این سند، با همه کوتاهی، خیلی جالب است. نشان میدهد که در همین فاصله کوتاه، اعراب تا چه حدّ از منظر نظامی مجهّز شدهاند چنان که جهت مقابله با بیزانس، نیروی دریایی هم تشکیل داده بودند و باز حاکی از جاهطلبی نظامی آنان. دیگر این که در متن یونانی، قوم فاتح به دو نام خوانده شده است. یکی «ساراسن» ها که اسمی بسیاری رایج و قدیمی نزد لاتینزبانها در خصوص اعراب بوده است (و در ریشهاش بحث است و ظاهرا از سارا میآید) و دیگر ماگاریت که گویا تصحیفی از «مهاجرون» است. این اطلاق نام «مهاجرون» در متن کهن دیگری هم دیده شده و موجب برخی حدس و بازنگریها در معنی آن در قرآن بوده است. به هر شکل در متون کهن از این دست، تا مدتها بعد، نام «مسلم» یا «مسلمان» یا «اهل الاسلام» دیده نشده است، و نام غالب ساراسنهاست، اسماعیلیون، مهاجرون یا هاجریون... نکته دیگر، علامت صلیب است در نوشته یونانی، که شاید سنّت کاتب متن (یوحنا، شمّاس کلیسا) در اظهار ایمان بوده است گرچه اینجا نوشته از قول امیر فاتح است امّا البته در متن عربی دیده نمیشود. نکته دیگر، که پیشتر در کتیبه زهیر هم دیدیم (سال ۲۴ هجری، در مرگ عمر بن خطاب)، رواج کامل تقویم عربی هجری است و نکته آخر (و باز در کتیبه زهیر هم) میزان تکامل خطّ عربی است با ضبط روشن نقطهها، و شاهدی دیگر که خطوط کهن قرآنی را، که چند دهه پس از این تاریخ ظاهر میشوند، نباید معیار خط عربی رایج در آن عهد گرفت.
«خمسین شاة من الجزر و خمس عشرة شاة اخری... من سنة اثنتین و عشرین»
«پنجاه گوسفند پرواری و پانزده گوسفند دیگر هم... به سال بیست و دوم»