روش کار در کتابخانۀ سلیمانیه و فرق های آن با کتابخانه های ایران
سید حسن موسوی بروجردی
مهمترین نکتۀ کتابخانه خطی سلیمانیه روش استفاده از منابع خطی آن است که اصلا قابل مقایسه با کتابخانه های چاپی در ایران و عراق نیست که جا دارد الگویی برای کتابخانههای ما گردد ولی کجاست چشم بینا و گوش شنوا؟! برای آنکه با عملکرد این کتابخانه آشنا شویم، خوب است توضیح بيشتر دهم:
1 ـ ساعات کار این کتابخانه از 8 صبح تا 11 شب بدون وقفه است. پژوهشگران میتوانند در اين ساعات بدون محدودیت حضور داشته باشند و هچگونه تعطیلی در کار آن وجود ندارد حتی روزهای شنبه و یکشنبه که تعطیل رسمی این کشور است، درب این کتابخانه برای پژوهشگران باز است.
2 ـ برای دستیابی به نسخ خطی و بازدید از آنها تنها چیزی که مسئولین کتابخانه در جلوی درب وردی از مراجعین درخواست میکنند، یک کارت شناسایی و یا پاسپورت است و از شغل بازديد كنندگان و مدرك تحصيلي و چرايی حضورشان در كتابخانه پرسش نميشود.
بازدید کنندگان کارت هویت و یا پاسپورت خود را همراه با كيف و وسايل شخصي به مسئولين كتابخانه تحويل ميدهند و درون صندوق امانات قرار داده می شود و کلید آن صندوق همراه با یک کارت به بازدید کننده تحویل داده می شود.
خلاصه آنکه دسترسی به نسخ خطی در این کتابخانه برای همه میسر است و هیچ محدودیت زمانی نیز ندارد بر خلاف کتابخانههای موجود در ایران که پژوهشگران برای دستیابی به نسخ خطی، باید هفت خان رستم را با نگرانی طی نماید و در مواردی هم نهایتا نا امید برگردد.
3 ـ در سالن کتابخانه میزهای متعددی وجود دارد که روی هر یک کامپیوتری وجود دارد که پژوهشگر می تواند هر یک از این میزها و کامپیوترها را انتخاب کرده و از آن استفاده كند. همگی این دستگاه ها به یک مرکز متصل هستند و در تمام آنها یک نرم افزاری تحت وِب نصب شده که حاوی فهرست و تصاویر تمام نسخه های خطی این کتابخانه است که پژوهشگر میتواند با استفاده از آن به تمام تصاویر نسخ خطی این کتابخانه دسترسی پیدا کند و همۀ نسخ خطی را یک به یک و تمام صفحات آنها را صفحه به صفحه مشاهده نماید.
4 ـ از نکات قابل توجه کمرنگ بودن حضور پژوهشگران ایرانی در میان حضور پژوهشگران دیگر ملل دنیا از کشورهای عربی گرفته تا اروپایی و آمریکایی و شرق آسیا بالاخص ژاپنی و چینی و دیگر بلاد که بیشتریتن حضور را دارند و از این نسخ خطی ارزشمند بهره مند می شوند.
باید پذيرفت که نتیجۀ این برخورد خردمندانه و باز مدیران کتابخانههاي تركيه این شده است که بیشتر تحقیقاتی که امروز بر روی نسخ خطی و میراث مکتوب اسلامی صورت میگيرد بر مبنای نسخههای کتابخانههای ترکیه است و در حقیقت ترکیه ـ همچنان که پیش از این به آن اشاره کردم ـ میراثدار و میراثبان فرهنگ اسلامی و معرف و شناساننده فرهنگ اسلامی به جهان شده و ایران در این زمینه جایگاهی که در خور آن باشد را ندارد با آنكه نه تنها منابع ما بسیار غنیتر از تركیه است، بلكه بسیاری از كتب خطی نفیس موجود در تركیه نيز متعلق به فرهنگ و تمدن اسلامی، ایران زمین است.
به عنوان مثال کمتر دیده شده که در پژوهشهای که امروزه در دنیا دربارۀ هنر اسلامی صورت میگیرد، نگارهها و مخطوطات هنری و قرآنی موزه ها و کتابخانه های ایرانی به كار برده شده باشد، و از اين روست که بعضی از محققین اروپایی معتقدند که میراث ایرانی اسلامی، میراثی بکر است به معنای اینکه کمتر به آن پرداخته شده و کار جدیی روی آن انجام نشده است و هنوز هنر ایرانی مبنای پژوهش های بین المللی قرار نگرفته است. در مقابل، کمتر کتاب علمی پژوهشیاي دربارۀ هنر اسلامی يافت ميشود كه در آن از كتابخانهها و موزههاي تركيه و نسخههاي هنري آنجا بهره برده نشده باشد و این موضوع برای ما جای بسی افسوس دارد.
استانبول فروردین سال 94
سؤالی هم از اهل ادب دارم.
اگر کلمه ای با الف آغاز شود، می دانم که با توجه به وزن گاهی می توان در خوانش، واج آخر کلمه ی قبل را به کلمه ی آغاز شده با الف متصل کنیم و مثلا "رفت او" را به صورت "رفتو" بخوانیم.
آیا چنین کاری در مورد کلمات آغاز شده با عین هم مجاز است؟
مثلا شاعر می تواند شعری بسراید که در آن برای صحت وزن لازم باشد که "از عشق" را "ازشق" بخوانیم؟
با سلام استاد طالعی عزیز، قطعا اهدایی نبوده و فروخته اند، اما صرف نظر از این مطلب، نکته ای که هست اینکه، با توجه به وضعیت اسفناک اقتصادی فعلی، وقتی هیچ کتابخانه ای در کشور هیچ بودجه ای برای خرید ندارد یا از جمله نسخه هایی هست که با توجه به اولویتها، امکان خرید چنین نسخه هایی در داخل کشور وجود ندارد، به نظر شما دارندگان نسخ خطی چه باید بکنند؟ کسی در شهری تماس گرفته است، بنده موصی هستم میخواهیم چند نسخه معمولی را بفروشیم هیچ کتابخانه ای (آستان، مرعشی، ملی، مجلس و.. ) نسخ معمولی را نمیخرد، میگویند عجالتا بودجه خرید نسخ نداریم و یا اولویت ما خرید این نسخ نیست!
خب منطقا یا باید مرکزی در داخل باشد که با حمایتهای دولتی، نسخ خطی مردم را (هر چه باشد) بخرد ولی وقتی نمیخرند (به هزار و یک دلیل معقول)، خب بایستی «حداقل نسبت به نسخ معمولی» (لطفا توجه شود) مسؤولان اجازه دهند به صورت قانونی از کشور خارج شود.
البته باید تفکیک قایل شد، برای مثال ما در کشور 5 هزار شرح لمعه داریم، کتابخانه ها مشحون از این نوع آثار است (نگهداریشون ترمیمشون وو کلی هزینه دارد)، چه اشکالی دارد، ده تا شرح لمعه معمولی (نه نفیس) هم از کشور خارج شود؟ چرا که هم بهتر حفظ میشوند و هم بهانه ای برای اشاعه فرهنگ دینی می شود، در آن کشورها پایان نامه ای، مقاله ای چیزی با محوریت آنها نوشته میشود.
طبعا این روند ناهنجار فعلی مطلقا صحیح نیست، این وضعیت اسفناک غیر کارشناسانه، هم زمینه را برای عرضه نسخ به شکل نامطلوب در بازار داخلی فراهم کرده - که بستری شده برای برده داری مدرن با به زنجیر کشیده شدن اندیشه ها در زندانخانه مجموعه داران داخلی - و هم زمینه را برای خروج غیر قانونی و قاچاق نسخ خطی به خارج از کشور، فراهم نموده است، چقدر مناسب است برای سامان دهی به این وضعیت ناهنجار نسخ خطی، مجموعه ای از قوانین در دستور کار مجلسیان قرارگیرد تا تمامی ابعاد قانونی و حقوقی حوزه نسخ خطی، به خصوص موضوع خرید و فروش آنها و احیانا مساله مجوزات خروج قانونی نسخ از کشور (در شرایطی که هیچ کتابخانه ای حاضر نیست فلان نسخه را خریداری کند) و ضوابط قانونی آنها فراهم گردد ان شاء الله
این فیلم داستانی، روایتی است از کتابخانه آستان قدس و مخطوطاتی که در دل آن نهفته است و از دل این مخطوطات که اغلب قرآن های خطی است، مجموعه اي از روایت های تاریخي در قالب داستانی به دست داده شده است. این فیلم دارای چندین داستان از قرن دوم و سوم و دوره های سلجوقی و بعد از آن است و البته محوریت فیلم، داستان گوهرشاد، ملکه ایران است و بعد تا دوره میر عمادِ خطاط هم می آید.
در اين فيلم، همه این داستان ها از چشم دختري است كه درباره نسخ خطي كتابخانه آستان قدس تحقيق مي كند؛ در واقع او از زمان حال به زمان گذشته می رود. بدين گونه، داستان سفر ذهنی این دختر به تاریخ است و تجربه ای است که او در مواجهه با نسخ خطي دارد و در نهایت به تحول می رسد.
این فیلم که به کارگردانی امین اصلانی و با فیلمنامه محمدرضا اصلانی و امین اصلانی تهیه شده است، با حضور امیر خضرایی منش(منتقد فیلم)، روز چهارشنبه، 25مهرماه 1397، ساعت 14 در موزه دانشگاه فردوسی مشهد به نمایش درخواهد آمد.
جهت شرکت در این برنامه مشخصات خود را به شماره 3000805613 پیامک کنید.
@mafakherferdowsi
رساله رد سهو النبی از شیخ مفید و یا شریف مرتضی؟
رساله رد سهو النبی که علامه مجلسی و شیخ علی صاحب حاشیه در آثارشان نقل کرده اند با وجود آنکه احتمال داده شده تألیفی از شیخ مفید باشد از او نباید باشد. استاد سید محمد رضا جلالی این اثر را بدون تردید در انتساب آن به شیخ مفید منتشر کرد اما به نظر من این اثر نمی تواند از او باشد. نوع تعابیرش نسبت به شیخ صدوق به قدری تند است که بسیار بعید است آن را شیخ مفید که از روایان شیخ صدوق بود نوشته باشد. نویسنده در این رساله تندترین عبارات ممکن را درباره شیخ صدوق به کار برده و معلوم است هیچ ارادتی به او ندارد. این رساله را به شریف مرتضی هم نسبت داده اند. درست است که چنین رساله ای از مرتضی گواهی نشده (چه ذیل این عنوان و چه ذیل عنوان دیگر آن: جواب اهل الحائر) اما خوب چنین عناوینی به شیخ مفید هم نسبت داده نشده است. تعابیر تند کتاب نسبت به شیخ صدوق با روحیه و دیدگاههای کلامی شریف مرتضی موافق است. او در جاهای دیگر هم انتقادات سختی از قمیان کرده است. از دیگر سو در این رساله قلم و نفس شریف مرتضی کاملا واضح است و اگر کسی با نوشته های او آشنا باشد تردیدی در درستی انتساب نمی کند. خاصه که هم از موضعی کلامی به این بحث پرداخته و هم موضع رساله نسبت به خبر واحد همانی است که در آثار شریف مرتضی می بینیم. این موضع با موضع شیخ مفید تفاوت هایی دارد و خواننده این متن اگر هر دو موضع را بشناسد تردید نمی کند که رساله از شیخ مفید نیست. در آغاز رساله هم نویسنده از شیخ صدوق نه به عنوان شیخ خود بلکه ظاهرا به عنوان شیخِ شخص پرسش کننده ای که از حائر بدو نوشته یاد می کند و این نشان می دهد که رساله نمی تواند از شیخ مفید باشد. مانا که سائل خود از شاگردان شیخ صدوق بوده.
با وجود آنکه این رساله از شریف مرتضی است اما نباید آن را بخشی از المسائل الرملیات مرتضی دانست که یکی از مسائل آن در موضوع عصمت رسول از سهو بوده است. آن مسئله بخشی از مسائل رملیات بوده در حالی که رساله ما معلوم است که رساله ای است مستقل. با همین استدلال نباید این رساله را بخشی از اجوبه مسائل حائریات ابو یعلی جعفری دانست. مرحوم آقا بزرگ طهراني در الذریعه (ج ۵ ص ۱۷۶) با توجه به عبارتی از شریف مرتضی در تنزیه الانبیاء رد انتساب این رساله به شریف مرتضی را قابل بحث می داند. این در حالی است که نظر شریف مرتضی در آن کتاب درباره سهو در زمینه احکام شرعی مانند نماز نیست. موضع رساله کاملا با مواضع کلامی مرتضی سازگار است.
هرچه هست باید به کلی انتساب این رساله را به شیخ مفید مردود دانست. این رساله به احتمال زياد از شریف مرتضی است.
خاصیت اجزاء سوسمار
حیوان درمانی، عنوانی است برای کتابهایی که به طرز شگفتی، با استفاده از اجزاء مختلف حیوان، از مو و یپه و سم و گوشت و غیره ... و گاه با ترکیب برخی از چیزهای دیگر، به درمان بیماری ها می پردازد.
این دانش، ریشه در اقوام مختلف دارد و بجز جنبه پزشکی، سبب پا گرفتن دانش حیوان شناسی هم بوده است. بخشی از کتابهای حیوان شناسی، خواص پزشکی را هم بیان کرده اند، اما آثاری وجود دارد که صرفا در همین زمینه است، آثاری که می توان به انها عنوان حیوان درمانی داد.
مطالبی که در این آثار بیان می شود، به رغم آن که در هیچ قالبی از قالب های معرفتی قابل فهم نیست، مگر آن که جنبه تجربی داشته باشد و در این زمینه هم تردید جدی هست، اما مقبولیت داشته است. این که چگونه این گزاره ها مورد قبول واقع می شده، باید ریشه در نوعی سنت گرایی و قداست آثار گذشتگان داشته باشد. الان و به دلیل عدم اطلاع نمی توانم بگویم این دانش ریشه عربی کهن دارد یا آن که ریشه در میراث تمدنی قدیمی از قبیل بابل یا مصر یا حتی یونان داشته است. اینها باید حتما جایی بحث شده باشد.
یک نمونه را از یک اثر مخطوط کهن در باره سوسمار نقل می کنم:
1. گوشت سوسمار بپزی و با روغن زنبق او را بیامیزی، هر مرد که از آن در خود مالد، چندانک خواهد صحبت تواند کرد کرد با زن خود.
2. اگر گوشت او با انگبین در چشم کشد، همین فعل کند بهتر، یعنی سپیده را ببرد.
3. سرگین سوسمار با سرمه بیامیزی و در چشم کشی، سپیده را ببرد.
4. زَهره ی او به آب بیامیزی و در بینی کسی افکنی که او را علت داء الثعلب باشد، درست گردد.
5. پیه او با کندرو بجوشانند و آن کندرو را خشک کند و مرغان را بدان معلوف کند، هر که از آن سه مرغ، به نُه روز بخورد، فربه شود.
6. سرگین سوسمار کلف و غش را ببرد.
@jafarian1964
نگارش کتاب بالا که در واقع معرفی علمای مکه و مدینه ای است که از آن ها کتابی به خط خودشان یا دیگری در کتابخانه عارف حکمت باشد، به نوعی کمک به تاریخ مکه و مدینه است. ابتدا نام شخص می آید و سپس فهرستی از تالیفات او که در این کتابخانه نسخه دارد، با مشخصات نسخه و برخی از نوشته های روی آن عرضه می شود.
به نظرم مشابه این کار را ما می توانیم برای شهرها داشته باشیم. فرضا تمام کاشانی هایی را که نسخه ای از آنها در هر کتابخانه ای ـ نه فقط یک جا ـ مانده با توضیحات نسخه شناسی و نیز داده هایی که کمک به شرح زندگی او نیز اطلاعاتی در باره کاشان یا مدارس و یا خاندانهای آن دارد، ارائه دهیم. این کار در باره بیشتر شهرها می تواند انجام شود.
در کتاب بالا، شرح حال مختصری هم از عارف حکمت هست. وی در سال 1201 به دنیا آمده و در سال 1275 ق درگذشته است. احمد عارف از صاحب منصبان دولت عثمانی و سالها به عنوان قاضی و یا با مشاغل دیگر در شهرهای مختلف بوده است. وی آثاری در فقه و کتابی در تذکره دارد. دیوان شعری هم از وی برجای مانده که اشعاری به ترکی و فارسی و عربی در آن هست. در سال 1260 این کتابخانه را با پنج هزار کتابی که داشت بنیاد گذاشت. زمانی که رفعت پاشا به مدینه آمد این کتابخانه که بنای آن چسبیده به حرم نبوی بوده، هفده هزار جلد کتاب داشته و خطی های آن که نزدیک به پنج هزار بوده است.
نسخه های خطی این کتابخانه چند بار فهرست شده و یک بار هم بخشی از نسخ فارسی آن را مرحوم عطاردی فهرست و منتشر کرد.
در دوره جدید کتابهای این کتابخانه به کتابخانه ملک عبدالعزیز منتقل شد و دیگر نام مستقلی از عارف حکمت به عنوان صاحب این مکتبه به میان نیامد! البته که در داخل کتابخانه، بخشی به مکتبه عارف حکمت اختصاص داده شده و نسخه ها نگهداری می شود. اطلاعات بیشتری را در باره این کتابخانه از طریق وبسایت آن می توانید دریافت کنید.
اکنون بنای کتابخانه عبدالعزیز در سمت غربی مسجد قرار دارد. باید توجه داشت که کتابخانه حرم نبوی که قدیما در اتهای بخش عثمانی مسجد بود و حالا در سمت غربی روی طبقه دوم خود مسجد بالای درب نهم است ربطی به این کتابخانه ندارد.
@jafarian1964
ساخت کتابخانه ای حیرت انگیز در چین:
این کتابخانه که با 33هزار و 800 متر مربع مساحت و با همکاری معماران محلی TUPDI ساخته شده ، حاوی ١.٢ میلیون نسخه کتاب است. این کتابخانه قفسه هایی دارد که از زمین تا سقف گسترده شده و با انحناهای هنری به دور یک سالن کروی می چرخند. قفسه های موج دارو سقف لایه –لایه، این کتابخانه را متمایز کرده و این حس را القا می کند که فرد در یک فضای علمی و تخیلی قرار دارد که یک چشم غول پیکر از بیرون آن را مشاهده می کند. کتابخانه تیانجین که طی سه سال ساخته شده، به عنوان بخشی از پنج ساختمان فرهنگی در ناحیه Binhai چین است . همه این پنج ساختمان با یک راهروی سقف شیشه ای به هم متصل می شوند. یک توپ عظیم هم در مرکز این کتابخانه و در کنار میز اطلاعات طراحی شده است...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir)_کد خبر: 375680
ما کار مهمی نکرده ایم
ده سال پیش (1389ش) برای نخستین بار، کتابخانه مجلس، تصمیم گرفت، تمامی نسخ خطی خود را روی وبسایت کتابخانه بگذارد و این کار را به عنوان یک تصمیم کبری انجام داد. علاوه بر آن، با موافقت هیئت امناء وقت کتابخانه مجلس، مجموعه تصاویر نسخ را در اختیار ده کتابخانه بزرگ هم گذاشت که کار را بسیار آسانتر کرد. در طول این ده سال، صدها بار، پژوهشگران تشکر خویش را ابراز کرده اند، و خاطرم نمی آید، کسی نسبت به آن اقدام اعتراضی کرده باشد. نسخ خطی کتابخانه مجلس، بیش از 22 هزار بود و طی این سالها، پژوهش های فراوانی بر اساس آن نسخ انجام شد که اگر آزادانه در اختیار نبود، انجام آن کارها ممکن نمی بود.
اندکی بعد، کتابخانه ملی نیز چند هزار تصویر از نسخ خطی خود را روی وب گذاشت. تصاویر زیاد خوب نبود، اما باز بهتر از هیچ بود. این اقدام، بعد از آن، تا آنجا که می دانم، هیچ گونه پیشرفتی نکرده است. امیدوارم کتابخانه ملی هرچه زودتر در زمینه کتابخانه دیجیتال جدیت نشان بدهد. در باره کتابخانه مجلس هم، در دوره های بعد، گفته شد، تصاویر ضعیف تر شده و امکان استفاده از آنها دشوارتر گردیده است. خدا را شاکر که اصلش باقی مانده و البته این را هم نمی دانم تا چه اندازه درست است. دوستی داشتم که نسخه تفسیری را از روی وب، از کتابخانه مجلس برداشت، اما بعدها، بارها تلاش کرد تا تصویر بهتری از اصل نسخه داشته باشد، اما به دلیل عدم رضایت مدیر وقت کتابخانه، امکانش فراهم نشد. این از گذشته...
اکنون خوشحالم که با موافقت هیئت رئیسه دانشگاه تهران، توانستیم بیش از 15 هزار نسخه مهم خطی کتابخانه مرکزی را روی وب بگذاریم. (علاوه بر 57 هزار پایان نامه و 4 هزار عکس قدیمی، و بزودی نشریات و اسناد). این در حالی بود که این مسأله، یعنی فروش تصاویر، از ممرهای اصلی درآمد ما بود، و دانشگاه پولی نداشت تا در ازای مجانی کردن تصاویر، به ما بدهد. با این حال، ترجیح دادیم این طور باشد و شد، و دوستان ما در هیئت رئیسه بویژه بخاطر تأکیدات دکتر رحیمیان، موافقت کردند.
روال ما این طور است که هر کاربری باید احراز هویت کرده و روزانه دو نسخه بردارد. این کار را کردیم تا کسی با نسخ ما کار تجاری نکند، و اگر این کار صورت گیرد، طبعا ناراضی هستیم. همین که این نسخ به راحتی در اختیار پژوهشگران قرار گرفته خوشحالیم. تاکنون بیش از 1400 نفر احراز هویتشان تأیید شده است.
چند روز قبل از کسی که مدعی کتابداری و پایگاه اطلاعاتی است، مطلبی دیدم که در این باره به طور مبهمی که مقصودش را هم درست درنیافتم، ابراز نگرانی کرده بود. در طول این سالیان گذشته که هیچ کس اعتراض نکرده بود، و اعتراض ایشان برایم عجیب بود. با این حال، تصمیم گرفتم، برای روشن کردن ذهن ایشان و دیگران، با کمک دوستم جناب جزینی، فهرستی از کتابخانه های بزرگ دنیا که نسخ خطی عربی و فارسی خود را گذاشته اند را بدست دهم. آن وقت ایشان و دیگران خواهند دانست که ما کار شگفتی نکرده ایم و هنری نداشته ایم.
بنده عرض می کنم، بنده و همکارانم، از هیچ کسی تشکر نمی خواهیم. این کمترین وظیفه ای بوده که یک مدیر در یک کتابخانه با ارزشی مثل دانشگاه که بنده افتخار مدیریت سه ساله اش را دارم، و یک روز هم بیشتر نمی خواهم بمانم، می باید انجام می دادم.
و اما ذیلا، فهرست برخی از کتابخانه های دانشگاهی و ملی کشورها را ملاحظه می کنید که نسخ خطی فارسی و عربی خود را مجانا در اختیار گذاشته اند. امیدوارم کتابخانه هایی مثل آستانه قدس، و ... اندکی احساس شرمندگی کنند و به درستی و با صداقت این کار را انجام دهند.
متاسفانه برخی به خلاف و ادعای نامحقق، مدعی شده اند که هزاران نسخه را به طور عمومی در اختیار گذاشته اند، اما عملا هیچ کاری انجام نداده، تنها برخی چند صفحه و برگ و یا برخی از نسخ را با پسورد برای افراد ویژه و مورد تایید عرضه کرده اند. کتابخانه کاخ گلستان که از این حیث وانفساست و گوش هیچ کس هم بدهکار نیست. حالا هم که مشکل دیگری پیدا کرده که امیدوارم حل و فصل شود. این را هم بگویم، برخی مدیران هم، استفاده از پایگاه های اطلاعاتی خود را مثل آنچه در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، از متون گردآوری شده یا در دانشنامه جهان اسلام یا حتی دایره المعارف بزرگ اسلامی هم، انحصاری اعضای خود کرده اند. البته می توانند و حق دارند، اما در این شرایط حساس، این اقدام، کاری خلاف انصاف است. اینان که برخی شان از اهل کتاب و مدعی روشنفکری هم هستند، شایسته نیست چنین کنند. خدا کند واکسن کرونا دست اینها نباشد. امیدواریم بیشتر با پژوهشگران راه بیایند. با سپاس از دوستم جناب جزینی که فهرست زیر را تهیه کردند:
👇👇👇👇
رساله رد سهو النبی از شیخ مفید و یا شریف مرتضی؟
رساله رد سهو النبی که علامه مجلسی و شیخ علی صاحب حاشیه در آثارشان نقل کرده اند با وجود آنکه احتمال داده شده تألیفی از شیخ مفید باشد از او نباید باشد. استاد سید محمد رضا جلالی این اثر را بدون تردید در انتساب آن به شیخ مفید منتشر کرد اما به نظر من این اثر نمی تواند از او باشد. نوع تعابیرش نسبت به شیخ صدوق به قدری تند است که بسیار بعید است آن را شیخ مفید که از روایان شیخ صدوق بود نوشته باشد. نویسنده در این رساله تندترین عبارات ممکن را درباره شیخ صدوق به کار برده و معلوم است هیچ ارادتی به او ندارد. این رساله را به شریف مرتضی هم نسبت داده اند. درست است که چنین رساله ای از مرتضی گواهی نشده (چه ذیل این عنوان و چه ذیل عنوان دیگر آن: جواب اهل الحائر) اما خوب چنین عناوینی به شیخ مفید هم نسبت داده نشده است. تعابیر تند کتاب نسبت به شیخ صدوق با روحیه و دیدگاههای کلامی شریف مرتضی موافق است. او در جاهای دیگر هم انتقادات سختی از قمیان کرده است. از دیگر سو در این رساله قلم و نفس شریف مرتضی کاملا واضح است و اگر کسی با نوشته های او آشنا باشد تردیدی در درستی انتساب نمی کند. خاصه که هم از موضعی کلامی به این بحث پرداخته و هم موضع رساله نسبت به خبر واحد همانی است که در آثار شریف مرتضی می بینیم. این موضع با موضع شیخ مفید تفاوت هایی دارد و خواننده این متن اگر هر دو موضع را بشناسد تردید نمی کند که رساله از شیخ مفید نیست. در آغاز رساله هم نویسنده از شیخ صدوق نه به عنوان شیخ خود بلکه ظاهرا به عنوان شیخ سائل که از حائر بدو نوشته یاد می کند و این نشان می دهد که رساله نمی تواند از شیخ مفید باشد. مانا که سائل خود از شاگردان شیخ صدوق بوده.
با وجود آنکه این رساله از شریف مرتضی است اما نباید آن را بخشی از المسائل الرملیات مرتضی دانست که یکی از مسائل آن در موضوع عصمت رسول از سهو بوده است. آن مسئله بخشی از مسائل رملیات بوده در حالی که رساله ما رساله ای است مستقل. با همین استدلال نباید این رساله را بخشی از اجوبه مسائل حائریات ابو یعلی جعفری دانست. آقا بزرگ در الذریعه (ج ۵ ص ۱۷۶) با توجه به عبارتی از شریف مرتضی در تنزیه الانبیاء رد انتساب این رساله به شریف مرتضی را قابل بحث می داند. این در حالی است که نظر شریف مرتضی در آن کتاب درباره سهو در زمینه احکام شرعی مانند نماز نیست. موضع رساله کاملا با مواضع کلامی مرتضی سازگار است.
هرچه هست باید به کلی انتساب این رساله را به شیخ مفید مردود دانست. این رساله از شریف مرتضی است.
رساله رد سهو النبی از شیخ مفید و یا شریف مرتضی؟
رساله رد سهو النبی که علامه مجلسی و شیخ علی صاحب حاشیه در آثارشان نقل کرده اند با وجود آنکه احتمال داده شده تألیفی از شیخ مفید باشد از او نباید باشد. استاد سید محمد رضا جلالی این اثر را بدون تردید در انتساب آن به شیخ مفید منتشر کرد اما به نظر من این اثر نمی تواند از او باشد. نوع تعابیرش نسبت به شیخ صدوق به قدری تند است که بسیار بعید است آن را شیخ مفید که از روایان شیخ صدوق بود نوشته باشد. نویسنده در این رساله تندترین عبارات ممکن را درباره شیخ صدوق به کار برده و معلوم است هیچ ارادتی به او ندارد. این رساله را به شریف مرتضی هم نسبت داده اند. درست است که چنین رساله ای از مرتضی گواهی نشده (چه ذیل این عنوان و چه ذیل عنوان دیگر آن: جواب اهل الحائر) اما خوب چنین عناوینی به شیخ مفید هم نسبت داده نشده است. تعابیر تند کتاب نسبت به شیخ صدوق با روحیه و دیدگاههای کلامی شریف مرتضی موافق است. او در جاهای دیگر هم انتقادات سختی از قمیان کرده است. از دیگر سو در این رساله قلم و نفس شریف مرتضی کاملا واضح است و اگر کسی با نوشته های او آشنا باشد تردیدی در درستی انتساب نمی کند. خاصه که هم از موضعی کلامی به این بحث پرداخته و هم موضع رساله نسبت به خبر واحد همانی است که در آثار شریف مرتضی می بینیم. این موضع با موضع شیخ مفید تفاوت هایی دارد و خواننده این متن اگر هر دو موضع را بشناسد تردید نمی کند که رساله از شیخ مفید نیست. در آغاز رساله هم نویسنده از شیخ صدوق نه به عنوان شیخ خود بلکه ظاهرا به عنوان شیخِ شخص پرسش کننده ای که از حائر بدو نوشته یاد می کند و این نشان می دهد که رساله نمی تواند از شیخ مفید باشد. مانا که سائل خود از شاگردان شیخ صدوق بوده.
با وجود آنکه این رساله از شریف مرتضی است اما نباید آن را بخشی از المسائل الرملیات مرتضی دانست که یکی از مسائل آن در موضوع عصمت رسول از سهو بوده است. آن مسئله بخشی از مسائل رملیات بوده در حالی که رساله ما معلوم است که رساله ای است مستقل. با همین استدلال نباید این رساله را بخشی از اجوبه مسائل حائریات ابو یعلی جعفری دانست. مرحوم آقا بزرگ طهراني در الذریعه (ج ۵ ص ۱۷۶) با توجه به عبارتی از شریف مرتضی در تنزیه الانبیاء رد انتساب این رساله به شریف مرتضی را قابل بحث می داند. این در حالی است که نظر شریف مرتضی در آن کتاب درباره سهو در زمینه احکام شرعی مانند نماز نیست. موضع رساله کاملا با مواضع کلامی مرتضی سازگار است.
هرچه هست باید به کلی انتساب این رساله را به شیخ مفید مردود دانست. این رساله به احتمال زياد از شریف مرتضی است.
نصر بن مزاحم منقری(م۲۱۲ق) که بیشتر او را از کتاب وقعة صفين می شناسیم،از جمله کسانی است که کتابی در مقتل الحسین(ع) داشته و تعدادی از روایات آن را ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین آورده و ابن قولویه و شیخ صدوق و مرشد بالله شجری نیز روایات اندکی را از او در این باره نقل کرده اند.
این طور که مشخص است در دار الکتب المصرية یک نسخه مقتل منسوب به نصر بن مزاحم وجود دارد که دانشگاه کربلاء اقدام به نشر و بررسی آن کرده است،معلوم نیست که آیا این نسخه به مانند نُسَخ متعدد مقتل منسوب به ابومخنف،جعلی است و یا اینکه از روی کتبی مانند مقاتل الطالبیین جمع آوری شده و یا اینکه واقعا همه یا بخشی از مقتل الحسین منقری را در بر دارد که این امر می بایست با مطابقت این نسخه با روایات منقول از او در مقاتل الطالبیین تشخیص داده شود،در هر حال باید متن این نسخه بررسی شود و امید است که این نسخه،حداقل بخشی از مقتل نصر بن مزاحم را در بر داشته باشد...
نصر بن مزاحم منقری(م۲۱۲ق) که بیشتر او را از کتاب وقعة صفين می شناسیم،از جمله کسانی است که کتابی در مقتل الحسین(ع) داشته و تعدادی از روایات آن را ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین آورده و ابن قولویه و شیخ صدوق و مرشد بالله شجری نیز روایات اندکی را از او در این باره نقل کرده اند.
این طور که مشخص است در دار الکتب المصرية یک نسخه مقتل منسوب به نصر بن مزاحم وجود دارد که دانشگاه کربلاء اقدام به نشر و بررسی آن کرده است،معلوم نیست که آیا این نسخه به مانند نُسَخ متعدد مقتل منسوب به ابومخنف،جعلی است و یا اینکه از روی کتبی مانند مقاتل الطالبیین جمع آوری شده و یا اینکه واقعا همه یا بخشی از مقتل الحسین منقری را در بر دارد که این امر می بایست با مطابقت این نسخه با روایات منقول از او در مقاتل الطالبیین تشخیص داده شود،در هر حال باید متن این نسخه بررسی شود و امید است که این نسخه،حداقل بخشی از مقتل نصر بن مزاحم را در بر داشته باشد...
روش کار در کتابخانۀ سلیمانیه و فرق های آن با کتابخانه های ایران
سید حسن موسوی بروجردی
مهمترین نکتۀ کتابخانه خطی سلیمانیه روش استفاده از منابع خطی آن است که اصلا قابل مقایسه با کتابخانه های چاپی در ایران و عراق نیست که جا دارد الگویی برای کتابخانههای ما گردد ولی کجاست چشم بینا و گوش شنوا؟! برای آنکه با عملکرد این کتابخانه آشنا شویم، خوب است توضیح بيشتر دهم:
1 ـ ساعات کار این کتابخانه از 8 صبح تا 11 شب بدون وقفه است. پژوهشگران میتوانند در اين ساعات بدون محدودیت حضور داشته باشند و هچگونه تعطیلی در کار آن وجود ندارد حتی روزهای شنبه و یکشنبه که تعطیل رسمی این کشور است، درب این کتابخانه برای پژوهشگران باز است.
2 ـ برای دستیابی به نسخ خطی و بازدید از آنها تنها چیزی که مسئولین کتابخانه در جلوی درب وردی از مراجعین درخواست میکنند، یک کارت شناسایی و یا پاسپورت است و از شغل بازديد كنندگان و مدرك تحصيلي و چرايی حضورشان در كتابخانه پرسش نميشود.
بازدید کنندگان کارت هویت و یا پاسپورت خود را همراه با كيف و وسايل شخصي به مسئولين كتابخانه تحويل ميدهند و درون صندوق امانات قرار داده می شود و کلید آن صندوق همراه با یک کارت به بازدید کننده تحویل داده می شود.
خلاصه آنکه دسترسی به نسخ خطی در این کتابخانه برای همه میسر است و هیچ محدودیت زمانی نیز ندارد بر خلاف کتابخانههای موجود در ایران که پژوهشگران برای دستیابی به نسخ خطی، باید هفت خان رستم را با نگرانی طی نماید و در مواردی هم نهایتا نا امید برگردد.
3 ـ در سالن کتابخانه میزهای متعددی وجود دارد که روی هر یک کامپیوتری وجود دارد که پژوهشگر می تواند هر یک از این میزها و کامپیوترها را انتخاب کرده و از آن استفاده كند. همگی این دستگاه ها به یک مرکز متصل هستند و در تمام آنها یک نرم افزاری تحت وِب نصب شده که حاوی فهرست و تصاویر تمام نسخه های خطی این کتابخانه است که پژوهشگر میتواند با استفاده از آن به تمام تصاویر نسخ خطی این کتابخانه دسترسی پیدا کند و همۀ نسخ خطی را یک به یک و تمام صفحات آنها را صفحه به صفحه مشاهده نماید.
4 ـ از نکات قابل توجه کمرنگ بودن حضور پژوهشگران ایرانی در میان حضور پژوهشگران دیگر ملل دنیا از کشورهای عربی گرفته تا اروپایی و آمریکایی و شرق آسیا بالاخص ژاپنی و چینی و دیگر بلاد که بیشتریتن حضور را دارند و از این نسخ خطی ارزشمند بهره مند می شوند.
باید پذيرفت که نتیجۀ این برخورد خردمندانه و باز مدیران کتابخانههاي تركيه این شده است که بیشتر تحقیقاتی که امروز بر روی نسخ خطی و میراث مکتوب اسلامی صورت میگيرد بر مبنای نسخههای کتابخانههای ترکیه است و در حقیقت ترکیه ـ همچنان که پیش از این به آن اشاره کردم ـ میراثدار و میراثبان فرهنگ اسلامی و معرف و شناساننده فرهنگ اسلامی به جهان شده و ایران در این زمینه جایگاهی که در خور آن باشد را ندارد با آنكه نه تنها منابع ما بسیار غنیتر از تركیه است، بلكه بسیاری از كتب خطی نفیس موجود در تركیه نيز متعلق به فرهنگ و تمدن اسلامی، ایران زمین است.
به عنوان مثال کمتر دیده شده که در پژوهشهای که امروزه در دنیا دربارۀ هنر اسلامی صورت میگیرد، نگارهها و مخطوطات هنری و قرآنی موزه ها و کتابخانه های ایرانی به كار برده شده باشد، و از اين روست که بعضی از محققین اروپایی معتقدند که میراث ایرانی اسلامی، میراثی بکر است به معنای اینکه کمتر به آن پرداخته شده و کار جدیی روی آن انجام نشده است و هنوز هنر ایرانی مبنای پژوهش های بین المللی قرار نگرفته است. در مقابل، کمتر کتاب علمی پژوهشیاي دربارۀ هنر اسلامی يافت ميشود كه در آن از كتابخانهها و موزههاي تركيه و نسخههاي هنري آنجا بهره برده نشده باشد و این موضوع برای ما جای بسی افسوس دارد.
استانبول فروردین سال 94
رساله رد سهو النبی از شیخ مفید و یا شریف مرتضی؟
رساله رد سهو النبی که علامه مجلسی و شیخ علی صاحب حاشیه در آثارشان نقل کرده اند با وجود آنکه احتمال داده شده تألیفی از شیخ مفید باشد از او نباید باشد. استاد سید محمد رضا جلالی این اثر را بدون تردید در انتساب آن به شیخ مفید منتشر کرد اما به نظر من این اثر نمی تواند از او باشد. نوع تعابیرش نسبت به شیخ صدوق به قدری تند است که بسیار بعید است آن را شیخ مفید که از روایان شیخ صدوق بود نوشته باشد. نویسنده در این رساله تندترین عبارات ممکن را درباره شیخ صدوق به کار برده و معلوم است هیچ ارادتی به او ندارد. این رساله را به شریف مرتضی هم نسبت داده اند. درست است که چنین رساله ای از مرتضی گواهی نشده (چه ذیل این عنوان و چه ذیل عنوان دیگر آن: جواب اهل الحائر) اما خوب چنین عناوینی به شیخ مفید هم نسبت داده نشده است. تعابیر تند کتاب نسبت به شیخ صدوق با روحیه و دیدگاههای کلامی شریف مرتضی موافق است. او در جاهای دیگر هم انتقادات سختی از قمیان کرده است. از دیگر سو در این رساله قلم و نفس شریف مرتضی کاملا واضح است و اگر کسی با نوشته های او آشنا باشد تردیدی در درستی انتساب نمی کند. خاصه که هم از موضعی کلامی به این بحث پرداخته و هم موضع رساله نسبت به خبر واحد همانی است که در آثار شریف مرتضی می بینیم. این موضع با موضع شیخ مفید تفاوت هایی دارد و خواننده این متن اگر هر دو موضع را بشناسد تردید نمی کند که رساله از شیخ مفید نیست. در آغاز رساله هم نویسنده از شیخ صدوق نه به عنوان شیخ خود بلکه به عنوان شیخ سائل که از حائر بدو نوشته یاد می کند و این نشان می دهد که رساله نمی تواند از شیخ مفید باشد. مانا که سائل خود از شاگردان شیخ صدوق بوده.
با وجود آنکه این رساله از شریف مرتضی است اما نباید آن را بخشی از المسائل الرملیات مرتضی دانست که یکی از مسائل آن در موضوع عصمت رسول از سهو بوده است. آن مسئله بخشی از مسائل رملیات بوده در حالی که رساله ما رساله ای است مستقل. با همین استدلال نباید این رساله را بخشی از اجوبه مسائل حائریات ابو یعلی جعفری دانست. آقا بزرگ در الذریعه (ج ۵ ص ۱۷۶) با توجه به عبارتی از شریف مرتضی در تنزیه الانبیاء رد انتساب این رساله به شریف مرتضی را قابل بحث می داند. این در حالی است که نظر شریف مرتضی در آن کتاب درباره سهو در زمینه احکام شرعی مانند نماز نیست. موضع رساله کاملا با مواضع کلامی مرتضی سازگار است.
هرچه هست باید به کلی انتساب این رساله را به شیخ مفید مردود دانست. این رساله از شریف مرتضی است.
بعد از عرض سلام، این بنده معروض می دارد که اولاً موضوعِ سؤال نخست، بیعِ مُصحَف است، نه بیع مطلقِ نسخ خطی. ثانیاً اگر هم عده ای بخواهند آن را تعمیم دهند به همۀ نسخ خطی باید گفت: عدم ترخیص در فتوای معظمٌ له مقید است به حیثیت اضرار. حال سؤال ما این است که نگهداریِ نسخ خطی در بلاد غربی و تبدیل آها به نسخه های الکترونیکی (آن هم به احسنِ وجه) و پژوهش دقیق در محتوای نسخ و نشر آنها در قالب مقالات و کتب که همگی از مصادیق اِحیاء هستند، در مقابل سوء استفاده از آنها که از مصادیق اضرار است ، قابل مقایسه است ؟ (البته، جایی که هدف آنها انهدام تراث ما یا تحریف آنها باشد مانند آنچه صهیونیست ها در این سال ها مرتکب شده اند، از مصادیق بیّن اضرار است). ثالثاً وقتی انسان سرنوشت نسخه های خطیِ کتابخانه های برخی از «آقایانِ» فرهنگبان را می بیند به خود می گوید که ای کاش اینها که باقی مانده را هم می بُردند تا به دست «آقازاده» های زندانبان نمی افتاد. به آن سائلِ محترم بگویید تا حکمِ این رفتارها را نیز از مقام منیع مرجعیتِ معظَّم جویا شوند.
ما کار مهمی نکرده ایم
ده سال پیش (1389ش) برای نخستین بار، کتابخانه مجلس، تصمیم گرفت، تمامی نسخ خطی خود را روی وبسایت کتابخانه بگذارد و این کار را به عنوان یک تصمیم کبری انجام داد. علاوه بر آن، با موافقت هیئت امناء وقت کتابخانه مجلس، مجموعه تصاویر نسخ را در اختیار ده کتابخانه بزرگ هم گذاشت که کار را بسیار آسانتر کرد. در طول این ده سال، صدها بار، پژوهشگران تشکر خویش را ابراز کرده اند، و خاطرم نمی آید، کسی نسبت به آن اقدام اعتراضی کرده باشد. نسخ خطی کتابخانه مجلس، بیش از 22 هزار بود و طی این سالها، پژوهش های فراوانی بر اساس آن نسخ انجام شد که اگر آزادانه در اختیار نبود، انجام آن کارها ممکن نمی بود.
اندکی بعد، کتابخانه ملی نیز چند هزار تصویر از نسخ خطی خود را روی وب گذاشت. تصاویر زیاد خوب نبود، اما باز بهتر از هیچ بود. این اقدام، بعد از آن، تا آنجا که می دانم، هیچ گونه پیشرفتی نکرده است. امیدوارم کتابخانه ملی هرچه زودتر در زمینه کتابخانه دیجیتال جدیت نشان بدهد. در باره کتابخانه مجلس هم، در دوره های بعد، گفته شد، تصاویر ضعیف تر شده و امکان استفاده از آنها دشوارتر گردیده است. خدا را شاکر که اصلش باقی مانده و البته این را هم نمی دانم تا چه اندازه درست است. دوستی داشتم که نسخه تفسیری را از روی وب، از کتابخانه مجلس برداشت، اما بعدها، بارها تلاش کرد تا تصویر بهتری از اصل نسخه داشته باشد، اما به دلیل عدم رضایت مدیر وقت کتابخانه، امکانش فراهم نشد. این از گذشته...
اکنون خوشحالم که با موافقت هیئت رئیسه دانشگاه تهران، توانستیم بیش از 15 هزار نسخه مهم خطی کتابخانه مرکزی را روی وب بگذاریم. (علاوه بر 57 هزار پایان نامه و 4 هزار عکس قدیمی، و بزودی نشریات و اسناد). این در حالی بود که این مسأله، یعنی فروش تصاویر، از ممرهای اصلی درآمد ما بود، و دانشگاه پولی نداشت تا در ازای مجانی کردن تصاویر، به ما بدهد. با این حال، ترجیح دادیم این طور باشد و شد، و دوستان ما در هیئت رئیسه بویژه بخاطر تأکیدات دکتر رحیمیان، موافقت کردند.
روال ما این طور است که هر کاربری باید احراز هویت کرده و روزانه دو نسخه بردارد. این کار را کردیم تا کسی با نسخ ما کار تجاری نکند، و اگر این کار صورت گیرد، طبعا ناراضی هستیم. همین که این نسخ به راحتی در اختیار پژوهشگران قرار گرفته خوشحالیم. تاکنون بیش از 1400 نفر احراز هویتشان تأیید شده است.
چند روز قبل از کسی که مدعی کتابداری و پایگاه اطلاعاتی است، مطلبی دیدم که در این باره به طور مبهمی که مقصودش را هم درست درنیافتم، ابراز نگرانی کرده بود. در طول این سالیان گذشته که هیچ کس اعتراض نکرده بود، و اعتراض ایشان برایم عجیب بود. با این حال، تصمیم گرفتم، برای روشن کردن ذهن ایشان و دیگران، با کمک دوستم جناب جزینی، فهرستی از کتابخانه های بزرگ دنیا که نسخ خطی عربی و فارسی خود را گذاشته اند را بدست دهم. آن وقت ایشان و دیگران خواهند دانست که ما کار شگفتی نکرده ایم و هنری نداشته ایم.
بنده عرض می کنم، بنده و همکارانم، از هیچ کسی تشکر نمی خواهیم. این کمترین وظیفه ای بوده که یک مدیر در یک کتابخانه با ارزشی مثل دانشگاه که بنده افتخار مدیریت سه ساله اش را دارم، و یک روز هم بیشتر نمی خواهم بمانم، می باید انجام می دادم.
و اما ذیلا، فهرست برخی از کتابخانه های دانشگاهی و ملی کشورها را ملاحظه می کنید که نسخ خطی فارسی و عربی خود را مجانا در اختیار گذاشته اند. امیدوارم کتابخانه هایی مثل آستانه قدس، و ... اندکی احساس شرمندگی کنند و به درستی و با صداقت این کار را انجام دهند.
متاسفانه برخی به خلاف و ادعای نامحقق، مدعی شده اند که هزاران نسخه را به طور عمومی در اختیار گذاشته اند، اما عملا هیچ کاری انجام نداده، تنها برخی چند صفحه و برگ و یا برخی از نسخ را با پسورد برای افراد ویژه و مورد تایید عرضه کرده اند. کتابخانه کاخ گلستان که از این حیث وانفساست و گوش هیچ کس هم بدهکار نیست. حالا هم که مشکل دیگری پیدا کرده که امیدوارم حل و فصل شود. این را هم بگویم، برخی مدیران هم، استفاده از پایگاه های اطلاعاتی خود را مثل آنچه در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، از متون گردآوری شده یا در دانشنامه جهان اسلام یا حتی دایره المعارف بزرگ اسلامی هم، انحصاری اعضای خود کرده اند. البته می توانند و حق دارند، اما در این شرایط حساس، این اقدام، کاری خلاف انصاف است. اینان که برخی شان از اهل کتاب و مدعی روشنفکری هم هستند، شایسته نیست چنین کنند. خدا کند واکسن کرونا دست اینها نباشد. امیدواریم بیشتر با پژوهشگران راه بیایند. با سپاس از دوستم جناب جزینی که فهرست زیر را تهیه کردند:
👇👇👇👇
با سلام طبق گفتهها عمده نفائس این کتابخانه در زمان حمله امریکا به عراق و اندکی بعد غارت یا فروخته شد و گویا مواردی هم سر از برخی کتابخانههای ایران درآورد. بخش دیگری ظاهرا همچنان دایر است. از بخشی از نسخ این مجموعه نسخ دیجیتالی تهیه شده و در دسترس برخی موسسات هست. موقعی هم در نشریه کتاب شیعه فهرست ان کتابخانه نیز منتشر گردید
با توجه به توضیحاتی که در مقدمه آمده، از حیث حکایاتی که کم دارد و بعدا اضافه شده و اصلاحاتی که نسبت به این نسخه در نسخ معتبر بعدی انجام شده، احتمال این که واقعا در همان تاریخ و به دست خوشنویسی بزرگ مثل یاقوت کتابت شده باشد هم کم نیست. بعضی از متخصصین ظاهرا این نسخه را تأیید کردهاند و شهرت بینالمللی پیدا کرده است.
با سلام و ارادت خدمت دوستان تراث پژوه
به نظر می رسد در مفهوم این دو کلمه «عرض و دیده شد» توجه کافی نشده است. این کلمه ارتباطی به نوشته بالا ندارد و مربوط به نسخه می شود. و علت آن این است کتابخانه ها چون تحت نظارت حاکم و دولت وقت بوده اند و نوعا متولی وقف نیز بر آنها نظارت داشت. هر از چند وقتی، متولی از اموال کتابخانه بازدید و اموال آن را از جمله نسخ خطی را کنترل می کرد. و عبارت «عرص» در این موارد نوشته می شد. یعوی این نسخه به محضر من که متولی هستم توسط مسوول کتابخانه عرض شد و بنده هم آن را دیدم. همین. یعنی نوعی بازدید و بارزسی اموال بود.
ضمنا نسخه مورد بحث ظاهرا از کتابخانه آستان قدس رضوی باشد چون این نسخه ها را شاه عباس صفوی در سفری که در معیت شیخ بهایی به آستان بوسی امام رضا (ع) رسیده اند، وقت کرده اند. و عبارت شیخ بهایی که (نسخه های تصحیح شده از دیوان امام) موجود است می تواند دلیلی بر آن باشد.
با درود و سپاس فراوان
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com