آن دانشجوی بوسنیایی (سداد دیزدارویچ) البته کتاب را تصحیح نکرده است، بلکه رسالهای درباره این کتاب نوشته است و انتشارات الهدی چاپ کرده است، با نام "از گلستان سعدی تا بلبلستان فوزی". چاپ سرکار خانم خویینی هم علیرغم زحمات زیادی که کشیدهاند و از شش نسخه استفاده کردهاند، به دلیل کیفیت بسیار بد چاپ فارسی در سارایوو، و نیز به دلیل در دسترس نبودن، سودی ندارد. جناب میرانصاری نیز از سالها پیش قرار بود کارشان را منتشر کنند (دستکم از ۹ سال پیش) ولی هنوز خبری نیست، شاید منصرف شده باشند. در فکر بودم حال که براساس چهار نسخه این کار را تصحیح کردهام، تکمیلش کنم. شاید به درد کسی بخورد.
غنیة النزوع إلی علمی الاصول و الفروع یکی از مهمترین آثار کلامی، اصولی و فقهی امامیه در قرن ششم است. نسخهای که به شمارة 10564 در گنجینه نسخ خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی محفوظ است و به صورت چاپ عکسی منتشر میشود، کهنترین دستنویس کتاب است و در سال 614 ق کتابت شده است. از ویژگیهای این دستنویس آن است که خواجه نصیرالدین طوسی در ایام جوانی آن را بر ابنبدران مازنی مصری، از شاگردان ابنزهره، قرائت کرده و ابنبدران در صفحهای از آن اجازهای مبسوط برای خواجه نوشته است. همچنین یادداشتی در این نسخه به خط خواجه نصیرالدین طوسی هست که نشان میدهد طوسی این نسخه را در سال 624 ق مقابله کرده است
??? فوقالعاده است.
فرصت استثنایی و ارزشمندی برای پژوهشگران و علاقهمندان پیش آمده تا ۱۵۵ نسخهی خطی را که دور از دسترس هستند به آسانی مطالعه کنند.
تنها ۹ نسخه از این ۱۵۵ نسخه در ایران نگهداری میشود.
۱۴۱ نسخهی اصل از آنها در کتابخانهی کنگرهی آمریکا نگهداری میشود و سایر نسخی که فایلشان عرضه شده در خارج از آمریکا نگهداری میشوند.
@andishehsarapub
کتابخانهی کنگرهی آمریکا فایل دیجیتال ۱۵۵ نسخهی خطی کتابهای فارسی خود را برای مشاهدهی آنلاین در اختیار عموم قرار داده است.
قدیمیترین عضو این مجموعه متعلق به سال ۱۲۳۸ میلادی و ۸۴ نسخه از این ۱۵۵ نسخه متعلق به قرن ۱۳ تا ۱۸ میلادی است.
۱۵۲ نسخه، به صورت عکس تمام صفحات و ۳ نسخه به صورت پیدیاف است.
? این ۱۵۵ نسخه در اینجا قابل مشاهده است. ?
[اگر با لمس جملهی بالا وارد وبسایت نمیشوید، احتمالا به این دلیل است که پیام را به جای فوروارد، کپی کردهاند.]
? این خبر را برای دوستان خود بفرستید.
برخی از دیدن این کتابها بسیار خوشحال خواهند شد.
? مطالب اختصاصی کانال اندیشهسرا را بخوانید:
@andishehsarapub
✅ معرفی تک نسخه خطی مجموعه حکایات/ علیرضا ذکاوتی قراگزلو
از جمله کتب تک نسخه ای خطی مجموعه حکایاتی است به قلم فضل الله بن عبدالله منشی بروجردی که به سال 1284 ق به خط شکسته نستعلیق زیبایی تحریر شده و در متن کتاب نیز در جایی به سال 1283 قمری اشاره شده است. نویسنده در نوشتار حاضر این نسخه خطی را معرفی و از جهاتی چون ویژگی و محتوای داستان ها و ...، مورد مداقه قرار داده است. وی در پایان گفتار، به اختصار حکایتی را که نویسنده دو بار و هر بار با تقریری دیگر در کتاب آورده، نقل می کند. http://yon.ir/2wlC
@manuscript
@litera9
یکی از چند مقدمهای که تاکنون در آغاز نسخههای خطی دیوان حافظ بنظر رسیده مقدمه قدیمی دیوان است که به محمد گل اندام نسبت دادهاند. این مقدمه که در هیچ ماخذ و مدرکی به دیگری نسبت داده نشده تا موقع چاپ قزوینی از دیوان خواجه که در سال ۱۳۲۰ شمسی صورت گرفت هنوز در هیچ یک از نسخه های خطی مربوط به قبل از صده دهم ملحوظ نیفتاده بود. اخیرا در یک نسخه خطی از دیوان حافظ که متعلق به یکی از فضلای هند است و عکس آن پیش آقای جلالی نائینی در شیراز دیده شد و به خاطر گذراند که این مقدمه در ۸۲۹ هجری که تاریخ تحریر آن نسخه است سابقه انضمام به دیوان خواجه را پیدا کرده است یعنی در سالی که شاید محمد گل اندام مصنف مقدمه هنوز در شیراز زنده بوده است…
دیوان حافظ با مقدمهی گلندام را انتشارات دانشگاه تهران به تصحیح احمد مجاهد، چاپ و نشر کرده است.
سعدی در ادبیات ترکی:
سعدی شیرازی نه تنها در میان فارسی زبانان بلکه در میان ترکان نیز مقام شامخی دارد. ترکان بارها آثار او مخصوصا گلستان و بوستان را به ترکی ترجمه کرده و بر آثار او شرح نوشته اند. ظاهرا قدیمی ترین ترجمه ترکی از سعدی، ترجمه بوستان است که توسط مسعود بن احمد به سال 755 ه.ق انجام شده است یعنی صد سال پس از نگارش اصل فارسی آن. اولین ترجمه گلستان توسط "سیف سرایی" انجام شده که به سال 793 برمیگردد. این ترجمه به گویش ترکی قپچاقی یا ترکی شمالی است و به یکی از امرای سلسله ممالیک مصر به نام "امیر بتخاص بیک سودونی" تقدیم شده است. یگانه نسخه خطی این کتاب در کتابخانه لیدن هلند میباشد.
ترجمه دوم از آنِ "اسپیجابی" است که به سال 800 قمری انجام شده و به شاهزاده تیموری "محمد بن میرانشاه بن امیرتیمور" تقدیم شده است. این ترجمه به گویش ترکی جغتایی_ زبان ادبی آسیای مرکزی در آن دوره _ است و یگانه نسخه خطی آن در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
ترجمه سوم مربوط به "محمود بن قاضی" است که حدود چهل سال پس از ترجمه سیف سرایی انجام شده است. این ترجمه نخستین ترجمه به ترکی غربی( ترکی ایران، آناطولی و قفقاز) شناخته میشود.
برای آشنایی با سایر ترجمه ها و شروح ترکی آثار سعدی میتوانید یادداشت تحقیقی لینک زیر را بخوانید:
http://azrurmia-turkiye.blogfa.com/post/4357
یک نسخه از کتاب بالا در یمن است که خیلی سال پیش آن را دیدم و نسخه ای هم در کتابخانه برلین است که سال ۲۰۱۲ آن را در آنجا یافتم و از آن عکسی گرفتم. نسخه مهم و اقدم آن در آمبروزیاناست که عکس آن را هم دارم. این کتاب باید تصحیح و منتشر شود. مدتی پیش به فاضل محترم آقای موسوی بروجردی پیشنهاد کردم کتاب را منتشر کنند. یک تحقیقی از این متن سال ها پیش به عنوان رساله دکتری در غرب صورت گرفت اما هنوز چاپ نشده است. دو نسخه یمن و برلین همدیگر را تکمیل می کنند. نسخه آمبروزیانا بسیار کهن است و البته کامل نیست. نسخه ریشه های مشترک با اخبار صفین نصر بن مزاحم دارد اما به نظر می رسد که تحریری است که در آن از روایات نسخه های دیگر هم استفاده شده. باید کسی جدی روی این متن مهم و ارزشمند شیعی کار کند. در کانال نسخه های خطی عکس یک برگ آن را گذاشتم که می بینید.
ارتباط خواجه طوسي و عطار و نقدی بر گفتاری از استاد دکتر شفيعی کدکنی
در سفينه تبريز حکايتی درباره ملاقات عطار و خواجه طوسي نقل شده که آنچه را پيشتر به لطف ابن الفوطي در اين ارتباط می دانستيم مورد تأييد قرار می دهد و در ضمن حاوی نکات تازه ای است درباره زندگی و انديشه خواجه. حکايت از اين قرار است:
خواجه عطار در آن زمان كى شيفته شده بود و كرامات مىگفت ، بعضى مىگويند هر روز و بعضى مىگويند هر هفتهاى سه روز، در نيسابور كهن در مسجد منيعى ، كى جامع آنجا بود، برفتى و كلمات توحيد گفتى.
روزى به كلمات توحيد مشغول بود. خواجه نصير الدين، طاب ثراه، در زمان جوانى، پس ستونى حاضر بود.
خواجه عطّار مىگفت كى ممكنات را وجود نيست بل كى موجودات به وجود حق است.
شخصى برخاست و گفت: پس اين سر و ريش چيست؟
خواجه عطار گفت: اين نقش دومين چشم احول است.
خواجه نصير الدين چو [ن] اين بشنيد رقّتى در دل او ظاهر گشت. برخاست و بر دست خواجه عطار بوسه داد و به جماعت گفت: «دست او را بوسه دهيد كى به جايى رسيد.» خواجه نصير الدين از آن محفل بيرون آمد.
اين رباعى بگفت:
موجودِ بحق واحِدِ اول باشد
باقى همه موهوم و مُخيّل باشد
هر چيز جزو كى آيد اندر نظرت
نقشِ دومينِ چشم احول باشد
و گفت: من اين عبارت كى «نقش دومين چشم احول باشد» نشنيده بودم.
و خواجه نصير الدين هميشه معتقد شعر عطار بودى. و گويند: در آن هنگام كى خواجه نصير الدين در مجمع عطّار حاضر بود اشارات ياد داشت و اقلديس حل كرده بود و در اواخر چهارصد رباعى عطار به خطّ خود نوشته بود .
احتمالا اين ملاقات حدود سال 625 ق و شايد کمی ديرتر و به هرحال قبل از سال 627 ق (زمان مرگ عطار) در نيشابور رخ داده؛ آن زمان می دانيم که خواجه طوسي در علوم فلسفی و دينی مقامی داشته و تحصيلات خود را کم و بيش به پايان برده بوده است. در حکايت بالا هم اشاره شده که او در آن زمان اشارات ابن سينا و اصول اقليدس را به خوبی می فهميده است. آخرين سالی که برای تحصيلات خواجه طوسي در اختيار داريم سال 629 ق است؛ آن زمان که بخشی از غنيه ابن زهره (فقيه و متکلم امامی) را بر استادی قرائت کرد. تا آن زمان خواجه هيچ ارتباطی با قهستان و نزاريان نداشته و همچنان با محافل امامی خراسان مرتبط بوده است. آقای دکتر شفيعی کدکنی در مقدمه دیوان قائمیات و نیز در حواشی منطق الطير ابراز فرموده اند که عطار از طریق خواجه طوسی با اسماعيليه ارتباط داشته و آن را مستند به اين ملاقات می کنند که ذکرش رفت. روشن است که اين استنباطی نادرست است. علاوه بر آن ايشان حدس می زنند که عطار مصیبت نامه را گویا تحت تأثير سخن یک داعی اسماعیلی نوشته اند و به احتمال آن داعی را خواجه نصير می دانند. در اينکه خواجه هيچگاه مذهب اسماعيلی نداشت ترديدی نيست. اما من اينجا به نکته ديگری اشاره می دهم. اگر خواجه زمانی به اسماعيليه هم تمايلی پيدا کرده باشد بی ترديد اين مربوط به سال های بعد از 629 ق و مرگ عطار است. خطایی خوانشی در تاريخ قرائت خواجه (يعنی 619 ق به جای 629 ق) موجب شد که بسياری از محققان پيوستن خواجه را به سال ها قبل از 630 ق مربوط بدانند. احتمالا خواجه حدود سال 632 ق به قهستان رفته است.
در قطعه شعری که در حکايت بالا نقل شد خواجه نظری را درباره توحيد و وجود باريتعالی مطرح می کند که با آموزه توحيدی اسماعيليان که ديدگاهی نوافلاطونی درباره الهيات سلبی و نفی وجود از حق متعال داشتند متفاوت است. همين قطعه شعر که در موافقت با عقيده منقول از عطار در حکايت بالا و در کنار هم نقل شده نشان آشکاری است که نه خواجه در زمان ملاقات اسماعيلی مذهب و يا مشرب بوده و نه عطار از آنان از طريق طوسي تأثيری پذيرفته بوده است؛ ولله الحمد أولا وآخرا.
نويسنده سير و سلوک و تولا و تبرا و مطلوب المؤمنين و اخلاق محتشمي کيست؟
قبلا گفتيم که نويسنده اين آثار که متعلق به مکتب اسماعيليان نزاری ايران است برخلاف ادعاهایی که تاکنون ابراز شده خواجه نصير طوسي نيست. ادله اين مطلب ان شاء الله منتشر خواهد شد. گفته خواهد شد که نويسنده تمامی اين کتاب ها شخصی است نزاری مذهب به نام خواجه ابو سعيد محمد (شايد با نسبت طوسي و شايد هم توني) که صرفا به دليل تشابه نام و لقب خواجه (و شايد هم نسبت طوسي) نوشته هايش به اشتباه در برخی نسخه های خطی بسيار متأخر به خواجه نصير طوسي، عالم طراز اول امامی مذهب ايران نسبت داده شده است. او به ظن متآخم به يقين از لحاظ سن و سال از خواجه نصير بزرگ تر بوده و شايد بيست سالی قبل از خواجه به دنيا آمده بوده است. اين خواجه محمد حتما از نزديک خواجه نصير را در قهستان و يا الموت ديده بوده. او شايد هيچگاه گمان نمی برد که حاصل قلمش قرن ها بعد به نام خواجه طوسي قلم داده شود.
ارتباط خواجه طوسي و عطار و نقدی بر گفتاری از استاد دکتر شفيعی کدکنی
در سفينه تبريز حکايتی درباره ملاقات عطار و خواجه طوسي نقل شده که آنچه را پيشتر به لطف ابن الفوطي در اين ارتباط می دانستيم مورد تأييد قرار می دهد و در ضمن حاوی نکات تازه ای است درباره زندگی و انديشه خواجه. حکايت از اين قرار است:
خواجه عطار در آن زمان كى شيفته شده بود و كرامات مىگفت ، بعضى مىگويند هر روز و بعضى مىگويند هر هفتهاى سه روز، در نيسابور كهن در مسجد منيعى ، كى جامع آنجا بود، برفتى و كلمات توحيد گفتى.
روزى به كلمات توحيد مشغول بود. خواجه نصير الدين، طاب ثراه، در زمان جوانى، پس ستونى حاضر بود.
خواجه عطّار مىگفت كى ممكنات را وجود نيست بل كى موجودات به وجود حق است.
شخصى برخاست و گفت: پس اين سر و ريش چيست؟
خواجه عطار گفت: اين نقش دومين چشم احول است.
خواجه نصير الدين چو [ن] اين بشنيد رقّتى در دل او ظاهر گشت. برخاست و بر دست خواجه عطار بوسه داد و به جماعت گفت: «دست او را بوسه دهيد كى به جايى رسيد.» خواجه نصير الدين از آن محفل بيرون آمد.
اين رباعى بگفت:
موجودِ بحق واحِدِ اول باشد
باقى همه موهوم و مُخيّل باشد
هر چيز جزو كى آيد اندر نظرت
نقشِ دومينِ چشم احول باشد
و گفت: من اين عبارت كى «نقش دومين چشم احول باشد» نشنيده بودم.
و خواجه نصير الدين هميشه معتقد شعر عطار بودى. و گويند: در آن هنگام كى خواجه نصير الدين در مجمع عطّار حاضر بود اشارات ياد داشت و اقلديس حل كرده بود و در اواخر چهارصد رباعى عطار به خطّ خود نوشته بود .
احتمالا اين ملاقات حدود سال 625 ق و شايد کمی ديرتر و به هرحال قبل از سال 627 ق (زمان مرگ عطار) در نيشابور رخ داده؛ آن زمان می دانيم که خواجه طوسي در علوم فلسفی و دينی مقامی داشته و تحصيلات خود را کم و بيش به پايان برده بود. در حکايت بالا هم اشاره شده که او در آن زمان اشارات ابن سينا و اصول اقليدس را به خوبی می فهميده است. آخرين سالی که برای تحصيلات خواجه طوسي در اختيار داريم سال 629 ق است؛ آن زمان که بخشی از غنيه ابن زهره (فقيه و متکلم امامی) را بر استادی قرائت کرد. تا آن زمان خواجه هيچ ارتباطی با قهستان و نزاريان نداشته و همچنان با محافل امامی خراسان مرتبط بوده است. آقای دکتر شفيعی کدکنی در مقدمه دیوان قائمیات و نیز در حواشی منطق الطير ابراز فرموده اند که عطار از طریق خواجه طوسی با اسماعيليه ارتباط داشته و آن را مستند به اين ملاقات می کنند که ذکرش رفت. روشن است که اين استنباطی نادرست است. علاوه بر آن ايشان حدس می زنند که عطار مصیبت نامه را گویا تحت تأثير سخن یک داعی اسماعیلی نوشته اند و به احتمال آن داعی را خواجه نصير می دانند. در اينکه خواجه هيچگاه مذهب اسماعيلی نداشت ترديدی نيست. اما من اينجا به نکته ديگری اشاره می دهم. اگر خواجه زمانی به اسماعيليه هم تمايلی پيدا کرده باشد بی ترديد اين مربوط به سال های بعد از 629 ق و مرگ عطار است. خطایی خوانشی در تاريخ قرائت خواجه (يعنی 619 ق به جای 629 ق) موجب شد که بسياری از محققان پيوستن خواجه را به سال ها قبل از 630 ق مربوط بدانند. احتمالا خواجه حدود سال 632 ق به قهستان رفته است.
در قطعه شعری که در حکايت بالا نقل شد خواجه نظری را درباره توحيد و وجود باريتعالی مطرح می کند که با آموزه توحيدی اسماعيليان که ديدگاهی نوافلاطونی درباره الهيات سلبی و نفی وجود از حق متعال داشتند متفاوت است. همين قطعه شعر که در موافقت با عقيده منقول از عطار در حکايت بالا و در کنار هم نقل شده نشان آشکاری است که نه خواجه در زمان ملاقات اسماعيلی مذهب و يا مشرب بوده و نه عطار از آنان از طريق طوسي تأثيری پذيرفته بوده است؛ ولله الحمد أولا وآخرا.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
نويسنده سير و سلوک و تولا و تبرا و مطلوب المؤمنين و اخلاق محتشمي کيست؟
قبلا گفتيم که نويسنده اين آثار که متعلق به مکتب اسماعيليان نزاری ايران است برخلاف ادعاهایی که تاکنون ابراز شده خواجه نصير طوسي نيست. ادله اين مطلب ان شاء الله منتشر خواهد شد. گفته خواهد شد که نويسنده تمامی اين کتاب ها شخصی است نزاری مذهب به نام خواجه ابو سعيد محمد (شايد با نسبت طوسي و شايد هم توني) که صرفا به دليل تشابه نام و لقب خواجه (و شايد هم نسبت طوسي) نوشته هايش به اشتباه در برخی نسخه های خطی بسيار متأخر به خواجه نصير طوسي، عالم طراز اول امامی مذهب ايران نسبت داده شده است. او به ظن متآخم به يقين از لحاظ سن و سال از خواجه نصير بزرگ تر بوده و شايد بيست سالی قبل از خواجه به دنيا آمده بوده است. اين خواجه محمد حتما از نزديک خواجه نصير را در قهستان و يا الموت ديده بوده. او شايد هيچگاه گمان نمی برد که حاصل قلمش قرن ها بعد به نام خواجه طوسي قلم داده شود.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
ارتباط خواجه طوسي و عطار و نقدی بر گفتاری از استاد دکتر شفيعی کدکنی
در سفينه تبريز حکايتی درباره ملاقات عطار و خواجه طوسي نقل شده که آنچه را پيشتر به لطف ابن الفوطي در اين ارتباط می دانستيم مورد تأييد قرار می دهد و در ضمن حاوی نکات تازه ای است درباره زندگی و انديشه خواجه. حکايت از اين قرار است:
خواجه عطار در آن زمان كى شيفته شده بود و كرامات مىگفت ، بعضى مىگويند هر روز و بعضى مىگويند هر هفتهاى سه روز، در نيسابور كهن در مسجد منيعى ، كى جامع آنجا بود، برفتى و كلمات توحيد گفتى.
روزى به كلمات توحيد مشغول بود. خواجه نصير الدين، طاب ثراه، در زمان جوانى، پس ستونى حاضر بود.
خواجه عطّار مىگفت كى ممكنات را وجود نيست بل كى موجودات به وجود حق است.
شخصى برخاست و گفت: پس اين سر و ريش چيست؟
خواجه عطار گفت: اين نقش دومين چشم احول است.
خواجه نصير الدين چو [ن] اين بشنيد رقّتى در دل او ظاهر گشت. برخاست و بر دست خواجه عطار بوسه داد و به جماعت گفت: «دست او را بوسه دهيد كى به جايى رسيد.» خواجه نصير الدين از آن محفل بيرون آمد.
اين رباعى بگفت:
موجودِ بحق واحِدِ اول باشد
باقى همه موهوم و مُخيّل باشد
هر چيز جزو كى آيد اندر نظرت
نقشِ دومينِ چشم احول باشد
و گفت: من اين عبارت كى «نقش دومين چشم احول باشد» نشنيده بودم.
و خواجه نصير الدين هميشه معتقد شعر عطار بودى. و گويند: در آن هنگام كى خواجه نصير الدين در مجمع عطّار حاضر بود اشارات ياد داشت و اقلديس حل كرده بود و در اواخر چهارصد رباعى عطار به خطّ خود نوشته بود .
احتمالا اين ملاقات حدود سال 625 ق و شايد کمی ديرتر و به هرحال قبل از سال 627 ق (زمان مرگ عطار) در نيشابور رخ داده؛ آن زمان می دانيم که خواجه طوسي در علوم فلسفی و دينی مقامی داشته و تحصيلات خود را کم و بيش به پايان برده بوده است. در حکايت بالا هم اشاره شده که او در آن زمان اشارات ابن سينا و اصول اقليدس را به خوبی می فهميده است. آخرين سالی که برای تحصيلات خواجه طوسي در اختيار داريم سال 629 ق است؛ آن زمان که بخشی از غنيه ابن زهره (فقيه و متکلم امامی) را بر استادی قرائت کرد. تا آن زمان خواجه هيچ ارتباطی با قهستان و نزاريان نداشته و همچنان با محافل امامی خراسان مرتبط بوده است. آقای دکتر شفيعی کدکنی در مقدمه دیوان قائمیات و نیز در حواشی منطق الطير ابراز فرموده اند که عطار از طریق خواجه طوسی با اسماعيليه ارتباط داشته و آن را مستند به اين ملاقات می کنند که ذکرش رفت. روشن است که اين استنباطی نادرست است. علاوه بر آن ايشان حدس می زنند که عطار مصیبت نامه را گویا تحت تأثير سخن یک داعی اسماعیلی نوشته اند و به احتمال آن داعی را خواجه نصير می دانند. در اينکه خواجه هيچگاه مذهب اسماعيلی نداشت ترديدی نيست. اما من اينجا به نکته ديگری اشاره می دهم. اگر خواجه زمانی به اسماعيليه هم تمايلی پيدا کرده باشد بی ترديد اين مربوط به سال های بعد از 629 ق و مرگ عطار است. خطایی خوانشی در تاريخ قرائت خواجه (يعنی 619 ق به جای 629 ق) موجب شد که بسياری از محققان پيوستن خواجه را به سال ها قبل از 630 ق مربوط بدانند. احتمالا خواجه حدود سال 632 ق به قهستان رفته است.
در قطعه شعری که در حکايت بالا نقل شد خواجه نظری را درباره توحيد و وجود باريتعالی مطرح می کند که با آموزه توحيدی اسماعيليان که ديدگاهی نوافلاطونی درباره الهيات سلبی و نفی وجود از حق متعال داشتند متفاوت است. همين قطعه شعر که در موافقت با عقيده منقول از عطار در حکايت بالا و در کنار هم نقل شده نشان آشکاری است که نه خواجه در زمان ملاقات اسماعيلی مذهب و يا مشرب بوده و نه عطار از آنان از طريق طوسي تأثيری پذيرفته بوده است؛ ولله الحمد أولا وآخرا.
اولین نسخه چاپی گلستان سعدی در تبریز
اولین نسخه چاپی گلستان سعدی در ایران به دستور نایبالسلطنه عباسمیرزا، در سال ۱۲37 ق به دست زینالعابدین تبریزی در شهر تبریز منتشر شد.
تصویر مربوط به اولین نسخه چاپی گلستان سعدی در دولت عثمانی در سال ۱۲۵۷ ق؛ منتشر شده در شهر استانبول است.
* با سپاس از یادآوری جناب وحید بهمن
فرهنگ فارسى (لغت فرس اسدى)قديمىترين فرهنگ فارسى موجود، متکى به شواهد شعري، لغتنامه تأليف ابومنصور علىبن احمد اسدى طوسى است که به نام فرهنگ يا لغت فرس اسدى معروف است و آن را پس از نظم گرشاسبنامه، يعنى پس از سال ۴۵۸هـ.ق. تأليف کرده است. اسدى اين لغتنامه را بيشتر براى استفاده شاعران تهيه و تدوين نموده است.از لغتنامه اسدى چندين نسخه خطى در دست است که از جمله نسخه خطى مورخ نهم محرم ۷۳۳هـ.ق. مضبوط در کتابخانه واتيکان است که پاول هرن از روى آن در شهر گوتينگن آلمان به سال ۱۸۹۷ نسخهاى چاپى با مقدمهاى سودمند ترتيب داده است. و همچنين به همت دکتر دبيرسياقى در سالهاى ۱۳۳۶خ. در تهران انتشار يافت.
✅ معرفی تک نسخه خطی مجموعه حکایات/ علیرضا ذکاوتی قراگزلو
از جمله کتب تک نسخه ای خطی مجموعه حکایاتی است به قلم فضل الله بن عبدالله منشی بروجردی که به سال 1284 ق به خط شکسته نستعلیق زیبایی تحریر شده و در متن کتاب نیز در جایی به سال 1283 قمری اشاره شده است. نویسنده در نوشتار حاضر این نسخه خطی را معرفی و از جهاتی چون ویژگی و محتوای داستان ها و ...، مورد مداقه قرار داده است. وی در پایان گفتار، به اختصار حکایتی را که نویسنده دو بار و هر بار با تقریری دیگر در کتاب آورده، نقل می کند. http://yon.ir/2wlC
@manuscript
یک نسخه از کتاب بالا در یمن است که خیلی سال پیش آن را دیدم و نسخه ای هم در کتابخانه برلین است که سال ۲۰۱۲ آن را در آنجا یافتم و از آن عکسی گرفتم. نسخه مهم و اقدم آن در آمبروزیاناست که عکس آن را هم دارم. این کتاب باید تصحیح و منتشر شود. مدتی پیش به فاضل محترم آقای موسوی بروجردی پیشنهاد کردم کتاب را منتشر کنند. یک تحقیقی از این متن سال ها پیش به عنوان رساله دکتری در غرب صورت گرفت اما هنوز چاپ نشده است. دو نسخه یمن و برلین همدیگر را تکمیل می کنند. نسخه آمبروزیانا بسیار کهن است و البته کامل نیست. نسخه ریشه های مشترک با اخبار صفین نصر بن مزاحم دارد اما به نظر می رسد که تحریری است که در آن از روایات نسخه های دیگر هم استفاده شده. باید کسی جدی روی این متن مهم و ارزشمند شیعی کار کند. در کانال نسخه های خطی عکس یک برگ آن را گذاشتم که می بینید.
قدیما در منبعی دیده بودم که نوشته بود، منظور سعدی از شهاب در این بیت، عارف شهیر، ابوحفض شهاب الدین عمر سهروردی (متوفای ۶۳۲ق) نیست، و آنکسی که سعدی نزد او شاگردی کرده، به احتمال زیاد، متناسب با تاریخ حیات سعدی، عارف دیگر، شهاب الدینمحمود عتیقی تبریزی مشهور به شهاب اهری (متوفای ۶۶۵ق) بوده است.
به نظرم این مساله، از این جهت تشکیک شده است که زمان نگارش کتاب گلستان، کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در سال ۶۵۶ هجری نوشته شده است و سعدی در هنگامنگارش گلستان بر پایه این بیت گویا پنجاه ساله بوده است:
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
منظور اینکه با شهاب اهری واقع بینانهتر به نظر میرسد تا سهروردی که اواخر عمر در بغداد متوطن بوده است و سعدی هم شاید آن سالها (حدود ۲۰-۳۰ ساله در سیاحت و ..
و طردا للباب میتوان نکته همدریافت سعدی ظاهرا تا پنجاه سالگی اساسا، به نحو رسمی دست به قلم نبرده است و بوستان و گلستان اولین آثار مکتوب اوست.
در هر حال اگر عزیزان اطلاعات متقن بیشتری دارند در اینکه مراد از این شهاب، اهری است یا سهروردی، لطفا بینصیب نگذارند، با سپاس💐
این نسخه احتمالا قدیمیترین نسخه موجود از کلیات سعدی است که در سال ۷۶۶ه.ق و حدود ۷۰ سال بعد از فوت او به دست محمدبن عبداللطيف عقاقیری کتابت شده و در گنجينه كتب خطی كتابخانه مركزی آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
بله خط یاقوت است
به سال ۶۶۸ ق حدود سیزده سال پس از نگارش گلستان کتابت شده. اصل نسخه در کاخ گلستان است و سال ۴۶ این کتاب چاپ عکسی شده. از سال ۸۵ هم تا کنون چند بار بصورت دوزبانه چاپ شده با عنوان گلستان سعدی یونسکو
در مقدمه کتاب گفته شده که این نسخه تفاوتهای زیادی با دیگر نسخ قدیمی معتبر گلستان دارد، اما احتمال داده که خود سعدی که در زمان استنساخ این نسخه در قید حیات بوده بعدا تغییراتی در بعضی حکایات داده و اضافات و حکایاتی به آن افزوده است. سعدی علیهالرحمه حدود بیست و سه سال بعد از کتابت این نسخه درگذشته است.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com