از مجموعه ی طنز
«بهشت بی امکانات»
"شمش طلا"
مغازه ی رنگ و ریا شلوغه
که سال سال دزدی و دروغه
شمش طلا رو با تریلی بردن
فقط همین نبوده خیلی بردن
اون همه پول بی زبون چپو شد
یه عالمه دلار هپل هپو شد
اونی که توی شوش مستاجره
کفش و لباسش همه جر واجره
اونی که زندگیش روی کولشه
می دونه این شمشا چقد پولشه؟
یه هجده و نیم بنویس تو دفتر
صفرو بچین جلوش بره تا آخر
خب،حالا این رقم فقط دلاره
قیمت هردلار فلان هزاره !!!
بشین با چرتکه اینور اونورش کن
اینو فلان هزار برابرش کن
این همه پول میشه تو این زمونه
سیصد و هفتاد هزار تا خونه
حقوق مستاجرا خوردن داره؟
طلای بیچاره ها بردن داره؟
در آمدِ یه سالِ نفتمونه
تورو خدا نبر بذار بمونه
همیشه اونهایی که خیلی سیرن
علتش اینه که زیرابی میرن
کسی که اینقد رو تریلیش داره
یقین دارم یه عالمه ریش داره
برای اون که توی این وادیه
دو کامیون طلا خدا دادیه
شک ندارم که این بزرگ زاده
خمس و زکاتشم به موقه داده
شمشا مال یه آدم مومنه
وگرنه بردنش چطور ممکنه؟
خدا کنه یهو طلا مس بشه
صاحب اون تریلی مُفلس بشه
خدا کنه توی گلوش گیر کنه
تریلیه صاحبشو زیر کنه
توی یه روز یه سال در آمد نفت
تو کیسه ی دولت ترکیه رفت
فک نکنید این چیزا حرف مفته
دولت ترکیه اینارو گفته
تو ماهواره اردوغانو دیدم
با گوشای خودم ازش شنیدم
منتخب مردمشونه دیگه
رئیس جمهور که دروغ نمیگه
بگم؟ بگم؟، هنوز یه خورده زوده
نه، نگم، انشالا که گربه بوده
#خلیل_جوادی
@Khalil_javadi