قناة

جستاری در مباحث روش‌شناسی

جستاری در مباحث روش‌شناسی
567
عددالاعضاء
802
Links
1,199
Files
143
Videos
681
Photo
وصف القناة
✅ کانالی برای مطالعات و مباحث روش شناختی (با رویکرد تراثی)
Forwarded From دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
فراخوان مقاله برای یکصدمین سال با تأسیس حوزه علمیه قم.موضوعات و اخبار مربوطه را اینجا ببینید

@howzehoralhistory
✅ کتابی ارزشمند ...
Forwarded From جامع المخطوطات
Forwarded From ورجاوند ۳
Forwarded From عارفانه
انا لله و انا الیه راجعون
صحنه ای ماندگار از تواضع آیت الله صافی گلپایگانی
@Arefane
Forwarded From Mozhgan
👆👆
✒️نام کتاب : آیین مطالعه و یادگیری
نویسنده : مرتضی نصرت
🍁🍁🍁🍁🍁
توضیحات : در کتاب حاضر شیوه‌های یادگیری و مطالعه، طی مباحث زیر تشریح شده است : عوامل موثر بر یادگیری، شرایط مطالعه مطلوب، شیوه‌های تقویت حافظه، دلایل فراموشی از دیدگاه‌های مختلف، مراحل یادگیری موثر، روش‌های مطالعه، عواملی که باعث درک بهتر مطالب می‌شوند، شیوه فراگیری در کلاس درس و شیوه ارائه امتحان .در پایان هریک از مباحث احادیثی از امامان (علیهاالسلام) یا جملاتی از بزرگان نقل شده است.
Forwarded From 🌎قانون توانگری🌎
۱. قانون مورفی: از هرچی بیشتر بترسی، بیشتر اتفاق میافته!

۲. قانون کیدلین: اگر بتونی مشکلت رو روی کاغذ بنویسی، ۵۰٪ قضیه حل میشه!

۳. قانون گیلبرت: بزرگترین مشکل هنگام انجام یک کار اینه که کسی بهت نگه چیکار کنی!

۴. قانون ویلسون: اگر همیشه هوش و اطلاعات رو در اولویت قرار بدی، پول وارد زندگیت میشه!

۵. قانون فالکلند: وقتی هیچ تصمیمی برای انجام کاری نداری، تصمیمی نگیر!
✅ سیگار، قاتلی خاموش و یک پیشنهاد!
امروز خبری توجهم را جلب کرد و هوش از سرم ربود: "مصرف سالانه سیگار کشور، ۷۰ میلیارد نخ سیگار است"!
از آنجا که از آخرین شیطنتم در لب زدن به سیگار، حدوداً ۴۷ سال گذشته (۱۳۵۳)، هیچوقت به آن فکر نکرده بودم، رویتِ آمار فوق، برایم خیلی تکان دهنده بود. با دستپاچگی و کنجکاوی خواستم ببینم اساساً امروزه در بازار، یک نخ سیگار چند تومان است؟ در همان‌ سطر نخست صفحه گوگل، آماری دیدم مربوط به ۱۳خرداد سال ۱۳۹۷: "هر نخ سیگار از ۷۵ تا حدود ۱۱۵۰ تومان است"! دیگر جستجو را ادامه ندادم ببینم امسال قیمت‌ها چند و چون است، لابد حداقل ۲۰۰ یا حتی ۵۰۰ تومان شده باشد. با خود سرانگشتی حساب کردم، اگر هر نخ سیگار را به طور متوسط ۲۰۰ تومان حساب کنیم، ایرانیان، در طول سال ۱۴ هزار میلیارد تومان (حدود ۵۰۰ میلیون دلار) ثروت ملی کشور را، دود می‌کنند، ضمن اینکه هم خود را نابود و بیمار می‌کنند، هم خانواده خود را منزجر، هم محیط زیست را آلوده و هم با "بیمار شدن" خودشان و "بیمار کردن" دیگران، هزینه‌های دیگری را بر گُرده کشور، بار می‌کنند، آری ۵۰۰ میلیون دلار در سال، ثروتی گرانبهاست که فقط خدا می‌داند، مبلغ این ماده کشنده، چقدر می‌توانست گره از کار نیازمندان باز کند، چه کارهای نابی را می‌توانست شکل دهد ... امروز، سر انگشتی محاسبه‌ای کردم ببینم از باب نمونه، با این مبلغی که سالانه، اینگونه دود می‌شود، چه کارها می‌شد کرد:
الف) در تهران می‌توان سالانه ۷۰۰۰ خانه دو میلیارد تومانی و در شهرستانها سالانه تا ۱۴۰۰۰ خانه یک میلیاردی ساخت و با فرایندی، با اقساط مدت بالا به نیازمندان داد.
ب) بر اساس بررسی‌های سازمان مجری ساختمان‌ها و تجهیزات دولتی و عمومی، هزینه تاسیس یک بیمارستان عمومی در شهرهای کوچک به ازای هر تخت بیمارستانی حدود ۵۰۰ میلیون تومان و در شهرهای بزرگ حدود ۱ میلیارد تومان برآورد می‌شود. البته با احتساب هزینه تجهیزات، این رقم به بیش از یک و نیم تا دو میلیارد تومان می‌رسد. به بیان بهتر برای تاسیس یک بیمارستان ۲۲ تخت‌خوابی که کمترین میزان تخت مجاز خواهد بود، باید ۴۵ میلیارد تومان سرمایه وجود داشته باشد. به دگر تعبیر شاید بتوان گفت، تنها و تنها با این مبلغی که شوربختانه فقط دود میشود، سالانه بیش از ۳۰۰ بیمارستان ۲۲‌ تخت خوابی تخصصی میتوان در شهرهای مختلف کشور ساخت.
ج) اگر بشود با حداکثر صرفه جویی‌ها، با متوسط دویست میلیون تومان، زوجی را همراه با جهیزیه معمولی در حد ضرورت، به خانه بخت فرستاد، با این مبلغی که فقط دود میشود، سالانه زمینه ازدواج ۷۰ هزار زوج را فراهم کرده و خوشبخت نمود.
د) با این‌ مبلغی که فقط دود می‌شود، می‌توان بیشتر نیازهای متنوع معلولان، روشندلان، ناشنوایان، ناگویا و عقب‌مانده‌های ذهنی و حتی بخشی از سالمندان را به نحو احسن مرتفع ساخت و مهمتر از همه انبوهی از ساختارها و زیرساخت‌های اجتماعی متناسب با نیازهای آنان را همچون تعبیه پل‌ها، راهروها، پیاده‌روها، پارکینگ‌ها، بانک‌ها، متروها و ... را همسان‌سازی کرد.
ه) طبق آمارهای رسمی سال ۹۹، قیمت ساخت یک کیلومتر مسیر مترو (در تهران) برابر با هزار میلیارد تومان می‌شود و قاعدتا در شهرهای دیگر به نصف و بلکه بیشتر تقلیل پیدا می‌کند. برای نمونه با همین مبلغی که ففط دود میشود در تهران می‌توان سالانه ۱۴ کیلومتر و در شهرهای دیگر حداقل ۲۸ کیلومتر خط مترو افزود یا ساخت و مردم را از گرفتاری روزه ترافیکی رهانید.
و) خاطرم هست، در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ که مدتی در آلمان بودم، هر یورو معادل یکهزار تومان بود، برای یک آلمانی، با غض نظر از حقوق ماهیانه یک کارمند شاغل یا بازنشسته، حقوق از کارافتادگی ماهانه ۱۲۰۰ یورو و حقوق بیکاری نیز ۱۴۰۰ یورو تعیین شده بود. اکنون که فکر میکنم می‌بینم اگر چنین قانونی در کشور ما هم بود، با همین مبلغی که به هوا دود میشود، صرف نظر از مقوله بیمه، میتوان برای بیش از دویست هزار نفر افراد از کار افتاده یا بیکار، حقوق ماهانه ۵ میلیون تومانی و یا برای چهارصد هزار نفر حقوق حداقلی سه میلیون تومانی، پرداخت نمود.
ز) اگر ساخت و راه اندازی یک کارخانه تولیدی معمولی و کوچک به طور متوسط حداقل ۲۰ میلیارد تومان هزینه داشته باشد، با این مبلغ می‌توان سالانه حداقل ۷۰۰ کارخانه تولیدی در کشور راه اندازی نمود و اگر هر کارخانه هم به طور متوسط ۱۰۰۰ نفر را به کار گیرد، سالانه ۷۰۰ هزار شغل و اشتغال ایجاد می‌شود!
دیگر کافی است، شاید تا صدها مورد هم فکر کرد و نوشت ... [ادامه👇]
🆔 @raweshshenasi
و اما پیشنهاد مشخص من این است، صندوقی حقوقی در یکی از بانک‌های کشور، با نظارت نمایندگانی از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی، اختصاصاً با تولی‌گری تیمی از چهره‌های برتر دانشگاهی، علمی، سینمایی و ... که خود سابقه اعتیاد به سیگار داشته‌اند، ولی با یک تصمیم کبری، آن را برای همیشه کنار انداخته‌اند، تاسیس شود و با توجه به جایگاه و نفوذ خود، از مردم (سیگاری‌ها)، تقاضا کنند که به این #کمپین_ترک_سیگار، بپیوندند و یکسال مبلغی را که برای این ماده کشنده هزینه می‌کردند، به این صندوق واریز نمایند تا در زمینه‌های خیری که شورای عالی این نهاد صلاح می‌داند، به مصرف برسد.
الهی چنین باد🍃🤲🍃

#روش‌_زندگی_سالم
#کمپین_ترک_سیگار
🆔 @raweshshenasi
Forwarded From خرمگس
یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی دربارهٔ عباس زریاب خویی (اندیشمند، نویسنده، مترجم، ادیب، نسخه‌شناس و استاد دانشگاه تهران)
بخارا، شمارهٔ ۱۰۴، بهمن-اسفند ۱۳۹۳

اَرَایت مَن حملوا علی الاعواد؟
اَرَایت کیف خبا ضیاءُ النادی؟
شریف رضی

دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی! جز این چه می‌توانم گفت، در این راسته بازار مدرک‌فروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو. سیاهی لشگری از خیل دانشجویان و استادان چیزی برابر تمام دانشگاه‌های فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور پیشرفته دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری از برای زمانه خویش می‌دانند. کفاهُم جَهلُهُم!

اگر از همه رشته‌های دانش زمان بی‌خبرم، اما، در کار خویش خبره‌ام و می‌دانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر می‌برد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکه‌گیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!

در عصری که «تحقیقات» دانشگاهی ما از یک سوی در شکل اوراد و عزایم خود را نشان می‌دهد و از سوی دیگر نسخه‌برداری کمرنگی از فرهنگ ژورنالیستی زمانه است، چه می‌توان گفت، جز اینکه بگویم:

دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!

در عصر «محققانی» که اگر از تألیفات خودشان امتحانشان کنند از عهده قرائت متن «تحقیقات» خویش برنمی‌آیند و دولت، با ساده‌لوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات می‌کند و چندان بی‌خبر است که این رتبه‌های کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی می‌کند، چه می‌توانم گفت، جز اینکه بگویم: دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!

نمی‌گویم او واپسین بود، ولی در میان واپسین‌ها، بی‌گمان، برجسته‌ترین بود، برجسته‌ترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق می‌ورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا ادبیات فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغرب‌زمین می‌گذرد در حوزه پژوهش‌های ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از افلاطون تا هگل و مارکس و ناقدان معاصرش.

زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه «حکیم» بود یعنی فرزانه‌ای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و بسیار اندیشیده و از انبوه خوانده‌ها و دانسته‌های خویش، منظومه‌ای عقلانی برای تبیین جهان و فرهنگ ملی خویش تدارک دیده است و براساس این منظومه عقلانی و فرهنگی است که نگران پیرامون خویش است.

به راستی دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» ابن‌سینا و «اسفار» صدرالمتالهین و «شاهنامه فردوسی» و «صیدنه» ابوریحان بیرونی و «دیوان خاقانی» و فلسفه تاریخ ایران و تاریخ فلسفه ایران را در عالی‌ترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره گوته، شیلر، کانت، هگل، صادق هدایت و مهدی اخوان ثالث سخن می‌گوید سخنش از ژرف‌ترین سخن‌ها باشد؟

به ‌راستی دیگر، در کجای ایران می‌توان یافت مردی چون او که این چنین ترکیب متناقضی از کهنه و نو و شرق و غرب و عقل و نقل باشد با آن‌چنان حضور ذهن شگفت‌آور و هوشیاری و طنز و خاکساری و فروتنی اعجاب‌انگیز؟ به‌راستی که درمانده‌ام، چه بگویم جز اینکه بگویم:
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
@kharmagaas