روز و شب قصد دل و دین کند آن دشمنِ راست
همچو جلّاد به دستش همهدم تیغ جفاست
آخر این رباعی اگر لطفی داشته باشد -که ندارد به نظر من- در تکرار «لالا»ست. لالای اول از مصراع چهارم را اگر «ایکاش» بخوانیم (که نمیدانم لفظ «ایکاش» در معنای «کاشکی» اصلاً در قرن هشتم و قبل از آن مصطلح بوده است یا نه) چطور باید معنا کرد آن مصراع را؟ میدانیم که مصراع سوم از زبان «معشوقه» است. یعنی آرزو میکند معشوقهاش لال بشود؟
بعد، «لا لا میگفت» چه معنایی خواهد داشت؟
اگر هم اولی را «ایکاش» بخوانیم و «لالا»ی دوم را فاعل بگیریم، کار از دو جهت خراب میشود؛ اول آنکه معلوم نیست لالا چهکسی را گفته است که لال باد. دوم آنکه «لالا» در مصراع اول به همین معنا قافیه شده است و در مصراع دوم به معنایی دیگر. پس، ناگزیر، در مصراع چهارم به معنایی غیر از آن هردو به کار رفته است. تنها معنایی هم که برای این لفظ، غیر از آن دو معنا، میمانَد همین «نه، نه» است و آن هم در صورتی معنا میدهد که از قول لالای معشوقه باشد، یعنی واژهی نخست هم لالا باشد.
تصور میکنم این بیت محصول سالهای پایانی رواج سبک هندی باشد. حتی اگر اینگونه نباشد هم رگههای طرز تازه و بارقههای افول این سبک را میتوان در آن به تماشا نشست.
خمیازه کشیدن تیر کنایه از کشیدن تیر است و به هم نزدیک شدن گوشههای کمان. ب این توصیف باید گفت مصراع اول معنای روشنی ندارد هرچند به صورت ذهنی میتوان به این معنی رسید:
وقتی او تیرش را میکشد و به سمت دام (با توجه یه ساخت شعر میتوان ان را به معنای واقعی آن یا معنای مجازی برگرداند) میاندازد من کماندار او میشوم. در اینجا کماندار احتمالا ایهام تناسبی دارد با تیر و منظور شاعر شاید خود کمان نباشد و ممکن است منظور ریسمانی باشد که برای بستن شکار به کار میرفته است.(با توجه به مفهوم مصراع بعد).
در مصراع دوم شاعر میگوید از رگ کردنم کمندی میسازم برای بستن شکاری که هدف تیر معشوقم قرارگرفته است. مفهوم غایی این است که جانم را برای معشوق میدهم تا به هدفش برسد!
T.me/yekmeshkati
?آموزش یک قابلیت مهم و کمتر شناخته شده از نرم افزار ورد
توضیحی دربارۀ ماکرو(محمد کاظم کاظمی٬شاعر)
ماکرو یک قابلیت بسیار جالب و مفید است، برای جایی که میخواهیم عملیات مشابهی را به دفعات بسیار انجام دهیم. مثلاً صدها کلمه در متن یک کتاب هست که باید به پاورقی برود. یا صدها شعر هست که سطربندی نامرتبی دارد و باید مرتب شود.
در این موارد میشود از ماکرو استفاده کرد، یعنی کار را یک بار اجرا میکنیم، عملیات اجرای آن را ذخیره میکنیم و در دفعات بعد با فشردن یک کلید آن را تکرار میکنیم.
در پستهای بالا ساختن و اجرای ماکرو، هم به صورت متنی در یک فایل پی دی اف و هم به صورت تصویری در یک فایل ویدیویی( https://t.me/asarkazemi/217 نشان داده شده است.
@yekmeshkati
مصراع اول،سرو هست و مصراع دوم سر .
به نظر حقیر وجود عشق فقط در مصراع اول درست است در مصراع دوم کاتب اشتباه کرده است
اگر مصراع اول را مهر وفا بخوانید و مصراع دوم را دوستی عشق هر دو با کسره کلمه اول ، معنا درست خواهد شد و جالب.
ببینید دوست عزیزم در مصراع دوم اگر یک واو به قرینه مصراع اول میگذاشتیم می شد دوستی و عشق .تا اینجا مساله حل می شد . اما در انتها گرفتار واژه گرفتار می شویم و زیبایی خاصی ندارد به هر روی یا باید از مصراع اول یک واو کم کرد یا به مصراع دوم واوی افزود.
صورت مصراع دوم هرچه باشد معنای آن با توجه به مصراع نخست روشن است؛
خاک زمین را به منزله ی گل حکمت بر گرد معادن قرار داده و گرمای خورشید را در حکم آتش چنین کوره ای.
گمان نمیکنم
سیاق عبارت راهبر به این حدس نیست.
از نظر نحوی مصراع دوم خوانش مصراع نخست را تایید میکند. اول نوشته بود معین یعنی همان تعبیر آخر مصراع دوم و بعد آن را اصلاح کرده است
1-من در تهران به دنیا آمدم.
2-من در تهران به دنیا آوردم.
به نظرتون فرق بین این دو جمله چیه؟
-در جمله (1) "من" را یک انسان دیگری به دنیا آورده یعنی "من" فرزند است و نام مادر در این جمله ذکر نشده.
-ولی در جمله (2) "من" مادر است و فاعل کار انجام شده.
پس در جمله اول نام مادر مجهول هست، ولی در جمله دوم همان "من" یعنی مادر.
برای مجهول کردن جملات در انگلیسی، زمان یک مرحله به عقب بر میگردد، سپس مفعول، فاعل قرار داده میشود.
1-I born in Tehran(معلوم=active)
2-I was borned in Tehran(مجهول=passive)
1-من در تهران به دنیا آمدم.
2-من در تهران به دنیا آوردم.
به نظرتون فرق بین این دو جمله چیه؟
-در جمله (1) "من" را یک انسان دیگری به دنیا آورده یعنی "من" فرزند است و نام مادر در این جمله ذکر نشده.
-ولی در جمله (2) "من" مادر است و فاعل کار انجام شده.
پس در جمله اول نام مادر مجهول هست، ولی در جمله دوم همان "من" یعنی مادر.
برای مجهول کردن جملات در انگلیسی، زمان یک مرحله به عقب بر میگردد، سپس مفعول، فاعل قرار داده میشود.
1-I born in Tehran(معلوم=active)
2-I was borned in Tehran(مجهول=passive)
مصراع آخر رباعی: هدیۀ خدایان!
درباره یک رباعی از تأثیر تبریزی یادداشتی از استاد علی میرافضلی
ای شاه رسل که دادرس آمدهای
پیغمبر هر ناکس و کس آمدهای!
چون مصرع پیش کآخرش میگویند
پیشی به یقین، اگرچه پس آمدهای!
محسن تأثیر تبریزی
(درگذشتۀ ۱۱۲۹ ق.)
●
از پل والری نقل کردهاند که «مصراع اول، هدیۀ خدایان است»، و احتمالاً منظورش آن بوده که جنبۀ الهامی اولین سطری که بر خاطر شاعر وارد میشود، بسیار بالاست و به دلیل آنکه در فرایند آفرینش شعر به تدریج مرتبۀ خودآگاهی شاعر غلبه مییابد، از درصد خلوص الهام در مابقی سطرها کاسته میشود. بماند که این امر در همۀ شعرها و برای همۀ شاعران یکسان نیست. ما در مورد روشهای فراهم آوردن زمینۀ فرود و ورود فرشتۀ الهام، سخنی نمیگوییم که آن جزو فوت و فن شاعران است!
باری، اگر به سخن والری اعتقاد داشته باشیم و مصراع اول را هدیۀ خدایان بدانیم، به هیچ وجه نمیشود مطمئن بود که مصراع نخست شعرهایی که میخوانیم، همان هدیۀ خدایان است! چرا که شاعران، در مرحلۀ نهایی کردن شعر، آن قدر کلمات وارده را بالا پایین و زیر و زبر میکنند که هدیۀ خدایان گاهی میرود لابهلای سطر و ستونهای شعر گم و گور میشود.
تجربۀ شاعری من و مطالعۀ چندین هزار رباعی و گواهی چندین شاعر رباعیسرا، میگوید که هدیۀ خدایان در رباعی، مصراع آخر است! یعنی، اغلب رباعیسرایان، اول، مصراع چهارم رباعی را میگویند و بعداً برای آن سه مصراع دیگر، ردیف میکنند. گاهی یک مضمون گرم و گیرا، یک کشف شاعرانه، یک تصویر ناب، یک حس عاطفی زیبا، چندین وقت ذهن و ضمیر شاعر را به خود مشغول میدارد تا تبدیل شود به یک مصراع. شاعر رباعی سرا، حیفش میآید که این عطیۀ خداوندی را بگذارد اول شعرش. اگر بگذارد، بعدش باید چه کار کند؟ آن سه مصراع دیگر باید چه قدر خلوص و انرژی داشته باشند که بتوانند خودشان را با مصراع اول همطراز کنند؟ بنابراین، راه حل شاعران در ۹۰ درصد موارد، جا دادن آن مصراع یگانه در مصراع چهارم است. مشکل است که بفهمیم اهمیت مصراع چهارم رباعی، باعث این مسئله شده یا این مسئله، به مصراع چهارم اهمیت داده است. پس، کاری به این بحث مهم فلسفی نخواهیم داشت و بیخیالش میشویم.
بنده، موضوع «مصراع چهارم رباعی» را در کتاب چهارخطی پیش کشیدهام و دیگر وارد مباحث آن مقاله نمیشوم. هنگام نگارش آن مطلب، رباعی محسن تأثیر تبریزی را ندیده بودم. ولی دو رباعی دیگر که گویای همین موضوع است، در کتاب هست، از جمله این رباعی با اهمیت ادایی یزدی (درگذشتۀ ۱۰۶۲ ق):
ارباب سخن، فکر رباعی چو کنند
اول گویند مصرع آخر را.
رباعی تأثیر تبریزی، کپی ضعیفی از رباعی ادایی یزدی است، ولی برای مستندسازی بحث ما و نشان دادن طرز تلقی شاعران از این موضوع مهم، ذکرش لازم است. منظور شاعر از مصراع پیش، همان هدیۀ خدایان است که اول بار به ذهن شاعر خطور میکند. درستش این بود که میگفت: چون مصرع پیش کآخرش میآورند. ولی به ضرورت وزن٬ و آسانگیری و کمهمتی شاعر، بدین هیئت ناروا در آمده است. از رباعی بالا، و بسیاری از رباعیات دیروز و امروز تاریخ ادب فارسی، متوجه میشویم که خدایان به بعضی از شاعران، لطف چندانی نداشتهاند!
●
منابع:
دیوان تأثیر تبریزی، ۷۸۴؛ کتاب چهار خطی، ۳۶۹ – ۳۷۴
●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4 @safinehyetabriz
T.me/yekmeshkati
📌آموزش یک قابلیت مهم و کمتر شناخته شده از نرم افزار ورد
توضیحی دربارۀ ماکرو(محمد کاظم کاظمی٬شاعر)
ماکرو یک قابلیت بسیار جالب و مفید است، برای جایی که میخواهیم عملیات مشابهی را به دفعات بسیار انجام دهیم. مثلاً صدها کلمه در متن یک کتاب هست که باید به پاورقی برود. یا صدها شعر هست که سطربندی نامرتبی دارد و باید مرتب شود.
در این موارد میشود از ماکرو استفاده کرد، یعنی کار را یک بار اجرا میکنیم، عملیات اجرای آن را ذخیره میکنیم و در دفعات بعد با فشردن یک کلید آن را تکرار میکنیم.
در پستهای بالا ساختن و اجرای ماکرو، هم به صورت متنی در یک فایل پی دی اف و هم به صورت تصویری در یک فایل ویدیویی( https://t.me/asarkazemi/217 نشان داده شده است.
@yekmeshkati
بله مصراع اول به این صورت است:
بر لکلک اماره در این مطمئن خاک
اما مشکل سر مصراع دوم و معنای تمام بیت است
باسلام
اساتید فرهیخته گرامی این شعر معروف ذیل، منتسب به سه شاعر صائب تبریزی، صامت بروجردی و سعدی است،
ولی بنده متصورم به هیچ یک تعلق ندارد، بلکه به شاعر دیگری تعلق داشته و یا جعلی و ساختگی است،
لطفا در این مورد اطلاعاتی هست مزید امتنان است.
مایه اصل و نسب گویا در این دنیا زر است
میخورد خون جگر چیزی که صاحب جوهر است
مرد را جوهر بکار آید نه خنجر در میان
ور نه پر ماکیان هر یک به تیزی خنجر است
نا کسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا خس گرفته قعر دریا گوهر است
گویا جابجا نوشته شده و ردیف ستونی سمت چپ مصراع های اول و سمت راست مصرع دوم و با قافیه ک است !
باتوجه به اینکه قافیه به نوعی در دو هجای اخر هست در تمام ابیات
پس
قافیه اول در داخت ساخت
دوم ترکرد و (شو)هرکرد
و چهارم دولت و علت
پس مصرع های پیشنهادی شما نمیتونه صحیح باشه ضمن اینکه معنایی هم نداره و با قافیه کلی و وزن ابیات شعرهم جور نیست
همچنین شاعر در صنعت شعر خیلی ضعیف بوده طبق بیت چهارم و نتونسته انگار شعر رو خوب دربیاره به جهت قافیه و وزن شعری فلذا ممکنه بیت سوم هم دارای همین ایراد باشه ضمن اینکه انگار از بیت سوم شعر از دست شاعر خارج شده و به معنای ابیات پشت سرهم ملتزم نبوده
چون بیت اول و دوم و حتی سوم به هم مرتبط هست اما چهارم سیر معنایی به کلی ترتیبش عوض میشه
و از مصرع دوم بیت سوم انگار افسار شعر از دست شاعر خارج میشه و سبب خطای قلم میشه!
و براساس بیت چهارم کلمه ابستن بنظر می اید کلمه در مصرع دوم بیت سوم! بست باشه که با قلب هم سازگار تره و معنای کامل تری با مصرع اول وابیات گذشته میسازه
و اینجا دقیقا حکایت
قافیه چو تنگ اید
شاعر به جفنگ اید
میتونه باشه
ضمن تشکر از تامل عالمانه ی جناب لوامع و
وقدردانی از مشارکت جدی جنابعالی در این گفتگو،
خوانش dowr را در مصراع دوم قابل پذیرش نمی بینم.ازجمله به این دلیل که شعر
را از بلاغت وشاعر را از شعور منطقی ساقط می کند. زیرا مثل این می شود که شاعر در مصراع اول بگوید " این جانور شیر است"
ودر مصراع دوم بگوید "منظورم این است
که اسب نیست" . مقام شاعر اجل از سرودن
این بدیهیات است.(مگر در مقام طنز وشوخ طبعی) باسپاس و پوزش🌻🌹🌻
سلام
اگر مصرع نخست بیت دوم را به صورت
زیر بنویسیم ، اشکال وزنی ان بر طر ف
می شود :
میهمان گرچه عزیز است ولی همچو نفس
در آن صورت هرچهار مصراع دارای وزن
یکسان خواهند شد.
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
مصرع اول بیت اول و مصرع دوم بیت دوم
زبان نسبتا کهنه تری دارند.
سلام با توجه به واژه(لقب) در مصراع اول،بی تردید ،کنیه درست است؛و شاعر ایهامی ظریف آورده،،لقب صوفیان در خانقاه پشم دین هست(با توجه به پشمینه پوشینی دراویش و ریش و پشمی که بر صورت دارند) بعد می گوید در مسجد هم لقبشان بو ریا هست(یعنی پدر ریا و سالوس)و بوریا ایهام تناسب با مسجد می سازد )بوریا همان ابو الریا هست و شاعر قاصدا و عامدا و ماهرانه آورده است
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com