قناة

جستاری در مباحث روش‌شناسی

جستاری در مباحث روش‌شناسی
567
عددالاعضاء
802
Links
1,199
Files
143
Videos
681
Photo
وصف القناة
✅ کانالی برای مطالعات و مباحث روش شناختی (با رویکرد تراثی)
Forwarded From اطلاعات حقوقی
⚖ جرم سرقت ادبی

طبق تبصره ماده 6 قانون مطبوعات 1364:

"سرقت ادبی عبارت است از نسبت دادن عمدی تمام یا بخش قابل توجهی از آثار و نوشته‌های دیگران به خود یا غیر،ولو به صورت ترجمه"

همچنین موجب ماده 23 قانون حمایت از حقوق مؤلّفان و مصنّفان و هنرمندان,
هر کس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است 'به نام خود یا 'به نام پدیدآورنده" بدون اجازه او و یا عالماً و عامداً به‌نام شخص دیگری غیر از پدیدآورنده نشر یا پخش یا عرضه کند به حبس تأدیبی از شش ماه تا 3 سال محکوم خواهد شد.
🔺اثرهای مورد حمایت این قانون نیز کلیه آثار ادبی, علمی, هنری, عکاسی, شعر,نمایشنامه,نوشته, جزوه, نقشه,طرح و کلیه آثار سمعی و بصری است.

@bozorgmehrlawfirm
Forwarded From unknown
نحوه‌ی صحیح ارجاع دادن به عین نوشته‌ی دیگران به صورتی که مشمول «سرقت علمی کلمه به کلمه» نشود.
مرجع تصویر وب‌سایت دانشگاه هاروارد: http://bit.ly/2raUtwd

@RouhaniThesis 📚🔎
@K1inUSA 🇮🇷🇺🇸
Forwarded From unknown
#یادداشت_مهمان
لزوم دفاع از حیثیت علمی ایران در مجامع دانشگاهی دنیا
✍🏻#سیده_راضیه_حسینی

پلیجریسم (plagiarism) یا سرقت علمی بدترین نوع فساد آکادمیک است. فردی که مرتکب سرقت علمی می‌شود نه تنها زحمت پژوهشی فرد دیگری را به نام خود ثبت میکند (سرقت می‌کند)، بلکه مدرک دانشگاهی را در شرایطی کسب می‌نماید که بعلت عدم انجام فعالیت علمی مورد انتظار، صلاحیت دریافت آن را ندارد و همین مدرک دانشگاهی مبنای کسب شهرت، درآمد و یا قدرت برای وی می‌شود.

نحوه برخورد با این نوع فساد آکادمیک در کشورهای اروپایی و آمریکا بسیار سختگیرانه و بدون مسامحه است چرا که اعتبار علمی این دانشگاه‌ها در گرو رعایت حقوق معنوی پژوهش و ملزم نمودن دانشجویان به انجام فعالیت‌های علمی متناظر با مرتبه دانشگاهی آنان است.

در شرایطی که کشور ما در بسیاری از شاخه‌های علوم جزو کشورهای پیشتاز است، ارتکاب سرقت علمی توسط حسن روحانی، بعنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، یک آبروریزی در سطح بین‌الملل را برای کشور ما رقم زده که نه تنها وجهه‌ی مردم ایران را در سطح جهانی دچار خدشه کرده، بلکه اعتبار هزاران پژوهشگر ایرانی در دانشگاه‌های مختلف دنیا را متزلزل نموده است.

بهترین روش مواجهه با چنین بداخلاقی علمی، پیگیری و برخورد با فرد خاطی توسط مقامات علمی و دانشگاهی و قشر فرهیخته جامعه ایست که اینگونه مورد هتک حیثیت قرار گرفته است. ضمن آنکه برخورد قضایی و علمی و قانونی بدون ملاحظه با شخص خاطی، کمترین خواسته ملی در این زمینه است.

https://goo.gl/r1F1N5

‏@RouhaniThesis 📚🔎
‏@K1inUSA 🇮🇷🇺🇸
Forwarded From سیدرضا سجادی نژاد
انتحال در رساله دکتری

سرقت و انتحال در رساله دکتری کار ساده ای نیست. من از وضعیت داخل ایران مطلع نیستم. اما الآن حدود پانزده سال است خارج ایرانم و در کشورهای مختلف هم در دو مرحله تحصیل کرده ام و هم تدریس داشته ام و هم با دانشجویان دکتری سر و کار داشته و دارم. دهها جلسه دفاعیه دکتری را در فرانسه و آلمان و ایالات متحده شرکت کرده ام. موضوع کار من هم علوم انسانی و تاریخ و فلسفه و حقوق اسلام است. گاهی مشاور رساله بوده ام و گاهی یکی از ممتحنین. نظامات دانشگاهی در غرب، مرادم دانشگاه های معتبر غرب است طوری تنظیم شده که امکان سرقت و انتحال در تدوین رساله های دکتری بسیار ناچیز و گاه غیر ممکن است. بیشتر اوقات هم اگر ادعایی در مورد شخصی ابراز شود قابل اثبات در محکمه نیست. تدوین رساله دکتری حاصل مراحل مختلفی است و بسته به نظام های پنج ساله و یا سه ساله دوره های دکتری و ضرورت گذراندن امتحان جامع و یا عدم آن به هر حال به گونه ای تنظیم شده که فصول رساله باید به دقت مورد بررسی و داوری داخلی و بیرونی در مراحل مختلف قرار گیرد. من کاری به علوم دقیقه ندارم. در این زمینه متخصصان باید نظر دهند. اما نیک می دانم که در علوم انسانی ادعای انتحال و سرقت کار سهل و در عین حال ممتنعی است. منابع مشترک و محدودیت منابع از یک سو و انتزاعی بودن مباحث و حضور عنصر تحلیل داده ها گاهی شباهت افکار و بحث ها را غیر قابل اجتناب می کند. وانگهی هم امکان توارد اصل افکار زیاد است و هم امکان شباهت نتیجه گیری ها، وقتی شما با موضوعات انتزاعی و منابع محدود مشترک متنی سر و کار دارید. بیشتر سخنان معمولاَ سابقه هایی در اندیشه و نوشته های گذشته دارد و پیدا کردن سرقت علمی در بسیاری از موارد قابل اثبات نیست. برنامه های سرقت یاب هم معمولاً در مورد موضوعات مرتبط با علوم انسانی همیشه کارامد نیستند و مشکل بتوان به نتایج آنها اعتماد کرد. وانگهی در تنظیم رساله های دکتری فقط گردآوری منابع و اشتراک داده ها مهم نیست. باری در این موارد فرق بسیار است میان رساله دکتری که در یک دانشگاه معتبر جهانی دفاع می شود با رساله ای مشابه که کسی بیرون از این نظامات دانشگاهی (مقصودم طبعاَ دانشگاه هایی نیست که فقط نام دانشگاه را یدک می کشند و همه چیز هستند جز نهادی آکادمیک که در آن اندیشه انتقادی مورد آموزش کاربردی قرار گیرد) نوشته است. تحلیل ها را باید مقایسه کرد. صرف اشتراک الفاظی چند و یا منابعی مشترک که لازمه رساله ها و نوشته ها در حوزه علوم انسانی است سرقت علمی تلقی نمی شود. تحلیل ها و نوع ورود و خروج به مسئله و بررسی انتقادی افکار و منابع و اندیشه هاست که مهم است و این چیزی است که در نظامات دانشگاهی معتبر آن را آموزش می دهند.

@barrasihayetarikhi
Forwarded From کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
فایل ارائه شده در کارگاه شناخت سرقت علمی- آبانماه 96 کتابخانه مرکزی
Forwarded From دغدغه‌های اخلاق و دین / سید حسن اسلامی اردکانی
❗️نخستین آفت این جریان رواج فرهنگ «انتحال» و سرقت علمی است که اخبار آن به شکل رسوایی از پرده بیرون افتاده است


❗️این شیوه بستری را فراهم می کند که طی آن برخی از استادان ... با بهره کشی ناروا از دانشجویانی که خود توان لازم نگارش را ندارند، خود را صاحب مقالات علمی-پژوهشی قلمداد کنند و به ترفیع وارتقای لازم دست یابند


❗️اگر کسی قادر به 5000 متر دویدن باشد، منطقاً باید بتواند 1000 متر را نیز بدود، می توان و باید انتظار داشت که مدعیان نگارش مقالات علمی-پژوهشی، بتوانند مقالات تخصصی و عمومی نیز بنویسند 


⭕️ شاید این شوخی به نظر برسد که کسی مدعی نوشتن مقالات علمی-پژوهشی باشد، اما قادر به نوشتن مقالات تخصصی یا عمومی نباشد


"فقط بلدم مقالات علمي-پژوهشي بنويسم!"
@hassan_eslami
www.HassanEslami.com
Forwarded From تحلیل زمانه
📝جامعهء کپی کاری شده!

✍️ مازیار عارفانی
@TahlilZamane

🔸روش آموزش و پرورش مبتنی بر پخمه پروری است. در این نظام هر چه سوال و کنکاش کمتر باشد، دانش آموز ارج و قرب بیشتری دارد. محصل خوب، کسی است که آنچه کتاب و معلم میگوید را بی کم و کاست، طوطی وار، تکرار کند. سیستم "مشق نویسی" هم مزید بر علت است که تکرار و تبعیت، رکن رکین سیستم آموزش و پرورش ایران باشد.

🔸در واقع بیشترین چیزی که در این نظام، آموزش داده میشود، نسخهء جادویی کپی و پیست و عدم تفکر است، نتیجه مرگبارش هم این است که بی کنکاش و مداقه، هر آنچیزی که عنوان میشود را بپذیری، این است که تو فقط مصرف کننده ای و توان تولید نداری...
و بیرون زدن از این حلقه بسته آه که چه دشوار است!

نگاهی به تکرار و بسامد نام نویسندگان و شاعران تثبیت شده، ترجمه های رگباری از شاعرانی که بارها و بارها ترجمه شده اند، متنهای زنجیره ای که روزی صدبار در فیسبوک و تلگرام و اینستاگرام و... دست به دست میشوند، تمرکز مطبوعات بر شاعران دهه های پیشین و نادیده انگاشتن نسلهای نو، همه اثرات و ثمرات همین سیستم آموزشی است که اصولا نه تنها معترضی ندارد، بلکه معترضان را به مذبوحانه ترین شکل ممکن در خود میبلعد و چون تفاله ای بیرون میدهد.

🔸بنابراین آن چیزی که اصولا مورد مناقشه است، تبعیت از سیستم است، نه خروج و عدول از آن. یعنی روشنفکران، نویسندگان و شاعران این مملکت، به راحتی آب خوردن، پستهایی را به اشتراک میگذارند که حتی خود را مقید به دو خط توضیح و تشریح درباره آن نمیدانند و مخاطبین هم هیچ اعتراض یا سوالی ندارند. آن چیزهایی هم که خارج از این سیستم بوجود می آید، اصولا محکوم به فناست، مگر اینکه بتواند ثابت کند که قابلیت کپی وپیست شدن را دارد، از این رو متنها و تبعا مولفین چنین جامعه ای، بیش از آنکه افسارشان به دست تفکر باشد، چشمشان به دهان عوام است...

#کانال_تحلیل_زمانه
🌏 @TahlilZamane
✅ سرقت علمی معنوی!

اندربابِ سرقت علمی (= نقل یافته‌ها و نوشته‌های دیگران بدون ذکر منبع) فراوان سخن گفته شده و مطالب فوق، نمونه‌هایی خُرد، از برخی از آنهاست، اما نکته‌ لطیفی که در این‌ میانه هست، بحث "سرقت‌ِ معنوی" است!
سرقت معنوی را شاید بتوان در قالب‌های متعددی تصور نمود، برای نمونه، کسی مستقیماً نقل قول از کتابی، مقاله‌ای یا رساله‌ای نمی‌کند، بلکه با رفتاری شیطانی، تازه‌ها، نکات و‌یافته‌های ماتن را با رندی تمام با یک‌ ویرایش ۱۸۰ درجه‌ای ادبی یا علمی، در متن خود می‌گنجاند، به گونه‌ای که نه نرم افزار مشابه یاب سمیم می‌تواند ره به چنین انتحال معنوی‌ ماهرانه ببرد و‌ نه تشخیص انسانی!
بر فرض اینکه چنین مفهوم‌ مشترکی اجمالا مورد شناسایی متخصصان امر، قرار گیرد و منتحلِ مذکور، مورد بازخواست احتمالی قرار گیرد (به عنوان‌ مثال در جلسه دفاع توسط داوران) طبعا مشکلی پیش نمی‌آید، نهایت امر، وی می‌تواند ادعا نماید، بنده‌ فلان‌ متن را ندیده‌ام لاجرم‌ از مقوله "توارد" بوده است!
نمونه دیگر از انتحالات، از جنسِ تغییر عبارات یا ساختار یک متن نیست، بلکه مثلا سرقت یک ایده است. البته بستر این مقوله از انتحالات معنوی فقط مختص مباحث علمی نیست، بلکه در عرصه‌های تجاری، اقتصادی و جز اینها نیز جاری است و سونامی بداخلاقی و ریزش شرافت انسانی در این عرصه‌ها بیداد‌ می‌کند، گاهی برای مثال، فردی ایده‌ای تجاری را منتحلانه از کسی دریافت‌ می‌کند، بدون‌ اینکه توجهی به حقوق معنوی و‌ حتی مادی ایده پرداز بنماید یا بپردازد، "فضله‌هایی مخرب" در زندگی تجاری که گاه ساده از کنار آنها میگذریم!
در مباحث ما نحن فیه، فراوان پیش می‌آید، کسی در مطالعه یک متنی، در میان گفتگویی، با یک‌ ایده‌ علمی یا نکته‌ای آشنا می‌شود، وی به آن ایده علمی، صورت واقعیت می‌دهد، اما نکته اساسی این است، چرا برای مثال در مقدمه اثر خویش، از ذکر این نکته که: "انگیزه و ایده اصلی این تحقیق مدیون فلان شخص است" ابا داریم؟ حقیقتاً تاکنون فکر کرده‌ایم، چرا به سهولت، مکرر به این پلشتی‌ها (سرقت‌های معنوی) دچاریم، خدایمان و‌ خودمان دقیق می‌دانیم، خلاق اصلی این "ایده" فلانی هست و برای اینکه تحقیقمان‌ "حلال"، "زلال" و "پاک" شود، یادی از آن شخص ایده پرداز نمی‌کنیم؟
بارها ملاحظه شده تالیف اثری، پایان نامه‌ای، معرفی اثری، طرح مقاله‌ای، تصحیح یک متنی، راهنمایی به یک منبعی و حل و رفع مشکلی یا توجه‌بخشی، تفطن و‌ یا تنبه به نکته‌ای و ...، مسیر جدید و یک گشایش علمی فراروی ما ایجاد کرده است و‌ حال آنکه اخلاق و‌ ادب اقتضا می‌کرد، حقوق معنوی افراد را رعایت کنیم و‌نمی‌کنیم. یک‌ تشکر خشک و‌ خالی در مقدمه و دعایی معنوی در حق آن ایده پرداز، اینقدر سخت است؟
آیا تاکنون به عمق این مساله توجه کرده‌ایم؟ اینکه چرا حداقل حقوق معنوی افراد را رعایت نمی‌کنیم؟ آیا تاکنون توجه داشته‌ایم، چرا می‌خواهیم وانمود‌ کنیم همه ابزارهای پژوهشی بکار رفته در پژوهشمان، محصول یافته‌های "شخص" خودمان است؟! چه عواملی دخیل است که نمی‌خواهیم "خودمان" باشیم؟ آیا تاکنون اندیشیده‌ایم چرا می‌خواهیم با این سرقتهای معنوی برای خود "شخصیت علمی کاذب" بسازیم؟
نوع دیگری از انتحال معنوی بسیار شایع که نشانه‌ای دیگر از انحطاط اخلاق در حوزه پژوهش‌های جاری است، "عدم اشاره به‌منبع واسط" است! وقتی با مقاله، رساله‌ یا کتابی مواجه می‌شویم، نویسنده آن گاه سالها وقت گذاشته، با صرف هزینه‌های مادی و‌ معنوی فراوان به یک سری منابع دسترسی یافته و در تحقیق خود گنجانده است، حال یک پخته‌خوار بی‌انصافی، با وقاحت تمام عیار، بدون اینکه ذکری از این اثر واسط بنماید و‌ حتی بدون اینکه به اصل منبع‌ مذکور مراجعه‌ نماید، به راحتی مطالب منقول وی از آثار مذکور را در تحقیق خویش‌ می‌گنجاند، گو اینکه مستقیم از منبع مذکور شخصا نقل می‌کند! البته‌گاهی توجیهی خنک هم دیده‌ایم: من‌ استاد با این همه موقعیت، شان و رتبت بیایم به تحقیق یک دانشجوی صفر کیلومتری رفرنس دهم؟ فلانی این کسر شان را کجای دلم بگذارم!؟
یا به عنوان مثال و‌ نمونه‌ای دیگر از انتحالان معنوی، بارها دیده شده، یک مصحح نمای نابکاری، بدون‌ اینکه کوچکترین هزینه مادی و‌معنوی صرف نماید برای به دست آوردن نسخه‌ای، در "بازتصحیح‌" متنی، رندانه و‌ البته ابلیسانه، تمامی عملیات تصحیح و‌ تمامی زحمات و خوانش‌های مصحح پیشین را از پاورقی‌های وی، رسماً انتحال نموده و‌ به راحتی در تحقیق‌ خویش می‌گنجاند، گو اینکه نسخه مذکور را در دست داشته است! خوشمزه‌تر اینکه، برای ظاهرسازی، دقیقا تصویر آغاز نسخه مذکور را نیز در متن‌ خود‌ درج‌ می‌نماید، که: "ایها الناس اعلموا انی این نسخه را هم‌ در دست داشته‌ام"!
در پایان ذکر این‌ نکته نیز خالی از لطف نیست، اثری مشهور در علم تراجم، توسط مجموعه‌ای از رجال به ظاهر علمی منتسب به یک مرکزی به ظاهر علمی، تصحیح شده بود، آنان با
درج تصویری از آغاز نسخه به خط مولف در تحقیق خویش، چنین وانمود کرده بودند، این نسخه را در دست داشته و از آن بهره برده‌اند، از آنجا‌ که به لطف الهی تصویری کامل از آن نسخه خط مولف در کتابخانه‌ای موجود بود، به طور اتفاقی متن مصحَّح با نسخه خط‌ مولف‌ تطبیق گردید، مشاهده شد، حدود ۵۴ شرح‌حال در نسخه خط مولف هست ولی در متن تصحیح شده وجود ندارد! نوشتاری تنظیم‌ و‌ چاپ گردید در ضرورت بازتصحیح این اثر گرانقدر ... که الحمدلله نتیجه بخش بود و‌ مجددا تصحیح و چاپ شد.
سخن و نکته اینجا است که در یک حرکتی منتحلانه و‌غیر اخلاقی، مصحح‌نمای ما، با یافتن تنها یک تصویر از نسخه‌ مذکور و‌ درج آن تصویر در مقدمه، مدعی میشود این نسخه را در دست داشته است در حالی که چنین نبوده است.
بدون‌ تردید انتحالات‌ معنوی فراوانند و‌ اختصاص به نمونه‌های ذکر شده ندارد و می‌توان صدها نمونه از مصادیق آنها را اندیشید و‌ اشاره‌ کرد، الانسان علی نفسه بصيرة، فقط خدا آگاه است، ما حداقل در زندگی علمی روزانه خویش، چه‌ مقدار به این پلشتی‌ها (سرقت‌های معنوی) آلوده‌‌ و دچاریم؟ (اعاذنا الله بمحمد و آله).
امیدواریم محققان عزیز‌ ما، به خصوص نسل جوان زلال‌ ما، به پاکدستی و رعایت اخلاق در پژوهش‌های خویش عادت‌ کنند، هرگز تحقیقات خویش را با این‌ نوع پلشتی‌ها و‌ بدخلاقی‌ها آلوده‌ نسازند، دلالی و کسب‌ِ مصنوعی "تعریف" و "شخصیت" از ایده‌ها یا نوشته‌های دیگران، قطعا سراب‌ِ محض است، بی‌تردید، هرگز برای آدمی شخصیت علمی نمی‌آورد، دقت کنیم، اگر مطلبی ملموس یا غیر ملموس نقل می‌کنیم (مادیاً کان او‌ معنویاً) با نگره‌ای لطیفانه، به مسایل حقوقی جانبی ظریفِ پیرامونی آن، توجهی ویژه داشته باشیم، متفطن باشیم، خدای ناکرده، هرگز پا بر حقوق مادی و‌ معنوی دیگران ننهیم، با استعانت از‌ مددهای حضرت حق، بر یافته‌ها و تلاش‌ها و دستاوردهای علمی خویش متکی باشیم، در یک‌ کلام‌ با تکیه بر "عزت نفس"، خودِ خودمان، باشیم، قطعاً خداوند در میانِ پژوهش‌های پاک، خالص و زلال، یک "برکت"‌ ویژه، قرار می‌دهد، ان‌ الله لایضیع اجر المحسنین، الهی چنین باد، آمین🍃🙏🌹
Forwarded From عَاْلَمُ الْمَخْطُوْطَاْتِ وَالتُّرَاْثِ
منهج تحقيق المخطوطات - ومعه کتاب. شوق المستهام في معرفة رموز الأقلام - إياد خالد الطباع - محرر.pdf