنی ساحت‌های عقاید؛ عواطف و احساسات و هیجانات، خواست‌ و اراده، کردار و گفتار. سه ساحت اول در درون ما و دو ساحت دوم در بیرون ماست.
باید توجه داشت که «صدق» یا همان راست گفتن، تنها یکی از مصادیق «صداقت» و به معنی انطباق گفتار با عقیده است.

🔹همچنین «ریا»، عدم انطباق ساحت گفتار یا کردار با ساحت دوم وجود ما است. خیلی وقت‌ها هم پیش می‌آید عقایدمان با عواطف و احساسات و هیجانات‌ مان انطباق ندارد. مثلاً من کسی را می‌شناسم که از معاریف روزگار ماست و یک نئومارکسیست‌ کامل است اما می‌گوید روز عاشورا با تماشای عزاداری از تلویزیون، متأثر شده و اشک می‌ریزد.

🔹«تواضع»، در نعمت‌های زندگی خود را دیگری انگاشتن است. در وجوه مثبت زندگی، خودم را دیگری فرض کنم. یعنی اگر برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شدم، چنان احساس کنم که انگار دیگری برنده‌ی این جایزه شده است. همان‌قدر باد به غبغب انداختن و شادی کردن و توقع رفتار متفاوت که اگر دیگری برنده‌ی آن جایزه می‌شد در من سر می‌زد، حالا که خودم برنده‌ شدم به من دست دهد. یعنی هر چیزی که در نظام ارزشی خودتان مثبت تلقی می‌شود، فرض کنید که به چنگ دیگری افتاده است.

🔹«احسان»، یعنی در نقمت‌های زندگی، در ناخوبی‌ها و ناخوشی‌های زندگی، دیگری را خودم بینگارم. اگر فرزند من بیمار شود چقدر تب و تاب دارم که هر چه زودتر او به بیمارستان برسانم، حال اگر فرزند شما بیمار شد، من با همان تب‌وتاب او را به بیمارستان برسانم. یعنی هر بدی و ناخوشی که در زندگی دیگران است، گویا بدی و ناخوشی زندگی من است. ابوالحسن خرقانی می‌گفت: «اگر از ترکستان تا به درِ شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آنِ‌ من است و همچنین اگر از ترک تا شام کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است آن دل از آنِ من است.»

🔹قرآن درباره‌ی پیامبر اسلام گفته است: «عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم»(توبه:۱۲۸). «عَنَت»‌ رنج کوچک است و «عزّت» رنج عظیم. یعنی هر رنج کوچک شما، رنج بزرگی برای پیامبر است. «احسان»، هم نیک‌خواهی است و هم نیکوکاری. هم جنبه‌ی خواهش دارد و هم کنش.
شاعر می‌گفت:
هر که ما را یار نبود ایزد او را یار باد
هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد
هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی از باغ عمرش بشکفد بی خار باد
در دو عالم نیست ما را با کسی گرد و غبار
هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد
می‌گوید من دوست دارم کسی که در پای من خار می‌ریزد، حتی گل‌هایش هم خار نداشته باشد.

🔹این شعرها و حرف‌ها لااقل نوعی(Guide Line) هستند. نوعی راهنمای عمل. وقتی به فرزندمان می‌گوییم تا همه‌ی کتاب‌های جهان را نخوانده‌ای متوقف نشو، می‌دانیم که او نخواهد توانست همه‌ی کتاب‌های جهان را بخواند، اما این را می‌‌گوییم تا به هیچ نقطه‌ای قناعت نکند. به این توصیه‌ها و دستورالعمل‌ها در روان‌شناسی و روان‌درمانگری(Guide Line) می‌گویند. مولانا به این نکته خیلی توجه داشته است. می‌گوید:
تو به هر صورت که آیی بیستی
که منم این والله آن تو نیستی[مثنوی:دفتر چهارم]

🔹یعنی همین که بگویی من به اینجا رسیدم، می‌گویم نه، هنوز راه‌های نرفته وجود دارد. تو بالاتر از اینی. می‌توانی گام‌های دیگری هم برداری.
اگر هم به آن درجه از نیک‌خواهی نرسیدی دستِ‌کم به اینجا برسی که بتوانی عفو(بخشایش) داشته باشی. حتی اگر به این جا نرسی که بگویی «هر گلی کز عُمرش بکفد بی‌خار باد»، کَمِ‌ کم بتوانی عفو کنی.

🔹به نظر عارفان می‌آمد که تمام اخلاق مبتنی بر این سه هستند. یکی اینکه صداقت داشته باشیم و تزویر و ریا در ما راه نداشته باشد. دوم اینکه هر خوشی‌ای به ما رسید فرض کنیم به دیگری رسیده است و سوم اینکه هر ناخوشی‌ای که به دیگری رسید فرض کنیم به خودمان رسیده است.

🔅سخنرانی دوازده آموزه ی مشترک عارفان ( دوازده گام عرفان عملی)

@mostafamalekian
دکتر حسین متقی: چالش های فهرستنویسی نسخ خطی
https://www.aparat.com/v/8V6cg/