گفتگوهای تراثی

سلام بر دوستان فرهیخه‌ام!
هرچند بازکردن پرونده‌ای که مصلحتی در گشایشش نیست خیلی معقول نیست اما از آنجا که برخی از همراهان این گروه یک طرفه به قاضی رفته بودند بهتر است چند کلامی با اقای باباپور همراه شویم. سخن بنده این است اگر نقدی و نظری هست باید محرتمانه باشد و متاسفانه چند سطر اغازین اصلا اینگونه نبودند: یاعلی!

سلام . سپاسگزارم .
گاهی دریافت ریشهء وزن خالی از صعوبت نیست .
اگر از بحر وافر باشد پایهء وزن : مفاعلتن است ، و اگر از بحر کامل باشد متفاعلن است که بر اثر زحافات به مفاعلاتن بدل شده .
البته آگاهی بنده در حد آشنایی با عروض است ، نه بیشتر . و شایسته است قول فصل را اساتید گرامی بفرمایند .

اگر آن را از بحر وافر بدانید : معقول مرفل میشود .

درود بر دوستان ، شرحی از مثنوی معنوی سراغ دارید به سبک شرح سودی بر گلستان و حافظ ؟ از قدما باشد بهتر است

درود بر شما. وزن هر دو یکی است
مصراع دوم ذوبحرین است
همه با اشباع حرف ِ می‌شود مفا
کمان با اشباع حرف ِ می‌شود مفاعی
آرش با اشباع حرف ِ می‌شود لن فعو

بعداً یک مثنوی مثال می‌زنم که هر مصراعش بر چند وزن است

این شعری قوی و وزنی صریح است امکان ندارد که شاعر از پس وزن بر نیامده باشد

چنین است. ممکن است بعدا باز در متن، به این موقعیت برخورد، باشد که روشن شود. هرچه هست بعد از نوعی که و بر وزن فاع یا فع ل است. من هم حدس می‌زنم اسم خاص باشد.

خیر چون به جز اشکال در وزن ، با خط نیز منطبق نیست . میم بعد از ل کاملا واضح است و نمی تواند طلسم باشد.

درود بر همه دوستان. بله توهین به دیگران کار درستی نیست، به خصوص اگر مخاطب قبلاً توهینی نکرده باشد.
ان شاءالله گویندگان و قائلان به این نکته، خود بیش از همه آن را مراعات کنند.

این برگ، به ترکی، به نظر می آید که استقبال از محتشم باشد با همان وزن و در قالب ترکیب بند. این خود یک موضوع جالب است: استقبال از محتشم در غیر فارسی. نمونه عربی آن 11 بند بحرالعلوم است. بعید هم نیست از اشعار فضولی بغدادی باشد.

درود بر شما. نیکو فرمودید.

از بهزاد کرمانشاهی است که

با خویشتنم ستیز می‌باید و نیست
وین آتش کینه تیز می‌باید و نیست
بگریختنم ز خلق سودی نکند
از خویشتنم گریز می‌باید و نیست

سلام_دل ما_یا دل من باید باشد_وگرنه وزن عروضی خراب است،،قاعده تسکین و قلب هم نیست که بگوییم از اختیارات شاعری است

درود بر شما.
اگر نیاز است تا عکس بفرستم. البته این تذکره گویا تصحیحی انتقادی نیز از آن شده است ولی من خودم نیافتم و ندیده‌ام. این تذکره در دهه ۴۰ به صورت عکسی است و استادان گرامی نامبرده فقط فهرست و مقدمه‌ای برآن نوشته اند، شاید چاپ جدید بررسی ها و تعلیقاتی نیز داشته باشد که کارا باشد. 🌺🙏🌺

اساتید محترم طبق راهنمایی یکی از اساتید محترم در مورد کلمه «منشور» در لغتنامه دهخدا این مطلب هم ذکر شده:ضد منظوم و آن را منثور نیز گویند و در مجمع¬ا¬¬لصنایع آرد: کلام یا منظوم است و یا منشور و منشور بر سه قسم است مرجز و مسجع و عاری . مرجز آن است که وزن شعر دارد اما قافیه ندارد و مسجع آنکه قافیه دارد اما وزن ندارد، و عاری آن است که از این هر دو عاری است یعنی نه وزن دارد و نه قافیه ، قافیه ٔ بی وزن شعر نیست چنانکه وزن بی قافیه شعر نیست .(از کشاف اصطلاحات الفنون ص 1384).

سلام علیکم

وزن شعر بر مبنای "لا حول و لا قُوَّتَ الا بالله" است.

به عبارتِ دیگر، وزن چنین است:
"مفعولُ مَفاعلُن مفاعیلُن فَع". بدیهی است آنچه عزیزمان فرموده اند از حیث وزن با ذکرِ مبارکِ مذکور منطبق نیست. 🌷

سلام و درود🌷
با توجه به وزن شعر، شاید در اصل به این صورت بوده:
«حاتم گدای تست و انوشیروان فقیر درت» یا «گداست حاتم و نوشیروان فقیر درت»
که به این صورت نوشته شده:
حاتم گدا و انوشیروان فقیر درت

درود بر جناب دکتر گرامی.
وزن درست است.🌺🙏

سلام علیکم

اگر پیش فرض را منظور کنیم که وزن بیت مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن است، آنچه قرائت شده بر این وزن نیست.
برای تقریب به ذهن عرض می شود که بیت ذیل بر آن وزن است:

صائب ز آفتاب رخ یار شرم کن
از ره مرو به روشنی هر ستاره ای
🌷

درود بر شما اینگونه وزن دچار مشکل است. فکر کنم از سرشک عاشق است باشد

درود بر شما تُنُک آب با وزن بیت جور نیست. تنگ آب با وزن شعر موافق است و گمانم به همان معنای آب اندک است. ضمن اینکه احتمالاً به غذایی که با آب کم درست می‌شود و بدان تنگاب می‌گویند هم اشاره دارد

سلام
انتهای مصرع
این چرخ پیر چند...گدای کیست است.