متاسفانه، یکی از معضلات روایات مربوط به طب و تاریخ و ...، این است، که اسانید آنها، همطراز احادیث فقهی، مورد بررسی قرار نگرفته است، آثار روایی طبی همچون رساله ذهبیه منسوب به حضرت رضا علیه السلام، تعبدا تلقی به قبول شده، چنان جایگاهی وحی گونه به این روایات، داده شده و میشود که حقیقا آدمی درمیماند.
مولانا طب روایی، جای خود تعجب بیشتر اینکه، در زمانی که دو سوم (بیش از نه هزار روایت) از روایات کتاب کافی کلینی به دلایلی نظیر وجود راویانی که بعدها با شکل گیری مبانی جدیدتری همچون غلو، راویانی همچون محمد بن سنان وو در عداد اصحاب غلو گنجانده شدند و صدها روایات آنها از دور خارج گردید و اینک هزار سال است، مستند هیچ افتایی نشده و عمل به آنها، کنار نهاده میشود، آن هم از کتابی که تماما در دوره غیبت صغری که "اجمالا" با شرایط و محدودیتهایی دسترسی به حضرت صاحب علیه السلام میسور بوده است.
از همه اینها گذشته، عزیزان، توجه داشته باشند، بحث در طب روایی نیست، سخن استاد جعفریان در طب سنتی است و حقیقتا چند درصد طب سنتی بر طب روایی (لو فرض که آنها را هم بپذیریم) استوار است، البته استاد حتما مبانی و دلایل خاص خودشان را دارند. ماحصل سخن اینکه، بدون پیش داوری ابتدا باید، رابطه منطقی بین طب سنتی و طب روایی تعریف شود، ثانیا بر فرض ارتباط من وجه، بین آن دو، تقدس سازی طب سنتی، بجهت چنین ارتباطی قابل درک نیست، ثالثا نیازی به توضیح نیست علم پزشکی، از علومی است که بر تجربه استوار است که در حال تکامل و تغییر است، برای نمونه در دنیای امروز، کتاب طب داخلی هاریسون یک سال بعد از اعتبارش را از دست میدهد، گاه یافته ها و نظریات جدید، مسلمات قبلی را کنار میزنند، دفاع سرسختانه برخی اجله قابل فهم نیست، طب سنتی هم مانند علوم دیگر، میراثی هزار دارد که بخش عمده اش ترجمان ادبیات پزشکی یونان است و بخشی هم میراث طبی اهل بیت (ع) و بخشی نیز میراث طبیبان (عمدتا غیر مسلمان همچون بختیشوع و ...) بجز روایات طبی (بر فرض ثبوت اسناد آنها)، باقی تقدسی ندارند و یا وقتی از طب سینایی سخن میگوییم، چقدر طب روایی مبتنی بر سخنان اهل بیت (ع) در مثل کتاب قانونی، حضور دارد؟ تقدس سازی برخی علوم، خطر بزرگتری است، البته منظور این نیست، میراثمان را کنار نهیم، بلکه سخن در این است، میراث فکری و تجربی ما مجموعه ای از یافته های درست و خطای پیشینیان است، باید یک به یک موضوع به وضوع ملاحظه کرد سره را از ناسره جدا کرد، علم تعصب بردار نیست، همه این آثار بله ارزش ذاتی دارند ولی زدن مهر تقدس بر علوم و یافته های بشر خطاپذیر، خطایی بزرگتر است، تعآمل علمی با آثار و افکار، تنها با نقد علمی روشمند مستند میسور است و منطقا نقض و ابرامها و گاه دفاعها یا نفیهای متعصبانه، در روند علمی، ابدا جایی ندارد. با پوزش از تطویل??
خوب مطمین باشید کسی که تحقیق را بلد باشد. خیلی برایش مهم نیست.
چرا که خوب میداند اول از همه همه فهارس دنیا را زیر و رو کند و نسخ را به دست آورد و بعد تک تک را بررسی کند و بهترین ها را انتخاب کند .
در همه کلاس های تحقیق نصوص در خارج از ایران چه در مصر و چه در ترکیه و چه در لیبی و چه در هند و چه در کشورهای اروپایی و آمریکایی اولین مرحله تحقیق و تفحص از اهل خبره معرفی می شود. آن هم از سراسر جهان.
حال محققی این کارهای ابتدایی را نمی کند و مشغول به کار می شود تحقیقش چه ارزشی دارد ، چاپ بشود یا نشود.
دوستان عزیز، به لحاظ روشی، این گونه بحث کردن به جایی نمیرسد و بل لاطاءل مفید نیست، اینکه یک گزاره تاریخی و گزینشی و برشی و مقطعی و گسسته از هم را مطرح کردن، در حالی که تک تک متون کلامی شیعه به تک تک اینها با نظم و ترتیبی در گذر صدها سال، از سوی بزرگان پاسخ داده شده است.
اگر این دوستمان «حقیقتا دنبال حقیقتند» و پاسخ قانع کننده میخواهند، تشریف بیاورند قم، بنده خدمتشان خواهم بود و اگر جسارتی محضرشان نباشد، یک هفته هم هزینه اقامتشان در قم با بنده خواهد بود، به تمامی سوالاتشان تک تک پاسخ داده خواهد شد، و الا پاسخ و مطالب پراکنده، مفید و منتج به نتیجه نخواهد بود، چرا که به لحاظ روشی هنوز دانسته نیست، ایشان در چه سطحی از دانش هستند؟ چقدر اطلاعات زبانی دارند، چه مقدار بر متون عربی اشراف دارند، مبنای مطالعاتی و احیانا پژوهشی ایشان چیست، دیدگاهشان به مباحث کلامی بر سخنان استاد مدرسی در مکتب در فرایند تکامل است و یا اصولا در این مباحث ورودی ندارند ؟ چرا که از سخنان اولیه ایشان در اینکه نامی از امامان در حافظ و سعدی و مولوی نیست ووو معلوم میشود مطالعاتشان بسیار نازل هست، در هرصورت به عنوان ادمین گروه خواهشمندم از بحثهای بی نتیجه و بل بی مبنا ، پرهیز گردد، چرا که روشن نیست بحث ایشان کلامی است یا تاریخی یا.. با سپاس?
اگر سالهای 100 تا 148 هجری، یعنی حدود 140 سال بعد از رحلت پیامبر (ص) چنین وضعی باشد، باید اکنون (1400) را سنجید که نفاق چندگانه لایه به لایه، قلبها را دریده، صفا و صداقت بالکل رخت بر بسته است و «دروغ» با مظاهر یکصد گانه اش، تمامی ارکانِ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه را درنوردیده است، به گونه ای که به سهولت دروغ میگوییم، دروغ کار میکنیم، دروغ می اندیشیم و دروغ بر مسند دروغ مینشینم و به دروغ تدریس میکنیم و به دروغ درس میخوانیم و به دروغ میسازیم و به دروغ به همدیگر لبخند میزنیم، زمانه ای که «هیچیک از رفتارهای درون و بیرونمان یکسان نیست» و..، اگر اکنون امام صادق (علیه السلام) در قید حیات بودند، به نظر شما از چه ادبیاتی بهره میجستند؟! ?
سلام علیکم
این نقد است یا فحش و تحقیر کادو شده؟
نداشتن استاد شناخته شده، به معنای استفاده نکردن از عالمان پیشین نیست. نمونه یکی از عالمان حقیقتاً با سواد که چندان استادی برایش نمی شناسیم، شیخ محمد تقی شوشتری است.
تأثیر استاد هم بر افراد متفاوت است. با وجود همه ارزندگی های آن، برای بسیاری محضر استاد مذبح حریت ایشان می شود.
ماهیت جنگ با داعش چه بود و آیا این نبرد تمام شده است؟
بود و نبود یک جنگ، صرفا به تصرف یک شهر و از دست دادن شهر دیگر نیست، بلکه به بود و نبود زمینه هایی است که آن را پدید آورده است. آیا زمینه های آغازین جنگ با داعش همچنان هست یا از میان رفته است؟
به نظر می رسد دست کم چهار تحلیل مختلف در باره ماهیت جنگ با داعش وجود دارد:
1. جنگی با ماهیت اقتصادی که جنبه های مختلفی دارد، مثلا جنگ میان بادیه نشینان عرب با شهرنشینان، در مقیاسی که ابن خلدون شرح می دهد؟ یک تحلیل اقتصادی دیگر جنگ بین غنی و فقیر. بین غرب ثروتمند و شرق فقیر که می کوشد سهیم در آن ثروت باشد و چون از راه مسالمت آمیز راهی ندارد، به خشونت روی آورده است.
2. جنگ بین سنت و مدرنیته، میان کسانی که سبک زندگی هزار سال پیش را انتخاب کرده و می کوشند با مدرنیته بجنگند و آن را به عنوان کفر و الحاد از میان ببرند؟
3. جنگ شرق و غرب به عنوان صورتی دیگر از جنگهای صلیبی با نمایندگان آنها در شکل های مختلف؟ جنگی که از پس از ظهور اسلام در شامات میان مسیحیت و اسلام آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
4. جنگ مذهبی که در یک تحلیل مسلمانان نوگرا با مسلمانان سنت گرا درگیرند، یا با این تحلیل: توده مسلمان با خوارج شبه مسلمان منازعه دارند، یا اصولا جنگ شیعه و سنی؛ چنان که حضور شیعیان از کشورهای مختلف در کنار یک دولت علوی در سوریه و دولت عراق نشان می دهد؟
برای انتخاب هر کدام از اینها، شواهد مثبت و منفی وجود دارد، به طوری که می توان گفت همه اینها هست، هیچ کدام از اینها هم به طور معین و تک موردی نیست. با این حال، باز سوال این است که اگر همه اینها هست، اصلی ترین آنها کدام است؟ آیا فرض دیگری هم وجود دارد؟
به هر حال، هر کدام اصل باشد، به معنای بی اعتباری بقیه موارد نیست، بلکه هر کدام سهم خاص خود را دارد و این یعنی این که باید خیلی از ملاحظات را در نظر داشت. اگر کسی فکر می کند جنگ با داعش تمام شده، باید بر اساس یکی از این تحلیل ها معتقد باشد که زمینه کدام یک از بین رفته که می توان گفت، این جنگ تمام شده یا همچنان باقی است، مثلا جنگ شرق و غرب؟ یا جنگ شیعه و سنی؟ یا هر کدام دیگر.... نظامی ها می توانند جنگ را خاتمه یافته تلقی کنند اما سیاسیون باید تامل بیشتری بکنند.
@jafarian1964
@litera9
نویسنده در بخشی از مقدمه مفصل کتاب آورده است: «این دفتر دو بخش دارد و هریک از دو بخش شاید شرح و توضیح و تفصیل مطالب بخش دیگر باشد. من آن را برای آنکه پژوهشی در راستگویی و دروغگویی باشد، ننوشته ام.»
این یادداشتها با توجه به اینکه دروغ کاری بسیار عادی و شایع و همه جایی است و با این نگرانی که روابط آدمیان نمی تواند بر مبنای دروغ استوار شود، نوشته شده است و نویسنده تصریح می کند که:
«مهم این است که از وخامت وضع بیگانگی و بی پناهی مردمان در جهان نیست انگار کنونی غافل نباشیم و دروغ و نفاق ناشی از این بیگانگی و بی پناهی و نیز گسیختگی پیوندها و پیمانها را ناچیز نینگاریم. شاید نتوان یک جهان بشری بدون دروغ ساخت اما همیشه و پیوسته در جهان پر از دروغ هم نمی توان به سر برد. اگر دروغ را نتوان به کلی از میان برداشت لااقل نباید بگذاریم که زشتی آن از یادها برود و امری عادی و مباح تلقی شود».
لحن کتاب حاضر در بعضی جاها تلخ است اما این تلخی در جنب تعظیم به صدق و صدیقان نباید چندان ناگوار باشد. این نوشته چشم خود را به روی خوبی ها و زیبایی ها نبسته است و نمی خواهد همه از زشتی و پلشتی بگویند، اما وقتی به جای دیدن و گفتن خوبی ها و زیبایی ها، زشتی ها و بدی ها را زیبایی و خوبی می خوانند از یادآوری این تحریف و دروغ خودداری نباید کرد. دروغ دروغ بوده است اما بنای جهان بر صدق و راستی استوار است. اگر صدق و صفا از میان برود و فراموش شود و دروغ زبان را و جان را به تسخیر در آورد باید در انتظار فاجعه بود.
اندر خبر و دروغ و شایعه
این روزها تقریبا همه می دانیم سهم خبر سازی و دروغ و شایعه چقدر در امر سیاست و پیش بردن سیاست ها مهم است. هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم و سری به اینترنت می زنیم با انبوهی خبر دروغ در عرصه های مختلف روبروییم که به درستی نمی دانیم چطور می توان صحت و کذب آنها را بررسید. به تعدادی از تلویزیون ها و یا رسانه های مجازی فارسی زبان خارج از کشور که سر می زنیم می بینیم تعدادی آدم را نشانده اند به عنوان کارشناس که درباره همه چیز اظهار نظر می کنند و متأسفانه در بسیاری موارد اخبار دروغ توسط همین کارشناسان هم دست به دست می شود و تحلیل می گردد اما باز نمی دانید به کدام یک از این خبرها و تحلیل های مبتنی بر آن خبرها باید اعتماد کرد. اصلا نمی توان فهمید کدام یک از این کارشناسان واقعا کارشناسند و استاد دانشگاه و متخصص فلان و یا بهمان مؤسسه علمی و یا اینکه تنها کارشناسانی اند خودخوانده که با اهدافی سیاسی و یا کاسبکارانه خود را متخصص و کارشناس جا زده اند. آدمی را معرفی می کنند به عنوان استاد دانشگاه فلان در انگلستان و بعد وقتی می روید به سایت آن دانشگاه سر می زنید می بینید از اسم شریف این آدم در آن دانشگاه و سایتش خبری نیست. گاه به عنوان تحلیلگر آدمی را گذاشته اند و بعد می بینید بناست این آدم که به حساب درباره یک پدیده اقتصادی صحبت کند بی سوادی خودش را در اقتصاد پشت یک سری سیاه نمایی ها و بیان آرزوها و یا دلمشغولی های سیاسیش پنهان می کند و همه چیز می گوید جز تحلیل کارشناسانه. اصلا معلوم نیست آنچه برخی می گویند خبر است، تحلیل است، تبلیغ است، بیان آرزوهای شخصی است و یا ...؟
نقد و بررسی نظريه فهرستی در تحليل ادبيات حديثی (3)
3- فرض نظريه فهرستی اين است که ساختار اسانيد در کتاب های حديثی چه در اصول اوليه و چه در روايت آنها و چه در کتاب های حديثی در دوران جوامع اوليه و حتی کتاب کافی از منطق و ساختار اسانيد در کتب فهارس تبعيت می کند و يا به تعبير دقيقتر کتاب های فهارس آينه و گزارشگر پيوندهای سندی در کتاب های حديثی اند. به همين دليل است که طبق ادعای اين نظريه می توان سندهای کتاب های فهارس را سندهایی به کتاب ها و بل نسخه های کتاب های حديثی قدما و نه صرفا سند به اشخاص دانست. به نظر ما اين نظر گرچه به شکل جزیی درست است اما در کليت آن دقيق نيست. باری بخشی از هر سند در ميان سندهای موجود در فهارس حاکی از نحوه نقل و روايت شماری از اصول اوليه و شايد کمی بيشتر شماری از کتاب های اوليه پيش از دوران جوامع روایی اند. اما نه اين مطلب در همه جا صادق است و نه می تواند در مورد همه طبقات سندها در دو حالت کتاب های حديثی و کتاب های فهارس صادق باشد. در واقع هماهنگی ميان نقل سندهای حديثی در کتاب های حديثی با سندهای فهارس به آن متون در همه طبقات و بل بيشتر طبقات زنجيره سند قابل اثبات نيست و موارد نقضش آنقدر زياد است که به سادگی می توان اين فرض را کنار گذاشت. دليل اين امر اين است که فهارس حديثی در واقع اجازات به رواتند و نه کتاب ها. نسخه ها که جای خود را دارند. فهارس جز به ندرت توجهی به نسخه ها نداشته اند و اگر هم جایی از نسخه ها و روايت ها سخن رانده اند اشاره آنان به اصل وجود روايت و نسخه است و نه واقعيت خارجی تک تک نسخه ها. توجه به تک تک نسخه ها تنها در شکل روايت يک محدث و با در دست داشتن اصل نسخه است که معنا می يابد و صرف نقل سند نشان دهنده چيزی نيست و کمکی به مدعای نظريه فهرستی نمی کند. مثلا اگر نجاشي از دو نسخه بغدادی و کوفی يک اصل ياد می کند صرفا برای نقل اجازه به اين دو نسخه از طرق مختلف است و نه چيزی بيشتر. تنها محدثی که از يکی از اين دو نسخه بهره برده با نقل سند خودش است که می تواند از يکی از اين دو نسخه به شکلی بالفعل در کتابش نقل کند. برای ما اينکه روايت محدثی مانند کلينی با يکی از اين دو طريق شباهت دارد نشان می دهد که کلينی فی المثل نسخه بغدادی را استفاده کرده اما اينکه اين نسخه در چه شرايطی به او رسيده و يا آن نسخه که در دست او بوده دقيقا با نسخه کوفی چه تمايزی داشته و نسبت آن با آن ديگر نسخه دقيقا چيست به دليل اينکه ما دسترسی به نسخه های فيزيکی دو روايت بغدادی و کوفی نداريم ممکن نيست. شناخت اينکه دقيقا نسخه محدثی در نيمه سده دوم چگونه به کلينی در اوائل سده چهارم رسيده تنها از طريق سند کتاب های فهارس ممکن نيست؛ کما اينکه حتی از خود سند کليني هم به سادگی نمی توان به اين شناخت دست يافت. توضيح بيشتر را در تعليقه های ديگر آورده ام.
نقد و بررسی نظريه فهرستی در تحليل ادبيات حديثی (5): نکته ای مهم درباره معنای فهرست نويسی در ميان قدما
5- من در جايش به تفصيل نوشته ام و اينجا مختصرا عرض می کنم که فهرست های حديثی در حقيقت کارکرد اجازات را داشته اند. منتهی اين اجازات گاهی ناظر به روايت و اجازه ای واقعی بوده اند و گاهی هم اجازاتی اند کلی. مورد اخير انواعی دارد منتهی آنچه به خصوص اينجا مد نظر است يعنی کسی اجازه روايت تعدادی از کتاب ها و يا اجازه روايت از کتاب های عده ای از محدثان قديم را يکجا به يکی از شاگردان و راويانش بدهد بی آنکه تک تک آن کتاب ها را آن شاگرد نزد استاد خوانده باشد به سماع و يا قرائت و يا حتی اجازه ای خاص در مورد تک تک کتاب ها با نسخه های معينی از آن کتاب ها گرفته باشد. بدين معنا که در اجازه نسخه ای خاص که استاد در اختيار داشته و شاگرد از روی آن کتابت کرده بوده و يا بر اساس آن مقابله ای کرده باشد مورد اجازه قرار نگيرد و بلکه به طور کلی کتابی از مشايخ به اجازه روايتش برای شاگرد ممکن شود. بنابراين اين نوع اجازات کاری به نسخه ها ندارند و بلکه منظور فقط اصل کتاب است. گاهی چنانکه گفتم اجازه حتی به کتاب ها هم کاری ندارد. استاد به شاگرد اجازه نقل روايات و کتاب های يکی از استادانش را به طور کلی می دهد. در اين صورت مثلا اگر شيخ طوسي بخواهد اجازه روايت آثار شيخ مفيد را به طور کلی به فرزندش ابو علي ابن الشيخ بدهد چه بايد بکند؟ شيوه اش علی الاصول اين است که يا به طور کلی بگويد من به تو اجازه کل تأليفات و روايات شيخ مفيد را می دهم و يا اينکه ليستی از آثار شيخ مفيد را ذکر کند و بگويد اجازه روايت اين کتاب ها را به تو می دهم. در اينجا نه شيخ و نه فرزندش ابو علی کاری به تک تک کتاب ها و يا نسخه های آن آثار ندارند بلکه به طور کلی اجازه روايتی برای آثار شيخ مفيد از پدر به پسر منتقل شده. اين را بعدها عموما تحت ژانر اجازه می خوانده اند اما در قديم تر در بين قدما عنوان فهرست هم داشت (در رجال نجاشي و يا فهرست شيخ گاهی به اين نمونه از فهرست ها اشاره شده؛ مانند فهرست آثار سيد مرتضی و يا شيخ مفيد و يا عياشي و از اين قبيل). کار شيخ طوسي و نجاشي در بيشتر بخش های فهرست هایشان اين است که به فهارس قديمتر تکيه کرده و طبق نظم الفبایی آن فهارس را تنظيم مجدد کرده و روايات آن فهارس را در ذيل نام محدثان و نويسندگان ذکر کرده اند. مثلا فهرست حميد بن زياد را در مورد بسياری از محدثان مبنا قرار داده و ذيل تک تک راويانی که نامشان در فهرست حميد بن زياد آمده بوده روايت حميد را به آن محدث ذکر می کنند (و البته در بيشتر موارد هم سند خود را به فهرست حميد بدان اضافه می کنند). بنابراين فهرست های نجاشي و شيخ، فهرس الفهارسند؛ يعنی صرفا جامع فهارس قديمترند. در اينجا نه شيخ و نه نجاشي کاری به تک تک کتاب های آن محدثان و نويسندگان ندارند. شايد تعداد زيادی از آن کتاب ها را اصلا نديده اند و يا شماری از آن نويسندگان را اصلا نمی شناسند و فقط به واسطه آن فهارس از آن اشخاص و يا کتاب ها ياد می کنند. طبعا بدين ترتيب به نسخه های مختلف کتاب هایی که از نامشان به واسطه فهرست حميد بن زياد ياد می کنند هم کاری ندارند؛ بلکه صرفا چنانکه گفتم در واقع با تنظيم مجدد فهرست حميد و آميختن آن با فهارس ديگر امکان روايت و اجازه روايت از محدثان قديم و آثارشان را در يک کتاب با عنوان فهرست به شاگردان و نسل های بعدی (با نقل از طبقه ای به طبقه ای ديگر) فراهم کرده اند. آيا همه فهرست ها از اين قبيل بوده اند؟ آيا فی المثل فهرست حميد بن زياد هم خود فهرس الفهارسی از فهارس قديمتر بوده؟ تفاوت آن مثلا با فهرست شيخ چه بوده؟ برای پاسخ به اين پرسش ها به تعليقات بعدی مراجعه شود. اجمالا عرض می کنم که همه فهارس از اين قبيل نبوده اند؛ بلکه شماری از فهارس در حقيقت فهرست مرويات يک شيخ بوده که در طی آن فهرست (عموما با عنوان: فهرست ما رواه) دقيقا آنچه به سماع و يا قرائت و يا اجازه خاص به يک نسخه معين از استادی فرا گرفته بوده را در کتاب فهرست خود گرد می آورده است. شايد حدود بيست و پنج سال پيش بدين نکته در مقاله ابو غالب زراري که برای ترجمه عربی دائرة المعارف بزرگ اسلامی نوشتم اشاره کردم. نمونه خوب اين قبيل فهارس، فهرست ابو غالب زراری است که در پايان رساله او منتشر شده. توضيحات را به تدريج در طی تعليقات بعدی خواهم آورد. آنچه گفتم نتايجی در بر دارد که به کلی محتوای نظريه طريقه فهرستی را غير قابل قبول تلقی می کند.
⭕️⭕️
معرفی کتاب دروغ چیست؟
🔸دروغ ادعای باطلی است که گوینده، عمداً آن را به عنوان حقیقت بیان می کند.
🔹دروغ گویی معمولاً به منظور کلاه برداری یا فریب یا جلوگیری از وضعیتی که برای دروغگو نامطلوب است، رخ می دهد.
🔸 دروغ می تواند باعث بی اعتمادی شود.
🔹دروغ در ایران
🔸از نخستین سنگ نوشته های موجود، زشتیِ دروغ برای مردم گوشزد شده و همچنین در آثار مکتوب کهن فارسی از اهورا مزدا خواسته می شود که «ما را از دروج (دروغ) دور بدار».
🔶بنابراین اخلاق ایرانی از آغاز با این پدیده در مبارزه بوده است چندان که آن را به «دیو دروغ» تشبیه کردهاند.
🔹 برای مثال در کلیله و دمنه، همچنین در قابوسنامه، کیمیای سعادت و اخلاق ناصری بر این موضوع بسیار تأکید شده است.
🔸دروغ در اسلام
❌دروغ از گناهان کبیره در اسلام محسوب میگردد.
🔹 در روایتی از معصوم گناهان بزرگی چون دزدی و زِنا ذکر شده که ممکن است مؤمن در حالتی دچار آن گردد (و توبه کند) اما دروغ گویی با مسلمانی قابل جمع نیست.
#معرفی_کتاب
@yortci_bosjin_pdf
آیا جواب سلام در پیامک و فضای مجازی واجب است؟
آیتالله العظمی خامنهای
سؤال: در کتاب شریف اصول کافی در حدیثی از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است: «جواب دادن به نامه واجب است مانند جواب سلام» (رد جواب الکتاب واجب کوجوب رد السلام). بر اساس این حدیث، آیا دادن جواب نامه واجب است؟
جواب: احتیاط در جواب دادن است.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی
سؤال: آیا پاسخ به سلام در فضای فضازی لازم است؟ آیا شرطی و مسئلهای دارد؟ با توجه به اینکه گروههای اجتماعی بیش از تعداد زیادی سلام کردهاند.
پاسخ: اگر قصد جدی از سلام کردن داشته باشند، به مقداری که موجب عسر و حرج نشود پاسخ دهند.
سؤال: در احادیث آمده است که جواب دادن به نامه مثل جواب دادن به سلام واجب است. آیا این حدیث در زمان ما شامل پیامک هم میشود؟ یعنی اگر پیامک حاوی «سلام» باشد جواب دادن به آن واجب است؟
جواب : در صورتی که تولید مزاحمتی نکند، سلام را باید پاسخ گفت مگر اینکه ثابت شود او قصد جدی برای سلام ندارد.
آیتالله العظمی سیستانی
سؤال: آیا سلام دادن در پیامکهای تلفن همراه در صورتی که شخص فرستنده سلام داده باشد، واجب است؟
جواب: نوشته سلام جوابش واجب نیست.
⚡️ ۸۰ سال با #مهر_شجریان ❤️
اول مهرماه، فرارسیدن هشتادمین زادروز حضرت استاد محمدرضا شجریان مبارک و فرخنده باد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺تولدی که در تقویم کشورمان با شروع فصل مدرسه و آموزش مصادف است. او نیز نماد آموزش بشردوستی و آزادی و هویت تاریخی ایران است. شجریان یک شخص نیست بلکه یک مکتب است. مکتبی که استادانه شعر و زبان تاریخ مردم ایران را با موسیقی به سخن می آورد. شجریان سمبل تاریخ اجتماعی مردم ایران است. دین از نظر همه ی ما معنی متفاوتی دارد. دین شجریان از جنس موسیقی است. موسیقی که درد و ناله به همراه شادی و سعادت و امید و آزادی را فریاد بزند. موسیقی که وجدان را بیدار و روح را به رقص آورد.🌺🌺
❤️ تن استاد به ناز طبیبان نیازمند مباد❤️
آیا این صزاط مستقیم در واقع و نفس الامر غصب شدنی نیست
یا حتی در ظاهر هم کسی تکوینا نمی تواند به دروغ ادعای صراط مستقیم برای خودش بکند و درب خانه صراط مستقیم را آتش بزند؟
آیا نبوت غصب شدنی است؟
پس این همه مدعی نبوت چه می گویند؟
آیا ربوبیت غصب شدنی است آیا این همه مدعی ربوبیت چه می گویند؟
📢 خبرنامه پژوهشی
آیتالله جوادی آملی:
⬅️گرچه حفظ نظام بر همه ما واجب است، اما این واجب کفایی است، حیف است یک طلبه فاضل که می تواند استاد خارج شده و فقیه باشد، برای تامین عائله خود وارد کارهای اجرایی شود.
⬅️یک طلبه فاضل و با استعداد، مسئولیت دارد تا در حوزه بماند و خلاء مرجع و استاد را در آینده پر کند و وظیفه ما این است که این طلبه فاضل را تامین و بورسیه کنیم تا وارد کارهای اجرایی نشود، چرا که اساس حیات حوزه به مراجع و اساتید است.
⬅️کسی که تنها نقل کننده نظرات دیگران باشد، دلال علم است، فقیه کسی است که نظریه پرداز و صاحب نظر باشد و شما نیز باید در مقابل حمایتی که از طلاب با استعداد می کنید، به جدّ از آنها خروجی علمی بخواهید.
منبع:
https://telegram.me/mfeqhi/148
—------
🔍«مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»:
👉 https://telegram.me/joinchat/BODHgj6mACyXBok11LkYWA
💢11💢 دروغ، تقیه و تشیع(3): آیا عَربدههای مرگ در دروازههای «طهران» نیز دروغ است؟
⚠️ «خلق جسوارنه آینده خیالی، فهم تاریخ اکنون را عمیق میکند»
✍️ سیدمحمدهادی گرامی
[قسمت 1 از2]
⬅️ «30 آبان 1399: عربدههای مرگ هنوز هم به گوش میرسد و چنگالشهایش هنوز در گوشت تفتیده تن بیجان طهران عقدهگشایی میکند، جایی که روزی جزیره آرامش در خاورمیانه بود. تهران بعد از نُه ماهِ سخت و باور نکردنی. قابل باور نیست که اینجا همان شهر تهران باشد، به هر چیزی شبیه است به جز تهران: خانه اشباح، خانه ارواح، شهر بلازدگان، انتهای زمین، برهوت غمین و ... ؛ چیزی برای خوردن باقی نمانده است؛ از جمعیت شهر نیمی قربانی شدهاند و نیمی فرار کردهاند؛ حتی کسی نمانده که لاشههای قربانیان را جمع کند؛ گرچه سفره خوبی برای سگان بیابانی و دَدان وحشی است؛ اما آنقدر هم نه؛ چون آبی در شهر نمانده است؛ در اوایل اسفند اهل شهر روزی 20 بار دست و صورت میشستند. اما اوایل تابستان که مرگ به همه خانهها رسیده بود و در آستانه درها پا نهاده بود، کسی به شستن اکتفا نمیکرد و همه روزی چندبار حمام میکردند و با خود زمزمه میکردند: "دروغ است و میگذرد." نمیدانم شاید این نیز دروغ باشد!؟»
⬅️ آنچه گذشت پیرفتی (سکانس) از یک آینده محتمل بود. گزارشی میدانی از تجربه زیسته یک رهگذر از شهری به نام «طهران» که امروز «تهران بزرگش» میخوانیم. تصویری دردناک از آیندهای پیشآینده که به کوشش قوه عقلانیت خلّاقه جامه حال و معاصریّت بر تن کرده است. این تصویر را واقعی بدانیم یا بدبینانه، مشوّشکننده بدانیم یا آرامشدهنده، دوراندیشانه بدانیم یا کوراندیشانه و یا هر چه بدانیم یا ندانیم، تفاوتی نمیکند؛ مهم این است که با این تصویر ـ که امتدادش از امروز آغاز شده و تا آینده نیز ادامه خواهد یافت ـ همواره یک چیز همراه است و بر آن سایه افکنده است: «دروغ». در این امتداد، سایه دروغ آنقدر بزرگ و جدی است که حتی بر مرگ نیز، سایه افکنده است. طاعون عصر پست مدرن ـ یعنی «کرونا» ـ دروازههای جهان را یکی پس از دیگر فتح کرده است و به آستانه خانهها رسیده است. اما به دروازه تهران به گونه دیگری رسیده است و عشوهگری میکند و آنجا را به شیوه دیگری فتح میکند: "با دروغ."
⬅️ دروغ به بحران هویتی ـ تاریخی ایران شیعی بدل شده است. درباره دروغ و ریشههای اخلاقی، فلسفی و تاریخیاش و نسبتش با الهیات سیاسی یادداشتهایی ارائه شد. اما نسبت این پدیده با اکنونیّت ما چیست؟ چه نقشی در رقم زدن تاریخ اندیشه، فرهنگ و زیست اکنونی ما ایفا میکند؟ واقعیت این است که دروغ به بنیادیترین عنصر تاریخی بحرانساز در هویت ایرانی ـ شیعی بدل شده است و جایگاهی انکارناپذیر یافته است. این وضعیت قابل رصدکردن در همه شئون اکنونی و امروزی ماست. البته زمانی که بحران و ناخوشی به اوج خود برسد نسبت این بحرانزدگی با دروغ، بیشتر از هر وقتی دیدنی میشود.
⬅️ این روزها سایه دروغ بیش از هر چیزی در تودرتوی این بحران حس میشود؛ این درگیریِ تودرتو از جهات محتلف است: آیا حکمرانان درباره آغاز شیوع این بیماری به مردم دروغ گفتند؟ آیا همچنان درباره شمار قربانیان به مردم دروغ میگویند؟ آیا پزشکان درباره خطر این بیماری و یا کمخطری آن به مردم دروغ میگویند؟ طبیبان (اسلامیان و سنّتیان) میگویند: پزشکان درباره راه درمان و عوارض این بیماری دروغ میگویند. پزشکان نیز میگویند: طبیبان (اسلامیان و سنتیان) درباره این بیماری دروغ میگویند. برخی مؤمنان یا مذهبیان حرفهای "جاهلان" و "بیایمانان" درباره ابتلا به بیماری به خاطر زیارت و ادای مناسک دینی را یاوهگویی و دروغ میدانند؛ اینها نیز مذهبیانی را که هشدارهای پزشکان و قوانین حکمرانان را جدی نمیگیرند، دروغگو و خرافهپرست میدانند. رسانههای داخلی، رسانههای خارجی ـ به خصوص از نوع فارسی زبان ـ را دروغپرداز میدانند؛ رسانههای خارجی نیز بعکس داخلیها را دروغزن معرفی میکنند. از همه بدتر، هر کس در دُرونش میپرسد که آیا خواب میبیند و همه چیز دروغ است یا پردهای از واقعیت و جهانی دیگر است؛ و سر آخر نویسنده آن گزارش آبان 99 نیز هنوز نمیداند که آنچه میبنید در خواب است یا در بیداری! و اگر خواب است رؤیای صادق است یا کاذب!
ادامه 👇
🆔 @khanishha
با سلام نشریاتی همچون فرهنگ ایران زمین، مشحون از مقالاتی درباره لهجههای مختلفی همچون شیرازی، همدانی، اصفهانی، خوئینی، گزی، آذری، لری، کردی و غیره است که بیشتر با اهتمام مرحوم افشار منتشر شده است. همچنین در آثاری همچون سواد و بیاض یا بیاض سفر استاد افشار به تحقیقاتی در این زمینه اشاره شده است. مضافا بر اینها در وبسایت نورمگز، حداقل ۱۰ هزار مقاله که در عنوان مقالات، کلمه "لهجه" است راهنمای خوبی برای تحقیقات در این عرصه است👇
با سلام یکی از کارهای ارزشمند مرحوم دانش پژوه تهیه فهرستی از موسیقینامههای مخطوط بوده است محتمل است مواردی در آن بوده باشد، ضمن اینکه یک جلد از تاریخ نگارشهای عثمانی (چاپ ارسیسکا در استانبول) اختصاص به موسیقی دارد و بعید نیست به مواردی از آنها اشاره شده باشد، همچنین اگر اشتباه نکنم کتاب ارزشمندی هست در دوازده جلد از مرحوم پروفسور بدری نویان، یکی از مجلداتش بحث موسیقی وجایگاه انواع سازها همچون قپوز در میان علویان به تفصیل سخن رفته است، اینها را ببینید شاید راهگشا باشد موفق و موید🌺
با سلام و سپاس از حسن توجه پژوهشگر گرامي جناب کاشاني عزيز، از باب زيره کرمان بردن عرض شود (ميبخشيد جسارت است) در برخي کارهاي غربيان (الان نمونه اش حضور ذهن ندارم مع الاسف) زياد مشاهده شده است (در کارهاي ما ايرانيان بيشتر سه نقطه ميگذارند) در روش تصحيح قياسي (که انصافا کار شاقي است و به نظرم از همه تصحيحات سخت تر است) گاهي به جهت افتادگي نيم برگي ...يا يک سطري يا بيشتر و کمتر، با استفاده از روش خود مؤلف و استفاده از منابع ديگر (مثلا نيم برگي از روايتي در متني افتاده است) شما با استفاده ا از منابع ديگر آن را داخل قلاب قرار ميدهند .. اين در روش تصحيح قياسي بخصوص براي بازيافت متن معمول است و استبعاد حضرتعالي مفهوم نيست مضافا بر آن نبايستي اين کار دست بردن تلقي شود اصولا گويا موضوع و مفهوم و بزنگاه تصحيح قياسي همين موارد افتاده بايد باشد چون نسخه ديگري در دست نيست؛ عذرخواهي ميکنم💐
✅ پرسش:
سوالی داشتم از اساتید گرامی، نسخه خطی که انجام ندارد (یا حذف شده یا گم شده یا توسط کاتب ادامه داده نشده و یا به هر دلیل دیگر)، آیا ارزش کمتری دارد برای پژوهش و تصحیح؟ یعنی کار کردن روی چنین نسخه ای کار کم فایده ای هست به نسبت کتب کامل؟ منظورم از نظر اهل فن هست.
✅ پاسخ:
با سلام ناقص بودن یا ناتمام ماندن نسخهای فی نفسه از ارزش علمی آن اثر نمیکاهد، اما آنچه اهمیت دارد ابتدا باید دید، آیا نسخه مذکور منحصربفرد است یا نسخه دیگری از آن در مکتبات موجود است؟
باید دانست که منحصر بودن نسخهای، امری نادر است، عمده نسخ، در کتابخانهها نسخه دیگری دارد، ضمن اینکه تشخیص منحصر بودن و حکم به آن، کاری نزدیک به محال است، چه، اینکه درباره انحصار نسخ سخن گفتن مستلزم بررسی دهها هزار فهرست نگارش یافته به زبانهای مختلف در گستره گیتی است، و عمدتاً هم دسترسی به این فهارس، به نحو جامع و کامل تقریباً حتی برای محققان چیره دست حوزه تراثی امری مشکل و متعذر است و هم با فرض دسترسی بررسی همه آنها، مضافا بر همه اینها، آشنایی با همه زبانهای این فهارس، خودش مساله دیگری است، لذا به هیچ وجه وجوه نمیتوان ادعای انحصار نمود، مگر با در محدوده منابع و فهارس قابل دسترسی.
سخن در این است، اگر نسخه دیگری از اثر یافت گردید، خب طبیعی است، متناسب با ممیزات، مختصات، مشخصات و امتیازات نسخه، این نسخه ناقص یا ناتمام به عنوان نسخه اساس یا نسخه دوم قرار میگیرد و تا هر جا که با نسخه دیگر همراهی میکند، عملیات تصحیح ادامه پیدا میکند.
اما علی رغم تصفحات متعدد در فهارس موجود و قابل دسترس، اگر نسخه دیگری از آن اثر یافت نگردید، به طور طبیعی، تصحیح چنین آثاری، با روش تصحیح قیاسی، صورت میپذیرد و در آثاری که روشهای تصحیح را به تفصیل، بیان و تبیین نمودهاند (مانند کتاب موجز استاد جویا جهانبخش به چگونگی عملیات تصحیح چنین آثاری اشاره شده است، موفق و موید🙏
#روش_تصحیح
🆔 @raweshshenasi
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com