قناة

ادب و فرهنگ📙📘📕📒📓

ادب و فرهنگ📙📘📕📒📓
1.2k
عددالاعضاء
605
Links
711
Files
10
Videos
1,812
Photo
وصف القناة
در این کانال نکات کوتاه و مفیدی که در حوزه ادبیات و فرهنگ گه‌گاه در متون دیده می‌شود و کتب و نسخ کهن به اشتراک گذاشته خواهد شد
دستنویس یک فرسنامه‌ که مولفش ناشناخته است و در 1308ق کتابت شده تقدیم می‌شود. احتمالا خود اثر کهنه‌تر و در حدود دوران صفویه تالیف شده است.
https://t.me/aaadab1397farhang
دستنویس ترجمه قانون کاداستره که به سفارش مجلس در سال 1307ق توسط اعتمادالسلطنه حسین بن علی مراغی انجام شده تقدیم می‌شود.
کاداستر به روندی گفته می شود که در آن اموال غیر منقول شامل ملک، زمین و آپارتمان و غیره و در برخی کشورها حتی اموال غیر منقول توسط حکومت ثبت می شود. و این جامع‌ترین قانون کاداستر است که برای ایران نوشته شده و به احتمال قوی کهن‌ترین آنها نیز باشد.
https://t.me/aaadab1397farhang
مرثیهء درگذشت استاد محمدرضا شجریان به مناسبت نخستین سال پرواز ایشان


ترکیب بند ھفت رنگ در مرثیهٔ استاد بزرگ فرھنگ و موسیقی و خط، خسرو آواز ایران، محمّدرضا شجریان، که خداوند مھربان نامش را تا ابد بدارد جاودان

[بند نخست]
گنبد سبز فلک گشت شفق زار سرخ
شعلهٔ خورشید گشت محو در انوار سرخ
تیر به پهلو گرفت دست و قلم را شکست
نشان روشن ندید از این نمودار سرخ
ماه ھلالی شد و پشت به خورشید کرد
صورت خود را گرفت به ابر زنگار سرخ
زَھره ترک زُھره شد زهر هلاهل چشان
پای زنان زیر چنگ شَخود1 رخسار سرخ
مشتری از این قضا دست قدَر را گَزید
بست به رسم عزا میان به زنّار سرخ
ز غصّه بھرام پیر دو گوش خود را برید
خورد پی انتقام عقرب جرّار سرخ
زمین به دور خودش کف به دھان شد دَوان
زحل به ھذیان گرفت دامن افکار سرخ
فخر ھنر درگذشت ستون کیھان شکست
سقف فلک چاک خورد رشتهٔ عالم گسست



1.شَخودن: خراشیدن، زخم کردن و آسیب رساندن.
https://t.me/aaadab1397farhang
[بند دوم]
فصل هنر شد خزان از دم بوران زرد
باغ ادب خشک شد از نم باران زرد
نسترن از این بلا چشم به میخک بدوخت
لاله از این غصّه کَند ریشه به دستان زرد
حنجر داوودی از خنجر مینا برید
یاس گرفت ارغوان به زیر دندان زرد
نشست ختمی به ختم روزهٔ مریم شکست
نرگس شهلا گرفت چشم به دامان زرد
زبان سنبل سرود شکوهٔ شیرین‌بیان
سوسن آزاد گشت اسیر گلدان زرد
دست گلایُل نوشت گلایه بر برگ رُز
غنچهٔ ارکیده ریخت اشک درخشان زرد
زنبق نیلی بزد تاج خروسی زمین
نالهٔ لادن شنید هزاردستان زرد
گفت که از دست رفت امید باغ هنر
پیر اجل فوت کرد شمع و چراغ هنر



https://t.me/aaadab1397farhang
[بند سوم]

مجمع خُنیاگران گشت سراسر سیاه
شهر پر آشوب شد حجاز و خاور سیاه
سوگ سیاوش رسید مویه یتیمک کشید
داد ز بیداد دید دست و بر و سر سیاه
بزرگ و کوچک غمین بسته نگار حزین
رنگ همایون ببین درآمد از در سیاه
مجلس عشّاق را شور حسینی گرفت
غَرَنگ سارنگ چید بال کبوتر سیاه
زنگ شتر نغمه‌خوان مثنوی اصفهان
مسیح ناقوس‌زن سواره بر خر سیاه
باربد بزم و رزم مخالف آمد سه گاه
زخمهٔ خارا چشید زابلِ دفتر سیاه
مایهٔ دشتی گرفت کرشمهٔ بوسُلیک
قطار مغلوب شد اوّل و آخر سیاه
مصیبت این سفر گرفت هر گوشه‌ای
سفید شد از غمش گندم هر خوشه‌ای



https://t.me/aaadab1397farhang
[بند چهارم]

دفتر نُت پاره شد کرد گریبان سفید
تمام نُتها بریخت چو برف رخشان سفید
سکوت نُتها شکست خطوط حامل گسست
بر خط میزان نشست هر نت پژمان سفید
سیاه پوشیده‌اند تمام نُتها به تن
هیأت آنها به خط روان و تک‌خوان سفید
کلید سُل در بغل گرفت زانو و سر
خمیده چنگ دولا سیاه حیران سفید
گِرد به گِرد خودش سی دُ رِ لا فا کنان
به چنگ مـي جامِ مِی موی‌پریشان سفید
گام سُری لنگ شد بِمُل به مُل2 دَنگ3 شد
دِیِز کُرن‌رنگ4 شد تا خط پایان سفید
اوج گرفت از فرود قُقنسی از زیر دود
شد از غم این سرود روی خراسان سفید
وای که از رفتنش بِکار شد نابکار
به جای بلبل نشست کلاغ فرزانه خوار


https://t.me/aaadab1397farhang

2. مل: شراب و باده
3. دنگ: منگ، بیهوش و گیج
4. کُرن: رنگی میان زرد و سرخ، بور
[بند پنجم]

رفت از این آسمان آیت فیروزه‌ای
به جمع مرغان رسید آفت فیروزه‌ای
فاخته کوکوکُنان در پی سیمرغ رفت
قاف ز ماتم گرفت قامت فیروزه‌ای
شانه ز سر شانه‌سر کَند به کرکس سپرد
مُهر سلیمانی و رایت فیروزه‌ای
طوطی شکرسخن دفتر افسانه سوخت
زاغ به گردن نشاند زینت فیروزه‌ای
هما شکست استخوان شهپر طاووس ریخت
خروس آتش کشید خلعت فیروزه‌ای
باز به شاه فلک شکوهٔ سربسته داد
سیره رسولانه برد پاکت فیروزه‌ای
مرغ سحر ناله‌ سر کرد و غزل تازه کرد
نوحهٔ او را شنید جنّت فیروزه‌ای
جمع گل و بلبل و شمع پریشانه شد
زلف عروس هنر به دست غم شانه شد


https://t.me/aaadab1397farhang
[بند ششم]

غبار ماتم نشست به قاب خاکستری
چشم هنر بسته شد به خواب خاکستری
می‌کشد از تشنگی قلم به کاغذ زبان
هیچ نوشت و نوشت سراب خاکستری
خطوط خوش ناخوش و چشم به دست هنر
تا که گشاید در از کتاب خاکستری
رُقاع، میخی به دست خط به چلیپا کشید
توبهٔ کوفی شکست شراب خاکستری
مرقّع هفت‌رنگ پاره شد و برگ برگ
گلوی ریحان گرفت طناب خاکستری
نسخ چو تعلیق شد شکسته شد پای ثلث
گرفت زلف عروس حجاب خاکستری
سایهٔ استاد رفت از سر هر قطعه‌ای
دودهٔ خط شُسته شد به آب خاکستری
دفتر ایّام را خطّ اجل درنوشت
سیاه مشقی پدید آمد از آن سرنوشت



https://t.me/aaadab1397farhang
[بند هفتم]


رفت به آغوش توس دانهٔ استاد سبز
به باغ فردوسی و به زیر شمشماد سبز
رقص‌کنان شد دوان آن اَخَوان مژده‌خوان
گفت بیا پیر توس آمده آزاد سبز
حافظ خلوت‌نشین مژدهٔ آنها شنید
بر سر دیوان نشست فال بیفتاد سبز
سعدی شیرین‌سخن عزم گلستان گرفت
نظامی از نو سرود قصّهٔ فرهاد سبز
بزم رباعی گرفت خیمهٔ خیّام را
طاهر عریان رسید مست می و شاد سبز
عارف حق مولوی گنج غزل باز کرد
بابِ خوشامد گشود گفت رهت باد سبز
شفیعیِ کدکنی گفت بیا سایه باز
باده بریز و بگو به یاد آن یاد سبز
جلوهٔ آثار او نام هنر زنده کرد
چراغ ایران زمین همیشه تابنده کرد



امید سُروری گلپایگانی
27/08/99



https://t.me/aaadab1397farhang