هیچ ؟؟؟ من و ها؟
گریه بچنگ است چشم شب ؟؟
شمع حرارت ابروانت مکه ؟؟
نگاره المکیه: ابوزيد درحالي ترسيم شده است كه رداي آبي بر تن دارد و جواني به دنبال او راه مي رود و درختي تنومند بر اين دو سايه افكنده است. اگرچه اين نگاره ويژگي هايي دارد كه آن را از ساير نگاره ها متمايز مي كند، در آن هيچ نشانه اي از مكّه و حج ديده نميشود؛ فقط ابوزيد و جوان همراهش ترسيم شده اند.
?????
@persian_painting
ادامه دریافتهای دفتر چهارم 4
حکایت عاشقی که از داروغه به باغی گریخت و معشوق را آنجا یافت 2
چون در آمد خوش در آن باغ آن جوان
خود فرو شد پا به گنجش ناگهان 52
به باغ وارد شد ،ناگهان به گنجی برخورد ؛به معشوق رسید.
مر عسس را ساخته یزدان سبب
تا ز بیم او دود در باغ،شب 53
خداوند داروغه را سبب وصال به معشوق و ورود به باغ کرده بود.
بر همه زهر و بر او تریاق بود
آن عوان پیوند آن مشتاق بود
داروغه برای همه مانند زهر بود اما برای او تریاک و پادزهر شد.
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد،این را هم بدان
جهان مادی مورد نظر مولاناست.
بد و شر مطلق در جهان نیست.نسبی است.
زهر مار،آن مار را باشد حیات
نسبتش با آدمی باشد ممات
زهر مار موجب زندگانی برای مار و موجب مرگ برای ماست.
خلق آبی را، بود دریا چو باغ
خلق خاکی را بود آن مرگ و داغ69
آبزیان دریا را چون باغ مفرح می دانند.
زید اندر حق آن شیطان بود
در حق شخصی دگر ،سلطان بود
در اینجا مولانا این نسبی بودن را به برداشت ها و قضاوت های ما از افراد می کشاند و نتیجه زیبایی می گیرد.
زید در نظر فردی مانند شیطان است اما در نظر فرد دیگر سلطانی با کمال.
آن بگوید :زید صدیق سنی است
وین بگوید :زید گبر کشتنی ست 72
یکی می گوید زید امینی بزرگوار است.
و دیگری می گویدکافر واجب القتل است.
گر تو خواهی کو تو را باشد شکر
پس ورا از چشم عشاقش نگر 74
اگر می خواهی بندگان و آفریدگار در نظر تو شیرین و محبوب باشند آنها را از دیده پروردگار که عاشق آنهاست نگاه کن
در این دیدگاه هیچ ناراحتی ای در انسان از انسانها وجود نخواهد داشت.
چشم خود بر بند زآن خوش چشم،تو
عاریت کن چشم از عشاق او76
به انسانها از چشم دوستداران آنها که خداوند در راس آن است نگاه کن.
بلک از او کن عاریت چشم و نظر
پس ز چشم او به روی او نگر77
فنای کلی آن است که از نگاه خود هم فانی شوی.
یعنی در مرحله فقر هیچ شوی و نگاهی هم برایت نمانده باشد.
پس از آن در فنا با نگاه خداوند به او نگاه کنی ؛آنجاست که خداوند دیده می شود.
چشم او من باشم و ، دست و دلش
تا رهد از مدبری ها مقبلش 79
اشاره به حدیث معتبر در نزد شیعه و سنی:
بنده من با نمازهاي نافله به من نزدیک می شود به طوری که من چشم او می شوم که با آن می بیند و ....
@arameshsahafian
دوستان و سروران. سوالی در باب حواشی نسخ شعری دارم. تا جایی که می دانم سنت حاشیه نویسی در فرهنگ اسلامی بسیار کهن و غنی است. حواشی گاه متن را تفسیر و یا واژگان آن را معنی می کنند. گاه یادداشت مصحح یا خواننده را در بر دارند و گاه اثر کامل دیگری را در حاشیه صفحات ثبت می کنند. مورد تفسیر و معنی و یادداشت به گمانم بیشتر در نسخ قرآنی و علمی دیده می شود. در نسخ ادبی نقش حاشیه چیست؟ آیا ممکن است که حاشیه الزاما ارتباط مستقیمی با متن اصلی نداشته باشد؟ آیا مثالی از حواشی که بی ارتباط به متن اصلی هستند در ذهن دارید؟ اگر مرجعی درباره عملکرد حواشی در متون شعری معرفی بفرمایید بسیار متشکر می شوم. (مورد سوالم به ویژه نسخ شعری حدود قرن ۹ است اما در حالت کلی هم هر راهنمایی مورد امتنان است.)
? خطوط الحاقی
? یکی از امور بسیار شایع که افرادی که با نسخ خطی سر و کار دارند به راحتی می پذیرند، خطوط الحاقی است که ابتدا در حاشیه بوده و بعد داخل در متن شده است.
یک زمانی کتاب کافی را با برخی از نسخ مقابله می کردم، دیدم در زیر احمد بن محمد ها با خط ریز (بن عیسی) و در برخی موارد (بن خالد) نوشته شده است. ابتدا خیال نمودم که این سقط است، اما بعدا متوجه شدم که این خطوط نوشته های کسی است که نسخه را مطالعه نموده است. شخص بعد از مطالعه به عنوان حاشیه، در توضیح و تفسیر احمد بن محمد ها در زیر آنها (بن عیسی) و در برخی جاها (بن خالد) را نوشته است تا بگوید که مراد (احمد بن محمد بن عیسی) و در برخی جاهای دیگر (احمد بن محمد بن خالد) است. این به عنوان حاشیه بوده است، اما ناسخ بعدی متوجه حاشیه بودن آنها نشده و از این رو آنها را در متن وارد نموده است.
? در خیلی از جاهای دیگر نیز این اتفاق افتاده است که مطلبی در نسخه ای از کتاب است که در نسخ معتبر او نیست و یا اصلا بر خلاف روش نویسنده است. مثلا مطالبی در برخی از نسخ رجال مرحوم شیخ است که در نسخ معتبر وجود ندارد، و اصلا با روش مرحوم شیخ سازگار نیست.
یک زمانی دیدم در یک جایی در رجال مرحوم شیخ، عبارت «قبره بسمرقند» نوشته شده است، در حالی که ایشان به شکل کوتاه فقط اسماء اشخاص را ذکر می کنند. در هیچ جایی مرحوم شیخ این کار را نکرده است، بخصوص در قسمت هایی که فقط در صدد ذکر فهرستوار اسماء است.
بعدا مشخص شد که خواننده این کتاب در حاشیه، این عبارت را که در نسخه ها نیز وجود نداشته، نوشته است، و ناسخ بعدی به اشتباه در متن وارد کرده است.
?درس خارج اصول آیت الله سید موسی شبیری زنجانی، تاریخ: 23 اردیبهشت 1396
@zobdatolfavaed
با عرض سلام و احترام. لطفا عنوان دقیق و مولف را بفرمایید. چشم. در کانال ها جستجو می شود.?
همیشه حق با مهدی است و مهدی با حق و هیچ باطلی بر او غالب نیست و همیشه او غالب بر باطل است.
حاشیه های غیر مدونه علمای شیعه
در چند سده نخست حاشیه نویسی بر کتاب ها معمول نبوده. کما اینکه بر نسخه های خطی هم معمولا حاشیه نوشته نمی شده. به تدریج هم حاشیه نویسی بر کتاب ها به عنوان تعلیقه نگاری و شرح نگاری مرسوم شد و هم طالب علمان و عالمان بر نسخه های خطی در هنگام قرائت نسخه ها حاشیه می نوشته اند. بسیاری از این حاشیه ها بعدا شکل مدون می یافت. اما در مورد بسیاری دیگر همچنان حالت غیر مدون داشت و صرفا بر روی نسخه های شخصی باقی می ماند. امروزه هزاران نسخه داریم در حوزه های مختلف فقه و اصول و کلام و فلسفه و حدیث و علوم قرآنی و غیره که حاشیه های غیر مدون دارند. در سده های اخیر این حاشیه نویسی های غیر مدون خیلی مرسوم بوده و در مواردی هم در شرح حال نویسی های خودنوشت به وجود این حاشیه های غیر مدونه اشاره می رفته است. یکی از کارها شناسایی این حاشیه های غیر مدونه و تهیه فهرستی از آنهاست. متأسفانه در فهرست نویسی ها عموما به این حاشیه ها توجهی نمی شود.
حاشیه های غیر مدونه علمای شیعه
در چند سده نخست حاشیه نویسی بر کتاب ها معمول نبوده. کما اینکه بر نسخه های خطی هم معمولا حاشیه نوشته نمی شده. به تدریج هم حاشیه نویسی بر کتاب ها به عنوان تعلیقه نگاری و شرح نگاری مرسوم شد و هم طالب علمان و عالمان بر نسخه های خطی در هنگام قرائت نسخه ها حاشیه می نوشته اند. بسیاری از این حاشیه ها بعدا شکل مدون می یافت. اما در مورد بسیاری دیگر همچنان حالت غیر مدون داشت و صرفا بر روی نسخه های شخصی باقی می ماند. امروزه هزاران نسخه داریم در حوزه های مختلف فقه و اصول و کلام و فلسفه و حدیث و علوم قرآنی و غیره که حاشیه های غیر مدون دارند. در سده های اخیر این حاشیه نویسی های غیر مدون خیلی مرسوم بوده و در مواردی هم در شرح حال نویسی های خودنوشت به وجود این حاشیه های غیر مدونه اشاره می رفته است. یکی از کارها شناسایی این حاشیه های غیر مدونه و تهیه فهرستی از آنهاست. متأسفانه در فهرست نویسی ها عموما به این حاشیه ها توجهی نمی شود.
دنباله يادداشت ها درباره ملا امين استرابادي (2): آيا ملا امين حاشيه ای بر انموذج العلوم ملا جلال دارد؟
در فهرست آستان قدس و بر اساس نسخه ای از مجموعه موقوفات ابن خاتون حاشيه ای بر انموذج العلوم به ملا امين استرابادي نسبت داده شده و از آن تاريخ بيشتر کسانی که شرح احوال استرابادي را نوشته اند با اعتماد بر اين فهرست به اين کتاب به عنوان تأليفی از او اشاره کرده اند. تا آنجا که من می دانم و از فهرست فنخا بر می آيد از اين کتاب سه نسخه خطی موجود است که قديمترين آن از سال 1008 ق است در کتابخانه مرعشي، ديگری با تاريخ 1010 ق و کتابت شده در هرات و سومی همان نسخه آستان قدس است که تاريخ ندارد. من دو نسخه مرعشي و آستان قدس را تاکنون نديده ام اما بنابر گزارش فهرست فنخا اين سه نسخه نسخه های يک کتابند و در فهرست فنخا هم به عنوان نسخه های کتاب ملا امين استرابادي معرفی شده اند (نک: فنخا، ج 11 ص 362). نسخه مجلس در ضمن مجموعه مهمی است از آثاری حکمی و فلسفی. اين رساله حاشيه بر انموذج العلوم در واقع حاشیه ای است بر فائده نهم کتاب درباره تصور و تصديق. متن اين حاشيه متأسفانه هنوز منتشر نشده و حکايت از عمق دانش فلسفی و منطقی نویسنده آن دارد.
اين متن قطعا نمی تواند از استرابادي باشد و سبب اين انتساب خطا برای من روشن نيست. استرابادي البته هم آشنا با فلسفه و منطق بوده و هم با دواني و مکتب شيراز. نوشته ها و تکه های متعددی هم در اين دو زمينه دارد و در آنها به نقد و نقض آرای ملا جلال هم پرداخته است اما با اين همه او نويسنده اين متن نيست. استرابادي در آثارش معمولا به کتاب ها و رسالات ديگر خود اشاره می کند اما تا آنجا که من می دانم هيچ گاه اشاره ای به اين حاشيه نکرده است. در دانشنامه شاهی که در آن به بسياری بحث های فلسفی و منطقی پرداخته شده مطلقا اشاره ای به اين کتاب نيست. احتمالا سبب انتساب اين متن به استرابادي اين است که در مقدمه دانشنامه شاهی او کتابش را در واقع انموذجی در مشکلات علوم می داند و شايد اين سبب اشتباهی در انتساب این متن به او شده است.
يکی از نکات جالب در مورد اين کتاب که می تواند نسبت آن را به استرابادی باز به کلی مردود کند تاريخ تحرير نسخه های مرعشی و مجلس آن است که چنانکه گفتم يکی در 1008 کتابت شده و ديگری در 1010 ق و اين دومی در هرات. در تاريخ 1008 ق استرابادي هنوز در ايام جوانی خود بوده و در 1010 هم باز به همان دليل همچنان نمی توانسته نويسنده اين متن ارزشمند و مهم در منطق و فلسفه باشد. وانگهی در مورد اين نسخه دومی اين هم مهم است که اضافه شود که چنانکه گفتم نسخه مجلس در 1010 ق در هرات کتابت شده و باز همين دليل بر اين است که اين کتاب مطلقا نمی تواند تأليف استرابادي جوان باشد.
اما اگر حاشيه موجود بر انموذج العلوم از او نيست پس از کيست؟ در يادداشتی ديگر خواهم گفت که به احتمال قوی اين کتاب تأليف القاضي حبيب الله بن علي الطوسي، دانشمند امامی سده دهم و اوائل سده يازدهم است. تعبيراتی که کاتب نسخه مجلس درباره نويسنده حاشيه بر انموذج العلوم در پايان اين نسخه ابراز کرده ترديدی نمی گذارد که اين حاشيه نمی تواند تأليف ملا امين استرابادي باشد. در پايين عکس صفحه پايانی نسخه را ملاحظه می کنيد.
🔺🔻
پس مشخص شد كه اصل عمل اين گونه است: دست ها را بر روي چشم ها نهادن و اين دعا (اعيذ نور بصري….) را خواندن. و چون تسبيحات حضرت زهرا – سلام الله عليها – را با تسبيح تربت گفتن ثواب بسيار دارد، بعد از گفتن تسبيحات حضرت زهرا، تسبيح تربت را بر ديدگان نهاده و اين دعا را مي خوانيم. و اگر تسبيح تربت به همراه نداريم، دست ها را بر ديدگان نهاده و دعا را مي خوانيم.
ديده شده است كه برخي بعد از گفتن تسبيحات حضرت زهرا، مُهر را برداشته و بر چشم هاي مي گذارند. اين عمل صحيح نيست. بلكه اصل عمل همان است كه گفته شد و ما به احترام تسبيح تربت حضرت سيد الشهداء – عليه السلام – تسبيح را بر چشم نهاده و دعاي مذكور را مي خوانيم.
ادامه دارد...
🔻
🔹🔹
همیشه حق با مهدی است و مهدی با حق و هیچ باطلی بر او غالب نیست و همیشه او غالب بر باطل است.
با توجه به اینکه هیچ شرحی دیگر بر مقالات نیست خیر الموجودین است.
البته چاپ دو جلدی مقالات تا حدودی اغلاق متن کاسته و می توان با نهایه الافکار، تقریرات شیخ هاشم املی، تعالیق اغاضیا بر فواید، حاشیه کفایه اغا ضیاء _ که برخی از اساتید مشغول تصحیح ان هستند _ ابهامات آن را بر طرف کذد
🔸 خطوط الحاقی
💠 یکی از امور بسیار شایع که افرادی که با نسخ خطی سر و کار دارند به راحتی می پذیرند، خطوط الحاقی است که ابتدا در حاشیه بوده و بعد داخل در متن شده است.
یک زمانی کتاب کافی را با برخی از نسخ مقابله می کردم، دیدم در زیر احمد بن محمد ها با خط ریز (بن عیسی) و در برخی موارد (بن خالد) نوشته شده است. ابتدا خیال نمودم که این سقط است، اما بعدا متوجه شدم که این خطوط نوشته های کسی است که نسخه را مطالعه نموده است. شخص بعد از مطالعه به عنوان حاشیه، در توضیح و تفسیر احمد بن محمد ها در زیر آنها (بن عیسی) و در برخی جاها (بن خالد) را نوشته است تا بگوید که مراد (احمد بن محمد بن عیسی) و در برخی جاهای دیگر (احمد بن محمد بن خالد) است. این به عنوان حاشیه بوده است، اما ناسخ بعدی متوجه حاشیه بودن آنها نشده و از این رو آنها را در متن وارد نموده است.
💠 در خیلی از جاهای دیگر نیز این اتفاق افتاده است که مطلبی در نسخه ای از کتاب است که در نسخ معتبر او نیست و یا اصلا بر خلاف روش نویسنده است. مثلا مطالبی در برخی از نسخ رجال مرحوم شیخ است که در نسخ معتبر وجود ندارد، و اصلا با روش مرحوم شیخ سازگار نیست.
یک زمانی دیدم در یک جایی در رجال مرحوم شیخ، عبارت «قبره بسمرقند» نوشته شده است، در حالی که ایشان به شکل کوتاه فقط اسماء اشخاص را ذکر می کنند. در هیچ جایی مرحوم شیخ این کار را نکرده است، بخصوص در قسمت هایی که فقط در صدد ذکر فهرستوار اسماء است.
بعدا مشخص شد که خواننده این کتاب در حاشیه، این عبارت را که در نسخه ها نیز وجود نداشته، نوشته است، و ناسخ بعدی به اشتباه در متن وارد کرده است.
🔺درس خارج اصول آیت الله سید موسی شبیری زنجانی، تاریخ: 23 اردیبهشت 1396
@zobdatolfavaed
با عرض سلام و تحیت
به استحضار شریف مخاطبین گرامی میرساند تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ خبر و شهادتی دال بر رؤیت هلال، حتی با چشم مسلح از هیچ نقطهای در ایران و مناطق اطراف به دست نیامده است.
چنانچه در ادامه، گزارش موثقی دال بر رؤیت هلال حاصل شود، از طریق همین سامانه اطلاعرسانی خواهد شد.
گزارش تفصیلی ان شاء الله متعاقباً تقدیم خواهد شد.
به نظر میآید ترجمه منظوم متن است به ترکی ترکمانی رایج در ایران بر وزن «مفتعلن مفتعلن فاعلن». که البته به دلیل برش یا متن و حاشیه شدن، ابتدای مصرعها افتاده است.
کلام رحيما؟ ترکی
[حق یولـ]ينه چونکه قویرسن قدم
[جم با]شینه بیل کی قویرسن قدم
الخ
با عرض سلام و احترام.
اوه. ببخشید. معذرت. اصلا حواسم نبود. چشم. در آینده در فرسته ها دقت می کنم. 🙏🙏🙏🙏🙏
سلام خدمت همه اساتید و اعضای محترم گروه. سوالی در مورد تکنیک متن و حاشیه داشتم. متن و حاشیه تا انجایی که من متوجه شدم بیشتر برای نسخه هایی که حاشیه شان اسیب دیده بوده استفاده میشده و به این ترتیب حاشیه نسخه سالها بعد توسط صحافی عوض میشده. ایا از این روش برای تزیین نسخه ها استفاده می شده به این معنی که از ابتدای کتابت مثلا متن بر روی یک کاغذ نوشته شود بعد حاشیه دیگری از کاغذهای رنگ دیگر به متن اضافه شود و بعد نقاشیها یا تذهیب بر روی این کاغذ حاشیه جدید کشیده شود و سپس صحافی شود؟
سلام این رمز به معنی «ظن من این است» میباشد و مصحح متن ازین طریق حدس ها و نظریات خود رو اغلب دربارۀ ضبط صحیح یک واژه یا عبارت در حاشیه متن وارد میکند
سلام علیکم.قسمت بالایی توضیح عبارت است و با(یرید)آغازشده است به معنای منظور ومراد مؤلف.در واقع حاشیه توضیحی میباشد.
حاشیه پایینی مقداری از متن افتادگی داشته که در آنجا نوشته است.
با سلام، امکان برداشتن نوشتهی چسبیده شده به متن وجود ندارد، اگر در حاشیه بود، امکان پذیر بود، امّا چون بر روی متن پیاده شده است، امکان پذیر نیست.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com