چطور میتوان از کتابخانه آستان قدس نسخه گرفت؟
التفسير المنهجى (ج 4)
نویسنده : محمود أبو حسّان، جمال
تاریخ انتشار : 0000-00-00
زبان: عربي
ناشر : دار المنهل
شابک : 0-522-08-9957
: چكيده کتاب
تفسير سوره انفال و هود با رويكردى روايى و ادبى مى باشد. در اين كتاب نيز همانند جلد سوم آن نويسنده در ابتداى هر سوره تعريفى از آن سوره ارائه كرده و ضمن بررسى معانى مفردات آيات قرآنى به تفسير آن مى پردازد. در تفسير آيات وى به دو نكته توجه دارد يكى فضاى نزول آيات و ديگرى روايات پيامبر اكرم كه در مورد آن آيه شريفه وارد شده است. وى سعى دارد با توجه به اين دو نكته مطالب علمى، اخلاقى، اجتماعى، فقهى مندرج در آيات را استخراج نمايد. شيوه وى در تفسير آيات قرآنى شيوه اى استنباطى و ا دبى است.
: موضوعات
تفسير سوره انفال، تفسيره سوره هود، اسباب النزول، مفردات قرآن : کلید واژه
یکی از افراد دیگری که روی این اثر کار کرده تایدنس هلندی است که وی نیز این مطلب را که کتاب به غلات شیعه تعلق دارد، می پذیرد، ولی اضافه میکند که کتاب در مرز میان دنیای اسلام و جهان یهودی - مسیحی - زردشتی قرار دارد.
نسخه کهن شماره 5751 در کتابخانه آستان قدس، از اخبار المدینه ابن زباله و منازل مکه ابن کوفی، تا کتاب المناسکِ حربی و کتاب الطریق قاضی وکیع
✍ احمد خامهیار
در کتابخانه آستان قدس رضوی، نسخه خطی کهنی به شماره 5751 نگهداری میشود که به علت افتادگی آغاز نسخه، عنوان کتاب و نام مؤلف آن را در اختیار نداریم؛ اما با ملاحظه متن آن میتوان دریافت که نسخهای از یک اثر ارزشمند تاریخی و جغرافیایی از سده سوم هجری است. این نسخه در 957ق در تملک حسن بن علی بن عبدالعالی کرکی بوده و پس از وی به شیخ بهایی رسیده و او نیز نسخه را بر کتابخانه آستان قدس وقف کرده است. درباره ماهیت و نام مؤلف کتاب، تا کنون پژوهشگران مختلف دیدگاهها و احتمالات مختلفی را مطرح کردهاند.
از میان پژوهشگران داخلی، مرحوم گلچین معانی در فهرست کتابخانه آستان قدس (ج8، ص475)، موضوع کتاب را «ذکر راههایی که به مدینه منتهی میشود» بیان کرده و با توجه به وجود عبارتی در همین نسخه که سمهودی در وفاء الوفای خود از ابن زباله (زنده در 199ق) نقل کرده، احتمال داده است که این نسخه، اخبار المدینة ابن زباله باشد؛ اما توجه نداشته است که مشایخی که مؤلف کتاب از آنها روایت کرده و حتی مرحوم گلچین معانی از شماری از آنان یاد کرده، متأخر از ابن زباله بودهاند. پژوهشگر دیگری نیز، این نسخه را به عنوان «کتاب مکة والمدینة» شناسانیده است.
از میان پژوهشگران عرب، نخستین بار مرحوم حسین محفوظ این نسخه را در چند مقاله در مجله دانشکده آداب دانشگاه بغداد و نیز مجله «الاقلام العراقیة» معرفی کرده و آن را کتاب منازل مکه علی بن محمد بن زبیر قرشی، معروف به ابن کوفی (درگذشته 348ق)، که موضوع آن راههای منتهی به مکه و منزلگاهها و روستاهای میان مسیر بوده، دانسته است. نویسنده عراقی دیگر، محمدحسن آلیاسین، با استناد به وجود نقل قولهای سمهودی از مؤلف گمنامی به نام ابوعبدالله اسدی، که در این نسخه نیز دیده میشود، آن را از همین مؤلف دانسته است.
مرحوم حمد الجاسر، مصّحح و پژوهشگر برجسته شبه جزیره عربستان، که برای نخستین بار متن این کتاب را در سال 1389ق / 1969م در ریاض تصحیح و منتشر کرده، با استناد به نقل قولی که ابوعُبید بکری (درگذشته 487ق) در مقدمه کتاب خود «معجم ما استعجم» از ابو اسحاق حربی داشته و در همین نسخه نیز آمده، آن را کتاب المناسک ابو اسحاق ابراهیم بن اسحاق حربی (درگذشته 285ق) دانسته است و برای چاپ خود از این کتاب، عنوان «کتاب المناسک وأماکن طرق الحجّ ومعالم الجزیرة» را برگزیده و مقدمه مفصلی را نیز در شرح حال حربی و مشایخ وی و منابع این کتاب، در آغاز نسخه چاپی کتاب آورده است.
پس از انتشار کتاب المناسک، پژوهشگر سعودی دیگر عبدالله بن ناصر الوهیبی، در مقالهای که در «مجلة العرب» چاپ ریاض منتشر کرد، با ارائه شواهدی متقنی نشان داد که این اثر نمیتواند کتاب المناسک حربی باشد و بلکه با توجه به شواهد درون متنی، میتوان گفت که از میان گزینهها و متون مشابه مختلف، این اثر بیش از هر احتمال دیگری میتواند «کتاب الطریق»، نگاشته محمد بن خلف بغدادی، معروف قاضی وکیع (درگذشته 306ق) باشد که موضوع آن به طور خاص راههای حج و شاید نخستین تألیف در این موضوع بوده است.
حمد الجاسر که پس از انتشار این مقاله، یک بار دیگر نیز متن مورد نظر را به نام کتاب المناسک حربی، در سال 1401ق / 1981م بازچاپ کرده بود، در نهایت به نظریه عبدالله الوهیبی تن داد و با همکاری وی، چاپ سومی از این کتاب را، این بار به نام «کتاب الطریق»، در سال 1420ق منتشر کرد(1) و در این چاپ، مقدمه مفصل خود در شرح حال حربی را حذف و بهجای آن، مقاله وهیبی را به آغاز متن افزود.
با این حال، و با وجود این مناقشه علمی طولانی مدت درباره ماهیت کتاب و چاپهای مختلف آن، هنوز دیده میشود که بسیاری از پژوهشگران تاریخ حرمین، این کتاب را به نام کتاب المناسک حربی میشناسند؛ و عجیبتر آنکه، گاه بدون اطلاع از معرفیهای قبلی نسخه آن و تصحیح و چاپ چند باره آن، درباره نسخه خطی آن به عنوان متنی ناشناخته در تاریخ مدینه مقاله مینویسند(2) یا اینکه همچنان به پیروی از فهرست نسخ خطی کتابخانه، از آن به عنوانِ کتاب «راههایی که به مدینه ختم میشود» یاد میکنند!
(1) لازم است از جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حسین واثقی که من را از این چاپ کتاب مطلع ساختند، تشکر کنم.
(2) بنگرید: حسنآبادی، ابوالفضل، «نگاهی به یک نسخه ناشناخته از تاریخ مدینه»، پیام بهارستان، دوره جدید، ش11، ص357-367.
ادامه یادداشت ?
@miras_hzrc
الروضة الفردوسیه آقشهری، مفصّلترین تکنگاری درباره بقیع، و اشاره به زیارتنامهای شیعی با رویکرد تقریبی
در میراث مکتوب اسلامی، آثاری چند به تکنگاری درباره قبرستان بقیع و مدفونین در آن اختصاص یافته است که از آن جمله میتوان به کتاب الروضة المستطابة فیمن دُفن بالبقیع من الصحابة از مؤلفی ناشناس (نگاشته شده در 1175ق) اشاره کرد. اما نخستین و در عین حال مفصّلترین تکنگاری در این باره، کتاب الروضة الفردوسیة والحضرة القدسیة اثر جمالالدین محمد بن امین بن احمد آقشهری (درگذشته 739ق) به شمار میآید.
منابع زندگینامه آقشهری، آگاهیهای مفصلی درباره وی به دست نمیدهد؛ اما میدانیم که او در سال 664 یا 665ق در «آقشهر» در نیمه شرقی ترکیه امروزی به دنیا آمده و در کودکی، با خانواده خود به حرمین مهاجرت کرده است. این منابع گزارش دادهاند که او در 674ق، در 9 سالگی، در مکه مکرمه به سماع صحیحین اشتغال داشته؛ و در 683ق، در 18 سالگی، در مدینه منوّره، کتاب اخبار المدینه ابن نجار را قرائت کرده است.
همچنین از گزارشهای قرائت و سماع کتابها و اشعار و احادیثی که آقشهری در کتاب الروضة الفردوسیة خود بیان کرده، برمیآید که او در حدفاصل سالهای 691ق تا 712ق سفرهایی به شام، مصر، شمال آفریقا، مغرب و اندلس داشته و از علمای این مناطق بهره علمی برده است. احتمالاً در پایان 712ق به قصد حج به مکه بازگشته و باقی عمر خود را در حرمین بهسربرده و سرانجام در 739ق در مدینه منوره از دنیا رفته است.
آقشهری افزون بر کتاب الروضة الفردوسیة، دارای چند تألیف دیگر نیز بوده که امروزه به دست ما نرسیده است. از آن جمله کتاب منسک القاصد الزائر است که سمهودی (درگذشته 911ق) نسخه آن را به خط مؤلف، در اختیار داشته و در وفاء الوفای خود از آن نقل قول کرده، اما در آتشسوزی بزرگ مسجدالنبی در اواخر دوره مملوکی از بین رفته است. همچنین برای وی سفرنامهای مفصل و نیز رسالهای در شرح حال برخی علمای مکه گزارش کردهاند.
الروضة الفردوسیة تنها اثر آقشهری است که متن کامل آن امروزه به دست ما رسیده است. تنها نسخه خطی شناخته شده از این اثر، نسخهای است که مؤلف، کتابت آن را در 27 رجب سال 721ق به پایان برده است و در حال حاضر به شماره Or. quart. 2082 در کتابخانه دولتی برلین نگهداری میشود. متن کامل آن نیز به تصحیح قاسم السامرائی، از سوی مؤسسة الفرقان لندن در سال 1431ق / 2010م در دو جلد منتشر شده است.
آقشهری کتاب خود را به پنج باب تقسیم کرده است: باب اول به زیارت رسول خدا (ص) و زیارتنامههای مسجدالنبی و زیارت اهل بیت و صحابه ایشان در بقیع و اُحد و زیارتنامههای آنان؛ و باب دوم به سیره اجمالی پیامبر (ص) و شرح حال فرزندان، همسران، غلامان و نزدیکان ایشان و نیز خلفای راشدین اختصاص یافته است. این باب شرح حال مختصر شماری از شخصیتهای اهل بیت از جمله چهار امام مدفون در بقیع را نیز در بر دارد.
موضوع باب سوم کتاب شرح وقایع شهر مدینه در صدر اسلام، همچون جنگ احد، جنگ احزاب و واقعه حرّه است. باب چهارم آن به شرح حال صحابه مدفون در مدینه و قبرستان بقیع؛ و باب پنجم آن نیز به شرح حال شماری از تابعین و محدّثان و فقهای سدههای نخست هجری که در مدینه از دنیا رفتهاند، اختصاص یافته است. گفتنی است که همه اعلام یاد شده، لزوماً مدفون در بقیع نیستند؛ اما به اعتبار وفات آنها در مدینه، شرح حال آنها در این کتاب آورده شده است.
این کتاب را میتوان به نوعی یک تاریخ محلی مدینه منوّره به شمار آورد؛ با این تفاوت که برخلاف «اخبار المدینه»های نگاشته شده در سدههای نخست هجری، که حاوی گزارشهای تاریخی عمومی درباره این شهر بودهاند، و برخلاف تواریخ دوره ایوبی و مملوکی که یا به تاریخنگاری مسجدالنبی و اماکن مقدس این شهر، و یا به تاریخنگاری اعلام و علمای این شهر پرداختهاند، صرفاً به شرح حال مدفونینِ در این شهر و قبرستان بقیع در چند سده نخست هجری اختصاص یافته است.
ادامه یادداشت در پست بعدی ?
https://t.me/ganjineh_channel
یادداشت از درس فقه استاد عابدی _ حاشیه: درباره کتب لغت
کتاب المجمل ابن فارس به دلیل تکیه بر عباب صاغانی و المحکم ابن سیده نسبت به مقاییس اللغه از اعتبار بیشتری برخوردار است.
کتاب المصباح المنیر به دلیل استفاده صحیح نویسنده از 700 کتاب لغتی که در اختیار داشته کتاب قابل اعتماد است.
اساس البلاغه: خوبی این کتاب این است که معنای حقیقی را از معنای مجازی تفکیک کرده است.
المنجد: درآمد آن وقف کلیسای مسیحیان است. پایان نامه ای در دانشگاه تهران دفاع شده و هزار غلط از این کتاب استخراج نموده است.
تهذیب اللغه ازهری: سال 316 قرامطه به کعبه حمله نموده و آن را تخریب نموده و آن را به زنگبار برده و گفتند هر کس می¬خواهد حج بگذارد به زنگبار بیاید؛ هر کس داخل مسجدالحرام بوده، کشتند و هر کس بیرون از آن بود، اسیر کردند. یکی از این اسراء ازهری بود. وی در دوران اسارت از فصاحت آنان آگاهی یافته و به تالیف لغات آن مبادرت ورزیده است و لغات وی دارای سند است. وی گفته سند لغات را حذف نموده ام و الا کتاب از آنچه اکنون در دسترس است بیشتر می شد.
صحاح جوهری: ویژگی خوبش بحث های صرفی آن است. اگر شما بخواهید بدانید اسمی، مصدر است و یا ... رجوع به این کتاب مناسب است؛ از اشباهات وی این است که معتل اللام واوی را با معتل اللام یایی تخلیط کرده؛ همچنین اعلام را با لغات درهم آمیخته است.
به همین دلیل است که به خاطر این اشتباهات قاموس المحیط نگاشته می شود و این اشتباهات را اصلاح می کند. قاموس ضبط صحیح کلمات را آورده و از هر کتابی بهتر است؛ اعتبار این کتاب به قدری بود که بعد از وی کتابهایی که در علوم دیگر نوشته شدند از نام این کتاب وام گرفتند؛ مانند قاموس الرجال، قاموس الشعر.
العین: اقایی به نام ابوزید در کتاب العین، دست برده و ما نمی دانیم این کتاب متعلق به خلیل بن احمد است و یا ابوزید و به همین دلیل اعتبار این کتاب مخدوش است؛ جناب شیخ عباس قمی به فرّای ثانی معروف بود و تدین آن بر همه آشکار است و در این کتاب وقتی به کلمه «مولا» می رسد ناسزایی نثار نویسنده می کند. چرا که نویسنده معنای «اولویت در تصرف» را در ذیل معانی مولا نیاورده و گفته است «دوست، ناصر»؛ به احتمال بسیار زیاد آقای ابوزید که سنی مسلک بوده در این قسمت دست برده و این معنا را حذف نموده است.
لسان العرب: تنها 5 کتاب «النهایه ابن اثیر» «المخصص ابن سیده» «المفرات راغب»، «العباب صاغانی»، «تهذیب اللغه ازهری» را جمع آوری نموده و چیز جدیدی ندارد.
تاج العروس زَبیدی: از شیعیان اهل هندوستان است؛ شرحی بر قاموس المحیط است. چون فیلسوف بوده فلسفه را در قالب لغت آورده؛ خوبی این کتاب این است که دریایی از اطلاعات را منعکس نموده است.
تصویر یبروح:
این یبروح بیخی باشد که از زمین برآید مانند آدمی گیسوها دارد و چون مردان وی را بوی کنند خواب آورد و شربت وی قتّال است هر که وی را از زمین بکند بمیرد. پس در وقت کندن ریسمانی در آن بندند و یک سر ریسمان را بر سگ بندند و پارهای گوشت به آن سگ بنمایند سگ قوت کرده آن را از زمین بکند و سگ بمیرد و باشد که یک ده ارش باشد و نیز در این حدود گیاهی است که هر کس آن را با خود دارد بخندد و چون بیفکند بگرید.
(از دستنویس عجایب المخلوقات، موزه والترز به شماره 593)
@aaadab1397farhang
ساعتی بعد در عمان بودیم. نماز را در هتل خواندیم و برای مراسم اختتامیه به محل مؤتمر بازگشتیم. قدری زود بود و من مشغول صحبت با بشار عواد شدم. این دو روز صحبتهای زیادی با وی کردم و به نظرم مفید و سودمند بود. در آنجا از ابان بن عثمان احمر یاد شد. وی گفت این اشتباه است که کسانی مانند ا لدوری – که هنوز زنده است و در عمان – تصور میکنند ابان بن عثمان بن عفان کتابی در سیره داشته است. این کتاب از آن ابان بن عثمان احمر است. به او گفتم که من این کتاب را چاپ کرده ام. خیلی شگفت زده شد. وی از کتابش تحریر تقریب التهذیب یاد کرد که در آنجا خطاهای بیشمار ابن حجر را یاد کرده است. وی تصریح کرد که ابن حجر آدم دقیقی نبوده و فراوان اشتباه میکند. درباره چاپ کتاب الولایه طبری هم با او صحبت کردم. نکته جالب برایم این بود که بشار گفت من معمولا امتیاز کتابهایم را یکجا میفروشم تا دیگر به فکرش نباشم و سر کار بعدی بروم. از جمله کتابهایی که چاپ کرده یکی هم کتاب الحوادث است که همان کتاب الحوادث الجامعه است که سابقا مصطفی جواد چاپ کرده بود. بشار که سال 97 این کتاب را چاپ کرده معتقد است که این کتاب از ابن الفوطی نیست. وی با این که خیلی برای مصطفی جواد احترام قائل است، در مقدمه همانجا نوشته است که مصطفی جواد وقتی که معلم مدرسه ابتدایی بوده این را تصحیح کرده و بسیار مغلوط و نادقیق است.
در روزگار صفوی، سکنه هنود و ماوراءالنهری مدینه به شیعیان آزار می رساندند
به نظرم این کتاب «لوامع صاحبقرانی» (شرح فارسی کتاب من لایحضر صدوق از ملامحمد تقی مجلسی) که یک بار، چندین سال پیش، مقاله ای در باره اجتماعیات آن از دوره صفوی نوشتم، اثر مهمی است. من سبک بیان مرحوم آخوند یعنی ملامحمد تقی مجلسی را در شرح اخبار و احادیث می پسندم. جدای از افکار و اندیشه های خاص خودش که کمتر روی آنها کار شده، گاهی اطلاعات اجتماعی جالبی در میانه بحث فقهی یا اخلاقی می دهد.
از جمله، در کتاب حج (8/493)، وقتی بحث از زیارت قبر حضرت رسول (ص) دارد، از آداب زیارت آنجا نوشته، در باره طرز زیارت حضرت از سوی سید الساجدین می نویسد: « بعد از آن پشت مىدادند بر سنگ سبزى كه عرضش باريكست از پهلوى قبر كه مجموع خانه [رسول] است كه آن را به منزله قبر كردهاند» آنگاه، حضرت زیارت می خواندند.
بعد مجلسی می نویسد: «الحال، محجری دیگر ساخته اند که فاصله است، اگر تکیه بر محجر کند بد نیست، ولیکن چون ترک ادب است، و ضرر نیز می رساند، اگر میل کند به جانب مسجد و رو به قبله کند بهتر است».
مقصودش این است که زایر، تکیه به ضریح حضرت، رو به قبله نکند، بلکه اندکی داخل مسجد شده کنار بایستد، و زیارت بخواند.
اما در باره این که چرا اصل مسأله، تأکید روی این رویه بود که تکیه به قبر داده و رو به قبله باشد، می گوید «غرض این است که (به خدا بگوید) اعتماد در جمیع امور بر تو دارم و مانند غالیان مشرک نیستم و محبت و اطاعت آن حضرت را به فرمان تو کرده ام، و استقبال قبله را به فرمان تو به جا آورده ام، و در جمیع امور مطلوب تویی و بس». این توضیحات ادامه می یابد که شیرین و دقیق و برای مردم امروز ما هم سودمند است. (اشاره به اتفاقی که اوائل رمضان امسال در ارتباط با برخی از بنرهای شهر قم که بهتر است چیزی ننویسم).
در اینجا نکته ای را از برخورد مردم مدینه با شیعیان عجم می گوید که مناسبت با همین حالت دارد. مطلب این است که می گوید الان ایستادن آنجا، جلوی قبر رسول، رو به قبله و در حالی که تکیه به قبر داده باشی، مشکل شده است، علت هم سخت گیری سکنه هندی و ماوراءالنهری در مدینه است.
در این باره مجلسی نوشته است: به تشام ملاعين سكنه آن روضه مقدسه از هنود و ما وراء النهرى، توقف از جهة زيارت نيز مشگل شده است، اگر دورتَرَك باشد بهتر است. و الحال اين معنى از شعار شيعه شده است كه از بالاى سر، زيارت آن حضرت كنند، و عامه [طبعا به خطا] چنين مىفهمند كه شيعيان از بالاى سر زيارت مىكنند تا زيارت شيخين نكنند! و از اين جهت آزار بسيار به شيعيان مىرسانند».
آنگاه می افزاید: اين شكسته، دورتر مىرفتم و زيارت مىكردم، چنان كه در احاديث بسيار نيز وارد شده است. بد نیست بیفزایم که مجلسی اول، در جای دیگری از قدرت شاه عباس در ترساندن مخالفان یاد کرده از زمانی سخن می گوید که اقدام او سبب شده است تا حاجیان شیعه در طول چهل سال گذشته، از برکه عقیق محرم شوند، آنگاه می افزاید: عمده این است که به برکت پادشاه جنت مکان علییین آشیان شاه عباس طاب ثراه، عامه از او بسیار خایف بودند، و الحال نیز چنین است، و تقیه کم شده است و همه عامه می دانند که عجم شیعه اند مگر ماوراءالنهری و هندی، اما به همین راضی اند که لعن نکنند (لوامع، 7/454).
@jafarian1964
گزارشی از تعلیم و نگارش در حوزه طب از دوره صفوی
در کندو و کاو در آغاز علمی دوره صفوی، اثری را در پزشکی به زبان عربی دیدم که فارغ از محتوای علمی آن، مقدمه اش از نظر تاریخ تعلیم و تربیت پزشکی جالب بود. نویسنده، نوشته بود که از زمان کودکی «صغر سن» مشغول مطالعه علوم متعارف میان اهل علم بوده و در این باره، روی علم طب تمرکز ویژه ای داشته است. وی از کتابهای متداول و مشهور در این علم یاد کرده «الکتب المتداولة المشهورة فی هذا العلم الشریف» و گفته است که شرافت این علم به خاطر این حدیث نبوی است که علم را بر دو قسم علم الادیان و علم الابدان تقسیم کرده است. او می گوید، من بیشتر کتابهای تألیف شده در این باب را خوانده ام، بیشتر نزد پدرم، و استادم، چنان که عده زیادی این کتابها را نزد من خوانده اند «قرأ علیّ جمع کثیر من طلبة العلم بعضا من هذه الکتب».
این گزارش، نشانگر نظام تعلیم و تربیت در علم طب است، امری که ما معمولا در حوزه این قبیل علم، از جزئیات تعلیم و تربیت در آنها واقف نیستیم.
نویسنده می افزاید قریب بیست سال است که به کار مداوی مریضها مشغول بوده و طی این مدت، تجاربی بدست آورده که دوست دارد آنها را در یک کتاب جامع در طب، گردآوری کند. او می گوید، کتابش را در دو بخش «طب علمی» و «طب عملی» تقسیم کرده از تشریح اعضای مفرده و مرکبه و نیز داروهای تک و ترکیبی خواهد نوشت. هدف او توجه به «حفظ الصحه» و نیز «ازالة المرض» از مردم است، کتابی که مردم را از بیشتر کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، بی نیاز سازد. همین طور خالی از عبارات مغلق و سخت باشد «خالیا عن العبارات المغلقة و اللغات المعضلة».
وی می گوید من کار نگارش این کتاب را آغاز کردم تا به بحث تشریح عضله زبان رسیدم، در اینجا بود که مشکلات زمانه و پرداختن به دنیا و کسب نیازهای ضروری زندگی از نگارش ماندم. دنبال یافتن راه حل و فرصتی بودم تا بتوانم با فراغ بال این کار را دنبال کنم. فکر کردم به سراغ شاه بروم «أن اتوجه الی سدة الخاقان الاعظم الاعدل الافخم، مشید مراسم لادین القویم، ممهد مبانی الشرع المستقیم...» و القاب دیگر تا برسد «... مبارز الخلافة و السلطنة و العدالة و الشجاعة و العز و الاقبال و الاجلال و الاحسان السلطان بن السلطان ابوالمظفر شاه طهماسب بهادر خان»،
او می افزاید سراغ شاه طهماسب رفته و قرابادین را که جامع جمیع انواع مرکبات معتبره و مستعمله نزد حکما و اطبای قدیم و جدید است تقدیم او کند: «اهدیت الی حضرته العلیة و عتبة السنیة بقرابادین، جامع بجمیع انواع المرکبات المعتبرة». وی مطالبی هم بر آن افزوده است: «اضفتُ الیه اشیاء لیست مدوّنة فی کتاب من مخترعات الاطباء الفارس و غیرهم. اشاره اش به این است که بخشی از مطلب داروشناسانه هندی را به آن افزوده است: «و اوردت فیه نسخة الشابورقان من تراکیب اهل الهند».
علاوه بر اینها، شماری از تجارب استادش و خودش را هم بر آن افزوده است: «اضفت الیه بعض المجربات لاستادی و ما جربته فی ایام الاشتغال باالمعالجه». نام اثر تازه را «المرکبات الشاهیه» گذاشته و از مطالعه کنندگان درخواست کرده است تا به نظر اصلاح گری در آن بنگرند، و از اشتباهات و سهو و نسیانی که در آن رخ داده، به دیده عفو، عبور کنند. سپس به بیان فهرست مطالب پرداخته است. کتاب 25 باب دارد که علاوه بر آن یک مقدمه دارد و یک خاتمه که خاتمه در باره اوزان و مکاییل یا همان کیلها و واحدهای وزن است. نسخه ای مورد ملاحظه بنده که در مجلس است تا میانه باب 23 را دارد و از آخر ناقص است. این نکته شگفت است که تا این زمان، متن های اینچنینی همچنان به عربی نوشته می شده است. از این کتاب سه نسخه دیگر، در مجلس، و ملک و رضوی هست.
@jafarian1964
[ادامه فرسته بالا ☝️☝️👇👇]
يكى از اماكن متبركه اى كه ايرانيان در سفر حج زيارت مى كردند، همين ساختمان مولد النبى در مکه بود، جایی که حالا کتابخانه مکه المکرمه شده است. يك زائر ايرانى كه در سال 1315 قمرى به زيارت اين خانه توفيق يافته است، مى نويسد: «روز جمعه، چهاردهم، به زيارت حضرت رسول در موضعى كه مشهور به مولد النبى است، رفتيم و آن موضع واقع است در سوق الليل. از در داخل شديم و تخميناً چهارده پله پايين رفتيم. وارد اتاقى شديم كه مسمّى به مسجد است. بعد از آن، به اتاق ديگر رفتيم. در اين اتاق ضريحى است. درِ ضريح را خادم باز كرد. داخل در اين ضريح گودالى واقع است. در وسط آن سنگ سبزى بود كه محل تولد حضرت ختمى مرتبت بود. آن موضع مطهّر را تقبيل نموده و صورت را بر آن ماليده و به خاك پاك و غبار نور آثار آن مكان رفيع البنيان، كه رشك كحل الجواهر است، ديده را منوّر نموده، پس از آن در مسجد آمده هر يك دو ركعت نماز تحيّت بجا آورديم و از آن مكان بيرون آمديم».
در اين جشنها كه به طور معمول با حضور خلفا، امرا و علما برگزار مى شد، شاعران اشعار خويش را مى خواندند و هدايايى از دست بزرگان دريافت مى كردند. در كشور اسلامى ايران هم، برگزارى اين جشن ها امرى مسلم بوده و تا به امروز در مناطق سنى نشين، اين مجالس برقرار و اشعارى در مدح پيامبر (ص) در آنها خوانده مى شود.
برگزاری جشن های ولادت در مکه، سبب شد تا در بسیاری از نقاط جهان اسلام، این جشن ها به مرور برگزار شود. یکی از مهم ترین این مناطق، کردستان بود که امروز در سراسر آن جشن های ولادت با آوازه خوانی و سرود برگزار می شود.
با روى كار آمدن دولت سعودى، تمامى اين جشنها در شهر مكه و مدينه، ملغى شده و برافتاد. در پى تصرف حجاز توسط دولت سعودى دوم در سالهاى 1342 ـ 1343 هجرى قمرى، همزمان با خراب كردن بقاع متبركه در بقيع، اُحُد و قبرستان مَعْلات مكه، محل مولد النبى هم كه در شعب ابى طالب و نزديك حرم الهى بود، تخريب شد.
تنها با اصرار شيخ عباس قطان (م1370) شهردار وقت مكه (در ميان سالهاى 1347ـ 1364 ق) و درخواست مستقيم وى از ملك عبدالعزيز، قرار بر آن شد تا در آنجا كتابخانه اى بنا كنند كه به آن «مكتبة مكّة المكرّمه» نام نهادند و تاكنون برقرار است. قطان، همچنين محل تولد حضرت زهرا (س) يا به عبارتى خانه حضرت خديجه (س) را نيز تبديل به يك مدرسه حفظ قرآن كرد كه بعدها در توسعه اطراف مسجد الحرام از بين رفت.
محل ولادت حضرت رسول، امروز در شعب ابی طالب و در نزدیکی حرم خدا، محفوظ مانده است. در سالهای اخیر، زکی یمانی با حمایت مالی خود، سبب تألیف کتاب در باره این ساختمان شده و اعتبار تاریخی آن را مستند به صدها روایت تاریخی و منبع قدیمی اثبات کرد. با این حال، علمای با اندیشه وهابی، رساله های فراوانی در باره نادرستی این جشن ها و بزرگداشت این روز گرفته اند. عمده دلیل آنها نگاه سلفی آنهاست که چون صحابه و نسل اول از علمای قرن اول این مراسم را برگزار نمی کرده اند، درست نیست ما آن را برگزار کنیم. این در حالی است که هم آنها، در باره بزرگداشت روز ملی در سعودی، اعتراضی ندارند.
به نظر می رسد، این قبیل کارها، جنبه بزرگداشت دارد و شاید بتوان آن را مصداق آیه ای چون «ذکرهم بایام الله» (روزهای خدا را به یاد مردم آر) دانست.
@jafarian1964
بسم الله الرحمن الرحیم
کشف شرح نایابی بر دعای ندبه
مرحوم میرزا عبدالرحیم بن نصر الله انصاری کلیبری (متوفی صفر 1334ق، پدر واعظ شهیر شیخ مهدی سراج انصاری)، از علمای قراچه داغ، شرحی بر دعای ندبه دارد موسوم به: «عقد الجمان لنادب صاحب الزمان علیه السلام».
مرحوم محدث ارموی این شرح را دیده و در شرح مفصل خود بر دعای ندبه از آن استفاده کرده است.
اما هیچ اثری از این کتاب در فهارس و کتابخانه ها به چشم نمی خورد، تا این که چندی پیش به صورت اتفاقی با این اثر مواجه شدم که متأسفانه در کتابخانه ملی به نام دیگری معرفی شده بود.افسوس که این نسخه نیز از انتها افتادگی دارد (تا شرح عبارت: ولما قضی نحبه و قتله الخ).
وی در مقدمه سبب تألیف را چنین ذکر می کند که (حاج شیخ محمد ابن الشیخ حسن الفقیه) و (سید حاج بیوک آغا) به نویسنده گفته اند که مؤمنین در روزهای جمعه اجتماع کرده و دعای ندبه را می خوانند و از وی درخواست نموده اند که شرح جامعی بر دعای ندبه بنگارد.
شرح مفصل و به زبان عربی است، و مقدمه ای شامل چند فائده ی سودمند دارد، از جمله به تفصیل در مورد سند دعا صحبت کرده و اجازات خود را ذکر نموده است.
در ادامه فایل تنها نسخه خطی شناخته شده از این اثر را دریافت کنید.
⬇️⬇️
تضارب آرا درباره کتاب «مقتل سیدالشهدا»/ هندسه بحثها مغشوش است
گروه ادب ــ محمدرضا سنگری یکی از منتقدان «مقتل سیدالشهدا» معتقد است، هندسه بحثها در این اثر مغشوش است و شکاف فراوانی بین موضوعات وجود دارد و سیر تاریخی در این کتاب رعایت نشده است.
تضارب آرا درباره یک کتاب/ هندسه بحثها مغشوش است
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «مقتل سیدالشهدا (ع)» نوشته محمدهادی یوسفی غروی، با حضور محمدرضا سنگری، محمد اسفندیاری و سعید طاووسی مسرور در بنیاد دعبل خزاعی برگزار شد.
سنگری در ابتدای این نشست گفت: نخستین چاپ این کتاب در سال ۱۳۹۵ با شمارگان ۱۰۵۰ نسخه از سوی انتشارات اطلاعات چاپ شده است. نویسنده این کتاب را با تکیه بر منابع شیعی نگاشته است. ادعای بزرگ این کتاب نظم تاریخی آن است که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در کانون مباحث آن است.
وی افزود: این کتاب نیز همانند بسیاری از کتابها با آغاز حرکت کاروان بوده و پایان آن نیز با بازگشت کاروان همراه است.
اسفندیاری، منتقد دیگر این نشست درباره این اثر گفت: این کتاب که با عنوان «مقتل سیدالشهدا(ع)» منتشر شده، بخشی از یک کتاب تاریخ تحلیلی اسلام است که مخاطب آن نخبگان و متخصصان هستند. این جلد از سایر مباحث جدا شده، بنابراین میتواند جنبه عمومی نیز داشته باشد. از این رو خوب بود که همه مطالب ترجمه نمیشد. مثلاً در محاصره قصر یزید که شیعیان امام حضور داشتند، نیازی به نام بردن اسامی نبود، بنابراین در این کتاب، مخاطبسنجی خوبی صورت نگرفته است.
وی ادامه داد: این کتاب، کتاب معتبری است و همین در اهمیت کتاب کافی است و نویسنده عنایت داشته که به چه منابعی استناد کند و بیشترین ارجاعات نیز به دو کتاب و منبع «تاریخ طبری» و «الارشاد» شیخ مفید است.
این منتقد با اشاره به اشکالات کتاب یاد شده بیان کرد: اسم کتاب «مقتل سیدالشهدا» است که عنوان دقیقی نیست و باید مقتل الحسین بود، زیرا این نامگذاری به معنی کشته شدن سرور شهیدان میشود که درست نیست. همچنین از مجموع روایات تاریخی که در این کتاب آمده چنین برمیآید که امام حسین(ع) به اختیار خود در کربلا اقامت گزید، بلکه حر، آن حضرت را مجبور کرد که در آنجا اقامت گزیند، پس اینکه عنوان شده؛ «چرا امام حسین به کربلا رفت» تعبیر درستی نیست.
اسفندیاری گفت: امام حسین(ع) در طول راه که به کربلا میرفت، خبر شهادت مسلم و هانی بن عروة را دریافت کردند، نویسنده آورده که تا خبر شهادت مسلم آمد، امام متحیر ماند که چه کند و برادران مسلم گفتند که به کوفه برویم و انتقام بگیریم. از این عبارت برمیآید که امام تسلیم سخنان برادران مسلم شد، در حالی که افراد دیگری نیز بودند و به وی مشورت دادند که اگر به کوفه برویم، مردم به سوی امام میشتافتند و امام در راه بود که به کوفه نرسید، چرا که راه را بسته بودند.
وی در ادامه با اشاره به خطبه امام در منا گفت: محتوای این سخنرانی بسیار مهم است، اما منابعی که نویسنده به آن استناد کرده، چندان معتبر نیست و این منبع تحف العقول است.
طاووسی مسرور دیگر منتقد این نشست با اشاره به محاسن کتاب بیان کرد: این کتاب، بسیار خواندنی، قابل استفاده و مفید است و یکی از وجوه آن اعتبار مباحث آن است. هر چند اشکالاتی نیز در این زمینه وجود دارد.
وی افزود: در ابتدای این کتاب، به فضای کوفه، شام، اختلافات درونی و اوضاع اجتماعی و سیاسی آن زمان پرداخته شده، اما دقتی که مؤلف در مواجهه با گزارشها دارد، اندک است. اما یکی از بهترین فصول این کتاب در صفحات ۲۰۳ تا ۲۳۶ است که مربوط به شب شهادت و شب عاشورا است و بسیار خواندنی و سوزناک به نگارش درآمده و قدری هم به بخش مقتل، استاد جعفریان شباهت دارد. روایت مذاکره امام حسین(ع) با ابن سعد را اگر با کتاب «عقلانیت در عاشورا» مقایسه کنید، در این کتاب به درستی آمده است.
طاووسی مسرور در ادامه اشکالات این کتاب را مورد اشاره قرار داد و گفت: متأسفانه نام مترجم در کتاب نیامده و در مقدمه «خانم مهرجو» به عنوان مترجم معرفی شده است، البته مشخص نیست که ایشان چه کسی است و به همین دلیل از نظر ترجمهای با وجود اینکه ترجمه روان و خوبی است، اما اعتبار آن جای بحث دارد. همچنین این کتاب نمایه ندارد و فصلها نامگذاری نشده است یا به عبارتی چندان دقیق نیست.
وی تصریح کرد: در منابع و مأخذ این کتاب، مشخصات کتاب به دقت و درستی بیان نشده و نام نویسنده، ناشر، سال انتشار، نام محقق و مترجم معلوم نیست. این کتاب درباره سیدالشهدا (ع) با ۷۶ منبع بسته شده، در حالی که ما برخی مقالات را با بیش از ۱۰۰ منبع میبینیم و این تعداد منبع برای یک کتاب، اندک است و استناد به منابع دست دوم نیز در کتاب فراوان دیده میشود.
الروضة الفردوسیه آقشهری، مفصّلترین تکنگاری درباره بقیع، و اشاره به زیارتنامهای شیعی با رویکرد تقریبی
در میراث مکتوب اسلامی، آثاری چند به تکنگاری درباره قبرستان بقیع و مدفونین در آن اختصاص یافته است که از آن جمله میتوان به کتاب الروضة المستطابة فیمن دُفن بالبقیع من الصحابة از مؤلفی ناشناس (نگاشته شده در 1175ق) اشاره کرد. اما نخستین و در عین حال مفصّلترین تکنگاری در این باره، کتاب الروضة الفردوسیة والحضرة القدسیة اثر جمالالدین محمد بن امین بن احمد آقشهری (درگذشته 739ق) به شمار میآید.
منابع زندگینامه آقشهری، آگاهیهای مفصلی درباره وی به دست نمیدهد؛ اما میدانیم که او در سال 664 یا 665ق در «آقشهر» در نیمه شرقی ترکیه امروزی به دنیا آمده و در کودکی، با خانواده خود به حرمین مهاجرت کرده است. این منابع گزارش دادهاند که او در 674ق، در 9 سالگی، در مکه مکرمه به سماع صحیحین اشتغال داشته؛ و در 683ق، در 18 سالگی، در مدینه منوّره، کتاب اخبار المدینه ابن نجار را قرائت کرده است.
همچنین از گزارشهای قرائت و سماع کتابها و اشعار و احادیثی که آقشهری در کتاب الروضة الفردوسیة خود بیان کرده، برمیآید که او در حدفاصل سالهای 691ق تا 712ق سفرهایی به شام، مصر، شمال آفریقا، مغرب و اندلس داشته و از علمای این مناطق بهره علمی برده است. احتمالاً در پایان 712ق به قصد حج به مکه بازگشته و باقی عمر خود را در حرمین بهسربرده و سرانجام در 739ق در مدینه منوره از دنیا رفته است.
آقشهری افزون بر کتاب الروضة الفردوسیة، دارای چند تألیف دیگر نیز بوده که امروزه به دست ما نرسیده است. از آن جمله کتاب منسک القاصد الزائر است که سمهودی (درگذشته 911ق) نسخه آن را به خط مؤلف، در اختیار داشته و در وفاء الوفای خود از آن نقل قول کرده، اما در آتشسوزی بزرگ مسجدالنبی در اواخر دوره مملوکی از بین رفته است. همچنین برای وی سفرنامهای مفصل و نیز رسالهای در شرح حال برخی علمای مکه گزارش کردهاند.
الروضة الفردوسیة تنها اثر آقشهری است که متن کامل آن امروزه به دست ما رسیده است. تنها نسخه خطی شناخته شده از این اثر، نسخهای است که مؤلف، کتابت آن را در 27 رجب سال 721ق به پایان برده است و در حال حاضر به شماره Or. quart. 2082 در کتابخانه دولتی برلین نگهداری میشود. متن کامل آن نیز به تصحیح قاسم السامرائی، از سوی مؤسسة الفرقان لندن در سال 1431ق / 2010م در دو جلد منتشر شده است.
آقشهری کتاب خود را به پنج باب تقسیم کرده است: باب اول به زیارت رسول خدا (ص) و زیارتنامههای مسجدالنبی و زیارت اهل بیت و صحابه ایشان در بقیع و اُحد و زیارتنامههای آنان؛ و باب دوم به سیره اجمالی پیامبر (ص) و شرح حال فرزندان، همسران، غلامان و نزدیکان ایشان و نیز خلفای راشدین اختصاص یافته است. این باب شرح حال مختصر شماری از شخصیتهای اهل بیت از جمله چهار امام مدفون در بقیع را نیز در بر دارد.
موضوع باب سوم کتاب شرح وقایع شهر مدینه در صدر اسلام، همچون جنگ احد، جنگ احزاب و واقعه حرّه است. باب چهارم آن به شرح حال صحابه مدفون در مدینه و قبرستان بقیع؛ و باب پنجم آن نیز به شرح حال شماری از تابعین و محدّثان و فقهای سدههای نخست هجری که در مدینه از دنیا رفتهاند، اختصاص یافته است. گفتنی است که همه اعلام یاد شده، لزوماً مدفون در بقیع نیستند؛ اما به اعتبار وفات آنها در مدینه، شرح حال آنها در این کتاب آورده شده است.
این کتاب را میتوان به نوعی یک تاریخ محلی مدینه منوّره به شمار آورد؛ با این تفاوت که برخلاف «اخبار المدینه»های نگاشته شده در سدههای نخست هجری، که حاوی گزارشهای تاریخی عمومی درباره این شهر بودهاند، و برخلاف تواریخ دوره ایوبی و مملوکی که یا به تاریخنگاری مسجدالنبی و اماکن مقدس این شهر، و یا به تاریخنگاری اعلام و علمای این شهر پرداختهاند، صرفاً به شرح حال مدفونینِ در این شهر و قبرستان بقیع در چند سده نخست هجری اختصاص یافته است.
ادامه یادداشت در پست بعدی 👇
https://t.me/ganjineh_channel
✔️زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام توسط صفوان جمال، معروف به زیارت هفتم
و اشاره به بخشی از تاریخ
🔸یکی از زیارات امیرالمؤمنین علیه السلام، زیارتی است از صفوان جمال که مرحوم مجلسی نقل کرده (و مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان نیاورده است.)
🔸این زیارت، بنا به ترتیبی که مرحوم مجلسی نقل کرده است، هفتمین زیارت است و در نتیجه گاهی از آن به «زیارت هفتم» تعبیر آورده می شود.
🔸یکی از فقره های این زیارت، سلامی است که عرض می کنیم: اَلسلام علی... مُنزِل المَنّ وَ السّلوَی.
به علت وجود این فقره و امثال آن بود که در برهه ای، جریانی بر این زیارت گذشت و برخی دستور دادند که این عبارت را از تابلوِ زیارت که در حرم حضرت بود، محو کنند.
🔸در کتاب قصص العلماء این جریان را نقل کرده و ابهاماتی به وجود آورده است؛ از جمله نوشته است کسی که دستور محوِ این عبارت را داد، مرحوم شیخ حسن (صاحب جواهر) بوده است و از این رو برخی از وی کدورتی دارند! مرحوم آقای شریف طباطبائی در پاسخ این بخش از کتاب قصص العلماء، گذشته از توضیحی درباره کتاب قصص العلماء، به این شبهه پاسخ فرموده اند.
کاملِ فرمایش مرحوم آقای شریف طباطبائی به پیوست است.
@AghayedNet
[ادامه فرسته بالا ☝️☝️👇👇]
يكى از اماكن متبركه اى كه ايرانيان در سفر حج زيارت مى كردند، همين ساختمان مولد النبى در مکه بود، جایی که حالا کتابخانه مکه المکرمه شده است. يك زائر ايرانى كه در سال 1315 قمرى به زيارت اين خانه توفيق يافته است، مى نويسد: «روز جمعه، چهاردهم، به زيارت حضرت رسول در موضعى كه مشهور به مولد النبى است، رفتيم و آن موضع واقع است در سوق الليل. از در داخل شديم و تخميناً چهارده پله پايين رفتيم. وارد اتاقى شديم كه مسمّى به مسجد است. بعد از آن، به اتاق ديگر رفتيم. در اين اتاق ضريحى است. درِ ضريح را خادم باز كرد. داخل در اين ضريح گودالى واقع است. در وسط آن سنگ سبزى بود كه محل تولد حضرت ختمى مرتبت بود. آن موضع مطهّر را تقبيل نموده و صورت را بر آن ماليده و به خاك پاك و غبار نور آثار آن مكان رفيع البنيان، كه رشك كحل الجواهر است، ديده را منوّر نموده، پس از آن در مسجد آمده هر يك دو ركعت نماز تحيّت بجا آورديم و از آن مكان بيرون آمديم».
در اين جشنها كه به طور معمول با حضور خلفا، امرا و علما برگزار مى شد، شاعران اشعار خويش را مى خواندند و هدايايى از دست بزرگان دريافت مى كردند. در كشور اسلامى ايران هم، برگزارى اين جشن ها امرى مسلم بوده و تا به امروز در مناطق سنى نشين، اين مجالس برقرار و اشعارى در مدح پيامبر (ص) در آنها خوانده مى شود.
برگزاری جشن های ولادت در مکه، سبب شد تا در بسیاری از نقاط جهان اسلام، این جشن ها به مرور برگزار شود. یکی از مهم ترین این مناطق، کردستان بود که امروز در سراسر آن جشن های ولادت با آوازه خوانی و سرود برگزار می شود.
با روى كار آمدن دولت سعودى، تمامى اين جشنها در شهر مكه و مدينه، ملغى شده و برافتاد. در پى تصرف حجاز توسط دولت سعودى دوم در سالهاى 1342 ـ 1343 هجرى قمرى، همزمان با خراب كردن بقاع متبركه در بقيع، اُحُد و قبرستان مَعْلات مكه، محل مولد النبى هم كه در شعب ابى طالب و نزديك حرم الهى بود، تخريب شد.
تنها با اصرار شيخ عباس قطان (م1370) شهردار وقت مكه (در ميان سالهاى 1347ـ 1364 ق) و درخواست مستقيم وى از ملك عبدالعزيز، قرار بر آن شد تا در آنجا كتابخانه اى بنا كنند كه به آن «مكتبة مكّة المكرّمه» نام نهادند و تاكنون برقرار است. قطان، همچنين محل تولد حضرت زهرا (س) يا به عبارتى خانه حضرت خديجه (س) را نيز تبديل به يك مدرسه حفظ قرآن كرد كه بعدها در توسعه اطراف مسجد الحرام از بين رفت.
محل ولادت حضرت رسول، امروز در شعب ابی طالب و در نزدیکی حرم خدا، محفوظ مانده است. در سالهای اخیر، زکی یمانی با حمایت مالی خود، سبب تألیف کتاب در باره این ساختمان شده و اعتبار تاریخی آن را مستند به صدها روایت تاریخی و منبع قدیمی اثبات کرد. با این حال، علمای با اندیشه وهابی، رساله های فراوانی در باره نادرستی این جشن ها و بزرگداشت این روز گرفته اند. عمده دلیل آنها نگاه سلفی آنهاست که چون صحابه و نسل اول از علمای قرن اول این مراسم را برگزار نمی کرده اند، درست نیست ما آن را برگزار کنیم. این در حالی است که هم آنها، در باره بزرگداشت روز ملی در سعودی، اعتراضی ندارند.
به نظر می رسد، این قبیل کارها، جنبه بزرگداشت دارد و شاید بتوان آن را مصداق آیه ای چون «ذکرهم بایام الله» (روزهای خدا را به یاد مردم آر) دانست.
@jafarian1964
#گزارش
نسخه کهن شماره ۵۷۵۱ در کتابخانه آستان قدس، از اخبار المدینه ابن زباله و منازل مکه ابن کوفی، تا کتاب المناسکِ حربی و کتاب الطریق قاضی وکیع
گزارشی از احمد خامه یار
در کتابخانه آستان قدس رضوی، نسخه خطی کهنی به شماره ۵۷۵۱ نگهداری میشود که به علت افتادگی آغاز نسخه، عنوان کتاب و نام مؤلف آن را در اختیار نداریم؛ اما با ملاحظه متن آن میتوان دریافت که نسخهای از یک اثر ارزشمند تاریخی و جغرافیایی از سده سوم هجری است. این نسخه در ۹۵۷ق در تملک حسن بن علی بن عبدالعالی کرکی بوده و پس از وی به شیخ بهایی رسیده و او نیز نسخه را بر کتابخانه آستان قدس وقف کرده است. درباره ماهیت و نام مؤلف کتاب، تا کنون پژوهشگران مختلف دیدگاهها و احتمالات مختلفی را مطرح کردهاند.
http://www.almajlesilib.com/post/526
کتاب نفیس:
انگیزه نگارش
به گفته نویسنده کتاب، از آنجا که مورخان متعددی درباره تاریخ شهرهای مکه، مدینه، نجف، کوفه، بغداد، بصره، شام، حلب، بیروت، مصر، یمن، خراسان، نیشابور، قم، اصفهان و یزد کتابهایی را تألیف کردهاند و چون حق مطلب درباره این موضوع (تاریخ سامرا) با توجه به اینکه پایتخت عباسیان و محل شهادت دو امام هادی و عسکری علیهماالسلام بوده، در هیچ نوشتهای ادا نشده بود، تصمیم میگیرد تا در نوشتهای به اهمیت این شهر و ماجراهای تاریخی آن بپردازد. وی همچنین مینویسد که چون در تألیف آن تردید داشته، به قرآن استخاره زده که این آیات آمد: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ*عَلَی قَلْبِک لِتَکونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ*بِلِسَانٍ عَرَبِی مُبِینٍ*وَإِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ».
محتوا
محلاتی در مآثر الکبراء، آنچه به جغرافیا و تاریخ سامرا قبل از اسلام و بعد از آن (قدیم و جدید) مرتبط بوده پرداخته و ساختمانها، قصرها و مکانها را توصیف کرده است. وی در این میان به ذکر خلفا، پادشاهان، عالمان، وزرا، نویسندگان، شاعران، حکما و سادات میپردازد. مؤلف در احوالات امامین عسکریین و امام زمان علیهم السلام هم به تفصیل بحث کرده و از اصحاب و راویان آنان نیز سخن گفته است.
احسنت، آخرین باری که بنده به زیارت قبر جنابشان نائل شدم، مردادماه امسال بود. هم در «تذکرۀ مدینة الأدب» و هم در «نامۀ فرهنگیان»، تصویر و پاره ای از اشعار ایشان موجود است. علاوه بر آن، در نامۀ فرهنگیان، خطبه ای بی نقطه از ایشان حکایت شده که تسلط کم نظیر وی را در ادبیات می رساند. سال ها پیش، بنده این خطبه را تصحیح کرده بودم.
🍀#کتاب_صوتی
#یادداشت_های_علم
#امیر_اسدالله_علم
#علینقی_عالیخانی
#تاریخی
#شش_جلد
یادداشتهای امیر اسدالله علم اهمیت تاریخی دارد؛ چون علم تنها کسی در حکومت پهلوی بوده که یادداشتهای خود را به یادگار نهاده است. همچنین وی اغلب اوقات خود را با شاه میگذراند؛ چه در سفرهای تفریحی چه سیاسی. نقش وی در تصمیم گیریهای شاه از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار بود. چنانکه خود او چندین بار نیز به این نکته در یادداشتهای خود اشاره کرده است.یادداشتهای او از روز یکم اردیبهشت ماه ۱۳۴۶ در دسترس است و آخرین شرفیابی او نیز در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۵۶ بود. وی سپس برای درمان رهسپار پاریس شد و شاه هویدا را به جانشینی او برگزید.🍀
@Beheshteketab
🌿یادبود صدرالدین عینی🌿
صدر الدین عینی از بزرگترین نویسندگان دنیاست که آثار زیادی به زبان فارسی و تاجیکی از وی باقی مانده است. این مرد بزرگ، نقش مهمی در ادبیات تاجیکستان ایفا کرد و در حقیقت اولین رئیس آکادمی علوم این کشور به حساب میآمد. در شهر دوشنبه تندیس زیبایی از وی وجود دارد که برای گردشگران خارجی بسیار جالب است. این یادبود سبب میشود تا توریستها بیشتر با فرهنگ و ادبیات این مرز و بوم آشنا شوند. بد نیست بدانید که خیابانی که این تندیس در آن قرار دارد نیز به افتخار این هنرمند والامقام، عینی نام گرفته است بنابراین یافتن یادبود وی کار دشواری نخواهد بود.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com