این عمودی نویسی در حاشیۀ متن نسخه سه دلیل دارد: نخست؛ صورت صحیح عبارتی مغلوط یا پس و پیش شده در متن، 2ـ افتادگی و جا ماندگی در متن نسخه، که معمولا با علامت ارجاع به حاشیه ارجاع داده شده است. 3ـ توضیح یا تکمله بر متن نسخه، به نظر می رسد با توجه به عدم خط خوردگی در متن، باید توضیح یا جاافتادگی در متن نسخه باشد، در زمینه آنچه چسب نامیدید، این را کاغذ چسبان دو لبه مینامند، در مرمت نسخه، مشخص است نسخه مزبور در قسمت حاشیۀ راست افتادگی داشتهريال و کاغذ چسبان را ادامه دادند، برای خواندن عبارت به این شیوه ها میسر نیست، یا از ابزارهای کامپیوتری استفاده کنید، یا باید دو لبۀ رو و پشت کاغذ بررسی شود تا دقیقا معلوم شود عبارت، اگر به اصل نسخه دسترسی پیدا کنید به سهولت بیشتری میتوانید بخوانید عبارت مذکور را
1. در بخش فهرست الفبايي اختصاراتي آمده كه با علامت مساوي عناوين كامل آنها روشن ميگردد: ارجـ"= أرجوزة؛ ر"= رسالة؛ ش"= شــرح؛ قـ"= قصيدة؛ قصـ"= قصائد؛ ك"= كتاب؛ مـ"/ مختـ"= مختصر؛ مقـ"= مقالة؛ مقد"= مقدّمة؛ منـ"= منظومة.
2. در بخش فهرست الفبايي مؤلفان رموز و علائمي آمده كه تا حدّ ممكن اينجا به معرّفي آنها ميپردازيم: علامت اگر قبل از اسمي بيايد، نشان ميدهد كه نام مذكور الزاماً مؤلّف نيست و ممكن است كاتب نسخه بوده باشد و نيز چنانکه همين علامت بعد از شماره نسخه بيايد، نشانگر تكرار اين اسم در اين نسخه و نسخههاي ديگر است؛ علامت گوياي تاريخ حيات و زنـده بودن مؤلّف يا كاتب نسخه در اين تاريخ است؛ علامت گوياي تاريخ كتابت نسخه بوده و اين كه برخي جاها اين علامت نيامده نشان ميدهد كه نسخه فاقد تاريخ استنساخ بوده است؛ علامت نشانگر تاريخ تقريبي و تخميني كتابت نسخه است كه به صورت قرن و سده نوشته شده است؛ علامت بيانگر تاريخ وفات مؤلّف يا كاتب است.
ترجمه تفسیر
در عصر صفوی و با اهتمام فخرالدّین علی بن حسن زواره ای ـ شاگرد غیاث الدّین جمشیدگازر ـ در راستای ترجمه متون مذهبی به فارسی، تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام نیز به فارسی ترجمه شد که تراجم نگاران آن را در زمره آثار ارزشمند او بر شمرده اند. میرزا عبداللّه افندی که در عصر صفویه می زیسته، می نویسد:
زواره ای تفسیر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را به فرمان شاه طهماسب صفوی از عربی به پارسی برگردانیده است و من این ترجمه را در قصبه لنگر ـ از حوالی تربت جام ـ دیده ام و نسخه ای از آن نزد افراسیاب خان موجود است.2
شیخ آقا بزرگ دو ترجمه دیگر از این تفسیر را معرّفی کرده است؛ ترجمه تفسیر عسکری از میرزا ابوالقاسم حسینی ذهبی شیرازی ـ از علمای قرن سیزدهم ـ و ترجمه تفسیر عسکری از مولا عبداللّه بن نجم الدّین، (متوفّای 1311 ق.). مشهور به فاضل قندهاری3.
میرزا محمّدعلی مدرّس تبریزی، نوزده اثر از ترجمه ها، خلاصه ها و تألیفات علی بن حسن زواره ای را برمی شمارد و ترجمه این تفسیر را به عنوان پنجمین نوشته وی معرّفی می کند.4
اما آنچه که از نظر این شرح حال نگاران دور مانده، این است که علی بن حسن زواره ای برای آثاری که به فارسی برمی گرداند، نامی اختیار می کرد و ترجمه این تفسیر را نیز «آثارالأخیار» نامید. چنانچه نسخه خطّی آن ـ که در کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهّری موجود است ـ با همین نام، فهرست شده است.5
در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نیز نسخه ای خطّی از آن، تحت عنوان «آثارالأخیار» به خطّ نستعلیق 17 سطری و با 270 ورق به شماره 1432 موجود است که در سال 1265 ق. تحریر شده و رجبعلی نامی در مرداد 1316 ق. آن را وقف این کتابخانه کرده است.
در مقاله، چه لاتین و چه فارسی، برای ارجاعات معمولا عنوان مقاله داخل علامت " " نهاده میشود با این فرق که در لاتین علامت مذکور در شروع عنوان، علامت دو ویرگول (= علامت نقل قول) به سمت بالا مانند دو ویرگول فارسی کنار هم و در انتهای عنوان، دو ویرگول به سمت پایین مانند دو ویرگول لاتین کنار هم. متاسفانه در تلگرام علامت مذکور را مانند فارسی نشان میدهد
این علامت روی این صفحه و در کنار این مصراع به احتمال زیاد برای این است که این مصراع از نظر وزن مشکل دارد و کاتب یا دیگری با زدن علامت ضربدر آن را مشخص ساخته است.
به نظر این علامت + نیست و از ظاهر نسخه پیداست که بعدا اضافه نشده است اگر اشتباه نکنم اصطلاح آن ترقین است و به این معنی است که وقتی کاتب سهوی انجام می داده و حرفی را اشتباه می نوشته روی آن خط می کشیده است که خوانده نشود . در اینجا نیز احتمالا کاتب روی ی در کلمه "شهی" به اشتباه علامت الف مقصوره گذاشته و بعد برای اینکه مانند عیسی کسی آن را "شها" نخواند دست به ترقین زده است
1. در بخش فهرست الفبايي اختصاراتي آمده كه با علامت مساوي عناوين كامل آنها روشن ميگردد: ارجـ"= أرجوزة؛ ر"= رسالة؛ ش"= شــرح؛ قـ"= قصيدة؛ قصـ"= قصائد؛ ك"= كتاب؛ مـ"/ مختـ"= مختصر؛ مقـ"= مقالة؛ مقد"= مقدّمة؛ منـ"= منظومة.
2. در بخش فهرست الفبايي مؤلفان رموز و علائمي آمده كه تا حدّ ممكن اينجا به معرّفي آنها ميپردازيم: علامت اگر قبل از اسمي بيايد، نشان ميدهد كه نام مذكور الزاماً مؤلّف نيست و ممكن است كاتب نسخه بوده باشد و نيز چنانکه همين علامت بعد از شماره نسخه بيايد، نشانگر تكرار اين اسم در اين نسخه و نسخههاي ديگر است؛ علامت گوياي تاريخ حيات و زنـده بودن مؤلّف يا كاتب نسخه در اين تاريخ است؛ علامت گوياي تاريخ كتابت نسخه بوده و اين كه برخي جاها اين علامت نيامده نشان ميدهد كه نسخه فاقد تاريخ استنساخ بوده است؛ علامت نشانگر تاريخ تقريبي و تخميني كتابت نسخه است كه به صورت قرن و سده نوشته شده است؛ علامت بيانگر تاريخ وفات مؤلّف يا كاتب است.
فرهادی، مردم شناس، با سابقه ای نسبتا طولانی در حوزه مردم شناسی، هنر، صنعت و بومی گرایی، فعالیت علمی مستمر داشته است. این مجموعه 700 صفحه ای هم با عنوانی که دارد، بر اساس نظریه نوسازی ـ بوم گرایی به مباحث مختلف از صنعت تا دیگر تحولات در کشاورزی و ... مباحثی را ارائه کرده است. مقاله نخست آن «به راه بادیه رفتن» کاملا ضد غربی است، و از این طریق یافتن راهی در شرق. سالها سردبیر مجله علوم اجتماعی هم بوده. از این که تفکر بوم گرایانه ضعیف است ناراحت است، اما از برخی از عملکردهای پژوهشی در جهاد کشاورزی و نقاط دیگر خوشحال. با این منظر، آثارش خواندنی است، هرچند به نظر می رسد بیهوده در جدال غربی ـ شرقی افتاده است. در هر دو تمدن، نقاط ضعف و انحراف هست، اما تمدن راه خودش را می رود، داد و ستد هم دارد و نباید نگران بود.
@shafiei_kadkani
ــ
پوستکندهتر بگویم:
جمهوری اسلامی، فاقد نگاهِ کلانِ فلسفی به هنر و زیبایی است تا آنجا که شنیدن بهترین مدایح حضرت رسول را، در شعر احمد شوقی، از حنجرهٔ بزرگترین نابغهٔ آواز عصر، ام کلثوم، حاضر نیست بشنود و آن را «حرام» میداند. این چنین جهانبینیی، نمیتواند میدان جاذبهای عظیم باشد و هر چه خوب و زیباست از سراسر جهان جذب کند.
هر کسی ممکن است، علتی و یا عللی برای فروماندگی جوامع اسلامی داشته باشد، من هم درین باره نظر خودم را دارم. به نظر من دو چیز عامل این فروماندگی است و آن دور شدن از دو نقطه از زندگینامه و رسالت پیامبر است:
۱) دوری از ملاحظات اقتصادی پیامبر و مبارزهٔ شدید او با فقر
۲) دوری از جهان جمالشناسی و خلق زیبایی در سیرهٔ حضرت رسول است که بخش اعظم آن در قرآن کریم و سخنان آن حضرت تجلی دارد.
دو مرکز اصلی «جاذبه»های اسلام، قرنهاست که در محاق است: زیبایی و درک زیبایی، مبارزه با فقر در جامعه. پیروزی پیامبر و اسلام، فقط در همین دو «جاذبه» بوده است؛ دیگر شبکهها زیر مجموعهٔ این دو «جاذبه»اند اصلاً این دو به مثابهٔ «جسم» و «جان»اند که از هم تجزیهناپذیرند. جسم، اقتصاد است و جان زیبایی.
@litera9
"خوشبخت مردن" اولین رمان آلبر كامو است. رمانی كه در سن ۲۵ سالگی نویسنده نوشته شد، ولی ۱۱ سال بعد از مرگ او به چاپ رسید. برخی معتقدند این اثر از نظر خود کامو ضعیف بوده و به همین دلیل در زمان حیاتش، هیچ گاه در قفسه كتابفروشیها جای نگرفته است.
موضوع این كتاب در مورد جستجوی «شادی و خوشبختی» در زندگی و توانایی افراد برای خلق آن است. نویسنده با روایتهایی كه گاه غیر پیوسته به نظر میآیند، در صدد است نشان دهد رسیدن به شادی، مستلزم صرف زمان و شاید پول است. شخصیت اصلی اين رمان پاتریس مورسو نام دارد. جوانی كه فردی را به قتل میرساند و با اموال وی به جستجوی خوشبختی میرود.
رمان در دو قسمت نوشته شده است. بخش ابتدایی زندگی مورسو را به نمایش میگذارد و نویسنده در قسمت دوم، روایتگر سفر این شخص به اروپا است. سفری كه در ظاهر برایش خوشبختی به همراه میآورد و مورسو در نهایت با همین احساس خوشبختی از دنیا میرود. منتقدان بر این باورند این رمان از سویی یک اثر ادبی مستقل و همچنین شروعی و مقدمهای برای نوشتن رمان «بیگانه» محسوب میشود. آثاری كه با اختلاف دو سال نوشته شدند و شخصیت اول هر دو اثر، «پاتریس مورسو» نام دارد.
«این رمان كامو، پیش از این با عنوان «مرگ خوش» با ترجمه علیرضا طاهری و احسان لامع هم به چاپ رسیده است.
فرهادی، مردم شناس، با سابقه ای نسبتا طولانی در حوزه مردم شناسی، هنر، صنعت و بومی گرایی، فعالیت علمی مستمر داشته است. این مجموعه 700 صفحه ای هم با عنوانی که دارد، بر اساس نظریه نوسازی ـ بوم گرایی به مباحث مختلف از صنعت تا دیگر تحولات در کشاورزی و ... مباحثی را ارائه کرده است. مقاله نخست آن «به راه بادیه رفتن» کاملا ضد غربی است، و از این طریق یافتن راهی در شرق. سالها سردبیر مجله علوم اجتماعی هم بوده. از این که تفکر بوم گرایانه ضعیف است ناراحت است، اما از برخی از عملکردهای پژوهشی در جهاد کشاورزی و نقاط دیگر خوشحال. با این منظر، آثارش خواندنی است، هرچند به نظر می رسد بیهوده در جدال غربی ـ شرقی افتاده است. در هر دو تمدن، نقاط ضعف و انحراف هست، اما تمدن راه خودش را می رود، داد و ستد هم دارد و نباید نگران بود.
👆این مطلب عجیبی است و به نظر من برداشت نادرستی است از مضمون عبارت "خذ بما خالف العامه ". اینجا در بحث تعارض است و این ربطی به این ندارد که آنها عمدا مخالفت فتوای حضرت را مد نظر داشته اند. حضرت می فرماید در جایی که دو حدیث متعارض به تو رسیده (آن هم با حفظ مراتب پیشنهادی برای حل تعارض اخبار) در میان دو حدیث یکی موافق عامه و دیگری مخالف عامه آن مخالف را بگیر چرا که از وجود این دو دسته حدیث معلوم می شود حضرات ائمه طاهرین با وجود شهرت فتوای عامه (آن هم فتوای غالب و حاکم و الا نه هر فتوای مخالف در میان عامه غیر حاکم) گرچه جایی تقیه فرموده باشند اما جای دیگری با عنایت به آن فتوای مخالف عامه خواسته اند فتوای خود را آشکار کنند. در واقع در نفس چنین مواردی اصلا وجود چنین نقل های متعارضی نشان می دهد که فتوای امام همانی است که با وجود تقیه ها و فشارها و با مخالفت با فتوای عامه ارائه کرده اند. به تعبیر دیگر در چنین مواردی اگر حتی ما این نص را هم نداشتیم عرف عقلایی و ظن تاریخی حکم می کرد که روایت موافق با فتوای عامه را نظر امام ندانیم و آن دیگری که مخالف است را فتوای او بدانیم چرا که نفس وجود آن روایت مخالف نشان می دهد حضرات ائمه اصرار داشته اند بر نقل فتوای خود با وجود فتوای موافق عامه و شهرت آن. بنابراین به نظر من این برداشت کاملا نادرست است.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
چاپ اول این کتاب سال 1388 انجام شده بود و اکنون چاپ دوم منتشر شده است. شرح پشت جلد در باره این کتاب این است:
سیره نگاری علمی است میان تاریخ و شرح حال نویسی، با این قید که اساس آن شرح حال نویسیِ یک چهره مقدس است، چهره ای که برای شناخت آن، همزمان باید ملاحظه تاریخ و دین را کرد. این دانش، به مرور، و به تناسب سطح فهم مخاطبان، با رویکردهای مختلف ارائه شده است. در یک دوره تاریخی، سیره نگاری با قصه خوانی ترکیب شده و بیش از پیش مورد استفاده مخاطبانی قرار گرفته است که سخت علاقه مند سبک های داستانی و در عین حال مقدس و دینی بوده اند. در این زمینه، متن های چندی از قرن های ششم هجری به بعد شکل گرفته است. ذَروة العلیا یکی از این متن هاست که شاید اساس آن در قرن پنجم به عربی پدید آمده و بعدها به فارسی ترجمه شده است. از این کتاب نسخه های چندی در دست است که دست کم دو تحریر متفاوت دارد. آنچه ملاحظه می فرمایید ترکیب این دو متن و ارائه یک سیره نبودی ـ داستانی است که گرچه از نظر تاریخی قابل استناد نیست، اما از نظر ادبی و نیز شناخت باورهای رایج مذهبی ـ تاریخی بسیار مهم است.
ضبطی معیوب در دیوان قطران تبریزی
زنده یاد حاج محمد نخجوانی (مصحح دیوان قطران تبریزی) ضمن توضیحی که در مقدمه ابراز داشته، اغلاط و نادرستیهای ضبط نسخ و نکات نامفهوم را با علامت ؟ نشان کرده است. (قطران1362: هجده)
هر دو مصراع بیتی که در زیر می آید، همراه با علامت سؤال آمده (همان: 90) و شکل درست آن بر ایشان مکشوف نبوده است:
گر کند بلبل به الحان خوش او را مادحی
باز او را گل خدای عرش در قرآن کند
نسخۀ دیوان قطران به شمارۀ 4099 در مجلس، مورخ سال 1207 ق (برگ13) و نسخۀ دیگری از اشعار قطران به شمارۀ 2477 کتابخانۀ مجلس با تاریخ 1206 ق (برگ13) نیز مؤید همین ضبط هستند.
لیکن این بیت در برخی فرهنگها به شکلی دیگر به چشم می خورد؛ گویا ابتدا صاحب فرهنگ جهانگیری است که بیت فوق را ذیل لغت باد، در معنای مدح، ثنا و تعریف به شکل زیر ثبت کرده است که صورتی مقبول تر دارد:
گر کند بلبل به الحان در مر او را باد چیست
باد اصل او خدای عرش در فرقان کند
(انجو شیرازی 1351: 1/ 180)
رشیدی نیز در فرهنگ خود، بیت بالا را ذکر کرده است. (تتوی 1337: 215)
همین بیت با اندک تغییری، در فرهنگ انجمن آرای ناصری- که بی شک هدایت نسخی جز نسخ نخجوانی داشته و در ثبت اشعار قطران در این فرهنگ و نیز مجمع الفصحا از آن بهره برده است- دیده می شود؛ با این تفاوت که در آن « ... در سر او را باد ...» آمده است. (هدایت 1288: 61)
به نظر می رسد کاتبی واژۀ باد را دشوارفهم دانسته و به گمان خود، با تغییر باد به مادح، سعی در آسان کردن فهم آن در نظر مخاطب داشته است. هرچند شکل کتابت «بادچیست» (با در نظر گرفتن بی نقطه بودن یا کم نقطه بودن آن در متون متأخر) با «مادحی» نیز دارای شباهت است
.
صورت کامل مقاله را در فرسته بعدی مطالعه فرمایید:
از مقالۀ تکمله ای بر دیوان قطران تبریزی
نویسنده: محسن شریفی صحی
مجلّه آینۀ میراث شماره 58
t.me/Safinehyetabriz
با سلام خدمت همۀ اساتید ارجمند. حضرت استاد موسوی تهرانی ـ حفظه الله ـ از قول مرحوم آسید هاشم تهرانی ـ رحمه الله ـ نقل می-فرمودند که یکی از علمای نجف ادعا کرده بود: من می-توانم تمام فقرات زیارت جامعه را با تواتر ثابت کنم (البتّه معلوم نیست تألیفی به این شکل داشته، یا فقط از باب اشراف بر احادیث چنین می-گفته است). به هر روی، اگر رفقا از این تألیف یا اثری مشابه آن اطلاع دارند با توجه به اینکه این زیارت شریف را مرحوم صدوق و شیخ طوسی ـ که یکی چهرۀ شاخص مکتب قم و دیگری پرچمدار مکتب بغداد است ـ هر دو نقل فرموده-اند ـ که این خود نشانگر نهایت مقبولیّت آن در هر دو مکتب است ـ و از آنجا که به جرأت می-توان این زیارت شریف را شاخص تفکّر شیعه در مقام تبرّی و تولّی دانست، لطف فرموده اطلاع رسانی کنند، شاید توفیق رفیق راه گردد و اثر یاد شده با تحقیقی در خور عرضه شود.
از عصر حضور تا به امروز، فرمایشات معصومین ؟عهم؟ درباره¬ی راویان، به تناسب سبب اعتماد یا عدم اعتماد اصحاب و فقهای شیعه به افراد در پذیرش نقل قولها به خصوص احادیث اهل بیت ؟عهم؟، می¬گشت. در این نگاشته مؤلف سعی کرده است با تتبعی وسیع، شواهدی از به کارگیری روایات معصومین علیهم السلام در توثیق و تضعیف راویان، توسط فقها نشان دهد. در ادامه با طرح دو نظر از فقهای معاصر مبنی بر ناکارآمدی روایات معصومین علیهم السلام در این عرصه در برخی از موارد به جهت شرایط اجتماعی معصومین علیهم السلام و ملاحظاتی که در فرمایشاتشان مد نظر قرار میدادند، به نقد و بررسی آن دو نظر پرداخته است. نگارنده ضمن آنکه ابهامهای متعدد این چنین نظراتی را نشان داده، به تناقضات صاحبان نظر نیز اشاره کرده و با شواهدی از مضامین روایات، سعی نموده است تا ناتمامی مبنا و نظر مذکور را تبیین نماید.
#تازه_های_نشر
#معرفی_کتاب
#حدیث_پژوهی
#پژوهشکده_معارف_اهل_بیت_علیهم_السلام
#سید_محمد_مهدی_طاهایی
@hadith_maaref
با سلام.مجدد.دوستان در این تصویر تو متن مولف در خط دوم " بالاولیا "بالای آن علامت زده و در خط سوم عبارت"لامره و حکمه "علامت زده و در حاشیه اگر اشتباه نکنم نوشته " لاهل تمکن منهم ،سبحانه و تعالی "حالا باید با اینکه هر دو عبارت علامت دارن باید کلمات حاشیه به کدومشون اضافه کنم .ممنونم .
سلام بر شما. توجه داشته باشید که این کلمه در اینجا وقف نیست. اگر در جای دیگر موضوع وقف آمده باشد، امری است علیحده.
شیراحمد و میراحمد هر دو محتمل است.
کلمهٔ پسرزادهها هم محتمل است و ابتدا در نظر من هم همین آمد.
این احتمال را نیز از نظر نمیتوان دور داشت که فهرستنویسان هم براساس همین متن، موضوع وقف و اسم شیراحمد را آورده باشند. نویسنده میگوید این کتاب متعلّق به دیگران است. نمیتواند اموال دیگران را وقف کند!
صفحه ایست پر شده با حروف مقطع اگر به حالت رمز باشد که دو طرف فرستنده و گیرنده از مفاد آن اطلاع دارند البته ممکن است رمز گشایی بشود با تامل. در صورت دیگر ممکن است از صفحه های جفر باشد و یا حالت فال داشته باشد و برای استکشاف امور بکار میرود خارج از این موارد نیست و برای اظهار نظر قطعی باید قبل و بعد صفحه یا فرضاً اسم کتاب را دانست. این نظر فقیر است تا نظر اساتید چه باشد
با سلام و عرض ادب، افتادگی در متن را مد نظر قرار داده است.
به عنوان مثال در یک صفحه دو بیت از ابتدا نوشته و دو بیت از انتها نوشته و ابیاتی که در میان این چهار بیت قرار دارند را در پاورقی عنوان کرده که افتادگی دارند، امّا در نسخه اصل این افتادگی اصلاً دیده نمیشود.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com