? کتاب بازی و کتابداری ایرج افشار
ایرج افشار یک تنه هم کتاب باز بود و هم ناجی نسخه های خطی. علاوه بر این او یک کتابدار بود و خود را بارها کتابدار خواند. همچنین مدیری بود در ادوار پیشین که تاکنون جز یکی دو نفر که با او قابل قیاسند کسی به گردش نرسیده و نخواهد رسید. هر روزش به از دیروزش بود و از سپری شدن عمر به بطالت رنج می بُرد. این را از دفترهای یادداشت روزانه اش که برخی مجلداتش در دفتر موقوفات دکتر محمود افشار (پدر دانشمندش) گویا موجود است می توان دریافت، و نیز از توبیخهایی که برخی ناشران بی خیالِ آثارش را می کرد. در یک آن، کارهای متعددی را سرپرستی می نمود. ارتباطاتش با بزرگان ایران شناسی در سراسر جهان فوق تصور است. پس از علامه قزوینی که اعتباری در میان ایران شناسان داشت و نیز پس از سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی که جهان به دانششان ایمان داشت، او بزرگترین ایران شناس عصر ماست که «دنیای ایران شناسی» ایران را به نام او می شناسند.
امروز هجده اسفند هفتمین سالروز درگذشت ایرج افشار است.
منبع: بشری، جواد، «ایرج افشار و نسخه خطی»، در: گزارش میراث، ش44، صص65-66
@Ketabpazhohi
طرزی بیک افشار
طرزی افشار شاعر ایرانی عهد شاه عباس دوم بود که به ساختن واژهها و فعلها و مصدرهای جعلی شهرت داشت. وی از ایل افشار و مولدش روستای طرزلو در اطراف ارومیه بود و در دربار مقامی ارجمند داشت. او در اوایل سدهٔ یازدهم از اصلاحکنندگان زبان و دشمنان اشرافیت به شمار میرفت
طرزی مبتکر طرزی نوین در سخنسرایی بود.بدیعهگو و ظرافتجو بود و در اشعار خود مصادر و ترکیبهای جعلی بهکار میبرد.در برخورد نخست با شعر و شیوهٔ طرزی، خواننده کمی احساس غریبی میکند و حتی ممکن است شعر را نامفهوم و شاعر را ناچیره انگارد؛ اما پس از انس و اُختشدن، معلوم میشود که شاعر، با چیرگی و در عین حال با قانونمندی اقدام به ساختن مصدرهای ساختگی و صیغههای جعلی میکند. چنانکه خودش گفته:
گر چه طرزِ نو اختراعیدم
جانبِ نظم را مُراعیدم
این طرزِ نو عبارت است از ساختنِ فعل از نام کسان و جایها، اسم عام، متعدّیکردنِ فعل لازم و به تعبیری ساختنِ فعل منحوت.
💌🍂🍂
🔵 چند نکته درباره شاعر شهير طرزي افشار: گويند طرزي دو بيت در سبّ خلفاي ثلاث، پس از حجّ سروده و به تهمتِ سبّ خلفا هنگام بازگشت، در شام زنداني گرديد و ديوان ياد شده را با همان الفاظِ هزلي و شوخي ساخت و به سببِ اشعار هزلي و طنزآميز ديوانش، از کشته شدنِ حتمي رهايي يافت! وي در ديوانِ 560 بيتياش از الفاظ و مصادر جعلي فراواني بهره ميجسته است. نسخههايي دستنويس از ديوان وي در کتابخانهي خصوصي دکتر مجتبي مينوي (در ضمن پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي) به شمارهي ؛ مرکز احياي ميراث اسلامي در قم, به شمارهي 1287> ؛ کتابخانهي مجلس شوراي اسلامي در تهران به شمارههاي ، و (منتخب)؛ کتابخانهي حضرت شاهچراغ عليه السلام در شيراز؛ کتابخانهي دانشگاه پنجاب در لاهور به شمارهي ؛ کتابخانهي ملي ملک در تهران به شمارهي و ... موجود است. ديوان طرزي افشار نخستين بار در سال 1309ش در اروميه (رضائيّه) در 238ص و سپس در سال 1338ش به اهتمام م. تمدّن در 296ص در تهران منتشر شده است
آغاز (مرکز احيا): .
آغاز (مجلس): .
انجام (مجلس): .
انجام (ملک): .
گفتني است بخشهايي از ديوان طرزي هزلي است. بخشي از بحر طويل وي چنين است: . @manuscript
✅ طرزي نابهنجاريده و تاسف بار در چاپيدن ديوان طرزی افشار / سعید شفیعیون
طرزی افشار را می توان بزرگترین شاعر هنجارستیز زبان فارسی دانست كه شعرش افزون بر برجستگی زبانی، در سطح قابل قبولی برخوردار از سایر وجوه عاطفی و هنری نیز هست.
حتی همین خصیصه برجسته ساز شعر طرزی كه در اشكال متنوعی به حاصل آمده است، تا به امروز به طور دقیق و علمی شناسایی و رده بندی نشده؛ چنان كه تلاش های شگرف شاعر در نظر خواص هم صرفاً به ساخت مصادر جعلی منحصر شده است و بس. طبیعی است كه زمینه ساز تحقیق حاضر عمدتاً تمهید متنی مصحح و دانشگاهی است.
از این متن تا به حال دو چاپ با عنوان تصحیح نشر یافته است. نخستین آن مربوط به حدود یك قرن پیش و دیگری به تازگی چاپ و نشر یافته كه غالباً جز تكرار مغلوط چاپ نخست و تلمباری از مطالب لاطایل نیست. در این مقاله سعی شده تا دیوان تازه چاپ طرزی به طرزی علمی و منصفانه بررسی انتقادی شود . http://yon.ir/3j7k
@manuscript
✅ نقدی بر مقاله صدرالدين قونوی و فهرست کتابهای کتابخانۀ او/ اکبر راشدي نيا
اخيرا مقالهای با عنوان «صدرالدين قونوی و فهرست کتابهای کتابخانۀ او» توسط فاضل گرانقدر جناب آقای هادی مکارم تربتی در جشننامۀ استاد سيد علی خراسانی منتشر شده است. وی در اين اثر دستنوشتهای از صدرالدين قونوی را که آثار خود را فهرست کرده منتشر کرده است. البته قابل ذکر است که قبل از اين نيز در سال 1374 استاد ايرج افشار در مجلۀ تحقيقات اسلامی اين دستنوشته را منتشر کرده بود. مزيت کار آقای مکارم در تصحيح بعضی از بدخوانیهای متن و افزودن مقدمه و تعليقات در معرفی هر يک از کتابهای موجود در فهرست میباشد.
اگر چه کار جناب آقای مکارم ارزشمند است اما چند نکتهای به نظرم لازم به تذکر است:http://yon.ir/RXQv
@manuscript
🔰 کتاب بازی و کتابداری ایرج افشار
ایرج افشار یک تنه هم کتاب باز بود و هم ناجی نسخه های خطی. علاوه بر این او یک کتابدار بود و خود را بارها کتابدار خواند. همچنین مدیری بود در ادوار پیشین که تاکنون جز یکی دو نفر که با او قابل قیاسند کسی به گردش نرسیده و نخواهد رسید. هر روزش به از دیروزش بود و از سپری شدن عمر به بطالت رنج می بُرد. این را از دفترهای یادداشت روزانه اش که برخی مجلداتش در دفتر موقوفات دکتر محمود افشار (پدر دانشمندش) گویا موجود است می توان دریافت، و نیز از توبیخهایی که برخی ناشران بی خیالِ آثارش را می کرد. در یک آن، کارهای متعددی را سرپرستی می نمود. ارتباطاتش با بزرگان ایران شناسی در سراسر جهان فوق تصور است. پس از علامه قزوینی که اعتباری در میان ایران شناسان داشت و نیز پس از سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی که جهان به دانششان ایمان داشت، او بزرگترین ایران شناس عصر ماست که «دنیای ایران شناسی» ایران را به نام او می شناسند.
امروز هجده اسفند هفتمین سالروز درگذشت ایرج افشار است.
منبع: بشری، جواد، «ایرج افشار و نسخه خطی»، در: گزارش میراث، ش44، صص65-66
@Ketabpazhohi
🔰 کتاب بازی و کتابداری ایرج افشار
ایرج افشار یک تنه هم کتاب باز بود و هم ناجی نسخه های خطی. علاوه بر این او یک کتابدار بود و خود را بارها کتابدار خواند. همچنین مدیری بود در ادوار پیشین که تاکنون جز یکی دو نفر که با او قابل قیاسند کسی به گردش نرسیده و نخواهد رسید. هر روزش به از دیروزش بود و از سپری شدن عمر به بطالت رنج می بُرد. این را از دفترهای یادداشت روزانه اش که برخی مجلداتش در دفتر موقوفات دکتر محمود افشار (پدر دانشمندش) گویا موجود است می توان دریافت، و نیز از توبیخهایی که برخی ناشران بی خیالِ آثارش را می کرد. در یک آن، کارهای متعددی را سرپرستی می نمود. ارتباطاتش با بزرگان ایران شناسی در سراسر جهان فوق تصور است. پس از علامه قزوینی که اعتباری در میان ایران شناسان داشت و نیز پس از سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی که جهان به دانششان ایمان داشت، او بزرگترین ایران شناس عصر ماست که «دنیای ایران شناسی» ایران را به نام او می شناسند.
امروز هجده اسفند هفتمین سالروز درگذشت ایرج افشار است.
منبع: بشری، جواد، «ایرج افشار و نسخه خطی»، در: گزارش میراث، ش44، صص65-66
@Ketabpazhohi
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دانشگاه تهران، آخرین مجلد از مسائل پاریسیه، یادداشتهای دست نویس مرحوم علامه محمد بن عبدالوهاب قزوینی در جلسهای با حضور نماینده گنجینه پژوهشی استاد ایرج افشار به کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد.
پس از درگذشت علامه محمد قزوینی کتابخانه علامه که مشتمل بر تعدادی کتاب خطی و بیش از دو هزار کتاب چاپ سنگی و سربی بود به واسطه وصی آن مرحوم (سید حسن تقی زاده) به کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد.
در میان میراثی که از مکتوبات قزوینی بر جای ماند، چمدانی از ورقهها، فیشها و برخی دفتر یادداشتهای وی نیز وجود داشت که به استاد ایرج افشار سپرده شد تا حروف چینی و منتشر شود.
سرنوشت برخی از این دفتر یاددادشتها، که قزوینی در دوران اقامت طولانی خود در پاریس آنها را فراهم آورده بود، دیگرگونه بود، زیرا مطالب این دفاتر در ۱۰ جلدی که به نام یادداشتهای قزوینی منتشر شد، نیامده است و لازم بود به عنوان یکی از آخرین محتویات حاوی فیشها و یادادشتها انتشار یابد.
ایرج افشار خود این مهم را به انجام رسانید و موفق شد آنها را در چهار مجلد، با عنوان "مسائل پاریسیه" در انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار به طبع رساند.
در این میان آخرین مجلد از مسائل پاریسیه، در اصل آخرین بخش میراث قزوینی بود که در اختیار ایرج افشار قرار داشت، اما اجل مهلت نداد که افشار اصل دفترچه را -که آن را در تملک خود داشت- شخصا به دانشگاه تهران هدیه دهد.
سالها بعد، یعنی اکنون، مقرر شد با هماهنگی خانواده افشار، آخرین مجلد از یادداشتهای دستنویس پاریسیه به دانشگاه تحویل داده شود.
این دفترچه پس از طی حدود هفتاد سال از درگذشت مرحوم علامه قزوینی، به دانشگاه تهران سپرده شد.
بنا بر آن است که پس از طی مراحل عکسبرداری از دفترچه، و عرضه آن در یک نمایشگاه چند روزه، اصل آن به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران منتقل شود تا این مجلد چهارم نیز در کنار سایر مجلدات پیشین (اهدایی ایرج افشار) آرام گیرد.
[نقل از خبرگزاری مهر، با اصلاح برخی مطالب- ج. بشری]
از همسرش به شوخي پرسيدم: راستش را بگوييد، ايشان كتابها را بيشتر دوست داشت يا شما را ؟ با خنده گفت: البته كتابهايش را. وي گفت: استاد مدتها كانادا بود، سپس به ايران آمد و با آشتياني و مهدي محقق كار ميكرد و در جريان انقلاب ايران به ژاپن برگشت. از آن زمان به بعد به سراغ بوديسم آمد و كارهايش را در اين زمينه
ادامه داد.
خانم، سراغ آقاي آشتياني را گرفت كه من يك مرتبه گفتم كه وي دو سه سال پيش درگذشت. ايشان سخت ناراحت شد و من پشيمان كه چرا بي توجه و بي مقدمه اين خبر را دادم. اما ناراحتي را در چهره او خواندم. در هر حال به او تأكيد كردم كه آقاي ايزوتسو در ايران شناخته شده است و اهل مطالعه قدرش را مي دانند و محبوبيت خاص خود را دارد. روشن بود كه اين حرفها خوشحالش مي كرد.
از وي پرسيديم كه دين استاد چه بود؟ وي گفت: ايزوتسو هميشه يك بودايي بود. در جايي از كتابخانه، آثار وي يا مجموعه هاي مشتمل بر مقالاتي از وي چيده شده بود. علاوه بر آن آثار چاپ شده وي به ژاپني هم در يازده مجلد به علاوه يك ضميمه به صورت يك شكل به چاپ رسيده بود.
از خانم ايشان پرسيديم كه آيا تا به حال ايراني اينجا آمده است؟
گفت: خير شما اولين نفر هستيد كه اينجا ميآييد. اين برايم بسيار جالب و در عين حال تأسف برانگيز بود. البته در ايران چند سال قبل بزرگداشتي براي وي برگزار شد كه خانمش گفت پوستر آن را دارد. سال گذشته هم يك ويژه نامه در تركيه از مجلة البحوث الاسلاميه به نام وي و در باره او منتشر شده بود كه يك شمارهاش را داشت. اين مجله وابسته به مؤسسه وقف تركيه است كه دايرة المعارف اسلامي تركي را هم منتشر مي كند. كتابهاي وي در تركيه مورد استفاده دانشجويان ترك بوده و به زبان تركي هم ترجمه شده است. تركها اخيرا به افكار فلسفي روي آوردهاند و به همين دليل است كه به دكتر نصر نيز ميپردازند و اغلب بلكه همه كارهاي مهم او را به تركي ترجمه كردهاند. از خانم ايزوتسو پرسيدم كه آيا در ژاپن تاكنون مراسمي در باره او برگزار شده است. پاسخش منفي بود و اين هم اسباب تأسف بود. به نظرم كار ايران است كه اين را در آنجا تعقيب كند.
در گوشهاي از طبقه بالا هم كه البته كتابي در آنجا نبود يك معبد كوچك بود كه به گفته يكي از اين بچه ها معمولا وقتي كسي در خانه اي مي ميرد آن را برپا مي كنند. تصويري از خود ايزوتسو هم بود.
خانم ايزوتسو از ديدن ما واقعا خوشحال شده بود. حالت من هم همين طور بود. روشن است كه ايزوتسو آدم بزرگي است و اگر كاري نكرده بود جز جمعآوري اين همه كتاب عربي و فارسي و اسلامي در اين گوشه از ژاپن، در اهميت وي كافي بود. با خانم ايزوتسو يك تصوير يادگاري هم برداشتم و اين به رغم آن بود كه خودش
پرهيز داشت.
بعد از این که بنده تصویری از جناب آقای دکتر علی قیصری گذاشتم، و اشاره کردم که کارخانه ریسباف قم مربوط به پدر بزرگ ایشان است، آقای محسن محسنی یادداشت زیر را نوشتند:
جناب استاد جعفریان عکسی از جناب دکتر علی قیصری- نوه حاج میرزا علی قیصریه - در کانال خود منتشر کردند و مرقوم فرمودهاند که ایشان خاطرات جالبی از قم دارند زمانی که جد امجدشان مرحوم قیصریه کارخانه ریسباف قم را داشت.
در مورد این کارخانه که یکی از مؤسسات تمدنی جدید در زمان پهلوی اول بود و نقش اجتماعی پر رنگی چندین ده در قم داشت، مجددا با پدرم صحبت کردم. پدرم تقریبا از ابتدای احداث کارخانه تا تعطیلی آن در مشاغل مختلف اشتغال داشته است. همچنین دایی پدرم به نام آمیز حسین داوری و معروف به حاج رئیس از ابتدای خرید زمین کارخانه تا احداث بنا در امور دخالت و مشارکت داشته است و با مرحوم قیصریه بزرگ مرتبط بود و به واسطه ایشان والد در کارخانه مشغول شده بود.
به هر حال پدرم علیرغم کهولت و گذشت مدت زیادی از آن ایام اظهار داشتند: مرحوم حاج میرزا علی قیصریه سهامدار عمده کارخانه بود و در این اواخر که بیمار شده بود برای گردش و هوا خوری ایشان را به کارخانه میآوردند؛ چون کارخانه مجهز به امکانات رفاهی از جمله مهمانسرا و رستوران و نانوایی سنگکی و بقالی بود و باغ بزرگی هم داشت که چند باغبان داشت. در زمان حیات مرحوم قیصریه کارخانه بهخوبی اداره میشد. بعد از فوت ادارۀ کارخانه را فرزندشان مرتضی خان به عهده گرفتند. فرزند دیگرشان احمد خان که ازدواج نکرده بود دخالتی در امور نداشت. آن مرحوم سه دختر هم داشت. با درگذشت مرتضی خان، فرزند ارشد ایشان جناب محمد قیصری عهدهدار امور شدند و من بیشتر با ایشان کار میکردم و جناب دکتر علی درآن هنگام حدود 12-13 ساله بود. ایشان اضافه کرد مرحوم قیصریه خانه بزرگ و مجللی در یکی از مناطق شمالی تهران داشت که حدود 3500 متر مربع بود و من برای امور کارخانه به این خانه رفت و آمد داشتم و البته خدمتکار نیز داشت و نیز افزود هنگامی که پهلوی اول در جنگ جهانی از مملکت خارج شد من درکارخانه مشغول بودم.
گفتنی است همانگونه که در مقاله «بندی از تاریخ اقتصادی قم» از منشورات مجمع ذخایر اسلامی متذکر شدم، گفتار «تاریخچه کارخانه ریسباف قم بر پایۀ خاطرات سید اسدالله محسنی»را در آینده نشر خواهم داد به همراه مختصری از اسناد.
سید محسن محسنی
@jafarian1964
سطوری از خاطرات مرحوم صالحی نجف آبادی از تبعید خود به مهاباد در سال 1354. آقای مطهری برای دیدن آقای منتظری به سقز رفته، و سپس به مهاباد آمده تا آقای صالحی را هم ببیند. این در حالی است که منتقد او و دیدگاه هایش بود. شگفت آن که همان زمان، دست کم بر اساس گفته های آقای صالحی، بسیاری از مخالفان وی، با او برخوردهای تند و زشت و زننده ای داشتند و حتی او را کافر می شمردند. آقای مطهری این شهامت را داشت که این طور رفتار کند حتی با کسی که سخت منتقد اوست. خاطرات آقای صالحی با عنوان شوکران اندیشه، از این جهت که یکی از محورهای اصلی آن، بحث شهید جاوید از موضوعات داغ و پرسروصدای دهه ایران قبل از انقلاب است، نهایت اهمیت را دارد. خاطرات امثال صالحی، با توجه به استقلال نظری که در آرایش داشت، روایتی متفاوت از آنچه که به طور معمول دیگران نوشته اند بدست می دهد.
@jafarian1964
همان اوان که مرحوم حاجی میرزا آقاسی زنده و در وزارت پاینده بود، و ساعی در این دو عمل [کشیدن نهر کرج به تهران و ساختن کارخانجات و صنایع] بود، مرحوم میرزا مسکین شاعر اصفهانی که از خواص شعرا و ادبا بود گفته بود رباعی:
حاجی نگذاشت در صفاهان درمی
شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمی
نه مزرع دوست را از آن آب نمی
نه خایه خصم را از آن توپ غمی
@jafarian1964
🔰 کتاب بازی و کتابداری ایرج افشار
ایرج افشار یک تنه هم کتاب باز بود و هم ناجی نسخه های خطی. علاوه بر این او یک کتابدار بود و خود را بارها کتابدار خواند. همچنین مدیری بود در ادوار پیشین که تاکنون جز یکی دو نفر که با او قابل قیاسند کسی به گردش نرسیده و نخواهد رسید. هر روزش به از دیروزش بود و از سپری شدن عمر به بطالت رنج می بُرد. این را از دفترهای یادداشت روزانه اش که برخی مجلداتش در دفتر موقوفات دکتر محمود افشار (پدر دانشمندش) گویا موجود است می توان دریافت، و نیز از توبیخهایی که برخی ناشران بی خیالِ آثارش را می کرد. در یک آن، کارهای متعددی را سرپرستی می نمود. ارتباطاتش با بزرگان ایران شناسی در سراسر جهان فوق تصور است. پس از علامه قزوینی که اعتباری در میان ایران شناسان داشت و نیز پس از سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی که جهان به دانششان ایمان داشت، او بزرگترین ایران شناس عصر ماست که «دنیای ایران شناسی» ایران را به نام او می شناسند.
امروز هجده اسفند هفتمین سالروز درگذشت ایرج افشار است.
منبع: بشری، جواد، «ایرج افشار و نسخه خطی»، در: گزارش میراث، ش44، صص65-66
@Ketabpazhohi
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دانشگاه تهران، آخرین مجلد از مسائل پاریسیه، یادداشتهای دست نویس مرحوم علامه محمد بن عبدالوهاب قزوینی در جلسهای با حضور نماینده گنجینه پژوهشی استاد ایرج افشار به کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد.
پس از درگذشت علامه محمد قزوینی کتابخانه علامه که مشتمل بر تعدادی کتاب خطی و بیش از دو هزار کتاب چاپ سنگی و سربی بود به واسطه وصی آن مرحوم (سید حسن تقی زاده) به کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد.
در میان میراثی که از مکتوبات قزوینی بر جای ماند، چمدانی از ورقهها، فیشها و برخی دفتر یادداشتهای وی نیز وجود داشت که به استاد ایرج افشار سپرده شد تا حروف چینی و منتشر شود.
سرنوشت برخی از این دفتر یاددادشتها، که قزوینی در دوران اقامت طولانی خود در پاریس آنها را فراهم آورده بود، دیگرگونه بود، زیرا مطالب این دفاتر در ۱۰ جلدی که به نام یادداشتهای قزوینی منتشر شد، نیامده است و لازم بود به عنوان یکی از آخرین محتویات حاوی فیشها و یادادشتها انتشار یابد.
ایرج افشار خود این مهم را به انجام رسانید و موفق شد آنها را در چهار مجلد، با عنوان "مسائل پاریسیه" در انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار به طبع رساند.
در این میان آخرین مجلد از مسائل پاریسیه، در اصل آخرین بخش میراث قزوینی بود که در اختیار ایرج افشار قرار داشت، اما اجل مهلت نداد که افشار اصل دفترچه را -که آن را در تملک خود داشت- شخصا به دانشگاه تهران هدیه دهد.
سالها بعد، یعنی اکنون، مقرر شد با هماهنگی خانواده افشار، آخرین مجلد از یادداشتهای دستنویس پاریسیه به دانشگاه تحویل داده شود.
این دفترچه پس از طی حدود هفتاد سال از درگذشت مرحوم علامه قزوینی، به دانشگاه تهران سپرده شد.
بنا بر آن است که پس از طی مراحل عکسبرداری از دفترچه، و عرضه آن در یک نمایشگاه چند روزه، اصل آن به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران منتقل شود تا این مجلد چهارم نیز در کنار سایر مجلدات پیشین (اهدایی ایرج افشار) آرام گیرد.
[نقل از خبرگزاری مهر، با اصلاح برخی مطالب- ج. بشری]
🍃امیر الشعرایی که به مال و مقام
شگرف دست یافت.🍃
وی پس از مهارت در شعر و ادب به سمرقند رفت و به دربار آل خاقان راه یافت و در نزد پادشاهان این دودمان تقربی تمام پیدا کرد؛ و از سلجوقیان با سنجر نیز رابطه داشت؛ و از شاعران ماوراءالنهر با رشیدی سمرقندی در دربار آل خاقان بسر میبرد و این دو شاعر با هم مناقشاتی داشتند.
عمعق را پسری بود به نام حمیدی یا حمید یا حمیدالدین که برخی میگویند وی نیز شاعر بود و با سوزنی مهاجات داشت.
او نه تنها به لفظ ملقب به امیر الشعرا است، بله، به معنای فئودالی، واقعاً شایسته چنین منصبی بود و همه شاعران دربار ایلگ خان را در بخارا به تجلیل و تکریم خود وامیداشت. در پرتو عنایات امیری که مخدومش بود، مال و منال و بردگان بیشمار به دست آورد.
دیوان این شاعر، نخستین بار در سال 1307 در چهل و چهار صفحه به گونهای بازاری در تبریز به چاپ رسید . پس از این چاپ، استاد سعید نفیسی برخی از اشعار این شاعر را از مجموعهها و تذکرههای مختلف جمعآوری کرد و در 806 بیت از سوی کتابفروشی فروغی به چاپ رسانید . از آنجا که این دیوان، بر اساس تذکرهها و کتب تاریخ ادبیات فراهم گردیده و مصحح نسخههای متأخر و بعضاً مغلوط در دست داشته و نسخهای معتبر و مستند به عنوان نسخه اساس در دسترس نداشته، برخی از اشعار این دیوان به صورت مبهم و تحریف شده در متن دیوان ضبط گردیده است. یکی از نسخههای نفیس و نسبتاً قدیمی از دیوان این شاعر، نسخهای است که در کتابخانه ملی پاریس به شماره S.P.799 نگهداری میشود .
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:
هفت لشکر
هفت لشکر کتابی به نثر فارسی عامیانه و به طرز سخنپردازی نقالان است. طوماری جامع است که همۀ اساطیر ملی و داستانهای حماسی ایرانی را از آغاز کار کیومرث تا پایان زندگی بهمن بازگو میکند. تاریخ کتابت یگانه دستنویس آن به دوران ناصرالدّینشاه قاجار باز میگردد، اما نشانههایی از فارسی کهنتر از عهد قاجار هم در آن نمودار است. کتاب گنجینهای ارزنده از واژگان و تعبیرات فارسی عامیانه و مصطلحات نقالان است و گذشته از این روایتهای آن برای پژوهش در اساطیر ملی ایران و حماسههای فارسی ارزشمند است. مقدمه و تعلیقات کتاب هم سخنانی نو و خواندنی را در این موضوعات به خواننده عرضه میکند.
علاقهمندان میتوانند از پنجم تا بیستودوم شهریور، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.
قیمت با تخفیف: ۱۱۹۰۰۰ تومان
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
برای سفارش و خرید کتابهای انتشارات دکتر محمود افشار در خارج از ایران لطفاً به وبگاه oparsbooks.com مراجعه کنید.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
⚜️ویژگی های برجسته مرحوم حضرت آیت الله العظمی شریعتمداری)رضوان الله تعالی علیه.
🔖آیت الله العظمی شبیری زنجانی:
1⃣در فهم عرفی کم نظیر و خیلی صاف فهم بود.
2⃣سريع الانتقال بود و در انتقال به اشباه و نظائر فقه، نظير او را ندیدم. خیلی ها به فقه احاطه دارند ولی انتقال فوری به اشباه و نظائر کار هر کسی نیست. وی می توانست برای هر مسأله چندین شبه و نظیر از ابواب مختلف فقه ذکر کند. ممکن است کسی اشعار بسیاری حفظ باشد ولی نتواند مشاعره کند. کسی توانایی مشاعره دارد که حضور ذهن و انتقال فوری به اشعاری که با حرف خاصی آغاز شده، داشته باشد. انتقال به اشباه و نظائر فقه نیز این چنین است.
3⃣خیلی با حافظه بود. آقای آشیخ جعفر سبحانی نقل میکرد: در جلسه ای آقای خمینی و آقای شریعتمداری کنار هم نشسته بودند. آقای حقی که در آن وقت ساکن کرمانشاه بود، آمد و دوازده مسأله از مسائلی که دور از ذهن بود، از آقای شریعتمداری پرسید. وی هم در همان مجلس به همه آنها پاسخ داد. در راه بازگشت از آقای خمینی پرسیدم: ایشان چطور بود؟ آقای خمینی فرمود: ايشان حافظه ای قوی دارد!
4⃣از غیبت خیلی احتراز داشت، مرحوم آقای آسید حسین قاضی که در تبریز بر کارهای آقای شریعتمداری اشراف داشت و در حکم مرشد ایشان بود؛ درباره آقای شریعتمداری می فرمود: در تمام مدتی که من با وی حشر داشتم، یك مرتبه هم نشد که به حجره اش بروم و او را مشغول مطالعه نبینم. او همیشه در حال مطالعه و تحصیل بود. همچنين يك بار هم نشنیدم از کسی غیبت کند.
آقای قاضی متولد ۱۳۱۷ و آقای شریعتمداری متولد ۱۳۲۲ بود. من هم در تمام مدتی که با ایشان محشور بودم، مطلقا نشنیدم از دیگری عیبی ذکر کند. آقای حاج آقا مرتضی حائری هم از این صفت وی خیلی خوشش می آمد. اگر در مساله ای با کسی اختلاف نظر پیدا می کرد، حاضر نبود نسبت خلاف تقوا به طرف مقابل بدهد و اگر تعبیری ذکر میشد که احتمال داشت برداشت خلاف تقوا درباره مخالفش ایجاد کند، فورا در مقام توجیه برمی آمد که کار او خلاف تقوا نیست.
5⃣اخلاق نرم و ملایمی داشت و در ادب بیان ممتاز بود. آقای صاعدی از رفقای ما میگفت: در درس آقای شریعتمداری شرکت می کردم. رفیقی داشتم که در درس بی ادبانه اشکال خود را مطرح می کرد و آقای شریعتمداری خیلی مؤدبانه جواب او را می داد. من از رفتار رفیقم خیلی ناراحت بودم. سرانجام به او گفتم: من از نظر اعصاب ناراحتم، یا باید روش خودت را تغییر دهی یا در درس شرکت نکنی یا اینکه من دیگر در درس شرکت نمی کنم. یکی از این سه راه را انتخاب کن. رفیقم هم تصمیم گرفت که در درس آقای شریعتمداری حاضر نشود.
6⃣خیلی محترز بود از ظلم به اشخاص.
کتاب جرعه ای از دریا ج۴ ص۶۲۶
کانال میرزا علی سلیمانی بروجردی
https://t.me/AliBrojerdi1359
🛑 ویژگی های برجسته مرحوم حضرت آیت الله العظمی شریعتمداری)رضوان الله تعالی ع
🔖آیت الله العظمی شبیری زنجانی:
1⃣در فهم عرفی کم نظیر و خیلی صاف فهم بود.
2⃣سريع الانتقال بود و در انتقال به اشباه و نظائر فقه، نظير او را ندیدم. خیلی ها به فقه احاطه دارند ولی انتقال فوری به اشباه و نظائر کار هر کسی نیست. وی می توانست برای هر مسأله چندین شبه و نظیر از ابواب مختلف فقه ذکر کند. ممکن است کسی اشعار بسیاری حفظ باشد ولی نتواند مشاعره کند. کسی توانایی مشاعره دارد که حضور ذهن و انتقال فوری به اشعاری که با حرف خاصی آغاز شده، داشته باشد. انتقال به اشباه و نظائر فقه نیز این چنین است.
3⃣خیلی با حافظه بود. آقای آشیخ جعفر سبحانی نقل میکرد: در جلسه ای آقای خمینی و آقای شریعتمداری کنار هم نشسته بودند. آقای حقی که در آن وقت ساکن کرمانشاه بود، آمد و دوازده مسأله از مسائلی که دور از ذهن بود، از آقای شریعتمداری پرسید. وی هم در همان مجلس به همه آنها پاسخ داد. در راه بازگشت از آقای خمینی پرسیدم: ایشان چطور بود؟ آقای خمینی فرمود: ايشان حافظه ای قوی دارد!
4⃣از غیبت خیلی احتراز داشت، مرحوم آقای آسید حسین قاضی که در تبریز بر کارهای آقای شریعتمداری اشراف داشت و در حکم مرشد ایشان بود؛ درباره آقای شریعتمداری می فرمود: در تمام مدتی که من با وی حشر داشتم، یك مرتبه هم نشد که به حجره اش بروم و او را مشغول مطالعه نبینم. او همیشه در حال مطالعه و تحصیل بود. همچنين يك بار هم نشنیدم از کسی غیبت کند.
آقای قاضی متولد ۱۳۱۷ و آقای شریعتمداری متولد ۱۳۲۲ بود. من هم در تمام مدتی که با ایشان محشور بودم، مطلقا نشنیدم از دیگری عیبی ذکر کند. آقای حاج آقا مرتضی حائری هم از این صفت وی خیلی خوشش می آمد. اگر در مساله ای با کسی اختلاف نظر پیدا می کرد، حاضر نبود نسبت خلاف تقوا به طرف مقابل بدهد و اگر تعبیری ذکر میشد که احتمال داشت برداشت خلاف تقوا درباره مخالفش ایجاد کند، فورا در مقام توجیه برمی آمد که کار او خلاف تقوا نیست.
5⃣اخلاق نرم و ملایمی داشت و در ادب بیان ممتاز بود. آقای صاعدی از رفقای ما میگفت: در درس آقای شریعتمداری شرکت می کردم. رفیقی داشتم که در درس بی ادبانه اشکال خود را مطرح می کرد و آقای شریعتمداری خیلی مؤدبانه جواب او را می داد. من از رفتار رفیقم خیلی ناراحت بودم. سرانجام به او گفتم: من از نظر اعصاب ناراحتم، یا باید روش خودت را تغییر دهی یا در درس شرکت نکنی یا اینکه من دیگر در درس شرکت نمی کنم. یکی از این سه راه را انتخاب کن. رفیقم هم تصمیم گرفت که در درس آقای شریعتمداری حاضر نشود.
6⃣خیلی محترز بود از ظلم به اشخاص.
کتاب جرعه ای از دریا ج۴ ص۶۲۶
@diplomatic313
✔️استاد ریاضی آیت الله حجت تبریزی🔻
🔸آیت الله شبیری زنجانی
🔹من فقط یک بار سردار کابلی قدّس سرّه را در اواخر عمرش در منزل آقای بروجردی زیارت کردم. شیخی بود با عمامه ای کوچک و خیلی نورانی. هر کس وی را می دید متوجه می شد وی اهل معناست. پدرش نورمحمد خان وزیر بود و اصالةً افغانی بود. سردار کابلی ریاضیدان بود و اول در افغانستان و مدتی در نجف و سرانجام در کرمانشاه سکونت داشت.
🔹کیوان سمیعی شاگرد سردار کابلی بود. شرح حالی که وی برای سردار کابلی نگاشته، دقیق و خواندنی است. وی می گوید: در تمام مدّتی که من با سردار محشور بودم، یک مرتبه هم از سردار نشنیدم بگوید: آقای حجّت شاگرد من بود و ریاضی را پیش من خوانده است ولی آقای حجّت معترف بود که سردار استاد ریاضی من بود. آقای حجّت به شاگردی اش اعتراف می کرد ولی سردار هیچگاه از استادی خویش صحبت نمی کرد. آن وقتی که آقای حجّت به شاگردی خودش اعتراف می کرد، در قم مرجع بود و سردار در آن وقت زنده بود. سردار کابلی بعد از آقای حجّت از دنیا رفت🔺
🔸جناب استاد حسن انصاری:
مرحوم آقای کشمیری از علمای برجسته در فقه و اصول و فلسفه بود و سال ها هم مدرس سطوح عالیه و به ویژه کفایه در نجف بود. فلسفه را هم در نجف درس می داد و از جمله شرح منظومه را.
آثار متعددی هم در فقه و اصول داشت و از جمله شرحی بر عروه و همچنین شرحی مفصل بر کفایه. تقریرات اساتیدش را هم نوشته بود.
او سال ها با مرحوم محمد تقی جعفری نیز هم مباحثه بود. فصوص را به درس آموخته بود و عرفان محی الدین را خوب می شناخت.
در دوره جوانی هم محضر مرحوم آقای قاضی را درک کرده بود و به او و تعالیمش دلبستگی داشت، کما اینکه با مرحوم مرتضی طالقانی و شماری دیگر از معاریف مکتب عرفانی نجف پیوند داشت و از محضر آنان آموخته بود.
از ویژگی های آن مرحوم این بود که بسیار کم سخن می گفت.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com