اگر امام محمد بغدادی را داماد خیام بدانیم لازم میآید خیام ازدواج کرده باشد تا دختری را به همسری داده باشد، ولی اگر امام محمد بغدادی را شوهر خواهر خیام بدانیم این الزام برداشته میشود.
البته در مورد اقی طبا طبایی هم اشکالات هست که با نظر فلسفی به مطالب قرانی نگاه کرده که شاید برای اهل فلسفه معتبر باشه ولی از نطر اصل دین که متکی به قران وحدیث هست مطالب صاحب المیزان نه تنها موافق نیست مخالفات زیادی نیز دربر دارد ولی متاسفانه این تعصبات اجازه نمی ده کسی به ایشون اشکال بگیره
اين ايام وروز تولد حضرت اباعبد الله ع را فرصتى بشمار آوردم كه در باره ازدواج ام المومنين والمومنات حضرت خدیجه سلام الله عليها پیش از پیامبرگرامى اسلام ص را بررسى كرده وبگويم آيا آن حضرت ، پيش از پيامبر ص با شخصى ازدواج كرده بوده است ويا اينكه هنگام ازدواج با حضرت ، باكره بوده اند ؟
پیش از پاسخ به این سوال عرض می کنم که علاقه و محبت پیامبر به حضرت خدیجه ع به عنوان پشتوانه ای که اموال کلانش را آن هم از روی تدین در راه اسلام هزینه کرد بر احدی از مورخین مسلمان و غیر مسلمان و سنی و شیعه پنهان نیست.
پیامبر خدا درباره ی او فرمود :
ما أبدلنی الله خیرا منها، صدقتنی إذ کذبنی الناس، وواستنی بمالها اذ حرمنی الناس، ورزقنی الله الولد منها ولمیرزقنی من غیرها.
یعنی : خدا زنی بهتر از خدیجه به من نداد. هنگامی که مردم تکذیبم میکردند، او مرا تصدیق کرد و هنگامی که مردم مرا تحریم کردند، با ثروتش کمکم کرد. و خدا از او فرزندانی به من داد در حالی که از دیگر زنانم به من فرزندی نداد.
مطلب بالا را شیخ مفید در الافصاح، ص۲۱۷ نقل کرده است و دیگران نیز آن را نقل نموده اند.
اما سوالی که در این نوشتار به دنبال پاسخ آن هستیم این است که : آیا حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر، شوهر دیگری اختیار کرده یا نه، اختلاف نظر وجود دارد.
اکثر منابع تاریخی اهل سنت، ازدواجهای پیشین حضرت خدیجه (س) را پذیرفته و نامهای شوهران و فرزندانشان را ذکر کردهاند. بلاذری در انساب الاشراف، «ابوهاله هند بن نباش» را همسر خدیجه پیش از ازدواج با پیامبر (ص) دانسته است.
ابن حبیب نیز در کتاب «المنمّق»، در معرفی «نباش» او را مکنّی به ابوهاله و شوهر خدیجه(س) قبل از پیامبر (ص) معرفی کرده است. ابن حبیب همچنین در «المحبّر» در بیان اسامی کسانی که سه بار ازدواج نمودهاند، نام حضرت خدیجه (س) را نیز آورده است و در این باره به ازدواج حضرت خدیجه (س) با «اباهاله النباش الاسیدی» و «عتیق بن عابد بن عبدالله بن عمر بن مخزوم» قبل از ازدواج با پیامبر (ص) تصریح کرده است.
با این حال برخی از نویسندگان شیعی بر این باورند که حضرت خدیجه (س) پیش از ازدواج با پیامبر ازدواج نکرده است. ابن شهرآشوب از قول سید مرتضی در «شافی» و شیخ طوسی در التلخیص، به عذراء (دوشیزه) بودن خدیجه (س) هنگام ازدواج با پیامبر (ص) اشاره نموده است.
همچنین برخی با نقد گزارشهای موجود دربارۀ همسران خدیجه مدعی شدهاند نمیتوان پذیرفت در شرائطی که تعصبات قبیلهای در فضای فکری و فرهنگی حجاز حاکم بوده است، خدیجه (س) که خود از بزرگان نامور قریش بود، به ازدواج دو نفر اعرابی بیابانی از تمیم و مخزوم در آمده باشد.
همچنین صاحب السیره النبویه مینویسد : پژوهشهای فوق در بارۀ فرزندان منسوب به خدیجه مدعی آن است که دو فرزند منسوب به او در حقیقت ، فرزندان خدیجه (س) نبوده، بلکه فرزندان هاله خواهر خدیجه (س) بوده اند. بنا بر این تحقیقات خدیجه (س) پس از مرگ شوهرِ هاله، سرپرستی هاله و دو فرزندش را برعهده گرفت، تا اینکه خواهرش (هاله) نیز از دنیا رفت و خدیجه (س) سرپرستی خواهرزادههایش را بر عهده داشت و از آنجا که عرب، «ربیبه» (فرزندان همسر) را فرزند تلقی مینمود، آنها را فرزندان پیامبر (ص) برمیشمردند.
دلیل دیگری نیز بر بعید بودن این ازدواج ها وجود دارد و آن اینکه چگونه میتوان پذیرفت رحمی که قرار است سرچشمه ی کوثر باشد و ام الایمه گردد میشود قبلا شوهر کرده باشد و حتی فرزند دار شده باشد ؟! آیا رحم کسی که با مشرکین از اعراب ازدواج کرده و رحمش محل تربیت فرزندان آنان بوده لیاقت دارد که همسر خاتم انبیا و محل تربیت نور خدا حضرت زهرا و امامان معصوم از فرزندانش باشد ؟!
آری گویا کارخانه ی جعل حدیث بوده است که خواسته با نقل این امور، شان مادر مومنان حضرت خدیجه را پایین بیاورد.
@drhadiansarii
سلام
من تصاویر دو نسخه از فصل الخطاب رو دارم یکی به خط خود محدث نوری هست و کامل و متعلق به کتابخانه آقابزرگ بوده ولی نمیدانم هنوز آنجا هست با خیر. تصاویر این نسخه قبلا در کانال دیوار توسط برخی دوستان ارسال شده.
نسخه دوم به خط مولف نیست ولی ظاهرا زیر نظر ایشون کتابت شده و حواشی و اصلاحاتی به خط مولف دارد.
در مورد بحثی که فرمودید رسالهای در جواب اشکالات وارده بر فصل الخطاب توسط محدث نوری هم هست که باز در دیوار ارسال شده.
کتاب الحجج القویة في بیان الوصیة منسوب است به علامه حلی ولی این موضوع برای حقیر روشن نشد مواردی در کتاب هست که انتساب را نفی میکند ولی احتمال انتساب نیز هم هست وبه اطمینان به طرفی قائل نیستم چون تحقیقی یقین آور نکرده ام واحتمال نسبت به علامه بیاضی نباطی نیز هست.
ولی این مطلب از ارزش مطالب کتاب چیزی کم نمیکند.
@shahida_moshfegh
سلام بزرگواران. اگر امکان هست در شناسایی این نسخه کمک فرمایید. این نسخه اول و آخر ندارد و معلوم نیست از کی باشد. آیا این اشعار به نظر کسی آشنا هست؟
سلام علیکم
من صدها ساعت از سخنرانی های ایشون را با دقت گوش کردم از زمانی که در شبکه الکوثر بودند
این متن را هم خواندم
احساس می کنم موجی علیه ایشون راه افتاده که خیلی منصفانه نیست.
متن کامل یادداشت بالا را هم مطالعه کردم. انتقادها جدی نبود.
ایشون دغدغه ای را مطرح می کنند که از اساس وارد است.
هدفم دفاع نیست ولی با آشنایی که نسبت به تفکراتشون و نوع ارائه مباحثشون دارم نمی تونم بعضی صحبتها در این زمینه را بپذیرم
خیر، اگر اجازه بفرمایین تا عرائضم رو کامل کنم متوجه قضیه خواهید شد.
ازدواج دوم و سوم برای یک مرد به قدری سخت هست که اگر شرایطش را نداشته باشد به دنبالش نرود.
از طرفی، زنی که میخواهد همسر دوم ی سوم یک مرد شود هم خودش عقل دارد و ومیبیند که آیا این مرد از پس آن بر می آید و یا فقط به دنبال هوس رانی است. مجموع این دو قضیه (1- سختی ازدواج های بعدی برای مرد و 2- عقل زن) جلوی انجام این کار توسط افرادی که امکانش را ندارند خواهد گرفت. پس هیچ اشکالی به دنبال عمومی شدن آن در جامعه ایجاد نمیشود.
اما رد طرف مقابل، اگر این عمل به صورت عمومی در جامعه اعلام نشود، سختی این کار برای مردی که امکان آن را داشته باشد چندین برابر بیشتر میشود {نگاه و حرف مردم} و در نهایت مرد به دنبال آن کار نمیرود و فوائدی که این حکم دارد (که در ادامه عرض خواهم کرد) از بین خواهد رفت.
مطلب صرفی ۱
غرض یعنی ان چیزی است که قبل از ایجاد فعلی در فکر و ذهن فاعل بوده و همان هم علت و انگیزه برای ایجاد ان شده است.
ولی فائده ان نفع هایی است که پس از پیدایش چیزی، از ان حاصل میشود هر چند مورد نظر نبوده است.
مثال:
غرض نجار که صندلی را درست میکند این است که انسان بر روی ان بنشیند ولی ممکن است فایده های دیگری ، غیر از نشستن داشته باشد مثلا شخصی به عنوان پایه استفاده میکند و لامپی را عوض میکند.
#روز_دختر
#پاسخ_شبهات
💢چرا حضرت معصومه(س) #ازدواج نکردند؟ آیا صحت دارد که #وصیت پدرشان این بود که ازدواج نکنند؟ این با سنت پیامبر #منافات دارد
✅نکته اول در اسناد تاریخی
در تاريخ يعقوبي آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) #وصيت كرده بود كه دخترانش #شوهر نكنند و براي همين هيچ يك از دختران آن حضرت شوهر نكردند.
📚تاریخ یعقوبی ج 2، ص 421
✅اين #نظريه را نمي توان به اين آساني پذيرفت.
چون در اصول كافي آمده است كه حضرت امام موسي بن جعفر (ع) كار شوهر كردن و شوهر دادن دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا واگذار كرد و فرمود: اگر علي خواست آنان را شوهر مي دهد و اگر نخواست شوهر نمي دهد.
و جز پسرم علي هيچ كس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران ديگرشان، نه عموهايشان و نه سلطان وقت #هيچكدام حق ندارند در امر ازدواج #دخترانم دخالت كنند.
📚كافي ج اول ، ص 316، حديث 15
بر اساس اين #روايت، نمي توان گفت كه امام موسي بن جعفر(ع) وصيت به عدم ازدواج كرده بلكه #وصيت كرده كه امر ازدواج دخترانش به امام رضا (ع) مربوط است و ديگران حق دخالت ندارند.
✅نکته دوم
از ديدگاه برخي، خفقان شديد هاروني باعث شد كه دختران امام موسي بن جعفر(ع) نتوانند ازدواج كنند و در عصر هارون #خفقان و #استبداد و ستم به جايي رسيد كه كسي جرأت نداشت به خانه امام موسي بن جعفر رفت و آمد كند . اگر كسي نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، به طور يقين نمي تواند خيال دامادي آن حضرت را در سر
بپروراند.
اگر بخواهيم اين مسأله را بيشتر توضيح بدهيم بايد بگوييم كه #هارون مي خواست كاري كند كه نسل امام موسي بن جعفر كم گردد و يكي از راه هاي اين، جلوگيري از #ازدواج زنان و دختران اين خاندان است و بطور طبيعي اگر دختران و زنان شوهر نكنند، نسل آل علي(ع) كم مي گردد و كمي اين نسل براي دستگاه خلافت بسيار #مطلوب بود و علت كشتار آن همه #سادات هم مي تواند همين باشد كه اين نسل بر افتد.
📚زندگانی کریمه اهل بیت ص۱۵۰
#مباهله_قرن_21
@mobahelegharne21
#شب_وفات_حضرت_معصومه
#پاسخ_شبهات
💢چرا حضرت معصومه(س) #ازدواج نکردند؟ آیا صحت دارد که #وصیت پدرشان این بود که ازدواج نکنند؟ این با سنت پیامبر #منافات دارد
✅نکته اول در اسناد تاریخی
در تاريخ يعقوبي آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) #وصيت كرده بود كه دخترانش #شوهر نكنند و براي همين هيچ يك از دختران آن حضرت شوهر نكردند.
📚تاریخ یعقوبی ج 2، ص 421
✅اين #نظريه را نمي توان به اين آساني پذيرفت.
چون در اصول كافي آمده است كه حضرت امام موسي بن جعفر (ع) كار شوهر كردن و شوهر دادن دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا واگذار كرد و فرمود: اگر علي خواست آنان را شوهر مي دهد و اگر نخواست شوهر نمي دهد.
و جز پسرم علي هيچ كس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران ديگرشان، نه عموهايشان و نه سلطان وقت #هيچكدام حق ندارند در امر ازدواج #دخترانم دخالت كنند.
📚كافي ج اول ، ص 316، حديث 15
بر اساس اين #روايت، نمي توان گفت كه امام موسي بن جعفر(ع) وصيت به عدم ازدواج كرده بلكه #وصيت كرده كه امر ازدواج دخترانش به امام رضا (ع) مربوط است و ديگران حق دخالت ندارند.
✅نکته دوم
از ديدگاه برخي، خفقان شديد هاروني باعث شد كه دختران امام موسي بن جعفر(ع) نتوانند ازدواج كنند و در عصر هارون #خفقان و #استبداد و ستم به جايي رسيد كه كسي جرأت نداشت به خانه امام موسي بن جعفر رفت و آمد كند . اگر كسي نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، به طور يقين نمي تواند خيال دامادي آن حضرت را در سر
بپروراند.
اگر بخواهيم اين مسأله را بيشتر توضيح بدهيم بايد بگوييم كه #هارون مي خواست كاري كند كه نسل امام موسي بن جعفر كم گردد و يكي از راه هاي اين، جلوگيري از #ازدواج زنان و دختران اين خاندان است و بطور طبيعي اگر دختران و زنان شوهر نكنند، نسل آل علي(ع) كم مي گردد و كمي اين نسل براي دستگاه خلافت بسيار #مطلوب بود و علت كشتار آن همه #سادات هم مي تواند همين باشد كه اين نسل بر افتد.
📚زندگانی کریمه اهل بیت ص۱۵۰
#مباهله_قرن_21
@mobahelegharne21
این را هم عرض کنم:
بنده با سیاه پوشیدن مخالف نیستم ولی هیچ مستندی در این باره ندیده بودم. صحبتهایی هم که از آیت الله تبریزی نقل شد بیشتر دلی بود تا استناد.
امروز شما نگاه کنید که در طول ماه محرم و صفر کسی ازدواج نمیکند در حالی که خود امیر المؤمنين سه روز پس از وفات حضرت زهرا ازدواج کرد چون فرزندانش نیاز به کسی داشتند که امورشان را سر و سامان دهد.
اگر در این دو ماه جوانی بخاطر ازدواج نکردن به گناه بیافتد ایا ما واجبی را بخاطر کاری مباح نه حتی مستحب ترک نکرده ایم؟
آزادگى
عبدالکریم سروش
کلامی از امام حسین(ع) که به گمان من متضمن نکتهی حکیمانهی فوقالعاده مغتنمی است که برای همهی ما باید آموزنده باشد و گوشوارهی گوش خرد ما باشد، نقل شده است که:
امام (ع) در روز عاشورا وقتی که دشمنان به حرم و خانوادهی ایشان حمله کردند، این جمله را گفتند:
"إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِين؛فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم"
اگر دین ندارید؛آزاده باشید.
روضهخوانها معمولا این جمله را این چنین ترجمه میکنند:
اگر دین ندارید «لااقل» آزاده باشید. ولی در کلام امام حسین «لااقل» نیامده است و این کلمه را آوردن، لطف و حسن و عمق این جمله را کاملاً میگیرد. در واقع در کلام امام، یک معادلهی بسیار مهمی برقرار شده است؛ گویا آزاده بودن، عِدل دینی بودن است.
اگر کسی «آزاده» بود درست شبیه این است که کسی دیندار است.
از یک «دیندار»،انتظار میرود که آزاده باشد و اگر آزاده نباشد دیندار نیست.
از یک «انسان»، ولو اینکه در حوزهای از حوزههای دینی قرار ندارد، انتظار میرود که آزاده باشد و اگر آزاده بود ولو دینی هم نداشته باشد و به گوش او نخورده باشد، همچنان یک انسانِ شریف و مقبول درگاه خداوند است.
این اصل، اساس و گوهر اندیشهی اخلاقیست که آدمی باید آزاده باشد.
این آزادگی، هم تفسیر بیرونی دارد هم تفسیر درونی دارد، هم از درون باید از رذایل پیراسته بود و هم از بیرون باید بردهی کسی نبود، غلامی پیشه نکرد، خوی نوکری نداشت و استقلال و منش مستقل داشت و از این طریق، هم دین خود را تصحیح کرد و هم دنیای خود را.
«إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِين؛فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم»
این را به خاطر داشته باشید و مطمئن باشید که اگر در طریق «آزادگی» سیر کنید، بدون تردید مسیری است که شما را به سعادت و به حقیقت میرساند.
http://t.me/DrSorooush
🔻اسلام غیرشیعی آن اسلام انحرافی است، اسلام خلیفهزده و اسلام حکومتزده است. اسلامی غیرشیعی اسلامی است که توجیهگر ظلم برای خلفا و توجیهگر ظلم برای ظالمین شده است.
🔸اولیالامر کیست؟
🔻من این آیه را بارها گفتهام که در قرآن کریم آمده است: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»؛ خدا را اطاعت کنید، رسول را اطاعت کنید، اولی الامر را هم اطاعت کنید. این اولی الامر چه کسانی هستند؟ از نظر ما اولی الامر کسانی هستند که دارای علم و عصمت هستند و فقط ائمه معصومین علیهمالسلام را شامل میشوند. اطاعت اولی الامر واجب است. اطاعت غیر اولی الامر را خدا واجب نکرده است. یعنی شما از مرجع، تقلید میکنید، مثلاً از مرحوم آیتالله خوانساری رضواناللهعلیه یا آیتالله بروجردی قدس سره. مرجع تقلید نظر و فتوای این بزرگان در احکام حجت است و در موضوعات حجت نیست. کسی که در همه چیز گفتهاش حجت است، معصوم و امام است. اما برخی میگویند اولی الامر هر حاکمی است که زور داشته باشد و بر مردم مسلط باشد، ولو این حکومت را از راه کودتا و به زور به دست آورده باشد اطاعتش واجب است!
🔻الان میبینید که امام جمعه مکه در خطبه نماز جمعه به ولی امر مسلمین دعا میکند، مثلاً به پادشاه سابقشان عبدالله فهد و الان به بن سلمان! درحالیکه اینها ظالم و فاسق هستند. این نوع رفتارها ریشه کلامی دارد. از نظر آنها ظلم مانع از این نمیشود که شخص حاکم باشد. از نظر آنها حتی امام مسلمین که خلیفهشان است، اگر فاسق و شارب الخمر و ظالم باشد، اشکالی ندارد و اطاعتش واجب است.
🔻 خوب بلافاصله این بحث مطرح میشود که اصلاً اسلام برای چی آمد. قبل از اسلام که جاهلیت عرب بود، ظالم هم که داشت حکومت میکرد و اطاعتش هم واجب هم بود. اگر اطاعت نمیکردند، مردم را بیچاره میکردند. فقط اسلام آمد و این لزوم اطاعت از فاجرِ ظالم را شرعی کرد؛ یعنی اطاعتنکردن از حاکم فاجر غیر از اینکه در این دنیا مجازات دارد، پیش خدا هم عقاب دارد. اسلام فقط شده اطاعت از ظالم واجب است و اگر اطاعت نکنید عقاب هم خواهید شد. شما میتوانید این منطق را امروز در دنیا به یک جوان تفهیم کنید که ما آئینی داریم به نام اسلام که خصوصیتش این است که میگوید هرکسی هر چقدر هم ظالم باشد، هر چقدر هم فاسد باشد، اطاعتش بر شما واجب است. این منطق همان چیزی میشود که امروز بر دنیای اسلام مانند کشورهای ... گذشته است.
🔻بیش از پنجاه کشور اسلامی هست که جمعیتی بیش از یک میلیاردونیم دارند. اما همه در مقابل ظلمی که به مسلمانها میشود، مثل فلسطین سکوت کردهاند. جمعیت اسرائیل چقدر است؟ اصلاً کل عالم یهود جمعیتش به 25 میلیون نفر نمیرسد، اما ذلیل این یهود هستند. برخی کشورها سفارت خود را منتقل میکنند و فلسطین را داغان میکنند، اما هیچکس جرائت حرفزدن ندارد. این فقط یک نمونه است. نمونههای دیگری هم داریم، مثل آنچه در یمن میگذرد. اصلاً مسلمانها موضوعیتی ندارند، چرا؟ چون این اسلام انحرافی آنها منطقش این بوده است. حج را برگزار میکنند، جمعیت زیاد، نماز جماعت پرجمعیت اما از محتوا و از روح خالی. آن چیزی که ما به آن ولایت میگوییم، فقط دوستداشتن امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه علیهمالسلام نیست. ولایت یعنی ولایت «الله»، یعنی حاکمیت عقل و حاکمیت ارزشها. این امام اگر کوچکترین تخلفی از او سر بزند، از امامت ساقط است. امام جماعت هم باید عادل باشد، مرجع تقلید هم باید عادل باشد، قاضی هم باید عادل باشد. اگر یک فسق از او سر بزند، یک گناه کبیره مرتکب شود، عدالتش ساقط میشود. اصلاً نمیتواند آن سمت را بر عهده بگیرد. اما برای معتقدان به اسلام انحرافی عدالت مطرح نیست و لذا در علم کلامشان آمدند حتی عدالت را از روی خدا هم برداشتند. درحالیکه اصول مذهب شیعه غیر از توحید و نبوت و معاد، عدل و امامت نیز هست.
🔸شیعیان؛ میراثدار فاطمه زهرا سلام الله علیها
🔻امروز ما شیعیان میراثدار فاطمه زهرا سلام الله علیها هستیم و این میراثداری یعنی میراثداری ارزشها و حفظ فضیلتها. شیعه اینگونه شروع شده است، چون منطقش این بوده است. شیعه در طول تاریخ کتکخور بوده و در طول تاریخ قتلعامها داشته و کوبیده شده است. خیلی لازم نیست به تاریخ دور برویم. همینجا در کنار ما در ترکیهای که الان هست، عثمانیها بودند. زمان سلطان سلیم چند نوبت شیعیان را در آن منطقه قتلعام کردند. این علویها که الان هستند، بازماندههای آن قتلعامها هستند. جمعیت شیعه خیلی بیشتر از این بوده است. قتلعام شدند.
#بخش2
@alaviboroujerdi
سلام و سپاس. «عرس» حتماً صحیح است. «بالمآل» هم خوب به نظر میرسد.
«خیالی» را مطمئن نیستم. چندان خوب به نظر نمیرسد که کسی به مخاطب نامه که که از او تقاضایی هم دارد بگوید اگر خیالی به آمدن داشتم. در ضمن، پیش این گفته بود که به سبب صداع نتوانستم بیابم. و این شاید با همان «حالی» سازگارتر باشد.
سلام و عرض ادب
با اجازه استادان گروه
ممکن است به بیت چنین هم نگریست:
۱. میخورد بر هم: بر هم خوردن سکههای پول رشوه
۲. قلب: سکه تقلبی
به این ترتیب شاید بتوان بیت سوم را چنین حواند:
رشوه هر گاه میخورد بر هم / میشود قلب شوهر بیست درم
معنای دوپهلو و کنایی بیت هم ممکن است چنین باشد: سکههای پول رشوه که به هم دیگر برخورد میکنند، آن شوهر تقلبی بیست درم بیشتر نخواهد ارزید.
البته این نظر به معنای رد کردن نظر دیگر بزرگواران نیست، فقط خوانشی دیگر از این بیت است.
سلام با توجه به متن اگر مطلب را دنبال کنید نشان از القاب محمد الحموی دارد و از القابی هست که به ایشان نسبت داده شده بعد از این مقدمه فکر میکنم که سعد لاسلامیه باشد به معنی مبارک برای اسلام بعد از القاب دیگر البته اگر نسخه دیگری هم داشته باشد میتوانید مقابله و مقایسه کنید مانند آنچه مرسوم است برای تصحیح نسخ.
سلام خدمت اساتید ارجمند 🌹🙏
به مناسبت بزرگداشت حکیم خیام نیشابوری
مطلب ذیل، در گروهی توسط بزرگواری مطرح شده بود
خواستم شما گرامیان هم نظرات خود را اعلام فرمائید .
👇👇👇👇👇مطلب👇👇
سلام خدمت اساتید گرامی.
در جایی خواندم شعرهایی که به نام خیام منتشر می شود از شاعری به نام خیامی که ظاهرا معاصر خیام بوده است، می باشد. و این به خاطر تحت الشعاع قرار دادن برتری علمی خیام در رشته هایی مانند نجوم و ریاضیات می باشد. و از نقش فیتز جرالد شاعر گمنام انگلیسی در این امر هم نباید غافل شد.
به قول استاد شهید مطهری خیامی که ما می شناسیم خیام حکیم، فیلسوف، منجم و ریاضیدان است نه خیام دائم الخمر پوچ گرای ... که فیتز جرالد معرفی می کند.
خود کلمه "تومان" به مغولی عدد ۱۰ هزار هست، اگر تاریخ کتابت نسخه (سال ۹۰۹ق به شرطی که آن را تاریخ کتابت این نسخه بدانیم و نه تاریخ نسخهای که از روی آن کتابت شده و نظر جناب هویدا هم نظر به خط شکسته آن ظاهرا بر آن است) را لحاظ کنیم یا حتی دویست سال بعد از آن بدانیم (قرن ۱۱ هجری)، ۲۳ تومان واحد پولی خیلی درشتی است، زمان ناصرالدین (۴۰۰ سال بعد از کتابت نسخه) به او لقب صاحب "تومان" داده بودند، مگر اینکه، تاریخ نگارش این عدد سیاق را خیلی متاخر، یعنی اواخر قاجار، حدود دوره احمدشاه هم بدانیم، با این حال هم ۲۳ تومان، مبلغ بسیار زیادی است، بنده شاخصهایی در نظرم هست که نشان میدهند، در این سالها (۱۳۳۰-۱۳۴۳ق) با مبلغ ۲۳ تومان میشد یک خانه بسیار بزرگ در قلهک تهران خریداری نمود😇
نکته بنده روی کلمه "تومان" است شما مطمئنید نسبت به این کلمه؟
سلام
صبح تان بخیر 🌹🌹
شرمنده ام، الان پیام حضرتعالی را دیدم
چنین مواردی در اسناد خیلی کم هست ولی به نظر بنده اگر منظور یک عدد واحد هست پس سر هم خوانده می شود مگر در مواردی که اعداد جدا از هم باشند یا شامل بیش از یک حساب باشند.
با سلام درباره نسخ موجود در کتابخانه دانشگاه تربیت مدرس، دو نظر مطرح هست که بنده هنوز البته، به یقین نرسیدهام کدام نظر صحیح است، برخی بر این دیدگاه هستند هسته اولیه این مجموعه همان نسخ مرکز تربیت معلم تهران، که پیش از انقلاب دانشسرای عالی نامیده میشد است که در واقع همان مجموعه مرحوم دکتر عبدالعظیم قریب گرّکانی است و اکنون به عنوان امانت در کتابخانه ملی ایران نگهداری میشود. اگر این نظر درست باشد برخی از آنها در وبسایت کتابخانه ملی موجود است که شمارههای آنها با سری شمارههای کتابخانه متفاوت است و قابل دسترس ولی نظر دیگری هست که خیر مجموعه دانشگاه تربیت مدرس هیچ ارتباطی با مجموعه دانشسرا نداشته و مستقل است و در این صورت باز هم ممکن است این تعداد نسخیکه در سایت کتابخانهملی ایران قابل دسترس است، امانتی از همین مجموعه بوده باشد و شاید هم این نسخ امانتی از تربیت مدرس (یا معلم تردید از من متقی) در کتابخانه ملی هیچ ارتباطی با دانشگاه مذکور نداشته باشد. ولی آنچه قطعی و مسلم است اینکه تمامی یا بخشی از نسخ خطی "مرکز تربیت معلم تهران" یا "دانشگاه تربیت مدرس" در کتابخانه ملی ایران به صورت "امانی" نگهداری میشود، حال مربوط به کدامیک از این دو مرکز هست بنده اطلاع دقیقی ندارم، اگر عزیزان اطلاع بیشتری دارند بینصیب نگذارند با سپاس🌹
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com