بنده که تا این لحظه، سر از کار این جنازه منسوب به رضاشاه در نیاوردم، زیرا آن قدر دروغ در فضای مجازی دیده ام که قصد ندارم تا وقتی یک ارگان رسمی و اداری اطلاعی در این باره بدهد، مطلبی را باور کنم. ضمن این که تا این لحظه، مجبورم، همه را نامعلوم بپندارم و منتظر بمانم تا خبر دقیقی بیاید. اما می خواهم نکته ای را به عنوان یک معلم تاریخ بگویم. این نکته، گردش دیدگاه های تاریخی در ذهنیت یک جامعه مانند جامعه ماست. فکر کنید، باید زمینه و بستری آماده باشد، تا وقتی بادی می وزد، موجی ایجاد شود، روی این بستر به حرکت درآید، تا لب ساحل برسد، و متوقف شود و دوباره موجی دیگر که یکی از میان اینها طوفانی شود. اگر ذهنیت جامعه را یک دریا بدانیم، این امواج روی آن دریا، با طول موج های متفاوت حرکت می کند، نقش می آفریند، تلاطم ایجاد می کند... تا دوباره از جای دیگری موج آغاز شود و به نقطه توفانی برسد که شاید هم اگر مدیران جامعه عاقل باشند، اجازه ندهند به آن نقطه برسد و مشکل را حل کنند. در این امواج، دیدگاهها نسبت به تاریخ و مراحل آن مدام در حال تغییر است. افکاری است از هر دوره ای، که ممکن است در یکی از امواج محبوبیت پیدا کند و چیزی که منفور بوده، محبوب شود. مثلا از وقتی صفویه سقوط کرده، تا به امروز، چندین بار دیدگاهها در باره صفویه عوض شده است. یک بار علیه آن و بار دیگر دفاع از آن. شریعتی صفویه را به لجن می کشید و حالا دو دهه است که از آن ستایش می شود. حتی از وقتی که حکومت کمونیستی شوروی از دست رفته، چند بار موج هایی علیه یا به دفاع از آن در ذهن جامعه روسیه پدید آمده، و این که مثلا آرزو کرده اند کاش آن حکومت باز می گشت. این احساس البته فراز و فرود دارد و به رویدادهای جاری مربوط می شود. تاریخ گذشته، از نظر قضاوت، درگیر این موجهای فکری است، حساسیت هایی که هر زمان بر می خیزد. یک بار درد هویت دارد، یک بار اقتصاد، یک بار توسعه سیاسی، یک بار اخلاقیات، یک بار مردم گرایی و مثلا شعارهای عدالت خواهانه. جامعه ای که مشکل اقتصاد دارد، مشکل بی نظمی، مشکل .... آرزوی بازگشت مدل خاصی را دارد. جامعه در ذهنیت تاریخی خود می گردد تا نمونه مشابهی را بیابد، هوادار آن شود، و آرزوی بازگشت آن یا مشابه آنرا داشته باشد. بسیاری از این موجها می آید و می رود، بخشی از مردم را با خود می برد، تا زمانی برسد که موج تندی بیاید و جامعه در مقابل آن بشکند یا طوفانی شود و تصمیماتی بگیرد که عاقلانه یا غیر عاقلانه، اوضاع را دگرگون کند. وقتی جامعه مشکل اخلاقی دارد، یا بی بندرباری، یا زیاده روی در آزادی های غیر اخلاقی، آن وقت به یاد دوران هایی می افتد که ... و اگر کسانی باشند که منادی آن ارزشها باشند، مریدانی خواهند یافت.. و آن وقت، اگر حاضر به پرداخت هزینه باشند، ممکن است به جایی برسند.... داستان این جنازه، فارغ از دروغ پردازی هایی که در اطراف آن هست، محک جالبی برای این مساله است، بیشتر برای آنها که برنامه ریز و طراح امور اقتصاد و اخلاق و سیاست هستند، این که بدانند الان در کدام یک از مراحل پدید آمدن آن موج یا موجها هستیم و فکری به حال کشور بکنند.
@jafarian1964
اعتراف معاویه به این که حضرت علی علیهالسلام مردم را عادت داد تا خود آن حضرت را نقد کنند:
هيهات لمظکم علي بن ابي طالب الجرأة علی السلطان فبطیء ما تفطمون.
علي بن ابي طالب جرأت بر سلطان را به شما چشانده است. چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن را از زبان شما بازگیرند.
#14قرن
به انجمن ایرانی تاریخ اسلام (شعبه خراسان رضوی) بپیوندید: https://t.me/joinchat/AAAAAEOdd4aRt-5bdDbI9A
ذکر کاهن و گرشاسف
آوردهاند که گرشاسف بن لهراسب به ولایت هند رفت بر کوهی شخصی دید برهنه گفت اینجا چه خوری گفت سیصد سال عمر من است که گیاه خورم و گیاه پوشم ....گفت مرا خبر ده از حالت من گفت تو را جفتی دهندت سزای آنکه چوبی را دو ته کنی. گرشاسب بازگردید به شهری رسید در جانب روم به دختر پادشاه آنجا عاشق شد گفتند چندین شاه و شهریار را سر از تن جدا ساختهاند به سبب آنکه کمانی از طاق ایوان آویختهاند هر که آن کمان را بکشد دختر پادشاه به تصرف او در آید... کمان را به دست گرشاسف دادند گرشاسف ... کمان را گوش تا گوش بکشید ... گرشاسف را سخن کاهن یاد آمد. پادشاه دختر خود را به گرشاسف داد.(از دستنویس عجایب المخلوقات، موزه والترز به شماره 593)
@aaadab1397farhang
بنده که تا این لحظه، سر از کار این جنازه منسوب به رضاشاه در نیاوردم، زیرا آن قدر دروغ در فضای مجازی دیده ام که قصد ندارم تا وقتی یک ارگان رسمی و اداری اطلاعی در این باره بدهد، مطلبی را باور کنم. ضمن این که تا این لحظه، مجبورم، همه را نامعلوم بپندارم و منتظر بمانم تا خبر دقیقی بیاید. اما می خواهم نکته ای را به عنوان یک معلم تاریخ بگویم. این نکته، گردش دیدگاه های تاریخی در ذهنیت یک جامعه مانند جامعه ماست. فکر کنید، باید زمینه و بستری آماده باشد، تا وقتی بادی می وزد، موجی ایجاد شود، روی این بستر به حرکت درآید، تا لب ساحل برسد، و متوقف شود و دوباره موجی دیگر که یکی از میان اینها طوفانی شود. اگر ذهنیت جامعه را یک دریا بدانیم، این امواج روی آن دریا، با طول موج های متفاوت حرکت می کند، نقش می آفریند، تلاطم ایجاد می کند... تا دوباره از جای دیگری موج آغاز شود و به نقطه توفانی برسد که شاید هم اگر مدیران جامعه عاقل باشند، اجازه ندهند به آن نقطه برسد و مشکل را حل کنند. در این امواج، دیدگاهها نسبت به تاریخ و مراحل آن مدام در حال تغییر است. افکاری است از هر دوره ای، که ممکن است در یکی از امواج محبوبیت پیدا کند و چیزی که منفور بوده، محبوب شود. مثلا از وقتی صفویه سقوط کرده، تا به امروز، چندین بار دیدگاهها در باره صفویه عوض شده است. یک بار علیه آن و بار دیگر دفاع از آن. شریعتی صفویه را به لجن می کشید و حالا دو دهه است که از آن ستایش می شود. حتی از وقتی که حکومت کمونیستی شوروی از دست رفته، چند بار موج هایی علیه یا به دفاع از آن در ذهن جامعه روسیه پدید آمده، و این که مثلا آرزو کرده اند کاش آن حکومت باز می گشت. این احساس البته فراز و فرود دارد و به رویدادهای جاری مربوط می شود. تاریخ گذشته، از نظر قضاوت، درگیر این موجهای فکری است، حساسیت هایی که هر زمان بر می خیزد. یک بار درد هویت دارد، یک بار اقتصاد، یک بار توسعه سیاسی، یک بار اخلاقیات، یک بار مردم گرایی و مثلا شعارهای عدالت خواهانه. جامعه ای که مشکل اقتصاد دارد، مشکل بی نظمی، مشکل .... آرزوی بازگشت مدل خاصی را دارد. جامعه در ذهنیت تاریخی خود می گردد تا نمونه مشابهی را بیابد، هوادار آن شود، و آرزوی بازگشت آن یا مشابه آنرا داشته باشد. بسیاری از این موجها می آید و می رود، بخشی از مردم را با خود می برد، تا زمانی برسد که موج تندی بیاید و جامعه در مقابل آن بشکند یا طوفانی شود و تصمیماتی بگیرد که عاقلانه یا غیر عاقلانه، اوضاع را دگرگون کند. وقتی جامعه مشکل اخلاقی دارد، یا بی بندرباری، یا زیاده روی در آزادی های غیر اخلاقی، آن وقت به یاد دوران هایی می افتد که ... و اگر کسانی باشند که منادی آن ارزشها باشند، مریدانی خواهند یافت.. و آن وقت، اگر حاضر به پرداخت هزینه باشند، ممکن است به جایی برسند.... داستان این جنازه، فارغ از دروغ پردازی هایی که در اطراف آن هست، محک جالبی برای این مساله است، بیشتر برای آنها که برنامه ریز و طراح امور اقتصاد و اخلاق و سیاست هستند، این که بدانند الان در کدام یک از مراحل پدید آمدن آن موج یا موجها هستیم و فکری به حال کشور بکنند.
@jafarian1964
مرحوم علامه ميرزا طاهر تنکابنی؛ فيلسوف و حکيم برجسته مکتب طهران. او يکی از ده ها تن رجال برجسته و نامدار ايران است که مورد ظلم دستگاه استبداد وابسته و منحط رضا خان قرار گرفت؛ استبدادی که به نام تجدد، مجلس و مشروطه را به تباهی کشيد و خوشنام ترين رجال مملکت را به بند کشيد و دست آخر هم "به فرموده" ناچار به واگذاری سلطنت کودتایی خود شد. همتی بايد تا مجموعه آثار علامه تنکابنی در يک مجموعه منتشر شود.
متأسفانه در تمام اين سال ها برای نشان دادن سهم بسيار منفی رضا خان در تخريب مشروطيت و بنيان های فرهنگی و ملی ايران کم کار شده. خاطرات رجال آن دوره را بخوانيد. خاطرات استاد مهدوی دامغانی و بسياری ديگر را بخوانيد تا متوجه شويد رضا خان چه استبدادی را بر اين کشور تحميل کرد.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
ذکر دائم ابتدا به صورت زبانی گفته می شود تا اینکه تبدیل به ذکر قلبی می شود و قلب او مشغول به ذکر می شود بدون مشارکت زبان ، و در این حالت اسرار غیب و شهادت در آینه قلب او نمایان می شود و الهام الهی را به گوش دل می شنود.
زادالمسافرین
میرزا ابوالقاسم (راز) شیرازی
🥏🍃🥏
شیرینی گوش فیل.
این هم مورد آخری است ان شاءالله مورد استفاده واقع شود.
درمانهای خانگی (55)
👈عفونت گوش خارجی (چرڪ و عفونت ظاهری):
🔸(از خفیف به شدید) آب نمڪ، آب آویشن، آب پیاز، سرڪه طبیعی، آب سیر، آب حنظل یا روغن حنظل، عسل.
🔹 هر ڪدام از این موارد دو تا سه قطره داخل گوش ریخته شود هر شب.
🔸قرار دادن سیر گرم داخل گوش به مدت نیم ساعت.
🔹دود دادن اسفند و ڪندر و رساندن دود آن به وسیله یڪ قیف به گوش.
🔸خوردن آب پیاز یا چرڪ خشڪ ڪنهای گیاهی مثل سیاهدانه عسل، آویشن نمڪ، و ...
عفونت_گوش_خانگی
طبیــــب "مـــحمـــّد مـــنصـــورے"
💟 #عفونت #گوش 💟
مقداری انزروت را پودر کنید و در روغن بادام تلخ حل کنید سپس پنبه ای به آن آغشته کنید و به صورت فتیله ای داخل گوش قرار دهید شب تا صبح بماند ، صبح تمام چرک گوش بیرون کشیده شده است
دکترحصاری
📢 از نجف تا کربلا چی گوش بدم؟
فرصت پیاده روی چندروزه ایام اربعین سالار شهیدان در سرزمین کرب و بلا، ما را بر آن داشت تا تحت عنوان «نجف تا کربلا چی گوش بدم؟»، فایل های صوتی را در اختیار منتظران حضرت بقیة الله (عج) قرار دهیم تا با ایجاد شور معنوی آماده دعا بر فرج آن غریب دوران گردیم.
کافی است از قبل فایلهای کانال را دانلود کرده و در مسیر پیاده روی با مراجعه به بخش مشخصات کانال و گزینه shared media (رسانه های به اشتراک گذاشته شده) فایلهای صوتی را پشت سر هم گوش کنید.
https://telegram.me/arbaeensound
#خلاصه_کتاب
#فتح_خون_آوینی
@Allah4all
✳️ فصل پنجم: کربلا
"زنهار! آیا نمی بینید حق را که بدان عمل نمی شود و باطل را که از آن نهی نمی گردد تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود؟ پس اگر اینچنین است، من در مرگ جز سعادت نمی بینم و در زندگی با ظالمان جز ملالت. مردم بندگان حلقه به گوش دنیا هستند و دین جز بر زبانشان نیست. آن را تا آنجا پاس می دارند که معایش ایشان از قِبَل آن می رسد، اگر نه، چون به بلا امتحان شوند، چه کم هستند دینداران."
آه از رنجی که در این گفته نهاده است! و اما سرّالاسرار این خطبه در این عبارت است که "لیرغب المؤمن فی لقاء ربّه - تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود." یعنی دهر بر مراد سفلگان می چرخد تا تو در کشاکش بلا امتحان شوی و این ابتلائات نیز پیوسته می رسد تا رغبت تو در لقای خدا افزون شود... پس ای دل، شتاب کن تا خود را به کربلا برسانیم!
جملاتی از کتاب #فتح خون فصل پنجم، تلخیص: مجتبی ایمانی
https://telegram.me/bayeganitabligh/7746
مرجع تخصصی محتواهای #تبلیغ_بین_المللی_اسلام
@Allah4all
#خلاصه_کتاب
#فتح_خون_آوینی
@Allah4all
✳️ فصل پنجم: کربلا
"زنهار! آیا نمی بینید حق را که بدان عمل نمی شود و باطل را که از آن نهی نمی گردد تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود؟ پس اگر اینچنین است، من در مرگ جز سعادت نمی بینم و در زندگی با ظالمان جز ملالت. مردم بندگان حلقه به گوش دنیا هستند و دین جز بر زبانشان نیست. آن را تا آنجا پاس می دارند که معایش ایشان از قِبَل آن می رسد، اگر نه، چون به بلا امتحان شوند، چه کم هستند دینداران."
آه از رنجی که در این گفته نهاده است! و اما سرّالاسرار این خطبه در این عبارت است که "لیرغب المؤمن فی لقاء ربّه - تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود." یعنی دهر بر مراد سفلگان می چرخد تا تو در کشاکش بلا امتحان شوی و این ابتلائات نیز پیوسته می رسد تا رغبت تو در لقای خدا افزون شود... پس ای دل، شتاب کن تا خود را به کربلا برسانیم!
جملاتی از کتاب #فتح خون فصل پنجم، تلخیص: مجتبی ایمانی
https://telegram.me/bayeganitabligh/7746
مرجع تخصصی محتواهای #تبلیغ_بین_المللی_اسلام
@Allah4all
به طور کل این کتاب بسیار مفید است و باید ترجمه شود..
خدایش رحمت کند ایشان را نسخه کتاب خود را با تصحیحاتشان برای بنده ارسال کردند تا آن را به عربی برگردانم..
من این مطلب را یکجا دیدم، گفتم دوستان نظر کارشناسی بدهند تا شبهه برطرف شود
لطفا به جای این حرفها ایراد کار را به صورت منطقی بفرمایید تا یاد بگیریم نه اینکه توهین بفرمایید
ممنون
اعتراف معاویه به این که حضرت علی علیهالسلام مردم را عادت داد تا خود آن حضرت را نقد کنند:
هيهات لمظکم علي بن ابي طالب الجرأة علی السلطان فبطیء ما تفطمون.
علي بن ابي طالب جرأت بر سلطان را به شما چشانده است. چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن را از زبان شما بازگیرند.
#14قرن
به انجمن ایرانی تاریخ اسلام (شعبه خراسان رضوی) بپیوندید: https://t.me/joinchat/AAAAAEOdd4aRt-5bdDbI9A
به این سایت مراجعه کنید در بخش جستجوی نسخ ، نسخه مورد نیاز خودتان پیدا کرده و مشخصات آن را ایمیل کنید تا برای شما ارسال شود .
به نیرو درآمد گو تیزهوش کشید آن کمان ... ؟ تا به گوش
کشید آن کمانرا ز دست تا بگوش
کشید آن کمانرا و دست تا بگوش
اولین چرخ خیاطی در ایران توسط مظفرالدین شاه قاجار از سفر فرنگ آورده شد.تهرانی ها بر این باور بودند که این وسیله ساخت فرنگستان است و دوختن لباس با آن جایز نیست و پارچه نجس می شود!
گرچه اولین چرخ خیاطی در ایران توسط مظفرالدین شاه از سفر فرنگ آورده شد اما سالها طول کشید تا این اختراع جدید جای دوخت و دوز به روش سنتی را گرفت و فراگیر شد. شاه این اختراع فرنگی را به همراه یک خیاط قفقازی به تهران آورد تا لباس درباریان توسط آن دوخته شود.
.
"بارتلمی تیمونیه" فرانسوی را اولین کسی می دانند که در سال 1830 چرخ خیاطی را اختراع کرد. در آن زمان دوزندگان هموطن او که خیال می کردند با این اختراع جدید کار و کاسبی آنها کساد خواهد شد شبانه به خانه او ریخته و اختراع او را آتش زدند اما ایده ساخت ماشین دوزندگی چیزی نبود که از ذهن ها برود.
پس زجان بر خواهر استقبال کرد
تا رُخَش بوسد، الف را دال کرد
همچو جان خود در آغوشش کشید
این سخن آهسته بر گوشش کشید:
کای عنان گیر من آیا زینبی؟
یا که آه دردمندان در شبی؟
پیش پای شوق، زنجیری مکن
راه عشق است این عنانگیری مکن
با تو هستم جان خواهر، همسفر
تو به پا این راه کوبی من به سر
خانه سوزان را تو صاحبخانه باش
با زنان در همرهی مردانه باش
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بَهرم عزاداری مکن
معجراز سر، پرده از رخ، وامکن
آفتاب و ماه را رسوا مکن
هست بر من ناگوار و ناپسند
از تو زینب گر صدا گردد بلند
هرچه باشد تو علی را دختری
ماده شیرا کی کم از شیر نری؟!
با زبان زینبی شاه آنچه گفت
با حسینی گوش، زینب می شنفت
با حسینی لب هر آنچاو گفت راز
شه بگوش زینبی بشنید باز
گوش عشق، آری زبان خواهد زعشق
فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق
با زبان دیگر این آواز نیست
گوش دیگر، محرم اسرار نیست
ای سخنگو، لحظهیی خاموش باش
ای زبان، از پای تا سر گوش باش
تا ببینم از سر صدق و صواب
شاه را، زینب چه میگوید جواب
گفت زینب در جواب آن شاه را:
کای فروزان کرده مهر و ماه را
عشق را، از یک مشیمه زادهایم
لب به یک پستان غم بنهادهایم
تربیت بودهست بر یک دوشمان
پرورش در جیب یک آغوشمان
تا کنیم این راه را مستانه طی
هر دو از یک جام خوردستیم می
هر دو در انجام طاعت کاملیم
هر یکی امر دگر را حاملیم
تو شهادت جستی ای سبط رسول
من اسیری را به جان کردم قبول
(گنجینه اسرار شاعر عارف عمان سامانی)
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com