بسیار ممنونم.
غزل فوق شفاف ترین اعتقادیه ایشان است. در نظر داشته باشید که ایشان شخصیتی داشته اند که وقتی شاهرخ می بیند سلطان حسین میرزا بایقرا با دست خودش آب به دست ایشون می ریزه، اونقدر شاه بهمنی نیاز براش فرستاده بوده که گوهرشادخاتون شاهرخ را از گرفتن درصد ازش منع می کنه میگه در صورتی که این در تاریخ ثبت بشه برای تو عیبه، لذا ایشون صددرصد نمی تونسته تشیع تبرایی رو اون هم در قرن 8 ابرازکنه در این محافل و حضورها، شاه نعمت الله ولی را قطعا باید شیعه نامید و امامی مذهب هم هستند به لحاظ اصولی، ولی فقهی رو رسائلشون نشون نمی ده، در حقیقت باید گفت ایشون صوفی شیعی و مترجم مکتب ابن عربی هستند.
کاش این کتاب را یک خیری به اشتراک می گذاشت.
بسیار دیده ام که عالمانی چند نوع مهر داشته اند شاید موارد استفاده از هر کدام آنها فرق می کرده است گاهی هم مهر قدیم و جدید داشتند با سجع های مختلف.
با دیدن مهرهایی که مانند عبده الراجی محمدباقر یا العبد المذنب فلان یا و افوض امری...فلان نمی توان به یقین رسید که این مهر از مولف است یا کاتب یا مالک مگر در مواردی که مهر سجع خاصی داشته باشد مانند سجع مهر شیخ ابوالفضل تهرانی
سلام و عرض ارادت.
۱. الاخوان احتمالا جمع خوان است ( که قطعا استحضار دارید باید به صورت "خان" خوانده شود ). البته جمع خوان را در قوامیس اخونه گفته اند ولی چون کلمه فارسی است لزوما از قاعده خاصی در جمع پیروی نمی کند.
۲. نسبت سختیانی هم جالب است: سِختیان: جلد الماعز او الغنم اذا دُبِغ و سِختیانی دابغ السختیان او صانع السلع السختیانیة. بنابر این دیدار ایوب سختیانی (متوفی ۱۳۱ق) با این قصاب از نظر شغلی تناسب داشته است.
۳. ولم الریح یعنی باد و بادهای ملایم و همان نسیم. منظور راوی این است که باد ملایم و نسیم سفره یا سفره ها را از جا بلند می کرد.
این هم از عکسهای یادگاری دوران کتابخانه مجلس است که فکر می کنم سرکار خانم اسدزاده از من گرفتند و حالا در این مصاحبه در خبرآنلاین گذاشته اند. این ساختمان قدیمی کتابخانه مجلس است.
@jafarian1964
همین مقدار را از مسجد قدیمی نگاه داشته اند که باز هم باید تحسین شان کرد.
@jafarian1964
نمیدانم این "استعمارگر خونخوار" چه جور جانوری است که فقط خون میخورد و اشتهاش هم سیری ناپذیر است. لابد بی جهت اسم "استعمارگر" را "خونخوار" نگذاشته اند، باید دلیلی داشته باشد. مثلا فهمیده ام که گاهی به جای "خون" نفت هم میخورد...
...
کتاب : همسایه ها
اثر :احمد_محمود
#رمان
⬇️⬇️
نکاتی از مجموعه دار و ندار استاد مهدی دشیری
@OSTADDESHIRI
📖بخشی از وصیت نامه استاد دشیری رضوان الله تعالی علیه:
یک عبا دارم که در همه سفرهایم به کربلا در زیارت اربعین و ایام دیگر همیشه با این عبا به زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام میرفتم، مرا در این عبا بگذارید و دفن کنید. پیراهن شهید مرتضی که در لحظه شهادتش برتن داشت را هم روی سینه ام بگذارید.
از دنیا فقط همین دو رو برای خودم میخواهم (عبای همیشه همراه زیارت اباعبدالله(ع) و پیراهن خونین شهید مرتضی دشیری در لحظه شهادت)
نکاتی از مجموعه دار و ندار استاد مهدی دشیری
@OSTADDESHIRI
سلام
مطلب را از دبیر زبان اسپانیایی خبرگزاری ابنا سوال کردم.
پاسخ دادند:
"ترجمه این بخش از آیه، در واقع "ira ni" باید باشد.
یعنی فقط یک فاصله نیاز داشته است.
اینگونه:
Ira ni (el) de los extraviados
یعنی اگر هم اسپیس بزند و هم کلمه بعدي el, كه ما بين پرانتز اشاره کردم بیاورد، معنای دقیق و اصلی "غیر المغضوب علیهم" را می دهد.
ضمن اینکه این ترجمه قرآن به زبان اسپانیایی خیلی خوب است و از ترجمهای که شیعیان انجام داده اند بهتر است".
سلام
مطلب را از دبیر زبان اسپانیایی خبرگزاری ابنا سوال کردم.
پاسخ دادند:
"ترجمه این بخش از آیه، در واقع "ira ni" باید باشد.
یعنی فقط یک فاصله نیاز داشته است.
اینگونه:
Ira ni (el) de los extraviados
یعنی اگر هم اسپیس بزند و هم کلمه بعدي el, كه ما بين پرانتز اشاره کردم بیاورد، معنای دقیق و اصلی "غیر المغضوب علیهم" را می دهد.
ضمن اینکه این ترجمه قرآن به زبان اسپانیایی خیلی خوب است و از ترجمهای که شیعیان انجام داده اند بهتر است".
سلام
دبروز مطلب را از دبیر زبان اسپانیایی خبرگزاری ابنا سوال کردم.
پاسخ دادند:
"ترجمه این بخش از آیه، در واقع "ira ni" باید باشد.
یعنی فقط یک فاصله نیاز داشته است.
اینگونه:
Ira ni (el) de los extraviados
یعنی اگر هم اسپیس بزند و هم کلمه بعدي el, كه ما بين پرانتز اشاره کردم بیاورد، معنای دقیق و اصلی "غیر المغضوب علیهم" را می دهد.
ضمن اینکه این ترجمه قرآن به زبان اسپانیایی خیلی خوب است و از ترجمهای که شیعیان انجام داده اند بهتر است".
بحث سر اینه ک تفسیری که از این حدیث ارائه شده موافق حدیث مسلم هست که میگه اذکرکم الله فی اهل بیتی...
احادیث بسیار وارده که این دو کنار هم اند ولی این به این معنی نیست که به هر دو یک حکم تعلق میگیرد...
مطالبي كه آقای دکتر رحمتی نوشته اند درست است.. ولی از آنجا که تصحیح تراث و تقدیم آن کاری درون مذهبی است.. این دست پژوهشها را باید به پژوهشهای مستقل مانند کار آقای رحمتی وانهاد.
⚠️ جامعه خراب محصول خراب میدهد‼️
اخبار فراوانی از فساد و ظلم و حق کشی و اختلاس برخی از مدیران می شنویم این افراد از کجا آمده اند؟
از فضا و از کره دیگر؟
از کشور و سرزمین دیگر؟
واقعیت این است که این افراد اهالی همین سرزمین هستند و تربیت یافته همین فرهنگ و همین جامعه هستند پس چرا چنین شده اند؟ فساد و ظلم را در کدام آموزشگاه آموزش دیده اند؟
متاسفانه در جواب باید گفت:
از ماست که بر ماست
آموزشهایی که انسانها از محیط پیرامون میگیرند بسیار بیشتر از آموزشگاههای رسمی است.
شاید شما با این حرف من مخالف باشید ولی جامعه فاسد چنین محصولاتی می تواند داشته باشد اگر زمینه هایی هم خود شخص داشته باشد به اوج خواهد رسید.
در جامعه ای اکثریت به دنبال قانون گریزی هستند!
در جامعه ای که اکثریت پر توقع هستند و به حق خود قانع نیستند!
در جامعه ای که خود خواهی و تک خوری نهادینه شده است!
در جامعه ای که احترام اموال و دارایی و آبروی دیگران جدی گرفته نمی شود!
آیا بیش از این می توان توقع داشت؟
در چنین جامعه ای غالب افراد شناگرند ولی فعلا آبی پیدا نکرده اند.
غالبا تخم مرغ دزدانی هستند که هنوز فرصت شتر دزدی نیافته اند!
تا جامعه چنین است باید منتظر بود که هر دم از این باغ بری برسد.
فساد باید در جامعه ریشه ای درمان شود و اگر چنین نشود مثل اژدهای افسانه ای با بریدن یک سر از این اژدها دها سر دیگر خواهد رویید.
امیدوارم کسی از این مطب تلقی توهین نکند.
https://telegram.me/dr_shokouhi
⚠️ذيل دعاى عرفه
در مورد ذیل دعای عرفه فراوان نوشته اند و پایان نامه و مقالاتی هم به اصالت سنجی آن پرداخته اند.
ذکر این گفتار مختصر از فقیه شهیر، آقای شبیری زنجانی در این جا مفید است:
«شناخت متن حديث و اینکه از عبارات يك متن بتوان آن را به معصوم علیه السلام استناد داد، كار بسیار مشكلى است و شخصى مثل مرحوم مجلسى مى تواند در اين ميدان اظهار نظر كند. آقاى خمينى چون با عرفان سروكار داشت و مضامين ذيل دعاى عرفه را بلند و والا يافته بود، معتقد بود كه اين ذيل حتماً از حضرت سيدالشهداء علیه السلام است... ولى بعداً معلوم شد كه اين ذيل از منشآت ابن عطاءالله اسكندرانى از بزرگان صوفيه در قرن هفتم و اوائل قرن هشتم است كه شروح بسيارى بر كتابش نوشتهاند. اين را مرحوم جلال همايى در مولوى نامهاش (ج۲ ص۱۸) تذكّر داده است.
ابن عطاءالله اسكندرانى در سال ۷۰۹ يعنى حدود ۴۵ سال پس از وفات ابن طاووس در سال (م ۶۶۴) از دنيا رفت. اين ذيل در نسخه هاى قديمه اقبال وجود ندارد و بعداً به اقبال ملحق گرديده است.[1] مرحوم مجلسى در بحارالأنوار (ج۹۵ ص۲۲۷) تصريح كرده است كه اين عبارات از امامان نيست و با نوشته هاى صوفيه مسانخ است. البته مجلسى اطلاع نداشت كه قائل اين عبارات كيست ولى آن را از صوفيه مى دانست.
1⃣ شهيد اوّل هم در مجموعهاش (نسخه ش ۸۹۳۲ کتابخانۀ مجلس) دعاى عرفه را بدون ذيل از سيد بن طاووس نقل مى كند و محال است شهيد كه تمايلات عرفانى هم داشته - چنان كه از اشعارش پيداست - ذيل را در كتاب سيّد ديده باشد و نقل نكند.»
📗جرعه ای از دریا، ج۳، ص۲۵۶
حاشیه: حتی مرحوم علامه مجلسی با گستردگی اطلاعاتی که در مورد احادیث امامیه داشته اند، و در عرصه فقه الحدیث از سرآمدان تاریخ امامیه هستند، در مواجهه با اخبار بعضی از فرق، تفسیرهایی ارائه کرده اند، که با خاستگاه آن فرق چندان همخوانی ندارد. و این نسبت به دوران علامه عجیب نیست؛ چرا که مضامین آن اخبار فرق امروزه در سایه دسترسی های گسترده جدید شناخته شده است.
غلوپژوهی
@gholow2
از قدیم عبای نائینی معروف بود وهم اکنون هم کمیاب هست وگران وکوپا منطقه ایست بین اصفهان ونائین شاید در آنزمان عبا بافی رایج بوده است
بله واقعيت اين است که هر محققي به هر ميزان و درصد از «نگاه منشوري» بهره داشته باشد به همان ميزان ميتواند نکات ظريفتر و به اصطلاح طيفهاي متنوعي از تحليليهاي جديد را ارائه دهد .. مهم اين نگاهه هست که کميابه و الا دسترسي به اين تصاوير براي همه ميسور است شايد هم بشود از موزه ها و اينها هم گرفت ولي آن نگاه را چه بايد کرد!
مطلبی که درباره اختصاصات زبانی فرمودید کاملا درس است، ولی در کلیات چنانکه اشاره فرمودید می توان استفاده های خوبی از این آثار برد. به هر حال، چند سالی بیش از ما اندیشه کرده اند و آزمون و خطا داشته اند.
باز هم سپاس. خیلی بهره بردم.
فقط یک تذکر:
نوشته اید: «اما اینکه بکتاشیان همان جعفریان مفروض (پیروان جعفر تواب) باشند خیر چنین امری در هیچ سندی اشاره نشده است».
ظاهراً فرمایش شما ناظر به مطلبی است که از دکتر پاکتچی نقل کردم. توضیحاً عرض کنم که ایشان هم منظورشان این نبود که بکتاشیه دقیقاً همان جعفریه اند. منظورشان این بود که اینان وارثان آن فرقه اند.
ایشان در درس فرقه شناسی، مطلب جالبی مطرح کردند که جا دارد به آن توجه خاص شود. و آن اینکه فرمودند: (نقل مضمون) در فرقه شناسی به روش سنتی و رایج، هر فرقه را منشعب از فرقه یا مذهب دیگری می دانند و به این ترتیب، تبارشناسی فرقه ها، به صورت شناسایی «تبار پدری» است. مثلاً می گوییم واقفه منشعب از امامیه اند و به این ترتیب، امامیه حکم پدر برای واقفه دارد. ولی شناسایی فرقه ها به این سادگی نیست. گاهی باید ببینیم مادرش که بوده؟ برخی از فرقه ها از ادغام دو فرقه تشکیل شده اند و یا با تأثر از یک فرقۀ دیگر غیر از فرقۀ پدری خود، دچار تحول شده و هویت مستقل یافته اند و....
(مثالی که به ذهن خود من می رسد و استاد نفرمودند، زیدیه است که معمولا آن را از فرق شیعه می دانند و تا حدی هم درست است ولی اینکه فقط پدرش را بشناسیم، همۀ ماجرا نیست. مادر زیدیه، حنفیه است (پس اگر زید را پدر ریدیه بدانیم باید ابوحنیفه را هم مادرش بدانیم) و لذا است که زیدیه در فقه برخی جهات دیگر، به حنفی ها نزدیک اند.)
بگذریم: استاد پاکتچی مثال جعفریه و نصریه را در این باب مطرح کردند که جعفریه هرچند به صورت عادی (تبار پدری) باقی نماندند ولی در قالب فرقه های دیگری (که پدرشان امامیه نیست) به حیات خود ادامه دادند.
تأکید می کنم که همۀ مطالب منتسب به دکتر پاکتچی نقل مضمون است چون 15 سال پیش از ایشان شنیدم.
✅برکت مباحثه فقه
حضرت آية الله العظمی آقای حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني دامت برکاته:
مرحومه والده معظّمه ما نقل می فرمودند که: مرحوم ميرزاي شيرازي و مرحوم جدّ امي ما آخوند ملا محمد علي در اصفهان با هم در يک حجره و هم مباحثه بودند. يک وقتي از نظر معاش دچار مضيقه شده بودند. به هم گفته بودند بنشينيم و يک قدري فقه مباحثه کنيم و بنویسیم، چون مباحثه و نوشتن فقه، اسباب توسعه رزق و روزی ميشود.
در اين اثناء که در حال مباحثه فقه و يا نوشتن آن بودند، يکي از تجّار اصفهان آمده بود و در مدرسه قدم ميزد و از آقایان طلاب سرکشی می کرد.
مرحوم ميرزا و جدّ ما هم آنجا مشغول مباحثه فقه بودند که نگاه اين تاجر به آنها افتاده بود و به مناسبت سيادت يا به وضع لباس آن دو، به دلش افتاده بود عباي قيمتي خود را با اينها عوض کند. نزد آنها رفته بود و بعد از سلام گفته بوده که من يک خواهشي دارم و آن اين است که عباي خودتان را با عباي من عوض کنيد.
گفته بودند: نه، همين عبايي که داريم کافي و خوب است. نيازي به اين کار نيست.
آن تاجر باز اصرار کرده بود و بالاخره با اصرار آن آقا قبول کردند و عباي ميرزا را به آن تاجر دادند و عبای او را گرفتند. از آنجايي که آن عبا، گرانقيمت بود، رفتند و آن را به قيمت زيادي فروختند و با پولش، مقداري غذا و دو تا عبا گرفتند و بعد، تا مدّتها بقيه پولش را هم داشتند و با فروش آن، هر دو تأمين شده و از تنگدستي درآمدند و از برکت مباحثه فقه، مدّتها زندگي شان را با آن پول به سر بردند. اعلی الله مقامهما الشریف
یا قضیه دیگر اینکه، بعد از استقرار مرحوم ميرزاي شيرازي در سامرا و پس از آن که زعامت شيعيان را به عهده گرفتند، عدّهاي از مؤمنين گلپايگان براي زيارت به سامرا رفته بودند و خدمت ميرزا رسيدند و از ايشان مسأله ميپرسيدند. ميرزا به آنها فرمودند: مگر ملا محمد علي در گلپايگان نيست؟
آنها گفتند: چشم ايشان نابينا شده است.
ميرزا فرمود: نه نه، ايشان بينا است. حسن نابينا است.
✍ با سپاس غائبانه از آقای اکبر شاهرودی🌷
تو از مرتضای من بالاتری! تو فرزند زهرا هستی!
آیتالله مصطفی محقق داماد میفرمودند:
حاج سیّد رضا مرندی- که از قُضاتِ عالی رتبهٔ دیوان عالی کشور بود- میگفت:
ما در مدرسهٔ حجتیه که حجره داشتیم آقا شیخ مرتضی، پسر حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی- موسس حوزه علمیه قم- هم مثل ما یک حجره داشت. روزی یک نفر آمده بود و در مدرسه، عبا تقسیم میکرد.
صدا زدند هر کس عبا ندارد بیاید بگیرد!
عبای آقا شیخ مرتضی هم پاره بود. وقتی دید عبا میدهند او هم رفت و یک عبا گرفت.
من از اعیان بودم. دیدم عبای بد و نامرغوبی است، عبا را نگرفتم. فردا صبح زود خادم حاج شیخ آمد و گفت:
حاج شیخ با تو کار دارد!
خدمتشان رفتم، فرمودند:
چرا عبا را پس دادی؟ گفتم:
آقا! عبا خوب نبود. فرمودند:
مگر تو از مرتضایِ من بالاتری؟ او که گرفت تو هم میگرفتی! گفتم:
عبا نمیخواستم. اجباری که نبود!- ظاهراً عباها را خودِ حاج شیخ فرستاده بوده و میخواسته بداند که چرا یکی از طلبهها عبا نگرفته است- آمدم حجره. فردا صبح، تازه نماز خوانده بودم که دیدم دوباره پیشخدمت حاج شیخ آمد که حاج شیخ با تو کار دارد.
رفتم پیش حاج شیخ، دیدم یک عبای خیلی خوب آماده کردهاند و با چشم گریان به من گفتند:
مرا ببخش! بله تو از مرتضای من بالاتری! تو سیّد هستی، چون تو سیّد هستی از مرتضی بالاتری! من دیروز تعبیر بدی به کار بردم. تو فرزند حضرت زهرا (س) هستی. مرا ببخش!
و یک عبای خوب به من دادند!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
دین آنلاین، ۹۳/۱۲/۱۶، گفتگو با مصطفی محقق داماد.
http://t.me/sireyefarzanegan
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com