احتراما خدمت استاد جعفريان عرض مي كنم كه هم به ظاهر و هم به قرينه "عجز و صلح " در مصرع بعد مصرع اول : چه خوش است از تو خشمي كه ... بيشتر مي شايد??
سلام علیکم
شاید منظور از حال،
"حالِ حضور" و غرضی عرفانی است.
"در نیستی کوفت تا هست شد".
یا در بیت زیر، مصرع اول اشاره به حال عرفانی و مصرع دوم اشاره به افتقار عرفانی دارد:
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
از این رو ممکن است که چه فقر و چه حال، مصادیق عرفانی داشته باشد.
ببخشید عکس اول عنوانش چیه ؟در بیان اب کشیدن شیر رب ودود در کشنزار از برای مرد یهودی درسته؟
در مصرع اول بعد از غیر از، سوا؟ در مصرع دوم دوبار منقوش تر آورده؟
مشکل در مصرع آخر عکس اول و مصرع اول عکس دوم است: چو خاتون این شنید از ... راست/ به دامش غایبانه گشت پابست
از مصرع اول این عکس هم دیشب خوانش خوبی به دست نیامد
از مصرع اول این عکس هم دیشب خوانش خوبی به دست نیامد
ای کرده مصرع اول بیت اول...باقر مصرع اول بیت دوم که احتمالا نام شاعر است تا نظر دوستان چه باشد
تصویر هلاک شدن ده هزار شیر در شهر طبریه
شهریست به مغرب آنجا عقارب باشند و به روزگار شاپور پدر خسرو پرویز، آنجا شیری پدید آمد که آنجا زیانها میکرد و میگریخت این خبر به شاپور رسید بفرمود تا بر در غاری صورت شاپور با سلاک کشیدند و هر روزه شیر آمده آن را میدرید و رمیده میرفت تا به آهستگی با آن صورت انس گرفت. روزی شاپور آن صورت را انداخته به جای صورت قرار گرفت چون شیر بیامد همان صورت همه روزه دید ملتفت نگشته دنبال کار خود رفت شاپور از عقب وی درآمده بادی در آویخت حرب بسیار با شیر کرده آخر شیر را هلاک کرد، ده هزار شیر گرد این حصار شهر درآمده شهر را احاطه کردند شاپور عاجز شد که با ده هزار شیر چه چاره کند آخر در پوست آن شیر که کشته بود درآمده به کوهی که در آن حدود بود برفت و دریاچهای در آن کوه بود رخنه کرده آب دریا زور آورده به جانب آن شیران روان شد و ده هزار شیر را هلاک کرد که اثر از ایشان نماند.
(از دستنویس عجایب المخلوقات، موزه والترز به شماره 593)
@aaadab1397farhang
تصویر دو صورت
1. به هندوستان کوهیست بر آن صورت دو شیر کردهاند از دهن هر دو آب روان شده و دو شهر در آنجاست از آن آب هر دو آبادان باشد تا خصومت افتاد و دهن یک شیر را بشکستند آب وی باز ایستاد دهن وی را از زر کردند آب نداد و آن شهر ویران بماند ( در تصویر زر شدن دهن شیر سمت راستی مشهود است)
2. صورت قیروان
به قیروان خانهای کردهاند سنگین و تختی از فیرزوه در آن صورت چینیان کردهاند از جمله چهار صورت نگاشته دست در دست یکدیگر نهاده و با یکدیگر سخن میگویند نامفهوم و ایشان جمادند و گویااَند و کس علت آن را نداند
(از دستنویس عجایب المخلوقات، موزه والترز به شماره 593)
@aaadab1397farhang
تصویر دوشیدن شیر شیر
گویند ملکی را علتی بود طبیب فرمود که شیر شیر بخورد تا از آن مرض صحت یابد مردی گفت من بیاورم در بیشه رفته دام نهاده بوزینه را جرسها در گردن کرده و بفرمود تا نفیرها زدند بیکبار شیران به این آوازها از جایگاه خود بیرون آمده در دام افتادند. شیر ماده را گرفته دوشید و به خدمت پادشاه آورده رعایتها یافت.
(از دستنویس عجایب المخلوقات، موزه والترز به شماره 593)
@aaadab1397farhang
در بلدی، بعضی از حمام ها «دهن شیر» دارد، از «دهان شیر» آب می ریزد بر زمین نجس، ولی به «دهان شیر» متصل است، آب جمع شده، پاک است یا نه؟
جواب: پاکست مادام که متصل است.
#منطق ۱٨
📌📌📌📌📌📌📌📌
تقسیمات لفظ به اعتبار وحدت یا تعدد:
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
۱.مختص:توضیحش گذشت.
۲. حقیقت و مجاز:توضیحش گذشت.
💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥
۳.لفظ واحد+معنا متعدد+تمام معنا به وضع واضع است+وضعی بر وضع دیگر سبقت نگرفته است.=مشترک.
💥💥💥💥💥💥💥💥💥
مثال:لفظ شیر(شیر جنگل،شیر خوردنی، شیر آب)
📍📍📍📍📍📍📍📍📍📍
توضیح عبارت(وضعی بر وضع دیگر سبقت نگرفته)
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
مراد سبقت زمانی نیست یعنی اینطور نیست که مشترک به لفظی گفته شود که برای معانی متعدد در یک زمان وضع شده باشد.(مثلا اینطور نیست که لفظ شیر ، اول برای حیوان جنگلی ، و بعدا برای شیر خوردنی و بعدا برای شیر آب ، وضع شده باشد.)
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پس مقصود چیست؟
مقصود این است که نسبت لفظ واحد به معانی متعدد ، یکسان است یعنی ارتباط لفظ با یک معنا بیشتر از معنای دیگری نیست.(یعنی این طور نیست که وقتی لفظ شیر را میگویند، اول ذهن به سوی شیر جنگل برود وبعدا سراغ معانی دیگر)به عبارت دیگر ، تبادری(سرعت گرفتن یک معنی نسبت به معانی دیگر) وجود ندارد.
در فارسی به معنی آب پنیر است.
شیر ماده مرکب القوی است.
عبارت است است آب شیر متجبن منجمد شده که بعد انجماد رطوبت خود را خارج ساخته
کاش سهراب اینگونه میگفت:
آب را گل نكنید
شاید از دور علمدار حسین
مشك طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
میرسد تا كه از این آب روان
پر كند مشك تهی
ببرد جرعه آبی برساند به حرم
تا علی اصغر بی شیر رباب
نفسش تازه شود و بخوابد آرام...
مصرع اول:
سروش غیبم گفت این از پی تاریخ
مصرع دوم:؟
ترتیب ابیات صحیح است
مصرع اول فلک دارد و مصرع دوم افلاک
مصرع سوم و چهارم هر دو با آیا شروع میشوند و یکی آب دارد و یکی خاک
شکل رباعی هم همینگونه صحیح است
صائب بسیار از ((شیر ماهتاب ))استفاده کرده،،از شیر ماهتاب بریدم کتان خویش
قدیم سر خروجی آب لوله کشی یکی از قناتهای تهران، تندیس شیر بود. وقتی مردم برای برداشتن آب به آنجا میرفتند میگفتند: رفتیم از سرِ شیر آب آوردیم.
این گونه «شیر آب» وارد زبان فارسی شد.
📚 @ketabsabzz ☘
🔻چرا به سر لوله آب میگوییم شیر؟
🔸درقدیم برسر خروجیهای آب لوله کشی تهران سر شیر می گذاشتند و مردم هر وقت برای برداشتن آب به آنجا میرفتند، می گفتند:رفتیم از سر شیر آب آوردیم
🎈کانال یزدی ها
@yazdinews
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com